مصاحبه با داداش رضا☺️

مصاحبه با داداش رضا☺️

سلام بچه ها☺️
چند روز پیش یه جنبشی به صورت خود جوش راه افتاده بود و بچه ها رگباری ازم سوال میکردن و منم به صورت کلمه ای یا در حد یه جمله کوچیک جواب میدادم.
کلی ازم سوال شد و کلی هم جواب دادم.
وقتی بچه ها خوششون اومد تصمیم گرفتم این سوال جواب هارو تبدیل به کتاب کنم.
حتما حتما سوال و جواب هارو بخونید.
چون مطمئنم به دردت میخوره.
از علیرضای عزیز هم ممنونم که کار طراحی پی دی اف رو انجام داد.
خبببببب.
این شما و این مصاحبه با داداش رضا 😍

کتاب مصاحبه با داداش رضا 🙂

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5138 پاسخ
1 2 3
دیدگاه های جدیدتر »
  1. فاطمه گفته:

    سلام داداش من شخصی هستم که هیچی ندارم فقط باامید زندگی میکنم واین ورم ترسم اینه نکنه خدا حاجت منو نده واینکه به حدا شک ندارم به خودم شک دارم واینکه داداش استرس واصطراب دارم ولی اداشو درمیارم مثبت نگر باشم چون دور اطرافم پرازادمای منفی گرا غم دپ هستن من اگه خودم خیلی خیلی ناراحت باشم یه ادمی ببینم همش منفی حرف میزنه هی هی میکشه سعی میکنم بهش امید بدم حتی ازته دلمم نشده اداشو درمیارم

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام کامنت اتو خوندم. فقط اینو بدون باید تلاش کنی من اون ۲۰ تا ارزوی شب قدر رو واقعاا بارهاا بچه ها گفتن براورده شده فللن من اصلاا سراغش نرفتم راستش بخوای که ببینم چی نوستم فقط دارم تلاشم میکنم و اینو قلباا باور دارم هیچ تلاشی هدر نمیره ذره ایی. پس ترس بیخوده اون چیزی که تو ذهن من خطور کرد و من خواستمش تو مسیر خدا مطمئنم یشا خدا هم میاد وسط..
      ریشه استرستو پیدا کن اول. هروقت فاز و محیط خونه منفی با چیزای خوب مثبت اش کن کتاب خوب بخون هندزفری بزن و صوت خوب گوش کن ول کن بقیه رووو. رو خودت کار کن تاز جو خدا تمونت بده به وقتش. این زمانبدی خدا بعصی وقتا یه سوپرایزی میمته که هنگ میکتی. موفق باشی یا علی مدد 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🙏🤞🏻😍

      پاسخ
  2. میثم گفته:

    داداش فوت کوزه گری که میگن همین پاسخ های یه جمله ایه.. کلی کمکم کرده …. اگه میشه کتابش کنی تا بتونیم استفاده کنیم… یا توی اپلکیشن الهام هم بزاری دیگه نور علی نور میشه…

    پاسخ
  3. یا حسین❤️ گفته:

    سلام داداش رضا

    نکته های خوبی آدم دریافت میکنه ازین مصاحبه👌
    فقط خواهشا لطف کنید پی دی افش کنید …دلم میخواد اونایی که برام مهمه رو بنویسم …

    ماشاءالله انقد تجربه دارید که خیلی به دردمون میخوره این مصاحبه…
    اون جایی که گفتی شبیه اسمت میشی جالب بود..‌واقعا بعضی وقتا یه جاهایی به جایی میرسی که فقط وفقط باید رضا باشی✅️

    داداش کدوم جمله کلن زندگیت رو عوض کرد…
    جمله ای که تلنگر آمیز باشه وباهاش کلی رشد کنی…

    پاسخ
  4. بنده ی خدا گفته:

    بنام خدا
    داداش داری مثل دکتر انوشه میشه کوتاه ومفید😁
    داداش از سال ۹۳ و۹۴که دارم دنبالت میکنم خیلی کامل وجامع شدی دیگه برای هرچیزی یه کد میذاری

    پاسخ
  5. فاطمه فلاح گفته:

    سلام.ببخشید من تلگرام ندارم.سوالم رو اینجا میپرسم.من باید چه کارهایی انجام بدم که زودتر ازدواجم رقم بخوره.چون فکرمیکنم با ازدواج میتونم بیشتر به امام زمان کمک کنم و اینکه باید چه کارهایی انجام بدم که یه همسر خوب که سرباز امام زمان باشه روزیم بشه؟!

    پاسخ
  6. فاطمه فلاح گفته:

    سلام ببخشید من تلگرام ندارم برای همین سوالم رو همینجا میپرسم.من باید چه کارهایی انجام بدم یه همسر خوب که سرباز امام زمان باشه روزیم بشه؟!

    پاسخ
  7. فاطمه فلاح گفته:

    سلام من یه همسر خوب میخوام که سرباز امام زمان باشه!
    باید چه کارهایی انجام بدم ؟ چون میدونم با ازدواجم میتونم بیشتر به امام زمان کمک کنم.ببخشید من تلگرام ندارم برای همین سوالم همینجا پرسیدم.

    پاسخ
  8. فاطمه فلاح گفته:

    ببخشید من نه تلگرام دارم نه سایت میدونم چطوریه فقط تو ایتا لینک گذاشتید تونستم سوالمو بپرسم.میخواستم از همسرتون ارتباط بگیرم و ازشون در این رابطه راهنمایی بخوام ولی متاسفانه دسترسی به همسرتون ممکن نیست.

    پاسخ
  9. ام ام 🤙🏻 گفته:

    داداش شما کلا شبیه این تبلیغاتی هایی هستین که میگن اولین هارا با ما تجربه کنید. خداییش تجربه های ما با شما همش جالب و اولین بار بوده 😁

    پاسخ
  10. عاشِقِ مَهدی گفته:

    سلام داداش اون مساله ای که گفتی از حق خودتون بعضی وقتا دفاع نمیکنی منم اینطوریم و خودخوری هم میکنم اما چن روز پیش با اینکه به دختر عموی شوهرم گفته بودم که باید رابطه محرم نامحرمی رو رعایت کنی ولی اون گوش نکرد و سرلج که شده صورت شوهرم رو تو دستاش گرفت و بوسید خیلییییی ناراحت شدم و بعدش مجبور شدم هم با خود اون دختر تندی کنم و به خونواده شوهرم هم یه چیزایی رو تذکر دادم …از اینکه حرفم و زدم احساس خوبی دارم و اون دختر هم یکم ادب شد..(البته همسرم هم مقیده ولی خونواده شوهرم خیلی تو این فازا نیستن)

    پاسخ
  11. فاطمه فلاح گفته:

    سلام من یه همسر خوب میخوام که سرباز امام زمان باشه!
    باید چه کارهایی انجام بدم ؟ چون میدونم با ازدواجم میتونم بیشتر به امام زمان کمک کنم

    پاسخ
  12. مهتاب گفته:

    سلام یه سری حس ها حس که دست خود ادم تو اون موقعیت نیست. مثل ترس وقتی داری میترسی نمی تونی بگی اینا الکین قوی باش فایده نداره چون داری می لرزی یا حس بغض یهو تو زندگیت بهش می خوری مثلا دوستی که همیشه زدت یهو می بینیش و خیلی …. شده اصلا یهو سر از زندگیت در میاره که همش ببینیش این جور جا ها چطوری داداش؟اون لحظه که دوستت رو دیدی بغضت زد بالا نمی تونی بگی اروم باش اینا حبابه امتحانه و… یهو اومده تو گلوت نمیشه فرارم کرد باید ادامه بدی مسیرو

    پاسخ
  13. یا فاطمه الزهرا (علیه السلام) گفته:

    سلام داداش رضا، ان شاءالله که خوب باشید و در پناه خدا،
    خداروشکر برا این پستتون واقعا جالبه، خیلی از سوالات رو کپی کردم یجا یاداشت کنم بهشون عمل کنم

    پاسخ
  14. زهرانوروزی گفته:

    داداش لازم بود خیلی چیزارو بدونیم میدونی کجا گفتم دقیق شبیهت شدم اونجا که پرسیدن بعد گناه چه حسی بهت دست میده ؟ گفتی بدون هیچ حس بدی بدون عذاب وجدان فقط راهمو ادامه دادم
    واای منم چندماهی هست اینجوری شدم کنار اومدم که اقا اشک و تنفر از خود و ناامیدی فقط به شیطون پروبال میده که به هدف بعدیشم رسید هیچ چیز دیگه ای نداره و بدون هیچ حس بدی از خودم انقدر این راهو ادامه میدم تا من پیروز شم

    پاسخ
  15. یگانه گفته:

    جواب های تک جمله ایی خوبی میدین وعالیه
    سوالی که تو ذهنم میچرخید این بود که چه جوری خودمون بچزونیم؟!
    حس سردرگمی که الان دارم واقعا حس بدیه
    دلم میخواد خودم بچزونم وبسازم

    پاسخ
  16. Ya.mahdiii گفته:

    سلام داداش خیلی خوبه همینطور ادامه بدین مخصوصا آشناییمون با آبجی فاطمه چه جالب عضو کانال و سایتتون بوده و الان همسرتون خودشون هم نمیدونستن یه روزی میشن همسر داداش رضا سلام به آبجی برسونید
    التماس دعا

    پاسخ
  17. elaheeeeek گفته:

    راستی داداش رضا خیلی این حرفتو قبول دارم که اومدنم ب این سایت خدایی بوده چون من هروقت مشکلی تو زندگیم دارم یاد کانالت میفتم و دقیقا داری راجب همون حرف میزنی مثل الان که بعد یه سال ب پوچی رسیدم و با خدا بحث داشتم که چرا این همه دعا میکنم و چله برداشتم ولی به ارزوم نمیرسم تا اینکه اومدم کانال و شما راجب گلدن تایم حرف میزدی!!

    پاسخ
  18. زهرانوروزی گفته:

    سلام داداش جوابات چقدر با روحیات من سازگاره معلومه همه رو داری باالهامت جواب میدی چنان به دل میشینه که میگم ارهه چقدر درست جواب داد اگه غیر این چیز دیگه ای میگف جواب اون سوال درنمیومد یا میگم ارهه منم بودم همین جواب و میدادم چقدر حس کردم شبیه شدیم به شما که سوال های غیر شخصی جوابش دقیقا با نظر من یکیه

    پاسخ
  19. سرعت نور💫 گفته:

    سلامممم

    داداش امروز دو ساله شدم بهم بگو چه جوری استقامت داشته باشم چه جوری مثل تو بشم حالم خوب باشه

    پاسخ
  20. hovalhagh گفته:

    سلام داداش خدا قوت عالیه
    خدا خیرت بده انگار داریم رفع اشکال میکنیم😊🙏

    لطفا اگه امکان داره ادامه بده داداش خیلی توپه 👏👏👏

    پاسخ
    • sina گفته:

      داداش خسته نباشی واقعا عالی🔥
      بعضی هاشون نکات خیلی خوبی رو گفتی یعنی در یک جمله یا یک کلمه قشنگ جواب رو رسوندی

      پاسخ
  21. دختری در آرزوی شهادت🤞🏻🌹 گفته:

    سلاممممممممممممممممممممم بچه ها
    خوبین؟
    یه مدت از سایت دور بودم الان که باز برگشتم حس غریبی میکنم😶😬😂😂
    واقعا هیییییچ جا مثل سایت داداش رضا نمیشه هیچ جا هاااا
    باید قدرشو بدونیم🙂
    راستی داداش؛کاش همه سوالا رو زودتر جواب بدی،منتظریم ما😁😁

    پاسخ
  22. عشق خدا گفته:

    سلام داداش خداپناهت باشه داشتم سوالای بچه هارو میخوندم تا به این سوال رسیدم بهترین سخنرانی که شنیدی؟سخنرانی مدیریت زمان استاد رائفی پور…من بعد این سخنرانی متاسفانه…کلی خودزنی کردم و با مشت و سیلی به سر و صورت خودم میزدم…سال ۱۳۹۴ گوشش دادم.بعد اون کلا عوض شدم.
    میگن حرف خوب حرفیه که حالت رو بد کنه…واقعا این اتفاق برام افتاد تو اون سال. این جوابتونو که خوندم دیگه ادامه سوالارو نخوندم رفتم سه قسمتشو دانلود کردم خیلی به موقع بود تازه اولای سخنرانیم ولی کلی تکونم داد الان بغض دارم که چقدر زمانمو با بطالت از دست دادم

    پاسخ
  23. نویان گفته:

    سلام وقت بخیر من می‌خواستم کتاب بخرم کتاب گرگ درون و دوسه تا دیگه ولی خب نمیشه راحت خرید میزنه انقضای کارت درصورتی ک من با همین کارت مرتب دارم خرید میکنم

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام کتاب گرگ درون رایگان هست تو کتابهای هدیه اول لیست کتابها رو نگاه کنید بعد اگه نبود تو قسمت محصولات کتابی که میخواین رو یکی یکی خرید کنید.. کارتتون یهذچک کنید شایدخطای اینترنت هم باشه. موفق باشید التماس دعا 🙏🤲🏻🤞🏻

      پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام‌ رفیق
      کتاب گرگ درون رایگان هستش… برین بخش محصولات سایت… و بیشتری کتاب های داداش رضا رایگانه.

      پاسخ
  24. دختر شعر گفته:

    سلام داداش خیلی عالی بود جواباتون🙂
    فقط کاش یکی این سوالو هم میپرسید: اگه بخوای به کسی که بیماری سختی داره چند جمله بگی چی بش میگی؟ 🫠

    پاسخ
  25. یاعلی گفته:

    سلام
    اطلا نمیشه اینجا سوال پرسید تلگرام اصلا بالا نمیاره اگه اجازه دادید اعلام کنید اینجا هم بتونیم سوال بپرسیم
    ممنون

    پاسخ
  26. سام نریمانی گفته:

    سلام داداش رضا گل انشالله در پناه خدا و امام زمان علیه السلام باشی بنده حقیر یه عرض شخصی دارم اگر لطف کنید شماره تون را بدید که باهاتون صحبت کنم ممنون میشم دست رد به سینه نزنید
    ؟!

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام شماره داداش رصا و پی وی ایشون حرااام است. به صورت گمنام هستی اینجا سوالتو بپرس یا خودداداش یا کسی جوابتونو نیده. موفق باشید یا علی مدد. 🙏🤞🏻

      پاسخ
  27. علی گفته:

    سلام داداش دمت گرم خیلی عالیه حرفات خیلی پخته است هر چند وقت یکبار از این سوالا و جوابا بزاری خیلی خوبه
    به نظرم یه سری سوالای سخت هم خودت بپرس ما ها جواب بدیم بعدش جوابش را بفرست تا عمیق تر چیزا را یاد بگیریم

    پاسخ
  28. مهدیه دُختر مامان فاطمه سلام الله علیها گفته:

    سلام داداش رضا
    مابچه‌ها کانال ایتا هم دل داریم
    گناه داریم هروقت لینک ناشناس میفرستی خیلی دلم میخواد پیام بفرستم نمیدونم باید چکار کنم بارها خواستم تلگرام نصب کنم ولی میترسم بلغزم
    ی فکری برا ما ایتایی‌ها هم بردار 🥺🥺

    پاسخ
  29. گمنام گفته:

    سلام داداش رضا خسته نباشید
    من یک پسر ۲۰ساله هستم از ۱۴سالگی شیطون به وسیله‌ای منو کشوند سمت خودش ،جوری بود تا ۸یا۹بار در طول روز گناه می‌کردم تا مرز خودکشی هم رفتم ولی فقط به خاطر پدر و مادرم بی خیال شدم ،خدا امامان شهیدا دین و…همه رو قبول دارم ولی ترکش نمیشه دیگه دارم زده می‌شم از فیلم پورن از خانم‌ها هم همین جور در می‌رم
    آنقدر گناه کردم نه تمرکز دارم نه حوصله و نه اعصاب، نمازم هم مرتب نمی خونم عشقیه مطالب عوارض گناهشم زیاد خواندم اما باز نمی توانم شهوت رو کنترل کنم کتاب کنترل شهوتم می‌خونم اولاش باز لغزش می‌کنم به فصل دوم نرسیدم باز از اول ، گاهی حتی تمرکز هم ندارم برای مطالعه و یا خوندنش
    الآنم بیشتر هم سن هام که هرروز به اجبار دور و برم هستند ۹۰درصد حرف از تجربه گناه با دختر مردم می‌زنن در می‌رم زیاد توجه نمی کنم ولی تاثیر روی ناخودآگاه تا یک مدت، با دختر هم نه مخ زدم نه رل بودم
    کار به جایی رسیده که من می‌گم تا به این سن رسیدم تنها خوشیم بودن پدر و مادر و برادرام هستند
    ممنون میشم اگر پاسخ بدی

    پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام داداش
      نگو نمیشه بگو میشه و میتونم….. تلاشتو کن…. همین کتاب کنترل شهوت رو بخون ختماااا‌‌‌‌…. خیلی به کارت میاد…. متوجه کلامت هم باش… و اینکه دوستای بدتو کلااااا بزار کنار…. چون تا دوستای بدت باشه تغییر سخته… و اونا روت تاثیر میزارن… متوجه دوستات هم باش…. اگه میتونی برو مسجد و نمازاتو مسجد بخون و تو مسجد با یه پسری خوب دوست شو… بجنگ… فراغ از اینکه نتیجه چی میشه.

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام داداش
      چقدر شرایطت شبیه منه …
      تقریبا واو به واو
      ببین ناراحت نمیشی رک بهت بگم؟
      تو چندتا عیب دادی که قابل حل هستن.
      اولین و بزرگترین اینه هنوز خودتو مقصر نمیدونی داداش!
      گناهت رو انداختی گردن دوستات ، گفتی من تحقیق کردم و نشد یعنی میخوای بار رو از شونه خودت برداری …
      اولین قدم اینه خودتو مقصر بدونی و بعدش تلاش کنی به جبران.
      نمیدونم شرایطت چجوره اما تا با رفقای ناجور میگردی همین آشه همین کاسه …
      منم یه سری خیلی بهم فشار اومد برم زنا کنم ، انقدر رفقای بد داشتم و ازینا میگفتن که گفتم هر جور شده برم مخ بزنم و کارمو بکنم … شهوت خالص بودم ….
      واقعا فقط خدا اون لحظه آرومم کرد …
      ببین پس قدم اول شد ترک این رفقا یا حداقل خیلی کم کردن ارتباط باهاشون.

      دومین قدم اینه معنویات خونت رو زیاد کنی.
      نمازاتو نزار قضا بشه ، اوایل اول وقت هم نبود نبود ، اما ففط قضا نشه.
      هیئت برو ، توی سایت فعال باش و خودسازی کن …

      ببین آروم آروم تاثیرش رو میبینی. یه روزه نیست و ما هم عجله ای نداریم😁

      کتاب ۳ گانه راز کنترل شهوت رو بخون و نکته برداری کن …

      منتظر خبرای خوبت هستم داداش جدیدم💚❤️

      پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      سلام داداش ..از رفیقات دور شو .من خودم رفیق خیلی روم تاثیر داره دوره بردار تو میتونی نزار شیطون بگه تو گناه کردی دیگه بر نمیگردی خودت میتونی به خودت کمک کنی

      پاسخ
  30. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلااام خداقوت عااالی بود گاسخ و گرسش البته من همون موقع نطر گذاشتم دیدم نیست نظرم مجدد نظر گذاشتم حجاج عالی سوال پررسیدن و نماینده خانه خدا هم عالی پاسخ دادن اینحا واقعاا حکم کعبه واسه من داره یعنی خدارو فقط گواه میگیرم و قسم میخورم خدا و ملائک و امام زمان تو این سایت هستن و میچرخن و دعاهاای بچه هاا واقعااا معجزه گررره. و این گلدن تایم عجیب، عجیب ترین زمانی که من دیراشنا شدم ولی خدایا به اندازه ذره ذره هستی ات شکر که اشنا شدم دوره ۲۱ روزه تمام و من دوره رو تاروز ملاقات با رب ودودم توفیق باشه ادامه میدم ان شاء الله.
    امیدوارم سوال منم پاسخ داده بشه. الخیر فی ماوقع. خیر باشه جواب داده میشه.. 🙏🙏🙏😍💐🤞🏻

    پاسخ
  31. گمنام گفته:

    خیلی غنی بود داداش لولت کلی اومده بالا و پخته حرف میزنی من از سال ۹۴ دنبالت میکنم دورادور..
    ولی ی چیز رو مخی تو سوالات بود چرا اتقد بچه اوردن یا نیاوردن کسی براتون مهمه بابا شاید طرف نخاااااااد …خدا فعلا خیرشو ندیده بنده هاش ول کن نیسن ..بغیر این بقیش پر مغز بود

    پاسخ
  32. Zeynab گفته:

    سلام داداش دمت گرم عالی بود خیلی از سوالام رو جوابشو گرفتم خیالم راحت شد به نظرم هر چند وقت یکبار اینکارو انجام بدین

    پاسخ
  33. Shadow گفته:

    داداش یه چیز جالب جواب هر سوال تو ذهنم میدادم بعد جواب سوالتون می‌خوندم خیلی باحال بود
    منتظرم تا فردا به بقیه ی سوالا جواب بدی
    دمت گرم
    کتف چون قوی تر

    پاسخ
  34. ملیکا گفته:

    سلام🙃
    میگم‌ من مصاحبه گر هم هستما…میخواید صوتی مصاحبه کنیم؟؟😅😅😅

    ایده ی خوبی بود….حسرت خیلیا برطرف میشه😉😅چون‌گاها تو سایت میبینم که بعضیا از پاسخگو نبودن شما گله مند هستن😅

    پاسخ
  35. Sa گفته:

    سلام من که خیلی حال کردم
    فقط چون خودم تلگرام ندارم نتونستم سوالاتمو بپرسم کاشکی تو تایم فرند یه چالش بذارید

    پاسخ
  36. فاطمه گفته:

    سلام داداش سوال وپرسش عالی بود اینطوری ادم الگو میگیره ازشما کی واسه چی چیزای تودنیا هستیم خیلی خوب شد سوالای ذهنی مارو پاسخ دادی انشاالله عاقبتت بخیر شی

    پاسخ
  37. امیر گفته:

    سلام داداش
    من نمیدونم چجوری باید ازت سوال بپرسم … بچه ها چجوری میپرسن؟ پی وی یا ایمیل داری؟ میشه بهم بگی

    پاسخ
  38. فاطمه سیاوشی 🤞 گفته:

    سلام سوالای بچه ها جالب بود
    و جواب های شما جالب تر 😅
    در کل ایده خوبی بود به ذهنت رسید داداش … خیلی چیزا یاد گرفتیم 🤞🏻

    پاسخ
  39. نیوشا گفته:

    سلام داداش خیلی خوب بود چون قشنگ میشد سوالایی که داریمو ازتون بپرسیم و جوابشو ببینیم. تو سایت من که پیام میزارم بعد گم میشه دیگه پیداش نمیتونم بکنم و خب این یکم اذیت کننده است.

    پاسخ
  40. دختر گلادیاتور گفته:

    سلام خواستم بگم ازته دلم براموضوعی ک خیلی پذیرشش برام سخت بوددربرابرخداتسلیم شدم خدایادمت گرم هرنسخه ای غیراین رومن جواب نمیدادچقدصبوربودی و قضاوتم نکردی و کنارم بودی و گریه هاموتوپاک میکردی خدایاشکرت ❣️❣️

    پاسخ
  41. یا فاطمه الزهرا♥💪🤞 گفته:

    سلام
    مصاحبه رو به همین روند ادامه بده😍😍💪💪چون خیلی خوب داری پیش میری
    مخصوصا این حرفت برگ ریزون بود واسه من واقعا بهترین جواب بود👇
    مشغول بودن به سوراخایی که از‌ توش فقط مدفوع و جیش و خون بیرون میاد…لذت داره ؟
    اسیر لذت های سوراخ دار نشو.
    بشینی فکر کنی خودتم به‌پوچیش پی میبری‌.
    ان شاءالله دوقلو گیر آبجی فاطمه بیاد 🤲💖

    پاسخ
  42. یگانه گفته:

    سلام
    جالبه برام خیلی بی سانسور حرف میزنید ،در کل خودتون با تمام ویژگی هایی که دارید
    من چند سال پیش اشنا شدم باهاتون ولی دقت نکردم به کانال رد کردم رفت ،تا الان …
    واقعا ممنون بابت کانال بی نظیرتون
    منم با رفقام میفتم ،گاهی از گذشتشون پشیمونن از بحث های شما استفاده میکنم
    روابطم با ادم های متفاوت زیاده واین مطالب عالیه ،دستم پر میکنه

    فقط یک خواهشی که دارم ازتون اینه که مطلب که میزارید خیلی طولانی زیاد نشه …
    ماهم دوست داریم بخونیم
    یه دفعه صد تا پیام میاد 💔

    در آخر ازتون خیلیی ممنونم بابت محبت علاقه ایی که به ابجی الهام دارید
    این که بقیه پسرا میخونن خیلی خوبه ،یاد بگیرن نحوه ارتباطی با یک خانم رو

    پاسخ
      • یگانه گفته:

        عه ببخشید بنده متوجه نشدم

        کتاب هاتونتو کدوم کاناله؟
        کلی ونبالشون گشتم
        قبلا رفیقم ایدیشو داد
        ولی گم کردم

        میشه بپرسم در مورد چیه این کتاب فانی قریب؟!

        پاسخ
        • لیلی🤞🏻 گفته:

          سلام کتابهاا یه عده که رایگان هستن تو قسمت کتابهای هدیه هستن بقیه هم رایگان نیستن تو محصولات و خریداری بشه. موفق باشید.

      • یگانه گفته:

        عجب
        تازه واردا نمیدونن دیگه …

        رفقای سایت برای ازدواج چه میشه کرد ؟
        موقعیتی هستم که خیلی گیج شدم ،تحصیلم یه طرف
        ازدواجم یه جور
        نمیخوام دیر بشه ،چون برنامه دارم واسه زندگیم

        پاسخ
        • عاشق رسول الله گفته:

          سلام خوش اومدین توی جمع مون

          کتاب ها توی قسمت کتاب های هدیه و محصولات هستن
          .
          کتاب فانی قریب عالیه درباره خداشناسیه و الهام …

          یه مدت توی فضای سایت باشین و حداقل برای اوایل کتاب های رایگان رو بخونید و گرگ تونو بشناسید همه چیز حل میشه نگران نباشید

        • لیلی🤞🏻 گفته:

          سلام این واقعیته
          محضه و مطلق تا بوی گل ندی پروانه سمتت نمیاد، هرمدلی باشی همون مدلی میاد خواستگاریت، تو خواستگار رو انتخاب مکنی..
          هیچ وقت تحصیل رو مانع ازدواجت ندون مگر اینکه اون تحصیل دیگه خیلی خاص باشه برات.. پس بخاطر درس خواستگار رد نکن.. ان شاء الله خوشبخت باشید و موفق 🙏🙏🙏😍🤞🏻

  43. 🤞آبجی فرزانه(جنگجو)🤞 گفته:

    سلام
    جلسه های پرسش و پاسخ خیلی خوبه
    بعضی از حرفاتونو ذخیره میکنم و دوباره میخونمشر
    بچه‌ها هم سوال های خوبی میپرسن بعضی سوال هایی که ذهن منو درگیر کرده بود جواب دادید
    ممنون

    پاسخ
  44. baranmaryam گفته:

    سلام داداش خیلی خوب بود وای من دو روز دور تلگرامم بالا نمیادهرکاری میکنم نمیاد حیف شد سوالام موند

    پاسخ
  45. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت خیلی عالی بودوبدردم خوردان شاءالله فرداهم به بقیه پاسخ بدین منم چندتاسوال پرسیدم فعلابه هیچکدوم جواب ندادین ممنون میشم فرداجواب بدین

    پاسخ
  46. 💚 Khahare khareji 💚 گفته:

    سلام. به همگی
    داداش خیلی خوب
    جوابه اکساره سوال هارو با پرسشه بچه ها گرفتم
    مرسی داداشم خدا قوت 🤞🏻❤️💐

    پاسخ
  47. ریحانه خدا گفته:

    سلام داداش رضا
    تو سوالاتی ک جواب دادی گفتی اگه ذهنیتت در مورد کسی خراب بشه پیاماشو نخونده پاک می‌کنی. یعنی ذهنیتت در مورد من خراب شده ؟؟ درسته من قبلا یه مدت افسرده بودم و اگه حرف منفی هم زدم برای اون موقع هست خیلی وقته دارم روی خودم کار میکنم و افکار منفیم هم خیلی کمتر شده. ولی میدونی اگه جوابمم ندی مهم نیس مهم اینه خدا جوابمو بده وقتی خدا جوابمو میده دیگ برام مهم نیس بقیه جوابمو میدن یا نه و چطوری برخورد میکنن و چه ذهنیتی در مورد من دارن 🤞🏼

    پاسخ
  48. محمدحسین گفته:

    سلام داداش رضا
    پرسش پاسخ عالی بود ، یه جورایی جواب خیلی از سوالاتم رو پاسخ دادین و دیدم واقعا هم به دردم خوردن هم سوالا و هم جواباش .🌹
    خداقوت …

    پاسخ
  49. عاشق رسول الله گفته:

    سلام داداش
    عالیه واقعا تجربه چندین ساله خودتو داری بهمون هدیه میدی🌹
    حتما پی دی افش کن بعد و بزار دانلود کنیم💚

    پاسخ
  50. میثم گفته:

    سلام داداش چقدر نکته یاد گرفتم از شما…ممنونم
    راستی من کتاب هارون مکی رو سه جلدش رو خوندم و خوشحالم که تو عید امامت امان زمان غمباد نگرفتم و میدونم که امام زمان فقط کریه نمیکنه و اکثر مواقع خوشحاله و میدونه کی ظهور میشه… ما مثل بعضیا نیستیم…

    پاسخ
  51. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام ، رضا جان می‌دونم تعداد پرسش ها زیاده ولی اگه ممکنه برای ما که در ایتا هستیم هم یه تدبیری بیندیش ، ولی من همین که به پرسش ها پاسخ میدی از شما سپاسگزارم ، مؤفق باشی

    پاسخ
  52. داداش علی Teacher گفته:

    سلام داداش
    واقعا این پرسش و پاسخ عالی بود . دمت گرم
    من میخواستم یه چند تا سوال بپرسم ولی دیدم داخل سوالات بچه ها بود و جوابم رو گرفتم 🥰😍🙏

    پاسخ
  53. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه های سایت و کانال خداقوت داداش واقعااا بعضی اجوابهاتون یه عمر فکر میخواست چنین جوابی داد خیلی لذتذبردم و سوالها اتصافااا خیلیاش سوالهای خوبی بود انتظار بعضی سوالهااای واقعاااا عالی بود چون بچه های اینجا، که خانه خداست و حجاج انتطار ازشون میرفت ان شاء الله به امید موفقیت و سربلندی بیشتر و همگی اونددنیااا باهم محشور با پیغمبر و ادلاد ش باشیم الهی امین. امیدوارم سوال منو هم جواب بدین. 😍🤲🏻🤲🏻🤲🏻🙏🤞🏻💐

    پاسخ
  54. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلاام به همگی بچه ها چه اونایی که توفیق نماز شب دارید و هرکدوم کربلا رفتین یا مشهد یا هرجایی هستین خیلی لطفااا برام دعااا کنید. اینجا کعبه و خانه خداست ازتون میخوام با دل پاک و روح پاک اتون برام دعاا کنید.. ممنونم تنهایی جایی که دارم. 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻💐🤞🏻

    پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام خوبین
      دایی رضا منم همیسه همین سوال رو دارم، اخه تو صفحات اول نهج البلاغه آوردن که امام علی علیه السلام گفته خدا ی سری فرشته هایی داره که همش ایستاده تسبیحش میکنن، ی سری همش در رکوع خدان، و ی سری همش در سجده،،،، هر گروه تعدادشون خیلییییی زیاده، و از طرفی اینا نه خسته میشن، نه گشنه، نه تشنه، نه درد و رنجی،، هیچی هیچی فقط تسبیح خدا،،،،
      خب بااین وجود چرا مارو خلق کرد، یکم از عالم ذر خوندم ولی هنو کامل قانع نشدم، دلم آروم نگرفته، اون اسم های اعظم چیه که خدا به حضرت آدم یاد داد که وقتی فرشته ها همین سوال رو از خدا پرسیدن آدم اونا رو گفت و قانع شدن،،،
      بعضی وقتا با هودم میگم خدا اینبار میخواست ی سری رو بیافرینه که خودشون به عشق خدا برسن، من خودمم مسیر زندگیم جایی رسید که رفتم برای همه چیا تحقیق کردم با اینکه از ۹ سالگی نمازام رو میخوندم ولی رسیدم به نقطه ای که احساس کردم نه اون مسلمون بودن و اذانی که وقتی دنیا اوندم تو گوشم خوندن کافی نبوده، دوباره زدم گوگل چطوری مسلمون بشی و خودم شهادتین رو گفتم یادمه ساعت ۳ و خورده ای شب بود.
      ولی با اینا هنوز تو دلمه چرا واقعا، چرا واقعا مارو آفرید، هنوزم قانع نشدم….
      اوه شد یبار صبح لایو بزاربن درباره این حرف بزنین

      پاسخ
      • یگانه گفته:

        ببین کسی که اختیار داره با کسی که اختیار نداره وفطرتش اینه که همیشه خوب باشه واصلا افریده شده برای تسبیح خدا فرقش چیه؟!

        خدا زمانی که انسان افریده فرشته ها دقیقا همین سوال پرسیدن!
        خدا گفت چند تا دلیل داره
        اول این که وجود خاکی که بی ارزشه با روح وجودی من ارزش پیدا میکنه وشما باید بهش سجده
        کنید
        دوم این که فطرت شما رو جوری افریدم که فقط من بپرستید واصلا انحرافی ندارید ودر اصل امتحانی ندارید که شما سنجش بشید
        انسان اختیار داره
        میتونه به راه فساد بره
        میتونه سمت من بیاد وتمام انحراف ها وتمام مشکلات پشت سر بزاره

        انسان قلبش حرم الله است
        همه انسان ها رسالتی دارن به قول داداش رضا
        هدف داشته باش
        فکر کن به چیز هایی که اطرافت هست
        درخت ،کوه ،دریا و…
        میفهمی چه قدر قدرت خدا زیاده وقتی به جزئیات دقت کنی 🙂

        پاسخ
      • یگانه گفته:

        یه سوال میپرسم
        فرق کسی که ذاتش اطاعت هست وکلا یه راه بیشتر نداره
        با کسی که اختیار داره چیه؟!

        اون وقت اگر شما بخوای یکی انتخاب کنی
        اون کسی که توی امتحان ها تو رو انتخاب کرده علارغم تمام مشکلات
        انحرافات
        اونی که اختیار داره رو انتخاب نمیکنی وبرات عزیز تر نیست؟!

        اصلا رسالت دومی بیشتره
        چون وجودش وجود الهی وقلبش حرم الله هست !
        چون اختیار دارا میتونه انتخاب نکنه ولی انتخاب میکنه محکم!

        حالا انسانی که اختیار داری
        ایا بی هدف افریده شدی؟!

        دنبال استعداد علاقت برو وتو کارت مستمر باش
        اول به خودم میگم
        بعد شما

        پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام اتفاقااا جوابش تو قران یات انگیزشس هست.. هرکسی میتونه هزار دلیل بیاره اما فقط یه دلیل قلباا بهش برسی هست اون فقط از روی عشق… خدا عشق خالصصص.. 🤞🏻

      پاسخ
      • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

        سلام، بله و ی دلیلش هم اینکه ما لذت ببریم ، اینم تو دوره آیات انگیزشی یادمه اشاره شد بهش
        یعنی ما نباید با گناه به خودمون آسیب بزنیم بلکه لذت باید ببریم از زندگی چون خدای بی نظیری داریم که خیلی شاد بوده و چون تک خور نبوده ما رو آفریده و تو زندگی هر کسی کلی خوبی قرار داده که بابتش شاد باشه و ….

        پاسخ
      • فاطمه گفته:

        یه جا خوندم خدا چون حب به ذات داره انسان رو خلق کرده یعنی چون عاشق خودش بوده
        و انسان تجلی خودش هست خلقش کرده البته اگر از امیالی که زود پیدا میشه و دووم نداره برسه به امیالی که دیر پیدا میشه ولی دائمیه اونوقته که اسمای خدا در انسان تجلی پیدا میکنه و هدف خلقمون تحقق پیدا میکنه

        پاسخ
    • ماورا گفته:

      همه اجسام وذرات و حتی خاک دارای شعورن تو داستان شهادت اب مشخصه ، همه شون تسبیح الله میکنن ما اما شعورشون کامل نیست ، ارزومون این بوده که الله دست رو ما بزاره و مارو خلق کنه شاید خودمون خواستیم

      پاسخ
    • حدیث(دختر باباعلی) گفته:

      سلام داداش امیدوارم حال دلت خوب باشع، سخنرانی دین فطری از استاد عظیمی رو اگه گوش نکردی حتما گوش کن خیلی به دردت میخوره
      یادمه استاد عطیمی گفت خدا مهربون و بخشندست و ماروهم از سر مهربونی و عشق آفریده خدا بی نهایته و چون از روح خودش در ما دمیده ماهم بی نهایتیم، ما باید ظرف روحمون رو بزرگ کنیم تا بتونیم همه صفات خدارو در درو نمون جا بدیم و تثبیتش کنیم خدا مهربونه و دوست داره ماهم مثل اون مهربون باشیم، خدا بخشندست و دوست داره ماهم مثل خودش بخشنده باشیم، خدا قدرتمنده و دوست داره ماهم قدرتمند باشیم، خدا نوره و دوست داره ماهم روز به روز نورمون بیشتر باشه، خدا آفرینندست و دوست داره ماهم مثل خودش خالق باشیم یادمه استاد عظیمی گفتن شاید روزی برسه ک خدا بهمون قدرت خلق خیلی چیزارو بده ک حتی ماهم بتونیم سبارات مختلف و چیزای زیادی رو بیافرینیم،خدا شاده و دوست داره ماهم مثل خودش شاد باشیم، خدا لذت واقعی میبره و دوست داره ماهم مثل خودش لذت واقعی ببریم، ما خلق شدیم تا شبیه عشقمون یعنی خدا بشیم یعنی خدایی بشیم
      ما میتونیم همه صفات خدارو دارا بشیم و خدا این رو خیلی دوست داره اصلا دینش رو هم بخاطر این فرستاده ک ما شبیهش بشیم!
      پیامبرا و اماما همه صفات خدارو دارن و کاملن و چون بی نهایتن میتونن روز به روز بهتر و بهتر بشن بحاطر همینم الانشم در حال رشدن!
      ما فقط دو چیز خدارو نمیتونیم داشته باشم۱.ازلی بودن چون خدا فقط از اول وجود داشته ولی ما از اول نبودیم بلکه خدا از یه نقطه و یه زمانی مارو آفریده پس ما نمیتونیم ازلی باشیم ولی میتونیم ابدی باشیم چون هیچ وقت نمیمیریم و از بین نمیریم
      دومیش هم ک خدا داره و ما میتونیم داشته باشیم رو فعلا یادم نمیاد🥲😅ـ
      ولی خب اینو میدونم ک ما میتونیم همه صفات خدا رو دارا باشیم جز دو تا صفتش ک اونم من تو سخنرانی دین فطری گوش کردم استاد عظیمی میگفتن این دوتا صفت هم به دردمون نمیخورن چون ک ما اگه ازلی بوده باشیم زیاد به دردمون نمیخوره چون این ک بفهمیم از اول وجود داشتیم یا این ک از یه نقطه ای آفریده شدیم هیچ فرقی به جالمون نداره ولی این ک ابدی هستیم خیلی خوشحال کنندست!

      این متنیم ک میفرستم از استاد عظیمیه:
      خدا انسان را آفرید تا هر آن چه که دارد به انسان بدهد و او را مثل خودش کند؛ این غایت خلقت انسان است. انسان موجودیست که ظرفیت بی نهایت را دارد و خلق شده برای بقاء و ابدیت. انسان قابلیت اتصال به بی نهایت را دارد و در واقع انسان بذر بی نهایت و برترین تجلی بی نهایت است. اولین مخلوق خداوند نور انسان کامل بود و از آن نور، ارواح انسان ها خلق شد. انسان در دنیا می تواند به ولایت و سلطنت تکوینی برسد.
      امیدوارم ک تونسته باشم کمکی کنم😊
      یاحق

      پاسخ
    • نفیسه گفته:

      سلام
      راجبش فک کنید فک کنید فک کنید
      هرچقد زمان لازمه بزارید تا با عمق وجود جواب رو بفهمید و درک کنید
      و بر شما باد قرآن ، نهج البلاغه ، کتابای شهید مطهری ، کتاب و سخنرانی افرادی که پر مغز و عمقی حرف میزنن
      ولی لازمه اش همین فک کردنه

      کتاب و سخنرانی مثل مواد اولیه کارخونه هستن که اگه نباشن محصولی تولید نمیشه ، ولی تا کارخونه هم شروع به کار نکنه «تفکر» مواد اولیه بدرد نمیخورن و بازم محصول تولید نمیشه

      پاسخ
  55. فاطمه گفته:

    توی رفتار با مادرم امروز با وجود عصبیتش سکوت کردم و بعدش یه موسیقی بی کلام گذاشتم و به مردم و ماشین ها نگاه کردم و اشک ریختم حفیظ گفت ماشینا ادما ساختمونا مغازه ها انواع کسب و کارا و اسمای معروف همه رو من اداره میکنم و ظاهر ان خر مردم هستن
    و یه حرفای دیگه گپ زدیم باهم و خیلی حس خوبی داشت خیلی خیلی
    بهم الهام شد بهتون بگم شهید مجید قربانخانی بهتون سلام میرسونه تازه به عنوان رفیق شهیدم انتخابشون کردم و اینو گفت

    پاسخ
  56. یاور امام زمانم گفته:

    سلام ، من تو حرم آقا امام رضا، یه تسبیح برای همه مجردا و عاقبت به خیری و زندگی خوب همه متاهلین صلوات فرستادم .
    یه تسبیح هم برای عاقبت به خیری همه امور و برای همه مردم .

    پاسخ
  57. nokare_hosein گفته:

    سلام داداش رضا
    فک کنم منو یادتون نباشه.. از بچه های قدیمی سایتم ..
    خواستم یگم ک تقریبا این دوسالی ک از سایت دور بودم کلی اتفاقات تلخ و شیرین برام افتاد ..
    وو بالاخره کنکور دادم و رتبه دلخواهم رو اوردم:)
    ما واقعا با شما بزرگ شدیم😅
    امروز داشتم فک میکردم ک وقتی خواستم تغییر رشته بدم با بچه های سایت مشورت کردم .. و کلی راهنماییم کردن و بهم انگیزه دادن همیشه ..
    وقتی هر مشکلی پیش میومد برامون عین ی خونواده همیشه کنارمون بودین و کمکمون کردین ..
    هیچوقت یادم نمیره ک تو روزای تلخ زندگیم همیشه حالم با شما و بچه ها خوب میشد ‌..
    راستش من فردا دارم میام مشهد 🥲😅
    بعد چهارده سااال ..
    و اصلا اصلا باورم نمیشه …
    دوس دارم ک شما و آبجی فاطمه رو ببینمتون .. حتی شده از دور ..
    بهرحال چ ببینم چ نبینم خوشحالم ک بالاخره دارم به وصال میرسم:)
    قطعا و حتما همتونو دعا میکنم بچه ها ..
    چ قدیمیایی ک دیگه اسمتونو نمیبینم تو سایت
    چ اونایی ک همچنان هستن ..
    و چ تازه واردا😅🚶🏻
    همتون بنده های خفن خدایید ..
    شماهم منو دعا کنید ..
    زندگیم خیلی درهم برهم شده..
    دعا کنید همه چی خوب شه ..
    دمتون گرم ..
    یاعلی ..

    پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام خوبین
      چه عالی ان شاء الله همیشه همینطور بمونین.
      توروخدا امام رضا( ع) رفتین یاد ماهم باشین، به امام رضا بگین کوثر گفت امضا کن برم کربلا تا شما امضا نکنین نمیتونه بره،. بهش بگین یه بخشی از پازل مسیر و رسالتش با رفتن به اونجا درست میشه،،،
      اگه یادم افتادین حتما از امام رضا علیه السلام کربلامو بخواین،، نوکر حسین اسم قشنگی گذاشتین انشاالله با امام حسین علیه السلام محشور بشین، فک کن برای خواهر خودته.😊
      یا علی🤞🏻✌🏻🌱

      پاسخ
    • ریحانه خدا گفته:

      منم امسال کنکور دارم رشته ام تجربی ولی خیلی دیر شروع کردم و پشیمونم از اینکه دهم و یازدهم نخوندم میشه اگه رشتتون تجربی منم راهنمایی کنید چطوری تو این چندماه باقی مونده درسا رو جمع و جور کنم. متاسفانه به دلایلی اگه پشت بمونم شرایطم سخت تر میشه اگه نکته ای هست ک کمکم می‌کنه ممنون میشم راهنماییم کنید ☺️

      پاسخ
  58. رضوان گفته:

    سلام به همگی…
    من خیلی وقت نیست که تحولم شروع شده و دارم پیش میرم ولی خانواده ام همیشه میگن آره دیدی قبلا به حرفای ما گوش نمیکردی و تو کلا همینی
    و چون جو خانواده خیلی تاثیر داره داره رو اعتماد به نفسم تاثیر میزاره که من واقعا بیشتر باعث زحمتم و به درد کاری هم نمیخورم(چون چشمام هم ضعیفه هم بهم میگن تو کوری کلا و کاری نکنی بهتره و…)
    میشه خواهشا بگید چیکارکنم
    الانم موقع انتخاب رشته اس بیشتر فشار رومه
    من خیلی از بغض هام در حال درمان بود ولی این بغض انگار جدید اضافه شده یا شاید سر باز کرده

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، تمرکزت رو بزار روی انتخاب رشته، ان شاءالله ی چی عالی قبولی و اعتماد به نفست هم بیشتر میشه اینجوری،تلاشتو بکن ی روز همونایی که بهت میگن کور و اینا میان بهت اعتراف میکنن که باعث افتخارشونی،و توجهی نکن منم مثلا پام میخوره ب ی چی رو زمین بهم میگن کور با اینکه عینکی نیستم، یا شَل و بی عرضه و … بهم میگن ولی مهم نیس، مهم اینه که خیلی جاها هم خودمو ثابت کردم ،حداقل به خودم

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام ان شاءالله حالتون خوب بشه
      خستگی و استراحت توی هر مسیری طبیعیه
      عیب اینجاست کامل جا بزنید و یادتون بره💯

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه🤞 گفته:

      سلام آبجی مهربونم ❤️ خوبی؟ الهی حالت عالی بشه🌼 من دیروز یه کم بی حوصله بودم و رفتم و رو به قبله استراحت کردم بعد چند دقیقه خیلی حالم خوب شد .. میتونی ذکر استغفرالله رو هم چند مرتبه بگی و تاثیرش رو ببینی❤️ یه کم دیگه احساس خستگی کنی من ازت جلو میزنمااا 😂😎

      پاسخ
      • fatemeh_ghsm2883 گفته:

        قربونت برم آبجی تو خوبی ؟! منم واقعا چند روزی بود خیلی بیخودی دلم گرفته بود 🥲 بی حوصله ی بی حوصله بودم ، یه خورده دعا خوندم کتاب من زنده ام رو دارم میخونم ، وایسا دارم میام 😂😂😂

        پاسخ
  59. مهاجر الی الله🌿 گفته:

    سلام داداش و بچه ها
    دارم با یه مسئله سخت امتحان میشم اونم وقتی که می‌خوام دوره بغض پنهان رو ادامه بدم:)
    یک نفر بعد از کلی بی احترامی وقتی که خونه ما مهمون بوده رفته دروغ گفته پشت سر من و مادرم و الآن هرچقدر از خودمون دفاع میکنیم کسی گوش نمیدن😭
    به خدا سپردمش
    هیچکی رو اینطور به خدا نسپرده بودم ولی حقیقتاً دلم شکست
    نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم توی وجودم پر از خشمه

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام.الخیر فی ما وقع ، شاید همین اتفاق باعث خیر شد برات ،خیلیا میدونن بقیه پشت سر مردم فقط چرت میگن، خدا بخواد باعث خیر میشه ، یاد ی قضیه ای افتادم اونم اینکه من وقتی دیدم ی جا رائفی پور رو مسخره کردن افتادم دنبال رائفی پور، و اون مسخره کردنه خیلی باعث خیر شد برای من، اونا میخواستن تخریب کنن ولی باعث شدن من برم سخنرانی از استاد گوش بدم
      و ی ذره به خودت زمان بده،بعدا مطالب رو دوره کن ،شاید فقط اختیار گرگ طرف از دستش در رفته و خدا ازش انتظار بیشتر نداره و …
      و یادت باشه بعد بخشیدن و کلا گذروندن ی مرحله فشار و سختی خدا ی حالی بهت میده و بعد سختی اسانیه،موفق باشی التماس دعا💛

      پاسخ
  60. دختر امام رضا🤞 گفته:

    سلام خداقوت
    بچه ها کسی هست که رشته علوم قران و احادیث رو خونده باشه؟
    چون دوست دارم با شخصی که داره این رشته رو میخونه چند تا سوال بپرسم
    چون دوران انتخاب رشته ام هست
    موندم این رشته رو انتخاب کنم یا نه
    خیلی میترسم که با اومدن تو این رشته از زمینه معنوی افراط صورت بگیره
    اگه اطلاعی دارید لطفا بهم بگید
    با تشکر 😁

    پاسخ
  61. پناهنده خیمه مامان فاطمه🤞 گفته:

    داداش یا آبجی عاشق رسول الله ؛ الهام گفت این شعر رو براتون بفرستم این شعر رو توی کتاب یا زهرا شهید تورجی زاده خونده بودم : تا ابد این نکته را انشا کنید / پای این طومار را امضا کنید / هرکجا ماندید در کل امور / رو به سوی حضرت زهرا کنید 🌼.. بچه ها حالا که نزدیک شهادت حضرت رقیه هستیم اگه دوست داشتید یه نامه بنویسید برای حضرت رقیه ؛ اینجوری خیلی آروم میشین❤️

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      واقعا ممنونم خیلی عالی بود و لذت بردم✌️⚡️
      خدا خیرتون بده🌹🌹🌹
      اتفاقا امشب هیئت بودم برای همه بچه های سایت و کانال دعا کردم
      اگه قسمت شد رفتم کربلا اونجا خصوصی تر همه رو دعا میکنم توی بین الحرمین و نجف روبروی ایوان با صفای مولا علی علیه السلام 🌹

      پاسخ
  62. فاطمه سیاوشی 🤞 گفته:

    سلام تا حالا ۱۲ فصل از کتاب بغض پنهان رو داداش توی کانال گذاشته ، که منم الان اون تمریناتی که داداش رضا گفته بود انجام بدیم و عکسشونو بفرستیم رو اینجا میفرستم 😊👇

    تمرین فصل اول :
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230809_221908_64pj.jpg

    تمرین فصل سوم :
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230812_191241_ojru.jpg

    تمرین فصل هفتم :
    https://s6.uupload.ir/files/img_20230820_173708_1wqn.jpg

    پاسخ
  63. &دختر امام رضا& ادامه دهنده گفته:

    دختراا
    اگه ناهار یا شام خونه با شماست
    بع نیت نذری بپزید
    به نیت حضرت رقیه
    قبل غذا بگین مثلا امروز به نیت سه ساله ی اباب اینو میپزم.. بعد اون غذا میشه غذای نذری و اونایی هم که می‌خورنش غذا نذری میخورن..

    بیاین این دو روز رو قدر بدونیم
    ان شاءلله حضرت رقیه تو کارمون گشایش ایجاد میکنه مخصوصا رسالتموون

    پاسخ
  64. مهتاب گفته:

    دوست دارم برم پیاده کربلا اما اصلا جور نیس شرایط خودم همسرم بچم قدر بدونین بچه ها تا وارد زندگی نشدید برید نماز بخونین کتاب بخونین بعدش واقعا سخته مسعولیت دارین دوس دارم پیاده برم هزاران بار برم اما وارد حرم نشم تازمانی که راضی شم از خودم

    پاسخ
    • ابوالفضل خیوه لی گفته:

      امام حسین همیشه هست فرار نمیکنه ک
      خب امسال نشود سال بعد برید توکل کنید بخدا و از خود ارباب بخواهید ک شما رو راهی کربلا کنه

      پاسخ
  65. zinab_kamai گفته:

    سلام بچه ها توی این ۱۰. ۱۲ روزه که میخوام کربلا برم چه هدفی برا خودم قرار بدم که نه برام سخت باشه هم به معرفت برسم کلا تو این ۱۰ روز خودمو بسازم قشنگ
    راهنماییم کنید🥺🙂💚

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      مقتل لهوف خوبه اگه بتونید بخونید
      کتاب حسین از زبان حسین هم خوبه
      سخنرانی هم در مورد امام حسین زیاده مخصوصا استاد رائفی پور
      راستی سعی کنید گناه هاتون رو کمتر کنید و دائم الوضو باشید و خودتونو پاک تر کنید که بیشتر استفاده کنید از این ایام و سفر عالی

      لطفا برای منم دعا کنین خیلی نگرانم هر جا میرم کسی پاسخگو نیست هنوز نیومده پاسپورتم😥

      پاسخ
      • zinab_kamai گفته:

        عه هنور نیومده 🤦‍♀️
        خیلی ناراحت شدم ان شاالله برای شماهم درست بشه
        داداش حتما به حضرت زهرا توسل کنید واقعا همه چی دست ایشونه والا من از امام رضا و حضرت زهرا کربلامو گرفتم
        باورتون میشه حتی پولشم خودشون جور کردن؟!🥲🥺
        واقعا اهل بیت یه چیز دیگه هستن

        پاسخ
    • محیا سادات گفته:

      سلام زینب جان
      به نظرم اونجا باش حضور داشته باش لمس کن .تو حال باش .عشق کن که الان اونجایی .جریان عشق و معرفت رو از اونجا لمس کن . اطراف آن را با دقت نگاه کن.با امام حسین صحبت کن .
      التماس دعا 💫من رو هم خیلی دعا کن 😍

      پاسخ
    • دخترگلادیاتور گفته:

      سلام خوش ب سعادتت من نرفتم ولی سعی کن شناختتونسبت ب امام حسین بالاببری مثل خوندن کتاب شش داداش رضا اگرم می‌خواین پیاده برین حتماروزانه پیاده روی کن تاعادت کنی و خیلی خسته نشی چون توحال معنویت تاثیرمیذاره غذاهای مفیدبخور کتونی و لباس مناسبی بپوش ک اذیت نشی وهمینطورکوله بارتوزیادنکن.فقط آبجی منویادت نره پیش اربابا🥺😭

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

      سلام آبجی من تاحالا نرفتم تجربه ندارم
      فقد میتونم بگم از تک تک لحظات لذت ببر با اقا خیلی صحبت کن🥲
      سلام مارم برسون👋

      پاسخ
    • دختری‌که‌با‌خداخیلی‌حرف ‌داره گفته:

      سلام سخنرانی مفهوم عاشورا ،اربعین دانلود کن من استاد رائفی پور زیاد گوش میدم وقتی شناخت بره بالا در مورد این دو روز اونجا بی اختیار گریت میگیره …مخصوصا قتلگاه و خیمه گاه برا من خیلی غم داشت

      پاسخ
    • &دختر امام رضا& ادامه دهنده گفته:

      سلام
      چقدر برات خوشحال شدممم
      رفتی مارو دعا کنیا

      چند روز مونده تا سفرت؟
      به نظرم هرروز زیارت عاشورا بخون
      کتاب شیش داداش رضارو هم فقط اون بخشی که از امام حسینه بخون
      هرروز با امام حسین صحبت کن
      مثلا
      اگه کسی درطول روز ناراحتت کرد خودتو کنترل کن و هیچی بهش نگو و ناراحتیتو ببر پیش امام حسین بگو
      به گناهایی که کردی پیش اقا اعتراف کن و بگو تو ترکشون کمکم کن

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه🤞 گفته:

      سلام آبجی جونم.. والا من قسمتم نشده هنوز برم کربلا .. ولی با خودم میگم که اگه قسمتم شد به نیت یه شهید برم و با شهید همراه بشم.. من خودم چون داداش ابراهیم هادی کمکم می‌کنه همیشه گفتم اگه قسمت شد قدم های خودم رو به نیت داداش ابراهیم بردارم و ازش بخوام به منم کمک کنه … دوست دارم از کل سفر لذت ببرم و فکر کنم آخرین باری هست که میام.. دیدی میگن اگه میخوای توی نمازت حواس جمع باشی و از عمق وجودت بخونی فکر کن آخرین نمازت هست و بعدش از دنیا میری؟ شمام فکر کن که آخرین سفرت هست البته ان شاالله که عمرت پر از برکت باشه و سلامت باشی.. حالت به عنوان آخرین سفر دوست داری چکار کنی؟ من به روز عاشورا فکر میکنم .. یا به اینکه الان توی این مسیر بابا مهدی جونم هم همراه ماست و من رو میبینه و دوست داره ما از تموم لحظاتمون استفاده کنیم.. توی راه با خدا حرف بزن با ائمه حرف بزن.. الهی که زیارت با معرفتی داشته باشی❤️

      پاسخ
    • رهگذر گفته:

      سلام فقط تا میتونید با امام حسین خودمونی تو دلت صحبت کن تا میتونی باهاش حرف بزن که بعدا نگی یادپ رفت اینو بگم قدم به قدم که داری بر میداری باهاش حرف بزن🙂
      چرااا
      چون وقتی برسی حرم…. ای جانممم
      اسم خودتم یادت میره اگه اولین بارته اصلا حالیت نیست کجایی فقط ضریح رو میبینیحتی آدما رو هم نمیبینی فقط چشات ضریح رو میبینه
      وقتی دستت رسید بهش…
      😭😭😭😭😭😭😭😭
      وای چرا امسال نطلبیدی آقام حسین
      چرا دعوتم نکردی😭😭😭😭😭😭
      وقتی دستت ضریح رو لمس کرد انگار برق میگیرتت و دیگه تو این دنیا نیستی و فقط اشک اشک اشک پشت سر هم…….
      من کلاس ده بودم رفتم
      دروغ نمیگم
      ولی من حسی نداشتم اصلا تو این باغا نبودماین حسو حال رو که برات تعریف کردم
      خودم خیلی دوس دارم اینجور حالیم بشم
      من رفتم کربلا هیچی نفهمیدم
      اماااا
      وقتی برگشتم نمیدونی چی بهم اومد
      فقط کارم شده بود گریه کردن اصلا نمیدونستم چم شده
      ولی اینکه تو حرمش گریه نکردم هنوز برام سواله
      چرا احساس میکردم یه مسافرته و تمام
      چرا از ثانیه ب ثانیه ش استفاده نکردم…
      آقام حسین دوباره بطلب خواهش میکنم
      😭😭😭😭😭

      پاسخ
    • دختر اکتیو🤞 گفته:

      سلامممم عزیزمممممممم
      تو مود لحظه ات باش صحبت کن ….°🕶
      مداحی گوش کن
      با ایپاد و
      اینکهـ اگه دوست داشتی تو راه کتاب صوتی گوش کن مثل حسین از زبان حسین
      بسی لطیف میخونه….
      لایوارو گوش کن
      تایمایی که بیکار شدی از حس و حالت بنویس توی موبایلت… ❤
      عکاسی کن دست یکیو بگیر…..€
      آمممم نمیدونم بیسکوییت نیازت میشه یا نه
      ولی یه بسته ی کوچولو بردار
      تست کردم عمیقا یه جایی بهت حس خوب میدهـ و نیاز داری ..🚶😅😁
      امیدوارم که بترکونییی
      Kisss بهت ❤
      عاقبتت بخیر..

      پاسخ
      • دخترگلادیاتور گفته:

        چقدحرفتون آرومم کردانگارخودابی عبدالله اززبون شمابهم گفتن 😭😭بازم کشتی نجات خدابه دادم میرسه مثل سریای قبل ک کارایی برام کردک خودم وهمه میدونستم غیرممکنه ،حسین ماتورونداشتیم چیکاربایدمیکریم💔🥺😭😭

        پاسخ
  66. حدیث (دختر باباعلی) گفته:

    سلام این لیست نماز شب منه…!

    ۱.داداش رضا🎂۲.آبجی فاطمه🎂۳.آبجی ملیکا🎂۴.رهگذر
    5.دختر بابا مهدی:)🎂۶. محدثه🤞🏻🎂۷.fatemeh_ghsm
    8.بنده خدا و تو راهی خوشگلش😍🎂۹.shadow🎂negin
    10.لیلی🤞🏻🎂۱۱.دختر مامان فاطمه🎂۱۲.zeinab_kamai
    13.خواهر نرگس…🎂۱۴.محیا سادات🎂۱۵.Hoseinrezayi
    16.ابوالفضل خیوه لی🎂۱۷.عاشق رسول الله🎂سوگند🤞
    19.سمیه و داداشش یونس🎂۲۰.Tttttttttt🎂هوالصبور
    22.گمنام🎂۲۳.جنگنده با نفس و شیاطین🎂۲۴.دختر امام رضا(ادامه دهنده)🎂۲۵.سیده🎂۲۶. لیلا 🎂۲۷.پسر جنگجو عشق خدا🎂۲۸.شاید خواهر کوچیکش:)🎂۲۹.زهرا🎂۳۰. آبجی فرزانه جنگجو🤞🎂۳۲.رقیه🎂۳۳.Soleimani
    35. فاطمه سادات🎂۳۶. Khahare khareji🎂 yeketz
    37. مهدی عظیمی🎂۳۸.بانو دلداده خدا🎂۳۹.عاشق خدای بی نهایت فاطمه🎂۴۰..معصومه سادات🎂.۴۱.مریم 🎂
    42.امام زمانم🎂۴۳.یا زینب ادرکنی🎂۴۴.داداش علی
    45.زهرا🎂۴۶.Zhra ghand🎂gomname zahra
    48.رهبر معظم انقلاب🎂۴۹.خانواده خودم و خانواده بچه ها
    50.مدیون حسین🎂01rayyan20 🎂مبینا. ۵۳🎂فاطمه🎂masih.f🎂خانوم صباحی🎂حاج آقا مرادی🎂. Y. 🤞🎂
    maryam. K🎂سیده🎂negin🎂قعر چاهی ک نجات یافته
    آدرینا و خانوادش🎂خانواده سید موسوی🎂زهرا نوروزی
    خسته زین جهان تاریکم🎂دختری ک با خدا خیلی حرف داره

    پاسخ
  67. مدیون حسین گفته:

    لیست نماز شب :

    -۱ پدرم
    -۲ مادرم
    -۳ داداش رضا
    -۴ آبجی فاطمه
    -۵ عاشق رسول الله
    -۶ آبجی فرزانه جنگجو
    -۷ Fatemeh_ghsm2883
    -۸ مهدیس
    -۹ سمیع الله
    -۱۰ دختر مامان فاطمه
    -۱۱ یا حسین زهرا
    -۱۲ الا یا ایها الساقی
    -۱۳ Mohadese
    -۱۴ حدیث (دختر باباعلی )
    -۱۵ رهگذر
    -۱۶ دختر بابا مهدی
    -۱۷ یازهرا
    -۱۸ YekketAZ
    -۱۹ محدثه
    -۲۰ Reza
    -۲۱ فاطمه سیاوشی
    -۲۲ رقیه نوروزی
    -۲۳ zinab_kamai
    -۲۴ Soleimani
    -۲۵ در آغوش خدا
    -۲۶ آسمون
    -۲۷ هوالصبور
    -۲۸ پناهنده خیمه مامان فاطمه
    -۲۹ داود کرمی
    -۳۰ سلام
    -۳۱ قعر چاهی که نجات یافته
    -۳۲ علیرضا
    -۳۳ سمانه
    -۳۴ این خدا خیلی خداس
    -۳۵ در راه خدا
    -۳۶ لیلی
    -۳۷ محیا سادات
    -۳۸ خانمم
    -۳۹ پدر خانمم
    -۴۰ پدر بزرگم

    التماس دعا از همه خواهر برادرام دارم

    داداش رضا خوب الگویی هستی ، خیلی دوس دارم مثل تو پر تلاش بشم

    مرسی که هستی داداش

    پاسخ
  68. مدیون حسین گفته:

    سلام

    برای بیدار شدن برای نماز شب گفتم من باید زمانی که امام زمان و یاران خالصشون بیدارن بیدار بشم چون پیامبر اکرم فرموده اند “هرکس خود را شبیه قومی کند، از آنهاست”

    پاسخ
  69. Negin گفته:

    سلام داداش
    من همه اونایی که باعث بغض هام شدن از بچگی تاحالا…. بخشیدمشون.. امیدوارم خدا هم منو ببخشه و ازم بگذره.

    خییییلی سخت بود بخشیدنشون اما سخت تر از اون رها شدن از خود بغض هاست… چطوری رها شم؟

    پاسخ
    • Negin گفته:

      ان شاء الله که شما و همه بچه های سایت و کانال و خود داداش رضا و آبجی فاطمه، عتقبتتون ختم بخیر بشه و به قول داداش رضا : همه چیز در همه ی ابعاد درست میشه و تو در بهترین وضعیت ممکنت به ملاقات خدای رحمان میری ❤️

      پاسخ
  70. عاشق رسول الله گفته:

    سلام رفقا
    خواستم یه انیمیشن خوب بهتون معرفی کنم
    شدیدا مفهومیه و کسایی که سنشون زیر ۱۴ هست بهتره باهاتون نباشن وقتی میخواین ببینین
    هزاران نکته و مفهوم و جملات روانشناسی رو قاطی کردن شده این انیمیشن
    اسمش “انیمیشن مری و مکس”
    من خودم با دوبله دیدم اما شاید بار دیگه خواستم ببینم با زیرنویس دیدم هر چند دوبله اش هم خوب بود خدایی

    پاسخ
      • عاشق رسول الله گفته:

        سلام دیگه داره دلم میشکنه هنوز نیومده پاسپورتم داره ۲۰ روز میشه که ثبت نام کردم سایت گفته با موفقیت ثبت شد و از طریق پست میاد هم از پست پرسیدم هم از پلیس +۱۰ هیچکدوم جوابی ندادن😥😥
        رفقای و هم کاروانی هام ۸ شهریور حرکت میکنن …

        پاسخ
        • fatemeh_ghsm2883 گفته:

          اوه هنوز ۱۰ روز مونده تا ۸ام خیلی زوده واسه دلشکسته شدن ، تسبیح رو بردار بگو الهی به رقیه
          منم وتست دعا میکنم ان شاءالله بری اونجا و واسمون دعا کنی

  71. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام شهر اشباح رو داداشام خیلی دوست دارن چند بار دیدن، منم دیدم خیلی وقت پیشا
    درسام از شهر اشباح :
    بی اجازه چیزی نخور خخخ ، در واقع هوای نفستو گنده نکن و به نشونه ها توجه کن
    در ناامیدی بسی امید است
    و تلاش کن
    خدا بواسطه دستانش کمکت میکنه
    بنظرم وقتی بمیری ی جورایی مثل شهر اشباح یهویی چشمت به ی چیزایی باز میشه

    پاسخ
  72. Khodammm گفته:

    میگم من وقتی دوره ای روبرمیدارم،بعدازاتمام دوره بازهمون عادت قبلی برمیگرده،چکارکنم؟نمیشه دوره جدیدبرم بعدش؟؟؟؟

    پاسخ
  73. فاطمه گفته:

    بچه ها دمتون گرم امیدوارم عاقبت همتون بخیر بشه ، مخصوصا بچه هایی که گرگشون شهوته مخصوصا خودارضایی
    همه ی شماها که زورتونو میزنین و بعضی وقتا موفق میشین بعضی وقتا شکست میخورین به دلم افتاد پیام بدم
    وقتی با دل شکسته و گناهکار و پشیمون و ناراحت سمت خدا نگاه میندازی دل خدا غنچ میره این لحظه رو هس دقیقا این لحظه رو همه ی اولیای خدا و فرشته ها و همه موجودات حالتو خریدارن تو این لحظه حسرت خیلی ها هست

    پاسخ
  74. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت ببخشیدمن دوماهه جوشن کبیرروخریدم هنوزوقت نکردم گوش بدم یه وقت کانال خدای واقعی روحذف نکنیدلطفاکه همه روتوایتاداشته باشم توسایت برام سخت تره ممنون

    پاسخ
  75. رستگار گفته:

    سلام به همگی
    از بچه هایی که طلبیده شدند برن زیارت چه مشهد و چه کربلا خیلییییییییی خیلیییییییییی التماس دعا دارم 💚
    خوشا به سعادتتون انشاالله خودشون شفاعتتون کنند.

    پاسخ
  76. roshan گفته:

    سلام من دوره جوشن کبیر رو خریدم کانال خدای واقعی الان حذف شده و من فرصت نکردم هنوز بغیر سه چهار فراز بقیه رو گوش ندادم، لطفاً بگید چجوری میتونم دسترسی داشته باشم کلی وقت من گرفته شد دنبال کانال و به هر شکلی خواستم بدونم کجاست به هیچ نتیجه ای نرسیدم، چجوری میتونم دسترسی داشته باشم؟؟

    پاسخ
    • داداش رضا گفته:

      برو بچ ؟ دوره جوشن کبیر به طور کامل تموم شد و فایل هاشو دارم آپلود میکنم تو سایت.
      یکم حجم فایلها زیاده و طول میکشه تا اپلود بشه.
      لطفا چند روز صبر کنید❤️
      هر وقت اپلود شد خبر میدم برید دانلود کنید.

      پاسخ
      • roshan گفته:

        ممنونم خدا خیرتون بده کلی نگران شدم چرا نیستش، ی جوری خبر بدید منم متوجه بشم از کجا چجوری باید دانلود کنم منظورم مشخص باشه بدونم چجوری، تشکر ممنون

        پاسخ
  77. 🤞01rayyan20 گفته:

    سلام داداش رضا و آبجی فاطمه و بچه ها ‌‌.. حدوداً چهل روزه که مشهدم .. هر شب تو نماز شب هام دعاتون میکنم و تمام نماز های مستحبی و زیارت هایی که این چهل روز داشتم و کلاً هر کار مستحبی که کردم ثوابش رو با شما به اشتراک گذاشتم و براتون دعا کردم .. تو دعا ها و نماز هاتون به یاد منم باشید ❤️..
    گفتم یه جا بگم آخر ۴۰ روز و هر روز نگم ..
    خداروشکر توفیق دارم خیلی جا های مذهبی و مقدس و گلزار شهدا و … میرم ..
    از این به بعد قول میدم هر جای مستحبی برم ، نماز مستحبی چیزی بخونم یا زیارتی برم ثوابش رو با شما شریک شم و نائب الزیارتون باشم .. گفتم که کلّی بگم که لازم نباشه هر بار بیام بگم و وقت تلف بشه ..
    به یاد منم باشید ❤️❤️❤️
    اسم مستعارم رَیّان ..

    پاسخ
  78. zinab_kamai گفته:

    سلام بچه ها کتابی درمورد ادب و تربیت کلا شیوه رفتار میشناسید؟ اگه می‌شناسید بهم معرفی کنید قلمشم خوب باشه
    خیلی ضروریه ممنونم😍💚

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام ببین جواب سوالت اول پیش خودت هستش چون باید ببینی که ایاا ذهن و خیالت چنین کاری رو میکنه کلاا توهمی و بعد ایاا رمان و فانتزی و خیالپردازی فکرت زیاد میکرده که الان توهم باشه یا نه.. ولی کلی خشم چیزی که عقل رو نابود نه پودر میکنه و باعث خیلی چیزا میشه، یا حتی شهوت، یا بدگمانی، یا قضاوت میبینی همشون میتتونن تبعاتشون توهم هم باشه ببین وردی های افکارت، زبانت، چشم ات و گوش ات و قلبت چیاااست بیشتر به چی عادت دارن سرنخ اش رو پیدا کن مطمئنم موفق میشید
      ان شاء الله. 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  79. رستگار گفته:

    داداش رضا سلام
    یه سوالی دارم شاید مسخره به نظر بیاد ولی واقعا مهمه برام 🥲
    نمیدونم چرا چند وقتیه از سایت و کانال دور شدم همه برنامه هام به هم ریختس نمیتونم باهات پیش بیام به نظرت چرا ؟ چیکار کنم دوباره برگردم من باید تو سایت و کانال باشم اگه نباشم یجوریم یه چیم کمه داداش شما که تا اینجا کمکم کردی بازم راه حل بده بهم 🙏🏻🌸

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی .. ببین اول یه برنامه ریزی کن و به کارهات اولویت بده.. بعد طبق اولویت بندی اون رو انجام بده.. من خودم گاهی پیش میاد که برنامه هام به هم می‌ریزه و من تسبیحات حضرت زهرا رو میگم اینجوری زمانم برکت میگیره و به کارهام میرسم.. راستی میتونی با تایم نماز کارخانه رو انجام بدی مثلاً بگو فلان کار رو نیم ساعت بعد نماز ظهر انجام میدم این شکلی میتونی موفق باشی🌼

      پاسخ
  80. Ali_soldier گفته:

    سلام داداش یکی میگه کسی که تسلیم در برابر خدا وقتی که عهد بشکنه خدا اونو یواش تنبیه می‌کنه یا شایدم نکنه و میگه کسی که خدا دقیقا خواسته اون شخص رو اجابت کنه تو محاسبه اعمالش مو رو از ماست میشه بیرون و میگه که مهلت خطای آدم متوکل شاید ده تا باشه ولی اون شخص که خدا خواسته اش رو برآورده کرده یه دونه!!! چقدر با این حرف موافقی!؟؟؟؟!

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      یه حدیث داریم مردم اون دنیا میگن ای کاش خدا بیشتر به ما رنج می داد ای کاش همیشه حاجتمونو نمی داد و اذیت می شدیم ، نمیدونم درسته یا نه، ربط داره به چیزی که نوشتین
      ظاهرا چون می بینن چقدر عوض اون حاجت جاشون خوبه اینطور میگن

      پاسخ
  81. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلااام به داداش رضا و همه بچه هاا. فصل ۱۰ و ۱۱ رو خوندم و همش داشتم فکر میکردم تا اینکه بعد نمازم این چندتا کلیپ فوق العاده میکس زیبااا از دادانش یونس رو گذاشتن داداش کانال… احساس میکنم تکمیل کننده بود با اینکه تو دوره جوشن کبیر بودم ولی تکرار مکررات بعضی ماها هم خیلی قشنگه.. داداش یوونس عااالی بووود عاالی.. خداقوت به داداش یونس و داداش رضا. 🤲🏻🤞🏻💪🏻ان شاء الله همگی عاقبت بخیر بشیم. الهی امین 🤲🏻🤞🏻

    پاسخ
  82. پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

    سلام بچه ها خیلی دو دل بودم کامنت بذارم .. امروز نتایج کنکور اومد و الحمدلله رتبه ام عالی شده .. از طرف دیگه هم پیام دادن که قراره بعد اربعین ما رو ببرن مشهد 😍 خیلی خوشحالم که قراره ان شاالله بعد پنج سال برم مشهد .. بچه ها ازتون ممنونم که برام دعا میکنید قطعا این ها اثرات دعای شما در حق منه❤️ قول میدم نائب الزیارتون باشم😍❤️ بچه های که میرین کربلا ما رو هم دعا کنین🤍

    پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم ان شاالله به سلامتی پای رسالتت بمونی
      میشه درمورد کنکور توضیح بدی؟
      مثل اینکا رتبه برتر شدی
      منم مسیر رسالتم رد کردن کنکور با رتبه عالیه دوسال دیگ کنکور دارم
      دلیل موفقیت چیه؟
      مشاور داشتی؟
      خیلی دوست دارم باهات در ارتباط باشم🥺💚

      پاسخ
    • fatemeh_ghsm2883 گفته:

      سلام‌آبجی الهی شکر خیلی واست خوشحالم مبارکت باشه😍 ان شاءالله سفر مشهدت هم بسلامتی بری و برگردی 💖
      التماس دعا

      پاسخ
      • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

        سلام فاطمه جونم..خیلی ممنونم ازت و هم چنین مبارک خودت ❤️سلامت باشی… کلی به یادتم به لطف الله🤍

        پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم من میرم کربلا حتما برات دعا میکنم
      تو رفتی حرم آقا امام رضا از طرف من بگو خیلی دلم براش تنگ شده؟
      بگو کمکش کن تلاششو کنه دائمی بیاد پیشت باشه؟🥲💔

      پاسخ
      • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

        سلام آبجی جونم خیلی ممنونم. چشم حتما نائب الزیارت هستم ❤️..
        در رابطه با سوالی که پرسیدی: من پارسال اولین کنکورم بود و امسال سال دوم بود و رتبه ام شد ۲۴۰۰ انسانی.. راستش فعلا کنکور در حال تغییره و قراره تا سال بعد تاثیر سوابق تحصیلی یعنی دهم و یازدهم و دوازدهم بیشتر از کنکور باشه برای سال کنکور شما فکر کنم تاثیر سوابق ۶۰ درصد و کنکور ۴۰ درصد هست. از الان باید خوب روی امتحانات نهایی کار کنی تا تاثیر عالی داشته باشه برات .. خود کنکور واقعا سخت نیست و وقتی یه نفر با تجربه کنارت باشه خیلی کمک کننده هست البته نه هر آدم با تجربه ای .. من نه مشاور نداشتم به اون صورت ؛ قلم چی ثبت نام کردم که پشتیان داشت و بهم کمک میکرد که توی هر برهه زمانی باید چکار کنم. راز موفقیت هم اول از همه این بود که تلاش میکردم و خیلی هم تلاش میکردم .. از لذت های زودگذر گذشتم تا به رسالتم برسم .. در کنارش توکل و توسل هم داشتم چون به قول معروف رهرو گر صد هنر باشد توکل بایدش 🙂 .. مرور و جمع بندی های خوب هم تونست به من کمک کنه و هم چنین یه برنامه ریزی عالی .. راستی راه ارتباطی نمیشه اینجا گذاشت و میدونم که اگه هم بذارم داداش تایید نمیکنه.. شما سوالی داشتی همینجا بپرس هم من و هم بقیه بچه ها میتونیم کمکت کنیم❤️

        پاسخ
        • فاطمه گفته:

          مبارکا باشه
          مستحق این شادی هستی حالشو ببر قشنگ
          بعد اون پیام قبلیت که این پیامتو خوندم گفتم خدا عجیب جبار هست ها

    • عاشق رسول الله گفته:

      ان شاءالله موفق باشی
      آبجی یه سوال
      میشه بدونم درصد هایی که زدی چند بوده که این رتبه رو آوردی و اینکه میتونی رشته روانشناسی مرکز استان ها در بیای؟
      خیلی نیاز دارم بدونم ممنونم🌹💯

      پاسخ
      • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

        ممنون داداش 🌼 چون انتخاب رشته با توجه به ناحیه هست ناحیه من شامل البرز قزوین سمنان مرکزی قم ( این مورد رو زیاد مطمئن نیستم ) میشه ؛ آره میتونم چون روانشناسی رو نهایتا تا ۳۰۰۰ میگیرن .. دانشگاه کاشان و قم و اراک رو صد در صد میارم با توجه به قبولی های پارسال و احتمال افزایش ظرفیت امسال.. درصد هام : ریاضی ۰_ عربی ۴۵_ فنون ۵۲_ تاریخ و جغرافیا ۲۵_ فلسفه و منطق ۲۵_ روان ۱۳ ( این داستان داره😂😐) _ جامعه و اقتصاد ۶۴.. تراز کل هم ۸۵۰۰ .. رتبه هم ۲۴۰۰… فکر کنم داداش منو کلا از سایت حذف کنه از بس که حرف زدم درباره کنکور😂🌼آبجی ریحانه جونم ممنون عزیزم ان شاالله قسمت شما هم بشه❤️

        پاسخ
    • fatemeh_ghsm2883 گفته:

      آبجی من اصلا حواسم نبود که تو انسانی هستی فکر کردم توام تجربی 😂🤦🏻‍♀️
      آبجی تو میدونی پارسال آموزش ابتدایی همین اراک خودمون با چه تراز یا رتبه ای از رشته ی تجربی قبول شدن ، دوستم ماه پیش بهم گفت که قلمچی دیده که با فلان رتبه و تراز تجربی قبول شدم اما الان خودم میرم قلمچی پیدا نمیکنم دیگه هم باهاش در ارتباط نیستم تو میدونی پارسال دیگه تهش چند بوده ؟! سایت گزینه ی ۲ واسه پیارسال رو زده بود ۲۲ هزار منطقه ۲ ولی واسه پارسال چیزی نزده بود
      داداش لطفا تایید کن😂

      پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      سلام آبجی برات خیلی خوشحالم
      منم امسال کنکور دادم
      اما بعد نتایج فهمیدم خدا داره دست و بالم رو میبنده که این سمت نرم
      فک میکردم رسالت من مشاوره و روانشناسیه اما انکار نیست
      هر دری میزنم نمیشه
      از این بد تر که هر دری میزنم برم ببینم رسالتم چیه بازم راه برام بسته میشه
      ای خدااا
      آبجی رفتی پیش بابا رضا برام دعا کن

      پاسخ
    • Negin گفته:

      سلام 😍مبارکتون باشه. ان شاء الله که همیشه موفق باشی. برای ماهم دعا کن🌹
      ان شاء الله روز به روز بیشتر خبر موفقیت بچه های سایت رو بشنویم😉ان شاء الله خوشبختی و عاقبت بخیری همه تون…

      پاسخ
  83. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام بچه ها دیشب یه خواب خیلی خوب دیدم😍 دیدم ما بچه های سایت جمع شدیم کنار مزار حضرت رقیه و چیز جالبش اینکه ضریح نداشت و هممون جمع بودیم دور مزار و یه نور خیلی سبزی دور مزار بود داداش رضا راهنمایی مون میکرد میگفت با زبون بچگانه با حضرت رقیه حرف بزنین و بخوایین که از پدرش درخواست حاجت روایی بکنه واسمون 🥲🥲

    پاسخ
  84. Kian irani🇮🇷 گفته:

    سلام داداش و بچه های سایت
    رضا فصل ۱۰ و یازده خیلی خوب بود
    من وقتی لغزیدم ، با خودم گفتم “یعنی نمیشه از خدا بغض داشت؟”
    که بعد چند لحظه خدا بهم الهام کرد که “اشتباهات خودتو به پای خدا ننویس ”
    و این همزمانی که تو هم دقیقا اومدی در این باره صحبت کردی حیلی برام جالب بود .
    دید ما محدود و دید خدا ، نامحدوده ..

    پاسخ
  85. Khodammm گفته:

    سلام همسفران پستی که داداش راجب خوش بینی داخل کتاب میشودسرنوشت راازسرنوشت گذاشته بودک۹است؟
    واینکه اگه راجب بدگمانی کتابی سخنرانی هس لطف کنیدراهنمایی کنیدممنون همسفرام ان شاءالله موفق باشید💛

    پاسخ
  86. 🤞01rayyan20 گفته:

    سلام بچه ها خوبید؟
    بچه ها کتابی چیزی در مورد سکوت کردن و حرف بیهوده نزدن و … ندارید؟
    داداش رضا کتابی در مورد کنترل زبان و جلوگیری از گناهای زبان نیست؟

    پاسخ
  87. zinab_kamai گفته:

    سلام من میگم اگه اهل بیت رو نداشتیم دق میکردیم🥲💔
    واقعا امام حسین یه چیز دیگست
    آخ مخصوصا حضرت زهرا الهی قربونشون برم
    چقدر من به حضرت زهرا علاقه دارم الهی مثل بانو گمنام بشم🙃🖤
    خدایی این اشکی که برا اهل بیت میاد بعدش کلی شادی میاره🥲

    خانم جانم عزیزحسین کمکم کن میدونم هوامو داری
    مامان جونم عزیز دلم🥺💔

    پاسخ
  88. درآغوش خدا🤞🏻 گفته:

    سلام من بعد چندماه تو خ ا شکست خوردم🥲
    خداروشکر خودم رو سرزنش نکردم و به خودم فحش ندادم ولی یه حسی از درون بهم میگه دوباره برگشتی سر خونه ی اولت 🙂

    بچه ها یه سوال: من باید تا اخر عمر رنج های شهوت رو با خودم مرور کنم؟حتی اگه چند سال هم از این موضوع بگذره؟!
    متاسفانه عیب هام یکی دوتا نیست! تا میخوام یکی رو درست کنم اون یکی میزنه بیرون😑

    پاسخ
    • ابوالفضل گفته:

      ببین عین خودم میمونی
      منم یکی دوتا نیستن و هی باعث شکستم میشن
      میشن ولی روی بزرگترین حفره ام تمرکز میکنم و اگه شکستم بخورم اینجور نیست که اون حفره رو ول کنم ،دوباره ادامه ی حل اون حفره رو میرم
      مثل این میمونه که ۱۰ نفر توی یه دعوا ریختن سرت ،باید یکی شون رو اینقدر بزنی تا بیهوش بشه ،خب در این حالت ۹ نفر میمونن ،بعد بری سراغ بعدی و اینقدر بزنیش تا از حال بره ،اینو اینقدر ادامه بدی تا دیگه کسی نمونه که بهت ضربه بزنه

      پاسخ
    • ابوالفضل گفته:

      راستش رو بخوای نمیدونم برا سوالت چی خواب بدم ولی به نظرم خودم تا اخر عمر مرور کنی ولی ا طریق دیگه ای
      مثل تو مجردی باید عوارض خ ا و پورن رو مرور کنی
      ولی تو متاهلی بیشتر باید عوارض خیانت و دوستی با زن شوهر دار و این جور چیزا ولی باز هم توی متاهلی هم باید یه هی اون پورن خ ا رو هم در نظر بگیری ولی با شدت کمتر مثلا ۳ بار عوارض خیانت ،دوبار عوارض پورن

      پاسخ
    • Amin گفته:

      نمی‌دونم آبجی هستی یا داداش
      ببین من خودم چند روز پیش متاسفانه بعد۸ماه لغزیدم
      ولی تجربه کسب کردم و حفرمو شناختم
      ناامید نشو و ادامه بده
      در ضمن تو از گناه بدت میاد،خدا همین که پشیمونی و دوباره برگشتی سر پاکی خیلی براش ارزشمنده
      میدونم بعد چند ماه لغزیدن آدمو خیلی داغون میکنه ولی به خدا اطمینان کن
      اون که کمکت کرد چند ماه پاک باشی،شاید این سری کمکت کرد به پاکی ابدی برسی
      یاعلی

      پاسخ
    • Amin گفته:

      در ضمن انقد بی‌انصاف نباش
      قطعا قبلا دفعات زیادی این کارو انجام میدادی اما الان خیلی کمتر شده،قطعا برنگشتی سر خونه‌ی اول
      پس پیشرفتتو ببین تا شیطون با ناامیدی زمینت نزنه

      پاسخ
      • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

        سلام داداش
        اینایی که میگی و هر روز برای خودت تکرار کن و عمل کن بهشون که بعد ۸ ماه لغزیدی
        خیلی خوبه که حفرتو شناختی
        ان شاءالله پاکی ابدی😇

        پاسخ
    • فاطمه گفته:

      یا یه درسی داره باید بگیری شاید یه حفره ای که باید پوشش بدی یا نع اینطور بش فک کنیم بعد شکست بعد جمع و جور کردن خودم و اینا انگیزه ی ادامه بیشتره اتفاقا شاید کل این شکست برای همین انگیزهه باشه
      شوخیه حتی شکست هاش… دنیا رو میگم

      پاسخ
    • ..... گفته:

      سلام
      اینا بخاطر حس داغون بعد لغزش هست که اونطور فکر میکنی که مثلا برگشتی روز اول
      ن تو توبه کردی اما مسیر تکاملتو طی میکنی و نشون میده ایندحفرت بود دقیقا علتشو ثبت کن و فکر کن بهش که چرا اینطور شد
      پاشو ما خدای مهربان را داریم بچه پرو باش
      الان شیطان هی افکار منفی میاره و ترس میندازه به حرفش گوش نده و به کوری چشمش قوی تر و پرو تر بچشب به خدا
      میدونی که مسئله ترک خ .ا رو خدا کمکمون کرده و ما رو نجات داده مسئله مرگ و زندگی
      واسه همون روزی یکبار به اهرم رنج و لذت فکر کن و توصیه مهم این کارو با دیدن فیلم تو سایت مس به طلا انجام بده
      عاقبت بخیر بشی

      پاسخ
    • Doxtare baba گفته:

      سلام
      شهوت مراحل مختلفی داره ک واقعا نیازه تا اخر عمر کنترلشون کنی،یه مدت خیلی سختی میکشی ک بیای رو حالت کنترلشون بزاری ولی بعد از اون اگه افسارشو شل بگیری از دستت فرار میکنه واسه همین فکر نکن الان ک برات خیلیییی سخته،این سختیش ۲ سال بعدم اینطوریه،سختیش هستا ولی تو ،تو این ۲ سال یادمیگیری هم چطوری کنترلش کنی،و هم اینکه کلا یه سری رشد میکنی
      ببین مثلا اگه یکی از این مراحل شهوت (مثل خ.ا) گرگت باشه و سعی کنی اونو بزنی زمین،نیازه ک هم کنترل ذهنتو ببری بالا،هم چشاتو هم گوشاتو حفظ کنی،از یه سری چیزا هم مجبوری خودتو دور نگه داری،اینا خودش خیلی به ادم فشار میاره ولی قشنگ عین شمشیری ک تو حرارت درست میشه،ادمو میکوبن و میکوبن تااا اینکه واقعا بتونه به اون درجه ای برسه ک یادبگیره چیکار کنه
      تجربه خودم اینطوری بود ک ۱ سال و نیم رو خ‌ا کار کردم بعد یه مدت با اینکه فکرم میرفت سراغش ولی یاد گرفته بودم چطوری بیام بیرون،حتی بعد یه مدت فقط ذهنم میرفت سراغش و اصلا دلم نمیخواست،انگاری جسمم بود ک دنبالش بود ولی اونطوری ک دلم بخواد و دیوونه بشم دیگه نبود و راحت میتونستم با ذهنم کنار بیام
      بعد از اینکه اون تموم شد الان رفتم سراغ مبارزه با یه لول دیگه از شهوت
      این مراحل خیلی به صورت نامحسوس باهم در ارتباطن،باید افسار یکیشو خیلی محکم ببندی
      خلاصه از اینکه عیبات معلوم میشه ناراحت نباش
      معلومه ک وقتی اون سد درونتو(گرگ) رو میشکنی تازه تازه میفهمی تو دلت چ خبره
      فقط اصلا عجله نکن
      به این فکر کن ک یکیشو تا ۷۰ درصد کنترلش کنی ک اگه تو یه مرحله دیگه پات بلغزه دیگه کلا نیفتی پایین و برسی به مرحله اول
      از اینکه لغزیدی هم ناراحت نشو
      اگه بلغزی یاد میگیری چطوری دفعه بعد بجنگی
      اکثر کسایی ک تو این مسیر بودن باور کن لغزش داشتن،و این لغزش حتی با عذاب وجدانی ک میگیری بهت کمک میکنه ک بفهمی دلت چه تعییرایی کرده

      پاسخ
  89. عاشق رسول الله گفته:

    سلام
    خیلیا سوالشون این بود که با یه مو که پسر تحریک نمیشه
    من این جوابو براشون دارم:
    یه چیزی هست به اسم تحریک
    یه چیزی هست به اسم جرقه
    اینطور چیزا مثل مو جرقه محسوب میشن و آروم آروم این جرقه ها منجر به تحریک و برانگیختگی میشن
    وگرنه صرفا با یه جرقه آدم تحریک نمیشه ولی متاسفانه آنقدر این جرقه ها زیاده که آدم صبح مومن میزنه بیرون ، شب کافر می‌خوابه!
    قدرت عاطفه توی دخترا مثل قدرت جنسی و شهوت توی مرد هاست

    البته اینم بگم این تنها فلسفه و حکمت حجاب نیست و این فقط یکیشون میتونه باشه

    پاسخ
  90. hovalhagh گفته:

    سلام بچه ها این فایلی که داداش رضا فرستادن اسمش رفیق نیمه راه هست تو کدوم جلسه آیات انگیزشیه؟

    عجب مثال توپی زدی داداش…من کاملا اون دردا رو حس کردم یعنی کاملا متوجه شدم چی گفتی

    پاسخ
  91. مدیون حسین گفته:

    سلام

    لیست رو تغییر دادم

    لیست نماز شب :

    -۱ پدرم
    -۲ مادرم
    -۳ داداش رضا
    -۴ آبجی فاطمه
    -۵ عاشق رسول الله
    -۶ آبجی فرزانه جنگجو
    -۷ Fatemeh_ghsm2883
    -۸ مهدیس
    -۹ سمیع الله
    -۱۰ رختر مامان فاطمه
    -۱۱ یا حسین زهرا
    -۱۲ الا یا ایها الساقی
    -۱۳ Mohadese
    -۱۴ حدیث (دختر باباعلی )
    -۱۵ رهگذر
    -۱۶ دختر بابا مهدی
    -۱۷ یازهرا
    -۱۸ YekketAZ
    -۱۹ محدثه
    -۲۰ Reza
    -۲۱ فاطمه سیاوشی
    -۲۲ رقیه نوروزی
    -۲۳ zinab_kamai
    -۲۴ Soleimani
    -۲۵ در آغوش خدا
    -۲۶ آسمون
    -۲۷ هوالصبور
    -۲۸ پناهنده خیمه مامان فاطمه
    -۲۹ داود کرمی
    -۳۰ سلام
    -۳۱ قعر چاهی که نجات یافته
    -۳۲ فائزه
    -۳۳ سمانه
    -۳۴ این خدا خیلی خداس
    -۳۵ در راه خدا
    -۳۶ لیلی
    -۳۷ محیا سادات
    -۳۸ خانمم
    -۳۹ پدر خانمم
    -۴۰ پدر بزرگم

    پاسخ
    • Hossienrezayi گفته:

      بهش اقتدار بده هم داداشت و هم پدرت تا در آینده بتونی با مرد زندگیت درست رفتار کنی…

      مثلا بگو…
      به به چه اقا پسری….اقا فلان (اسم داداشت) میشه بری فلان چیز بخری…
      یا بگو داداش گلم مرد این خونست…
      بعد بابا تو مرد خونه ای اقا…
      تا رابطتت باهاش خوب بشه

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      فقط اقتدار و تکیه کردن بهش میتونه اونو به خودت جذب کنه
      موقع خستگی ازش درخواست زیاد نکن و غر نزن
      درباره علایقش باهاش حرف بزن مثلا فوتبال

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        داداشام رفتارای متعصب دارن کوچیکه بهتره البته ۵سال ازم بزرگتر بازم ، رفتارای بزرگتر اینطور بهم میگه بداخلاقم حوصلتو ندارم اصلا ازم چیزی نخواه نزدیکمم نشو با بقیه میگم حوصله دارم اما تو نه باهات بد نیستم اما خوب هم نیستم یخ هستم یخ باش قرار نیس گرمایی باشه
        قبولت ندارم

        و زن جماعت رو قبول نداره اصلا به جز همسرش

        یه بار یه چیزی خواستم با بداخلاقی راضی شد و اذیت شد باهام وقتی زنگ زد به اون یکی داداشم هی ازش می پرسید فاطمه افطاری خوردو… به خودم گفتم آدما رو محدود نکنم توی رفتار باهام رابطمون اونطور که باید نیس اما منم اشتباه میکنم توقع دارم کاری رو بکنه که نیاز دارم اون یه کار دیگه واسم میکنه به روش خودش بدون اینکه بخواد نشونم میده داداشمه

        اینو نوشتم که هم بگم رابطم در حدی که باید نیست باهاشون هم بگم منم مقصرم و اونا فقط مقصر نیستند

        پاسخ
        • عاشق رسول الله گفته:

          ما باید وظیفه خودمون رو در قبال یه رابطه انجام بدیم و تغییر و هدایت و نرم کردن دل ها دست خداست
          اگه وظیفه تون رو انجام دادید نگران نباشید

    • مدیون حسین گفته:

      من از زمانی با خواهرم رابطمون خوب شد که خواهرم رو هم رازم قرار دادم و تمام رازهای نگفته ام رو بهش گفتم و مایی که رابطمون در حد یک سلام بود رابطمون به جایی رسید که موقعی که قرار شد ازدواج کنه گریه کردم

      پاسخ
  92. Negin گفته:

    سلام داداش
    اما من با یادآوری بچگی و نوجوونی تا حالا که ۲۲ سالمه گریه ام میگیره..
    خانواده از بچگی لالمون کردن بعد الان میخوان ما برای خوندن توی جمع استرس نداشته باشیم. بهشون میگم شما اصلا منو تشویق نکردید.. برای هیچی…
    میگن چرا موقع خوندن یه دعای ساده استرس میگیری؟
    خب من چکار کنم؟ بعد میان منو با کسایی که سال ها دارن مداحی میکنن مقایسه میکنن.. 🥺
    ولی داداش واقعاً به این حرفت رسیدم که محبت پدر و مادر به بچه شرطیه… من بابامو میبینم که اصلاً نمیتونم دو دقیقه باهاش صحبت کنم. باهاش صمیمی نیستم و این تقصیر خودشه چون گرگ خشم داره و به ما هم منتقل کرده اگه هم چیزی برای ما بخره فقط بخاطر اینه که بچه هاش هستیم وگرنه بابام از لحاظ عاطفی تاحالا هیچ محبتی بهم نکرده تا حالا یه عزیزم یا قربونت برم بهم نگفته و بهم احترام نذاشته ولی از من احترام خواسته.. ولی من خییییییلی دوسش دارم. هر جا میرم میگن دخترا بابایی هسستن بخودم میگم چرا من اینطور نیستم؟
    با این همه تا حد امکان سعی میکنم به توصیه های خدا و اهل بیت درباره پدر و مادر عمل کنم.
    اما واقعا برای یه دختر سخته که از طرف پدرش محبت عاطفی نبینه.. مگه همه چیز مادیه؟… ولی میخوام این محبت پدرانه رو از امام علی بگیرم…

    پاسخ
    • ابجی فرزانه گفته:

      سلام آبجی جان تجربمو بگم بهت
      ببینداولا خدا تو عالم ذر بهت گفته که چطور خانواده خواهی داشت رشد تو با این پدره
      مسئله رو اینطور ببین. تو اینطور میتونی با اطاعت و احترام و محبت به پدرت در مقابله هوای نفست بخاطر الله‌ وایسی که این سخت و ارزشمند هست و این امتحان الله هست . بگو بخاطر خدا فقط . ببین خدا چطور برات جبار میشه
      نکته دوم این عشق رو خودت به خودت بد
      کارای خوب کردی تشویق کن خودتو آفرین و قربون صدقه خودت برو . آیینه روبروش حرف بزن. واسه خودت جایزه بخر .
      ابجی مثلا من بچگیام لپ لپ دوست داشتم بخرن واسم یبار با نذر تا جایی که یادمه خریدن
      الان که ۲۱ سالمه واسه خودم دو تا لپ لپ با فاصله زمانی خریدم 😂
      باورت نمیشه چه حس خوبیه کودک درونم دلش نمیخواد لپ لپ ها رو به هیچ بچه بده و
      الان یجورایی دیگه عقدم رفع شد و روحم کشس نداره که بخرم دو تا کافی بود
      تو هم این کارو بکن
      فقط تو خانوادت بخاطر رضایت خدا سکوت کن و احترام بزار و پدرت هم که هست اطاعت

      پاسخ
  93. سرعت نور💫 گفته:

    دیروز یه آقا بود که ویلچری بودش مشکلات دیگه هم داشت ولی رو ویلچرش یه میله وصل بود و روش دستبند و کش مو و از این چیزا بود که میفروخت…ایستگاه بعدی که پیاده شدیم یه پیرمرد بود که کمرشم خم بوداا ولی دستمال کاغذی میفروخت …چند قدم بعد هم یه پیرمرد بود که نابینا بود ولی یدونه از این ترازو ها جلوش بود وزن میگرفت

    واقعا از خودم خجالت کشیدم که میگم کار نیست نه فروشندگی در شان دختری مثل من نیست و…

    کار کاره اونا واسه به دست آوردن نون حلال این قد تلاش میکنن اون وقت من💔💔😣😣😖خیلی خجالت کشیدم به خدا خیلیییی

    پاسخ
  94. مدیون حسین گفته:

    سلام
    دااش رضا نمیدونم من طوریم شده یا شما یه طوری شدی

    من دو ساله توی سایت هستم ولی هیچ وقت اینجوری ندیده بودمت

    به نظرم خیلی نورانی شدی داداش

    پاسخ
  95. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    داداش رضا چقدر جالب تو کتاب رضای ۹۳ گفتی که منتظر بودی محرم بیاد دقیقا منم وقتی برگشتم روز شماری میکردم واسه محرم وقتی هم که رفتم مراسم‌ شیرخوارگان خیلی خودمو خالی کردم خیلی از چیزایی که از خدا خواستی و خب تو قدم های اول تحولت بهشون رسیدی واسه منم اتفاق افتاده

    پاسخ
  96. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام داداش رضا و همه ی بچه های سایت لطفا همونجوری که تو کل این ۸ ماه پای حرفای خواهرتون نشستین و به حرفام گوش دادین الان هم پیامم رو بخونید و از ته قلبتون واسم دعا کنید 😭
    راستش دقیقا از شنبه که جواب کنکور اومده من یه چشمم خونه یه چشمم اشک خانواده یعنی داغونم کردن با حرفاشون اما من خودم راضیم و احساس میکنم به لطف خدا اون چیزی که میخوام رو قبول میشم ان شاءالله اما خانواده اصلا گوش نمیدن و خیلی اذیت میکنن دروغ نگم این چند روز خیلی فکر خودکشی میومد تو ذهنم ، همین الان رفتم کتاب رضای ۹۳ رو دانلود کردم نمیدونم چرا ولی شروع کردم به خوندن انگاری خودمم 😭😭😭😭 اینقدری تو این چند روز اذیت شدم یه دردی بدی پیچیده تو کمر و دلم
    بچه ها لطفا واسه اینکه آرامش بیاد تو زندگیم دعا کنید ، ان شاءالله هر چیزی که صلاحه اتفاق بیوفته برام یه خورده آروم بشم نمیخوام بگم دانشگاه نه شاید اصلا دانشگاه صلاحم نباشه نمیگم ازدواج شاید الان به صلاحه که مجرد بمونم شاید الان باید تحمل کنم خانواده رو نمیدونم اما دعا کنید یه جوری آروم بشم خسته شدم لز بس گریه کردم تازه از شنبه هم هست چیزی حفظ نکردم از قرآن🤦🏻‍♀️🥺

    پاسخ
    • حدیث(دختر باباعلی) گفته:

      سلام آبجی قشنگم انشاءالله هرچی صلاحته و دلت میخواد همون اتفاق میفته به خدا توکل کن ک خودش گفته من توکل کننده هارو دوست دارم❤

      پاسخ
    • مهتاب گفته:

      عزیز من خودم لیسانسم همیشه هم درسام خوب بود اما عزیزم گول مدرسه و دانشگاه رو نخور دنبال علم باش نه علم اموزشی کشور ما الان منی که زبان و عربی و … بیست بود بلد نیستم یه مکالمه بگم چرا ؟ برو مثل بهلول قران حفظ کن و… مثل خیلی ها برو هنریاد بگیر زندگی واقعی هست نه اون خیالات ما از دانشگاه و شغل فرض کن پزشکی قبول شدی تا بخوای مدرک بگیری شدی سی ساله بعدش اگر جز نوابغ و سهمیه و… باشی شاید شاید تخصص قبول شی تا اونجا میشی سی و خورده ای مگر یه زن تا کی میتونه بچه بیاره فکر کردی زندگی با بچه و شوهر و درس همش با هم اسونه ؟ فکر کردی شوهره شاهزاده سوار بر اسبه نه عزیز با شاه هم ازدواج کنی تهش یه سری مساعل هست که حتی نمیشه…

      پاسخ
    • مهتاب گفته:

      یا فرض کن الان کارمندی ازدواج کردی شوهره بچه نمی خواد؟ خودت؟ بعد می خوای چکار کنی؟ مهد یا پرستار جوابشه من الان خودم مادرم حریف بچم نیستم فکر کردی مهد چطوری از بس چندتا بچه بر میان؟ جواب ممکنه تحقیر و دعوا باشه یا همون پرستار که می گیری، اصلا خسته برگشتی از کار نای داری غذا بیاری جمع کنی بچه رو رسیدگی کنی برو خواهرم یه شغلی یه هنری که تایمت دست خودت باشه بتونی برسی به بچه ات به زندگیت یا شوهر کردی طی می کنی من تا درسم تموم نشده بچه نمی خوام مگر اون گاوه این همه هزینه کنه مهر و… بعد بزاره بعد ده سال که از بچه بیفتی و تو جوانی خودشو محروم کنه از بچه مختو می زنه اون نزنه خانواده ها می زنن میگن وای اینا همه حقیقت زندگیه بچه ام بیاد درس تمومه عزیزم شاید بگی میدم مامانم مادرشوهر نه عزیز بچه دو تربیته میشه بعدشم به منت و… نمی ارزه الان میگن اره ما بزرگ می کنیم. دو روز گریه کنه میگن بیا بردارش ببر ما می خوایم بریم مسافرت روضه و…

      پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام
      امیدوارم حالت خوب باشه
      منم دقیقا تو شرایط توئم و از شنبه ای که رتبه ها اومدن دلم میخواست گریه کنم بخاطر اینکه خیلی این هفته بهم گفتن خب رشته چی میخوای بری…اصلا با این رتبه کجا میتونی بری…
      ولی آبجی اگه تلاش کردیم یعنی خدا خودش بهترینا رو واسمون رقم میزنه که بهترین چیز در مسیر رسالتمون باشه
      و مامان و بابا ها هم اینکارا رو بخاطر استرسشون میکنن معمولا اونا نمیتونن نگرانیشون رو تو یه قالب دیگه توصیف کنن
      من خودم این چند روز میگفتم خب اگه من این رشته رو واسم انتخاب کنن با اینکه خودم هم نظرم رو گفتم هم گفتم من این رشته رو دوست ندارم و… بعد یه لحظه یه چیزی بهم گفت مگه خدا همرات نیست؟ مگه خدا قادر مطلق نیست؟ اگه خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیوفته چون تو هم تلاشتو کردی
      امیدوارم موفق و موید باشی

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی جونم غصه نخور 😍 من که بهت گفتم من و شما هم دانشگاهی میشیم و باهم رفیق میشیم من مطمئنم که این اتفاق به لطف خداجون میفته .. آبجی مامان و باباها خیز بچه هامون رو میخوان دوست دارن ما به یه جایی برسیم .. اگه اذیت میکنن قطعا خیز تو رو میخوان اونها زیاد وارد نیستن به مسائل کنکور اگه براشون توضیح بدید متوجه میشن و یه چیزایی دستشون میاد.. من خودم مامان و بابام خیلی استرس دارن که امسال قبول نشم ولی من میگم هرچی خدا بخواد من تلاش کردم .. اینجوری که حرف میزنم اونها هم آروم میشن.. دعای توسل بخون قطعا آروم می‌کنه تو رو.. ان شاالله هرچی که خیره پیش میاد❤️

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

      سلام ابجی گلم
      توکلت به خدا قطعا اون چیزی که صلاحه برات اتفاق میوفته
      من الان تو مسیر رسالتمم از کنکورمم یک سالی میگذره
      ولی مامانم همش میگه اگه درستو خونده بودی الان دانشگاه دولتی بودی نه آزاد در حالی که خودم الان راضی ام
      توام نگران نباش اصلا ناامید نشو سعی کن خودتو اروم کنی😇

      پاسخ
    • ابجی فرزانه گفته:

      سلام آبجی جان امیدوارم حالت عالی باشه
      میدونم قشنگ درکت میکنم . میدونم خجالت زده هستیدو تموم حسای منفی باهاته اما تو خدا رو داری به خدا بگو حرفاتو و توکل کن به خودش مهربان ترین مهربان هاست و شنوای حرفاته .
      اینو بدون تجربه خودمه که این روزا میگذره
      خیره در واقع ظاهرش بده و این میشه سکوی پرتابت این رنج که میکشی . هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و میگذره
      عاقبت بخیر بشی

      پاسخ
  97. Doxtare baba گفته:

    سلام
    داداش خواستم خیلی ازتون تشکر کنم
    از وقتی راهو نشونم دادین،همشونو گذاشتم کنار و از ته دل توبه کردم
    ولی با یکی از دخترا ک در ارتباطم فهمیدم علاوه بر تهمتایی ک زده بودن یه سری تهمتای جنسی ام بهم زدن و کلا کار به جاهای باریک تر کشیده شده ولی جالبش اینجاست ارومم،قشنگ دارم حس میکنم خدا داره به اون سیاهیه نزدیکم میکنه تا بتونم طعم تلخ تلخ تلخ نامحرم رو بچشم واسه همین صبر کردم و خیلی ارومم،درسته ابرومو دارن ذره ذره میخورن با حرفایی ک پشت سرم میزنن و حتی چیزایی الکی ک راجبم درست کردن(اینا رو بعد اینکه رفتم،فهمیدم ول کن نیستن) ولی یه حسی دارم ک انگاری دارم فیلم میبینم،شاید اگه توبه نمیکردم،با خدا حرف نیمزدم و دوباره پا نمیشدم الان از ترس مرده بودم،الانم بعضی وقتا وقتی میخواد ترسی بیاد سمتم یه چیزی از درونم میگه فقط تا اخرش برو ک ببینی چی داره میشه و نترس و همه اونا دست منه و هی ایه ” لا تخافا اننی معکما……”داره تو ذهنم پلی میشه
    مخصوصا راجب ارتودنسی هم ک گفتین،واقعا دارم اون دردشو میفهمم ولی میدونم لازمه بچشم ک بعدا اگه باز شهوت جلو چشممو گرفت این روزا یادم بیفته و باید یه خلطره تلخی برام بمونه
    ممنونم ازتون ایشالا هرچی ک میخوایین همراه با ابجی فاطمه بهشون برسین

    پاسخ
  98. حدیث (دختر باباعلی) گفته:

    سلام یکی از آبجیا گفته بود ک پسرا با موی سر دخترا هم تحریک میشن؟راستش این سوال منم هست خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده میشه جواب بدید؟

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      خوراکی های بچگونه خیلی رنگی رنگی ان و جالب و خلاقانه است طراحیشون ، بچه درسته که باید طعم خوراکی رو دپس داشته باشه و ما بزرگترا شاید بگیم اوو چقد حوصله دارن اینا خو همش کربوهیدراته یا یه سری طعم دهنده های دیگه یه چیز شیرین درس کنین بچه میخره مهم اینه واسش، ولی همینه که کودکان رو جذب میکه اولش شکلش و رنگ هاش

      موهاهم جذاب اند بنظرم یکی از مهمترین فاکتورهای جذابیت مو هست بخوان بگن یه زنی خوشگله از موهاش هم تعریف میکنن مثلا تو شعرها خوندین …حالا چیزی یادم نیست اما میگم اینطوریه

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      یه چیزی هست تحریک
      یه چیزی هست جرقه
      اینطور چیزا جرقه محسوب میشن و آروم آروم این جرقه ها منجر به تحریک و برانگیختگی میشن
      وگرنه صرفا با یه جرقه آدم تحریک نمیشه ولی متاسفانه آنقدر این جرقه ها زیاده که آدم صبح مومن میزنه بیرون شب کافر می‌خوابه!

      پاسخ
  99. فاطمه گفته:

    همین الان یه پیام صوتی با عنوان «به بعدش فکر کردی» داخل کانال گوش دادم عالی بود، انگار خدا داشت باهام حرف میزد عالی بود👌🥺 چ صوت خوب و کاربردی بود

    پاسخ
  100. Reza گفته:

    سلام به رفقای هم مسیر❤️
    حالتون توپه به عشق الله ان‌شاءالله❤️
    یه آهنگ از عمو پورنگ خواستم بشنوین که خیییلی قشنگه🌺
    https://uupload.ir/view/yeki_hamisheh_hast_ycyz.mp3/
    دلتون غش رفت التماس دعا…❤️
    میگم راستی مگه قرار نبود آهنگا رو به عشق خدا گوش بدیم؟
    یه تیکه از یه آهنگ میثم ابراهیمی که من حس کردم خدا داره بهم میگه:
    🙂کی تو رو بلده مثل من که چجوری دلت وا شه🙂

    یه چیز دیگه…
    توی مسیر خودسازی شاید چیزی که باعث شد یکم از وسوسه هام و خلاصه اینا کم بشه همون آیه ۲۲ سوره ابراهیمه که شیطون میگه:
    من فقط وسوسه‌ت کردم مجبورت که نکردم گناه کنی؛خودت بودی که به حرفم گوش دادی من که اسلحه نذاشتم بالاسرت بگم گناه کن.خدا بهت وعده حق داد ولی من وعده دروغ.امروز به جای سرزنش من خودتو سرزنش کن…
    اینو امروز شنیدم و واقعا یه تاثیر عجیبی داشت روم…

    پاسخ
  101. zinab_kamai گفته:

    سلام دیروز اتفاقی باعث شد جایی برا مطالبه گری برم اصلا از قبل مطالبی نداشتم فقط یه چیز ذهنی بود
    اولش خوب بود به وسطتاش رسید یه استرس بد گرفتم که یه آقای بهم آب داد کلا حرف زدن از گفتارم در رفت
    خیلی بد شد همه آدم های باحال و خوب و چندتا هم مقام بالا بودند

    خیلی ناراحت شدم ولی خودمو آروم کردم یعنی از حس عزت نفسم کمک گرفتم گفتم ببین تو که از قبل چیزی نداشتی تازه حس مقایسه هم اومد وسط میگفت چطور دوستتم تسلط نداشت ولی خوب حرف زد ولی دوستم مجری بود از خود بچگی هم مجری گری کرده بود خودمو قانع کردم الان انقدر حسم خوبه که الکی خودمو سرزنش کنم که چی بشه😍💚✨️
    واقعا منتقد درون خیلی بده

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      منتقد درون میدونی مث نگهبانای جهنم هس که میگن … این منتقد درون یکیشونه
      نگهبان جهنم اینه
      جهنم واقعی اینه که از خودت بدت بیاد و این منتقد درون خیلی حریص که از خودم بدم بیاد
      بعد آینه درمانی بهتر شدم کمتر شد
      چقدر اینه درمانی موثره

      پاسخ
  102. یاور امام زمانم گفته:

    سلام بر آبجی فاطمه . کجایید خواهر ؟ دلمون براتون تنگ شده ، اصلا خبری ازتون نیست نه تو ایتا نه جای دیگه . یکم بیاید حرف بزنید.

    پاسخ
  103. P گفته:

    سلام بچه ها یه سوال داشتم توروخدا هرکسی میدونه جواب بده
    بچه ها من میخوام مجدد کنکور بدم باامسال سال دوم پشت کنکوریم میشه. میخواستم دوتا درس رو کلاس ثبت نام کنم ولی همه ی پول رو ندارم. میشه تو این کانال های تلگرامی ببینم که عقب نیوفتم تا پول هام که جمع شد بخرم؟

    پاسخ
    • حدیث (دختر باباعلی) گفته:

      سلام داداش یا آبجی ببین منم پارسال برا کنکور از ویدیو های کلاسینو در تلگرام بصورت رایگان استفاده میکردم بعد زنگ زدم به کلاسینو ببینم راضی هستن یا ن بهم گفت اونا سرخود این کارو میکنن و گفت هیچکدوم از معلمای کلاسینو راضی نیستن کسی به صورت رایگان تدریسشون رو ببینه بعد بهش گفتم میتونم الان تدریساشون رو بینم بعدا پولشو بریزم به حساب و اون محصول رو بخرم؟ گفتش بنظر شما کسی میتونه بره دزدی بعد بگه من اینو بعدا میارم میزارم سرجاش؟ و من اونجا قانع شدم ببین این ک من الان به صورت رایگان ببینم بعد برم بخرم محصولشو یکی از شگردای شیطونه آیا میتونی تضمین کنی ک تا اون موقع زنده خواهی بود؟ اون دنیا تسویه حساب حق الناس فرق داره ها
      منم میخواستم خودمو با بهونه های مختلف گول بزنم ولی نشد ادم ک به خودش دروغ نمیتونه بگه میتونه؟
      التماس تفکر یا حق🌸

      پاسخ
  104. دختر بابا مهدی:) گفته:

    سلام بچه ها
    یه چند. روز نبودم در فضای غیر مجازی سیر میکردم(ابنکه نتم هم تموم شده بود بی تاثیر نبود وگرنه من ادم ترک گوشی نیستم😂)
    الان اومدم بگم واسه آبجی دوستم دعا کنین امروز یه عمل داره که ۶ ساعت طول میکشه یه بچه ۲.۳ ساله هم داره
    التماس دعا:)🤞💚

    پاسخ
  105. رهگذر گفته:

    سلام🙂
    من حجابمو دوست دارم خیلی اصلا افتخار میکنم ب حجابم
    اما بعضی وقتا فکر میکنم دارم از رو اجبار این کار رو انجام میدم دارم ب زور این کار رو انجام میدم
    حالا این فکرا از کجا اومد…
    دیروز با دختر عمه و پسر عمه و پسر عمو همه مجردی دور هم جمع شدیم
    دختر عمه کوچیکم گفت تیپ مامانارو زدی😐 بعد همش میگفت مامان هستی😑😑😑
    یبار دیگه م همین دختر عمه م بهم گفت اومدی نشناختمت گفتم این پیرزن کیه🥺😞😞😞
    خب من چادر دوست دارم…
    بعد یهو این فکرا اومد تو سرم چرا من آرایش نمیکنم قشنگ بشینم دوساعت خوب صورتمو درست کنم مانتو فانتزی کوتاه بپوشم مچ پا بندازم بیرون ها چرا😐
    هوففففف

    پاسخ
    • مطهره گفته:

      سلام دوتا کار میتونی بکنی ببین منم دقیقا برای این فشار ها چادر گزاشتم کنار اما بعدش خیلی فجیع سقوط میکنی این کارو با خودت نکن چون خودم کردم بهت گفتم اما راهکاری که برات هست
      یا باهاشون نشین که تاثیر نگیری یا نشستی پیششون بگو به بند کفشم من ی بار که تازه متحول شده بودم خونه مامان بزرگم اینا نماز میخوندم بعد که نمازم تموم شد شوهر خالم بلند گفت قبول باشه حاچ خانوووم بعد زد زیر خنده 🤣🤣🤣🤣
      بابای منم غیرتی شد حالا نمیدونم چرا ولی دست خودش نبود بهم گفت برو تو اتاق نماز بخون دیگه چرا اینجا خوندی؟ یه جور گفت که شوهر خالم به بابام گفت حالا چی کارش داری اینجا خوند ولش کن چرا به بچه داد میزنی؟
      واای منم هیچی نمیگفتم یه لحظه بغضم گرفت ولی به خدا گفتم که من شوهرخالمو بخشیدم تو هم ببخش و بعد حالم خوب شد چون بابام تو زندگیی به هیچ وجه سر من داد نمیزنه من حس میکردم شیطان میره تو جلد ادم ها تا حد اقل از طریق اونا رو ما تاثیر بزاره چون خودش نتونسته کاری کنه پس بعضی وقت ها بدون شاید اون طرف الان خودش نیست !بعدشم خب برای خوشگلی پاشو برو شهر بانو اونجا خوشگل کن و رفیق پیدا کن نگه ندار تو دلت که عقده بشه

      پاسخ
      • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

        سلام، خب الان تقصیر خودت تو این بغض این بود که جلو نامحرم نباید نماز بخونی رو نمیدونستی،حس کردم شاید نمیدونی هنوز، شاید بابات اینو میدونسته و بخاطر همین عصبانی شده

        پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام
      چون منم همین ماجراها واسم پیش اومده بود گفتم منم بگم چیکار کردم شاید کمکت کنه… من بعد اینکه کتاب نون داغتو نشون گشنه نده رو خوندم جلد۱ رو خوندم حجابم تقریبا درست شد… ولی یه سری میخواستم چادر بپوشم و داشتم میرفتم سمت چادر لاکچری (روسری رنگی میپوشیدم) که اونم به لطف خدا درست شد با جلد ۳ 😅 من خبر نداشتم کارم اشتباهه
      ولی خب یه قضیه هایی پیش اومد
      مامان بابام با چادر شدنم مشکلی نداشتن ولی وقتی دیدم روسری مشکی میپوشم شروع شد که میگفتن آره مشکی کراهت داره مگه داری میری مجلس ختم و… این قضایا
      من هرچند وقت یه بار دوباره کتابای نون داغتو نشون گشنه نده رو میخونم وقتی این میاد تو ذهنم کاش روسری رنگی میپوشیدم و… بعد حس میکنم با حجابم میخوام شخصیتم ببینن نه ظاهرمو
      همیشه از خدا کمک بخواه واسه این قضیه
      و این که میگی بهت گفته تیپ مامانا رو زدی… من دوستام به شوخی اون اوایل میگفتن مامان جان کجا میری… منم کلا با شوخی جوابشونو میدادم
      مثلا میگفتم آره دخترم به حرف مامان گوش نمیکنی؟ و خب جواب داده و الان دیگه بهم نمیگن، حتی اقوام هم میدونن اگه اینطوری بگن با شوخی جوابشونو میدم …
      به نظرم اینطوری هم ناراحت نمیشن هم خودت از مهلکه فرار میکنی😅 و هر دفعه هم دلیل حجابتو به خودت یادآوری کن چون تکرار نشه یادت میره
      موفق باشی🥰

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        داداش رضا میگفت توی مدرسه همه لقب داشتن به هم دیگع یه چی میگفتن و مایه خنده بود واسشون ولی من یه چیز خاص داشتم که نمیذاشت راحت لقب درست کنن واسم هروقت یه لقب میدادن هرهر میخندیدم … می دیدن تاثیر نداره حالشو بد نمی کنه واسه همین دیگه جرئت نمی کردن بهش لقب بدن😂 واقعا بچه پررو هستن داداش

        همین رفتار شماهم اینطور تاثیر گذاشته کلا پادزهر این گویا اینطوریه چون هدف منفی گو ها و مسخره کننده ها حال درون طرفه رهگذر

        پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      سلام عزیزم..خیلی کار خوب میکنی حجاب میکنی آدم چیزهای با ارزش پنهون میکنه به قول داداش رضا حرف اطراف بگیر به کتف چپ

      پاسخ
    • یا حسین زهرا گفته:

      سلام ببین اینا همه وسوسه ی ابلیسه رجیمه من حتی بعضی جاها می بینم کسی داد میزنه میگم من چرا داد نزنم با اینکه از داد زدن متنفرم اگه واقعا حجابوتحقیقی پذیرفتی با این جور صحنه ها اتفاقا بیشتر قربون صدقع ی خودت برو که دنباله رو بقیه نیستی و جوری میگردی که امام زمانت بهت افتخار میکنه تازه حجاب کلی فایده داره اونارو بیشتر تر برا خودت مرور کن یاعلی🫡

      پاسخ
    • زهرا گفته:

      سلام خوبی؟
      یکی از فامیلامون هم حجاب داشت خیلی بهش میگفتن که بد میشی اخرش حجابشو برداشت یه بار هم که به من این چیزا رو میگفتن همونی که حجابشو برداشته بود برگشت بهم گفت به حرفشون گوش نکن انقد به من گفتن که اخرش حجابمو برداشتم الانم پشیمونم
      توی عروسیای زنونه اینکارو انجام بده تا عقده نشه برات ولی بیرون نه

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      یه دعا میکنم همگی بگیم آمین:خدایا؟کمک کن مسخرمون کنن…خدایا؟کمک کن فحش خورمون ملس بشه…تاهرکسی هرچیزی بهمون گفت به دل نگیریم…بلکه به دندان بگیریم🤞…آمییییییییییییین(پ.ن:اگه به دل می گیریم یعنی کتف چپ وعزت نفسمون ضعیفه…اگه به دل می گیریم یعنی هنوز از لحاظ روحی بزرگ نشدیم و روحمون کوچولوعه واینقدر باید بزرگ بشیم که فقط خدارو ببینیم و خدا رو بشنویم)

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، شیک و پیک کردن اینا رو بزار برای مهمونی های زنونه، تو هم در جوابشون شوخی کن مثلا صداشون کن بگو دخترم نوه قشنگم بیا اینجا
      شیطون داره برات بهونه جور میکنه و گنده ش میکنه تا بلغزی وگرنه چیز گنده ای نیس،ی مثال برات میزنم، من همیشه موقع کاراموزی تو بیمارستان تو جیبم شکلات اینا دارم تعارف هم میکنم به همکلاسیام، بعضیام میگن وای مثل مامان بزرگائی ، ولی ی سریام میگن وای نزدیک بود ضعف کنما دستت درد نکنه و اینا
      حالا ایا کار درست اینه که من بخاطر حرف اونایی که گفتن مثل مامان بزرگائی این کار رو بزارم کنار؟ نه ، هم برای خودم بده چون خودم گشنه میمونم و ضعف میکنم، هم به بقیه ی خیری میرسوندم دیگه نمیتونم، هم ثواب داشت و خدا دوست داشت این کارمو
      داستان شمام ی چی مشابه همین، شما با حجاب هم ارزش خودت رو حفظ میکنی و با حجابی، میگی زیبایی ها و خوش سلیقگی هام رو پنهون میکنم از نامحرم، من بیت المال نیستم که همه نظاره م کنن و صاحاب دارم، و همه هم اینجوری احترامت رو بیشتر دارن بنظرم و نگاهای بدشونو به تو نمیندازن که انرژیت رو بگیرن، و هم پسرایی که شرایط ازدواج ندارن رو نمیلغزونی و دل متاهل ها هم اروم تر میمونه با حجابت، خدا هم خیلی راضیه ازت و کلی اجر داره اینکارت و بعدا هم برات جبار میشه
      حالا دو نفرم دوبار بهت گفتن پیرزن بگو ههه خندیدیم، یا اگه خیلی دیگه با جنبه ای و صمیمی هستی باهاشون همون روشی که اول گفتم رو بزن میخندین،و یادت باشه از هر دست بدی از همون دست میگیری،اگه تو برای بقیه خوشگل و دلبری نکنی، بقیه هم برای برادرت، همسرت اینا از اینکارا نمیکنن
      لایک خدا رو ترجیح بده به لایک بقیه و دختر عمه هات، موفق باشی التماس دعا💚

      پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام هنور به این درک نرسیدی حجاب برا اینکه دیده نشی وگرنه تو باحجابم بخواهی دید میشه مثل حجاب استایل ها
      ببین باید قلبی بهش برسی

      پاسخ
    • پناه گفته:

      سلام
      منم اینارو شنیدم
      مثلا یه فامیلمون گفته بود عهه وا دخترتو دیدم انگار پیرزنی بود…
      اولش ناراحت شدم..
      بعد ش خندم شد
      خب ما که میدونیم جوونیم…چه مهمه حرفش
      یا میگن مامان بزرگ
      بنظرم که داغونن ازدرون خودشون
      چون اگه تورو پیرزن میبینه
      خب یعنی هیچ وقتم خودشو خوب نمیبینه
      یکم سن خودش بره بالا هی فکرمیکنه پیره
      این ازاین
      اما درمورد خودت
      بشین باخودت حرف بزن درمورد حجاب و نظرواقعیت …بذارسوالا بیان
      بعد اگه میتونی جواب بده ب خودت
      اگه نه دنبال جواب باش

      پاسخ
    • Hossienrezayi گفته:

      سعی کن برای چادری پوشیدنت چرایی محکم پیدا کنی…
      و گرنه به خودت میای میبنی چپه کردی…
      این هم بدون نظر ادما باید به کل از زندگیت حذف کنی

      پاسخ
    • Reza گفته:

      سلام آبجی
      تو بخاطر خودت و بعدش بخاطر عشقا این کار رو کردی.وگرنه خیلی از ماها خیلی کارا رو می‌تونیم انجام بدیم.چرا نمی‌کنیم؟یه بخشی بر می‌گرده به همون دلایل محکمی که داریم مثل ارزشمندی برای خودمون؛یه بخشیش هم برمی‌گرده به عشقی که خدا واسمون ثابت کرد و شرمندش شدیم.
      وگرنه منی که پسرم هم می‌تونم برم با نامحرم چت کنم ولی نمیرم.چرا؟
      چون هم به خودم آسیب میزنم هم حالم از خودم بهم می‌خوره که خدا اینقد در حقم خوبی کرد و من اینکار رو کردم.
      نه.من عاشق خدام‌.می‌خوامش و عاشق به حرف معشوقش گوش میده.🙂

      پاسخ
    • حدیث(دختر باباعلی) گفته:

      سلام آبجی اول این ک تو حرف دیگران برات مهمه باید روی این موضوع کار کنی و کتف چپتو قوی کنی بعدشم فک کنم ضعف عزت نفسم داشته باشی سعی کن برا درست کردنشون دوره برداری
      و آبجی جونم اینو یادت باشه تو به خاطر خوشحالی خودت خدای خودت و امام زمان و مادرت فاطمه زهرا این چادر و سر میکنی
      حرف دیگران و نظر دیگران نباید برات مهم باشه بزار هرچی دلشون میخواد و عشقشون میکشه بگن
      من به دختر عموم گفتم میخوام برم حوزه علمیه دوسش دارم بعد اون گفت تو شرایط کشورو ندیدی ک میخوای بری حوزه؟ بش گفتم اگه میخواستیم بر مبنای نظر جامعه پیش بریم اونا میگن زن زندگی ازادی پس خوب بود اصلا حجابم نداشته باشیم
      بعد از چند مدت دیدم شمارمو از گوشیش پاک کرد
      منم قشنگگگگگ به کتفم گرفتم و رفتم کاری ک دوس داشتم رو انجام دادم و تو حوزه ثبت نام کردم و منم شمارشو پاک کردم!
      ببین نظر عشقت خدا برات مهم تره یا فامیل و دیگران کلاهتو قاضی کن😉❤
      آبجی بزار بهت کتابم معرفی کنم به دردت میخوره ببین ستاره ها چیدنی نیستند رو بخون،تولد در لس آنجلس و تولد در توکیو رو هم بخون
      یاحق♥

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      تو قرآن یه ایه داریم خدا میگه مؤمنین از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی‌ترسند
      نه ترسی بر ایشان هست و نه غمگین می‌شوند
      شما محل نزارید به یه سری آدمی که معلوم نیست چه اهدافی دارن و به کجاها رسیدن .
      دلیل نمیشه هر کاری که اکثریت انجام میدن ما هم انجام بدیم
      پس کم نیارید✌️💪💯💯

      پاسخ
    • علیرضا گفته:

      سلام منم تو بعضی چیزا احساس میکنم به زور دارم انجام میدم،
      فکر کنم دلیل محکمی برا کارمون نداریم، این دلیلش باشه کنم

      پاسخ
    • رهگذر گفته:

      سلام بچه ها اول ممنونم که همه نظرات متنوع دادید🤩🤩 همه رو با جون و دل خوندم
      جمع بندی من: حس میکنم هنوز ب دلیل محکم نرسیدم آخه خنوز یک سالم نشده که از تحولم میگذره و اینکه نباید توقع داشته باشم یه شبه همه چیزم درست بشه
      واینکه بابت کتابایی که معرفی مردید سپاس گزارم 🤍🤍🤍🤍✨✨✨✨✨✨
      دعام کنید میخوام روز ب روز تو مسیرم قوی ترررر بشم و محکم تر قدم بردارم

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      توی روستای من خانما خونه همسایه که میرن چادر نمی پوشن ولی بقیه جاها می پوشن حالا فلسفه اش چیه باید عملی درک کنین غیرقابل توضیح😂… من هم با این فرهنگ بزرگ شدم و مثل اونا بودم یه روز با چادر رفتم بیرون وای هم خودم عزت نفسم کم بود و قبلا کمتر این تازه … هم اینکه بقیه نظر میدادن هی … از بچه سه ساله گرفته تا بزرگترا… تعجب میکردن واسه چی چادر پوشیدی فلانی …😂 خدا شاهده الان آسونه از اونوقتا میگم ولی سخت بود خو… جالبه قشنگه واقعا نتیجه اش این شد که دخترای همسایمون مثل من شدن با چادذ میان بیرون😍🥰گویا نیاز بود من پتروس فداکار بشم 😶😂

      میدونی داشتم با دوستم که از همین محیطه حرف میزدم بعد گفتیم این فرهنگمون میلنگه ها و تحلیلش کردیم از اون چت شروع شد این فکر که نمیخوام حداقل اینجا اینطوری باشم و شد شاید بگیم مگه چی بود ساده اس قضیه شایدم بگین مسخرع بود این فرهنگ اصلا اما منی که تربیت شده ی این فرهنگم سخت بود اون روزا

      همین حجاب عزت نفسمو تقویت کرد کاری کرد به کتفم بگیرم و ادامه بدم چادر بپوشم بیرون که میرم و همین حجاب آرامش داد بهم وقتی میگفتم میترسم این جانیوفتاده و اینا… وقتی با چادرم بیرون می رفتم خعلی خعلی فاز میداد 😍😍🤩🤩 خعلی

      البته اوناهم دوس دارن ذاتا ولی عرف شده دیگه

      پاسخ
      • رهگذر گفته:

        بله خانمای روستایی تو روستا چتدر نمیپوشن ولی لباسای بلند و پوشیده ای دارن
        که خیلی هم خوشگله
        ما چون با روستا رفت و آمد داریم
        این نوع پوشش رو دیدم ازشون ولی خیلی دلشون پاکه و حتی دیدم که با مردا هم دست میدن

        پاسخ
  106. رضوان گفته:

    سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه
    من چند روزی بود خنثی شده بودم یعنی گناه نمیکردم ولی اصلا تلاش چندانی هم نمیکردم فقط یکم
    بعد چند ساعت از الهام جون پیام اومد رو گوشیم که اگه هدف نداشته باشی حتی گناه هم نکنی خنثی میشی…
    واقعا نمیدونم چطوری باید هدف انتخاب کنم
    هدف کلی که عاقبت بخیریه ولی هدف های کوچیک کوچیک ندارم
    هر هدف کوچیکی هم که ریختم جاذبه ای واسم نداشته
    میشه اگه کسی میتونه بهم بگه چیکار کنم

    پاسخ
    • Doxtare baba گفته:

      سلام
      سعی کنین اهداف کوچیکی انتحاب کنین ک به هدف اصلیتون (یعنی داشتن احساس خوب) برسونن
      بهتره یه هدف کوچیکی و کوتاه مدتی برزین ک باهاش حال میکنین و یه شروع خوب یعنی نصفه نصفه راه رفتنه،حالا ببینین واقعا چی الان براتون میچیسبه،مثلا فیلم دیدن….یه فیلمی ببینین ک معنی دار باشه،کتاب خوندن….یه کتابی انتخاب کنین ک راجب اون مطلب دوس دارین بخونین، اشپزی کردن….بیایین کنار اشپزی کردن پادکست گوش بدین
      تو طول روز شما از ۱۴ ساعتی ک بیدار هستین ۲ ساعت برای این هدفتون وقت بزارین،همینکه بتونین ایند۲ ساعت رو خوب انجام بدین باعث تشویقتون میشه و انگیزه میگیرین حداقل تمومش کنین
      حتی مثلا اون ۲ ساعتی ک قرار براش وقت بزارین به ۳ قسمت تقسیم کنین تو طول روز

      اگه خودتون رو مجبور کنین همون لحظه بلند شین و شروع کنین،همون حرکت روی خلق و حس و حالتون تاثیر میزاره و اینم باعث میشه رفتار و فعالیتتون تاثیر ببینه
      البته تو ذهنتون به “عملیاتی کردن برنامه” فکر نکنین چون ذهن باعث میشه ک این کارو سخت ببینین و اصلا دلتون نمیره ک این کارو انجام بدین،پس همون میگین بزار بمونه حالا و خودتون رو مشغول یه کار دیگه ای میکنین و الکی سرتون رو گرم میکنین و بعد یه مدت احساس ناکافی بودن بهتون دست میده
      در کل افکار و احساساتی ک اون لحظه میاد برای شروع کردن خیلی مهمه،بهتره فقط دستتون بره رو عمل و به خود گویی های ذهنی تون اصلااا توجه نکنین

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی… ببین عاقبت به خیری یه هدف کلی هست یعنی ما باید این هدف کلی رو به هدف های کوچیک تر تقسیم کنیم تا بهش برسیم. مثلاً اگه غیبت میکنیم این میشه یه هدف کوچیک تا من اون رو از بین ببرم یا اگه کنترل نگاه نداریم باز این میشه یه هدف کوچیک که اون رو باید کنترل کنیم..

      پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      سلام آبجی برنامه ریزی لقمه ای داداش رضا گفتن ببینید تو سایت…به اینم فک کن پنج سال دیگه کجای زندگی هستی هدف نداشتن به دنبالش گناه وچیزهای دیگه هم میاد مثل حسادت

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، ارزش هات رو تبدیل کن به هدف
      ببین چی میخوای باشی همونو تبدیل کن به هدف
      مثلا اگه میخوای کلی کار خیر مالی کنی و پول نداری همینو بکن هدف برو کلی پول دربیار
      ی ارزش یعنی کار خیر مالی و انفاق، شد ی هدف
      یا اگه میخوای ی زندگی مشترک خوبی داشته باشی، همینو هدف کن و کلی براش خودسازی و مطالعه و .. کن ،موفق باشی التماس دعا

      پاسخ
    • Reza گفته:

      سلام.اولا که ممنون بخاطر اینکه پاکی🙃
      دوما اینکه بعضی وقتا واقعا آدم نمی‌دونه چیکار کنه و چیزی بهش حال نمیده.خصوصا توی خوندن کتابای داداش نمی‌دونه کدومو بخونه😅
      ولی اینجور وقتا داداش گفته ببین از بین کتابا و لایوها کدومشو علاقه داری بخونی.مثل خوردن غذا الان میلت کشیده چه غذایی بخوری؟
      اهدافتم ببین چیه که خوشمزه تره که به حرکت درت بیاره🌺
      استقامت کن و پاک بمون عشق خدا❤️

      پاسخ
  107. بنده خدا گفته:

    سلام داداش خوبی .یه پیشنهاد داشتم اونم اینکه بیاید ان شاء الله با بچه های سایت و کانال شروع کنیم که روزی سه خط قرآن حفظ کنیم و ترجمه و تفسیر اون سه خط هم بخونیم که آگاهانه باشه و این بشه عادتمون تا همیشه.اگر هم سه خط زیاد بود خب دو خط باشه فقط این کارو شروع کنیم .یه جا خبر خوندم که یه پیرمرد از دوران جوونیش روزی نیم ساعت قرآن خونده و الان کل قرآن حفظشه خب چه خوبه ما هم تا جوونیم این کارو شروع کنیم که ان شاءالله ما هم تو دوران پیری دیگه قرآن رو حفظ باشیم.

    پاسخ
  108. بنده خدا گفته:

    سلام بچه ها خوبید.یه پیشنهاد داشتم،بعد هر نمازتون بلند شید دست به سینه خیلی ساده یه چهارده معصوم سلام بدید مثلا سلام پیامبر سلام امام علی سلام مامان فاطمه سلام امام حسن و….باور کنید سی ثانیه وقتتونو نمیگیره میتونید عربیشو بگید و هر جور عشقتونه بگید من از یکی شنیدم که سلام بعد نماز به امام مثل زیارت اون امامه

    پاسخ
  109. پناه گفته:

    سلام
    بچه ها برای رشته انسانی،تراز کنکور هفت هزار و تراز معدل نه هزار،معنیش چیه؟چی قبول میشه ادم
    روانشناسی دانشگاه خوب درمیاد ادم؟

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی فکر کنم تراز کل بشه ۸۰۰۰ طبق فرمولی که من دیدم. تراز ۸۰۰۰ پارسال حدودا رتبه ۵۵۰۰ تا ۶۰۰۰ میداد امسال احتمالا ۴۵۰۰ تا ۵۰۰۰ بده احتمالا !
      روانشناسی میاری نگران نباش فقط بستگی داره کدوم دانشگاه رو بزنی.. مثلاً توی بوم من دانشگاه کاشان تا ۳۰۰۰ میگیره .. برو سایت قلم چی قسمت تخمین رتبه بعد یه بخش داره که نشون میده پارسالی ها با چه رتبه ای چه رشته و دانشگاهی قبول شدن.. علاوه بر روانشناسی حتما مشاوره رو هم بزن .. در کل انتخاب رشته خوبی داشته باشی حله👌🏻

      پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم تراز بالای ۹ هزار بهترین دانشگاه رو قبول میشی یعنی میتونی تهران بیاری به راحتی
      ولی اگه ۷ هزار باشه میتونی فرهنگیان بری

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام،ی سایت هایی هست بزنی اینا رو بهت میگه چی قبولی، سرچ بزن قلمچی انتخاب رشته با تراز و رتبه و اینا برات میاره،من دو سال پیش کنکور دادم یادمه ازینا بود، و کلی تحقیق کن خودتم و از خدا بخواه کمکت کنه، ی سریا سر انتخاب رشته خیلی گند میزنن حواست باشه حتما، ان شاءالله بهترین انتخاب رو داشته باشی

      پاسخ
      • پناه گفته:

        مررسی بچه ها
        بااین رتبه ممکنه مشهد دربیام؟
        حالا امشب میگن رتبه میاد
        ببینم چطور میشه
        امیدوارم بچه های کنکوریسایت بهتریناروبیان
        داداش رضاییا پخششن تودانشکاههااااا

        پاسخ
  110. عاشق خدا 💚(مرضیه) گفته:

    سلام
    چقدر تند تند پیش میرید تو همه چی من خیلی عقبم
    حالا این به کنار
    آقا شماها دعاهاتون میگیره من یه مشکلی برام پیش اومده جسمی میشه دعا کنید خوب شم خواهش میکنم
    من آخرین باری که امپول زدم دوم ابتدایی بودم کل این سالا من چجوری در رفتم رو بماند
    ولی اینجا دیگه زورم نمیرسه شما دعا کنید من خوب شم کار به این مرز های باریک نرسه
    فعلا مامانمو راضی کردم 😐
    بعد به من میگن برو پزشکی من کلاهمم بیفته اونجا نمیرم بردارم اه بدم میاد

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      بابا حالا ی آمپول این حرفا رو نداره که😑😂
      ان شاءالله که خوب شی ولی واقعا ی آمپول این حرفا رو نداره، ده تا امپولم این حرفا رو ندارن، وقتی باهاش مواجه شی میفهمی ک این همه سال بیخودی میترسیدی، توکل کن برو تو دل ترسات😆
      ان شاءالله زود زود خوب شی🤍

      پاسخ
  111. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش
    الان برام از الهام اومد جلد دو عدد ۲۰۹۲ نوشته بود تقلب کنی امتحانارو نمده برا تو نیست کارنامه ای که بیاد دستت برا تو نیست اگه را اون مدرک شغلی که داری برا تو نیست درآمدی که داری از اون شغل برا تو نیست
    الان من سال یازدهم مدرسه تقلب کردم بعضی امتحانارو الان یعنی چی میشه
    از مدرکمم شغل دارم رشتم تربیت بدنیه درامدم دارم
    الان درآمدم حرامه؟
    فکرم درگیر شد داداش جوابمو بده لطفا

    پاسخ
    • Doxtare baba گفته:

      زیاد فکرتونو درگیر نکنین،اون زمون اصلا ادم به نتیجه تقلبش فکر نمیکرد و شما هم از این خبر نداشتین ک یه تقلب کوچیک میتونه باعث بشه کسب و کار حرام را بیفته
      تو دوران مدرسه نیومدن ک فلسفه تقلب رو باز کنن و بگن واقعا چرا نباید بریم سراغش،اون موقع نسبت به این مطلب جاهل بودیم
      الان شما به این نگا کنین ک درامدتون بیشتر صرف چی میشه؟ درسته همیشه صرف چیزای خوب نمیشه مثلا ممکنه برای دارو و دکتر خرج کنین ولی خب ببینین ۸۰ درصد برای چه چیزایی استفاده میکنین و برکتش چطوریه
      یا تو شغل خودتون احساس خوبی دارین یا ن!؟
      اگه خیلی از این بابت فکرتون مشغوله چون یه نوع حق الناس بود میتونین توبه کنین و به فکر جبرانش باشین،مخصوصا الان ک نمیتونین اون اشخاص رو پیدا کنین و حلالیت بطلبین،ولی از خدا بخوایین یه راهی رو براتون بزاره

      پاسخ
      • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

        سلام آبجی
        خیلی ممنون حرفات درسته
        تو لایو بودم با داداش حرف زدی
        ان شاءالله تو آرامش باشی
        و برای خودت تکرار کن عزت دست خداست😇

        پاسخ
  112. فاطمه گفته:

    سلام وقتبخیر وقتی دوره رومیریم مثلا۴۰،۲۰روزه خب عادتی که ۲۰سال بهامون بوده بااین مدت تغییر نمیکنه،شایدبگی تامدتی بیشترعمل کن اگه دوره جدیدبرداریم خب کارای دوره قبلوادامه بدیم تمرکزنمیمونه برامون.لطفاراهنمایی کنید

    پاسخ
  113. نمد گفته:

    داداش من کتاب های نون داغتو نشون گشنه نده رو خوندم
    خب فهمیدم یکی از دلایل مهم حجاب اینه که پسرا رو تحریک نکنیم.من خودم چادریم.وقتی جلد سومشو خوندم دیگه بعد از اون به ست ساق دست و روسری رنگی فکر نکردم.الان روسری مشکی سر میکنم یا بیشتر رنگای تیره.آرایشم نمیکنم.چادرمم جلوش رو دوختم که همونطور که نوشته بودید با یا باد نره کنار …ولی الان یه سوال دارم؟
    شما پسر ها با دیدن مو که تحریک نمیشید.فقط با دیدن آرایش های غلیظ و لباس های تنگ و بدن نما تحریک میشید.پس چرا تو قانون کشور پوشوندن مو هم برای همه الزامیه؟من الان دنبال دلیل برای بی حجابی نمیگردما!من طبق گفته خدا و بخاطر حفظ دین و وصیت شهدا حجابم رو حفظ میکنم.خدا گفته بپوشون منم میپوشونم.فقط سوالم اینه که آیا بهتر نبود از اول حد قانونی پوشش برای مردم رو به صورتی میکردن که فقط پوشیدگی بدن باشه.و محرک نباشه؟چون کسی با نپوشوندن مو به کسی آسیب نمیزنه ولی با نپوشوندن بدن یا پوشیدن لباسای تنگ و بدن نما و یا آرایش غلیظ به بقیه آسیب میزنه. درست نمیگم؟اگه میدونی جوابمو بده مرسی.اگرم نمیدونی برم از کس دیگه بپرسم😂✨

    پاسخ
    • رهگذر گفته:

      من داداش رضا نیستم ولی با اجازه 😁
      با اون رنگ هایی که رو موهای بعضی خانوما هست که منه دخترم توجه هم جلب میشه
      حالا. بحث تحریک که گفتی بعضی آقایون خیلی طبع گرمی دارن که با همون رنگ مو هم تحریک میشن دوست عزیز🤍🫰

      پاسخ
    • Doxtare baba گفته:

      اینو نمیشه دقیق گفت،چون هرکسی یه طوری تحریک میشه

      ولی منم برا همین یه سوالی دارم،من یه جایی خونده بودم ک میگفتن یه چیزی ک تو جامعه عادی بشه میان بر اساس ادن فتوا میدن مثلا الان همه یه ذره مو بیرون دارن،و گفتن ک اون یه ذره مو چون تو اکثریت هست،پس مشکلی نیس(زیاد ن ها فقط یه ذره)
      یا سر همین کاشت ناخن،چون نماز خوندن تو خطره گفتن با جبیره وضو بگیرین ولی از طرفیم بعضیا میگن خودتون رو الکی گول نزنین نمیشه این(ناخن فقط مثال بود)

      الان منم موندم اون یه ذره مو هم گناهه یا ن
      اگه کسی بدونه ممنون میشم جواب بده

      پاسخ
      • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

        سلام،اگه دقت کرده باشی تو جوامع غربی هم حجاب خیلی رواج داشته قبلا، اروم اروم هی باز تر پوشیدن عرف شون شده
        اگه بخوای اینجوری بر اساس عرف بگی بنظرم کار ب خیلی بی حجابی ها میکشه،عرف من شنیدم مثلا منظورش اینه که ابروتو برداری عیب نداره چون همه برمیدارن ی چی اینجوری و در حدود،وضوی چبیره هم مال زمانی که مجبوری مثلا مریضی ای داری ک نمیتونی وضوی عادی بگیری، نه وقتی که خودت برای خوشگلی و از سربیکاری میری ناخن میکاری،اگه نسل های قبل ما میخواستن همش فقط بر اساس عرف عمل کنن خیلی احکام دین نابود میشد و بدعت گذاری های خیلی بدی صورت میگرفت، البته ی مقدار هم هست ازین بدعت ها که جنبه دینی دارن متاسفانه، مثل همین حجاب لاکچری ها
        حدود خدا باید رعایت شه کامل

        پاسخ
    • مطهره گفته:

      سلام
      کی گفته مو جذاب نیست؟
      برو به موهات برس بعد میفهمی خیلیم جذابه💘من از نزدیک دیدم مردی رو که با موهای یه دختر تحریک شده بود شاید اگه از نزدیک نمیدیدم باور نمیکردم!
      از وقتی فهمیدم که ما خانوما تو عاطفه خیلی زیادیم و اونا مارو درک نمیکنن تونستم اونارو از نظر جنسی درک کنم که قبل ازین درک نمیکردم

      پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم طبق تحقیقات روانشناسی آقایون انقدر هورمون های مردانشان قویه یعنی خیلییی شهوت دارن فک کن مو هم ببینن تحریک میشن مثلا فک میکنن واییی کاش این خانم کنار من بخوابه دستمو کنم تو موهاش در این حده😂🙂😐

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      محرک های سمعی، لمسی، بصری(بینایی) روی مرد موثر هستن ما اینو تو فیزیولوژی یادمه خوندیم یعنی علمیه این حرف
      حرفت مثلا مثل این میمونه که بگی کسی به نامحرم خودش دست نزنه ولی بی حجاب باشید کامل عیب نداره ، منظورم اینه باید اینا در کنار هم رعایت شن
      و اگه فکر میکنی مو برای کسی مهم نیس و کسی خوشگل نمیبینتش برو از این شعرا ک میگن طره موی تو و خم موی تو فلان و بهمان ، بخون 😆
      بحث،ی مقدار بحث تنوع طلب شدن هم هست مثلا موی فرفری ، لخت ، تیره روشن اینا خب خیلی باهم فرق دارن و همه قشنگن به طور طبیعی، من که خودم دخترم اینو میگم دیگه ببین نظر پسرا چیه ولی خب اگه پسری نبینه دلش هوس تنوع زیادی نمیکنه
      بعدشم ی چی دیگه، از خدا دانا تر که کسی نیس، وقتی خدا ی حدودی رو گفته بهترین همونه و باید مطیع باشی ، البته الانم تو جامعه خب خیلیا رعایت نمیکنن، وقتی حرف و حدود خدا براشون اهمیت نداره،حدود حجاب جمهوری اسلامی (حتی اگه ساده تر باشه) براشون اهمیت داره؟
      خواهرجون ساده نباش با آدمای طرفدار ززا هم نشست و برخاست نکن وگرنه یهو خودتم تاثیر میگیری بدون اینکه بفهمی، اینا میخوان حدود رو قانونی کم کنن هی ب مرور زمان کمتر کنن یهو میبینی قانونی تا کجاها لخت کردن
      و میزان تحریک هر کسیم فرق میکنه خب ی سریا خیلی سردن، ی سریا کلا مریضن تحریک نمیشن،نمیشه بگی خب حالا که اینا هستن پس حجاب رو بیخیال شیم
      و افرین بهت که حجابت رو درست کردی منم از چند ماه پیش که این کتابو خوندم همین کارا رو میکنم،امیدوارم استقامت داشته باشیم تو حجابمون ، موفق باشی التماس دعا 🧡

      پاسخ
    • پناه گفته:

      سلام اجی
      پوشش فلسفش تحریک نشدن نردا در وهله ی اول نیست…..علت های چندمه….
      پوشش برای حفظ خونواده هستش.
      اگه دقت کنی کشورهایی که قانون حجاب ندارن درصد خانواده و بچه های مشروع داخلش کمه..و کم کم گرایش های مختلف جنسی دراون کشور زیادمیشه.ازخودارضایی…تمایل به ترنس شدن..بی جنسیتی….همجنسبازی و کلی چیزای عجیب غریب…
      پوشش هم برای زنه…هم برای مرد….
      اجبارشدنش برای خانوم به صورت قانونی….برمیگرده به ویژگی های زنان چه روحی چه جسمی..چه از نظر وظایفی که به دوشش هست…
      بعد تو واقعا فکر میکنی مو جذابیت نداره؟
      اجی عزیزم اغلب طلاقا به خاطر ورود یک فرد بیگانه به زندگیه…و خانم ها اگر دل ببندن و تعلق خاطر پیداکنن دییررر دل میکنن..و زود اقدام به ازهم پاشیدن همین زندگی الانش میکنه.
      اگر علاقه داری وواقعا دنبال سوالت هستی…دوره ی ضد….از استان قدس رضوی و شرکت کن…نت بزنی میاره برات.
      امیدوارم دلت اروم بگیره و سوالای ذهنمون برطرف.

      پاسخ
    • علیرضا گفته:

      سلام
      به نظرم بیرون گذاشتن مو هم مثل آرایش میمونه و باعث قشنگی میشه،
      عذر میخام اینو میگم، من خودم گاهی مو های دخترا رو دوست دارم خدایی قشنگ تر میشن مو که بیرون میذارن، حداقل برا من که اینطوریه، راستی چند وقتیه که نگاه نمیکنم، یه مدتی بود هرزه گری میکردم، خودم گاهی فقط نگاه به موهای دخترا میکردم،
      اره عزیز اینجوریاس
      قانون و اینا رو بریز دور، موهاتو بذار بیرون ببین وجدانت قبول میکنه اینطوری؟

      پاسخ
    • حدیث(دختر باباعلی) گفته:

      سلام آبجی وااای زدی تو خال دقیقا سوال منم هستتت ولی من هرجا سرچ زدم هرچی کتاب خوندم به جواب این سوال نرسیدم🥲💔

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      یه چیزی هست تحریک
      یه چیزی هست جرقه
      اینطور چیزا جرقه محسوب میشن و آروم آروم این جرقه ها منجر به تحریک و برانگیختگی میشن
      وگرنه صرفا با یه جرقه آدم تحریک نمیشه ولی متاسفانه آنقدر این جرقه ها زیاده که آدم صبح مومن میزنه بیرون شب کافر می‌خوابه!

      پاسخ
  114. فاطمه گفته:

    اگه تاثیر هم نشین اینقدر زیاده چطوری هم رابطمونو با اطرافیانمون داشنه باشیم هم اثر هم نشینی که شاید زیاد با خدا نباشه رو کم کنیم اطرافیانی که دوسشون داریم فامیلامون همسایه هامون

    پاسخ
  115. Koowsaaar گفته:

    داداش رضا سلام
    داداش از وقتی اومدم توی سایت کامنت گذاشنم که برام دعا کنید تا از رابطه ای که دارم بیرون بیام انگار همه چی دست به دست هم داد تا اون رابطه تموم بشه
    سیم کارتمو شکوندم و دوباره میخوام شروع کنم
    ابن بار با حس بهتر و انگیزه بیشتر
    خیلی ازت ممنونم داداش
    دوساله هروقت تو مسیرم لغزیدم به برکت این سایت برگشتم
    راستی بچها من خیلی دوستتون دارم،عاشق این سایت و اعضاشم
    از کسایی که اون پایین جوابمو دادین و راهنماییم کردین خیلی ممنونم خیلی بهم شجاعت دادین برای بیرون اومدن ازاین رابطه
    خییییییییییییییییییلی خیییییییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم دوستای مهربونم ان شالله خدا به همتون خیر بده به ویژه داداش رضای عزیز

    پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      سلام آبجی هیچی ارزش اینا نداره که از خدا دور بشی وبرا خودت ارزش قائل شوبهترین کار کردی ببین چه آرامشی داره خودت سرگرم کن بیکار نباشی تو میتونی به یاری الله..

      پاسخ
    • بنت الزهرا گفته:

      سلام خوبی،
      منم چند ساله گرفتار این رابطه های گناه بودم دیگه خسته شدم واقعا حالم بهم میخوره، دیگه خجالت میکشم پیش خدا و اهل بیت ازبس ک باهاشون عهد بستم و شکستم 😔من دوست ندارم اینجوری باشم، من عهد بسته بودم دیگه با هیچ نامحرمی حرف نزنم ،دیروز نمیدونم چیشد اصلا انگار خودم نبودم بد ترین و کثیف ترین اشتباهم رو انجام دادم ،خیلی پشیمونم خیلی گریه کردم، برای منم دعا کن که نجات پیدا کنم از این گناه ها

      پاسخ
  116. فاطمه گفته:

    سلام یه سفرتفریحی با خونواده و فامیل اومدم. یه مسئله ای آزارم میده، پوشش بازِ مردای فامیل… تنها فرصت تفریحم این سفرها با فامیلِ،درونم ناراحت بود اما اومدم
    اگه شرایطی مثل من داشتید چکار می کردین؟

    پاسخ
    • یاور امام زمانم گفته:

      سلام ، منم نرفتم هیچ وقت . دوست دارم برم . بچه ها دو سال پیش توفیق پیدا کردم که برم ، ولی یه کاری که مامانمو ناراحت می‌کرد انجام دادم و فکر می‌کنم به خاطر اون سلب توفیق شدم . واقعا فکر میکنم باید مراقب بود

      پاسخ
  117. خواهر شهید مشلَب گفته:

    بچه ها سلام
    خدا وقتی بهش توکل می کنی بیشتر از اونی که توقع داشتی ازش میده😍
    هه.
    خدا مثل آدما نیست…
    همین امروز دیدم.

    پاسخ
  118. مهاجر الی الله🌿 گفته:

    سلام داداش
    به کسی که قبلاً آبروش رفته ولی الآن توبه کرده و توی شرایط خیلی سختی که اصلاً وقت یک خلوت کوچیک با خوش هم نداره داره سعی می‌کنه خودسازی کنه،ولی به چشم یک انسان گناهکار و ریاکار دیده میشه،چی میگید؟😔
    اگر بدونید چقدر غمگین و شکسته م😔
    تو رو خدا برام دعا کنید که یادشون بره…
    خیلی سخته

    پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام رفیق
      خدا میخرتت…. همه چی رو بسپار به خدا… مطمین باش درست میشه… عزت دستی خداست از خدا عزت بخواه.

      پاسخ
    • نمد گفته:

      عزت دست خداست
      مهم اینه آبروت پیش خدا و اهل بیت نره
      پیش اهل دنیا مهم نی
      تو دوباره سعی کن فقط تلاش کن خدا رو از خودت راضی کنی.قطعا خدا هم بعدش بهت محبوبیت میده.«ان الذین آمنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»❤️

      پاسخ
    • Doxtare baba گفته:

      سلام
      مگه دل و ذهن انسان ها دست خدا نیست؟ شما اگه زورتون رو بزنین و عوض بشین،خدا هم دل و ذهن و دیدگاه اونا رو نسبت بهتون عوض میشه،حتی اینم دست خداست
      شما پیش خدا عزیز بشین وجودتون یه نور خاصی میگیره و امکان نداره این نور تو دل و دیدگاه بقیه اثر نکنه،یه طوری اثر میکنه ک اصلا نمیدونین چرا این شخص یهویی با من رفتارش عوض شد

      پاسخ
  119. یاصاحب الزمان گفته:

    سلام بچه ها ….داداش گفتین ادم هر طوری باشه همسری که گیرش میاد همونجوره اگه کسی توبه کرده از گناهان گذشته چی ….نمیخوام همسرم مثل خودم باشه وخودسازی میکنم بچه ها لطفااا مید ونید جواب بدین ممنون…

    پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام رفیق
      یادت نره توبه کردی….و اینکه هر چی بتونی خوب خودسازی کنی همسری گیرت میاد کع خودسازی کرده… نگران نباشید بر خدا توکل کنید ان شاءالله همسری خیلی خوبی گیرت میاد.

      پاسخ
  120. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    سلام
    این چند روز یچیزیو خوب فهمیدم اگه ادم یه چند روز با شخصی بگرده یا کتاب ها و حرف هاشو بخونه مثل اون طرف میشه
    من این چند روز وقتی میبینم سرعت شما زیاده سرعت خودمم زیاد شده 😍
    خداروشکر از آیات انگیزشی قرآن زیاد عقب نمیوفتم و تقریبا دنبال شما پیش میرم 👌

    پاسخ
  121. مدیون حسین گفته:

    لیست نفرات نماز دیشب
    -۱ پدرم -۲۱ فاطمه سیاوشی
    -۲ مادرم -۲۲ رقیه نوروزی
    -۳ داداش رضا -۲۳ zinab_kamai
    -۴ آبجی فاطمه -۲۴ Soleimani
    -۵ عاشق رسول الله -۲۵ در آغوش خدا
    -۶ آبجی فرزانه جنگجو -۲۶ آسمون
    -۷ Fatemeh_ghsm2883 -۲۷ هوالصبور
    -۸ مهدیس -۲۸ پناهنده خیمه مامان فاطمه
    -۹ سمیع الله -۲۹ داود کرمی
    -۱۰ فاطمه -۳۰ سلام
    -۱۱ یا حسین زهرا -۳۱ زهرا
    -۱۲ الا یا ایها الساقی -۳۲ فائزه
    -۱۳ Mohadese -۳۳ سمانه
    -۱۴ حدیث (دختر باباعلی ) -۳۴ این خدا خیلی خداس
    -۱۵ رهگذر -۳۵ در راه خدا
    -۱۶ دختر بابا مهدی -۳۶ لیلی
    -۱۷ یازهرا -۳۷ محیا سادات
    -۱۸ YekketAZ -۳۸ خانمم
    -۱۹ محدثه -۳۹ پدر خانمم
    -۲۰ Reza -۴۰ پدر بزرگم

    پاسخ
    • آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

      سلاام
      خییییلییییی ممنون
      واقعا نصف آرامش این چند روزم بخاطر دعاهای شما و بچه‌ها هست
      ممنوووون
      ان‌شاءالله که در دو دنیا آرامش و آسایش داشته باشید

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام داداش ممنونم ازتون ان شاالله سلامت باشید و یه زیارت با معرفت نصیب شما و خانواده تون بشه🌼

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام، یه دنیااا ممنونم از تون که لایق بودم و خدا منو لایق دونست و گذاشت که دستای شمااا اسمم بنویس تو لیست نماز شب اتون ، تو زمان طلاایی شب و تاریکی و قدرت خدااا،. از خدا ممنونم که لیاقت اینو داده که با زبان بنده تواب و گاک اش برام دعاا کنه میدونم که هرچی این روزا دارم خیلیااش از این نماز شب و دعای این بنده هاای خاااصت هستتت. ازتون ممنونم. ان شاء الله حاجتروا باشید و سعادتمند دو دنیاااا. عاقبت بخیر بشید کربلا هم یادمون باشید. ان شاء الله تو کشتی امام حسین حساابی بهتون ارباب حال توپ معنوی بده امین. ،🙏🙏🙏🙏🌹اللهم صل علی محمد وال محمد و عج الفرجهم.

      پاسخ
    • قعر چاهی که نجات یافته گفته:

      منو یادت نره بدجور محتاج دعاتونم هرکس پیاممو میبینه برام دعا کنه
      و برای اینکه دل مامان بابام نرم شه خودشون نمیرن حداقل منو با کاروان بفرستن
      قدیمیا میگفتن مشکل دارا کربلا برن مشکلشون حل میشه
      التماس دعا🥹🌱🙏🏻

      پاسخ
    • دختر بابا مهدی:) گفته:

      دمتون گرم داداش ممنونم
      منم اسم شما رو تو بعضی نماز شبام میارم (ینی الهام تو نماز بهم اسما رو میگه)
      ممنونم وافعا این روزا به دعاهاتون نیاز دارم

      پاسخ
  122. محب اهل بیت گفته:

    سلام تمرین فصل نهم خیلی عالی بود با کودک درونم صحبت کردم و باهام حرف زد خیلی تمرین خوبی بود باعث شد دوباره با کودک درونم صحبت کنم ✌️خیلی ممنونم داداش رضا بابت تمارین فوق العاده این کتاب

    پاسخ
  123. آسمان گفته:

    اینو تقدیم میکنم به همه اونایی که دلشون گرفته یا حالشون بده بلکه مرحمی بشه که آرامش بگیریم و فکرمون باز شه🙂❤️

    https://uupload.ir/view/mohammadreza_shajarian_morghe_khosh_khan_qwv.mp3/

    هآن مشو نومید مشو نومید
    چون واقف نه ای از سر غیب
    باشد اندر پرده بازی های پنهان
    غم مخور غم مخور غم مخور
    خدا کمکمون میکنه🙂❤️

    پاسخ
  124. Reza گفته:

    سلام به همه عشقای خدا❤️
    https://s8.uupload.ir/files/20230814_154405_lh2o.jpg
    امامزاده حضرت سلیمان باغملک از استان خوزستان دعاتون کردم😍❤️
    ان‌شاءالله عاقبت بخیر بشیم…
    راستی داداش یه سوال…
    من کمال گرا هستم و هنوز درمونش نکردم.دارم کتاب بچه های سایه رو می‌خونم و همزمان شما دارین آیات انگیزشی و کتاب بغض پنهان رو جلو میرین.اشکال نداره که اول کتاب بچه های سایه رو تموم کنم بعد بیام سراغ اینا؟

    پاسخ
    • Slave Prophet Muhammad گفته:

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام داداش زیارتت قبول .
      در مورد کتاب بغض پنهان و بچه های سایه خودت باید تصمیم بگیری که کدوم مهم تره اما اگر خیلی تفاوت نداره میتونی اول کارت رو تموم کنی و نیمه کاره ولش نکنی و بری یه دوره دیگه و بعد اون دوره رو شروع کنی .
      اما در مورد قرآن و دوره ی قرآن اگر میتونی همراه دوره پیش بری که پیش برو اما اگر نمیتونی هر روز حداقل شده در حد چند دقیقه هم قرآن بخون یا دوره رو پیش برو . خیلی مهم نیست که به دوره نرسی و نتونی حجم زیادی قرآن بخونی مهم اینه که قرآن رو بخونی ولو کم باشه میزانش و تداوم داشته باشه .
      ان شاءالله که تو دوره هات موفق باشی اخوی

      پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام عزیزم
      به نظری من پله پله بیا بالا….. از تمرین اول همینجوری شروع من تا به این تمرین برسی…. آهسته و‌ پیوسته بیا…

      پاسخ
  125. محمدحسین گفته:

    سلام داداشی خوبی
    داداش؟
    چطوری انقدر پر تلاشی؟؟؟؟
    میدونی چیه داداش
    یه سوال دارم ازت
    از همون لحظه تحولت ادم پرتلاشی شدی؟
    یا هی مبارزه کردی با تنبلیت و به مرور ساختیش؟
    اخه کسایی که متحول میشن خیلی پر تلاش میشن همون اول
    تو مدلت چطوری بود؟
    راز پرتلاش بودنت چیه؟

    پاسخ
  126. reyhan. گفته:

    داداش لطفا جوابمو بده
    یه نفر هست میگه با دلیل و مدرک میگم قرآن تناقض داره
    میگه هیچ کس نیست خلافشو ثابت کنه برام
    میخوام شما باهاش حرف بزنی
    میتونی ؟؟
    لطفا جوابمو بده

    پاسخ
  127. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه یه تجربه ای کسب کردم گفتم با شماهم به اشتراک بزارم بعد از خوندن کتاب بغض پنهان راحت تونستم خیلیا رو ببخشم و همون‌طور که میدونید من مدتیه که سعی میکنم از یکنفر فاصله بگیرم تا قبل اینکه ببخشمش خیلی سخت بود واسم با اینکه ازش کینه داشتم اما دوس داشتم باهاش صحبت کنم اما بعد از اینکه بخشیدم انگار اون حس های دلتنگی و… از بین رفته خیلی راحتم خیلی

    پاسخ
  128. 🥲 گفته:

    سلام داداش..داداش من دارم از ایران میرم..چه توصیه ای بهم داری..میدونم حالا که قسمتم شده اون طرف برام و برای رسالتم بهتره(اینم بگم خیلی قوی ترم کرده و وابستگی هامو یه جورایی کاملا بریده) .ولی دوست دارم یه توصیه از شما داشته باشم اگه بشه
    .بچه ها شمام اگر دوست دارید یه چیزی برام بنویسید.

    پاسخ
  129. مدیون حسین گفته:

    سلام
    دااش رضا ماشالا ، خدا قوت
    ماشاءاله مثل میگ میگ میری جلو
    این دوره آیات انگیزشی رو خوب بردی جلو
    والا من هم هرز نمیرم به لطف خدا ولی با وقتم آزاد نیست و حرص میخورم که نمیتونم به شما برسم

    پاسخ
  130. بانو*دلداده خدا* گفته:

    سلام داداش رضا وجدانم منو بخشیده چون اشتباهاتم از روی جهل بود ولی اون کسیکه ناراحتش کردم منو نمیبخشه و هر روز یادآوری میکنه (همسرم) چیکارکنم ؟

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      بشینید با هم صحبت کنید ازش رو در رو معذرت خواهی کن و قول جبران بده و واقعا جبران کن
      آروم آروم مشکلتون حل میشه انتظار نداشته باش یک شبه ببخشه

      پاسخ
  131. reyhan. گفته:

    سلام نمیدونم چند نفر پیامم رو میبینن یا اصلا تایید میشه یا نه
    ولی لطفا هر کسی دید برام دعا کنه یه کاری کردم که نباید و حالا هم ممکنه همه بفهمن و ابروم بره دعا کنید خدا این سری هم آبروم رو بخره 😥😥😥 به خودش قسم قول میدم تا سال بعد همین موقع تمام تلاشم رو واسه بهترین شدن خودم کرده باشم

    پاسخ
  132. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام، اینکه وقتی وسوسه شهوت به ذهنت اومد بلافاصله دعا کنی هم خیلی جوابه، حس منفی حاصل از اون فکر رو میشوره میبره و ی حس مثبتی تو وجودت جایگزین میکنه و توی ی کتاب داداش رضا یادمه دیدم که صد در صد مستجابه اون دعا، بخاطر همین آدم حریص میشه که سریع پرش فکری بزنه به دعا کردن

    پاسخ
  133. پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

    سلام سلام.. بچه ها حدودا یک ماهی میشه که چنان آرامشی توی وجودم اومده که حس میکنم هر لحظه امکان منفجر شدن من از این آرامش هست😂🤣 نمی‌دونم چرا ولی حس میکنم این آرامش زیادی برام زیاده😂 تازگی ها همش میخندم و لبخند دارم😁 احساس میکنم دارم دیونه میشم😁 البته دیونه خدا 😎 الهی که شما هم این آرامش رو تجربه کنین خیلی باحاله … بچه ها یه سوال بپرسم ازتون؟ شما نسبت به حضرت عزرائیل چه حسی دارید؟ من خودم خیلی دوستش دارم قبلاً خیلی می‌ترسیدم ازشون ولی الان نه ؛ انگاری باهاشون رفیق شدم و دوستشون دارم و حتی احساس میکنم ایشونم من رو دوست داره 😍 خیلی جالبه واقعا.. شما چی ؟

    پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      واکنش من به حضرت عزرائیل وقتی که میبینمش:
      بهههه سلااام داداش عزرائیل
      بابا کجا بودی تو یه عمر دنبالت میکشم
      داداش الان کجا میریم تو راه بهم نشون بده من میرم
      راستی دااش
      نمیخوای اول مسیر عشقمو نشون بدی😍
      اول اونو نشون بده برم ماچش کنم بیااام

      پاسخ
  134. یاور امام زمانم گفته:

    از اون کسی که بهم میگفت اونی که درسش خوب نیست آدم بدیه 😭😭😭 هنوز هر کسی که درسش خوبه رو دوست دارم اذیت کنم.
    و حالم ازشون به هم میخوره
    از مامان بابام که بدون اینکه متوجه باشن به ما میگفتن درس بخونید
    از خودم. از مذهبی ساده بودنم .از اینکه آدم های بد رو خوب میدونستم و ضربشو دیدم . از بی حجابا ، از بی دینا

    پاسخ
  135. یاور امام زمانم گفته:

    سلام . من فصل اول بغض پنهان رو خوندم . متوجه شدم از همه دنیا بغض دارم ، چون همه دنیا وقتی اشتباهی خودمو سرزنش کردم و با خدا بد شدم با من بد شد
    از درس ، از همه جنگل و دشت و دمن . از اون کسایی که جلوم حرف بد به امام خمینی و رهبر میزدن . از خدا ، از اهل بیت و امام رضا که تو زمان حال بدم رفتم حرمش و دوباره تو حرمش با خودم بد حرف زدم . ا، اینکه مدام به خود بیچارم میگفتم تو کافری و اگه خدا زندت گذاشته واسه اینه که گناه بیشتر کنی ، از اینکه به خودم میگفتم تو از یزید بیشتر به امام حسین ظلم کردی ، چون مثلا فلان گناه معنوی رو چند سال کردی . از خدا خیلی بغض دارم 😭😭😭😭😭😭

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام،من امروز فصل دوم کتاب دقت دق ات می‌دهد رو خوندم از سایت ، راجب وسواس فکری بود
      بنظرم میتونه خیلی کمکتون کنه ، و کلا نیاز بعضی از بچه های این دوره شاید همین باشه
      و بعد از این هم دوره جوشن کبیر میتونه افکار درست رو براتون جایگزین کنه، و عزت نفستون رو هم بیشتر کنید
      بابت گناهاتون خودتون رو این همه سرزنش نکنید، خدا خیلی دوستتون داره و بهتون فرصت داده و شما رو تو این سایت اورده پس نهایت تلاشتونو کنید برای ترکشون و کتابای داداش رضا رو بخونید و اطلاعات تون رو بالا ببرید تو این زمینه ها تا ارامشتون بیشتر شه ، مثلا یکی وقتی بدونه حدیث هست که توبه کننده با بی گناه یکسانه،اروم تره و با قدرت و تمرکز بیشتری اینده شو میسازه ولی ی سریا بخاطر افکار منفی قبلیشون انگار اصلا این حدیث در باورشون نمیگنجه در نتیجه گند میزنن بازم، برای اینکه فکرای منفی رو با مثبت جایگزین کنید فصل دو دقت دق ات می‌دهد رو حتما بخونید موفق باشید التماس دعا 💚

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      ا اینکه چون عزت نفسم داغون شده بود به حدی رسیدم تو دلم میگفتم ببخشید که زنده ام
      نه علکی ها نع واقعنی میگفتم آهای خانواده ام کسایی که اذیتم کردین ببخشید که زنده ام و زار زار گریه میکردم ولی جلوی اونا هی مرنب بغض می بلعیدم قورت میدادم اون بغضهه رو که باهاش دلخوری هام افسردگیم تنهاییم رو بلکن بره اما نع موند شد الانم ، الان منو ساخت درسته که خیلی بهتر شدم اما بغض دارم مثل بغض های تلخ نوجوونی پر از افسردگیم
      و در اخر چه قشنگ نوشت یار که تو زهر بچش و من دارو میکنمش خدا خودشو با این سایت بهم داد مطمئنم بیشتر جبران میشه اون بغض های سنگین که باید قورت داده میشد تند تند

      پاسخ
  136. ریحانه گفته:

    سلام..داداش رضا من چند وقت بود نیومده بودم مشهد..الان مشهد امام رضام🥰 و چقدررررر این شهر خوبه🤩🤩 چقدر حس و حال قشنگ داره..چقدر آدمای این شهر وصلن بهم..احساس تعلق پیداکردم🥲 دیگه دلم نمیخواد برم شهر خودمون اینجا انگار حالم بهتره..بچه های مشهد یا اطراف بنظرم همین الان خداروشکر کنید چونکه آدم اگه یه نعمت رو مکرر داشته باشه کم کم قدردانیش کم میشه..برا منم دعا کنید که یکروزی بیام مشهد موندگار بشم..همین دیگه😅

    پاسخ
    • آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

      سلام
      زیارت قبول
      التماس دعااااا
      دقیقااا منم وقتی میرم مشهد همین حس رو دارم
      واقعا توی مشهد احساس آرامش میکنم 🙂
      یکی مشهد یکی قم توی این دوتا شهر حس آرامش برام داره

      پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      اخ💔
      آبجی خوش به سعادتت
      یه مدت زمان طولانیه که خیلی دلم میخواد برم پیشش اما انگار فعلا آقا نمیخواد بیام
      حالا دلیلشم خدا میدونه شاید فعلا زمان مناسبی برای رفتن نباشه اما من خیلی دلتنگشم
      یه مدتیه خودمو به در و دیوار میکوبم که برم اما تا اومدم از هر روشی استفاده کنم مسیر جلو پام بسته شد
      حکمتشو فقط خودش میدونه
      آبجی سه سلام از طرف من به آقا جان برسون
      بهش بگو هوامو داشته باشه

      پاسخ
  137. داود گفته:

    سلام چه خبر؟
    کتاب ۶ و ۸ رو رفتم پرینت بگیرم بخونم نمیدونم دقت کردی یا نه ولی مجموع صفحات این دو کتاب دقیقا ۳۱۳ صفحه هست ❤️❤️❤️❤️
    کتاب های اصلی بدون آپدیت

    پاسخ
  138. یافاطمه الزهرا 🌹 گفته:

    سلام داداش
    داداش رضا
    بنده مطالب بغض درون رو خوندم
    راستش من همین یک ماه پیش یه خواستگار مجازی داشتم
    هم من ایشون رو ، و هم ایشون من رو خیلی دوست داشتن و ب هم علاقه داشتیم

    اما مادر ایشون خیلییی زبونشون تند بود از همون اول با من
    و مخالف بودن
    هم خانواده اون و هم خانواده من مخالف بودن

    مادرش از همون اول اشنایی فحش هرزه و بد بهم داد (البته منم مقصرم و یه جاهایی کار هایی کردم ک بد برداشت شد) ولی خیلی قضاوت شدم
    و اخر ارتباطمون هم فحش بد بهم پیام داد و خانوادم فهمیدن

    الان بعد دو هفته دوباره پسرشون بهم پیام دادن
    من پسرشو دوست دارم اما
    فحش دادن و توهین مادرش رو ب پای گرگ درونش گذاشتم و گذشتم

    ولی واقعا نمیدونم چ کار کنم الان
    ما همو دوست داریم و مثل همیم
    مادرش بخاطر پسرش دیگه مخالف این موضوع نیست
    و همه چی داره اوکی میشه حتی ب دلیل مشکل قلبش اقا پسر از سپاه زد بیرون و دیگه سپاهی نیست ک داداشم مخالفت کنه
    اما ب نظرتون امکانش هست دوباره بعد از سه بار خطا بهم فحش بده؟

    من موندم چ کار کنم ایا اشتباه کردم ک بخشیدمش
    اشتباه کردم ک هنوز با پسرش در ارتباطم

    خانوادم خبر ندارن و مخالفن
    ولی اگر صحبت کنم شااااااااید راضی بشن

    داداش من واقعا با این کار خودمو خار کردم؟
    خواهرم میگه خودتو خار نکن کوچیک نکن
    خانوادم میگن پسرش مامانیه و چسبیده ب مادرش و فردا مسائل خوابیدنتون هم ب مادرش میگه و مادرش تو زندگیتون دخالت میکنه
    ولی من بر اساس دلم و رضایت خدا و حرف های شما بخشیدمش و گذشتم

    داداش من چ کار کنم گیج شدم

    پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      سلام آبجی
      ببین عزیزم
      درسته که بخشیدیش اما دلیل بر این نمیشه که مامان پسره واسه همیشه دست از کاراش برداره
      لطفت تو این مسئله احساسی بر خورد نکن جون بحث یه عمر زندگیه
      لباس نیست که بگی باشه میخرم خراب شد میندازمش دور
      همه مسئله ها رو بررسی کن
      سعی کن خوب اخلاق ورفتار مامانش دستت بیاد
      ببین این رفتار مامانش باعث میشه که علاقه ات از پسره کم بشه یا نه
      چون احتمال داره به خاطر بد رفتاری هاش باعث بشه تو هم یه لحظه کلا عقل بزاری کنار و بیای کار هایی بکنی که نباید انجام میدادی
      ببین خوب اخلاقشون رو بشناس
      هی نگو که ان شاءلله خوب میشه ان شاءلله خوب میشه
      این حرفو باید بعد از اینکه ازدواج کردی بگی نه قبل ازدواج
      الان خوب چشماتو باز کن بحث یه عمر زندگیه
      از کجا معلوم با فحش هاش تو رو نابود نکرد
      از کجا معلوم دیگه هیچ موقع بهت فحش نمیده
      اگه زیاد سردرگم بودی با مشاور حرف بزن
      میتونی به ۰۹۶۴۰۰ هم زنک بزنی اونجا بخش مشاوره هم دارن راهنمایی میکنن یا هم میتونی برنامه پاسخگو رو دانلود کنی اونجا هم قسمت مشاوره خوب راهنمایی میکنن
      خلاصه که آبجی درست تصمیم بگیر
      شاید پا گذاشتن رو دلت باعث بشه به عمر راحت زندگی کنی یا نه با گوش دادن به حرفش آینده تو خراب کنی
      مادر شوهر تو زندگی آدم بحث مهمیه
      الکی نگذر از این قضییه که خدایی نکرده پشیمون نشی
      خانواده ات هم غیرتشون اجازه نمیده که دخترشون اذیت بشه و هی فحش بشنوه به اونا هم حق بده
      خلاصه که سعی کن منطقی تصمیم بگیره
      ان شاءلله عاقبت بخیر بشی

      پاسخ
      • یافاطمه الزهرا 🌹 گفته:

        خیلی ممنون خواهری🙂
        اقا پسر منو خیلی دوس داره خیلی هم مهربونه
        مثل اینکه مادرش راضی شده ب این قضیه و پسره گفت ک مادرم کلا حرف هایی میزنه در موردت ک امیدوار کنندست
        گفت ک از طرف ما نگران نباش و ..

        درست میگی:)
        من سعی میکنم چت کردنمو کم تر کنم با اقا پسر
        رو خودم بیشتر کار کنم…

        تا بعد بیان خواستگاری..
        ببینم مادرشو صحبت کنم ببینم چ جوره از نزدیک

        با خوده پسره بحرفم ببینم عصبیه یا ن… چون مجازی شناخت سخته… و منم سر همین موضوع گیرم.. و گیج شدم….

        چون درسته ب خدا باید اعتماد کرد
        خیلی تو ویس ها شنیدم ک توحید داشته باش ب خدا اعتناد کن
        داداش رضا گفت چیزی ب صلاحت نباشه حتی اگ خودت هم بخوای خدا نمیذاره ک اتفاق بیفته

        سر همین گیج بودم🙂
        ممنون خواهری زنده باشی همچنین🙃🌹

        پاسخ
      • یافاطمه الزهرا 🌹 گفته:

        ابجی صحبت کردم هزار بار با مشاور های مختلف صحبت کردم
        همه ناامیدوارانه صحبت میکنن

        بعد ۷ ماه پسره وابسته شده منم علاقه پیدا کردم
        حتی انگشتر هم خریده

        اگه ی وقت نشه دلش بدجور میشکنه اگ خانوادم قبول نکنن
        نمیدونم🙂

        فقط امیدمون ب خداست و بس

        سعیمو میکنم عقلمو ب کار بگیرم تو این موضوع
        خانواده قبول کنن ییان خواستگاری
        دوس دارم بیشتر بشناسمشون

        دعام کنین:)
        ک هر چی خیره برای هر دومون پیش بیاد🙂

        پاسخ
    • Hossienrezayi گفته:

      ابجی اول احساسی تصمیم نگیر اگه عقلت به کار انداختی هیچ جور نمیشه نگو…
      پسره وابستم شده بگو خودم‌ وابستش شدم…
      و هیچ چیزی هم از مجازی نمی تواند نه اطلاعات کسب کرد و نه شناخت….
      بعد اینو بدون خانواده خیلی نقش مهمی در زندگی دارند…
      و در ضمن ظرفیت روحیتو در نظر بگیر ببین تا اخر عمر میتونی با این خانواده بسازی و هم مخالفت خانوادت

      پاسخ
  139. قعر چاهی که نجات یافته گفته:

    سلام به همگی
    من یجا خوندم حسرت واقعی و زمانی میخوریم که وقتی رفتیم اون دنیا، بهترین نسخه از خودمون که میتونستیم باشیم رو نشونمون میدن…
    و به کسایی که انسان های خیلی خوبی شدن توبه کردن
    نشون میدن اگه دامه میدادن به کارهای غلطشون به چه روزی می افتادن…
    من میخوام بهترین نسخه خودم باشم که اونروز شرمنده خودم نشم
    🪴🙏🏻🥰

    پاسخ
  140. قعر چاهی که نجات یافته گفته:

    سلام به همه
    من احساس میکنم کسی که خودسازی میکنه از ماتریکس خارج میشه…
    چون کسایی که گرفتار ماتریکسن به همه چیز توجه دارن جز خودشون…
    این منو خیلی خوشحال میکنه😍
    جون مادرت پیاممو منتشر کن😅🪴

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام به شما🌼 چه جالب… یه چیزی بگم؟ یه بار برام الهام اومد که هروقت توی پیام هاتون برای داداش بنویسید جون مادرت و … بیشتر ترغیب میشه که تایید نکنه چون با وسواس مبارزه می‌کنه .. آره خلاصه😁

      پاسخ
  141. رهگذر گفته:

    سلام فصل پنجم رو تموم کردم و نکته برداری هم کردم…
    اینو خیلی دوست داشتم:
    اون بدی ها برات مقدر شده بود تا ازت یه جنگجوی وحشی بسازه،،،
    خیلی این جمله دوست دارم چون حس میکنم داره همین اتفاق میفته…

    پاسخ
  142. علی گفته:

    داداش من داشتم ویدیو نون داغت را نشون گشنه نده را میدیدم میدونم کتابش مال حجابه ولی من به خدا قول دادم تا پنج سال دیگه همه کتابا و لایو هات را شخم بزنم برا همین اونم می خونم
    خلاصه داداش من اولش فکر کردم که من تحریک نمیشم ولی دیدم مشکل از منه داداش من از یه سال دانشگاهی که بودم ترم یک کم و بیش میرفتم ولی ترم دو هفته ای یکی دو جلسه می رفتم و واقعا میگم کل یه سالی که تهران بودم یه دفعه باور کن یه دفعه نرفتم تفریح بیرون حتی خونه هم که میرم همه اش اتاقمم شاید ماهی یه دفعه برم بیرون با دوستام من یه ماست نمیرم برا مامانم از سر کوچه بگیرم واقعا اینطوری زندگی کردن خیلی سخته لطفا خانوما کتاب نون داغتو نشون گشنه نده را بخونن واقعا کمک میکنه به جامعه

    پاسخ
  143. Koowsaaar گفته:

    سلام داداش رضا😔داداش یادته دوسال پیش اومدم گفتم توی گوگل سرچ زدم فیلم پ سایت شما برام اومد؟
    داداش تروخدا رفتی حرم برام دعاکن خیلی دارم کج میرم سیرمو
    داداش من از همون موقع نمازمو شروع کردم و برای اولین بار تونستم دوسال نمازبخونم
    پ و خ ارضاییم ترک کردم
    الان سه ماهه پدرمو از دست دادم
    داداش حس میکنم اصلا گنجایششو نداشتم
    ۱۹سالمه هزارتا دغدغه دارم برای ایندم که معلوم نیست چی بشه 😔
    ۲۰روز بعد اینکه بابام مرد با یه پسری که دوسال خواستگارم بود دوست شدم😔حالم داره ازخودم بهم میخوره حس میکنم کثافتترینم
    من تاحالا با هیچ پسری درارتباط نبودم اولین بارمه
    حتی هیچ حسیم به این پسر ندارم فقط حس میکنم وقتی باهاش درارتباطم یادم میره که بابام نیست
    دارم خودمو گول میزنم😔
    هرشب قبل خواب خودمو سرزنش میکنم و ازاینکه با این پسر دراتباطم و جلوی خدا روسیاه حالم از خودم بهم میخوره
    هرچیم میخوام ازاین رابطه بیرون بیام یه حسی از درون نمیزا
    بچها برام دعاکنین من دلم برای عشق بازی با خدا لک زده😔کاش من برگردم
    لطفا برای شادی روح پدرم صلوات بفرستین🙏ح

    پاسخ
    • بانو*دلداده خدا* گفته:

      سلام برو مسجد جاهای مذهبی دوستای جدید پیدا کن
      با باباعلی حرف بزن بنویس یا برای بابای خودت بنویس حرفای دلتو بهش بگو

      پاسخ
    • لیلا گفته:

      سلام آبجی به سمت حسین فرار کن یه یا حسین بگو و راه های ارتباطی رو نابود کن ان شاءالله که خود امام حسین این خلاء رو برات پر میکنه

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، یا علی بگو و برگرد و تمومش کن
      بزار حالت خوب شه آرامشت برگرده
      از خدا بخواه کمکت میکنه، خودتم قدمی ک درسته رو بردار ،
      صلوات میفرستم برای پدرت، روحشون شاد باشه ان شاءالله ولی اگه میخوای خیلی شادترشون کنی از گناه بیا بیرون ،افرین قوی باش و حرکت کن، تو میتونی، خدا هم برات جبران میکنه موفق باشی التماس دعا 💙

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.برای چی از خودت متنفری آخه خواهر من🥺خب همین متنفر بودنه،همین که خودتو دوست نداری باعث این مسئله شده..میگی از سوگ پدرت داری فرار میکنی..ببین..اگر دنبال آرامشی از سوگ و استرس فرار نکن…به خودت اجازه سوگواری بده ولی کم کم پاشو..و اگر فرار کنی بعدا میفهمی که فقط همه چیز بد تر شده..حالا در رابطه با رابطتتون با اون پسر کار ندارم که چقدر فرد مناسبی هست..اما به هر حال اگر حال دلتون خوب نیست،و حس سنگینی داری،من واقعا واقعا میفهمم چقدر سختههههه،اما سعی کنید از این رابطه کم کم خارج بشید..و اول از همه به فکر خودتون باشید..آدمی که قوی نباشه نمیتونه خوب به خدا نزدیک بشه..باید خودتو دویت داشته باشی،عزت نفستو زیاد کنی و اون کمبودی که با محبت یکی دیگه میتونی جبران کنی،با محبتی که خودت به خودت داری جبران کن.حس گناه نگیر..به خودت حق بده.توی شرایط سختی هستی خدا هم قضاوتت نمیکنه.و ضمنا حتی تو این شرایطم نماز بخون،حجاب بگیر، مرز هایی که داشتی، داشته باش،امام زاده و زیارت برو دعا کن،زیارت عاشورا و قرآن بخون..کی گفته حالا تو این شرایط نمیتونی با خدا باشی؟همه چیزای سخت کم کم..

      پاسخ
    • کنیز حضرت رقیه🤞 گفته:

      سلام عزیزم
      پل های پشت سرتو خراب کن… بیبن هر چیزی که باعث میشه با این پسر در ارتباط باشی رو از بین بیبر….. حتا یه خط جدید بگیر… کلا همه چیو از نو بساز…. میتونی و از بسش بر میایی.

      پاسخ
    • Koowsaaar گفته:

      بچها برام دعا کنید امشب اون خطی که باهاش بااون پسر درارتباط بودمو شکستم و از همین الان برگشتم طرف خدا🙂
      برام دعاکنید میدونم قراره خیلی وسوسه بشم،یا امام حسین خودت کمکم کن❤

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        وای قوربونت برم عافرین ای والله ای کاش منم قدرتتو داشتم مطمئنم بابات خیلی بهت افتخار میکنه روحظ شاد باشه و خدا بهت صبرشو میده بمون توی این راه خواهرم ♥️

        پاسخ
    • آبجی فرزانه گفته:

      سلام لطفااااا باهاش کات کن
      همین که اینجا نظر گذاشتی خواست خدا بود
      ببین خدا هر لحظه کنارته و ناظر هست و همش میخواد کمکت کنه و خیرتو میخواد و خیلی دوستت داره
      عزیزم به خدا بچسب و میدونم سخته اما به خاطر خودت این کارو انجام بده و رفیق و همدمتو خدا قرار بده ببین خدا چطور جبران میکنه

      پاسخ
  144. :( گفته:

    مشکل اون دوستمون که اون پایین گفتنو منم دارم.
    من به دین و خدا گرایش دارم دوست دارم قرآن بخونم چادر رو دوست دارم شهدا رو دوست دارم اماما رو دوست دارم
    دوست دارم نوحه گوش کنم…
    ولی هر اشتباهی کنم پای دین نوشته میشه.
    تا یه حرف غلطی میزنم داداشم میگه همه مذهبیا همینن
    اونروز گفت اینو منم گفتم داد زدم بابا من اصلا مذهبی نیستم
    من یه آدم پست گناهکارم خواهشا غلط های منو پای دین ننویس

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام،ی سری آدمای اینجوری دنبال بهونن فقط، که به خودشون بگن من کارم درسته که دنبال دین نرفتم و اینو هی به خودشون اثبات کنن ، کاری نداشته باش بهشون، مهم اینه که تلاشت رو بکنی برای خوب بودن،
      و توی ترک گناه تو پیام قبلی تون هم همینطور، اروم اروم حل میشه ان شاءالله،باید استقامت داشت،
      اگه اینجوری بود که تا اراده میکردی سریعا از ی گناهی کامل خلاص بودی اون موقع ارزش خاصی نداشت اون کارت چون تلاش خاصی هم براش نکردی،ولی اون گناهی که سرش هی زمین خوردی و ته تلاشتو کردی و بازم بلند شدی و ادامه دادی و استقامت نشون دادی و روش های مختلف رو امتحان کردی براش ،ترکش و تلاش برای ترکش خیلی ارزشمند تره پیش خدا ، یادت نره ناامیدی بزرگترین گناهه ، شاید خدا میخواد امیدواریت و سخت کوشیت بیشتر شه با این استقامت ها
      بنظرم خودسازی دوی سرعت نیست، که سریع ب ی نقطه برسی تموم شه، دوی ماراتنه،دوی استقامته ، باید مسافت زیادی رو پیوسته بری تا آخر باید تلاشتو بکنی،موفق باشی التماس دعا💜

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      ببین منم همین بودم ولی بهتر شدم..چون دیدم آدما متاسفانه به خاطر آسیب هایی که خوردن،کلا بدگمانن نسبت به بعضی چیزا..ببخشید،مثلا..همه اصفهانیا خسیسن..همه همدانیا فلانن،همه شمالیا فلانن..چقدر میشنوی؟درسته آیا؟نخیر..فقط کلیشه..تو تلاشتو کن،مردم به هر حال قضاوت میکنن..من تجربه دارم.. بی حجاب باشی میگن واییی تو افراط می‌کنی تو بی حجابی..با حجاب باشی میگن واییی تو افراط میکنیییی تو حجاب گرفتن و…😂بعدشم..مگه ما عیب نداریم..حالا آیا خدا خودش مراقب آبروی دینش نیست و همه چیزو سپرده به ما؟خیر..شاید اونی که امروز بهت سر این چیزا گیر بده دو روز دیگه خودش سر چارتا چیز دیگه مذهبی بشه..من فقط یه توصیه هم به شما و هم خودم دارم..فقط تلاش کن..تلاش کن خشمتو کنترل کنی،آراسته باشی،مهربون باشی،غیبت نکنی..دیگه بقیه چیزا رو ول کن..بعد اینکه..اگر کسی ازت ایرادی گرفت..یادت باشه،تا حد زیادی طبق روانشناسی، آدما ایراد های خودشونو در دیگران میبینن.با توکل بر خدا راحت زندگیتو بکن دوست عزیز..من خودمم هنیشه دعا میکنم به درد دین بخورم و سربار نباشم..ان شاءالله هممون اینطور باشیم🙂

      پاسخ
  145. :( گفته:

    داداشی؟چقدر توبه کنم و توبه بشکنم؟
    چرا من آنقدر آدم سست اراده ای هستم؟
    فکر کنم من اصلا پاک شدن رو از ته دلم نمیخوام
    اگه واقعا میخواستم انقد توبه نمیشکوندم
    نمیدونم نه میشه مرد نه میشه زنده موند
    نمیدونم دیگه باید چیکار کنم؟
    فکر کنم آخر خودمو بکشم
    ولی آخه میدونم خودکشی هم داستانمو تموم نمیکنه
    اون دنیا عذاب در انتظارمه
    این دنیامم وقتی نافرمانی خدا رو میکنم عذاب میکشم.
    موندم چیکار کنم..آخه چرا من پاک نمیشم چرا داداش😭😭😭😭

    پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      بر شما باد به صبر..:)
      و اینکه تلاش میکنی؟حالا نمیگم از تلاش خودتو میکشی یا نه..تلاش،حتی یکم تلاشو میکنی؟اگر اره پس دیگه نتیجه مهم نیست..فقط درس بگیر..و کم کم خودتو درست کن..ببین..اگر صبر کنی و تلاش کنی،حال این روزات تموم میشه..خدا سریع الرضاست.یکم تلاش کنی خدا بدو بدو میاد به سمتت..پس نگران نباش و کلا این عقیده رو بریز از سرت بیرون که وقتی گناه کنی خدا ناراحت میشه.نخیر.وقتی گناه کنی خدا بغلت میکنه میگه عیب نداره..بیا بازم با هم تلاش کنیم..و خودتو دوست داشته باش و به خودت فرصت بده.و به امام حسینم توسل کن🙂

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام.. ببین حتی اگه صد میلیارد توبه کنی بازم خدا قبول می‌کنه.. اینا حرف های شیطونه … خدا اگه میخواست پاک نشی حتی فکر توبه رو بهت نمی‌داد.. ببین یه چیزی هست که شیطون داره دست و پا میزنه تا توبه رو بشکنی… باید صبور باشی .. قرار نیست یه شبه تغییر کنی .. از الهام کمک بگیر.. از کتابی شروع کن به خوندن که الهام می‌گه منظورم کتاب داداشه.. ناامید نباشم اصلا.. خدا یا کریم الصفح هست . می‌دونی یعنی چی ؟ یعنی تو توبه که کنی خدا تو رو می‌بخشه حتی به روی تو نمیاره که فلان گناه رو کردی… ببین خدا خیلی لاتی و بامرامه …دستت رو بذار توی دست خدا ببین خدا تو رو کجاها می‌بره … برای بابا مهدی نامه بنویسم ازش کمک بخواه .بهت قول میدم که خدا چنان زندگی رو بهت میده که همه تعجب کنن بهت قول میدم تو الان توی بغل خدایی .. همه چی درست میشه همه چی .. قول میدم (:

      پاسخ
  146. عاشق رسول الله گفته:

    ممنون بابت راهنمایی
    خیلی خوشحال شدم که پیامت وایب و انرژی خوبی داشت برعکس پیام های قبلی که میدادی
    ان شاءالله بهترینها نصیبت بشه💯🌹

    پاسخ
    • قعر چاهی که نجات یافته گفته:

      خیلی ممنون عزیزم🪴🙏🏻
      چون من به انرژی کلمات اعتقاد دارم
      و وقتی ته گناه بودم و شروع نکرده بودم به خودسازی اسمم و گذاشتم
      👈قعر چاهی که نجات یافته👉
      و حالا میگم همه بدونن
      قعر چاهی که نجات یافته،
      حالا واقعا نجات یافته😉😅
      یه دلیلی داره که دشمنا رو لباسا یه سری کلمات شیطانی مینویسن دیگه چون از قدرت واژه ها مطلعن…. 😒😡
      حالا ما چرا از روش درست برای خودمون استفاده نکنیم… 😏
      چون انرژی م خوبه و بخدا نزدیک شدم دیگه اتفاق های بد گذشته رو بلا نمیدونم سختی هارو شکنجه نمیبینم🥹😊
      میگم
      همه همه همه اشون برای رشدم و نزدیکی بخدا لازم بوده🙂
      مثل آمپول که در ظاهر درد و سختی داره ولی در باطن خیر و منفعته😅🪴
      منم از پیام شما انرژی گرفتم موفق باشی جنگجو💪🏻🪴🍃

      پاسخ
  147. زهرا سامانی گفته:

    سلام میگم اون تجربه نزدیک به مرگ که داداش میگفت دانه‌های برنج التماس میکردن خورده بشه کدوم تجربه است میشه کسی بگه و برام بفرسته میخوام گوش بدم

    پاسخ
  148. گمنام گفته:

    سلام
    سوالی دارم
    اوناییکه از خدا بغض دارن چجوری از خدا توقع نداشته باشن؟؟
    اصلا میشه از خدا توقع نداش؟؟
    کسی که تو بچگی بهش تجاوز شده و بعدش با لجن های جنسی بزرگ شده چجوری میشع بهش گفت حتما خیری بوده ؟
    مگه این نیس کع تو برو تو چاه حالا تلاش کن ازش بیای بیرون تا رشد کنی ؟؟؟ اگع کسی برام بازش کنه این قضیه رو ممنونشم

    پاسخ
    • علی گفته:

      شاید اگه اون بدی بهت نمیشد هیچوقت نمیومدی سایت و کانال داداش رضا منم مشکل شما را تا حدی تو بچگی داشتم ولی بخشیدم اون کسایی که این کارا باهام کردن

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      مطمئنا براش جبران میشه و خیرش توی این موضوع بوده
      شاید بگی از سر شکم سیری میگی و کلیشه ایه قبول دارم اما شدیدا درسته این حرف
      و این خیر براش ثابت میشه اگه چشماشو روی همه چیز نبنده

      پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      مغز محدود ما نمی تونه از خیلی کارا سر در بیاره
      خدا نا متنهایه چطوری محدود میتونه بفهمه منظور کار این نا متنهای چیه

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      من درگیر چنین مشکلی نبودم،واقعا متاسفم..حتما ظرفیتم در این حد نبوده.‌اما در حد ظرفیت خودم توی بدترین شرایط روحی روانی بودم..و وقتی میگم بد،واقعا خیلی وحشتناک بوده،خداروشکر که سالم اومدم بیرون.حکم جهنم رو برام داشت واقعا.و واقعا بعد یک سال هی همه جیز کم کم بهتر شد..و خودم واقعا دیدم اگر تو اون جهنم نمی افتادم،خیلی درس هارو نمیگرفتم..خیلی تلاش هارو نمیکردم..عزت نفسم،اعتماد به نفسم،دین،خدا،آرامشم و همه چیزمو مدیون اون مدتی ام که توی اون جهنم گذشت..هرچند که شاید درد من در برابر درد کسی که شما حرفشو زدین کم باشه، اما تنها جیزی که میدونم اینه که خدا مارو از خودمون بیشتر دوست داره و بیشتر میفهمه:)

      پاسخ
  149. Farazamini گفته:

    سلام بچه ها خوبین بی زحمت بهترین و راحت ترین تفسیر قرآن رو بهم معرفی می کنید می خوام بخرم ممنونتونم
    و اینکه یه کدی بودش سوالامونو می پرسیدیم برای آستان قدس رضوی بودش بهم بگید خیلی ممنونتونم

    🌷🌿🌸اجرتون با صاحب الزمان 🌿🌸🌷

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، ی برنامه ای من نصب کردم رو گوشیم به اسم تفسیر نور که تفسیر استاد قرائتی هست و خیلی خوبه ،رایگان هم هست برنامه ش، فک کنم اسم کتاب تفسیرشون هم باید همین تفسیر نور باشه

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی من برنامه حفظ النور رو دارم توی گوشیم هم میتونی قرآن حفظ کنی و هم تفسیر های متفاوتی داره که با هرکدوم راحت بودی میتونی بخونی برنامه اش رایگانه

      پاسخ
  150. رویا گفته:

    سلام
    بچه ها من یه مشکلی دارم اونم اینکه مثلا وقتی دارم قرآن میخونم و توی دوره آیات انگیزشی قرآن رو هایلایت میکنم یا وقتی نماز شب میخونم یا وقتایی که سخنرانی گوش میدم یا کتابی درباره شهدا میخونم و…
    مامانم و خواهرم متوجه میشن خیلی زور میزنم که نفهمن ولی اخرش میفهمن
    و بعد میرن توی فامیل و به همه میگن که آره رویا ما مذهبیه و نماز شب میخونه و….
    و توی فامیل همه منو خوب میدونن و اگه خطایی ازم سر زد مثلا اگه عصبی شدم میگن توکه انقدر قرآن میخونی پس چرا داد زدی 🤦
    خب من تلاشمو میکنم ولی بعضی جاها از دستم در میره دیگه
    کلا توقع خانواده و فامیل از من زیادهه 🤦💔
    شماهم این مشکل رو دارید ؟

    پاسخ
    • علی گفته:

      در اتاق را قفل کن نماز شب بخون من خودم محرم نمی تونستم برم هیئت حداقل در اتاق را قفل می کردم یواشکی روضه ها را آنلاین شرکت میکردم

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      شما که خودتون میدونین ریا نیست کارتون
      شاید خدا داره بهتون عزت میده
      هر چند میدونم آدم یه فشار زیادی روش میاد که انگار حق کوچکترین اشتباهی نداری در حالیکه تو هم آدمی و هنوز خیلی چیزا رو نمیدونی اما یه انتظار دیگه ای روته و این هم خوبه هم بد
      بنظرم با خانواده ات بشین صحبت کن بگو اینا رو نگن شاید فکر میکنن اگه بگن بهتر باشه و تو هم دوست داری

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        یه بار مامانم جلو مهمونامون گفت یه چی رو بعدا بهش گفتم دعوام کرد تازه
        هیچوقت نتونستم خوب باهاش حرف بزنم البته رویا خانم شما فرق داری بگو

        پاسخ
    • علیرضا گفته:

      سلام آبجی
      زبون باز کن بگو من اصلنم آدم خوبی نیستم، منم آدمم بیخودی آدمو بالا نبرید، بگو من اونجور که فکر میکنید نیستم، بعدم به مادرت و خواهرت بگو این حرفا نزن تو فامیل، بعدم تو هم که تو جمع فکو فامیل هستی فاز مثبت نگیر اصلا، نزار بیخودی تو رو بالا ببرن اصلا جلو فکو فامیل، زنگ خطرته، توقعا ازت میره بالا، منم همینطوری بودم ولی الانا بچه سوسولم و کسی نمیدونه مذهبی ام و توقعات رو از خودم آوردم پایین،
      یه چیز دیگه هم بهت بگم اینکه:
      ضعیف نباش!
      چون منم عین تو بودم یه روزی خیلی قشنگ میفهمم چی میگی، ببین منو اگه الان درستش نکنی بعدش به مشکل میخوریا، خیلی معذرت میخام پشمک بازی در نیار خودتو بکش بالا

      پاسخ
  151. محمد گفته:

    سلام داداش رضا خوبی من تو گروه ایتا هستم دوره بغض پنهان ولی بلد نیستم یعنی بلدم عکس بگیرم ولی نمیدونم چطور عکس بفرستم برات

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام تو گوگل سایت یو اپلود، رو ب نید تو این سایت عکسهاتون انتخاب کنید و اپلود رو بزنید و بعد بیاید تو قسمت نظرات کپی، پیست کنید. امتحان کنید حتماا موفق میشید بازم سوالی بود بپرسید. 🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  152. الهام گفته:

    سلام داداش تاحالا با شخصیت های mbti آشنا شدی؟ خیلی جالبه…کلی چیزا برای آدم روشن میشه هم تو بحث رسالت هم تو گرگ هم…خیلی میشه روش مانور داد و راجبش صحبت کرد

    پاسخ
  153. مدیون حسین گفته:

    سلام دااش رضا

    دااش سایلنت بودنم دلیل بر عدم همراهمی با شما نباشه

    شکر خدا پا به پات دارم میام

    بعد اون کار خالصه که فقط خدا میدونه یاد ما هم بکن دااش

    پاسخ
  154. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    سلام
    بچه‌هااااا اگه تو دوره آیات انگیزشی شرکت نکردید حتمااااا شرکت کنبد
    بچه ها این دوره رو داداش رایگان گذاشته پس بهونه نیارید و حتما شرکت کنید
    اگه هم نمیتونید توی قرآن خونتون خط بکشید فقط بردارید و نگاه به آیات کنید و باز هم اگه اصلا نمیتونید قرآن رو بردارید فقط بع این صوت ها گوش بدید
    بهونه وقت رو هم نیارید توی طول روز یه ده دقیقه هم وقت اضافی دارید پس حتما شرکت کنید 😍 چون خیلیییی فرق العاده هست

    پاسخ
  155. خانم ناشناس گفته:

    سلام داداش خوبین.خواستم بگم تو قسمت ۳۹ قرآن گفتین گناهای جنسی یه جور دیگه بخشیده میشن و خیلی مظلومن و…که به نظرم خیلی قشنگ و منطقی هست چون واقعا سخته..ولی یه حدیث قدسی هم هستش که یه جورایی خدا میگه کلا هر کس بعد گناه ازم خجالت بکشه،هم میبخشم،هم پاک میکنم کلا،هم پاداش مینویسم..نگاه کنید چه قشنگه:)
    https://uupload.ir/view/1_1001372559_cnvr.mp4/

    پاسخ
  156. کوثر گفته:

    سلام داداش رضا من تمرینای دوره ی بغضپنهان رو تا فصل ۷ انجام دادم خیلی همه چی بهتر شده، واقعا ممنونم اول از خدا بعد از شما که چقد به موقع و بجها داره این پاک شدن و رها شدن از این بغضا صورت میگیره، دقیقا الان من باید از شر اینا راحت میشدم، خدایا شکرت، واقعا شکرت خیلی دوست دارم خداجونم.🙃
    داداش رضا ممنونم خیلی لطف بزرگیه این دوری، خیلی خیلیی تشکر🌺

    پاسخ
  157. کوثر گفته:

    سلام داداش رضا و بچهای سایت خوبین
    من ی مشکلی دارم خیلی late ام، همیشه دیر میرسم تقریبا نمیدونم چیکار کنم، گرگمه، خسته شدم حتی وقتی زودتر آماده میشم هم بازم دیر میرسم یجور میشه به موقع نرسم، خونوادم میگن تو که دم از دین میزنی چرا همیشه اخری، تنبل نیستم اتفاقا زیادی جنب و جوش دارم ولی سر موقع نمیرسم نمیخوام پای دین بنویسن قبلا خودم بود ولی الان نه،،،،
    نمیدونم چیکار کنن ی مدت نمازام سر وقت بود ولی تاثیر زیادی نداشت،. داداش رضا و بچها اگه کتاب یا دوره ای میدونین بگین
    بخدا خیلی کارم گیره

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      ببین مثلا تو میدونی اگه ۵ و ربع قرار داری و ساعت ۵ آماده بشی دیر میرسی
      پس ۴ و نیم آماده شو و برو حتی شده ربع ساعت زودتر برسی اما همینکه دیر نمیرسی خوبه
      و اینکه بعضا زنگ بزار و یا یادداشت کن برای خودت که فلان قرار و ملاقات رو داری …

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام ابجی.اولا یجیزی بگم که همیشه استرس خودم بوده..ببین همیشه تلاش کن که جلوه خوب به دین بدی ،اما اگر همش نگران باشی که وایییی اگر اینجوری کنم فکر بد میکنن و آبروی دین میره و…فقطططط به خودت استرس میدی..ببین آدما بخوان قضاوت کنن میکنن..حتی گاهی آدما کمال گرایانه و کاملا غیر منطقی هستن تو برخی قضاوت ها..همه عیب دارن،اگر کسی عیب تو رو بندازه گردن دین تقصیر خودشم هست تا حدودی..پس کلا نترس ببین استرس خودش خیلی بده.بعد اینکه همه عادت ها زمان نیاز دارن…و کم کم خوب میشن.نمیتونی زمان آماده شدنتو از نیم ساعت یهو برسونی به ده دقیقه..کم کم..حتی میتونی زمان بگیری..مثلا میخوای امروز ساعت ۷ بری بیرون.ساعت شیش و نیم پاشو..تایمر بذار جلو چشمت..حالا قشتگ کارایی که میکنی در نظر داشته باش.من خودمم یکم مثل شمام،مامانم میگه اسلوموشن😂حالا من خودمو چک کردم..مثلا میرم ببخشید سرویس بهداشتی،یهو ذهنم درگیر میشه 🤦‍♀️😂یا به خودم میام میبینم دو ساعته جلو آینم..خب همه اینا باید شناسایی بشه..شاید تو لباس پوشیدن کندی،شاید تو بستن رو سری کندی،شاید تا بری موهاتو شونه کنی طول میدی، شاید تو لباس پوشیدن وسواس داری،شاید هی دور اتاق راه میری،شاید همه کارات دقیقه نود یادت میوفته که مثلا وای فلان چیزو تو کیفم نذاشتم..همه ضعف هات رو طی زمان شناسایی کن و سعی کن اصلاح کنی.مثلا سعی کن وسواس به خرج ندی و سخت نگیری تو لباس پوشیدن،یا بعضی لباساتو از قبل اتو کن..یه کیف کوچولو داشته باش و وسایل ضروری رو بذار توش که وسایلت گم نشن.اگر عصر قرار داری،صبح معلوم کن چه لباسایی می‌پوشی. اگر آژانس میخوای بگیری از یک ربع قبل هماهنگ کن..و کلا همیشه زود تر حاضر بشو،و اگر میتونی تایم آماده شدنتو کم کن.ولی اون نکته که نقطه ضعف هاتو پیدا کنی مهمه.و نگران نباش،کاملا آزادی تا سر فرصت عادت خودتو تغییر بدی..و اینم هنیشه مامانم میگه.اگر کاری بهت میسپرن،همون موقع انجام بده ،یا هنیشه یه لیست از کارات داشته باش هر روز..ولی وسواس ممنوع.

      پاسخ
  158. کوثر گفته:

    سلام داداش و بچهای سایت خوبین
    من خیلی همیشه late ام، خیلی کم پیش میاد سر موقع برسم،، خسته شدم، گرگمه این،،، نممیدونم کتاب یا دوره ای سراغ ندارین،، هر کاری میکنم بازم دیر میرسم به همه جا تقریبا، حتی اگه زودم اماده بشم بازم دیر میرسم، یجوری میشه که دیر برسم، الان تو خونه میگن تو که دم از دین میزنی چرا ایقد دیر میرسی، نمیدونم نمیخوام به پای دین بنویسن،. ی مدت نمازام سر وقت بود ولی اونقدر تاثیر نداشت، نمیدونم خیلی گیرم بخدا،
    داداش رضا و بچها اگه کسی میتونه واقعا کمک کنین،، خودمم از این خسته شدم.

    پاسخ
  159. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    بغض پنهانی که من از پدر و مادرم دارم خسارتی که به خودم وارد کرده اینکه یکی مثل اونا پرخاشگر ، رفتارشون و تحقیر کردناشون روز به روز بیشتر میشه انگاری منم میخواستم با اخم و تخم جبران کنم هر چند که از وقتی خودسازی رو شروع کردم خیلی بهتر شدم اما خودم واقعا از درون متلاشی میشم ، من حدیثی راجب نیکی به پدر و مادر میخونم دگرگون میشم و اصلا نشرش نمیدم
    احساس میکنم اگه نبخشم پدر و مادرم رو خدایی نکرده سر کسایی خالی میکنم که هیچ نقشی تو ایجاد بغض هام نداشتن اما واقعا بخشیدن هم برام سخته داداش رضا اگه برات امکان داره راجبش حرف بزن خیلی از بغض ها پرونده اس بسته شده اما یه سری بغض ها مثل خشم پدر و مادر تا مجرد هستیم هست حتی شاید تو متاهلی هم باشه اینا رو چه جوری حل کنیم
    بغض پنهانی که از پدر و مادرم دارم باعث خشمم میشه بعضی وقتا بعد از اینکه عصبی میشم از خدا خجالت میکشم ، اینکه از کسی کینه به دل دارم وقتی با خدا حرف میزنم یه جوریم انگاری توقعاتی از خدا دارم که خودم انجامش ندادم و یه جوری احساس پنهانکار بودن بهم دست میده

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      به قول یه بزرگی تو دو راه داری
      یا اینکه ببخشی و بگذری (البته خدا برات جبران میکنه و به اصطلاح یک در دنیا و ده در آخرت بهت میده) ….

      یا اینکه انقدر فکر کنی و حرص بخوری و نبخشی که زندگیتو جهنم کنی …

      بنظرت کدومشون بهتره؟
      در ضمن روایت هست اگه ببخشی خدا هم تو رو میبخشه اِرحَم تُرحَم

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      به نظر من زیاد حساس نباشید…زیاد روزای پاکیت رو نشمار…زیاد جدی نگیر…شاید حفرت زیادی جدی گرفتنه!…من خودم توو دوران ترک شهوت یه زمان واقعا تمایل داشتم…ولی الان بی خیال ترم…اتفاقا فشار شهوتم هم کمتر از قبل شده….مشکل من این بود که توو ترک شهوت خیلی حساس شده بودم و همین باعث می شد تمرکزم گرفته بشه…ولی الان با بی خیالی خاصی طی می کنم…اتفاقا با بی خیالی طی کنی خود اون قضیه هم خود به خود درست میشه.حرف آخر:اگه حساس هستید هرچیزی که باعث میشه این موضوع رو جدی بگیرید از دوروبرتون حذف کنید…حتی کلمه((شهوت))هم به ادم استرس میده…وقتی حساس نشید این فکرا یلدتون میره و قدرت شهوت هم کم…ان شاءالله موفق میشید:)

      پاسخ
      • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

        سلام رفیق
        دقیقا درسته حرفات
        من الان تو ترکم پاکیم سه ماه و ۲۲ روزه
        کاملا پاک پاکم سمت هیچی نرفتم
        تو سایت پیام های بچه هارو دیدم نوشته بودن ۲۲۸ روزه لغزش نداشتم پاک بودم
        یهو لغزیدم
        خواستم بدونم دلیلش چی میتونه باشه
        برا خودم تکرارش نکنم که بعد پاکی بیشتر نلغزم
        ممنونم بابت حرفات و راهنمایی هات🙂

        پاسخ
    • محمد گفته:

      سلام داداش رضا من تو دوره بغض پنهان هستم فصل اول که گفتی عکس بگیرید بعد بفرستین برام بلدم عکس بگیرم ولی نمیدونم چطوری عکسارو بفرستم برات میشه الان جوابمو بدید

      پاسخ
    • علی گفته:

      من خودم سابقه هشت نه ماهه ترک داشتم درک میکنم خیلی سخته، بعد اون هشت نه ماه که لغزیدم حالم بد بود حفره ام هم این بود که مدتی بود انسم با خدا کم شده بود یعنی شیطون هی بهم میگفت دیگه خدا مثل قبل دوست نداره و من نمی فهمیدم که این صدای شیطونه یهو این فکر اومد سمتم که وقتی گناه میکنی بعدش حس و حال معنویت به خاطر عذاب وجدان برمی گرده برا همین لغزیدم با اینکه واقعا هیچ لذتی پشت گناهم نبود و حالم از همه چی بهم خورد اونروز ولی با قدرت هرچی هم زمین خوردی بازم ادامه بده ولی این صدا را حتما جلوش وایسید بگو من تو لجن بودم خدا دوستم داشت الان که دارم تلاش میکنم ترک کنم برای چی کمتر دوستم داشته باشه؟

      پاسخ
    • Amin گفته:

      حفرم این بود که بعد تعطیلات دانشگاه بیکار شدم
      و ترس لغزش گرفتم
      یادت نره ترس از لغزش،لغزش میاره
      در یک کلام راز کنترل شهوت اینه:دنبال رسالتت باش و بیکار نشو
      هر وقتم روزای پاکیت زیاد شد اصلا نترس
      این ترس کار شیطونه
      و زیادم وسوست میکنه
      ولی انقد خودتو سرگرم کن که وقت نکنی…

      پاسخ
      • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

        سلام داداش
        اره دنبال رسالتمم رشتم تربیت بدنیه ناجی استخرم
        سرم شلوغهه واقعا اصلا دیگه انقدر خسته میشم دیگه بهش فکرم نمیکنم
        ان شاءالله همینجوری ادامه داشته‌اند باشه

        پاسخ
      • سرعت نور💫 گفته:

        وای دقیقا منم بعد دانشگاه که بیکار شدم بعد از ۶ ماه لغزیدم

        حفرمم بیکاری بود و خداییش برنامه نریخته بودم واسه بعد دانشگاه

        پاسخ
  160. مهسا🤞🏻 گفته:

    سلام داداش.
    به‌نظرم مهم ترین چیزی که بغض ازت می‌گیره،خداست.
    وقتی همش ناراحت باشی و عزت نفس نداشته باشی،کم کم خدا هم از زندگیت میره…

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، دقیقا ، کلا به هر چیزی بچسبی از خدا دورت میکنه
      حتی اگه به بغضات هم بچسبی واقعا از خدا دورت میکنه و نشونه ش هم اینه که وقتی با خدا حرف میزنی کمتر لذت میبری، پر از توقع میشی، حس میکنی درکت نکرده احساس سنگینی میکنی موقع حرف زدن نه احساس رفاقت یا عاشقی، انگار وزنه دو تنی بهت بستن و …
      ولی وقتی بگذری سبک تر از قبل میشی و شادتر و پاک تر در نتیجه عاشقانه تر از قبل با خدا صحبت میکنی و اعمالت هم بهتر میشه و رو سفیدتری پیش خدا و مطمئنا خدا هم ازت راضی تره، فقط باید ذهنی حلش کنی با کمک دونسته هات
      در کل باید بگذری تا بگذری🙃

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      و اینم خیلی دوست داشتم بگم یادم رفت
      دیروز براساس تجربه بهم ثابت شد
      که وقتی از ی حالتی که توش حالت بده دوری میکنی، انگار خدا ی لذت معنوی جدیدی بهت میده، مخصوصا اینکه ی چی باحال میندازه تو ذهنت یا بهت میگه که خیلی بهت فاز میده و واقعا تعجب میکنی از لطف خدا، خیلی خوبه

      پاسخ
  161. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام ، با توانی که خدا به من هدیه داده دارم تلاش میکنم که به خودم ضرر و آسیب نزنم ، اگه واسه خودم مفید باشم ، خدا هم از خوبی های خودش به من هدیه میده و من توی کف اینم به به ، من در جستجوی طعم و مزه خوش خدا هستم ، خدایا شکرت که به من نگاه و توجهی داری و من رو دور ننداختی

    پاسخ
  162. علیرضا گفته:

    سلام داداش

    میشه آدم از خودش بغض داشته باشه؟
    از گذشته ی خودت بغض داشته باشی؟
    چطوری ازش میشه گذشت؟
    واقعا نمیدونم چجوریه این قضیه؟
    اگه میشه یه صحبتی بابتش بکن چون قطعا اینجور افراد هم هستن
    ممنون

    پاسخ
    • علی گفته:

      منم از گذشته بغض داشتم راهش اینه ببینی چیا از اون اشتباهت بدست آوردی من چند وقت پیش وسط ماه رمضون یه گناه خیلی بد کردم که تهش رفتم سمت دوره جوشن کبیر اینم اونیه که خدا میگه گناهات را برات حسنات میکنم

      پاسخ
    • گمنام گفته:

      سلام منم از خودم و گذشته ام بغض دارم ولی به حرفای داداش توجه کن …
      مبحث توقع
      و مبحث هیچ اتفاقی اتفاقی نیس
      من اینجوری کنار اومدم

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام،چشم، ان شاءالله که حاجتت به صلاحت باشه و بهش برسی،در هر صورت یادت باشه الخیر فی ماوقع و نگران نباش،همون بهتر که همه چی دست خداست نه دست ما با مغزای کوچولومون ،موفق باشی التماس دعا💟

      پاسخ
  163. رضوان گفته:

    سلام به همگی… داداش رضا تو یکی از کتابهاشون گفته بودن اگه تو مسیر پاکی حرکت میکنید تفریحات سالم هم داشته باشید که روحیه اتون حفظ بشه
    من ورزش کردن و نقاشی کردن رو گذاشتم تو برنامه ام واسه بعضی روزها… میشه بگید چه تفریحات دیگه ای میتونم انجام بدم
    و سوال دومم اینکه لطفا هرکسی راجب برنامه ریزی روزانه اطلاعات داره یا اگه داخل یکی از کتاب های داداش راجب برنامه روزانه اومده میشه بگید چجوری برنامه ریزی کنم که بیشترین بهره رو از روزم ببرم …الان واقعا حس میکنم به اون اندازه توانم در طول روز کار انجام ندادم و فکرم بهم میریزه

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      سلام برنامه ریزی لقمه ای اسم کتاب داداش رضا در مورد برنامه ریزی

      مهمترین چیز از کم کم کم شروع کن

      و بنویس حتما قبل شروع روز بعدی

      پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      سلام آبجی رفتن گردش حتی خودت تنها بری کافه یه چیز بخوری رفتن شهدا با دوستات اینا تفریحات سالمن…برنامه ریزی لقمه ای داداش رضا تو سایت هست

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام دوستمون درست میگن..و یه نکته فوق العاده مهم تو برنامه ریزی که به من خیلیییی آسیب زد کمال گرایی بود.خیلییییی باید مراقب باشید.از یه طرف هی عجله میکنی و اضطراب میگیری که خودش حتی ممکنه باعث لغزش و گناه و دوری از یاد خدا بشه..از طرفی کمال گرایی خیلی وقتا ممکنه کاری کنه که دلت بخواد چند تا هدف که اصلا ربط نداره بریزی.و این باعث میشه تمرکز صفر بشه و در نهایت به هیچ هدفی نرسی.از طرفی مم پیشنهاد میکنم یه مدت برنامه ریزی های مختلفو امتحان کنید کم کم دستتون میاد چی بهتره..کارهایی که زیاد علاقه ندارید رو از کم شروع کنید و اگر کاری رو مثل مثلا درس خوندن،حوصله شو ندارید و فقط مجبورید انجام بدید،بذارید وقتی حوصله هست..از ضرب العجل گذاشتن استفاده کنید،یعنی مثلا بگید من تا آخر هفته فلان کارو میکنم،یا این کتابو تا آخر ماه میخونم،اینجوری روزایی که حالتون خوب نیست استرس نمیگیرید و یه روز دیگه جبران میکنید.برنامه ریزی ساعتی و ریز ریز اصلا پیشنهاد نمیشه مگر برای کنکوری هایی که دیگه خیلی لازمه سریع جلو برن.تفریحاتتونم خیلی خوبه منم مثل شما😊اگر نقاشی دوست داری گلدوزی هم از تو نت یاد بگیر با همون نخای ساده انجام بده خیلی خوبه،گاهی موسیقی کلاسیک و بی کلام گوش بده که خیلی لذت بخشه،پادکست و سخنرانی،اتاقتو تمیز کن،کتابای داستان یا رمان هایی که مفید و خوب باشه،شعر حفظ کن به خصوص شعرای عرفانی مثل خانم پروین و مولانا و..،اگر به دردت میخوره زبان کار کن،هر روز میتونی اگر سوالی تو ذهنت هست در حد بیست دقیقه بری راجع بهش تحقیق کنی،بیا به سایت سر بزن،چرت بزن و آخر هفته ها هم میتونی سریال و ..ببینی..میگم اخر هفته چون تو طول هفته حواست پرت نشه از کارت.و اینم بگم استراحت خیلیییییی مهمه..برای همین میگم،بگو تا پنج شنبه قشنگ به کارام برسم،دو روز آخر هفته سعی کن بیشتر استراحت کنی.

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        وای چقد حرفت در مورد کمالگرایی تو برنامه ریزی حق بود

        اضطراب گرفتن برای انجام کارها
        اصلا همین باعث میشه بری سمت گناه اخ اخ

        پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      کتاب جذاب خوندن
      سفر و گردش رفتن مخصوصا مسافرت
      کافه رفتن یا شهربازی
      حتی بازی های کامپیوتری که البته بین دخترا خیلی طرفدار نداره !

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      من شماره دوزی یاد گرفتم خیلی خوشم میاد انقدر قشنگ میشه میدوزی میدوزی اخر سر شکل یه دختر میشه مثلا ذوق میکنی با لایوها میدوزم و گوش میدم حال میده

      خداروشکر می نویسم چیکار میخوام بکنم و سعی میکنم سخت نگیرم بعضی کارام اخر روز باید تیک بعضی روزا تیک نخورده بمونن یعنی کمالگرا نبودم
      این تیک زدن هم موثره هامخصوصا با ماژیک قرمز میزنم که تو چشم باشه
      حس خوبی میده انجام دادن کارای برنامه ای که خفیف باشه در حد توان خودم

      پاسخ
  164. Amin گفته:

    درسته امروز لغزیدم
    ولی من بچه‌ پروام و دوباره ادامه میدم
    پیشرفت‌هامو یبینم که نزدیک به۸ماه بود نلغزیده بودم
    ان‌شاالله پاکی ابدیمون
    بچه‌ها برام دعا کنین مرسی

    پاسخ
  165. Amin گفته:

    سلام
    بعد۲۲۸روز لغزیدم
    حفرمم پیدا کردم
    اگه میشه یه چی بهم بگین خیلی خستم
    خیلی وقت بود پاک بودم ولی امروز صبح دوبار خ.ا کردم🤦🏻

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      هرجوری هستید ادامه بدید قاضی خداتونه و تلاشتونو می بینه
      اون لحظه که اوج پشیمونیه اون لحظه رو مطمئنم خدا خریدار ازتون

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

      سلام داداش
      نمیدونم چه اتفاقی میوفته بعد از پاکی روزای زیاد دوباره اتفاق میوفته
      شهوت که ته نداره تمومی ام نداره پس باید بالانسش کنی
      فک کنم برای خودت روزای پاکیتو زیاد مرور میکنی
      مثلا میگی ۲۲۸ روزه پاکم روزای پاکیم زیاد شده
      این باعث میشه شیطون گولت بزنه
      من خودم یک سال درگیر شهوت بودم الان سه ماه و ۲۰ روزه پاک پاکم
      از نو شروع کن نزار امروز که لغزیدی فردا هم بلغزی نزار پیشتر بشه نزار برگردی به اون روزا
      از خدا کمک بخواه ان شاءالله عاقبت به خیر بشی🤲😉

      پاسخ
    • یاصاحب الزمان گفته:

      به راهت ادامه بده خدا به تلاشت نگاه میکنه هرچی زمین خوردی باز ناامید نباش که شیطون خو شحال کنی بلند شو بچه پرووووو باش

      پاسخ
  166. Negin گفته:

    سلام داداش من از بین همه حیوانات خرگوش رو دوست دارم خیلی دوسش دارم اصلا هرجا خرگوش ببینم دوست دارم فقط بشینم نگاش کنم.
    وقتی بچه بودم حدوداً ۸،۹ ساله خرگوش داشتم خیلی کوچیک بود بزرگش کردم بعد دیگه چون نمیشد تو خونه نگهش داشت بردیمش به دامان طبیعت اونجا رهاش کردیم و چقدر من گریه کردم براش… اسمش برفی بود.

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      هر حیوونی بچگیم داشتم و یا از نظرم قشنگ بوده الان هم دوس دارم جوجه رنگی داشتم خاطره ام ازش مث خودش رنگیه و گوساله خیلی حس خوبی داد وقتی به دنیا اومد و من دسمو گذاشتم رو پیشونیش نازش کردم خیلی نرم بود اولش ترسیده بودم بعدش مهرش افتاد به دلم ،بزرگ که شدن کات کردیم هم گوساله هم جوجه ،جوجه نامرد بود زود میرفت پیش خدا چن روز میگذشت یا گربه بدجنسهه میخوردتش یا خودش میرفت دیگه گوساله هم بزرگ شد گاو شد زمخت شد خشن شد لگد میزد دیگه گنده شدخوشم نیومد ازش
      هیع عکسشو زدم تو گوگل مث گوساله ی اون سالا نیس ولی یادم اومد چقدر کیوته

      پاسخ
  167. آبجی فرزانه گفته:

    سلام بچه ها خوبین
    برای نماز اول وقت خوندن که نماز خیلیییی مهمه و نجات میده
    برنامه اذانگو رو نصب کنید که زمینش خاکستری و عکس مسجد داره علاوه بر اذان امکانات دیگه ای مانند قران و دعا و زیارت و ذکر گو و زیارت مجازی و پرسیدن شک هات و تعداد نماز های قضا و … رو نصب کنید این الهام شد که بیام اینجا بنویسم
    یا علی مدد

    پاسخ
  168. سوگلی خدا گفته:

    سلام داداش رضا
    من قبول دارم که نود درصد بغض های پنهانم تقصیر خودمه و شروع کننده آسیب هام خودم بودم
    قبول دارم که اگه با مامانم دعوام شد و اون روز اون اتفاق افتاد بخاطر بی فکری و شوت بودن خودم بود
    اون روز که محکم زد رو پام و مردم از دردم بخاطر هواس پرتی خودم بود و در کل نود درصد بلاها و بغض هام بخاطر خودمه
    اینکه پرهام باهام مثل یه اشغال رفتار کرد و هر موقع دوست داشت ازم استفاده میکرد هرموقع نیمخواست مینداختم دور بخاطر اینه که اینقدر کمبود محبت داشتم اینقدر بی شخصیت بودم که وقتی رل زد ورل داشت هم کراش بودم روش
    اینقدر سست عنصر بودم که وقتی رل زد ولش نکردم
    اینقدر خودم پست می‌دیدم که هر موقع میخواست در اختیارش بودم
    وای از دست خودم عصبانی میشم
    ولی جدا از همه اینا
    همه همه اش برمیگرده به کودکی ام که بهم محبت نشده و توجه نشده
    اگه بهم توجه میکردن
    غرور. داشتم منم واسه خودم 🙂
    اونایی که ضعف هاشون برمیگرده به گذشته و کمبود های بچگیشون چیکار کنن
    اون ده درصد که بچه بودم و بهم ظلم شد چی داداش رضا 🙂
    اون کتک هایی که تو بچگی خوردم
    بچه بودم خب بغض شد اونا رو چیکار کنم :)؟؟

    پاسخ
    • بانو*دلداده خدا* گفته:

      سلام خدا جباره یه جای دیگه برات جبران میکنه اون آسیب ها هم برات لازم بود تا رشد کنی چون شاید درحالت عادی و با اتفاق خوب رشد نمیکردی

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ،ببین این جوابی ک میدم شاید مسخره و کلیشه ای بنظر بیاد
      ولی خب گذشته ها گذشته
      منم بچه بودم کتک میخوردم یادمه خیلی هم دردم میومد جوری که خیلی تنفر بوجود میومد درونم اون لحظه و با خودم میگفتم هیچوقت نمیبخشم این ادمو و اینا
      ولی خب واقعا ی دردی بود، کشیدم و تموم شد رفت الانم سالمم دست و پام نشکست ک ، ی چی بود تموم شد رفت
      شاید باید کتک می‌خوردیم ک استخونامون سفت شه
      یا مثلا راجب کمبود محبت و توجه هم همینطور، تموم شد رفت دیگه ، توبه کردی ، حدیث هم هس توبه کننده هم با بی گناه یکسانه، دیگه اعصابتون خرد نکن بابتش،
      من یادمه وقتی رفتم مدرسه ،داداش کوچیکم به دنیا اومد و خیلیم داداشم بد جور بود همش گریه میکرد و اولش هی مریض بود و ی جوری بود ک یادمه کسی ب درس من که واجب بود نمی‌رسید چه برسه به محبت
      و من کلاس اول و دوم اینا درسم ضعیف بود، ولی کلاس سوم که بودم یادمه سرگروه کل کلاس و شاگرد اول کلاس شده بودم، یادمه بعضی وقتا دیکته که میخواستم بنویسم چون کسی نبود بهم بگه از رو و بعدا از حفظ مینوشتمش، حتی کلاس چهارم که بودم از کل مدرسه دو نفر رو برای المپیاد می‌فرستادن من یکی از اون دو نفر بودم، انگار ازین ماجرا مستقل بودن رو یاد گرفتم و از همه زدم بالاتر چون این تنها چاره م بود، بعدا بازم مستقل بودم تو درس خوندنم و در نهایت کنکورمم خوب دادم و تموم شد رفت، منظورم اینه خدا خودش حواسش بود و خیر کرد همه چیو ، حالا این درسته من از مادر پدرم کینه بگیرم بگم شما برام کم گذاشتین و اینا وقتی خدا برام درست کرد؟ خب ناشکریه دیگه، موفق باشی التماس دعا 🤍

      پاسخ
  169. کوثر گفته:

    سلام، بچها ی نفر دیروز داخل لایو آیات انگیزشی گفت نمیتونه بره مسجد، من معمولا شب میرم مسجد برای نماز مغرب و عشا، دیشب به نیت تو بیشتر رفتم، برات دو رکعت نمازم خوندم، امروز ظهر هم میرم،، انشاالله تو هم مشکلت حل بشه
    عزیزم،، مشکل هممون حل شه🙃
    من اسمتون رو یادم نبود،، ولی امیدوارم اینوبخونی خوشحال بشی🌷 😉😉

    پاسخ
  170. یاصاحب الزمان گفته:

    سلام..بچه های خواهشن هرکی میتونه جواب بده شوهر دوستم بهش خیانت کرده دوستمم میخواد همین کار کنه چطوری قانع اش کنم این کار خوب نیست برا خودش ارزش قائل بشه

    پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام…اگه خودت نمیتونی قانعش کنی یا یکی از کتاب‌های داداش رضا رو بده بخونه یا پیام های بغض پنهان رو براش بفرست…

      پاسخ
  171. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام داداش رضا و بچه های سایت ، تراز و درصد های کنکور اومد ولی هنوز رتبه نداده بودن ان شاءالله به لطف خدا فکر کنم اون چیزی که دوس دارم یعنی فرهنگیان بتونم برم

    پاسخ
  172. Soleimani گفته:

    سلام بچه ها خوبین؟ امروز سالگرد فوت پدرم هستش🤍 امیدوارم از دستم راضی باشه….
    تا وقتی هستن واقعا قدر پدر و مادرتون رو بدونید چون وقتی پدرم از دنیا رفت تازه فهمیدم کی بود و انگار قدرشو ندونسته بودم و امیدوارم منو ببخشه‌.
    اگر ممکنه یه صلوات یا یه فاتحه براشون بخونید…یا علی

    پاسخ
  173. بنده خدا گفته:

    سلام داداش خوبی .تمرین فصل هفت رو انجام دادم من بیشتر تو یادداشت گوشیم تایپ میکنم و کمتر تو دفتر مینویسم.
    اینم تمرین:
    سلام بنده عزیزم خوبی چه خبر میدونم چند روزه بغض های گذشته یادت اومده و حسابی دلگیر شدی و گریه کردی حقم داری ولی عزیزم همون لحظه ها که ناراحت بودی حکمتشو بهت الهام کردم و خودت هم میدونی که همه ی اون اتفاقات لازم بود که تو الان اینجا باشی و حقیقتا از جایی که هستی راضی هستی خودت همیشه میگی که راضی هستی ….عزیزدلم همه ی او اتفاقات واسه این بود که تو بیای پیش خودم که تو رو مال خودم کنم که درونت رو از محبت بدون منت خودن سرشار کنم عزیزم همه ی اونا واسه موفقیت تو بود ….عزیزم من خیرتو میخوام من هیچ وقت بد بنده هامو نمیخوام آخه یه مادر مگه بد بچشو میخواد همون مهر مادری گوشه ی خیلی کمی از مهر من به بندمه که گذاشتم تو وجود یه مادر …من خیلی از یه مادر مهربونترم خیلی….مهربونی من بینهایته عزیزم
    من میخواستم امیدت از بقیه آدما که عشقشون شرطیه قطع بشه و تمام امیدت بشه من …تو مال منی عزیزم …من از همون بچگیت که تو شکم مامانت بودی مراقبت بودم که یه وقت مامانت کار سنگین میکنه به تو آسیب نرسه یا غذای مقوی بهت برسه من مراقبت بودم که به سلامت به دنیا بیای من شیر شیرین و خنک گذاشتم تو سینه مامانت که تو بخوری من مهر تورو گذاستم تو دل مامانت تا از طریق مامانت بهت محبت کنم من مامانت رو هوشیار میکردم که وقتی خوابید با کوچکترین صدای گریه تو پاشه و بهت برسه من روزی باباتو میدادم و به اون وسیله بهت روزی میرسوندم من مراقبت بودم که از بغل کسی نیوفتی یا کسی بهت آسیب نزنه …..
    یادته کوچیک بودی خودت تنهایی تو حیاط بودی باهات بازی میکردم …اتفاقا برات تعریف کردن که کوچیک بودی با خودت حرف میزدی و بازی میکردی اون من بودم که باهات بازی میکردم….عزیزدلم این وسط یه سری رنج ها هم کشیدی…اگه اونا نبود عزیزم تو نمیتونستی این لذت های الان رو از زندگی ببری و از من دور میشدی و نفس تورو تو رنج های خیلی بدی مینداخت و نمیذاشت از زندگیت لذت ببری ….بنده عزیزم من تورو آفریدم که لذت ببری و وقتی گفتم من انسان رو در رنج آفریدم منظورم رنج دوری از منه و وقتی با اون رنجا به من پناه بیاره دیگه رنج نیست دیگه میشه لذت ….من میخوام بنده هامو به سمت خودم  بیارم که دیگه رنج نکشن و اذیت نشن عشق من…
    ببین بنده من تموم اون رنجایی که از سمت مامانت یا بابات یا داداشت یا همسرت یا اطرافیانت دیدی همه اونا کم کم تورو به سمت من کشیدن همه ی اونا باعث شد که به فکر چاره باشی و همه ی اونا باعث شدی که به من پناه بیاری و من آغوشم برات باز بود و منتظرت بودم و وقتی اومدی خیلی خوشحال شدم و گفتم خوش اومدی عزیزدلم خوشحالم که برگشتی و من شدم همه کس و کارت و دیگه آدمارو دستای من می‌دیدی که یا به وسیله اون دستام بهت درس میدم و تو رو هدایت میکنم یا به وسیله اون دستام بهت محبت میکنم عزیزم….
    الان که اومدی پیش خودم با هم به اون رنجای گذشته نگاه میکنیم و مرورشون میکنیم و از اون رنجا میفهمی که عیب درونت چیه که اگه درستش کنی روحت بزرگتر میشه و بیشتر میتونی به من نزدیک بشی و اون رنجای گذشته همش میشه برات درس …تازه وقتی اومدی پیش من من شدم یار جنگیت… و دیگه اگه الان رنجی بهت برسه میدونی که از طرف دشمنات یعنی نفس و شیطونه و با هم باهاشون میجنگیم و رشد میکنی عزیزم …. راستی مامانت درسته یکم باهات بد بوده ولی عزیزم درک کن اونم آدمه و بی عیب نیست و تو بچگیش از سمت پدر و مادرش آسیب دیده تازه خودت اونو انتخاب کردی عزیزم چون تنها مامانی که واسه رشد تو خوب بود همین مامانه ولی عزیزم مامانت مهربونی هم زیاد داره و بهت محبت هم میکنه اینا هم در نظر بگیر…راستی درسته همسرت بهت آسیب زده عزیزم ولی گلم تو گرگ زودرنجیت خیلی داشت اذیتت میکرد و اگه همسرت این نبود این گرگ تورو عاقبت به شر میکرد یادته قبلا از کوچکترین چیزا میرنجیدی و دعوا میگرفتی و قهر میکردی و چقدر الکی گریه میکردی و غذا نمیخوردی و از شدت گریه سر یه چیز بیخود سردرد میشدی و زندگیت تلخ میشد و الکی به خودت آسیب میزدی ولی اون همسرت باعث شد که زندگیت دیگه خیلی تلخ بشه و بیای پیش من دیگه فهمیدی که کسی جز من دوستت نداره.. من با همه عیبات دوست دارم عزیزم …بعدش که اومدی با من آشتی کردی …بعد یه نگاه به درون خودت انداختی و دیدی وای که چقدر چاله چوله داره من بهت گفتم غمت نباشه عزیزم من طببیتم…من طبیبت شدم و هستم و خواهم بود و کم کم چاله چوله های درونتو درست میکنم من خیلی ذوق میکنم وقتی میبینم تو پیشرفت میکنی رفیق من …راستی تو از اون تهمت دزدی که بهت زدن ناراحتی و میگی نمیبخشمشون ولی عزیزم…دقت کردی یه صفت در تو هست که تو کمتر کسی هست اونم اینه که به شدت رو حق الناس حساسی حتی اگه یه تیکه نون یا هزار تومن باشه و خط قرمزته و حتی بی اجازه دمپایی کسی رو نمیپوشی …فک کردی اینا شانسیه…نه… من جبارم و به خاطر اون تهمت همچین صفتی رو گذاشتم تو وجودت که روز قیامت از این بابت خیالت راحت باشه ممکنه اونا روز قیامت یه عالمه حق الناس داشته باشن و هشتشون گرو نهشون باشه ولی تو آرومی چون تو دنیا من حواست رو جمع کردم…عزیزم ببخشون بخاطر اینکه من برات جبران کردم .باشه…؟
    یادته یه سریا بهت تهمت زدن …حالا دقت کردی که تو به شدت رو حرف زدن و نگاه به نامحرم حساسی حتی قبل تحولتم این عیب رو که با نامحرم در ارتباط باشی نداشتی و الان دیگه تمام سعیتو میکنی که زیاد با نامحرم حرف نزنی و نگاه صورتش نکنی…خب فک کردی این شانسی در وجودته خب اگه شانسی بود الان خیلیا اینطوری بودن…نه عزیزم شانسی نیست به خاطر اون تهمت من همچین صفتی رو گذاشتم تو وجودت و برات جبران کردم خب حالا به خاطر این جبار بودن من ببخششون عزیزم .باشه….؟
    عزیزم انسان ممکن الخطاست آدما شیطون و نفس گولشون میزنه و تو زندگیشون آسیب زیاد دیدن و خیلیا واقعا جاهلن و آموزشی ندیدن و چیزی نمیدونن به خاطر شرایط زندگیشون ببخششون عزیزم بعضی وقتا طرف یه رفتاری میکنه در لحظه گول شیطون رو میخوره و بعدا پشیمون میشه خود تو هم رفتار اشتباه کم نداشتی ولی وقتی توبه کردی همه رو بخشیدم حتی بعضی وقتا من شرایط طرف رو در نظر میگیرم و به خاطر سختی هاش بدون اینکه توبه کنه گناهاش رو میبخشم مثلا میگم این بندم یکم تب داره و مریضه پس گناهاش رو میبخشم …تو رفیق منی بیا مثل رفیقت باش و بگذر .. بیا و بخشنده باش مطمئن باش این از چشم من دور نمیمونه و کاری میکنم که دل بقیه برات نرم بشه و کسایی که بهشون بدی کردی تورو ببخشن پس عزیزم ببخش تا بخشیده بشی…
    راستی گلم این شهر و پدر و مادر و همسر و اطرافیان و…همه رو خودت تو عالم ذر انتخاب کردی چون همه اینا برای رشدت خوب بود و چون تو میخواستی بیای این دنیا رشد کنی اینارو انتخاب کردی ….ناراحت نباش از اینکه خونت تو قم یا مشهد نیست تو هر وقت خواستی با نماینده من حرف بزنی میتونی تو همون خونت باهاش حرف بزنی و سلام بدی یا تو اینترنت زیارت مجازی بری من برات همه رو حرم رفتن و زیارت مینویسم نگران نباش چون میدونم تو شرایط هجرت نداری …من شرایط همه رو در نظر میگیرم عزیزدلم…

    پاسخ
  174. فاطمه گفته:

    درگیر رمان پورن بودم می گفتم کارای فردا رو میکنی بعد اخرسر میری میخونی رمان رو تا گارد نگیره ذهنم و بعدش گفتم نع دیگه بیا بذاریم کنار رمان پورن رو تا چند روز مانده به اخر که متاسفانه خودارضایی کردم برای اولین بار در عمرم، چه درسی داره ؟ بنویسم و یادآوری کنم به چیزایی میرسم ولی ممنون میشم کسی تجربه ای داره کمکم کنه

    پاسخ
    • fatemeh_ghsm2883 گفته:

      خب عزیزم رمان پورن میخونی بعد توقع داری که خودارضایی نکنی ، داداش رضا همیشه گفته تنها راه در امان موندن ا شهوت فراره یعنی خودت رو تو موقعیتی قرار ندی که شهوتی بشی

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        یه چی بگم فکرشو بکن شش هف ساله درگیر شهوتم هیچ وقت هیچ وقت خ.ا نکردم
        و راستش میگفتم مبتلا نمیشم نه اینکه رمان پورن بخونم یا فیلم ببینم بگم نه من خ.ا نمیکنم نع
        کلا اینطور فکر میکردم ومیگفتم خدایا شکر خ.ا نمیکنم
        الان فهمیدم هربار که اول بسم الله اجازه میدم گناه ادامه دار باشه فکرش میبرتم سمت خ.ا

        من تئوری میخوندم حالا واحد عملی هم برداشتم😶

        پاسخ
      • فاطمه گفته:

        دارم جلد سومشو میخونم کم کم
        نمیتونم دوتا کتابو باهم بخونم تمارینش وقت و تمرکز میخواد روی دوتا موضوع شهوت و محاسبه نمیتونم باهم تمرکز کنم
        جلد سوم رازکنترل شهوت که تموم کردم میرم ان شاالله محاسبه نفس میخونم

        پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم من یه تجربه ای دارم گفتم به دردت میخوره🙂💚

      خوب من رمان خونی هستم برا خودم یعنی قبلا که شب وروز رمان میخوندم 🤦‍♀️
      حالا یکمی هم رمان پورنی باهاش قاطی بود🥲
      اصلا نمیدونستم که این اشکال داره😶
      حالا این بماند وقتی متحول شدم کلا به خاطر اینکه وقتم گرفته میشه تصمیم گرفتم ترک کنم که به دو ماه نکشید بازم شروع کردم😕🚶‍♀️
      من رمان های تو زمینه اجباری و عاشقانه میخوندم فک کن من با همین فکرای عاشقانه هم تحریک میشدم یعنی انقدر وضعیت خراب بود💔😶تو ذهنم تجسم میکردم پریشب تا خود ساعت چهار رمان میخوندم تحریک شدم
      دیروز از دوستم پرسیدم همچین چیزی رو گفت باید غسل کنی اونم چیزی غسل جنابت🚶‍♀️ ببین من اصلاااا نمیدونستم نجس میشم و همچین چیزی پیش میاد اونم با رمان خوندن از دیروزِِ حالم از هرچی رمانه بهم میخوره واقعا خدا خوب زد تو سرم😅😌
      باعث شد من حتی کارم به غسل هم کشیده بشه😐🚶‍♀️
      آبجی واقعا دارم میگم حالت بهم میخوره میزاری کنار حتی فکرشم عذاب داره🤦‍♀️💔
      ببین اگه زود تحریک میشی اصلا نباید سمت این چیزا بری به جان خودم کار دست خودت میدی خدا خوب موقع دستمو گرفت وگرنه خدا میدونه شاید به فیلم پورن هم کشیده میشد🥺🥲

      از همونجا خودمو بخشیدم و گفتم من خودمو دوست دارم و حالم بهم خورد ببین آدم وسوسه میشه ولی باید به رنج بعدش فکر کنی😁💚
      دلایل قبلی من مثل اتلاف وقت اینا اصلا موثر نبود ولی اینکه منننن نجس بشم واقعا تو مغزم نمی‌گنجید اصلا فکرشم دیونم میکنه که نمازم قبول نباشه و نجس باشم همین باعث شد دورشون رو خط بزنم یه دلیل قوی پیدا کن برا ترکش اصلا برا ترک همه گناهان باید یه دلیل پیدا کنی اونم که محکم باشه تا بتونی ترکش کنی🙂😁💚

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام آبجی خوبی..ببین من شخصا یه تجربه ای دارم..اونم اینه که به نظرم خیلی وقتا(ممکنم هست برای همه صدق نکنه)بهتره اعتیادامونو یهو ترک کنیم..من خودم اینجوریم‌.من حفره هامو یهو ترک کردم، اعتیاد تلوزیونو یهو ترک کردم..اگر کم کم میرفتم نمیشد..شاید شما هم اینطوری بهتر باشی..و ببین یه جای کار می‌لنگه..وقتی میدونی چیزی اشتباهه و بازم میگی عیب نداره کم کم انجام میدم و میذارم کنار..انگار هنوز خو داری بهش..حالا چرا ما کارای اشتباه مثل خوندن مطالب جن.سی و یا خ ا انجام میدیم؟چون این کارای لذت داره،و لذت در دسترس..اما حتی از نظر علمیو بحث هورمون های لذت این فعالیت های جنسی لذت های سریع اما زودگذر دارن برای همین بعد خ ا ادم هیچ حس خوبی نداره،چون لذته میپره. اما مثلا اگر شما امروز بیای روزی ۵ ساعت کار کنی هیج لذتی شاید نبری تا یه مدت اما کم کم نتایج خیلی خفن میاد و کل زندگیت میشه لذت..اما خب سخته که بخوای فکر کنی که چند ماه باید سختی بکشی تا پاداش بگیری،درسته؟ برای همین ماها میریم سراغ اون لذت سریع،حتی اگر ضرر داره.یه بحث دیکه اینه که آقا،شما آیا در طول روز سرگرنی یا کار و هدفی داری که خیلی بهت خوش بگذره؟خب اگر نداری،اونوقت بالاترین اشتیاقت میشه اون رمان آخر روز..یعنی اگر همه‌ی کارای روزت از اون رمان خوندن برات با ارزش تر باشه هیجوقت دیکه آخر روز نمیری رمان بخونی چون اون رمان لذت خیلی کمی داره در مقایسه با بقیه چیزا..میدونی حتی از منظر علمی کارایی مثل ورزش و موسیقی لذت خیلی خیلی بیشتری از خ ا داره؟و فرق رمان جنسی با خ ا اینه که توی خ ا یهو همه چیز تموم میشه و میفهمی چی کردی..اما تو رمان جنسی خوندن یا خیال پردازی خیلی طول میکشه تا بفهمی چه اشتباهیی داری میکنی..پیشنهاد من؟کلا بذار کنار.(این روش رو امتحان کن ممکنه برات جواب بده).برای مقاومت ذهن محاسبه نفس انجام بده،داداش کتابشو نوشته،بعد ببین اون وسوسه های ذهنی اگر اومدن بدون که طبیعیه،تو یه کار میکردی که درسته بد بوده اما خب برای بدنت لذت داشته،برای همین به طور طبیعی مغز میگه بیا انجام بده..اما تو فقط رد کن..خیلی افکار ما به طور طبیعی تو مغز ما به طور زائد تولید میشن،ردشون کن،اینام مثل افکار منفی ان،اگر محاسبه نفس کنی رد کردنش آسون تر میشه.هر روز کلی هدف بریز،حفره هاتو پیدا کن ،کتاب راز کنترل شهوت رو بخون،لذت های معنویتو زیاد کن و زیاد با خدا و اماما حرف بزن،خودتو سرزنش و دعوا نکن و با خودت مهربون تر باش و همیشه در نظر داشته باش وقت و ذهن و روح تو با ارزش تر از اینه که برای این کارا بذاری،دونستن این مسئله خیلی کمکم کرده.😊

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا✌ گفته:

      سلام آبجی
      من دقیقا یک سال درگیر رمان پورن و خ‌.ا بودم
      هر سری که میخونی دوباره وسوسه میشی شهوت و لذتش ته نداره همش میخواد کلی فانتزی جنسی میاد تو ذهنت اون لحظه توام که خوشت میاد بعدش که حسه از بین بره از خودت متنفر میشی
      بازم دوباره شهوت انگولکت میکنه میری سمتش
      ما نباید بزاریم اینجوری بشه
      یه کم از گوشی فاصله بگیر خودتو سرگرم کن
      کارایی که علاقه داری و انجام بده
      من الان بعد یک سال خداروشکر سه ماه و ۲۰ روزه پاک پاکم حتی سمت سایت رمان پورن و فیلم پورن و خ.ا نرفتم
      الان دیگه حالم بهم میخوره برم سمتش دیگه لذتشو مداره برام
      خداروشکر میکنم از این بابت
      توام نگران نباش میتونی😉

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        من هیچ تفریحی به جز این گوشی ندارم یه سری چیزا هس اما دائمی نیس مثلا ماهی یه بار بتونی اون کارو بکنی …
        گوشی وقت گناه همه ی ارتباطم با گناهه
        گوشی وقت پاکی همه ی ارتباطم با پاکیه

        الان مشغول کردم خودمو حفره ی بیکاری که پر شد خیلی بهتر شد

        پاسخ
    • مفرد مؤنث غایب گفته:

      خدایا مگه رمان ها پورنم شدن؟ 😐😑

      یادمه تقریبا ۷،۸ سال پیش منم خیلی رمان میخوندم ولی خیلی بی ادبی نبودن😂.
      ی بار برای همیشه گذاشتمش کنار و ب جاش. سرگرمی های دیگه انتخاب کردم.
      و برای اینک سمتش نرم، اون رمان خوندن هامو پیش بقیه خیلی مسخره میکردم و همین باعث شدن بفهمم ک چقدر بیهوده است.
      میدونی آدم.بعضی وقتا ی حرفایی رو پیش جمع ک میزنه و ی ادعایی میکنه، دیگ تو خلوتش بخاطر اون ادعایی ک کرده سمت اون کار نمیره چون میدونی خودش پیش خودش خراب میشه

      پاسخ
  175. فاطمه گفته:

    یه مدت پیش که بیشتر درگیر شهوت بودم برناممو انجام میدادم و اخر سر میگفتم برو اون کاری که زمینه ی گناهه رو بکن، مجبور شدم چه کنم اخه، نه خود گناه قدم های به سمتش ،کافی بود بگم ترک تا ذهنم مقاومت کنه و… بعد دوره برداشتم ترک کامل اون گام قبل گناه اما توی یکی از روزای اخر، گناهی کردم که اصلا قبلش نکرده بودم خیلی عجیب بودا اصلا قبل این اینطوری نکرده بودم من که خیر سرم داشتم ترک میکردم دوره برداشته بودم این چی بود اخه یعنی باورتون نمیشه وقتی وِل بود نفسم بازهم اونطور گناه نکردم اصلا توی اوج غفلت و حتی خنثی بودن و قساوت قلب اینطور نکردم اما وقتی دوره برداشتم واسه ترک … درسش چی بود نمیدونم … تجربه ندارین؟ حتی کوچکترین نکته

    پاسخ
    • عشق خدا گفته:

      وقتی تصمیم میگیری دوره برداری و توبه کنی موقعیت گناه هم بیشتره هم اینکه نیروهای اهریمنی دلشون نمیخواد تو بری سمت نور و هی میکشن سمت خودشون
      مقاومت کن

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        همین محرم بود و روز ششم یا هفتم خیلی شرم داشت نوشتن این واسم.

        منظورم اینه توی ماه محرم گناه واسه گناهکار بدتر و واقعا زشته ،یهو زد به سرم

        پاسخ
  176. فاطمه گفته:

    یه دوست جدید دارم میخوام تصمیم بگیرم ادامه بدم دوستی رو یا نع ، دوره جوشن کبیر واسش مهیا شد و دیگه نفهمیدم شرکت کرد یا نع… بذارمش کنار بنظرتون؟ اخه اگه شرکت نکرده باشه چیز اصلیه رو نداره

    پاسخ
  177. سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

    خداروشکر مجلس امام حسین هنوزم توو شهر ما برپاست…ما هرساله توو شهرمون کنار مرقد شهدای گمنام در دهه دوم وسوم محرم عزاداری می‌کنیم…خداروشکر…مطمئن باش توو شهر شما هم هنوزم مجلس امام حسین برگزار میشه…حالا همه اینارو گفتم که یه چیزی رو بگم:میخوام بگم میراث گذشتگانمون رو حفظ کنیم…اون چیزی که سینه به سینه به ما رسیده رو بتونیم به آیندگان انتقال بدیم…ما فقط عزادار نیستیم…ما پاسدار مرز‌های ستایشگری و نوکری اهل ییت هم باید باشیم…برای همه پیر غلام ها،قدیمی ها،برای همه شیعیانی که برای سینه زدن برای اهل بیت جون دادن…ما که به خوشی ش رسیدیم…ما که به خوشی ش رسیدیم…ما که به قیمه و قورمه ش رسیدیم…ما که به عزت وآبروش رسیدیم…گفت:تو به گودال رفتی،من شدم بالانشین😔😭…سر تو رو بریدن مردم به من احترام گذاشتن😭…برای مادرش فاطمه زهرا گفت:صورت او شد کبود و آبرویش مال ماست😔…برای همه اونایی که برای حسین حسین گفتن هزینه میدن،جون میدن،خانوادشون رو از دست میدن…برای اون شیعیان مظلوم نیجریه که در این شب‌ها وقتی میان عزاداری میکنن نمیدونن زنده برمیگردن خونه یانه😢…برای همه اون زحمت کشایی که غصه خوردن تا این پرچم بالا بمونه…و میمونه!(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ)…صاحبش حفظ میکنه…امروز به عهده ماست…که اگر به وظیفمون انجام ندیم:(فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ)…خدا این توفیق رو می‌گیره وبرعهده کسای دیگه میذاره…شادی روح همشون، همه زحمت کشا و همه کسایی که جون دادن رَحِم الله تَعالی مَن یَقراءُ الفاتحۀَ مَعَ الصَّلوات❤️(متن از حاج میثم مطیعی)

    پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام یا علی بگو و اگه خودارزاییه غسل کن اگه چیز دیگه هم دوباره نماز بخون و زیارت عاشورا به حضرت زهرا توسل کن واقعا نباید ناامید بشی💪😎 این شیطون هرکاری میکنه تورو از خدا دور کنه فک نکن الان همه چی تموم شده نه اگه الان بلند بشی شیطون دیگ حالش از خودش بهم میخوره آره باید بلند بشی😌💚 و ثابت کنی خدا مهم تراز شیطونه تو ۶۶ روزززز خوب بودی یعنی ته خوشبختی بازم میتونی💪😁 ببین نشین ناامید نشو تجربه دارم که میگم دیگه نمیتونی حتی بلند بشی خیلی سخت میشه الان بلند شو تا چند روز دیگه🥹💚

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا✌ گفته:

      سلام رفیق
      کسی که پاکیش داره از یک ماه بیشتر میشه باید حواسش خیلی جمع باشه
      کنترل نگاه داشته باشه
      خودشو تو موقعیت قرار نده
      پس الان دیگه نگران نباش تلاش کن برا پاکی بیشتر
      من خودم الان سه ماه و ۲۰ روزه پاک پاکم
      و واقعا جوری شده حالم بهم میخوره برم سمتش
      خیلی چیزارو رعایت میکنم تا دوباره برنگردم به اون روزای کثیف
      توسل کن به اهل بیت و از خدا کمک بخواه

      پاسخ
  178. سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

    این روزا با یه مستند مواجه شدم که دوست دارم از همین تریبون به همه مخصوصا کسایی که فعّال فرهنگی و دغدغه اسلام رو دارن معرفی کنم…👈(مستند روح کارگیل)…/من اما دنبال خود کارگیل هم نبودم…این روح کارگیل بود که مرا به سوی خود می‌کشاند…کارگیل به خاطر شرایط جغرافیایی و آب وهوای سختی که دارد حتی تا همین امروز هم مردمی بسیار محروم در خود جای داده…اینجا نیمی از سال کلا از دنیای بیرون منقطع است و تمامی مسیر‌ها زیر چند متر برف مدفون می‌شود…شیخ حسین ذاکری هم نخستین کاری که رقم زد تلاش برای رفع این محرومیت بود…او می‌دانست تا حداقل‌های اقتصادی مردم را تامین نشود ،نمی تواند کارهایی برای تغییر فرهنگ آنان رقم بزند….(برشی از مستند روح کارگیل)

    پاسخ
  179. عاشق رسول الله گفته:

    سلام رفقای هم مسیر
    امروز ظهر گلستان شهدای اصفهان بودم و خدایی لذت بردم❤️💯
    برای همه تون دعا کردم ان شاءالله همگی عاقبت بخیر بشیم و اربعین آقا بطلبه بریم کربلا
    چندتا عکس هم میزارم استفاده کنید💚✌️🤞👋
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۱_۱۳۴۹۱۵_stkd.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۱_۱۳۳۰۴۹_qbfv.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۱_۱۳۳۰۳۸_zzf8.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۱_۱۲۴۵۲۴_6ebf.jpg

    پاسخ
  180. ریحانه‌خدا ✌ گفته:

    سلام داداش
    من ۲۰ سالمه دلم میخواد اولین بار کربلا رو تنهایی برم خیلی به خدا و امام حسین گفتم
    ولی خانوادم اجازه نمیدن همه میگن نه سخته اونجا برات
    ولی من نذر کردم تنهایی برم کربلا🥲
    چیکار کنم

    پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم ببین من ۱۶ سالمه خودم میخوام تنهایی برم یعنی باکاروان
      اگه با کاروان بری راحت تری اینجوری اجازه میدن به حضرت زهرا توسل کن زیارت عاشورا بخون دستتو میگیره

      پاسخ
    • سرعت نور💫 گفته:

      منم دقیقا ۲۰ سالمه دلمم میخواست اولین بار تنهایی برم کربلا واسه پیاده روی اربعین

      پولشم دارم مامان بابام میگن که چون تنهایی نمیزاریم بری خطرناکه اگه یکی از دوستات میاد برو

      ولی خو من اصلا دوست و رفیق ندارم😂😂 اگه واسه شهر ما بودی خوب میشد

      پاسخ
    • مفرد مؤنث غایب گفته:

      ب خانواده ات حق بده.
      من شنیدم سخته و محیطش اگر مردی همراه نباشه یکم ناامنه.
      شاید قسمت شد نذرتو ادا کنی.
      ولی خب موقع نذر باید خیلی شرایط رو در نظر گرفت

      پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام دوست نداشتن خود کسی که خودشو دوست داشته باشه با همه چی کنار میاد و به تموم کارهاش عمل میکنه و تلاش میکنه
      ماها خودمون رو دوست نداریم و به دانسته هامون عمل نمیکنم برا منکه اینجوریه🙂💚

      پاسخ
    • مفرد مؤنث غایب گفته:

      سلام.
      پیام های آسمانی پایه نهم ، درس دوم.
      چون به دانسته هامون ایمان نداریم.
      مثلا همه میدونن ورزش و خوبه و کلی میرن از فواید ورزش تو نت میخونن اما چون به اون اطلاعات ایمان ندارن، انجامش نمیدن.
      دینی نهم واقعا کاربردیه.

      پاسخ
    • مفرد مؤنث غایب گفته:

      البته بگم من کلاس نهمی نیستم😂
      من معلم دینی کلاس هفتم و هشتم و نهمم.
      و البته امسال رفتم تو رشته خودم دارم فعالیت میکنم ینی معلم ریاضی هفتم‌ ها شدم،😁

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام عزیزم. توی کتاب گرگ درون درمان حساس بودن و زودرنجی هستش. به نظرم از عزت نفس هم کمک بگیر و روش کار کن و درنهایت کتاب بغض پنهان داداش دارن مینویسن هم کلی کمکتون میکنه. ان شاء الله موفق باشید 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • بنده خدا گفته:

      سلام دوست عزیز خوبی

      گرگ زودرنجی:
      قهر کردن عادت رفتاری آدمای مغرور و زودرنجه
      قهر رو بر خودت حرام کن مگر در موارد خیییییلی نادر که بخشش تو باعث جسارت طرف بشه که بیشتر به تو بدی کنه در این صورت یکم قهرکن ولی طولانی نه
      زودرنجی از توقع زیاد میاد
      گرگ زودرنجی و وابستگی همو تقویت میکنن
      زودرنجی یا از تحقیر زیاد فرزند توسط والدین میاد و یا از حمایت زیاد والدین باید حد وسط رو نگه داشت و افراط و تفریط ممنوع
      زودرنج ها شاید مغرور نباشن ولی اخلاقشون مثله مغرورهاست و دوست دارن همه چی باب میلشون باشه
      یه مغرور میتونه زودرنج باشه ولی یه زودرنج خیلی وقتا میتونه مغرور نباشه
      زودرنجی خیلی به روابط آسیب میزنه و ممکنه یه حرفی بزنن که کدورت پیش بیاره
      کاغذ خودکار بردار و بنویس ببین ریه پرتوقع بودنت چیه که باعث شده زودرنج بشی
      برو ریشه هارو پیدا کن و درمون کن تا زودرنجیت درمون بشه .مثلا عزت نفس و حسادت و بی ایمانی و سوءظن و…
      عموم کسایی که عزت نفس ندارن به شدت زودرنجن
      درمان زودرنجی و درمان عزت نفس رابطه مستقیم دارن
      اگه بتونی به جایی برسی که نظر و حرفا و کارای دیگران برات مهم نباشه
      تا حد زیادی زودرنجیت درمان شده
      آدمارو به خاطر زودرنجیت حذف نکن و جایی دعوتت کردن برو و ذهن خوانی نکن
      گرگ زودرنجی باعث میشه آدمارو به بدترین شکل ممکن قضاوت کنی

      قهر نکن و برو تو جمع تا کم کم تحملت بالا بره
      اگه می‌ترسی بری جایی که برنجی خب برو تو دل ترسات و حتما برو و قهر نکن و ناراحت نشو
      اگرم تو جمع رفتی ذهنت رو خفه کن تا کسی رو قضاوت نکنه
      رابطتو کم نکن بلکه گسترش بده خودتو ببر تو شنیدن حرفا و کارایی که تورو میرنجونه
      اگه جلو زودرنجیتو نگیری بعد یه مدت از همه چی میرنجی
      گرگ زودرنجی همیشه استدلال احساسی میاره نه عقلی
      زودرنجی روح رو به شدت ضعیف میکنه
      گرگ زودرنج کم کم زیاد میشه
      زودرنجا اصلا طعم خوشبختی رو نمیچشه زودرنجی کم کم گرگ خشم رو زیاد می‌کنه و بعدش روح رو ضعیف میکنه و روح ضعیف اراده نداره و بعد تنبل میشه و آدم تنبل غرغر میکنه و غرغرو ها فرصت سوزی زیاد دارن و همین باعث میشه منفی بشی و بعدش به خاطر اینکه چیزی نمیشی مغرور میشی و آدم مغرور محبوب نیست و بعدش عقل کم میشه تا الی آخر
      برو پذیرشت رو زیاد کن و بپذیر طبق آیه قرآن هر کسی یه جور خاص آفریده شده
      وسعت دیدتو بالا ببر و با همه مدارا کن تا خدا هم باهات مدارا کنه
      زودرنج ها از بالا به پایین نگاه نمیکنن بلکه ریزبین هستن
      زودرنجا میگن فلانی کمک من نیومد منم کمکش نمیرم
      خوشبخت‌ترین انسان کره زمین کسی هستش که از کسی توقع و انتظار نداره
      توقع داشتن رو بر خودت حرام کن حتی توقع سلام و یا محبت و یا یه لیوان آب هم از کسی نداشته باش
      برو تو دل ترسات و تمرین کن تا تاب و تحملت بالا بیاد و تحریک پذیریت کم بشه
      کتاب برای پخته شدن کافیه از کوره در نریم داداش رضا رو هم بخون
      اگه اینا به دردت خورد برام دعا کن دوست عزیز

      پاسخ
    • مفرد مؤنث غایب گفته:

      سلام.
      خیلی رو مخ اطرافیانتی و باهات حال نمیکنن و همه اش نگرانن ی چی بهت بگن، بهت بر بخوره.
      احترام زورکی برات قائل میشن و…
      دخترخاله ام اینجوره خیلی زودرنج.
      یاد اینا بیفتی خودتم با این اخلاقت دیگ حال نمیکنی

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام اگه دوست داشته باشین همین اینجا.. اپلود کنید توی سایت یو اپلود کپی، پیست کنید اینجااا تو قسمت نظرات تمرینات بفرستید. موفق باشید یا علی 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  181. علیرضا گفته:

    سلام
    جون من تایید کن
    برا من مهمه
    من یه مشکلی دارم اینکه مثلا کتاب میخونم اگه نوسنده اش خارجی باشه یکم مشکله برام بخونم چون خارجی و انگار دنیایی هستن اون ها و من اگه بخونم برام خوب نیست،
    دومین مشکلم اگه مثلا یک کتاب باشه که منو امیدوار کنه به زندگی مخصوصا خارجی باشه کتابش در مورد بحث تکنیک و شاد زندگی کردن این جور چیزا باشه مخصوصا روانشناسی انگار با خدا منافات داره، مثلا بگه فلان کارو بکن و من بکنم در صورتی که اون کار خیلی خوبه و زندگی آدمو مثبت میکنه اما چون خدایی نیست و گاهی هم با چیزایی که از دین میشنویم منافات داره به دلم نیست و انجام نمیدم، در صورتی واقعا خوبه و اگه من مثلا بگم که انجام بدم اون کارایی رو که میگه انگار خدا رو کنار گذاشتم و به دنیا چسبیدم و کارم برا خدا نیست،
    ممنون میشم جواب بدید
    یه چیز دیگه هم بگم و اینکه چطور من کلا محدودیت هم رو کنار بذارم خیلی بده اینجوری،
    آتیش بگیره این فکر لامصب

    پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      اتفاقا این مدلی درسته…که با گارد بالا کتابای کسایی که مسلمان یاحتی شیعه نیستن رو ادم بخونه…عذاب وجدان نداشته باش…ولی معمولا بین حرفاشون حرفای بدرد بخور هم هستا…این موضوع قابل کتمان نیست ولی خب باید با حفظ احتیاط رفت که دیگه کلا عقاید غلط رو باور نکنیم… همیشه باگارد بالا باید به سراغ اینجور کتابا رفت…

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام کاش مثال میزدید
      در کل خیلی وسواسی نباشید همه چی رو باید از خدا ببینی ،مثلا میگن ورزش برای رفع افسردگی و اینا خیلی خوبه شادی بخشه خب خود خدا اینجوری قرار داده و دور از خدا نیست، یا اینکه کلم نشاط بخشه یا … خب اینا رو خدا قرار داده این روش ها رو، از خدا بدون و بابتش از خدا ممنون باش و در کنار عمل کردن به اونا پای دینت هم باش
      امام علی ع می‌فرمایند که حکمت را فرا گیرید اگرچه از مشرکین باشد،
      اگه الماس تو دهن سگ باشه ، الماس بازم الماسه
      خودت عقایدت رو با مطالعه محکم تر کن تا بتونی با خوندن کتابای خارجی درست و غلط رو تشخیص بدی،اونایی ک با دین منافات داره رو خب مسلما نباید انجام بدی ،تحقیق کن هر وقت شک داشتی،و اینکه همه مسیحیا بی دین و ایمون و این چیزا نیستن ی سریاشون از خیلیا قوی تر و موحدانه ترن و زیباتر میبینن،من ی کتاب روانشناسی میخوندم چند وقت پیش، بعد یکی از نویسنده هاش کشیش بود بعد ی ادم موحدی بود این ادم ، خیلی خفن بود حرفاش، خیلی تعجب میکردم ازش، موفق باشید التماس دعا

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.ببین چرا اون خارجی ها از خیلی کارا نتیجه مثبت میگیرن؟چون خیلی ازون کارا،نمیگم همشااا،مثلا نظریات اونا در مورد مسائل جنسی با ما منافات داره،اما مثلا مسائل روانشناسی و..اینا همه از مطالعه انسان گرفته شده..خیلی نکاتش با احادیث ما همخوانی داره.الان مدیتیشن یه تمرین ذهن آگاهیه که شاید منشا اون یه عقاید دیکه ای باشه و من خودم به اون عقاید اعتقاد ندارم اما به روش خودم مدیتیشن میکنم چون باعث میشع ذهنم خلوت تر بشه و موقع مدیتیشن هم با خدا حرف میزنم..یا مثلا شما اگر به حرف روحانی های مذهب های دیگه مثلا کشیش ها یا عابد های بودایی گوش کنی،خیلی هاشون حرفای جالبی در مورد زندگی و جهان میزنن،که اصلا هم حرفشون چیز بدی نیست..یا حتی من کتابایی خوندم که اصلا ربطی به خدا و..نداشته اما طرف اومده راجع به ذهن حرف زده و کاملا هم حرفش درسته..شاید اون روانشناسا حتی بعضی هاشون خدارو اصلا قبول نداشته باشن اما از نظر علمی درسته حرفشون..چون اونا دقیقا اون سیستمی که خدا تو بدن و مغز ما کار گذاشته شناسایی کردن..برای همین شما هرچیزی که گناه نبود کاملا باید به عنوان یه علم خدایی بهش نگاه کنی.اما اگر گناه بود یعنی اشتباهه..چون تو مسیر خدا اگر بدنت قوی باشه،طرز فکرای قوی داشته باشی و روانت سالم باشه میتونی روحتو هم به پرواز در بیاری..زیاد وسواس به خرج ندین،و حالا پیشنهاد شخصی من اینه که تعادل برقرار کنید،مثلا اگر کتاب روانشناسی میخونید،دوره های معنوی داداشم شرکت کنید.اینطوری خیلی عالی میشه😊

      پاسخ
  182. سرباز حضرت زهرا گفته:

    سلام من نزدیک به هفت ماه که کتب رنج مقدس رو خوندم و روش فکر هم کردم ولی هنوز رنج مقدسم رو پیدا نکردم اگر کسی تجربه ای داره لطفا کمکم کنه .

    پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      منم همین طور…ولی کتاب رنج مقدس چیزی که بهم یاد داد این بود که:چجوری به یه سختی و مشکل خوردم بتونم آروم باشم…(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ:همانا انسان را در رنج آفریدیم)..همه ما توو زندگی یه رنجی هست که داره اذیتمون میکنه…خب می تونیم این رنج رو رنج مقدس تصور کنیم وباهاش کناربیایم….شاید رنج مقدسمون رو۱۰سال دیگه بفهمیم…ولی خب نکات این کتاب کمک میکنه که با همین رنج های موقتیمون چجوری کناربیایم:))

      پاسخ
      • سرباز حضرت زهرا گفته:

        اره درسته واقعا همینطوریه .
        ولی نمیدونم شاید از دونستنش دارم فرار می کنم .
        شاید هست وقبلا باهاش کنار اومدم
        شاید فعلا قراره پیدا نکنم و از این پیدا نکردن قراره درسی بگیرم وبعد پیداش کنم .
        شایدهم هنوز وقتش فرا نرسیده به هر حال رنج مقدس هرکسی در یک سنی اتفاق افتاده داده شاید رنج من هنوز وقتش فرا نرسیده باشه ‌.
        ولی خوب درکل هرچیزی که خدا در این دنیا برای بنده هاش در نظر گرفته مفید بوده و قطعا رنج مقدس هم از این مسئله جدانیست. و امیدوارم ما هم به لطف خدا بتونیم در وقتی که خدا برامون در نظرگرفته بهش برسیم

        پاسخ
  183. 🤞sahar🤞 گفته:

    سلام
    داداش من تو شرایطیم که باید تقیه کنم
    مثلا پنهونی دوره آیات انگیزشی قرآن رو گوش میدم جوری که خانواده نفهمن .
    ولییی نمیدونم چرا هعی لو میرم 🤦 مثلا امروز یه گوشه نشستم و یه کتاب گرفتم دستم و قرآن رو لای اون کتاب گذاشتم که مامانم فک کنه من دارم کتاب میخونم
    مامانم هیچ وقت نمیومد بالا سرم ولی امروز یهو اومد بالا سرم و دید که قرآن دستمه🤦
    یا مثلا وقتی برای نماز صبح پا میشم هیچ وقت بیدار نمیشن ( با نماز صبح خوندن مشکلی ندارن ) ولی اگه یکم زودتر پاشم که نماز شب بخونم سریع بلند میشن و میبینن هنوز اذان نگفته و میفهمن دارم نماز شب میخونم 🤦
    به نظرتون چرا لو میرم ؟ 🥲

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، آیه و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشینهم فهم لا یبصرون ک تو صفحه اول سوره یس هست رو بخون که لو نری بنظرم
      و هر وقت اینجور چیزا برات پیش اومد سعی کن اروم باشی و بدون خیلی پیش خدا اجر عظیمی داری بابت استقامت و صبر و تحملت
      استقامت نشون بده خدا خودش درست میکنه، کم نیار و ادامه بده افرین،دمت حسابی گرم، موفق باشی، التماس دعا👌💜

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

      سلام آبجی
      دوس داری کارات پنهانی باشه؟
      من خودمم دوس ندارم وقتی نماز شب میخونم کسی باشه و ببینه چون مامانم میبینه تحسینم میکنه من دوس ندارم
      حالا اگه مامانت ببینه قران گرفتی دستت مگه چیزی میگه
      به نظرم زیاد سخت نگیر به خودت

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی من امسال کنکورم رو دادم من خودم خیلی تردید داشتن برم خادمی واسه شهدا چون زمانش هفت روز بود و دقیقا نیفتاد توی عید که همه درس میخوندن ولی من دل رو زدم به دریا و رفتم بعد از تموم شدن خادمی خدا شاهده چنان برکتی به زمان من دادن که نه تنها وقت کم نمی‌آوردم بلکه اضافه هم میاوردم و کلی کارام جلو می‌رفت .. من خودم نمیتونم برم کربلا ولی شما حتما برو دعاگوی ما هم باش🤍🌱

      پاسخ
  184. علی گفته:

    داداش دوست دارم برای عشقم یه کار فرهنگی کنم اگه صلاح دونستی برا گوینده دعای عرفه منم هستم هرچند تا حالا نخوندمش راستش اولین سالیه که با خدا رفیقم دوست دارم براش حداقل یه کاری بکنم

    پاسخ
  185. دیدار🤞🏻 گفته:

    سلام داداش رضا خوبید
    داداش من سال دیگه کنکور دارم و الان هم تقریبا هر روز کلاس دارم
    مامانم اینا نمی‌خواستن امسال منو ببرن کربلا
    ولی دو روز پیش از طرف آستان قدس رضوی دوره بی نهایت شو برای پیام اومد که برای کربلا دعوت شدم ولی خب یکم شرایط سخت و دشوار میشه
    میخواستم ازتون بپرسم چیکار کنم من برم داداش؟

    پاسخ
    • ریحانه‌خدا ✌ گفته:

      سلام رفیق
      سال دیگه کنکور داری به نظرم برات مقدر شده امسال برو فقد لذت ببر به فکر کنکورم نباش
      از امام حسین کمک بخواه خودش کمکت میکنه

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      به عنوان کسی که برای کنکور خوندم میگم برو !…دوستایی داشتم که تابستون نمیخوندن از منی که تابستون خوندم جلو زدن…یه چیزدیگه هم بگم:ببین؟کنکور به این نیست که صرفا محتوا بریزی توو مغزت ها…نه اصلا اینحوری نیست…کنکور همش به قلقه…هردرسی یه قلق داره که اگه قلقش رو بدست بیاری تمومه…به خوندن نیست به قلقه…دیگه سطح سوالای کنکور اینجوری نیست که یه چیز بخونی بعد بری سرجلسه جواب بدی…کنکور مفهومیه وبیشتر میگم قلق و مفهوم مطالب رو باید بگیری!نمونش همین کنکور امسال با سطح سوالای عجیب غریب به خصوص در درس ریاضی!از طرفیم به نظرم سفر بیشتر از یک هفته نشه…اربعین خیلی توفیق بزرگیه…برای من که توفیق نشد…برو و برامون دعاکن…درضمن!امام حسین هم هواتو داره:))

      پاسخ
      • zinab_kamai گفته:

        سلام من اگه دیر میکردم برا یادآوری یکی دوبار زنگ میزدن و اینکه صدا دوربین تصویرم داره که باید با مربی تصویری حرف بزنی و ازت سوال بپرسه

        پاسخ
    • سرعت نور💫 گفته:

      آقا خوش به حالت

      منم بینهایت بودم ولی چرا به من نگفتن

      میپرسی بری یا نه😐😐 من جای تو بودم میگ میگ وارانه میرفتم

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      اشتباه میکنی اگه نری!
      با یکی دو روز و حتی ۲ هفته درس نخوندن چیزی نمیشه
      تازه از خود امام حسین هم کمک میگیری
      هنوز یک سال جا دادی

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.خوش به سعادتتون🥲به نظر منم برین،یه دوپینگ روحی بشه براتون،اون تایمم یکم برای درس خوندن استراحت کنید و سعی کنید همونجا برای رسالتتون دعا کنید و انگیزه بگیرید.بعد که برگشتین با انرژی و انگیزه شروع کنید..به نظرم اگر برید خیلی عقب نمیوفتید،باز تصمیم با خودتونه🙂🕊
      اگرم رفتین که مارو یاد کنید

      پاسخ
  186. رضوان گفته:

    سلام به داداش رضا و آبجی فاطمه و همه بچه های سایت
    من بغضی که بیشتر از همه اذیتم میکنه پیدا نکردن رسالتمه
    و بعد خوندن این فصل هم قشنگ فهمیدم که هروقتی که من میرفتم دنبال برنامه ریزی و پیدا کردنش شیطون هی بهم القای ناامیدانه می‌کرد جوری که حس میکردم نمیتونم پیداش کنم …
    میشه کسایی که رسالتشونو پیدا کردن بهم بگن چیکار کنم
    و محتاج دعای همگیتونم که انشاءالله بتونم رسالتمو پیدا کنم…واسم دعا کنید

    پاسخ
    • Hossienrezayi گفته:

      سلام ابجی…
      راستش من پدرم میگفت باید فلان کار کنی،فلان چیز کنی…
      اما من میدونستم که علاقه ای ندارم و وقت یمرفتم سراغ کاری که پدرم می‌گفت عصبانی میشیدم…
      بعد اینکه کنکور دادم و دانشگاه رفتم،…
      براساس علاقه کاذب رفتم سمت مشاوره تحصیلی بعد اینکه دوسال کار کردم و کلی توش تجربه کسب کردم و به نقطه امن نسبی رسیدیم دیدم من مال این کار نیستم و اومدم بیرون و الان الحمدلله تو رسالتم هست…

      میخواهم بگم باید چند تا کار امتحان کنی که بهشون علاقه داری بعد یکی یکی بسنجی علاقه واقعیت کدوم هست نه علاقه سطحی…
      دوره امدنم بهر چه بود هم بخون

      پاسخ
      • خانم ناشناس گفته:

        سلام بله موافقم..از طرفی یکی از تحربیات من اینه..که البته من خودم هنوز رسالتم رو پیدا نکردم اما علتش اینه که الهامم میگه بابد زمان بگذره و من باید اول تو یه مسیری باشم..بعد یه مسیر دیگه..بعد مسیر دیگه و اینجوری آماده رسالت اصلی بشم..و چیزی که به شدتتتتت آسیب زد به من و انگیزه منو له کرد،این عقیده بود که همه همش میگفتن چرا هر کاری میری ول میکنی،هر کلاسی میری ول میکنی،بایدددد یه مسیر واحد انتخاب کنی،باید بری کنکور بدی بری بهترین دانشگاه و دکتر و پرفسور بشی و..و انگیزه من له بود..و واقعا حس بدیه ندونی چی کنی..الحق که این حس بی زسالتی باعث تنبلی می‌شه. تا اینکه من با یه پادکست خیلی مفید آشنا شدم به اسم “موفقیت چند پتانسیلی ها” از جا فکری و مهرسا شرع الاسلام،و واقعا الهام بخش بود و اونجا فهمیدم طبیعیه که مردد باشی،اما باید با استقامت و انگیزه هر مسیری بهت الهام نیشه وارد بشی و تجربه کسب کنی..و الانم توی یکی از مسیر های فرعی رسالتم هستم😊امیدوارم مفید بوده باشه..

        پاسخ
    • علی گفته:

      داداش رضا خیلی بهتر میدونه ولی به نظرم اون چیزی که شیطون خیلی خیلی داره زور میزنه سمتش نری و نا امیدت میکنه راجبش همون رسالتته

      پاسخ
    • El guerrero66 گفته:

      دقیقا مشکل منم هست
      الان دارم چندتا کار رو امتحان میکنم
      ولی همچنان نمیدونم
      سردرگمی بد دردیه
      خدا نصیب هیچکس نکنه

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      در مورد رسالت اگه بخوام نظرمو بگم اینه که زیاد هم حساس نباشید…هر کاری رو که دیدید مشغولشید ولی متوجه گذر زمان نشدید رسالته…مثلا من خودم گرافیک رو دوست دارم…ولی دوست دارم کارم رو توو چند بستر انجام بدم…مثلا معلم بشم و از طریق معلمی استاد دانشگاه بشم و به بچه ها درس بدم…حالا مزیت معلمی اینه که شغل دولتی هم هست و تقریبا خیال ادم راحت تره…در کنارش به عنوان شغل دوم برم توو کار آزاد در حوزه گرافیک…و ازدواجمم در طی این مسیر رقم بخوره…مثلا رسالت من اینجوریه

      پاسخ
  187. سرعت نور💫 گفته:

    بغض اینا دارم که هیچکس واسم احترام قائل نیست…وقتی میخوام حرف بزنم کسی توجه نمیکنه با اینکه پر حرف نیستما مثلا یه چیزیا میخوام بگم نه به چشم هام نگاه میکنن نه گوش میدن و مدام با کس دیگه ای حرف میزنن من یهو ضایع میشم…منظورم خانوادم و فامیلامونه چون از بچگی کسی به حرفام گوش نکرده الان همش تند تند حرف میزنم صدام لرزش داره شمرده حرف نمیزنم تا زودتر بگم و یهو ضایع نشم😶😑راهنمایی پلیز

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، فک کنم مشکلتون از اعتماد به نفسی
      برای افزایش اعتماد به نفس کتاب دایی رضا رو بخونید موفق باشید التماس دعا💙

      پاسخ
    • علی گفته:

      داداش رضا بهتر میدونه ولی منم همینطور بودم کسی به حرفم گوش نمیداد خیلی میخواستم بقیه را خوشحال کنم با حرفام و تو فامیل بقیه حرفما گوش بدن الان دیگه اهمیتی برام نداره چون بجاش خدا به حرفم گوش میده و با اون حرف میزنم

      پاسخ
  188. سرعت نور💫 گفته:

    سلامم فصل ۷ ترکوند واقعا عجب چیزی بودا

    راستی بعضی قسمت ها رو که میخوندم میگفتم این حرف چه قد شبیه حرفای تو ذهن منه بعدش یادم اومد شیطون از ترفند های تکراری واسه نا امید کردنمون استفاده میکنه…بیش از چند جا دیدم نوشته بود تو دوست داشتنی نیستی کسی بهت توجه نمیکنه و…

    پاسخ
  189. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام برلی اعتماد به نفس که یدونه از میوه های عزت نفس کتاب بهترین نسخه خودت باش.. برای غزور کتاب گذگ درون راه درنان وترک غرور توش هست.. موفق باشید یاعلی 🙏🤞🏻💪🏻

    پاسخ
  190. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه هاا. فصل ۷ فوق العده بود. خداقوت داداش عااالی.. حدود ۹۰تا شما نجوای شیطانی نوشته بودیم من ادامه دادم رسید به صد و خورده ایی.. تمرین نامه به خدا رو انجام دادم الان حس میکنم چیزی تو مغزم نیست و ارومممم.. کلااا حس خاصی گرفتم و خیلی پر از انگیزه و لبخند شدم.. شاد شدم… حالم نمیتونم توصیف کنم فقط میدنم امسال سال منه و میترکونم. ان شا ء الله 🤲🏻🤲🏻🤲🏻😍😍😍🤞🏻💪🏻💪🏻💪🏻یا حسین 😍🤲🏻🦋

    پاسخ
  191. علی گفته:

    سلام داداش راستش من خیلی به صداهای درونم دقیق دقت نمیکردم که مثلا دقیقا چی میگه انگار مثلا یه حسی میخواد یه کاریا انجام بدد و خیلی بی تابی میکنه و استرس میاره ولی یه حسی هست که آرامش میاره و تو را از انجام اون کار بد دور میکنه یه همچین چیزی حس می کنم عمدتا و بر اون اساس میبینم صداهه چی میگه ولی یه بار واقعا صدای کثیف شیطانا وقتی تو لجن بودم شنیدم من گوشیما بی شارژ کرده بودم که سمت گناه نرم ولی آخرش کشوندم سمت گناه و گفت من اگه بخوام بکشونمت سمت گناه تو هیچ کاری نمی تونی بکنی دیدی؟
    خیلی اونروز دردم گرفت از لغزشم کمتر از این صدا دردم گرفت پس همینا تبدیل به انگیزه می کنم که هروقت یه حس بدی میخواست بکشتم سمت گناه یا تنبلی بزنم تو دهن کثیف شیطون و بگم حالا تو ببین وقتی من بخوام یه کار خوب کنم یا گناه نکنم تو نمی تونی هیچ غلطی بکنی

    پاسخ
  192. محب اهل بیت گفته:

    سلام تمرین فصل ۷ خیلی خیلی عااالی بود زمانی که داشتم می نوشتم خیلی آرام بودم و خدا خیلی قشنگ با من صحبت کرد به من امید داد بهم یاد داد از بغض هام درس بگیرم و وابسته خدا بشم خیلی خوب الان یاد گرفتم چطور ذهنمو کنترل کنم چقدر صدای خدا الهام بخشه دیگه نگران هیچ چیز نیستم چرا که خدا خیلی زیبا به من گفت من کنارتم، آینده زیبایی برای خلق کرده ام و بهترین آینده را خواهی داشت به من توکل کن، خدا رو شکر
    صدای شیطان خیلی ناامید کننده اس اما خدا عشقه و آرومم کرد ان شاء الله تمرین نامه نوشتن به خدا هر روز انجام میدم تا صدای شیطان کم، کم، کمتر بشه ✌️💎
    خدا بهم گفت برای این که آرامش داشته باشی و وابسته من شوی هر روز به من نامه بنویس، با من صحبت کن.
    این مختصری از نامه من به خدا بود خیلی این مبحث عاالی بود.
    امیدوارم در این مسیر هممون به لطف خدا ان شاء الله عاقبت بخیر بشیم 🙏

    پاسخ
  193. عاشق رسول الله گفته:

    سلام رفقا
    خداروشکر جور شد بیام اصفهان و ان شاءالله امروز یعنی جمعه ظهر برم گلستان شهدا
    براتون دعا میکنم
    شما هم دعا کنید اربعینم جور بشه💯❤️💚

    پاسخ
  194. 01rayyan20🤞 گفته:

    سلام حاج رضا
    گناهای جنسی و متعلاقتش! شبیه لشگریه که میخواد حمله کنه به کشورت و تو باید تمام روزنه ها و سوراخ های امنیتی مرزت رو پوشش بدی به بهترین شکل و کاملاً مرز ها رو کنترل کنی که حتی یه نیروی دشمن نتونه وارد کشورت بشه و جالبه اگر موفق باشی تو این قضیه کم کم دشمن ضعیف میشه و شبیه قبل بهت هجوم نمیاره و دندوناشو می‌کشی ولی اگه باز یه ذره بهش میدون بدی تا پایتخت کشورت میاد .. باید هر لحظه مرز ها رو کنترل کنی و یادت نره که اگر ضعیف شده به خاطر کنترل مرز هاست و هر لحظه که بیخیال کنترل بشی دوباره قوی میشه و جالب تر اینه که هیچوقت هم از بین نمیره و فقط باید ضعیف نگهش داری .. همیشه باید آماده باش باشی …

    پاسخ
  195. Mk گفته:

    سلام داداش رضا
    چ جالب دیشب شب تولد بوده
    ببخشید چون از کتاب عقب افتادم پیامای جدید و نگا نکردم
    دیشب که شب تولدت بوده ی خواب جالب دیدم
    خواب دیدم اومدی شهرمون یه جا نشستی ی غذای جدیدی میخوری
    اومدم جلو خیلی ذوق کردم از نزدیک دیدمت سلام و احوال پرسی و اینا
    بعد از غذایی ک داشتی تعارفم کردی
    بعد گفتی بریم
    میگ میگ راه افتاد😂 با سرعت گفتی بریم چه سرعتی داشتی مث واقعیت😁😁یهو از ی راه باریک میرفتیم ی نفر جلومون تیکه تیکه شد من نگاش نکردم تو نگاش کردی زدی زیر گریه
    یهو از خواب پاشدم وقت نماز صبح بود نمازم قضا نشد😊 توو خواب ها هم برامون خیری😎

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      اوف چ خوابای خفنی می بینیدا ، من چند شب پیش خواب دیدم داداش رضا رو بردن تو شبکه خبر برای مصاحبه، بعد داداش رضا ی لباس سفید پوشیده بود ک روش چنتا خط رنگی رنگی داشت(بعدا ک بهش فکر کردم فهمیدم لباسشون مثل رنگای اپ الهام بود) بعد موهای داداش رضا ی مدل مسخره ای بود، خیلی فرفری و خیلی بلند و شلخته ولی تو خوابم بنظرم همه اینا طبیعی بود،
      بعد ی مجری معروفی تو شبکه خبر از داداش رضا پرسید منظورتون از حرفای امروزتون تو کانال چی بود (راجب تلاش کردن داداش صحبت کرده بودن)
      بعد داداش رضا گفت که منظورم این بود که صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم
      بعد کلی مکث کرد
      بعد گفت و لا الضالین
      بعد همه گفتن به‌ به و اینا، خودمم تو خونه بودم مثلا و میدیدم اینو و میگفتم وای چه قشنگ گفت چه مکث به جا و خوبی کرد ، چقد پیشرفت کرده داداش رضا که تو شبکه خبر ازش منظورشو میپرسن
      الان ک فکر میکنم خیلیم خواب مسخره ای نبوده واقعا تلاش باید بکنی ک تو صراط مستقیم باشی
      یا ی بار با خودم فکر میکردم چقدر دوست دارم آبجی فاطمه رو ببینم یا ی سری بچه های سایتو، بعد همون حدودا شب خواب دیدم داداش ی عکسی از چهره آبجی فاطمه گذاشته بودن،قیافه شون خوب بودا ولی من خوشم نیومد اصلا، خلاصه که دلم زده شد و دیگه همچین خواسته هایی ندارم 😅

      پاسخ
  196. محب اهل بیت گفته:

    سلام داداش من چند سالی بود نجوا شیطانی داشتم تا این که لایو دوره آیات سوال کردم چطور صدای الهامات بشنوم شما بهم گفتید کتاب فانی قریب بخونم بعد خوندن کتاب انجام تمرینات هر روز به خدا نامه می نویسم و با خدا حرف میزنم صدای الهام بخش داشتم افسردگی میگرفتم که خدا شما رو سر راهم قرار داد خیلی ازتون ممنونم بابت این کتاب الان حالم عالیه آن شاء الله در این مسبر پر قدرت ادامه بدم

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام مهربااانوی عزیزززکم.. فددااای محبت و لطفت عزیززترینم که بازم لایق ام دونستی تو زمانی ازشب که ویزه ادمای خاص خدان تو صدای پاکت اسمم رو تو قنونتت بیاری و ان شاء الله ارزو میمنم بابا مهدی باهات نماز شب بخونه. قبول باشه حاجت روا و سعادتمند دودنیا بشی. فرشته پاک. از ربم رفیق ودودم حنانممم عشقم ربممم شکرالله کثیرااا که لیلی رو بهش لیاقت و توفیق دادی فرشته هات دعاش کنن… الهی شکرر به اندازه ذره ذره هستی که خلق کردی.
      فاطمه جاان دلم ان شاء الله از این به بعد حضرت خضر نبی امین گو باشن و پک نماز شبت کامل ترر بشه امین. اللهم صل علی محمد وال محمد وعج الفرجهم.
      منم ان شاء الله استارت میزنم و لیست میزارم و بدون که خدای جبار برات جبران میکنه ولی منم همیشه دعاگوت هستم. هکتونوو نیم ساعت پیش دعای ویژه کردم. 🤲🏻🤲🏻🤲🏻😍😍😍😘😘😘❤️❤️❤️💐💐💐💪🏻🤞🏻🤞🏻

      پاسخ
      • fatemeh_ghsm2883 گفته:

        سلام لیلی جانم 🙂 چقدر حالم با حرفات خوب میشه عزیزدلم ❤ من که کاری نمیکنم ، منم خوشحالم که خدا توفیق میده بنده های نازنینی مثل شما رو دعا میکنم خدایا شکرت😍💖
        حتما نماز شب رو شروع کن بعضی وقتا بعدش انگار میخوای خدا رو بغل بگیری فشارش بدی

        پاسخ
    • حدیث (دختر باباعلی) گفته:

      سلام آبجی مرسی ازت دعاهایی ک داخل نمازشبات برام میکنی تاثیرش رو با آرامش قلبی بهم نشون میده و همچنین چیرای دیگه ا
      انشاءالله ک عاقبت بخیر بشی❤

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      ممنونم ازت فاطمه جان… چقدر خوشحالم کردی… انشاالله همه بهترین ها در دنیا و همه بهترین ها در آخرت نصیبت بشه… کربلا بری، نجف بری و همه جاهای خوب بری..

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلااام😍 ممنونممم 🤍 به قول حاج آقای مسجدمون الهی که توی عشق خدای مهربون حل بشی 😍 درست مثل امام حسین و شهدای کربلا (:🌱

      پاسخ
  197. 🍃abji zahra🍃 گفته:

    سلام بچه ها وقتتون بخیر
    میشه راهنماییم کنید چطور در یک دیدگاه چندتافایل رو باهم آپلود کنم ؟

    ممنونم که راهنمایی میکنید 🙏

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام. ببینید تو سایت یو اپلود که میرید اونجاا چندتا باکس هست فک کنم چهارتا یا گنج تا شما هرکسی رو تو یه باکس بذار همه رو مثلاا ۴تا عکس میتوای بذاری ۴تا هرکدوم توی یه باکس بعد اپلود بزن، وقتی تمام شد کلمه کپی روبروش هست روسون بزن میزنه کپی شد بعد صفحه رو جدا نگه دا بیا ت. سایت تو قسمت نظرات که میخوای نظر بذاری برو تو یو اگلود کپی شد بزن بیا تو نظرات اگه با گوشی هستی بگیر پیست میاد بزن پیست. عکس بعدی ههم همینطوز به همین راحتی امتحان کن اگه مشکلی بود بگو راهنمایی بیشتری کنم. موفق باشی حتماا موفق میشید ان شاء الله. یا علی 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  198. 🍃abji zahra🍃 گفته:

    سلام وقتتون بخیر میشه راهنمایی کنید چرا بااینکه چندتافایل رو باهم آپلود میکنم ولی لینک تکراری میده 😅

    چکار کنم تا دربک دیدگاه جندتا فایل رو باهم بذارم ؟
    ممنونم بچه ها که راهنمایی میکنید عاقبت به خیربشید.

    پاسخ
  199. علیرضا گفته:

    سلام داداش
    چرا من نمیتونم خودسازی کنم؟
    چرا تمرکز ندارم؟
    چرا نجواهای درونمو نمیشنوم؟
    چرا حالم خوب نیست همیشه؟
    چرا زندگیم خوب نیست؟

    پاسخ
    • Zeinab bano گفته:

      سلام
      منم وقتی اوایل با سایت آشنا شده بودم
      همین حس و حال رو داشتم
      اصلن باورم نمیشد ی روزی صدای درونم ی صدای مثبت و از جنس خدا بشه
      همه چی از نمازای اول وقتم شروع شد
      بعد از ی مدت کم کم همه چی اوکی میشه
      همین ک همت کنید نمازتون اول وقت باشه
      خیییییلی تاثیر داره
      کلیپ امروز داداش رضا ک برای تحول شون بود رو حتما ببینید
      ان شاءالله ک همه عاقبت بخیر بشیم

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام دوست دارم برم چنتا بنر خیلی بزرگ تو همه شهرا بزنم با این عنوان که برید فانی قریب رو بخونید
      من خودم اوایلش ک با سایت آشنا شدم ی چنتا کتاب رو خوندم بعد گذاشتم کنار،ولی بعد ک دوباره شروع کردم دیگه نزاشتم کنار و علتشم بخاطر تاثیرات فانی قریب بود، همه بنظرم باید بخوننش چون واقعا حلال خیلیییی از مشکلاس،حتما بخونید شمام و تلقین بد به خودتون نکنید، تلاشتونو بکنید ویادتون باشه بعد از سختی اسانی است، موفق باشید التماس دعا💫

      پاسخ
    • علی گفته:

      داداش رضا بهتر میدونه ولی شاید یکم عجولی چون منم همینطور بودم میخواستم یه شبه دیوونه خدا بشم ولی همه چی یه روزه بدست نمیاد کم کم باید بری جلو مثلا من خودم میخوام با صفت قدرتمند بودن خدا انس بگیرم برای همین هر روز یه سری چیزا را میسپرم به خدا و میبینم که به خوبی برام حلشون میکنه و کمکم میکنه اینطوری کم کم قدرت خدا برام جا میفته
      یا مثلا نجوا های درونی اولش به نظرم یه حس خوب یا بد میتونه باشه مثلا برای یه کار اشتباهی یه دلهره عجیبی انگار تو دلت هست این همون صدای شیطانه و از یه طرفم انگار دلت نمیخواد تن به اون اشتباه بدی اینم صدای خداست که میگه به صدای شیطون گوش نده و برگرد پیش خودم

      پاسخ
    • سجاد گفته:

      سلام داداش… چرا میتونی خوبم میتونی!! همیشه به خودت بگو من میتونم تا ملکه ذهنت بشه
      از کم شروع کن و اوایل خودسازی با خودت راه بیا… خیلی خودتو سرزنش نکن و خودخوری و افکار منفی به خودت راه نده
      هر روز محاسبه نفس کن و اینو یه چیز روتین تو زندگیت در نظر بگیر… دوره محاسبه نفس بردار

      https://dadashreza.com/mohasebe-nafs/
      https://dadashreza.com/shop/change-before-changing/

      در هر رفتنی رسیدن نیست ولی برای رسیدن راهی جز رفتن نیست…

      همین که تو مسیر باشی و تمام تلاشتو بکنی خدا میبینه و ازت قبول میکنه ان شاء الله

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      صبر و تلاش..

      به قول داداش رضا کتاب های سایت رو شخم بزن..

      این مسیر صبر و استقامت میخواد..

      یه کم تلاش کنی و بمونی به روز میای اینجا پیام مینویسی که خدایا از خوشحالی دارم پرواز میکنم چقدر همه چیز قشنگه.. چقدر حالم خوبه..

      شک نکن میرسی به این روز اگه استقامت کنی

      پاسخ
  200. 🍃abji zahra🍃 گفته:

    سلام داداش رضا خداقوت. تولدت مبارک .از خدا براتون آرزو میکنم شما وآبجی فاطمه جان عاقبت به خیر بشی.🍃
    بابت این دوره شفابخش تشکرمیکنم🙏
    این تمرین فصل اول ..خودم رو بزودی میرسونم داداش..
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۰_۲۳۳۷۲۵-1_hvfl.jpg

    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۰_۲۳۳۷۲۵-1_hvfl.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۰_۲۳۳۷۲۵-1_hvfl.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۱۰_۲۳۳۷۲۵-1_hvfl.jpg

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، ولش کن اهمیت نده، به خوبی هایی ک اون ادم بهت کرده فک کن نه به بدی هایی ک بهت کرده، هی مرورشون نکن،خوب باش و ببخش، در هر صورت خدا شاهده و حل میشه، شاید تو هیچ وقت متوجه این نشی ولی خدا خودش منتقم توعه و هواتو داره

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام اول ازهمه عزت نفس اتون رو نشونه برید روش کار کنید کتاب بهترین نسخه خودت باش از سایت تهیه کن و تمرکزتو بذار روش.. بعد بشین فکر کن علت کینه میگیری چیه فقط خواهش میکنم کاغذ و یه دونه خودکار باشه و بنویس ریشه یابی کن. کلی جواب میگیری. در ضمن کتاب بغض درون که داداش رضا دارن مینویسن رو شروع کن مطمینم موفق میشی ان شاء الله. یاعلی 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • سجاد گفته:

      سلام… سطح توقعتو از دیگران کم کن یا کلا از کسی توقعی نداشته باش
      فکر و ذهنتو الکی درگیر این چیزا نکن… این چیزا مث یه باری رو دوش آدم میمونه
      بارتو سبک کن و ذهنتو خلوت کن تا بتونی به چیزای خوب خوب فکر کنی

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      یک راه درمان کینه و حسادت و هر حس منفی به دیگران اینه که براشون دعا کنی.. شایدم سخت باشه ولی خودتو مجبور کن جوری براش دعا کنی که انگار برای خودت داری دعا میکنی..‌ بعدش به آرامشی میرسی که خیلی لذت بخشه

      پاسخ
  201. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلااام داداش جلسه ۶ بغض پنهان عالی بود واقعاا نیاز به مغز تححلیل گر داریم بیشتر از افکار و صدای خدا استفاده کنیم،، واقعاا نبودن خیلیااا و بخشیدنشون سرعت من تو زندگی خیلی بیشتر کرده رذایل ایی که زورم نمیرسید داره اتوماتیک کم کم حل میشه خدایااا شکرررت ولی باید بغض گنهان هر سری مرور کنی از اول تا اینجاش چون ذهن مقاومت نشون میده یه عمر بغض پنهان داشتن حل کرذنش تکراررر زیاد و تمرین میخواد. ان شاء الله همگی موفق باشیم . التماس دعااا 🙏🤞🏻💪🏻یاعلی.

    پاسخ
  202. فاطمه و علیرضا گفته:

    سلام داداش.بغض پنهان رو باهاشون شروع کردم.عکس نفرستادن ولی کلی بغض نوشتم و گریه کردم.دو روز این کارو کردم و کلی اشک ریختم.بعد هم خالی شده بودم و هم حالم بد شده بود.چند روزی صبر کردم.دیدم بغض جزئی تر دارم.دوباره شروع کردم به نوشتن و شک ریختن و تخلیه شدن
    داداش منی که نمی‌تونستم با خدا حرف بزنم,(نه که نخام نمیتونستم،نگو مال بغضام بوده که مانع حرف زدن میشد.یعنی چندتاکلمه که با خدا حرف میزدم،میخاستم فرار کنم و زود تمومش میکردم،از گذشته ام زیاد نمی‌تونستم با خدا حرف بزنم) تونستم روان و خوب با خدا حرف بزنم،از گذشته و بغضام بگم به خود خدا
    میپذیرم که توقعاتم رو و همینجور تقصیراتم.و اینکه فهمیدم نقش اون آدما رو، و اینکه اومدنم تو مسیر بخاطر نقش سیاه یکی از همون آدما تو زندگیم بوده

    پاسخ
  203. butterflyy گفته:

    سلام من پارسال که پیاده روی اربعین رفتم همسفر بدی بودم و کنترل خشم نداشتم ولی خشم گرگم نیس
    بنظرتون امسال برم زیارت ؟
    یه صدا میگه برو برو
    یه صدا میگه نرو نرو اول خشمتو دستت بگیر اگگر کنترل شد بعدش سالای بعد برم

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، بابا ما ارزومونه بریم کربلا، نمیشه، بعد شما میتونی بری و نمیری؟ برو از امام حسین بخواه دعات کنه به بهونه شیطون گوش نده تلاشتو بکن و حتما برو، التماس دعا🤍

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام من میگک برو تو هرشرایطی که هستی اینو یادت نره.. کشتی نوح منتطر کسی نموند و رفت اما این حسین بود که وایساد و سوار کشتی اش کرد و منتطر همه موند.. تو هرشرایطی از اهل بیت ویژه اربابممم امتم حسین جداا نشو و برید حتناا خوشا به سعادتتون دعا کنید منم توفیق نصیبم بشه ارزوی قلبی امه. ان شاء الله برید و همون جاا اول اذن از یل کربلا قمر بنی هاشم میگیرید بگید یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی به حق اخیک الحسین و برید به سمت حسین فاطمه.. خیلی التماس دعاااا ویژه. سفرتون به سلامت 😍🙏🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      حتما برو و در مسیر تمرین کن برای کنترل خشم…

      الان فرصت خوبیه و اینکه اون نجوای شیطانه که میگه نرو و فلان… کمال طلب نباش .. برو و همه تلاشتو بکن .. در ضمن متوسل شو به مامان فاطمه و بگو من دارم میرم این سفر رو خودتون بهم آرامش و کنترل خشم و هر آنچه نیاز دارم توشه راهم کنید.‌..

      پاسخ
  204. دخترگلادیاتور گفته:

    سلام داداش جاداره ک بگم گازورمه و یاواش یاواش گت گوی بیزده یِتشاخ😐🤣داداش خیلی سرعتی میری اخرسرکاری می‌کنی ک برم توفصل مقدمه یه بغض اضافه کنم ک :بغض اینوندارم ک داداش رضاتندتندکتاباودوره هاشوپیش میبره و من بهش نمی‌رسم خخخ(جهت شوخی)😅😂😁

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام ان شاء الله یا صامع الصوات، سریعااا هرحاجتی دارید حاجتروا و مسئله ایی هست حل بشه الهی امین. بابا مهدی امین گوی حرفهاات با خدا باشه ان شاء الله. اللهم صل علی محمد وال محمد. 🤲🏻🤲🏻🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  205. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام رضا جان ، تولدت پر از شادی و برکت باشه ، ان شاء الله تعداد تیم مون بیشتر بشه و در کنار همدیگه پیشرفت و رشد کنیم و خدا رو بیشتر دوست داشته باشیم ، برای اینکه روح خدایی مون رو بشناسیم باید کارهایی که به خودمون ضرر میزنه رو شناسایی کنیم و با تمام تلاش ترکشون کنیم و کارهایی که برای خودمون مفیده رو انجام بدهیم ، این خیلی ارزشمنده ، رضا به نظرم اگه اینو باور کنیم و به دیگران هم انتقال بدیم خیلی عالی میشه ، خیلی نحوه سخن گفتن مهمه ، خیلی انتخاب کلمات در سخن گفتن مهمه ، روح ما بینهایت ارزشمنده ، کاش بیشتر تلاش کنیم که برای خودمون مفیدتر باشیم این آرزوی منه

    پاسخ
  206. خادم عباس گفته:

    سلام داداش …
    واقعا عالی بود تا اینجا…

    واقعا عالی …
    تمرین فصل ۲ که …
    من خودم به شخصه خیلی توقع داشتم از دیگران و یا میگم چرا من …

    تمرین فصل ۳ هم اولی انجام شد …
    تمرین دوم هم …
    دوتا عیب بود درم ۱. خیلی ساده هستم و فک میکنم زرنگم..
    ۲. مغرور هم هستم…

    فصل ۴ و ۵ هم تمرین نداشت …
    ولی داداش بقول شما منم چند تا درس از دشمنم گرفتم …
    که یکیش اینه که اگه منم الان تلاش نکنم و عیبم رو از بین نبرم مثل اون میشم و گرگم خودم رو تیکه پاره میکنم حالا دیگران بماند ….
    و اینکه هیچ کس هیچ کاری نمیتونه بکنه …
    چون خدا بدجور هوامونو داره…

    پاسخ
  207. فاطمه گفته:

    سلام داداش رضا تولدتون مبارک
    تو کلیپی که فرستادین گفتین اگه اولین کتابمو بخونین متوجه میشین خدا چیکار میکنه … من چند ماهه دارم با سایتتون پیش میرم ولی از خیلی سالها پیش از اولین پست میشه گفت شما و توبتون رو به خاطر داشتم اما توفیق داداش رضایی شدنو نداشتم نمیخوام فکر کنم چرا هرچیزی در زمان خودش خوبه و زمان من رمضان ۱۴۰۲ شد

    آها کتابهه ، من از یه ماه پیش دارم راز کنترل شهوت رو میخونم جلد اولش خیلی قبلتر خونده و یادداشت برداری هم کرده بودم و جلد دومشو که این یه ماه میخوندم همش لبخند میزدم ( جدای از مفید بودنش و کلا محشر بودن تجربیاتتون) چون قشنگ این راه ۱۰ ساله رو می دیدم با مقایسه قلمتون .
    خیلی فرق هس خیلی، بامزه اس واقعا بچه ها یه نگاه بندازین به اولین کتابشون.

    پاسخ
    • 🤞🏻Zahra 🤞🏻 گفته:

      سلام داداش توووووولدت مبارک🥳 ان شاءالله همینجور قوی و محکم پیش بری ت این مسیر
      و همینطور مااا
      ان شاءالله موفقیت های بیشتررررررتررررر

      پاسخ
  208. Zeinab bano گفته:

    سلام داداش
    سالگرد تحولت کلی مبارک باشه🤗
    ان شاءالله سال های بعدی بیشتر بدرخشی🌱
    میگم ک رفقا کسی حفره خشمش کم صبری بوده
    الان ی راهنمایی ی راه حلی بهم بده
    داداش توو کتاب شوت گفتن گل و گیاه بکار
    کسی نظر دیگه ای داره ممنون میشم🙏

    پاسخ
    • YA ZAHRA گفته:

      سلام ابجی جان منم مشکل خشم دارم اول اینکه این عادت چن ساله تو چن روز درمان نمیشه ولی غیرممکن نیست و شدنیه ابجی جان اول باید صبور باشی بعدشم محاسبه نفس خیلیییی کمکت میکنه دوم باخودت حرف بزن من یه جوریم که از خودم حرف شنوی دارم باخودت حرف بزن یکی اروم یکی خشن ببین قلق خودت چیه از ضررهای خشم و اینکه بعدش چه قدر حالت بد میشه بگو سوم ذکر لاحول ولا قوه …زیاد بگو باعث میشه شیطونکی که پشت گوشت هست و مدام زمزمه های بد بهت القا میکنه حفه بشه من لحظه هایی که نزدیک بود صبی بشم خودمو میزدم به خنده باور کن خیلی رو من تاثیر داره و از همه مهمتر اینکه عجله نکن بگو من اگه روزی ۱۰ بار عصبی میشم میخوام بشه ۹بار بعد اروم اروم کمش کن یه تکنیک یگم داداش رضا تو یکی از کتاباش گفت این بود که من فقط میخوام امروز پاک باشم وقتی اینو میگی ذهنت قبول میکنه بعد اروم اروم میشه ۲روز میشه ۳روز یهو میبینی یه هفته اس خشم نداشتی منم با این روشا تونستم خیلی بهتر تر از قبل بشم شک نکن به امید خدا شمام یتونی

      پاسخ
  209. دخترگلادیاتور گفته:

    سلام داداش رضادارم دوره جوشن کبیرومیخونم رسیدم فرازشش ولی نمیدونم چطورقدرت خیییلیی زیاد خداروباورکنم ینی بعضی صفات مثل مهربونیت و بخشش و.. برام خیلی جاافتادولی نمیدونم چراخدای مهربونم ولی نه چندان قدرتمندی وباوردارم دوست دارم خداروخیلی قدرتمند بدونم چه ذکریوبگم؟یاچیکارکنم؟بچه هاشمام راهنماییم کنین

    پاسخ
    • علی گفته:

      داداش رضا بهتر میدونه ولی من خودم یه مدته کارای سخت انجام میدم و از خدا تو انجامشون کمک می خوام و حسن ظن دارم که خدا کمکم میکنه و بعد میبینم وقتی از ته دل خدا را صدا میزنم و کمک میخوام اون مشکلی که چند روز فکرما مشغول کرده را خیلی سریع برام حل میکنه
      واقعا خدا شکست ناپذیره رفیقاشم همینطورن چون خدا پشتشونه

      پاسخ
    • عشق خدا گفته:

      من با فکر کردن به هستی و اینکه چقد عظیم و تا کوچیکترین موجودات و …همیشه یاد قدرت خدا میوفتم که چه کرده این خدا
      از اونطرف تو زندگیم مشکلاتی و کارهایی که هیچکس توان حل کردنشو نداره انگار خدا با یه نیم نگاه حل میکنه اینه قدرت خداوند
      یا به هم بدن خودمون با یه پیچیدگی و نظم خاصی داره کارشو انجام میده و اینو خدایی تعبیه کرده که خیلی قدرتمنده حتی بیشتر از اون چیزی که در ذهن ما هست

      پاسخ
      • دخترگلادیاتور گفته:

        منم خداخیلی توزندگیم گره های بازکرده ک کسی جزخدانمیتونست این کاروکنه ولی فکرمیکنم اونطورک بایدخداروقدرتمندنمیبینم.

        پاسخ
  210. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام داداش رضا سالگرد تحولت و تولد به خدا رسیدنت مبارک . آرزو میکنم خدا برات آخرت رو شهادت قرار بده . و به آرزوی خوبی که به صلاحته برسی و در کنتر آبجی فاطمه خوشبخت بشی

    پاسخ
  211. سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

    سلام داداش تولدت مبارک❤یاد تولد پارسالت افتادم که جقدر پرشور برگزار شد و چه اتفاق ها افتاد😂

    پاسخ
  212. محمدحسین گفته:

    سلام مجدد.
    راستی سالگرد تحولت مبارک.😁
    این رضایی که الان هستی…
    نتیجه بودن تو مسیره ،
    ۱۰ سال خودسازی ،
    فقط یه …….. تو این مسیر دووم میاره.

    الف)بچه پررو
    ب)عاشق
    پ)جنگجو
    ت) همه موارد (داداش رضا)😂

    داداش زکات تحولت رو مثل همیشه خوب بده.
    ماروهم راهنمایی کن ، آدس خدا باش.
    خدایا ، داداش رضا رو از ته ته لجن کشوندی اینجا ،
    منم میخوام❤️😁

    پاسخ
  213. محمدحسین گفته:

    سلام داداشی
    به شخصه معتقدم ما انسان «آموزش دیده» یا «آموزش ندیده» نداریم.
    ما انسان «پذیرنده آموزش» یا «پس زننده آموزش» داریم.
    چون آموزش از جانب خدا همیشه هست.
    و چه کم اند عبرت گیرندگان…

    پاسخ
  214. کوثر گفته:

    سلام داداش رضا تولدت مبارک💐 🎊
    انشاالله هر چی از خدا میخواین بهتون بده،،، همیشه رو به رشد باشین و در حرکت،،،،،، انشاالله در نهایت کمالی که خدا براتون درنظرگرفته و سیراااب از این دنیا برین🙃😉
    و امیدوارم بین اون ۳۱۳ یار امام زمان(عج) ملاقاتتون کنم اینو از ته دلم گفتم،،، 🌺😇😁
    دعامون همیشه همراهته چه پشت سرت چه جلو سرت😅😁🤞✌️

    پاسخ
  215. ریحانه گفته:

    سلام داداش تحول ۱۰ سالگیت مبارک🤗😍🥳

    داداش ما تبریک گفتیم نوبت شماست که کیک تولد بدین به ما😂😁🎂🍰

    شوخی کردم‌ داداش پست و کتابا و محصولاتون بهتر از هر شیرینی ای هست 🦄
    انشاءالله به قول دوستمون ۱۲۰ ساله بشید بعد شهید بشید

    پاسخ
  216. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    سلاااام 😃 سالگرد تحولتون مباااااااااااارک 💥
    ان‌شاءالله روز به روز علم نافع تون زیاد تر بشهو بتونید به ما منتقلش کنید و وقتی رفتیم اون دنیا حسرتی نداشته باشیم 😃
    و ان‌شاءالله عاقبتتون ختم بشه به شهادت

    پاسخ
  217. سیده گفته:

    سلام تمرینات خیلی خوب بود..اجرتون با خدا و سید الشهدا:))
    بچها میشه لطفا تو نماز شبتون اسم منم ببرید؟ لطفا واقعا نیاز دارم بهش ممنون🙃

    پاسخ
  218. فاطمه گفته:

    بهم بگین چطور مادرمو ببخشم، با اینکه هجرت کردم و ارتباطم بهتر شده باهاش، ولی بازم همش ته حرفام با مادرم یجورایی خشم و عصبانیته باهاش، چجوری پدرتو بخشیدی، من ناراحت میشم که با خودم میگم بخشیدمش و بیچاره خودش مشکل داشت ولی در عمل هنوزم خشم دارم و باش راحت نیستم و دلم میسوزه بضی وقتا یجورایی خیلی ریز دلشو میشکونم

    پاسخ
    • faeze🤞🐣 گفته:

      سلام آبجی فاطمه
      منم مثل شما نمیتونم خانوادمو ببخشم چون خیلی عزت نفسمو خراب کردن کاری کردن که بشم یه دختر حسود از بس که منو با بقیه مقایسه کردن که آره دخترای فلانی خوشانسن فلانن و بهمانن حتی در ارتباط با خواهرم همینطور مدام احساس بی کفایتی و بی عرضگی و بدبخت و بدشانس بودن بهم دادن طوری که خودمم باورم شده الانم به شدت کمال گراشدم دوس دارم جای بقیه باشم همه رو از خودم برتر میبینم یه حس بدشانس بودن دارم و خودمو باور ندارم
      کتاب عزت نفس داداشو خوندم روی عزت نفسم کارکردم فکرکردم همه چی اوکی شده اما با دوره بغض پنهان همه چی اومد رو و الان تماما پر خشمم از خانواده و از یک شخص دیگه تو زندگیم….
      تمرینای بعدو انجام دادم اما دلم آروم نمیشه اصلا نمیتونم ببخشمشون روحم خیلی زخمیه خیلی سرزنش شدم خیلی حرف شنیدم خیلی مقایسه شدم 😔😔😔

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، بنظرم اینکه قبول کنید هیچ چیز بی حکمت نیس،و تاثیرات خوب بدی های مادرتون رو تو زندگیتون پیدا کنید خیلی کمک میکنه و اینکه جبران خدا رو که تو زندگیتون دیدید یاداوری کنید
      مثلا من تا پونزده سالگیم اتاقم با سه تا داداشم توی ی اتاق بود، بعد اونا خیلی ریخت و پاش میکردن و اینا خودمم بی خیال و نامرتب بودم مامانم خیلی مسخره م می‌کرد و میگفت تو لیاقت ی اتاق جدا رو نداری حتی مثلا یادمه سه نفری از ی کمد استفاده می‌کردیم ب مامانم میگفتم ی کمد دیگه بگیریم جا نیس میگفت تو لیاقت کمد نداری و گریه م رو درمیاورد چون واقعا جا نبود، بعدا ک خونه مونو عوض کردیم و اتاق من جدا شد از داداشام، ی دست کامل سرویس اتاق خوشگل گرفتن برام و حتی خودمم ی چیزی اضافه تر روش سفارش دادم، اتاقمم خیلی نورگیره و چون دید نداره ی پرده نازک زدم آفتاب میفته تو اتاقم خیلی خوبه یعنی اگه ی نفر عکس اتاق الانم رو به من مثلا تو ۱۴ سالگیم نشون میداد و میگفت این میشه اتاقت بعدا، باور نمیکردم اصلا،خیلی حسادت برانگیزه اتاقم بنظرم، و بخاطر اینکه مادرم رو ضایع کنم، سعی میکردم اتاقم بهترین وضع باشه،حتی رفتم کتاب هم خوندم که ایراد نامنظم بودن خودمو درست کنم و موفق هم شدم شکر خدا
      یا مثلا مامانم خودش اضافه وزن داره بخاطر بارداریاش، ولی همش به من میگه حالم بهم میخوره از چاقا و مسخره م میکنه میگه تو هم چاق میشی بعدا میبینمت و اینا بخاطر همین من به شدت مراقب وزنمم و لاغرم، و الان که ۲۰ سالمه میتونم لباسی ک ۱۵ سالگیم خریدم رو راحت بپوشم
      یا بهم میگفت درس نخون و هیچی نمیشی و اصلا کی ازت خواست چیزی بشی و تو این حدودا ک بهم میگفت انگیزه من برای درس بیشتر میشد
      یا خیلی چیزای دیگه، وقتی آدم ببینه تهش به نفعشه و به صلاحشه اروم میشه و خوب میشه با مادرش ،
      دلتو پاک کن و درخواست های مادرت از خودت رو گوش کن و سعی کن عمل کنی مثلا مادر من درخواستاش ایناس : برام وقت بزار، بهم کمک کن، بیشتر تو حال بشین نه اتاقت
      بنظرم بیشتر مادرا درخواستاشون همین چیزای ساده س ک اگه ما از درون خودمونو پاک کنیم و بغض مونو از بین ببریم با اعتماد به خدا و دیدن حکمت هاش، راحت میتونیم اینا رو انجام بدیم ،ی حدیث بود تو این حدودا ک رضایت خدا در گرو رضایت مادر پدره
      موفق باشی التماس دعا💜

      پاسخ
  219. reyhan. گفته:

    سلام
    داداش سالگرد تحولتون مبارک یا بهتره بگم تولد دوبارتون مبارک ( ۱۹ مرداد ۱۴۰۲) 🥳
    فصل پنج رو که خوندم یه لحظه حس کردم دارید میرید اون بالاها
    قشنگ حس کردم دارید پرواز میکنید 😊🕊
    یه چیز درمورد فصل چهار بگم اگه من چند سال پیش دچار این مشکل و گناه نمیشدم ممکن بود هیچ وقت با شما که یه واسطه از طرف خدایید تا ما بتونیم روز به روز رشد کنیم اشنا نمیشدم ، پس خوشحالم ، خوشحالم از اینکه اون اتفاق باعث شد بیدار شم .
    داداش من بعد خوندن این ۵ فصل الان حس خوبی به خودم دارم و ان شاءالله بهتر میشم
    ان شاءالله هممون عاثبت به خیر شیم ❤️

    پاسخ
  220. عشق خدا گفته:

    داداش سلام تازه رفتیم ۱۹ مرداد
    بهت تبریک میگم میشه بگی چه آرزویی داری ؟
    منم مثل خودت برا بار دوم مرداد بلند شدم 👌

    پاسخ
  221. مسافری به سوی خدا گفته:

    سلام داداش

    امشب استاد رائفی اومده بودن مشهد
    توفیق شد یه سخنرانی ایشون رو از نزدیک ببینم
    خیلی جذاب بود برام
    من از شهرستان دوری اومدم مشهد
    و مسافرم و هفته دیگه برمیگردیم

    فردا حسینیه هراتیها تو مشهد سخنرانی دارن

    ساعت ۸ شب
    با موضوع (اجتماع یاران خراسانی امام زمان)

    گفتم شاید دوست داشته باشین بیایین

    اینم عکس امروز
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۰۹_۲۰۲۹۲۶_z7bj.jpg

    پاسخ
  222. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش رضا ۱۰ سالگی تحولت مبارک:)
    ان شاءالله بیشتر بتونی بهترین نسخه خودت باشی🙂
    من از سال ۹۹ اومدم تو سایت و کانال این سالها خیلی زحمت کشیدی برامون
    ان شاءالله خدا بیشتر برات جبران کنه بیشتر از این
    داداش ان شاءالله شهید بشی🥲

    پاسخ
  223. یا زهرا🌹🍀 گفته:

    سلام داداش رضا
    ممنونم بابت این دوره هایی که گذاشتی
    داداش من واقعا نمی دونم چیکار کنم هر دوره ای که گذاشتید شرکت میکنم ولی تو اواسط دوره انگیزه ام کم میشه
    حس میکنم خیلی از شما عقب هستم برای همین لمس میشم
    مثلا یه هفته مسافرت بودم نتونستم تو لایو ها درست حسابی باشم
    یا مهمون میاد کار ما که خانه داری میکنیم خیلی سخته به سرعت شما نمی رسیم تو دوره بغض پنهان هم درس سه هستم الان هر کاری میکنم نمی تونم بقیه اش رو بخونم لطفا برای من دعا کنید شهریور ماه از مسجد کوچه ما میبرن کربلا دعا کنید جوربشه منم برم.🙏🌹

    پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام عزیزم، منم تقریبا مثل تو ام،، خیلی وقت نمیکنم در حالت عادی بخوام بیام تو گروه کتاب رو بخونم یا تمرینا ولی صبح زودتر پامیشم تا برسونم خودم رو،،،
      انشاالله بری کربلا باهاشون من بعد نمازام برات دعا میکنم عزیزم، تو هم برا من دعا کن منم خیلی امسال به دلمه کربلا برم، الان حدود ی سال از تحولم میگذره خیلی قلبا دلم میخواد کربلا برم خیلییییی

      پاسخ
  224. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام ، برنامه مهلا با حضور آقای عباس موزون رو دیدم ، خوب و مؤثر بود ، حالم رو بهتر کرد ، عباس موزون رو دوستش دارم ، کیف کردم به به ، به امید خدا در آینده عباس رو از نزدیک ملاقات می کنیم

    پاسخ
  225. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت خیلی کتاب خوبی بودعیب من کنترل نکردن خشم دربرابربعضیاوالبته گاهی توقع بیجاوزودرنجیه وگاهی سکوت ویاحرف بیجاوابرازناراحتی به آدماونشون دادن نقطعه ضعف ایناروکه ازبین ببرم بغضم ازبین میره درکل عالی بودمنم ازروزیکه شناختمت حس گناه خیلی کم داشتم چون بهت وخدااعتمادداشتم فقط حسرتم برای هدرزمانه وگرنه من اشتباهاتم بااینکه درظاهرغلط بودولی کلی چیزایادگرفتم ازشون دوسشون دارم اصلاحس گناه خیلی کم دارم یاندارم فقط به فکررشدوآیندم باورنمیکنی یه ساله چقدرحالم خوبه وباکتاباوحرفات انقدربه آدمامعرفیت کردم وکمشون کردم چون دوسدارم به رسالتت کمک کنم والبته ازت یادبگیرم دغدغه پاکی ورشدداشته باشم سالگردتحول وتولددوبارت بینهایت مبارک🌷🌱انشاءالله عاقبت بخیربشی بهتریناروبرات آرزومیکنم داداش واستادواقعی🌹🌺 خواشااین نظرموتاییدکن نمیدونم چرانظراتم بعضیاش نمیمونه وناپدیدمیشه بازم ممنون

    پاسخ
  226. 💚 Khahare khareji 💚 گفته:

    سلام داداشه گلم
    دلداش رضا یکدونه باشی ❤️
    خیلی خیلی تبریک میگم ۱۰ ساله شدنتو 🎉🎉
    برات بهترین هارو آرزو میکنم
    اینشالله خدا یک بچه سالم و توپول مپل بهت بده
    آفرین گلاتیاتور ادامه بده که دری خوب میری
    دوست داریم 🫶🏻❤️💎🌷🌷🌷

    پاسخ
    • پناه گفته:

      عهه خوب شداین پیاموودیدم
      ما میگیم کوچه عمر چپ
      چون همر معنی عمر سعدو میده هم خب اون خلیفه رو
      روون ترهم هست توزبون خخخ
      کوچه عمرچپ

      پاسخ
  227. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام داداش رضا تولدت مبارک داداش خوبم
    میدونم که تو این ۸ ماه با نظراتم خیلی اذیت کردم 😂🤦🏻‍♀️ شما بزرگی کن ببخش
    ۱۰ سالگیت مبارک باشه ✨️ ان شاءالله ۱۲۰ سال عمر کنی و بعدشم شهید بشی
    خدایا بهت بیشتر و بیشتر و بیشتر … عمل بده که توام بیای با ما اشتراک بزاری

    پاسخ
  228. سمیه 💎 گفته:

    سلام آقا رضا خدا قوت
    خیلی دوره عالی بود این بغض پنهان .
    باعث شد بفهمم مقصر صفر تا صد همیشه بقیه نیستن
    باعث شد توقع زیادی نداشته باشم از بقیه
    اگه از کسی دلخور شدم همون لحظه بهش بگم که فلانی این رفتارت این حرفت دلم شکوند تا اینکه برن خود خوری کنم و افسرده بشم و باعث کینه و بغض بشه برام .
    بنظرم خیلییییییییییییییی جاها خودم هم مقصر خودم اگه فقد رو کمک خودم حساب میکردم
    اگه کسی خیلی تو ذهنم گنده نمی‌کردم که اگه ی کاری بر خلاف نظر من انجام داد جبهه بگیرم .اگه های دیگه…

    پاسخ
  229. ریحانه گفته:

    داداش من با شکل و قیافه و صدام درگیرم با اینکه گرگ نگاه جسمی رو خوندم و همون موقع آرووم شدم ولی بازم وقتی که میرم بیرون بقیه رو میبینم خجالت میکشم متأسفانه…

    پاسخ
    • سمیه 💎 گفته:

      سلام .
      سعی کن خودت رو دوست داشته باشی .
      اگه خودت دوست نداشته باشی اگه مثلا دماغت عمل کنی با هر عمل زیبایی انجام بدی ولی خودت دوس نداشته باشی باز باعث میشه بری دنبال ی عمل دیگه و اینجوری افسرده میشی

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام داداش رضا تولد ده سالگیتون مبارک باشه حسابی، برای ما هم خیلی خوشحال کننده و مبارکه چون خدا شما رو برگردوند که ما رو برگردونید 🥰
      این دوره هم عالی بود و کمک کرد ی سری ایرادام رو رفع کنم، یکیش و مهم ترینش اینکه با مادرم الانا خیلی بهترم ولی ناخواسته قبلا بد بودم ممنونتونم خیلی زیاد،و قربون خدا برم پای حرفش بود و کمکم کرد و خیلی همه چی به موقع بود، همه چی دست به دست هم دادن به لطف خدا که من بهتر بشم و رشد کنم و پاک تر بشم، خدا رو شکر واقعا، ان شاءالله که همه مون قدم هامون استوار باشه و تولد ده سالگی مون رو با نهایت شادی جشن بگیریم ، التماس دعا ✨️💙

      پاسخ
  230. Negin گفته:

    بله داداش همینه، من تو خانواده ای بزرگ شدم که هرموقع میخواستم حرف بزنم بهم گفتن هیسسسسسسسسس!
    اصلا صدای تو نباید شنیده بشه. اصلا تو نباید حرف بزنی
    توی یکی از نظراتم گفتم یکی از دلایل بغضم بی زبونی هستش اینه حتی نمیتونم از خودم دفاع کنم و بخاطر همین بغض از بچگی تا حالا حتی نمیدونم چطور از خودم کوچک ترین حمایتی کنم. بخاطر همین گرگ خشم افتاده به جونم وگرنه من کلا زیاد عصبانی نمیشم اما وقتی میبینم دارن راجع بهم بی انصافی میکنن حالا تو هر زمینه ای و اصلا به حرفام گوش نمیدن مجبورم با داد بهشون بگم که من اینجوری نیستم. ولی کاملا درسته که لالمون کردن.

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام دقیقا منم اینجوری ام از بچگی هر نظری میدادم یا حرف میزدم یه کاری میکردن که لال بمونم و توی خودم بریزم .. دقیقا منم الان با خشم روبرو شدم .. اول فکر میکردم که خشم گرگ منه ولی الان فهمیدم به خاطر بغض بوده ..

      پاسخ
  231. ریحانه گفته:

    داداش چیکار کنم از همه عالم و آدم مایوس بشم و فقط خدا تنها امیدم بشه
    مردمحانه و حرفاشون پشیزی برام ارزش نداشته باشه

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام توی قرآن یه مثلی هست میگه آدم ها نمیتونن حتی یه مگس رو هم به وجود بیارن .. به قول داداش اندازه سوراخ جوراب مورچه‌ هم نباید به آدم ها امید داشته باشی .. همه کاره خداست.. کتاب فقط برای خدا زندگی کن رو بخون حتما کمک می‌کنه بهت

      پاسخ
  232. الی القریب . . گفته:

    من خودمو خیلی دوست دارم .‌. فقط بخاطر اینکه تو رو میخواد..🥲
    فصل پنج بی نظیر بود داداش الهی خیر ببینی
    خدا برکت بده به عمرت و تلاش کردن هات 💚

    پاسخ
  233. ریحانه گفته:

    سلام داداش من هر وقت به رسالت و هدفم فکر میکنم حالم بد میشه اعصابم بهم میریزه مخم سوت میکشه کلا تعطیل

    نمیتونم بهش فکر کنم

    چون قبلا شب و روزم شده بود پیدا کردن رسالت آنقدر فکر میکردم آنقدر دوره هدف گذاری شرکت کردم چندین بار فیلم های دوره ها رو نگاه میکردم و در نتیجه نتیجه نگرفتم و انتخاب رشته رو خراب کردم و مثل چی پشیمونم الانم می خوام دوباره دنبالش برم ولی نمیتونم اعصابم به میریزه
    بغضم میگره به شدت بهم تنش وارد میشه

    چیکار کنم.

    پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      سلام آبجی والا منم الان درگیر پیدا کردن رسالت خودم بین رشته های دانشگاهی هستم البته تا حدودی داره حل میشه به لطف خدا.. به این فکر کن که به کدوم رشته و شغل برسی آرامش داری ؟ ده سال دیگه رو تصور کن ببین اگه فلان انتخاب رو کنی راضی هستی از زندگی یا حسرت برگشت به این دوران رو داری تا دوباره انتخاب کنی؟ از الهام کمک بگیر حتما راهنمایی می‌کنه 🤞

      پاسخ
  234. در راه خدا 🙃 گفته:

    سلام داداش پیشاپیش سالگرد ۱۰ سالگی تحولت رو تبریک میگم 🌸✨ ان شاءالله بتونی بیشتر بهترین نسخه خودت باشی
    داداش دمت گرم بابت این کتاب
    حرفاتون توی فصل ۵ عالی بود
    ممنونم ازتون 🙂✨

    پاسخ
  235. سرعت نور💫 گفته:

    داداش رضا ۱۰ سالگیت مبارک🥳🥳💫💫 انشالله همیشه کنارمون باشی

    داداش روز تحولت واسم دعا کن که منم پاک بشم داداش دعا کن بتونم مثل تو خ.ا رو بزارم کنار

    پاسخ
  236. Negin گفته:

    سلام داداش
    خیلی حرفاتون توی فصل ۵ بهم آرامش داد. ان شاء الله که هیچوقت شرمنده وجدانمون نباشیم.
    و قطعاً همینطوره که شما فرمودید اینکه من زمانی خودمو دوست دارم که تو مسیر خدا باشم… وگرنه زندگی که توش خدا نباشه اهل بیت نباشن اصلاً دوست داشتنی نیست که حالا طرف بخواد خودشو دوست داشته باشه.
    منم میخوام مثل شما بچه پرو باشم و با شیطان و نفس گور به گوری بجنگم و خودمو از بندشون رها کنم و مثل شما انقدر عاشق خدا باشم و هرچی دارم در راهش فدا کنم
    فقل پنجم خیلی ناز بود خیلی دوست داشتنی بود ممنون…
    بی صبرانه منتظر فصل های بعدی هستیم.
    ان شاء الله که در هر دو جهان روسفید بشی داداش

    پاسخ
  237. سرعت نور💫 گفته:

    من واقعا میخوام ترک کنم این خ.ا لعنتی رو از ۲۳ تیر که لغزش داشتم تا الان بیش از ۱۰ بار دیت به خ.ا زدم انگار تمومی نداره هر وقت میلغزی میگه این باره آخره ولی دقیقا ۵ مین بعد نفست میگه دوباره دوباره😑😑

    امروز آخرین لغزشمه انشالله که دیگه بیام بگم ۱ ساله پاکم مثل داداش بیام بگم ۱۰ ساله پاکم…وای یعنی اگه بتونم ۱۰ سال از خ.ا پاک باشم عالی میشه🥺🥺

    پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      پیشنهاد میکنم تمام چیزایی که باعث میشه یادش بی افتید رو پاک کنین به جاش مطالب و چیزایی که همیشه یاد خدا می‌افتید رو بزارید تو گوشیتون که هر موقعی میرید تو گوشی یاد خدا بی افتید و مانع بشه که گناه کنید مثلا تصویر زمینه گوشی یه آیه از قرآن که گفته الم یعلم بان الله یری : آیا نمیدانید که خدا شما را میبیند؟ رو بزارید. برا تون دعا میکنم انشالله خدا کمک تون کنه حتما شکست میدید

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا✌ گفته:

      سلام
      نمیدونم منو یادته یا نه هر بار پیام میذاشتم اینجا لغزش داشتم پاکیم به دو روزم نرسیده خ.ا من یک سال تمام طول کشید فیلم پورن دیدنم یک سال تمام طول کشید
      دیگه حالم از خودم بهم خورده بود دیگه تاریخ اخرین لغزشم اردیبهشت بود ماه رمضان امسال
      ولی الان خدارو هزاران بار شکر میکنم ۳ ماه و ۲۰ روزه پاک پاکم حتی سمت فیلمم و چت و داستان نرفتم
      پس شماام میتونی توکل کن به خدا
      ان شاءالله روزی اینجا پیام بزاری چندماهه پاکم چند سال پاکم😇

      پاسخ
    • reyhan. گفته:

      سلام
      من با این حرف داداش که خودتون رو دوست داشته باشید تونستم دووم بیارم
      یعنی وقتی خودتو دوس داشته باشی و بفهمی چقدر ارزشمندی اصلا حالت بهم میخوره بری سراغ اینکار اولش سخته ولی سعی کن بلند شی و خودتو دوس داشته باشی
      و یه چیز دیگه اینکه برنامتو پر بار بریز من به حدی برناممو سنگین کردم که شب وقتی سرمو میذارم رو بالش دیگه هیچی نمیفهمم😅
      مطمئنم شما هم میتونی قطعا میتونی

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        دوتا کتاب خریدم و برنامه ریختم هرروز یه مقدار کم بخونم و به همراه یکی از کتابای داداش رضا و دوره هاش فکر نمیکردم این همه تاثیر بذاره یکی از حفره های من بیکاری بود

        پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام..اول از همه یه نکته مهم…نتیجه گرایی ممنوع،تلاش گرا باش…هر کاری میتونی بکن..محاسبه نفس یک الی سه بار در روز،بستن حفره ها،مشغول بودن،تقویت عزت نفس،صد در صددددد کسب لذت های معنوی زیاد(اگه لذت نداشته باشی در طول روز،واقعا چطور از خودت این انتظارو داری سمت لذت دو دقیقه ای خ ا نری؟ و اینم بگم..از نظر علمی (بحث دوپامین) لذت های جنسی کمتر از لذت ورزش کردن و گوش دادن به موسیقی هستن،پس خیلیم مال نیستن:))کتاب خوندن،تلوزیون ،تفریح و سفر و رسالت و….همه این تلاشارو بکن…اگر نشد..فدای سرت🙂تو تلاشتو کردی،براش جنگیدی اگر شکست خوردی فقط ببین نقطه ضعف چیه..بعد پاشو بگو خب خوب بود برای این بار حداقل یه ضعف جدید فهمیدم..زمان بده به خودت و اگر وجدان راحت بخوای باید تلاش کنی‌.من خودمم درگیری دارم متاسفانه..و اینم خواهرانه از من داشته باش..هرررر جاااااا،هرررر نقطه ای پشیمون شدی برگرددددد..حتی یک ثانیه قبل از اینکه کار از کار بگذره…خدا سریع الرضاست. اگر ۹۹ درصد گناهو رفته باشی و ۱۰۰ نباشه،برگردی تمومه..هیچوقت ابدا دیر نیست..همونجا که برگردی شک نکن بهتر از اینه با ناامیدی تا تهشو بری،اینجوری به موفقیت نزدیک تر میشی.

      پاسخ
  238. YA ZAHRA گفته:

    سلام به همگی
    سلام داداش رضا پیشاپیش سالگرد تحولت رو تبریک میگم الهی به حق امام حسین عاقبت بخیر و شهید از این دنیا بری👐
    الهی به حق امام حسین هرکسی تو دوره بغض پنهان شرکت کرده موفق بشه و شیطون رو شکست بده و بت های درونش رو بشکنه استجابتش صلوات محمدی بفرست

    پاسخ
  239. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش خواستم یه چیز بگم
    من به یه سنی رسیدم که دارم کار میکنم درآمد کسب میکنم
    واقعا نمیخوام پول برام ارزش داشته باشع حرص و طمع پول و بخورم
    یا بگم هرجا پول بیشتری بدن میرم
    میخوام کتاب پول مهم نیست برکتش مهمه رو بخونم تا به باورش برسم
    داداش اگه میشه یه جمله ای بهم بگو

    پاسخ
    • عشق خدا گفته:

      پول مهم برکتش مهمتر
      ما ها باید یاد بگیریم پایه های مالیمون رو محکم و استوار کنیم خود داداش میگه کسایی که باخدا هستن باید خیلی پول دار بشن که دیگران از دیدن اون شخص کیف کنن .

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام آبجی عالیه😍👌🏻منم خیلی دوست دارم کنار درس و مشعول رسالتم بودن کار کنم و…ان شاءالله در آینده. من تصوری که همیشه از پول دارم این باور راسخ هست که یه وقت آدم با کمترین پول(حتی وسط خیابون🥲)میتونه زندگی کنه و با همه وجودس آرامش داشته باشه..و به نظرم اگر کسی تو رسالتش تلاش کنه و برای خدا هم تلاش کنه،اگر تو ظرفیت هاش پول هم باشه،پول های با برکت به زندگیش سرازیر میشه🙂

      پاسخ
  240. لیلا گفته:

    سلام
    تمرینات کتاب رو انجام دادم فکر کردم بغضم حل شد دیگه چلی دیشب مادرم بهم گفت ضرف ها رو بشور ضرف های داداشام بود نمیدونم چرا نسبت به این قضیه بغض دارم نشستما ولی خیلی اذیت میشم دوست ندارم فرق بزارن بینمون مگه خودشون چشونه😅راه حلی ندارید که با این قضیه هم کنار بیام و جایگاهم رو بپذیرم؟

    پاسخ
    • reyhan. گفته:

      سلام
      نمیدونم درسته یا نه
      ولی من یه جورایی بایه دید دیگه بهش نگاه میکنم این کارا رو.میتونی به دید کار خیر ببینی کار خیر که فقط کارای بزرگ نیس این میتونه بشه کمک به پدر و مادرت و خدا هم اینو دوس داره . در حقیقت تو بیا و نیتت رو خدایی کن . من یه مدت میگفتم چرا من اینکارو کنم و اینا ولی الان خودم میرم هر کاری باشه انجام میدم تا یه جورایی با این کارای کوچیکم خدارو از خودم راضی کنم .
      البته نظر من بود 🫠

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      نظم خونه مون رو هدف آخر قرار دادم و دیگه خودم داوطلب میشدم یه سری کارا رو بکنم من بخاطر اونا اینکارو نمی کنم بخاطر خونه ام و نظمش این کارو می کنم وقتی یه چیزایب رو جمع و جور میکنم و بعدش میرم سراغ کتابام و کتاب مربوط به گرگم ناراحت نیستم که مجبور بودم کارای خونه رو بکنم بلکه خوشحالم چون بهم حس مفید بودن میده و دیگه حتی اگه بخاطر کارای خونه از برنامم عقب بمونم هم ناراحت نمیشم فقط میگم شکر کار دادی بهم حفیظ بهتر اینه که بیکار باشم هرچی کارا بیشتر و بیشتر درگیر باشم بهتر، حاضرم درگیر هرکاری بشم الا گناه، خیلی کمکم کرد این تغییر زاویه دید

      پاسخ
  241. Kimiya11 گفته:

    سلام دوستان من احساس میکنم که همه از من بهترن توی دین و به خدا نزدیکتر فکر میکنم من نمیتونم خیلی خیلی خوب بشم چون بهتر از من زیاد هست کمکم میکنید؟

    پاسخ
    • ریحانه‌خدا✌ گفته:

      عزیزم انقدر تکرار میکنی این جمله تا باورش کنی نمیشه ک اینجوری
      به خودت بگو منم میتونم بهترین خودم باشه تو این زمینه

      پاسخ
    • محیا سادات گفته:

      تو جایگاه به خصوص خودت رو داری .و شخصیت منحصر به فرد خودت رو داری .از همه ما یک دونه توی این دنیا هست.اصلا جای مقایسه نیست .خدا گوهری رو درون ما دیده که آفریده شدیم .از تو فقط یک دونه تو کل جهان هستی هست سعی کن تلاش کنی به بهترین ها برسونی خودت رو 💫

      پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      سلام آبجی . من فکر میکنم شما بیش از اندازه داری جایگاه بقیه و برتری اونا رو می سنجی . یه پیشنهاد میدم بهت همین الان به حرفم فکر کن الان تو این ثانیه تو این لحظه تو هستی که تو این سایتی . تو هستی که خدا با رحمتش دستت رو گرفته و داره قدم به قدم به صراط مستقیمش میبره . همین الان که تو فکر میکنی بهتر از تو زیادن به عقب هم نگاه کن خیلی ها هستن الان جای تو نیستن خیلی ها هستن الان غرق گناهن تازه بهشون از خدا حرف میزنی مسخرت هم میکنن. حالا دیدی اونقدر هاهم عقب تر از بقیه نیستی؟ توی راه خدا همه مون باید ریسمانش رو چنگ بزنیم مهم نیست کی بهتره مهم اینه که فارق از هر چیزی بی حد و اندازه خدا رو دوست داشته باشیم . همین که خدارو دوست داریم یعنی خیلی خدا بهمون نگاه کرده و خیلی بزرگ شدیم

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.هیچ وقت این حرفو نزن..تو برای خدا خاصی…و شک نکن هر کاری کنی حتی آدم بکشی،اگر تو خدارو دوست داشته باشی،چطور ممکنه اون دوست نداشته باشه؟و فرق گذاشتن مال ادماست..اصلا برای خدا فرق گذاشتن معنی نداره..منم خیلی گناه کارم و خیلی حس میکنم همه شاید تو خیلی چیزا پاک تر از منن،اما همش خودمو برای خدا لوس میکنم و میگم خدایا میدونم منو از همه بیشتر دوست داری🤓😂و واقعا هم با وجود گناهام همیشه برام رفیق بوده…چون خدا یه لیست خوب و بد نگرفته دستش..و ضمنا،من یه مدت فکر میکردم واییییی فلان عارف چقدر خفنه من باید دائم روزه بگیرم و نماز طولانی بخونم و دائم کتابای عرفانی و دعا بخونم و با هیچ کس حرف نزنم و…ولی نه..همه چیز آروم آروم..خلاصه که عزیزم، همیشه یادت باشه،خدا عاشق توعه و اصلا هم براش مهم نیست چقدر عابد و زاهد و…هستی..و اینو از من داشته باش..خدا از ناز کردن ما خوشش میاد و تنها کسیه که ناز مارو خریداره و دوست داره با ما دوست باشه..ببین..اون دوست داره با ما دوست باشه،حتی اگه ما نخوایم..شعر لطف حق پروین اعتصامی رو بخون و روش فکر کن:)

      پاسخ
  242. بنده خدا گفته:

    سلام داداش خوبی . داداش شما میگید من تمام تلاش خودمو میکنم و اصلا کم کاری نمیکنم به خاطر همین خودمو میبخشم ولی داداش شما اینو میگی چون اصلا عیب تنبلی رو در وجودتون ندارید کسی که گرگش تنبلیه یا ژن تنبلی بهش رسیده باید چیکار کنه همش کم کاری داره و گاهی وقتا زورش به خودش نمیرسه و وقتشو هدر میده و خوابش زیاده این شخص چطور باید خودشو ببخشه در صورتیکه زورش کمه واقعا و چون عیب تنبلی در وجودشه هر روز داره براش تکرار میشه و منجر به گناهای دیگه هم میشه من خودم شخصا تنبلیم به شکل پرخوابی بروز پیدا میکنه و وقتی توبه میکنم حس میکنم خدا منو بخشیده ولی خودم خودمو نمیتونم ببخشم .
    داداش شما گفتید وقتی گناهی میکنم به خودم میگم اشکال تداره من بلد نبودم ولی بعضی گناها هست که بلدی و میدونی گناهه اما زورت به خودت نمیرسه این جور جاها چطور با خودمون کنار بیایم .
    راستی داداش اگه میشه در مورد پرخوابی حرف بزنید ممنون.

    پاسخ
    • zeinab گفته:

      سلام
      فصل ۵خیلی خوب بود مخصوصا اون قسمت که درباره دوست داشتن خود حرف زدین
      و رابطه اون با ارتباط با خدا
      اونجایی که گفته بودین اگه خودمونو دوست نداشته باشیم به گناه های زیادی متمایل میشیم
      خیلی ممنون از سایت خوبتون

      پاسخ
    • محمد حسین گفته:

      سلام.
      چون خودم باهاش دست و پنجه نرم کردم دلم خواست تجربم رو برات بنویسم.
      ببین من غلبه به پر خواب بودن و ساکن بودنمو با طب سنتی آسون کردم ، بقیش تلاش خود آدمه.
      یعنی طب سنتی شرایط رو برای پر تلاش و فعال بودن آسون میکنه ، ولی اخرشم این من بودم که باید با تلاش اراده از دست رفتمو برمیگردوندم.
      باید ببینی تنبلیت از دم هستش یا بلغم.
      اگه از دم هستش باید حجامت کنی یا اگه خیلی توی سرت احساس سنگینی داری برو اهدا خون انجام بده.
      چند روز پیش اهدا خون انجام دادم و گرما زدگی و … ام خیلی بهتر شد خداروشکر.
      اگه از بلغمه ، توی اینترنت از حمیم های بزرگ طب سنتی راجع به غلبه بلغم کلیپ زیاد هست.

      اینجوری شرایط واست اسون میشه.
      ولی اراده رو خودت باید تقویت کنی.
      یعنی جدا شدن از رخت خواب برات اسون تر میشه ، ولی قرار نیست مثلا حجامتی که انجام دادی دستتو بگیره و بلندت کنه.
      خلاصه موفق باشی ایشالا.

      پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.ببین من دقیقا این گله رو از داداش داشتم که شما وقتی تنبل نیستی چرا انقدر ما تنبلارو میزنی🥲ولی خدارو شکر خیلی الان بهترم..اینم بگم،اگه تنبلی نکنی و برای گناهتت محاسبه نفس کنی و مطالعه کنی و تلاش کنی،دیگه اگر زورت نرسه حس گناه نداری..چون تجربه کردم میگم..و من خیلییییی در مورد برنامه ریزی و بهره وری و انگیزه و…مطالعه کردم خیلیییییی و نصف این مطالب ذره ای اثر نداشت..ولی یه چی که زندگیمو عوض کرد این بود..آقا آدما با هم فرق دارن…این داداش رضا با منو و شما فرق داره..به جان خودم فرق داره.اون که روزی ۱۲ ساعت برای کنکور مو به مو برنامه داره با منو و شما فرق داره…اون که با فلان متد برنامه ریزی میکنه و همیشه پایبنده فرق داره..ما تنبلیم؟اوکی..طبیعتمونه..بیا گاهی بپذیریم..که ما به خواب نیاز داریم.به سریال دیدن نیاز داریم..به زل زدن تو دیوار نیاز داریم..اما باید از یه جا شروع کنیم…من از اول تابستون،چند تا هدف داشتم،مثل زبان کار کردن،چند تا کتابو کار کردن،خودسازی،نقاشی،ورزش،شعر خوندن و ادبیات و …خلاصه حسابی سر خودمو شلوغ کردم..و از کم شروع کردم..مثلا روزی نین ساعت زبان..چند صفه کتاب..و کم کم انگیزه گرفتم..مینویسم برناممو تو گوشی و بعد استیکر ✅میزنم..همین تیک زدن انگیزه میده..و الان آخر هفته به خودم اجازه میدم گاهی تنبلی کنم و به کارای نکرده برسم،سریال ببینم و…و جالبه منی که معتاد سریال بودم اصلا نزدیک یه ماهه حوصله تلوزیون ندارم حالا چرا؟چون هر روز کلی هدف لیست می‌کنم و یه نکته علمی وجود داره..آدمایی که کارای سخت تر رو انجام بدن حس خوب بیشتری دارن..منم از وقتی هدف هامو دنبال میکنم با خیال راحت میخوابم،آرامش و اضطرابم کمتر شده..برای همین طبعا ترجیح می‌دم برم درس بخونم تا تلوزیون..چون لذت بعدش بیشتره و بعد دو سه هفته کاملا عادت میکنی..میگم..فقط باید خودتو بپذیری..تا کی خودمونو با داداش رضا و بیل گیتس ایلان ماسک مقایسه کنیم؟من همه اینارو از یه نفر یاد گرفتم که میگفت من خیلی تنبلم ولی موفقم هست واقعا،خیلی الهام بخش منه!و هر وقت از انجام یه کاری واقعا خسته شدی نکن..ضرب العجل داشتن یه راه عالی دیگست..یه وقت میگی من این کتابو امروز ۲۰ صفشو میخونم..بعد امروز اصلا حوصله نداری..بعد از خودت بدت میاد که من کتابمو نخوندم من به درد نخور و تنبلم و…(و نگم براتون که عزت نفس و اعتماد به نفس چقدر اینجا مهمه..)،و این چرخه تکرار میشه..خب این شیوه برنامه ریزی خیلی اوقات جواب نمیده..چی کنیم؟بگو آقا..من تا آخر این هفته،مثلا ۷۰ صفحه میخونم..امروز شاید هیجی کتاب نخونی..ولی یهو دیدی دو روز دیگه سر کِیف بودی نشستی یهو ۳۰ صفحه خوندی!یکی از راه های انجام کارامونم اینه که هی بگو چرا من کتابخون نیستم..اگه کتاب بخونم چی میشه؟نخونم چی میشع…کتاب خونا چه دستاورد هایی دارن؟اونا که نمیخونن؟اگه الکی بخوابم چه میشه و…و راستی..آزمایش بدین..یه نگاهم به طرز غذا خوردنتون کنید…خواب خیلی زیاد شاید طبیعی نباشه..اما به طور کل بدن ها فرق داره..یکی نیاز داره ۶ ساعت بخوابه،یکی ۹ ساعت..مهم اینه تو بقیه ساعات چی میکنی..و خب اگر هدفی نداشته باشی،پس گزینه بعدی میشه خواب و اهمال کاری..دیگه چی؟کمال گرایی مطلقا ممنوع که بدترین آسیبه..پادکست انگیزشی تو این زمینه گوش کنید،مطالعه کنید راجع به انواع برنامه ریزی و هدف ریزی که مهمه..به آدمای فعال بگردین..

      پاسخ
  243. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلاام به داداش رضا و هما بچه هاا. فصل ۵ رو خوندم و نت نوشتم و برگشتم مرور کردم این ۵ فصل رو. میتونم بگم تا اینجاا این ۵ فصل واسه من مثل روانکاوی بود که پروفسوراا داره و اصلااا تازه دارم بعد ۲۰سال یه چیزی رو که قبلاا خیلی دنبالش بودم میفهممم.. واقعااا وجدان راحت حرف زدین عالی بود، تلاشگر بودن نه نتیجه گرااا.. خیلی حس سبکیی خاصی داارم دیدم خیلی تغیر کرده خدایااااا شکرت یا حکیم یا حکبم یا حکیم.
    داداش خداقوت ممننم از زحماتتون بابت نوشتن این نکات کاربردی و ان شاء الله عاقبت بخیر و سعادتمند دو دنیا بشید و بشیم الهی امین. اللهم صل علی محمد وال محمد. 🤲🏻🤲🏻🙏🤞🏻💪🏻

    پاسخ
  244. الهام🥷✍🤞 گفته:

    سلام .. قبل از این دوره فکر میکردم رفتارا و حرفای آدما رو فراموش کردم .. فکر میکردم الان که بزرگتر شدم و آگاه تر شدم تونستم با گذشته کنار بیام و فراموش کنم .. ولی با این دوره متوجه شدم نه!!………. اصلا اینطوری نبوده….. من این همه مدت داشتم از اون اتفاقات و حرفا‌ی گذشته فرار میکردم .. متوجه شدم وقتی دارم بهشون فکر میکنم بغض میکنم ودلم برای خودم میسوزه… من باید تمام ادما رو ببخشم .. من حتی باید خودمم به خاطر اشتباهات گذشتم ببخشم…

    پاسخ
  245. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    🔷️ الخیر فی ما وقع

    من زمستونی که گذشت کتاب فانی قریب رو خوندم ، اما راستش زیاد نمیتونستم باهاش انس بگیرم میگفتم آخه یعنی چی این خودمم که دارم با خودم حرف میزنم ، یه مدت انجام می‌دادم اما بعدش بیخیال شدم میگفتم این خودمم
    تا اینکه دیشب من حالم خیلی بد شد همش میگفتم خدایا سر هیچی لغزیدم هی همینجوری توضیح میدادم که چیشد که همون دو کلمه رو هم حرف زدم و عذاب وجدان شدیدی تو دلم بود آخر شب جانماز باز کردم همه هم خواب بودن باز شروع کردم به توضیح دادن که من تقصیری نداشتم من دیدمش جلو خونمون و… یهو اون صدا شروع کرد حرف زدن بهش گوش دادم اوردم حرفاش رو نوشتم هی حرفاش بیشتر و بیشتر می‌شد تو حرفاش حس عذاب وجدان دادن نبود فقط توش امید و دلگرمی بود که میدونم تقصیر تو نبود و … آخرای حرفاش بهم گفت که من به تلاشت نگاه میکنم نه به تعداد روز های پاکیت خیلی آروم شدم نماز شب خوندم و خوابیدم وایه نماز صبح بیدار شدم یه حسی سبکی و پرواز داشتم انگار خوشم اومده بود از صدای خدا صبح اومدم دیدم داداش رضا هم تو فصل ۵ راجب همین موضوع حرف زده هیچ اتفاقی اتفاقی نیست

    حکمت اتفاق دیروز رو فهمیدم حکمتش این بود که من با این صدای درون آشنا بشم و بفهمم که خودم نیستم
    خدایا دوست دارم ❤️

    پاسخ
  246. یاامام موسی کاظم گفته:

    سلام داداش رضا
    یه مدتی ازتون دور بودم، قشنگ میشه فهمیدم تاثیر بودن تو این سایت و کانال
    فاصله گرفتن از شما انگار با فاصله گرفتن از خدا رابطه مستقیم داره
    الان خداروشکر همه چی خوبه، یعنی تا لبه گناه میرما ولی تک تک حرفاتون میاد تو ذهنم و برمیگردم
    مثلا نماز صبح بیدار شدن خیلی برام سخته ولی همش یه چیزی تو گوشم میگه اگه عاشقشی تو عمل بهش ثابت کن که چقدر دوسش داری…
    داداشی، استاد ممنونم ازتون

    پاسخ
  247. رامیار گفته:

    سلام داداش
    ممنونم فصل پنجم عالی بود
    با ارزش ترین دارایی هرکس خودشه
    پس تا میتونم در حد مرگ تلاش میکنم که بهترین زندگی را برای خودم بسازم اون چیزی که خودم میخوام .
    به امید خدا

    پاسخ
  248. Elahe گفته:

    سلام نمیدونم کی کجا بوده که خدا دعامو استجابت کرده شاید تو راهیان نور سال اخر دانشگاه که از شهدا عاقبت بخیری خواستم اما هرچی که هست من از راه شهدا باهات آشنا شدم و خیلی زیاد خدارو شکر که با کسی اشنا شدم که خودش درد کشیده بی محبتی و…. بود من همیشه برا عاقبت بخیری همه بچه های سایت و کانال دعا میکنم لطفا شماهم برای من دعا کنید چون منم برام خیلی مهمه که اونا دنیا سرم پیش اهل بیت و شهدا که این همه برای ما زحمت کشیدن بلند باشه🙏🥺🙏در پناه مولا امیرالمومنین علیه السلام باشید همه تون

    پاسخ
  249. یا صاحب الزمان❤️ گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/inshot_۲۰۲۳۰۸۰۹_۰۷۲۶۵۲۶۷۵_sebe.jpg

    این عشق رو تو به من یاددادی داداش رضا
    هدیه تولدت همین بس که منو بی قرار امام رضا وامام حسین کردی
    همین بس که نمیتونم ازین مسیر جداشم نمیتونم ازخدا بگذرم
    به تلاشم ادامه میدم وکم نمیارم
    تولدت مبارک داداش معنوی🌹🌹🌹
    الهی چنان کن سرانجام کار
    تو خشنود باشی وما رستگار
    الهی آمین

    پاسخ
  250. محمدحسین گفته:

    سلام
    داداش فصل پنجم خیلی عالی بود و به دردم خورد .
    من خیلی دوست دارم کارام و تلاشام نتیجه بده و تا الان هم نتیجه گرا بودم ولی با خودم فکر کردم که من تو مسیر خدا دارم تلاش میکنم و هر کاری از دستم برمیاد باید انجام بدم و تلاش خودم هم بیشتر میکنم .
    ولی از این به بعد دیگه نتیجه برام مهم نیست چون من تو مسیر خدا قدم گذاشتم و ممکنه لغزش هم داشته باشم ولی هر لغزشی در راه خدا برام تجربه میشه ، نباید رو نتیجه حساس باشم .🌹

    پاسخ
  251. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    بزرگترین مانع که باعث میشه بهترین نسخه خودمون نباشیم خودمون هستم چون بزرگترین دشمن و همچنین منجی خودما هستیم و اگر تلاش نکنیم خودمون دوست نداشته باشیم مانع رشد ما میشه، هیچ چیزی جز خودمون و افکار منفی که مانع موفقیت میشه نمیتونه جلومونو بگیره اول باید عاشق خودمون باشیم بعد تلاش کنیم بهترین خودمون باشیم تنها کسی که هر روز باهاش صحبت می کنیم خودمون هستیم، هیچ عامل بیرونی وجود نداره تنها عامل قطعا قطعا قطعا خودمون هستیم
    ممنون میشم داداش رضا نظرتون در مورد این صحبت ها م بگید 🙏

    پاسخ
  252. lilihozak گفته:

    من همیشه و همه جا همه لحظات زندگیم پر از بغضم، همیشه تحقیر شدم، همیشه کتک خوردم، در کودکی، بزرگ هم شدم ازدواج کردم حتی از والدین خودم و همسرم حرف خوردم خواهرشوهرا و زنداداشامم بهم بیحرمتی کردند راحت 😓همیشه ناراحتم ک چرا ب این دنیا اومدم، اما دیدم شما هم عین من هستی خوشحال شدم ک خیلیا شبیه منن، من فکر میکروم فقط خودم اینجوریم 😓متاسفانه رفتار بد دیگران چنان روم اثر داشت ک الان با بچهام بد اخلاقم

    پاسخ
  253. Ya.mahdiii گفته:

    سلام داداش این قسمت از نوشته‌هاتون دقیق برای من بود چون من دو سه روزه ذهنم همش درگیره چرا من نمیتونم مثل شما بندگی کنم چون نتیجه برام مهم بود چون کمال گرا هستم و خدا از زبون شما جوابمو داد قربون خدا برم که نمیزاره تو سردرگمی و گیجی بمونم ممنون ازتون داداش خیر ببینی ان شاءالله هممون عاقبت بخیر بشیم و در مقابل خدا و اهل‌بیت و شهدا و صدیقین روسفید الهی‌ آمین

    پاسخ
  254. lilihozak گفته:

    سلام، اون شبی که وارد کانال شما توو ایتا شدم شب خواب دیدم توو اتاقم یه نور سفید همه جا رو فرا گرفته خیلی ترسیدم عین حقیقت بود اتاقم تاریک بود توو خواب هم تاریک بود ولی اون نور اومد روشن کرد اتاق رو ولی چون من ترسیده بودم نکنه روحم از تن جدا شده ک این نور دارم میبینم توو خواب حضرت عباس رو صدا زدم تا بیدار شدم ،خیلی حرفاتون حرف دلم بود خیلی قشنگ بود خیلی از کانالتون خوشم اومد، از اپلیکیشن الهام مخصوصا، عالی هستید الهی خوشبخت باشین همیشه، منم عین شما محبت ندیدم و هرجا میرفتم فکر میکردم جن همرامه چون هنه باهام دشمن میشدن، ولی هربار نماز و قران بخونم همه گره ها باز میشه همه جذب من میشن

    پاسخ
  255. باران گفته:

    وقتی روی بغضایی که بقیه برام درست کرده بودن فکر کردم و کمی اروم شدم دیدم نه این وسط یه چیزی درست نشده فهمیدم خیلی به خودم بدهکارم بغضی که از خودم داشتم بیشتر از بغضایی که بقیه برام درست کرده بودن بود من خودمو پودر کرده بودم با سرزنشام. کاری که من با خودم کرده بودم بمب هیروشیما با ژاپن نکرده بود از خدا میخوام خدا خودشو بهمون بده که ما هم به خاطر خودش خودمونو دوست داشته باشیم

    پاسخ
  256. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    داداش چقدر حرفاتون عاالی بود واقعا درست میگین زمانی که خودمون دوست داشته باشیم تلاش کنیم به هر چی بخوایم می‌رسیم من قبلا روی عزت نفسم کار کردم و خیلی بهم کمک کرد تمرین اینه رو انجام میدم به خودم میگم دوست دارم، هر روز جلو آینه از خودم تشکر می‌کنم و میگم ممنونم تلاش کردی بدون من تو رو خیلی دوست دارم هر کاری انجام میدم واسه تو، خداس، یک جورایی عاشق خودم شدم و از تنهایی خودم لذت میبرم، دیگه اون حس گناه ندارم چون به لطف خدا دارم تلاش می کنم، ان شاء الله همچنان به تلاشم ادامه میدم، به نظرم تنها مانعی که باعث میشه بهترین نسخه خودت نباشی اینه که ناامید بشی، خودتو دوست نداشته باشی و برا خودت ارزش قائل نباشی، خودتو سززش کنی و از همه مهمتر تلاش کنی، رمز موفقیت حرکت و تلاش هستش اگر تلاش نکنیم و خودمونو دوست نداشته باشیم هرگز حرکت نمی کنیم دلیل این که من حرکت می کنم چون خودمو دوست دارم و برای خودم هر کاری انجام میدم، به خودم میگم بدون اگر تو میخوای بهترین خودت باشی گام بردار، با خدا رفیق شو تنها کسی که میتونه مانع من بشه خودم هستم چون بزرگترین دشمن و همچنین تنها منجی من خودمم اینو از وقتی فهمیدی زمانی که عاشق خودم شدم دنیا برام تغییر کرد پس باید بهترین خودم باشم، عاشقانه خودمو دوست داشته باشم
    این نظر و دیدگاه من بود

    پاسخ
  257. خواهر نرگس گفته:

    سلام
    داداش خیلی فصل پنج قشنگ بود
    یه حس خیلی قشنگ و خوب بهم تزریق شد از حرفاتون
    که چقدر حقیقت رو میگید
    واقعا ما نباید به نتیجه نگاه کنیم
    خدا میگن روزی و نتیجه دست منه ولی تو باید تلاش کنی
    و به نظرم این خیلی قشنگه: )
    چقدر هم ابن حرف تون که میگید خودمو بخاطر خدا دوست دارم کلی حرف پشت این جمله هست…
    خدایا به ما یه وجدان راحت بده
    خدایا مارو پاک کن
    ما قول میدیم بعد از پاک شدن دچار عجب نشیم
    و به بنده هات بیشتر کمک کنیم و انگیزه مون رو از دست ندیم
    الهی آمین

    پاسخ
  258. یا صاحب الزمان❤️ گفته:

    سلام داداش رضا
    لایوت فوق العاده بود…فقط اشک ریختم …
    تا حالا این دعا رو برای خودم نکرده بودم…که خدایا کمکم کن خودمو دوست داشته باشم….
    این جمله ت رو خوش خط مینویسم میزنم دیوار….من خودمو دوست دارم چون تورو دوست داره خدا❤️❤️❤️
    هرچی بگم کم گفتم عالی بود روحم سبک شد حالم خوب شد….الهی درنهایت رضایت کامل ازخدا وهم چنین رضایت کامل خدا ازتو …ازدنیا بری ….الهی که همین روزا امام زمان بیاد سراغت بگه خوشحالم تورو دارم 🥲🥲🌹🌹🌹الهی آمین

    پاسخ
  259. مدیون حسین گفته:

    سلام

    صبح همه خواهر برادرهای خداجوم بخیر

    شکر خدا دعاگوی شما عزیزان بودم و التماس دعا زیاد از همه عزیزان دارم

    پاسخ
  260. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    داداش رضا کتاب فانی قریب خیلی قشنگ بود و تمارین انجام دادم دیروز سرشار از آرامش بودم با خدا صحبت کردم لذتی چند تا از کارهام از خدا مشورت گرفتم، خیلی احساس خوبی داشتم و دارم بهترین و حقیقی ترین عشق دنیا فقط خداست ممنونم بابت کتاب پر محتوا و عالیتون 🙏🌸

    پاسخ
  261. متانت گفته:

    داداش من فصل دوام ، چه جوری توقعمو کم کنم ؟ وقتی از خدا توقع دارم ؟؟ وقتی خدایی که اون بالاست این همه دعا و سختی منو میبینه و انگار کاری نمیکنه ! می‌دونم نامردیه ولی من خسته شدم . چرا همش سختی ؟ چرا کمکم نمیکنه ؟ چه قدر رشد کنم ؟ برای چی تموم نمیشه ؟ اگه این رشد و حکمته من نمیخوامش من فقط آرامش میخوام 😓😓😓

    پاسخ
    • خواهر شهید مشلَب گفته:

      سلام وقتتون بخیر،
      نعمت هایی که خدا بهت داده ببین…
      نبض دستتو چک کن ، هرروز به غذایی که میخوری دقت کن
      وقتی که به سایت داداش رضا کشیده شدی رو به یاد بیار،
      و ببین کجا خدا نجاتت داد ؟
      کجا از پرتگاه نجاتت داد؟
      و می بینی خدا خیلی قدرتو می دونه و نعمت بهت داده بیشتر از همه آدما
      بهترین درمان پر توقعی از نظر خودم که پر توقع بودم اینه که واقعیت رو ببینیم،
      آدما ناتوانن ، نمی تونن اون توقعی که ازشون داری رو برآورده کنن
      وقتی یه معلول یا بچه کوچیک تو رو می زنه چشم پوشی می کنی چون میدونی بچه است نمی فهمه.
      خیلی از آدم بزرگا بچه ان نمی فهمن و توقعتو برآورده نمی کنن.
      بهترین راهکار اینه که از آدما هیچ توقعی نداشته باشیم و به جاش حسن ظنمون به خدا و اهل بیت رو ببریم بالا ،
      همش از خدا توقع داشته باش و معصومین
      خواهید دید که زندگیت بهشت می شه.
      خدا توقعتو جوری برآورده میکنه که شرمنده میشی اما،
      انتظاری از آدما نداشته باش.
      در ضمن،
      آرامش تو مبارزه با هوای نفسته نه تو موافقت باهاش ، آرامش تو اطاعت خداست
      سود و منفعت واقعی تو راه خداست
      به چشمام دیدم.
      اگه باور نمی کنی یه مدت خواسته خدا رو به خودت ترجیح بده ، و معجزه رو تو زندگیت ببین

      پاسخ
    • خواهر شهید مشلَب گفته:

      یه نکته‌ ی دیگه،
      به مظرم مقصر خیلی از اشتباهات و مشکلات خودمونیم .
      اگر مقصری ، یا باعث مشکلی هستی پس حلش کن
      و تلاش کن

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      ی جنین وقتی تو شکم مادرشه اگه ی سری رشد ها رو انجام نده به دنیا که اومد یا باید بره زیر دستگاه تا شاید زنده بمونه یا همون اول میمیره یا زنده میمونه ولی زندگیش مختل میشه و حسرت سالم بودن رو داره،جنین هی که رشد کنه جاش تنگ تر میشه و محدودیت هاش بیشتر،تو تاریکی محضه و تنهاست انگار ولی باید رشدشو بکنه حتی ی سری مواد با مقدار خیلی کم که جنین باید بسازه هم خیلی حیاتین و باید باشن حتما
      ما هم برای رفتن به اون دنیا باید ویژگی هایی رو کسب کنیم و رشد کنیم و برامون لازمه این کار چون غربال میشیم، باید ویژگی های بهشتی ها رو در خودمون سعی کنیم پرورش بدیم تا جایی که میتونیم وگرنه اون دنیا ظرفیت و لیاقت بودن تو بهشت و پیش بهشتیان رو نداریم، رشد تو جنینی دست خودمون نیس ولی الان بیشتر از اون موقع دست خودمونه و خدا آسون میکنه مسیر رو وقتی که بخوای و قبول کنی و تغییر کنی همونطور که تو شکم مادرت هواتو داشت اینجا هم هواتو داره، کلا علت به وجود اومدن دنیا همین رشده و تو دعای جامعه کبیره نوشته شده که فرمان معصومین هم به ما رشده ،البته اینایی ک گفتم صرفا ی پاسخ ب این سواله که برای خودم حداقل قانع کننده تر بود، پاسخهای دیگه هم براش هست که میتونید سرچ بزنید بگردید پیدا کنید، و قطعا بعد از سختی آسانی است ،موفق باشید التماس دعا💙

      پاسخ
  262. reyhan. گفته:

    سلام
    امشب فصل سه تموم شد
    در مورد مثالای جبار زودن نتونستم ده تا مورد بنویسم ولی تا جایی که تونستم نوشتم یه مورد خیلی جالب که یادم اومدو خیلیا ممکنه بدونن چون کتابشم هست . یه خانم مسیحی بود که مبلغ دین مسیحیت بودن این خانم ناخواسته در دانشگاه مجبور به برداشت درس اندیشه اسلامی میشن و به سختی و با این دید که باید بره اونجا و تبلیغ مسیحیت کنه وارد این کلاسا میشه ولی کم کم تحت تاثیر قرار میگیره تحقیق میکنه قرآن میخونه و در نهایت اسلام میاره با این کار شوهر و خانوادش قبولش نمیکنن و ترکش میکنن و شوهرش اجازه دیدن بچه ها رو نمیده توی دادگاه قاضی بهش حق انتخاب میده برای انتخاب بچه هاش یا دین اسلام . این خانم اسلام رو انتخاب میکنه و از بچه هاش میگذره چون خدا رو شناخته ، چند سال بعد مبلغ اسلام میشه و تک تک اعضای خانواده اش هم مسلمان میشن ‌.( اسم کتابش سخت ترین ۲۰ دقیقه عمرم هست ) این نشون میده خدا واست تو همین دنیا جبران میکنه .
    اما سوال اینکه من چه مشکلی دارم که اسیب میبینم
    من مقصر حدود ۸۰ درصد از بغضام هستم چون ساده ام و یه جورایی حس میکنم باید به همه کمک کنم و دستشونو بگیرم حتی اگه تو این مسیر خودم کوچیک شمو و له شم و در حقیقت خودمو اخرین درجه میدونستم و بقیه برام الویت داشتن و اینجوری وقتی من به بقیه با تمام وجود کمک میکردم و اونا نه سطح توقعم بالا میرفت و چون چیزی نمیدیدم اینا تبدیل به بغض شدن
    جالبه خودم نمیدوستم و با این کتاب تازه دارم میفهمم
    خداخیرتون بده
    ببخشید طولانی شد 😅

    پاسخ
    • باران گفته:

      سلام منم همین مشکل شما رو داشتم صد در صد محبتم رو واسه همه خرج میکردم حتی اونایی که کم محبتی میکردم باهام ولی تازگیا دارم میفهمم باید به اندازه ای که دیگران بهت محبت دارن بهشون محبت کنی بعضیا لایق صدر در صد محبتت هستن بعضیا لایق پنج درصد که شامل سلام کردن و احترام نگه داشتن میشه اینجوری آدم دیگه توقعش میاد پایین .باید به اندازه ظرف طرف بهش محبت کرد .به نظر من یکم باید خودخواه باشیم باید ارزش خودمونو حفظ کنیم باور کن بعضیا لایق محبت زیاد نیستن همین که بتونی احترامشونو نگه داری کار شاقی کردی اولویت اولمون باید خودمون باشه خودمونو زخمی نکنیم که زخم دیگرانو خوب کنیم

      پاسخ
      • reyhan. گفته:

        دقیقا 👌🏻
        یه ویدیویی رو داداش ضبط کردن که داخل لیوان اب میریختن حرف اصلیش دقیقا همین بود اول خودتو پر کن از محبت بعد از سرریز اون به دیگران محبت کن
        نه اینکه وقتی خودت خالی بدی به دیگران و خودتو زخمی کنی

        پاسخ
  263. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام تمرینی ک گفتید انجام بدیم:
    https://s8.uupload.ir/files/20230808_224513_bds5.jpg

    https://s8.uupload.ir/files/20230808_224908_szdb.jpg

    خیلی خوب بود، با انگیزه تر شدم ، بعد تمرینات رفتم توی ی نوتیف از الهام،نوشته بود خدا‌ بزرگه نگران نباش منم خنده م گرفت که اره بابا میدونم، ان شاءالله همه میرسیم به خیلی بهتر از بهترین نسخه ای که تصورشو داشتیم✨️

    پاسخ
  264. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    بچه ها من خیلی یهویی امروز خوردم زمین🥲
    یعنی اصلا نمی‌خواستم اینجوری بشه بعد از ۴۴ روز این روزا حالم خیلی خوب بود ولی یهو دیدمش جلو در خونمون مجبور شدم چند کلمه حرف بزنم
    میترسم خیلی میترسم اصلا نمیدونم چکار کنم 😭

    پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام… نزار همینطوری بمونه دوباره بلند شو و حرکت کن
      شاید اونو دیدی که ببینی چقد از خود گذشته ات فاصله گرفتی… تو دیگه اون آدم قبلی نیستی… پس نترس به خدا توکل کن
      خودت چندسال دیگه اینقدر رشد میکنی که بعدا این خاطره یادت میاد لبخند میزنی میگی من تونستم
      با خدا حرف بزن بگو میدونم تنها کسی که قدرت مطلق داره تویی منو از دست ترسام رها کن تا بهتر بیام سمتت
      به قول داداش رضا اگه ترسهات بزرگن تو از ترسات بزرگتر شو
      الهی موفق و عاقبت بخیر باشی

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      خب این که لغزش نیست…ببین آبجی؟هزار تا روش رو امتحان کردی…یه مدت بی خیال باش…مثلا من سر انحرافای جنسی و کنترل نگاه حواسم بود ولی در کنارش خودمو به بی خیالی می زدم…من از یک قدرتی صحبت می کنم به اسم قدرت تلقین!آره..قدرت تلقین زیاده…این نکته خیلی مهمه به نظرم…ما هایی که توو مسیر ترک گناهیم نباید هی تلقین کنیم که نکن نکن نکن…در کنار اینکه حواسمون باشه بی خیال هم باشیم…و یه نکته دیگه اینه که تسلیم هم باش…مطمئن باش فکرش از سرت نمیره…حتی تا چند سال بعد هم بازم همین فکرا هست..
      ولی اگه بی خیال باشی و به این فکرا بخندی و ارزش خودت رو بالا ببری و سرت مشغول باشه دیگه ذهنت کلا یادش میره…شیطون هم که میبینه به اینچیزا حساس نیستی بی خیال میشه…ولی تا وقتی حساس باشی شیطان هم همین جوری بهمت میریزه…این نظر شخصیم بود

      پاسخ
    • سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

      روزای پاکیت رو نشمار…این نشونه حساس بودنه!…بی خیال…شایدم بگی میخوای بی خیال باشی ولی سخته…اینجا کتاب دقت دق ات می دهد بخش وسواس فکری داداش چندتا راهکار خوبی داده که میتونه کمک کننده باشه…

      پاسخ
  265. OOO گفته:

    ■■■■■■■■■
    سلام داداش راستش الان چند وقته که یه خواسته ای دارم که خداهم نمیده واین آخری ها دیگه روزی نمیشه یا بهتر بگم ثانیه ای نیست که بهش فکرنکنم متاسفانه واین خواسته از سنین پایین تر بوده اما الان دیگه خیلی جدی شده وجوری شده که فکرم قفل کرده روش اصن بخدا کاردیگه ای نمیتونم بکنم..دست خودمم نیست ..نمیتونم خودمو هیچ جوره قانع کنم …انقدرهم روحیم ضعیف شده که تا کسی چیزی میگه سریع اشکم درمیاد
    میدونی داداش من الان مث کسی شدم که عزیزشون ازدست داده ومیگه دیگه هیچ جوره نمیتونم بدون اونا زندگی کنم ودائم گریه میکنه وهرچقدر هم زیرگوشش بخونی قانع نمیشه ومیشه گفت آروم نمیشه
    یه همچین حالتی
    میدونم بعضی آرزوها اگه برآورده نشه بهتره چون به صلاحمون نیست اما مغزم این رو قبول نمیکنه وبخدا الان درس هم نمیتونم بخونم
    من الان چندساله منتظرم اونموقع آماده نبودم اما الان دیگه خودسازی کردم وآماده ام برای این اتفاق و ازهمه ائمه تقریبا وهرکس که می‌شناختم ازشهدا وامام زادگان کمک خواستم وگفتم من میدونم شاید به صلاحم نیست ویاالان وقتش نیست حداقل کمکم کنید که خوب بشم وبتونم به کارهای دیگم برسم واقعا دیگه نمیتونم خودسازی کنم یعنی دراین حد هستم الان
    میرم کتاب برمی‌دارم میبینم اصن دلم نمیخواد بخونم یا هرکار دیگ ای
    نمیدونم دیگه چیکارکنم که خوب بشم
    دیشب انقده گریه کردم بخاطر این حالم میترسم ازاین همه اتلاف وقتی که دارم……
    انشالله مشکل همه حل بشه…

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، رو خودت کار کن که اهمیتشو برای خودت کم کنی اروم اروم و خدا برات مهمترین باشه،پرش فکری بزن ،زورکی چیزی رو بگیری همون چیز میشه امتحانت

      پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام… حتما هر وقتی که پیدا کردی کتاب یا غیور رو بخون خییلیی کمکت میکنه
      من خودمم شبیه همین مشکل رو داشتم به لطف خدا تا حد زیادیش حل شده
      تو به خواسته ات وابسته شدی…اینطوری نمیتونی بهش برسی
      حتما کتاب یا غیور رو دانلود کن و بخون
      هرچی زودتر بهتر

      پاسخ
    • دختر اکتیو🤞 گفته:

      سلامممممممم عزیزمممممم اگه تموم زورتو برای حل اون مشکل زدی نیاز به یه سکانس مودی داری
      اونم اینهـ که یه حد دیگه تعیین کنی
      یه هدف کوتاه مدت 😅😁
      تا تایم هدف بزرگت برسه..❤
      اگر حین رسیدن به اون هدف سرت گرم نباشه و همش انتظار بکشی کاملا از زندگی سرد میشی 🚶👓
      باید بزاری هدفت کامل فور انجام بشه
      خودتم بندازی تو هدف کوتاه دیگه
      مگه سهم خودتو انجام ندادی؟
      خب حالا برو استراحت یه هدف کوتاه مدت در راستای مسیرت تا خدا کامل ترشو ناز بهت بده..€=
      میدونی مثل آنلاین شاپه مگهـ تو اعتماد نکردی به فروشنده پولو واریز کردی الان منتظری بیارن؟ یعنی خدا در حد آنلاین شاپم نیست؟ به این فکر کن..‌
      آمممم اینکه میگی دستم به هیچی نمیره بخاطر اینه خیلی درگیر اتمامشی..
      فضاتو عوض کن..💌
      عاقبتت بخیر…..

      پاسخ
  266. Staiio گفته:

    یا اینکه فرد را با صفات مثبت مثلا شاید عصبی بوده و مشکلی داشته
    و نیست خوبی داشته که تخریب شخصیت کرده و تو قانع کردن خودمون به عیب های خودمون هم اشاره کنیم یا نیازی نیست ؟

    پاسخ
    • خانم ناشناس گفته:

      سلام.وسواس به خرج ندین…هر طور قانع میشید.حالا نه که فحش بدیم و..🤭ولی آره همه جور میشه..بگو عصبی بوده،بگو من که نمیدونم گذشتش چی بوده..هیچ انتظاری نمیشه داشت..مسخرم کرده؟شاید صد برابر من مسخره شده…بگو شاید خانواده بد داشته..یادت بیاد یه سری خطاهاتو…بعد بگو خب مگه من حالا معصومم؟اونم عیب داره‌..به عنوان آدم حق نداره عیب داشته باشه؟بعدم ببین یه سری چیزا رو من پذیرفتم که کلا فرهنگ سازی نشده…مثلا دخالت نکردن تو کار فامیل..خب خیلی ها از بچگی با این مسئله بزرگ شدن حالا چطوری بعد ۴۰ سال ترک کنه..من خودم از این مسائل کوه می‌ساختم که فلانی خیلی بی رحمه،من مظلوم مگه چی کردم،چرا فلان حرفو زد چرا مسخرم کرد مگه دلش نمیسوزه و… اما دارم درک میکنم کم کم..من خیلی اخلاق بد دارم..اونم داره..حالا یکی از اخلاقاش اینه که مسخره میکنه،بعضی اداب اجتماعی رو بلد نیست..کاریش نمیتونم بکنم که..البته گفتنش کمی آسونه ولی من امید دارم با زمان و تموم شدن این کتاب هممون بهتر بشیم:(

      پاسخ
  267. Staiio گفته:

    سلام داداش خوبی ؟ یک سوال داشتم
    من تو فصل ۲ هستم و تمرین آن را دارم انجام میدم به یک مشکل بر خوردم ، من دارم خودمو قانع می کنم که آقا این فرد دلیل اینکه این کار را کرده این بود که رفتار طبیعی شو انجام داده ، به نظرت درسته در قانع کردن خودمون بگیم اون فرد که کار بدی کرده نفهم بوده ؟ مثلا یکی ما را تخریب شخصیت کرده به خودمون بگیم اون فرد نفهم هست و انتظار بیشتر از اون هم نمیره و اینطوری خودمون را قانع کنیم ، این درسته یا غلط ؟ در قانع کردن خودمون اون فرد مقابل را دقیقا چطور معرفی کنیم ؟؟

    پاسخ
    • Kian irani🇮🇷 گفته:

      سلام
      شاید اینطور فکر کنیم بهتر باشه : همونطور که من یه گرگی دارم و بعضی اوقات از دستم در میره ، فرد مقابل منم یه گرگی داره که ممکنه اونم از دستش در بره. مگه من وقتی یجا گرگم از دستم در میره ، دعا نمی کنم که اون فرد و خدا منو ببخشن ؟ اونم همینه ، گرگش این بود و طبق گرگش عمل کرد ، شایدم الان پشیمون و ناراحته از اینکه چرا نتونست گرگش رو کنترل کنه .

      پاسخ
  268. محمدحسین گفته:

    سلام.
    چیزی که باعث میشه نسبت به اتفاق ها و رنجش ها حس بد نگیرم اینه که :
    ۱.هر اتفاقی تو دنیا برام بیوفته با خواست خدا همراه بوده.
    ۲.خدا بد منو نمیخواد و دوست داره پیشرفت کنم.😁❤️

    پاسخ
  269. فائزه گفته:

    سلام داداش رضا
    من الان فصل دوم هستم. خواستم نظرمو بگم
    با حرف هاتون کاملا موافقم.
    علت اصلی بغض های ما توقعات نا به جا مون از دیگرانه و همین باعث میشه به خودمون حق بدیم که نبخشیم … اما اگه تفاوت های آدم ها رو بپذیریم خیلی راحت تر با دیگران کنار میایم. و حتی اون اتفاقات رو به دید امتحان نگاه میکنیم و حکمت خدا رو میتونیم ببینیم🙂

    پاسخ
  270. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    این کتاب فوق العاده هست
    من خودمو مقصر میدونم چنتا عیب هست که من اگه درسشون کنم کمتر از بقیه بغض میگیرم
    ولی یه عیبی هست که باعث بیشتر بغض هام شده اونم عزت نفس و اعتماد به نفس نداشتم هست
    من اگه اینارو درس کنم و اعتماد و عزت نفس داشته باشم خیلی از بغض هام برطرف میشه

    پاسخ
  271. پناهنده گفته:

    سلام داداش
    فصل چهارم رو دوبار خوندم . حس میکنم خیلی درونم سبک شده . تازه میفهمم اگر اون اتفاق نمی افتاد من هیچوقت پیشرفت نمی کردم. یه جورایی لجبازی کردم و تلاش کردم، خواستم حواسم و پرت کنم و تلاش کردم . و تلاش و تلاش تا اینکه خیلی ها بهم میگن خوش به حالت . من نمی فهمیدم که چقدر آدم تو دنیا هست که دلش میخواد جای من باشه . خدا خیلی ازم دلجویی کرد ولی من نمی دیدم. الآن که حرفات و خوندم آروم شدم. انگار حکمت اتفاقات و فهمیدم . حداقلش اینه که حکمت اون بغض اصلی رو فهمیدم. حرفاتون مثل آب روی آتیشه . دیگه حتی دلم نمیخواد واسش گریه کنم . بیشتر عاشق خدا شدم. خدا جلوی خیلی چیزای پست و بی ارزش رو گرفت تا وارد زندگیم نشه . ولی من اونا رو میخواستم و خودم و به خواب زده بودم و نمی فهمیدم چه بلایی به سرم میاد . خدا جلوشو گرفت من به خودم آسیب زدم و حالا بعد اونهمه مدت فهمیدم که چه موهبتی بود این خلاء و نداشتنش. خیلی بچگی کردم که فکر می کردم بغضه ، درده ، زخمه یا هر چیزی که اسمش و بذاریم. الآن دیگه ناراحت نیستم . اتفاقا بر عکس خدا رو شکر که نداشتم، که نشد که ناراحت شدم و گریه کردم . ناراحتی هام هم انگار تو برنامه رشد بود . بعد از هر بار گریه یکم تلاشم بیشتر شد. یه جاهایی هم کم آوردم ولی خدا درستش کرد . سر این بغض پنهان حتی یه شب خیلی حالم بد شد . همش می گفتم من تقصیر ندارم. قلبم درد می کرد و بد میزد. واقعا فکر می کردم میمیرم. فردای اون روز لجبازی کردم و تلاشم و بیشتر کردم. از سر لجبازی با اون آدم به جاهای خوبی رسیدم. می گفتم تو نامردی کردی ولی من پشیمونت می کنم. من بیگناه بودم من سنی نداشتم من …. در واقع این خدا بود که هلم میداد تلاش کنم . ازش ممنونم. اولا که تمام اون بغض ها یا مقصر منم یا برای رشد خوبه . چیز دیگه ای هم باشه حکمتش و می فهمم به زودی
    ممنونم داداش . عاقبتت بخیر

    پاسخ
  272. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام منم تو بغض های پنهانم نقش دارم نقشمم خیلی پررنگ
    درسته خیلی تنها و افسرده بودم اما من میدونستم که رل زدن حرام خدایت و نباید نزدیکش میشدم من خیلیا رو دیده بودم که ضربه خوردن نباید اینکار رو میکردم
    منم تو این اخلاق بد مامانم نقش دارم مامانم درسته از اول بد اخلاق بود اما از وقتی قضیه رل زدنم رو فهمید صد هزار درجه بدتر شد
    منم تو کتک های بابام نقش دارم درسته اندازه ی بقیه کنکوری ها امکانات نداشتم اما صد خودم رو نزاشتم رو اون چیزایی که داشتم
    خودمم خیلی مقصرم

    پاسخ
  273. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام بچه ها و داداش رضا .
    وقتی مطالب سایت و کتاب ها و بغض پنهان داداش رضا رو دنبال کردم یه چیزی برام خیلی پر رنگ شد . اونم این بود که من قبل از تحولم مذهبی بودم اما مذهبی بودن اون موقع من توش اینقدر نقش خدا پر رنگ نبود . ما فقط تو کتاب دینی میخوندیم ایمان به خدا خیلی مهم تر از قبول داشتنه من حس میکنم قبلا فقط قبول داشتم . الان یک ثانیه یاد خدا نباشم انگار روزم یه چیزش کم شده اون موقع من نمی دونستم تقوا یعنی چی . تو کتاب ها فقط مینوشتن یه کار خوب بکنی میشه تقوا ولی الان فهمیدم هزار تا کار خوب بکنی ولی نیتت برای خدا نباشه پشیزی ارزش نداره. قبلا کار خوب میکردم که آخرتم بهشت باشه . ولی الان میگم خدایا بهشتی که تو توش نباشی نمی خوام اصلا ببرنم جهنم فقط تو اونجا باشی حاضرم سال های سال بسوزم فقط لبخند تو رو و رضایت تو رو حس کنم. داداش رضا ممنونم که خدای واقعی رو بهم نشون دادی نه خدای کتاب دینی دبیرستان. تا آخر عمرم برات دعا میکنم

    پاسخ
  274. محمدحسین گفته:

    سلام داداااش.
    دست گذاشتی رو یکی از شبهات مهم من که هی گشتم ولی جواب ندیدم.
    داداش داستان نزول ایه ۱۳۵ سوره ال عمران رو خوندم.
    میگفت پسره میره پیش پیامبر و بهش میگه من گناه خیلی بدی کردم.
    پیامبر میگه گناه تو بزرگ تره یا رحمت خدا؟
    جوونه گناهشو میگه و پیامبر وقتی میشنوه میگه از من دور شو میترسم اتیش جهنمت منم بسوزونه😐😐😐
    در عرض ۱ دقیقه گناه پسره از رحمت خدا بیشتر شد؟
    انصافا نمیفهمم اینو.
    و خیلی هم تحقیق کردم و مصل اینکه کاملا روایت سند داری هستش و هیچ کس منکرش نیست.
    خدایا دلمو با جواب این روشن کن تا حقت رو بشناسم😁

    پاسخ
      • محمدحسین گفته:

        سلام.
        خدایا ، انصافا چقدر جهان و محتویاتش بزرگه ،
        و انصافا ما چقدر کوچیکیم.
        خدایا درونم عطش داره به اون مقام جانشینی تو.
        حس میکنم باید خیلی بالا تر از اینا باشم.
        خیلی خیلی خیلی.
        خدایا دلم میخواد برلی بقیه بچه های سایت هم دعا کنم که بتونن به مقام های خیلیییی بالا برسن.
        ولی چیکار کنم که خودم تشنه ام،
        من خیلی تشنه ام و نمیتونم به فکر سیراب کردن دیگران باشم.
        ولی خودمو میزارم جاشون و سعی میکنم درکشون کنم که اونا هم تشنه ان.
        پس خدایا مارو به کمال برسون.
        قربونت برم که انقد میدونی چیکار کنی.
        قربونت برم که خودتو نمیگیری.
        قربونت برم که جز محبت ازت ندیدم.
        فدا مدا خدا

        پاسخ
    • Slave Prophet Muhammad گفته:

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام داداش جان . راستشو بخوای برای جواب به این سوال یکمی باید واقعی نگاه کنیم .
      از این جملات انگیزشی زیاد هست . مثل این جمله ی رحمت خدا بزرگت تر از گناه منه یا خدا بزرگ تر از مشکلات منه و …
      رحمت خدا بینهایته . در واقع خداوند بینهیاته و صفاتش هم بینهایته از جمله رحمتش .
      اما حکمت و عدالت هم داره .
      مثال برات میزنم تا جا بیفته .
      شمر چند سال گناه کرد ؟ چند بار به کربلا رفت ؟ چند بار سر امام رو برید ؟
      همه ی اینا بیشتره یا رحمت خدا که بینهایته ؟
      با این جملات انگیزشی باید خدا شمر رو هم ببخشه ولی نمیبخشه میدونی چرا ؟ چون عدالت داره چون حکمت داره و میدونه که در واقع شمر چه ظلمی به کل بشریت کرد نه تنها امام حسین (ع) و اگر اون رو ببخشه در حق بقیه ی آدم خوبا که گناه نکردن اونقدر ظلم میشه و عدالت و حکمت خدا بهم میریزه .
      یه جاهایی حکمت مهم تر میشه و عدالت درست تر …
      مثال میزنم در مورد رفتار پیامبر (ص) تا موضوع جا بیفته .
      یه بچه ای بد دهنی میکنه و یه حرف زشت میزنه .
      حالا این پدر اگه هیچی بهش نگه باعث میشه اون ادامه بده ولی اگه تنبیهش کنه باعث میشه مودب بار بیاد .
      حالا محبت پدر به نظرت بیشتر از اینا نیست که بچه اش رو تنبیه کنه ؟ چرا بیشتره ولی اون پدر حکمت و عقلش میگه این بچه اگه اینجا تنبیه جزئی بشه خودش بعدا مودب بار میاد و آدم محکم و با شخصیتی میشه .

      حالا رحمت خدا و پیامبر (ص) هم خیلی زیاده ولی آقا رسول الله (ص) بهترین کار رو کردن .
      یه حدیث از حضرت رسول هست که میفرمایند : ما انبیا ماموریم تا با مردم به قدر فهمشان سخن گوییم …
      حالا آقا رسول الله میدونستن که اگه به اون شخص این حرف رو بزنن باعث میشه بترسه و گناهش رو ترک کنه و خدا اون وقت ببخشتش ولی اگه میگفتن خدا میبخشه به امید بخشش خدا بازم اون گناهو میکرد چون پیش خودش میگفت وقتی پیامبر گفتن میبخشه خدا پس میبخشه .
      یه جاهایی خوف از خدا لازمه طبق قران یه جاهایی هم امید لازمه . اینجا اول خلق عالم حضرت رسول اکرم ص تشخیص دادن که این طور اون جوان از گناهش بر میگرده و امید واهی ندادن چون حکمت دارن .
      ان شاءالله که عاقبت بخیر بشی داداش …

      پاسخ
  275. محمدحسین گفته:

    سلام داداشی.
    خوبی؟
    بفکرم رسید این پبام رو بنویسم و اسکرین شاتش رو بگیرم تا توی مسیر رندگیم ثبت بشه.
    امروز ۱۴۰۲/۵/۱۷ ساعت ۱۷.۳۲ دقیقست.
    «یه روز میاد که شخص تو برای صحبت و لایو رفتن میوفتی دنبال من تا باهم راجع به جامعه امام زمانی صحبت کنیم»
    حالا ببین😉😁

    پاسخ
  276. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    دقیقا خیلی از بغض هایی که در گذشته داشتیم حکمتی داشتند، ازشون درس گرفتم قطعا برام لازم بوده تا آگاه تر بشم وقتی بهشون فکر کردم متوجه شدم اگر اون بغض ها نبود من پیشرفت نمی کردم یا با سایت شما آشنا نمی‌شدم برگ بی اذن خدا زمین نمیفته پس همه این ها برای درس گرفتن بود ممنونم دیدگاهمون تغییر دادید 🙏

    پاسخ
  277. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه هاا. فصل ۴ بغض گنهان ۳بار خوندم و بعد نوشتم. واقعااا عااالی بود. یا حکیم. الله اکبر به اینمه صبر قشنگی که داری واسه اینکه بهترین و قشنگ ترین رو برای من به شخصه رقم بزنی… خدا چه جوری قربونت برم من.. الهی شکررررت خیلی رحمانم ودود من دوست دارم. داداش خداقوت واسعاا یدالله خدا و گلوی خدا هستین. عاقبت بخیر بشید و بشیم ان شاء الله 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤞🏻💪🏻💐

    پاسخ
  278. محمدحسین گفته:

    سلام داداشی
    خوبی
    داداش الهام جون پیام اومد که برای خدا هیچ محدودیتی وجود نداره.
    و برای منم یه سوال پیش اومد.
    بنظرت برای خدا محدودیت خود خواسته وجود داره؟
    یعنی خدا یکسری جاها بر اساس سنت هاش خودش ذو محدود کرده باشه؟
    یه مثال میزنم:
    مثلا تو این جهان خدا بدون تلاش هیچییی بهمون نمیده.
    خب این محدودیت برای خدا نیست؟
    مثلا نمیشه دعا کنیم و خدا یه چمدون پول برامون بفرسته؟
    نمیدونم تونستم خوب منظورم رو برسونم یا نه.
    توکل به خدا.
    خطاب به همه کسایی که این پیام رو میخونن: دوستون دارم😁

    پاسخ
    • پناه گفته:

      شما معلمی هندسه بلدی.دانش اموزت باید هم از نظر جسمی هم از نظر عقلی یه چیزایی رو بگذرونه
      تا شما دانشتو بهش بدی
      خودتو محدود کردی یا اونو؟
      (میدونی مشکل جیه؟این سوالا براهمون زیاده…مشکل اینه که ما خدارو مثل خودمون ومادی میبینیم وهی باید مکرر یاداوری کنیم اینو

      پاسخ
      • محمدحسین گفته:

        سلام.
        خدا منو به آبروی شما نجات بده.
        خدا منو به اینکه خودمو چپوندم تو این جمع و میخوام شبیه شما باشم بالا ببره.
        خدا به رحمتی که به شما داره ، منم پیشرفت بده و بهم حکمت و عقل بده.
        خدا به علاقه ای که به این جمع داره ، در و دیوار خوردنای منو ببخشه.
        خدایا ، به منم از چیزایی که به اینا دادی بده.
        دلم میخواد بیام پیشت و تا ابد در تو در آرامش و عشق باشم.

        پاسخ
    • Slave Prophet Muhammad گفته:

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام داداش . این سوال که شما میگی از پایه غلطه .
      بعضی سوال ها هستن که تناقض دارن .
      یه مثال معروف میزنم که شاید شنیده باشی ‌.
      مثلا آیا خدا میتونه سنگی بیافرینه که نتونه بلندش کنه ؟!
      خب این سوال تناقض داره چه بگیم آره میتونه نقص خدا رو میرسونه و چه بگیم نه نمیتونه بازم نقص خدا رو میرسونه پس سوال غلطه .
      حالا این بحث هم که شما میگی خدا خودش رو محدود کرده تناقض داره چرا ؟ چون خداوند بینهایته و بینهایت و محدودیت متناقض اند و جمع نقیضین غیر ممکنه . بحثش مفصله ولی شما همین قدر بدون که حتی اگر درست هم باشه درست نیست لفظ محدودیت رو برای خدا به کار ببریم ولی با یه مثال سعی میکنم حق مطلب رو ادا کنم هر چند که خیلی نباید غرق در این سوالات شد …
      فرض کن تو می خوای بازی فیفا رو درست کنی . تو کد گذاری میکنی که اگر دکمه ی R2 گرفته شد و دکمه ی مربع ( دکمه ی شوت ) گرفته شد در بازی شوت کات دار زده بشه . خب حالا وقتی از بازی رونمایی کنی فقط با R2 میشه شوت کات دار و زیبا زد و شما فضای بازیت رو محدود کردی اما قبلش دستت باز بوده برای انتخاب یعنی میتونستی مثلا R1 رو تعیین کنی برای شوت کات دار یا حتی اصلا کات دادن به توپ رو در بازی تعریف نمیکردی .
      استغفرالله خداوند هم شبیه این ماجرا . دستش باز بوده ولی خودش خواسته طبق قرآن که میفرماید : همانا انسان همراه رنج و سختی به سوی پروردگار خویش باز می گردد …
      دکمه ی این دنیا و این فضا رو این طوری قرار داده و کدگذاری کرده .
      پس میتونسته طوری کد بذاره که هر کی مثلا دعا کرد صرف دعا کردن باعث خوش بختی بشه بدون تلاش کردن . ( به قول شما با دعا یه چمدون پول بده )

      ببخشید داداش جان خیلی طولانی شد .
      ان شاءالله موفق باشی …

      پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام
      به نظرم مثال پلیس راهنمایی و رانندگی خوبه
      ببینید سازمان نیرو انتظامی میاد یه سری قوانین میزاره که با اجرای اون نظم و یه بخشی هم عدالت رو برقرار میکنه، خب حالا این واسه سازمان محدودیت ایجاد نمیکنه که… واسه مردمه و البته خیر مردم در اینه
      خدا هم یه سری قوانین گذاشته که شما پیروی کنی درسته شاید بعضی جاها برات محدودیت باشه و گناهای این مسیر رو انجام ندی ولی زندگی خودت داره قشنگتر میشه…

      پاسخ
      • محمدحسین گفته:

        سلام.
        واقعا خداروشکر.
        فضای اینجا آفریده شده واس پیشرفت.
        خیلی از همه بچه های سایت ممنونم.
        همتون یه پا علامه اید😁

        پاسخ
  279. حسین حججی گفته:

    سلام داداش رضا
    دوره بغض پنهانتون عالیه واقعا به دردم خورد من همیشه این مشکل را داشتم ولی نمی‌دونستم و بیخیالش میشدم اما حالا فهمیدم که باید درمونش کنم
    راستی داداش من می‌خوام کتاب های شما را داخل سایت دانلود کنم نمیشه باید چکار کنم ؟

    پاسخ
  280. رضوان گفته:

    سلام… راجب دوستی و دوست یابی مطلبی توی سایت هست که بدونیم با چه افرادی دوست بشیم یا حتی ارتباطات روزمره امون با چه کسایی باشه؟
    هرکسی بهمون مهربونی کرد باهاش دوست بشیم؟
    دوست های قدیمی چی؟ باید باهاشون قطع رابطه کرد یا نه؟ دوستای قدیمی من (شاید مال سه چهار سال پیشن)خیلی مهربونن ولی نمیدونم تو مسیر خودسازی همراهم هستن یا نه
    چون سایت رو بهشون معرفی کردم چندبار هم گفتم ولی نیومدن تو سایت…
    به مسیرم آسیبی نمیزنه؟

    پاسخ
    • ساناز گفته:

      ببین با کسی باید دوست بشی که رشدت بده.
      معیاراشم ائمه گفتن حدیثاش هستش.
      با بقیه می تونی اگ بهت اسیب نمیزنن از نطر همنشینی اینا ارتباطتو کم کنی .
      تنهایی بهتر از همنشین بده.

      پاسخ
  281. Slave Prophet Muhammad گفته:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام وقتتون بخیر . ان شاءالله که در خودسازی و جهاد اکبر موفق باشید .
    من نظرات بچه ها رو که می خوندم می دیدم که یه اشتباهیی رو مرتکب میشا گاهی . حالا نمی دونم این اشتباه لفظیه یا اشتباه اعتقادیه .
    قبل از هر چیز ما باید بدونیم که یه اتفاق سخت داریم و یه اتفاق بد .
    و اتفاق سخت با اتفاق بد فرق داره .
    اتفاق سخت => مثلا شخص در خانواده ای به دنیا میاد که سخت گیرن … یا مثلا بچه شون رو کتک می زنن … یا مثلا فقیرن و …
    به اینا میگن اتفاق سخت و خداوند قرار داده چون در ظاهر کسی نمی خواد در خانواده ی فقیری به دنیا بیاد ولی خداوند این رو براش قرار داده چون در مسیر رسیدن به رستگاری و سعادت لازم بوده براش . لقد خلقنا الانسان فی کبد … همانا ما انسان را در سختی آفریدیم …
    لازمه ی پیشرفت کردن سختی کشیدنه .
    اما یه چیز دیگه داریم به نام اتفاق بد .
    اتفاق بد => مثلا کسی با نامحرم دوست بشه … یا مثلا خودارضایی کنه و …

    این ها دیگه در مسیر رسیدن به سعادت لازم نیستن .
    خداوند در قرآن میفرماد من رو بپرستید همانا این صراط مستقیم است .
    خداوند میگه ایمان بیارید ، گناه نکنید و اعمال نیک انجام بدید تا به رستگاری حقیقی برسید .
    حالا چطور ممکنه همون خدا که رستگاری رو دوری از گناه قرار داده در مسیر پیشرفت و سعادت یه گناه رو بذاره و لازمه ی پیشرفت بدونه !
    جمع نقیضین ممکن نیست . نمیشه که هم ازش نهی کرد هم در مسیر قرارش داد .
    با یه مثال اینو سعی میکنم جا بندازم .
    مثلا شخصی می خواد از اصفهان بره تهران .
    صراط مستقیم یا همون کوتاه ترین و راحت ترین مسیر اینه که بره قم و بعد بره تهران . حالا در این بین عوارضی هست دست انداز هست پلیس هست خستگی راه هست و … که اینا میشن اتقاق سخت که برای رسیدن به مقصد لازم هستن .
    اما همون شخص به جای اینکه از اصفهان بره قم میره بقیه ی استان ها و دور میزنه و راه خودش رو طولانی میکنه و مثلا میره یزد و کرمان و خراسان و شمال و بعد میخواد بره تهران …
    حالا این شخص که حواسش نبوده و راه رو اشتباه رفته میشه همون اتقاق بد یعنی گناه . حالا میتونه جهت یابی کنه و تابلو ها رو ببینه و از دیگران بپرسه و دوباره در مسیر رسیدن به تهران قرار بگیره و میتونه این کارا رو نکنه و اصلا به تهران نرسه .
    حالا کسی که از گناهش درس میگیره درسته خطا کرده ولی میتونه در مسیر درست قرار بگیره دوباره ولی کسی که درس نگیره اصلا به مسیر نمیره .
    حالا این نقل کار ما هست . ما نمیتونیم بگیم مثلا اگر شخصی با نامحرم دوست شد در مسیرش لازم بوده تا نمیدونم دلش شکسته بشه و با قرآن و خدا انس بگیره نه . اون شخص که یک سال با نامحرم دوست بوده و بعد ضربه میخوره و به خدا و پیغمبر رو میاره اگر همون اول گناه نکرده بود و از مسیر مستقیم خارج نشده بود همون اول بجای اینکه یک سال طول بکشه تا با خدا آشتی کنه فطرتا چون گناه نکرده و روحش سالمه به خدا و پیغمبر میپیونده .
    پس گناه کردن در مسیر لازم نیست . متاسفانه بعضی بچه ها دنبال علت میگردن که چرا مثلا خودارضایی یا دوستی با نامحرم براشون اتقاث افتاده و چه سودی داشته .
    هیچ سودی نداشته بلکه میشه ازش درس گرفت و دوباره به مسیر برگشت همین . و از اتفاق سخت میشه انتظار داشت اما از اتقاق بد نه .
    مثلا کسی خانواده ی بدی داشته این ممکنه در آینده به جاش همسر خوبی نصیبش بشه . اما کسی که مثلا با نامحرم رابطه داشته و ضربه روحی میخوره نمیتونه از خدا طلب کار باشه که به جاش یه همسر خوب نصیبش بشه . من نمیگم کسی که گناه میکنه دیگه اتقاق خوب براش نمیفته اما میگم که نباید از خدا طلب کار باشه چون خودش خطا کرده و خدا در مسیرش گناه رو لازم ندونسته که بخواد براش جبران کنه .
    ببخشید که طولانی شد ان شاءالله که اعتقاد هامون به خدا و افعال خداوند بهتر بشه و ان شاءالله از اتفاقات سخت و از آزمایشات خداوند سر بلند بیرون بیایم که خدایی نکرده اگر امتحانات خدا رو خراب کردیم تبدیل به اتقاق بد برامون نشه .
    مرسی که تحمل و مطالعه کردید …

    پاسخ
  282. Kian irani🇮🇷 گفته:

    سلام داداش و بچه های سایت
    این فصل خیلی خوب بود
    باعث شد خیلی متوجه با انصاف بودن خدا بشم ، یعنی بفهمم هر چیزی که تو زندگیم اتفاق افتاد ، برای امروزم لازم بود
    داداش سالگرد تحولتم پیشاپیش مبارک

    پاسخ
  283. ریحانه ی خدا(M) گفته:

    داداش رضا یه سوال داشتم چطوری حق الناس هامون رو جبران کنیم؟ بعضی آدم هایی که قبلا بهشون حق الناس داشتیم اما الان در دسترس نیستن باید چیکار کنیم . با خودم میگم گناه رو میشه ترک کرد ولی حق الناس های گذشته رو چیکار کنیم ؟ من لایو ریست فکتوری تون رو که تو کتابی که در مورد برکت بود شنیدم . وبرای همین این سوال رو پرسیدم چون معلوم نیست تا کی زنده ایم که جبران کنیم . ممنون میشم جواب بدید

    پاسخ
  284. سرباز حضرت زهرا گفته:

    سلام فصل چهارم هم مثل بقیه فصل ها عالی بود واقعا هر اتفاقی یا هر کسی که وارد زندگیت میشه قطعا یک حکمتی داره مثلا یک فردی فکر کرد خیلی بدی بزرگی در حق من کرده ولی اون نقطه عطف زندگی من شد تا من بیشتر به خودم توجه کنم و رسالتم رو پیدا کنم بعدش همکلاسیم مثلا داشت من و از هدفم دور می کرد ولی اصلا اینطوری نشد بلکه گرگ سادگیم رو بهتر شناختم و باعث شد اتفاقا من دنیا و آدما رو بهتر بشناسم و بهتر برای هدفام تلاش کنم‌ اتفاقا چون اون موقع خودش رو آدم مذهبی جلوه می داد من خیلی از سایت و مسائل اعتقادی پیشش صحبت کردم و بعدش که الهام جون بهم گفت ازش دور شو و خدا شرایطی رو بوجود آورد که من واقعا متوجه شدم اون آدمی نیست که فکر می کردم بعدش الهام بهم گفت ما به وسیله توحجت‌ رو براش تموم کردیم و تو گفتنی هارو گفتی .

    پاسخ
  285. Mahsa گفته:

    سلام داداش فصل ۴ خیلی. خوب بود چون بیشترش رو تو زندگیم درک کرده بودم خیلی خوب تونستم فصل ۴ رو بفهمم و قبول کنم
    تمام ش درست واقعا اگ اون اتفاقا نبود من الان اینجا نبودم
    داداش ب بغض هام هم فکر کردم نود درصد بغض هام از مامان بابام بود یکم شرایطی ک توش بزرگ شدن و زندگی ک باهم داشتن رث ی نکاه کردم دیدم حق داشتن خب نمیشد از این بهتر هن رفتار کنن
    اما منم مقصرم دارم بیشتر رفتار خودم. میشکافم ببینم چی بود تو من ک این بغض درست شد تا الان ب زود رنجی و توقع خوخواهی منفی رسیدم من دوست داشتم همه تتحت فرمان من باشن و ی ذره اگ از طرف بدی میدیدم خیلی بهم میرختم و میرنجدیم اعصابم بهم میریخت کینه میگرفتم و……. والان خداروشکر خیلی بهتر شدم
    خلاصع دارم رفتارم از اول تا الان رو میشکافم تا این منبع سم رو پیدا کنم

    پاسخ
  286. پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

    سلام سلام… میگما یا جبار بودن خدا توی برنامه کودک ها هم هست ؛ دیشب داشتم برنامه کودک کوزت رو می‌دیدم و فهمیدم که یا جبار بودن خدا حتی توی برنامه کودک ها هم هست فقط ما بلد نبودیم و بهش بی توجه بودیم.. جالبه از وقتی درباره این موضوع چیزهایی رو یاد میگیرم ناخودآگاه ذهنم باز میشه و توی مسائل مختلف از این دیدگاه ها استفاده میکنم (: داداش مرسی که هستی .. در واقع از خدا ممنونم که شما رو برگردوند و ما رو آورد توی مسیر (: .. روحتون شاد 😐😁🌱

    پاسخ
  287. &دختر امام رضا& ادامه دهنده گفته:

    برای اینکه تو مسیر رسالتمون خودمونو باور داشته باشیم باید چیکار کنیم؟
    باور به خود همون اعتماد بنفسه؟
    برای رسالتم خودمو باور ندارم، حس میکنم نمیتونم از پسش بربیام..

    داداش رضا من هزار تا نظر گذاشتم هیچکدومو تلیید نکردی
    لطفا این یکیو تایید کن 🙁

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      منم همین مشکل رو داشتم و در حال رفعشم
      کتاب دایی رضا رو بخرید چله شو شروع کنید، خیلی عالیه،روز ۲۲ هستم من، دقیقا به درد همین میخوره که خودتو باور کنی و اعتماد به نفست زیاد شه
      روی ایمان و توکل به خدا هم باید کار کنه آدم که بگه اگه خدا منو فرستاده تو این کار سخت، مطمئنا از پسش بر میام و تلاشمو میکنم و در نهایت خودش مواظبمه ، موفق باشی التماس دعا🤍

      پاسخ
    • پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

      اگه قرار بود از پسش برنیای پس چرا اون دنیا به خدا گفتی من موافقم که این رسالتم باشه؟ اگه قراره از پسش برنیای چرا رسالتت شد؟ به قول داداش باید از منطقه امنت بیای بیرون تا خودتو باور کنی (:

      پاسخ
    • Kian irani🇮🇷 گفته:

      سلام
      من تجربم از بچه های سایت بیشتر نیست ولی فکر میکنم بتونم جوابتونو بدم
      بسم الله
      به قول داداش ، فکر کنم یکم سفت گرفتید زندگیو ، شل کنین
      فرض کنین شما میخواین یه دیوار بسازین
      نگید وای ، این دیوار چقد طولانیه و بزرگه ، چجوری بسازمش
      نه اینو نگین ، بگین:
      من میخوام این آجُر رو طوری روی زمین قرار بدم که هیچ آجری به این خوبی تاحالا نبوده باشه . و قراره هر روز یه آجر رو روی آجر قبلی بزارم ،،و بعد چند وقت ، من یه دیوار دارم که با قوی ترین بادها نمیلرزه و نمیریزه چون تک تک این آجر ها رو با دقت و بدون عجله رو هم گذاشتم
      اینطوری خودباوریمون و احساس ارزشمندیمون تو وجودمون بیشتر میشه .
      ان شاءالله هممون موفق باشیم
      یا علی

      پاسخ
  288. zinab_kamai گفته:

    سلام تمرین فصل سوم

    تقصیرکار منم آره داداش تقصیر منه که عزت نفسمو درست نکردم و خودمو دوست ندارم به راحتی عصبی میشم باعث میشه داداشم از نقطه ضعفم استفاده کنه و بیشتر عصبیم کنه و این باعث بشه حسم منفی بشه و نتونم تمرکز کنم و به کارهام برسم
    وقتی حسم منفی میشه میرم سراغ رمان تا چند روز شب و روز رمان میخونم همه ی اینا تقصیر منه که اگه تنبلی نکنم و خودمو دوست میداشتم انقدر تحقیر نمی‌شدم پدرم با دیگران مقایسم نمی‌کرد اصلا مشکل منم میدونی چرا؟
    چون دیدگاهم منفیه و این به زندگیم لطمه زده
    یه مشکلی پیش میاد غمبرک میزنم و غصه میخورم به جای اینکه برم درست کنم همین باعث میشه عصبی بشم و بی حوصله
    باعث میشه کارهای مامانمو انجام ندم کمکش نکنم و بی احترامی کنم اگه حالم خوب باشه معلومه کمکش میکنم
    کلا داداش من مقصرم کی گفته من مقصر نیستم؟
    مقصر اینکه از پدربزرگم توقع داشتم چرا به دختر خالم پول میداد ب من نه آره من توقع داشتم خوب مشکل من بودم

    من ساده بودم از همون بچگی با پسرا بازی میکردم چون دوست دختر تو محلمون نبود و ازشون ضربه خوردم
    ولی الان داداش واقعا به اکثر پسرا به چشم بد نگا میکنم فک میکنم میخوان بهم ضربه بزنن
    مشکل من بودم که خالم منو با دخترش مقایسه می‌کرد چون به راحتی اجازه میدادم

    مشکل من بودم که برا دوستی به یکی میچسبیدم و فک میکردم بقیه دوستن کلی وقتی خدارو پیدا کردم عین خیالمم نیست ک بقیه دوستم نداشته باشند

    آره من مشکل داشتم حتی خودمم خودمو با بقیه مقایسه میکردم در لباس در وسایل همیشه میگفتم باید مثل دوستم زهرا باشم چون اون تک بچه بود و مامانش براش همه چی میخرید منم حسرت میخوردم ولی الان وقتی دیدم اینا ارزش ندارن واقعا به حسرتام میخندم
    کلا همه مشکلات خودم زیر سر خودمه اگه دلم به حال خودم بسوزه که الان انقدر با مشکلاتم اینجوری نبودم به راحتی باهاشون کنار میومدم💔🚶‍♀️

    پاسخ
  289. 🤞Maryam گفته:

    سلام داداش
    تمرین فصل دوم : شما درست میگفتین توقع بی جا از آدما خیلی بده الان که میبینم دلیل بغضای من خیلیاش همین توقع هست و وابستگی که به مامانم دارم البته الان خیلی بهتر شده انصافا این تغییر به چشم میاد آخه من جوری بودم که وقتی مامانم یه جایی میرفت که نمیومد پیرهنشو شبا میگرفتم بغلم میخوابیدم 😂 الان اصن به کتفمم نیست بهتر شدم خدایی اینکه یه مدتم ازش دور بودم عالی بود باعث شد این وابستگیه خیلی کمتر بشه
    تمرین فصل سوم : ساده بودنم ..به هرکسی اعتماد نکنم ..اون موقع ها بی زبون بودم ولی الان نه یاد گرفتم دفاع کنم که بعدا بغض نشه برام

    پاسخ
  290. محب مهدی گفته:

    سلام داداش رضا و بچه های سایت
    فصل ۴ رو که خوندم دلم خواست براتون داشتانمو تعریف کنم اولین نفری که بزرگ ترین و وحشتناک ترین ظلم رو به من کرد .فکر می‌کنم ۱۳ یا ۱۴ سالم بود که توی مدرسه خیلی تحت تاثیر محیط و دوستام قرار گرفته بودم احساس تنهایی میکردم اینکه همه بچه ها دوست پسر داشتن ب اصطلاح اوایلی هم بود که گوشی گرقته بودم و واقعا عقلم نمی‌رسید که چطوری ازش استفاده کنم تا اینکه توی اون برهه خیلی اتفاقی و الکی با ی نفر دوست شدم یه آقایی که بهم گفته بود ۲۲ سالشه تو شمال زندگی میکنه خیلی چهره جذابی داره وخانواده خوب و پولداری داره و…..
    خلاصه ماهم که خام و شیفته اون آدم شده بودیم و باورش کرده بودیم شبا تا صبح تلفنی باهاش حرف میزدم خیلی ادعا می‌کرد عاشقمه و.. توی اون بین از طریق دوستام فیلم پورن میدیدم اون آدم تا صبح حرفای جنسی میزد بهم و‌‌…. خلاصه کثافت ترین زندگی رو ساخته بودم برای خودم اما نماز میخوندم دعا میکردم خدا نجاتم بده ی روز اون آقا تلفنشو جواب نمی‌داد تا اینکه ی روز ی خانومی گوشیشو برداشت گفت تو کی هستی؟ چرا ب گوشی شوهرم زنگ زدی منم ی بچه ۱۴ ساله پر حس ترس شده بودم اون خانوم بهم گفت میدونی این آدم چند سالشه ۴۰ سالشه ی دختر داره از تو ۲ سال کوچیکه تره یعنی اون روز شکستم میگفت ی مواد فروشه تو شمال که شیشه میکشه و… نمیخواستم باور کنم چون برام قابل هضم نبود تووشوک بودم تا اینکه چند روز بعد خود اون آقا برگشت گفت بیمارستان بستری بوده و گوشیش رو گم کرده بوده و اون خانوم مزاحم منم بچه ساده احمق باور کردم ک ادامه دادم آنقدر احساسات من رو به بازی گرفته بود که من عمیقا عاشقش شده بودم ولی اون روزا هم حال خوبی نداشتم ی روز خیلی حالم بد بود اصلا دلشوره داشتم انگار خدا داشت ی کارایی می‌کرد قرآن خوندم تا آروم بشم انقدر حالم بد بود که رفتم بخوابم شاید قرار بگیرم وقتی از خواب بیدار شدم دیدم گوشیمو داداشم برداشته همه چیزو فهمیده اون شب مثل کابوس بود برام همه آبروم رفته بود از اون روز مزاحمای اون آقا شروع شد دائم زنگ میزد خونمون ب هر شماره تماسی که ازم داشت آبجیم خونمون دائم زنگ میزد من اون روزا دلم می‌خواست کر بودم تا صدای تلفن نمیشنیدم واقعا تلخ بود برام تا اینکه خسته شدیم رفتیم که شکایت کنیم متوجه شدیم اون آدم ی مرد ۴۰ ساله معتاد و… همه حرفای اون زن درست بود من مونده بودم چرا؟؟ چرا باید اینطوری با احساساتم بازی بشه چرا مگه اون آدم رو چیکار کرده بودم؟؟ قطعا اومدن اون آدم بی حکمت نبود بعدش توبه کردم ی شب تو خواب دیدم حرم حضرت معصومه م ی خانوم چادری داره زار زار گریه میکنه گریه میکردااا تا ب حال گریه هیچ زنی رو اینطوری ندیده بودم ی کاغذی دستش بود اعمال زشت من بود 🥲هعی نگاه می‌کرد و گریه میکرد اون روز فهمیدم گناهای ما چقدر اهل بیت رو عذاب میده زیاد حرف زدم فقط خواستم بگم آخرش این شد من مدرسه مو عوض کردم از اون دوستا و مدرسه بد جدا شدم شاگرد سوم اون مدرسه شدم بهترین روزای عمرم بود اونجا سختی زیاد کشیدم ولی بعدش سالم زندگی کردم پام لغزید تا ب سن ۲۰ برسم دیگ اعتماد نکردم ب کسی بعدشم خب اشتباه زیاد داشتم ولی هر طوری بود خدا پام ایستاد توبه کردم و درس گرفتم از گذشته الانم دارم توی دانشگاه علوم پزشکی درس میخونم و ب امید خدا درسم تموم بشه برم سرکار فقط امیدوارم با گذشته بدم خدا ی همسر خوب بهم بده 🥲این روزا خیلی احساس تنهایی میکنم

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام خدا میبخشه حدیث هست که توبه کننده فرقی با بی گناه نداره و یکسانن
      خوابتون خیلی جالب بود، دقیقا معصومین خیلی بابت گناهای ما ناراحت میشن چون ما بچه های خودشونیم در واقع، ولی به دل نمیگیرن و هر لحظه برگردی دوستت دارن مثل ی مادر و البته خیلی خیلی خیلی مهربون تر از ی مادر
      برای رفع احساس تنهایی فانی قریب رو از کتابای هدیه داداش رضا بخونید حتما ، التماس دعا 💙

      پاسخ
  291. ریحانه ی خدا (M) گفته:

    تا الان بیشتر کتاب های داداش رضا رو خوندم واقعا خیلی مفیده اکثر نویسنده ها وقتی یک کتاب می‌نویسن فقط یکی دوتا کتابشون قشنگه ولی داداش رضا با اختلاف همه ی کتاب هاش عالیه . انگار با علم نافع گره خورده . دعا میکنم هر پاداش کار خوبی که با خوندن کتاب های داداش رضا کردم به اونم برگرده . واقعا ممنونم . خدا انشالله مثل شمارو زیاد کنه

    پاسخ
  292. *هوالصبور* گفته:

    سلام داداش

    یاداوری بغض هام خیلی درد اوره برام قلبم رو به درد میاره …
    ولی تمرین هارو انجام میدم، میدونم همین بغض ها بود که منو به یه ادم دیگه تبدیل کرد.

    پاسخ
  293. سعید گفته:

    سلام داداش خوبی
    من یه مقدار از دوره بغض پنهان عقب افتادم میشه تو سایت محتوا رو پشت سر هم بذاری. الان تو کانال جلسه اول رو پاک کردی و من دسترسی بهش ندارم. ممنون میشم

    پاسخ
  294. Soleimani گفته:

    سلام من حس میکنم زیاد بغض پنهان ندارم برای همین زیاد اصلا نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خدایا شکرت… نمیدونم انگار از قبل از ته دلم بخشیدم و از اون زاویه به کسی آسیب نزدم… اگرم باشه شاید فقط یکی… ولی گاهی همون یکی بدجور درد داره.‌. نمیدونم فعلا منتظر فصل های بعدم شاید بتونم یه راهی پیدا کنم و متوجه بشم

    پاسخ
  295. ریحانه ی خدا گفته:

    داداش رضا سلام. فصل چهارم از بغض پنها رو خوندم و خیلی برام جالب بود که تک تک حرف هایی که میزنین برام سند داشت . مثلا اونجایی که گفته بودید حتی اگه یه موقعی که تو دوران کودکی بهتون ظلم می‌شده اون ظلم شاید برای رشد شما بوده و هیج چیز بی دلیل نیست . این حرف رو دقیقا تو زندگی پس از زندگی مشابهش رو شنیدم که میگفت حتی شماره ی موبایلی که الان دستته بی دلیل نیست چون قراره یکی یه جایی گیر کنه و فقط شماره ی تو رو حفظه . من با این استدلال به این نتیجه رسیدم که هیچ کس با رفتارش نمیتونه من رو ناراحت کنه چون با اون رفتارش من به خدا می رسم . مثلا یکی بهم بد رفتاری کنه میگم واقعا هیچ کس مثل خدا مهربون نیست یا اینکه خدا حتما از این اتقاق یه نتیجه ای داشته و قصدی داشته برای من. و بیشتر عاشق این ریز بینی و نظم خدا میشم و از اون طرف هم به جایی که ناراحت بشم از اون طرف ممنون میشم که بازم من رو یاد خدا انداخت .

    پاسخ
  296. مدیون حسین گفته:

    سلام
    خدارا شاکرم که توفیق داد نماز شب دعاگوی خواهر برادرهای عزیزم باشم

    لیست نماز شب :

    -۱ پدرم
    -۲ مادرم
    -۳ داداش رضا
    -۴ آبجی فاطمه
    -۵ عاشق رسول الله
    -۶ آبجی فرزانه جنگجو
    -۷ Fatemeh_ghsm2883
    -۸ مهدیس
    -۹ سمیع الله
    -۱۰ فاطمه
    -۱۱ یا حسین زهرا
    -۱۲ الا یا ایها الساقی
    -۱۳ Mohadese
    -۱۴ حدیث (دختر باباعلی )
    -۱۵ رهگذر
    -۱۶ دختر بابا مهدی
    -۱۷ یازهرا
    -۱۸ YekketAZ
    -۱۹ محدثه
    -۲۰ Reza
    -۲۱ فاطمه سیاوشی
    -۲۲ رقیه نوروزی
    -۲۳ zinab_kamai
    -۲۴ Soleimani
    -۲۵ در آغوش خدا
    -۲۶ آسمون
    -۲۷ هوالصبور
    -۲۸ پناهنده خیمه مامان فاطمه
    -۲۹ داود کرمی
    -۳۰ سلام
    -۳۱ زهرا
    -۳۲ فائزه
    -۳۳ سمانه
    -۳۴ این خدا خیلی خداس
    -۳۵ در راه خدا
    -۳۶ لیلی
    -۳۷ محیا سادات
    -۳۸ خانمم
    -۳۹ پدر خانمم
    -۴۰ پدر بزرگم

    پاسخ
  297. سمیه 💎 گفته:

    سلام به آقا رضای عزیز
    مطالب بخش چهارم بغض پنهان خیلی قشنگ بود .من همه مطالب دنبال میکنم و میخونم حتی تمرین های دو فصل قبل هم انجام دادم ولی نمیدونستم کجا بفرستم الان هم بسختی بخشی که مربوط به نظرات بغض پنهان هست رو پیدا کردم .
    حقیقتا خیلی حرفاتون درست هستش .
    من خیلی شده اگه کسی بدی در حقم کرده مقصر صفر تا صد اون قضیه رو اون شخص مقابل دونستم بدون اینکه بشینم بگم شاید من زیاد طرف بزرگ کردم تو ذهن خودم و الان که اون شخص یک حرفی زد ایخد بهم برخورد .
    بیشتر اتفاقات مقصرش خودمون هم هستیم بخاطر اینکه خیلی ها نباید بزرگ میکردیم تو ذهنمون ولی کردیم، رو کمک خیلی ها نباید حساب میکردیم ولی کردیم.من دیدم خودم بشخصه که طرف یک مشکل براش پبش اومده رفته به یکی گفته و طرف کمکش نکرده به هر دلیلی بد جبهه گرفته که چرا کمک نکرد و …
    خودم اکثر مواقع که از حرف بقیع ناراحت میشدم حتی یک شوخی (البته بعضی شوخی ها تو جمع بوده و بهم برخورده )بخاطر زود رنج بودن خودم بوده .
    خلاصه ک دوره عالی بود .
    یک جای حرفتون تو فصل چهار خیلی خوشم اومد بحث اون ریسمان که پدر بزرگت ی بدی مثلا در حق زنش کرده و این هی ادامه داشته
    واقعا بعضی ها ارثی شکاک هستن و این ربط میدن به غیرت داشتن که ما جد در جد غیرتی هستیم و زندگی برای خودشان و همسرشان و بچه هاشان خراب می‌کنن.
    و این ریسمان شکاک بودن یجا باید قطع کنی دیگه چون هم زندگی برا خودت خراب میکنی هم با بد خلقی هات طرفت احتمال اینکه بهت خیانت کنه زیاد میشه .
    خلاصه که دمت گرم بابت دوره های بجای که میذاری ‌‌
    .فقد لطفا برای دوره فیلم پورن و اینا هروقت شروع شد بفرمایید که بنده جا نمونم

    پاسخ
  298. الا یا ایها الساقی... گفته:

    داداش رضا از این اخلاقت که تک خور نیستی خیلی خوشم میاد و واقعا نمیدونم چطوری میشه ازت تشکر کرد.. شاید یه راه تشکرش این باشه که منم تک خور نباشم و دوره بردارم که تک خوری معنوی و مادی نکنم. از امروز شروع میکنم انشاالله چون بهم الهام شد.

    داداش تو حتی سجده هاتم با ما اشتراک میگذاری.. من واقعا کفم میبره از این اخلاقت گاهی..

    حالا که اینجوری شد منم میرم سجده و از خدا میخوام هر چی میخوای بینهایت بهترش رو نصیبت کنه..

    پاسخ
  299. الا یا ایها الساقی... گفته:

    همه اتفاق های تلخ زندگیم همشون برام حکمت داشته من چون ۳۸ سالمه تقریبا حکمت همه بغض های بچگی و نوجوونی ام رو به چشم دیدم. همه رو کاملا واضح دیدم که اگر نبودند من به این پیشرفتها نمیرسیدم چه مادی چه معنوی. اینو به عنوان خواهر بزرگتر به همه بچه ها میگم که من در این سن واقعا حکیم بودن و جبار بودن خدا رو دیدم. از بچگی تا الان هیچ اتفاق دردناکی توی زندگیم نبوده جز اینکه تهش تبدیل به شیرینی شده یا با یه اتفاق خوب جبران شده. منم مثل خیلی از شماها دردهای عجیبی کشیدم توی زندگیم بچه ها ولی الان دیگه هرچی بشه تهش مطمئنم خیره. خیلی کم پیش میاد به خدا بگم چرا. چون جواب همه چراها رو میدونم اینکه خدا عاشقمه. خدا هر کاری میکنه که من زندگیم قشنگتر بشه. حالا شاید در اون لحظه من درد بکشم ولی مثلا مثل درد زایمان آخرش شیرینه.

    پاسخ
  300. پناه گفته:

    سلام
    داداش وقتی که حکمتای اون اتفاق و میکشم بیرون
    چرا بااینکه بنظر خیلی دستاوردهای بزرگی ان
    ولی جای اون رو برام نمیگیرن
    انگار ارزش اینا سرهم بااون برابری نمیکنه برام
    ودلم اروم نمیگیره؟

    پاسخ
  301. ooo گفته:

    سلام داداش چجوریه که شما گول شیطان نمیخورید وخداروشکر هرروزداره تعداد کارهای خوبتون بیشتر میشه
    من تا چند روز همچی رو خوب پیش میبرم یهو همچی خراب میشه واحساس میکنم بدون اینکه بخوام سرگرم کارهایی میشم که بعد بخودم میام ومیگم اصن چرا من مشغول این کارها شدم ؟
    نکنه گول شیطون نمیخورم ومشکل از خودمه؟

    پاسخ
  302. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    داداش یه قسمت از فصل ۴ گفتی
    اون شخصی که این بدی رو بهت کرد باید این بدی رو بهت میکرد…
    تا یه سری درسا بگیری …میدونی چرا ؟ چون این تجربه تو مسیر زندگیت و به خصوص رسالتت لازم بود….شاید اگه این تجربه رو کسب نمیکردی..رسالتت لنگ میمومد !
    خب داداش شخصی که بهم ضربه زد من درگیر خ.ا شدم یک سال این کجاش تو مسیر رسالتم لازمه؟
    من رسالتم ورزشه رشتمم تربیت بدنیه اون ضربه کجای این رسالتمه؟

    پاسخ
  303. فاطمه گفته:

    سلام داداش رضا
    حال درونم بخاطر بغض های پنهانم هنوز بده
    وقتی یکی از اون قضیه ها حرف بزنه حس میکنم ی آتشفشان فعال درون وجودم هست که شعله میکشه
    خیلی بده حالت دو قطبی پیدا کردم ی روز با خدا هستم و شکر میکنم
    ی روز حالم بهم میخوره مخصوصا از همه مذهبی ها و حس میکنم خدا اصلا مهربون نیست اونی که فکر می کردم نبوده
    همش فکر میکنم گول خوردم رابطم با خدا مثل قبل نیست
    حالم خوب نیست انگار مرده متحرک شدم مثل قبل از هیچ چیز لذت نمیبرم حتی فکر خودکشی هم زده به سرم
    چیکار کنم تمرین های فصل های قبل و انجام دادم اما بازهم بغض های درونم سرریز شده

    پاسخ
  304. reyhan. گفته:

    سلام
    من بعد از کلی درگیری بالاخره فصل دو رو پشت سر گذاشتم . واقعا که داداش حرفت درسته گفته بودی تو این فصل ادما فیلتر میشن به حدی رسیدم که گفتم نمیتونم ببخشم نه خودمو نه دیگرانو و تو فصل دو باهاتون خدافظی میکنم اما امشب که داشتم فکر میکردم نمیدونم چی شد عکسی از برنامه زندگی پس از زندگی اومد رو گوشیم بعدش یاد مرگ افتادم
    یاد اینکه زندگی کوتاه تر از اونیه که فکرشو میکنم
    با خودم گفتم اگه من خودمو و دیگرانو نبخشم چی میشه ؟ خیلی فکر کردم دیدم هیچی فقط اون قدر ظرف وجودمو با این افکار و نبخشیدن ها به جای درس گرفتن پر میکنم که در نهایت نمیتونم پرواز کنم نمیتونم رها باشم
    بخشیدم ، دیگرانو بخشیدم واسه اینکه رها باشم فکرم آزاد باشه بتونم رشد کنم
    خودم سخت تر بود خیلی فکر کردم از دوستان تو همین سایت کمک گرفتم ولی اگه نمیبخشیدم حقیقتا باید ایست میکردم. به هیچ وجه نمیتونستم پیشرفت کنم .
    ادم وقتی میبخشه سبک میشه اون حس رها شدنو با اعماق وجودش درک میکنه
    در مورد توقع داشتن از دیگران هم به نظرم اونم یه جوره دیگه قفلت میکنه نمیذاره آزاد باشی ، هر چی توقعت کمتر میشه واقعا ذهنت اروم تره
    خواستم این حس قشنگو با شما که این همه کمک م کردید به اشتراک بذارم امیدوارم که هممون عاقبت به خیر بشیم ☘️

    پاسخ
  305. Nznin zahra گفته:

    سلام دادش رضا خداقوت
    داداش من بغض پنهانو خداروشکر تا اینجا باهاتون همراه بودم
    تکالیف انجام دادم به این نتیجه رسیدم این بغضی که تا به این سن داشتم عامل همشونم این بود که من خیلی حساسم خیلی فرد احساسی ام و بغضام همه تو این مورد بوود الان که دارم فک میکنم همشون این درس بهم میدادن که به کتفم بگیرم حرفای مردمو سرم تو لاک خودم باشه انتظار توجه محبت از خانواده نداشته باشم واقعاام میخوام دیگه رو خودم خیلی تلاش کنم که از هیچ کسییی انتظار نداشته باشم حتی از پدر ام کتاب کتف چپ تونم خونده بودم میخوام دوبار شروع کنم به خوندن.
    داداش رضا واقعاا مرسی که هستی واقعا اگه شما نبودی من الان تو این مسیر نبودم بارها لغزیدمو برگشتم انشالله هر چی از خدا میخوای بهت بده

    پاسخ
  306. tanharah گفته:

    داداش اونجایی که گفتی خدا برات برنامه داشته که بعضی محرومیت هارو بهت چشونده با پوست و گوشت و خونم تجربه کردم خیلی ظلم ها بهم شده و حقیقتا خیلی خون به جگر شدم ولی نمیتونم انکار کنم که اگه این زخم ها نبود من کاملا یه ادم دیگه میشدم شاید خودمم یه ظالم میشدم

    پاسخ
  307. هانیه گفته:

    سلام داداش
    خیلی کتاب عجیبیه
    خیلی تاثیر گذاشته، اینقدر به این موضوع فکر کردم که تازه دارم میفهمم
    چرا همچین اتفاقایی برام افتاد و کجا ها خودم مقصر اصلی داستان بودم
    الان می فهمم چه درسایی داشته برام…
    خلاصه که داداش اجرت با بابا علی…
    🌷🌷🌷

    پاسخ
  308. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام سلام به یه چیزی همین الان رسیدم دلم نیومد به شماها نگم روزای اول که من جدا شده بودم دعای تو هر نمازم این بود که خدایا برگرده اما الان میگم خدایا شکر که برنگشت میدونی چرا ؟! چون اگه برمی‌گشت برطور خودکار حال من خوب میشد ، اما برنگشت و حال من بد بود منم برای خوب کردن حالم کلی تلاش کردم یعنی از اون موقع دعای کمیل خوندن ها شروع شد نماز های استغاثه شروع شد جبران کردن حق الناس ها شروع شد پیدا کردن رفیق شد شروع شد کتاب خوندن ها شروع شد و… ولی اگه برمی‌گشت که من نمی‌رفتم دنبال اینکه با چیز دیگه حالم رو خوب کنم 😇

    پاسخ
  309. ملیکا گفته:

    خب من اولین بارمه چیزایی ک نوشتیدو میخونم نمیدونم واقعا چه حسی دارم یه جوریم توصیف کردنی نیس
    اما موقعی ک میخونم ذهنم آزاد میشه

    پاسخ
  310. Negin گفته:

    سلام داداش
    تمرین فصل۳
    بزرگترین عیبی که در تو هستش و باعث میشه از آدما ضربه بخوری چیه ؟ چه عیبی در تو هستش که اگه درست بشه کمتر از آدما بغض میگیری ؟
    سادگی و بی زبونی. متأسفانه زبون دفاع از خودمو ندارم و همین باعث میشه اگه بهم بدی کنن نتونم از خودم دفاع کنم و خشم نشون بدم. البته داداش، من دارم سعی میکنم رو شخصیت خودم کار کنم و بتونم دفاع کنم از حق خودم اما الان هر بدی بهم بشه فقط با خشم میتونم بهشون بفهمم که منم هستم منو ببینید😣خیلی رو کنترل خشم کار کردم اما سر همین چیزا باز عصبانی میشم..

    پاسخ
  311. ریحانه💫 گفته:

    حرفاتون تو فصل دو… گره ذهنیمو باز کرد!!
    همش میخواستم بدونم که چرا آرامشمو از دست دادم؟!
    فهمیدم بخاطر توقع بی‌جا از آدماعه…
    قبلا که توقعی از آدما نداشتم، حالم خیلی خوب بود…
    الان باید توقعم رو از روی آدما بردارم و ببرم سمت خدا…♡ (ان شاءالله)

    پاسخ
  312. دختر بابا مهدی:) گفته:

    توی سال ۱۴۰۰ یا اواخر ۹۹ بود فکر میکنم خیلی فک کردم و تو گوشیم دنبال تاریخ دقیقش گشتم ولی چیزی پیدا نکردم
    اون زمان اوج کرونا بود تو خونه بودم و گوشی دستم فک کنم اواخر کلاس هشتم بودم
    توی یک کانالی توی شاد عضو بودم یروز چند تا کتاب گذاشت توی کانال من خیلی کتاب خون بودم
    مخصوصا رمان اونم عاشقانه مذهبی راستش تو خانواده ی مذهبی بزرگ شدم ولی رفیقام ناباب بودن و چشم و گوش من و باز کردن و کشوندن سمت شیطون
    کتاب ها رو تو فضاابری ذخیره کردم بعد مدتی اومدم سراغ شون دانلود شون کردم و شد اولین کتابی که من از داش رضا خوندم فانی قریب
    خیلی خوشم اومد خوندم خوندم و بیشتر خوندم
    رفتم پای کامپیوتر زدم داداش رضا 🙂
    و بعد کللل کتاب ها رو ذخیره کردم تو پوشم😂
    و ازونجایی بود ک داداش رضایی شدم:)))
    ولی در واقع تاریخ تحول خاصی نداشتم
    راستی داداش ۳ روز دیکه تاریخ اصلی تولد تونه
    تولد تون مبارک داداش 🙂

    پاسخ
  313. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام داداش اولش ک گفتین تو رسالتت لازم بوده با خودم گفتم ک این خیلی برای خودتون صدق میکنه نه الزاما برای ما
    بعد ک ادامه دادین یادم اومد اره من بدرفتاری های خانواده م از بزرگترین مشوق ها و انگیزه هام بود برای درس خوندن و رسیدن به رسالتم ، دوست داشتم ضایعشون کنم ازین طریق انگار
    یادمه که ی بار کلاس هفتم که بودم همه درسام ۲۰ بود بجز ریاضیم که ۱۷ گرفتم ، بابام تا مدتها بابتش بهم گیر میداد و طعنه میزد که چرا اینو پایین شدی و این گیر دادن های بابام خیلی منو درسخون تر کرد، در نتیجه سال کنکورم هم چون عادت ب درس داشتم برام راحت تر بود درس خوندن ( و کلا تلاش کردن رو من از درس خوندن و مخصوصا سال کنکورم یاد گرفتم و حتی بنظرم توی تلاش و استقامتم تو خودسازی هم خیلی نقش داشتن اونا) با اینکه داداش کوچیکم حتی نمره تک هم که گرفت امسال بابام چیزی بهش نگفت، یا اینکه بابام پول زیاد بهم نمیداد هم خیلی مشوقم بود، یا تمسخر های مامانم گاهی خیلی باعث میشد که من ایرادامو رفع کنم،کلا بدرفتاری ها میشه گفت اغلب اوقات خیلی تلاش منو زیاد می‌کرد چون دوست داشتم با موفقیت هام بقیه رو ضایع کنم ، پس کاملا برام لازم بوده چون اگه اینا نبودن واقعا شاید درس نمیخوندم یا کمتر میخوندم

    پاسخ
  314. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام ، یک نکته کلیدی که در مستند صوتی شنود متوجهش شدم که راوی گفت این دغدغه آخر من لحظه مرگ که فکر مردم بودم رو از من خریدن و حضرت عزرائیل اشاره کرد که برگرد ، یعنی خدا خیلی بنده هاش رو دوست داره و دوست داره ما بهمدیگه در راه خدا کمک و خدمت کنیم و از این رهگذر شرایط و وقت ظهور حضرت صاحب الزمان رو نزدیک تر کنیم ، وای اگه بفهمیم چقدر مهمه کمک و خدمت به خودمون ، چقدر مهمه که کاری که خدا دوست نداره رو نکنیم و به جاش کارهایی که خدا دوست داره رو انجام بدهیم ، هم افزایی خیلی مهمه ، هم افزایی یعنی باعث رشد و پیشرفت و پاکی همدیگه بشیم ، اینو خدا خیلی دوست داره ، خدا خیلی دوست که شرایط رو برای ظهور حضرت صاحب الزمان آماده کنیم ، ظهور صاحب الزمان یعنی رسیدن به آزادی و خوشی فراوان به به

    پاسخ
  315. خادم عباس گفته:

    سلام داداش..
    اره راست میگین غصه خوردن فایده نداره …
    باید انقد قوی بشیم …
    باید آنقدر پیشرفت کنیم که اونی که سعی داشت دورمون کنه و کاری کنه ما پیشرفت نکنیم ببینه پیشرفتمونو …
    به چشمش ببینه ‌.‌
    شاید تا دیروز میگفتم نمیخام هیچکس صدا خنده هامو بشنوه ولی الان میگن میخوام دشمنم که نمیخواد خنده هامو ببینه …
    اون بشنوه صداشو ..
    اون پیشرفتامو ببینه …
    نمیشه غصه خورد …
    میخوام کاری کنم که ببینه نمیتونه با کاراش منو متوقف کنه ‌…
    دنیا دسته خداست نه اون …
    باش من میسپرمش به خدا …
    ولی بازم ازش نمیگذرم …
    درسته خدا نجاتم داد اگه نبود داغون بودم ولی از این نمیگذرم ازش که کاری کرد برا دوروزم شده با خدا دعوام شد …
    البته من نبودم که دعوام شد …
    خوده واقعیت نبود…
    ولی بازم نمیگذرم …
    شاید بگین ببخش ولی بخششم حد داره وقتی ۱۰۰ بار یکی رو بخشیدی نیازی نیس دفعه ۱۰۱ ببخشی اصلا نیازی نیس …
    و اینکه داداش ممنون بابته سایتتون …
    و ببخشید بابت اون پیامم و ممنون بابته اینکه تاییدش نکردی…
    فعلا یاعلی

    منم سرعتشون زیاد میکنم تا برسم بهتون 😎

    بزنید برید که ماهم اومدیم😁

    پاسخ
  316. محمدحسین گفته:

    سلام داداشی
    قبول داری غصه خوردن یه جایی خوبه؟
    اگه گفتی کجا؟
    وقتی کار بدی انجام دادی و باید ازش متنفر بشی.
    بنظرت بعضی اوقات بهتر نیست یکم غصه بخوریم که چرا این کار بد رو انجام دادیم؟
    یادمه توی کتاب تنبلی مادر تموم گناهاست توی فصل مقدمه سعی داشتی مارو ببری توی همین حالت.
    یعنی یادمه میگفتی : من میخوام زمینو گاز بگیری و خون گریه کنی بخاطر این زمانی که از دست دادی
    بعدش هم گفتی : اگه این حالت بهت دست داد بدون میتونی تغییر کنی
    نظرت چیه.

    پاسخ
    • پناه گفته:

      داداش ما والااین غصه ای که شما گفتی و ما همش داریم میخوریم..هیج جابدردمن نخورد…نمونش همیش شب…دارم همش گریه میکنم خداهیچ فاااااااایده نداره.حالامن چون زورم نمیرسه ب خودم ولی میدونم که ارزنی نمی ارزه.

      پاسخ
      • محمدحسین گفته:

        سلام.
        من روی این موضوع فکر کردم.
        و به این نتیجه رسیدم که همه ما وقتی اشتبای انجام میدیم ، بعدش به سه دسته کلی تقسیم میشیم.
        اولین دسته که بنظر من بدترین دسته هستش:
        کسایی که براشون مهم نیست گناه کردن ، یعنی کاملا بی خیال هستن و هیچ اهمیتی نمیدن.
        به این افراد باید تشر زد و نتیجه کارای بدشون رو بهشون گفت ، تا حالشون از کارشون بهم بخوره و برن دنبال تغییر ، درواقع اون غصه خوردنه که گفتم گاهی اوقات بدرد میخوره اینجا مفیده ، تا بتونه بره مرحله بعد.
        مرحله بعد و گروه دوم کسایی هستن که کارشون کلا غصه خوردنه ، یعنی نمیتونن از غصه و ناراحتی بیرون بیان و درس بگیرن و پیشرفت کنن ، اتفاقا این افراد رو باید از غصه خوردن منع کرد و بهشون انگیزه داد که درس رو بگیرن و پیشرفت کنن.
        گروه سوم که در بهترین حالت هستن ، کسایی هستن که قبول دارن کار بدشون اشتباه بوده ، باید سعی کنن تکرارش نکنن ، درسش رو بگیرن و توی غم نمونن.
        انصافا گروه سوم خیلی آدمای مشتی و خفنی هستن.✌️
        خداقوت.

        پاسخ
  317. رضوان گفته:

    سلام
    تمرینات فصل سوم…عیب هایی که من اون موقع داشتم و باعث می‌شد من ضربه ببینم یکیش وابستگی بود…واسه همینم وقتی میگفتن چون من این حرف رو میگم باید گوش کنی حس میکردم دیگه یه بن بسته و حتما باید اون کار رو انجام بدم… و خب سر همینم قدرت تصمیم گیریم خیلی خراب شد
    دوم اینکه اعتماد به نفس و عزت نفس نداشتم… مسخره ام میکردن قیافه ام رو و منم حدودای کلاس سوم که بودم دیگه واقعا فکر میکردم من اصلا قشنگ نیستم و هنوز هم دارم رو عزت نفس کار میکنم
    و سوم توقع داشتن… اگه از دوستام یا خانوادم این توقعات رو نداشتم شاید اینقدر ناراحت نمی‌شدم
    اما خب شایدم همینا باعث شد من از درون احساس پوچی بهم دست بده و بیام خدا رو بشناسم…

    پاسخ
  318. سارا گفته:

    سلام داداش
    خواهرم ازدواج کرده منو خواهرم با هم کتاب های عزت نفس و تنبلی و وسواس و… باهم خریدیم هنوز هم قانون سابق هست که کتاب هارو میتونیم دوتامون استفاده کنیم

    پاسخ
  319. فاطمه گفته:

    سلام
    از بچگیتون وقتی میگین من همش یاد رابطه مادرم و خودم میوفتم، اصلا دقت کردم ی سری پدر مادرا با بچه ی همجنسشون بدجنسی میکنن و همه غماشون و انتظاراتی که از خودشون داشتن رو گردن این بچه میندازن و اعتقاد دارن هر چی خودشون بدبختی کشیدن بچه هم باید بکشه
    شما پسر بودی و با پدرت مشکل داشتی
    من دختر بودم و شدیدا با مادرم مشکل داشتم تا همین اواخر که بالاخره یاد گرفتم نزارم بهم توهین کنه و ب خودم احترام گذاشتم و فاصلمو و حفظ کردم و حالا کم کم هم دارم میبخشمش چون میدونم تو بچگیش از دس مادربزرگن خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد زجر کشیده همش کتک و تشر میخورده و تقریبا همونو سر من خالی میکرد
    بی بیِ مامان بزرگم هم همون بلاها و زجرارو سر مادر بزرگ یتیمم اورد و این عقده داره بین ما میچرخه که من با توجه به اخلاق مادرم و خاله هام با بچه هاشون ترسیدم و دارم سعی میکنم این زنجیره رو اول با درک ارزشمندیه خودم و بعدا بخشیدن مادرم قط کنم
    تو بچگی خیلی درد و حقارت کشیدم از سمت مادرم، فک یه بچه هفت ساله رو با پا له بکنی و اونقد بزنی که از ترس و درد، شب ادرادی همیشگی داشته باشه و همش فکر فرار یا اینکه خودکشی یا کاش جای بقیه بچه ها بودم تو ذهنم بود
    اما کم کم ارزشمو با کتابخوندن و شناخت استعدادام و کمک خدا متوجه شدم و الان که ازدواج کردم، خدا یجوری همه چیزو جبران کرد که واقعا خداروشکر میکنم، البته تمرینای من برا افزایش عزت نفس هم بی تاثیر نبوده، خودمو دوسدارم با تموم عیبام و دلم بشدت میسوزه برای کودکی و نوجوونی تلخم، اما خوشحالم از بخشیدن مادرم، خودم و امیدوارم به زودی مادربزرگم.

    پاسخ
    • رهگذر گفته:

      چقدر قشنگه که میاین از جبران کردن خدا میگید آدم امید و انگیزه میگیره
      واز این سختی هایی که میکشه دلسرد نمیشه
      و با قدرت ادامه میده
      ان شاءالله بهترین مادر دنیا بشی 🤍🤍

      پاسخ
  320. فاطمه گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۰۷_۱۶۵۶۴۹_kcc.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/screenshot_۲۰۲۳۰۸۰۶-۱۴۵۳۱۴_0u8o.png
    سلام تمرین فصل سه بایه عکس ازنظرم فرستادم چرانظرمیذارم بعدش ناپدیدمیشه یعنی تاییدنمیشه وپاک میشه یاچون حجم پیامابالاست فقط بخشیش رومیبینیم چون من نظرموکه میذارم بعضیاش کلانمیمونه

    پاسخ
  321. فاطمه گفته:

    یه چیزی درمورد زندگیم یادم اومد که ربطی به این دوره نداره ولی انقدر واسم مهم بود که خواستم به کسی بگم رابطه ام با برادرم و زن داداشم و دخترعموهام و… بهتر شده از یه مدتی تا الان تا حالا به دلیلش پی نبرده بودم تازه فهمیدم من سوء ظن داشتم به بقیه و هم چنین عیب آدما خیلی به چشمم میومد از وقتی توی دوره جوشن کبیر شرکت کردم این بار از شونه هام برداشته شد که باید حواسم به گناه های بقیه باشه و فهمیدم خدا کارش خیلی درسته و خودشو در حد گناه های من و بقیه پایین نمیاره که بخواد براساس اونا با ما رفتار کنه
    خیلی حالم بهتر شده

    پاسخ
  322. بنده ی خدا❤️ گفته:

    سلام داداش رضا این شعر تقدیم به شما به پاس زحمت هایی که میکشید.راستی سه روز دیگه تولدتونه …تولدتون مبارک

    روزی سرگردان بودم وتنهای تنها/مثل تشنه ایی بودم در دل صحرا
    نفس میزدم تا که بیابم جرعه ایی آب/ولی میدیدم که چیزی نبود جز سراب
    میخواستم که رها شوم از این حیرانی/از تلخی و پوچی و اشک و پریشانی
    میخواستم رها شوم از حس های بد/که وجودم را به لجن کشیده بود بی حد
    میخواستم رها شوم از ظلم و بی وفایی/از ترس و لذت های زودگذر دنیایی
    میخواستم رها شوم از زندان وجودم/من در جست و جوی عشق واقعی بودم
    میخواستم رها شوم از لجنزار گناه/میدیدم این سو و آن سو گاه و بیگاه
    به هر دری میزدم تا که شاید بیابم/اندکی لذت آرامش و راه نجاتم
    تشنه توجه و محبت بودم از آدم ها/ولی به جای محبت میکردند بر من جفا
    دلشکسته و دلگرفته بودم و غمگین/خودخواه بودم و نبودم از خود شرمگین
    شادی و خنده هایم از ته دل نبود/انگار همه چیز امید را از من می ربود
    دور بودم هم از خودآ هم از خدا/گناه من را کرده بود از خودم جدا
    نداشتم هیچ دوستی و هیچ رفیقی/هیچ حبیب و طبیب و یار شفیقی
    دوستی دیگران بر من بود از روی ریا/میزدند بر قلب من خنجر و تیر بلا
    همه کاری میکردم برای جلب محبت/ولی نداشت برایم هیچ جز مشقت
    نداشتم هیچ هدف و آرمانی از زندگی/دیگر بریده بودم از هیچ و پوچ و تیرگی
    یک روز رفتم به حرم امام رضا/گفتم یا امام رضا من را بکن از غم جدا
    عاقبت به خیری را خواستم از امام رضا/حتی آن را همیشه درخواست میکردم از خدا
    تا اینکه روزی در اجابت آن دعا/من آشنا شدم با سایت داداش رضا
    تشنه ایی بودم که رسیدم به آب/هی مینوشیدم تا شوم سیراب
    در جهل بودم رسیدم به آفتاب/الهی شکر که دعایم شد مستجاب
    هی میخواندم این کتاب و آن کتاب/کتاب های داداش رضا به من میداد جواب
    به من آموخت هنر زندگی کردن را/به من آموخت هنر بندگی کردن را
    به من آموخت که عزت دست خداست/خدایی که حسابش از همه جداست
    به من آموخت که عشق خدا اصل است و اعلا/رفتار خدا مساوی است با گمان شما
    به من آموخت هر درد و هر رنج/رشدت میدهد و میسازد از تو گنج
    به من آموخت اگر نفسم را از خودم کنم جدا/همه ی اهل عالم در نگاهم میشود زیبا
    به من آموخت اسم های خدارا/جبار و حفیظ و غیور و سریع الرضا را
    مرا باسیاهی های درون خود کرد آشنا/داداش رضا وسیله ایی بود از طرف خدا
    فهمیدم آن همه غم و حال بد دلیلش خودم بودم/دیگران داشتند بامن اخلاق گند دلیلش خودم بودم
    آن همه ناامیدی و ترس دلیلش خودم بودم/در زندان بودم و حبس دلیلش خودم بودم
    سپاس گویم خدارا شکر خدارا/که داده است به ما داداش رضا را
    داداش رضا تربیت میکند یار امام زمان/و در این راه میکوشد از دل و جان
    همه ی ما بچه های سایت داداش رضا/دسته جمعی میرویم سمت خدا
    یاالله و یا برهان، یا ناصر و یا سبحان/همه مارا شهید کن در رکاب امام زمان

    پاسخ
    • پناه گفته:

      سلام
      داداش وقتی که حکمتای اون اتفاق و میکشم بیرون
      چرا بااینکه بنظر خیلی دستاوردهای بزرگی ان
      ولی جای اون رو برام نمیگیرن
      انگار ارزش اینا سرهم بااون برابری نمیکنه برام
      ودلم اروم نمیگیره؟

      پاسخ
  323. hovlhagh گفته:

    سلام داداش یه نکته حالب از فایل آخر به ذهنم اومد اینکه خدا میگه از روی ناجاری میتونی غذای حسمی نحس بخوری ولی اصلا سمت غذای روحی نجس نرو و حتی نزدیک نشو!!!

    پاسخ
  324. ... گفته:

    کتاب بغض پنهان واقعا عالی بود فصل مقدمه رو خوندم و بغض هامو نوشتم و کلی گریه کردم حتی باورم نمیشد منم بغض پنهانی در وجودم داشته باشم ولی ۲۷ مورد نوشتم 🙂

    پاسخ
  325. بنده خدا گفته:

    سلام داداش خوبی.تمرین فصل سه :بزرگترین عیبی که در من هست که باعث میشه از آدما ضربه بخورم زودرنجی زیادمه که ریشش میشه توقع و کم بودن عزت نفسم که منجر به لجبازی و خشم و قهر و… میشه

    پاسخ
  326. saeedehlatifi گفته:

    دادش رضا انقدر با این کتاب انس گرفتم که هر فصل رو دوبار میخونم ..من توقع باعث شد بغض هام زیاد بشه ..ما دلمون میخواد طرفمون شبیه چیزی که ما تو ذهنمون ساختیم ازش،بشه ولی نه اون دقیقا شبیه خودشه ..واسه همین توقع پیدا میکنیم

    پاسخ
  327. ریحانه ی خدا گفته:

    توی لایو آیات انگیزشی یه جا تو سوره ی بقره اومده بود خدا خیلی قشنگ جواب سوالتون روداده بود ،گفته بود که با رحمت ماست که شما در این راه درست و حق هستید و اگر رحمت خدا برما نبود قطعا از زیانکاران بودیم . خدا جونمون بهت نگاه خاص کرده آبجی

    پاسخ
  328. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام بچه ها و داداش رضا
    میخواست بپریم داداش رضا چه ساعت هایی لایو آیات انگیزشی میزاره؟ من هر موقعی میرم تو سایت همیشه از وسط حرف ها میرسم😅

    پاسخ
  329. OOO گفته:

    ‌***************بچه اگه میتونید کمک کنید دریغ نکنید ممنون عزیزان
    بچه ها اینکه حس تنهایی شدید داری و دیگه انجام دادن هیچ فعالیتی نمیتونه باعث بشه این حس ازبین بره حتی قرآن خواندن یعنی چی چم شده من که خودم هرچی فکر میکنم نمی‌فهمم
    همش سردردم ازبس فکرمیکنم وبه نتیجه نمیرسم
    مخم هنگ کرده بخدا دارم دیوونه میشم

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      در درجه اول فانی قریب رو از تو کتابای هدیه سایت بخون که با خدا رفیق بشی و احساس تنهائیت از بین بره
      فقط برای خدا زندگی کن هم فک کنم بتونه درمون این وضعیت باشه برای افکار بد و قدرت دادن دست خدا
      اهمیت اون چیزایی ک نداری رو تو ذهنت ب مرور زمان از بین ببر چون چیزای خیلی با اهمیت تری خدا بهت داده مثلا خودشو
      راستی چقدر عکس ویروست قشنگه
      موفق باشی ،التماس دعا 💛

      پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      چرا به حرف های شیطان پرو بال میدید ؟ بهش پا ندید این بیشعور رو . شیطان همیشه داره تو گوش ما بنده ها آیه ی یاس و ناامیدی میخونه. مگه میشه آدم خدارو داشته باشه بازم احساس تنهایی کنه ؟ حتی بد ترین آدمم که باشی تورو میبخشه دیگه چجوری خدا بگه من ارحم الراحمینم. خدا از رگ گردن به ما نزدیک تره رگ گردن ما خیلی دور تره . خدا همش نگات میکنه یه وقت آب تو دلمون تکون نخوره مگه چند تا بنده با این سر انگشت شما داره؟ ما خدا رو فراموش می‌کنیم ولی خدا حتی سر انگشتمونم فراموش نمیکنه. تنهایی پیش این خدا معنایی نداره . هر موقعی حس نا امیدی و تنهایی کردین حتی اگه حوصله ی قرآن خوندن رو هم نداشتین بشین با خدا حرف بزنین بگین خدایا منو بقل کن . این شیطون خیلی رو مخم رفته همش داره منو از ت ناامید میکنه همش داره بهم حس تنها بودن میده

      پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      من هر موقعی که با خدا حرف زدم خدا جواب مو داده حس های بدم رو از بین برده . شما هم امتحان کن یه بار . امتحانش مجانیه
      خداهم که عاشق اینه بندش باهاش حرف بزنه

      پاسخ
    • رضوان گفته:

      سلام فکر کنم به خدا به چشم رفیق نگاه نمیکنی… من قبلا همینطوری شده بودم خیلی وقت هم بود نمیدونستم چیکارکنم
      من دینم هم تقلیدی بود…الان هنوز دارم سعی میکنم کاری کنم دیگه تقلیدی نباشه…
      کتاب یا غیور و فانی قریب و رفیق شیش رو اگه نخوندی حتما بخون
      و سخنرانی هم
      محبت خدا نزدیک ترین راه
      خانواده آسمانی و انسان شناسی

      پاسخ
    • ریحانه‌خدا✌ گفته:

      با خدا خیلی حرف بزن
      با خدا رفیق بشی هیچوقت نمیزاره حس تنهایی کنی
      این شیطانه که باعث میشه این افکار حس تنهایی به سمتت بیاد
      بین الطلوعین بیدار بمون با خدا حرف بزن

      پاسخ
    • fatemeh_ghsm2883 گفته:

      سلام بنظرم اجتماعی باش و دوست پیدا کن و زیاد تو خونه نمون اگه من مثل من خانواده ای داری که نمیتونی زیاد بری بیرون کتاب زیاد بخون فیلم های خوب و آموزنده زیا ببین

      پاسخ
      • OOO گفته:

        بچه ها خیلی خیلی ازتون ممنونم بابت راهنمایی هاتون واقعا خداروشکر میکنم بابت وجودتون ،خیلی لطف کردین ،انشالله خدابهترینها براتون رقم بزنه،اینکه مامیتونیم حرفه‌ای همدیگررو بفهمیم واینکه به راحتی میایم مسئله هامون رو باهم درمیون میزاریم خیلی عالیه
        منم تمام تلاشم رو میکنم تا به خدا نزدیکتر بشم انشالله همه این حس های بد ازبین بره
        انشالله خدا به زمانتون برکت بده تا درخودسازی بیشترپیشرفت کنید هرروز.♡♡♡♡

        پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      دوره جوشن کبیر رو فکر کنم شرکت نکردید. درسته؟

      اگر شرکت نکردی همین الان ثبت نام کن و شروع کن آب حیاته… ردیف میشی قول میدم

      پاسخ
  330. فاطمه گفته:

    نیازهای مادی بچگیم چنتاش توقع زیادی بود اما بازم حق میدم به خودم بچه بودم
    بقیه نیازهای روحی نع مثل این شعر مارا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان مادرم آزارم داد و هنوزم اخلاقش اینطوریه بابام نمیتونست جلوشو بگیره هنوزم نمیتونه
    من بغض هامو از توقع زیادی نمی بینم
    یه زمانی فکر میکردم لوسم ولی درواقع فقط آسیب دیدم
    یه چی:اگر به عنوان بنده ی خدای واقعی به گذشته نگاه کنم اونوقت آره توقع زیادی بود فقط اونه که نیازهامو میتونه رفع کنه

    پاسخ
  331. پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

    سلام داداش درباره فصل سوم که تمرین دادین .. خب من هرجوری دارم نگاه میکنم اینکه چه عیبی باعث میشه من دچار بغض بشم می بینم عیب های زیادی دارم.. مثلاً اعتماد به نفس کمی دارم از همون بچگی مدام این و اون رو میزدن توی سرم یا مامانم میگفتم کاشکی فلانی دختر من بود ولی جالبه که الان همون فلانی که مامانم میزد توی سرم اونقدری تغییر کرده که مامانم میگه من تو رو با هیچ کسی عوض نمیکنم .. یا مثلاً به خاطر اینکه بینی من بزرگه خیلی ها مسخره ام میکنن این باعث شده از بچگی اعتماد به نفس من تخریب بشه و به جای اون غرور کاذب به وجود بیاد .. مورد دیگه هم اینکه من بچه پررو نیستم خیلی دل نازکم یعنی من حتی از اینکه یه گوسفند رو قربانی کنن هم بغض میکنم باید سعی کنم که بچه پررو باشم به خصوص که توی مسیر خدا بچه پررو ها دوام میارن.. یکی دیگه هم قضاوت کردنه ؛ از بس که رفتارهای بقیه رو قضاوت میکنم دچار بغض میشم مثلاً دیشب عموم زنگ زد گفت جواب کنکور چه زمانی میاد من اینجوری قضاوت کردم که حتما میخواد فضولی کنه و .. در حالی که من اصلا نیت اون رو نمی‌دونم برای اینکار هم باید خیلی کار کنم و دوره بگیرم که قضاوت نکنم تا اون بلا سر من نیاد .. یکی دیگه هم نگرش منفی منه.. خیلی برام سخته ترک این مورد.. مثلاً اگه یه فال برام بیاد درباره شکست میگم خب حتما می‌خوام شکست بخورم که این میاد.. برای ترک این مورد هم الهام اومده به کمک من.. الهام انقدر مثبت با من حرف میزنه انقدر امید میده که کمتر شده نگرش منفی من.. چه خوب شد درباره این ها حرف زدید داداش.. من فکر میکردم که عیب کمی دارم ولی الان فهمیدم عیب های زیادی دارم ولی در کنارش راه حل هم به من گفته شده..🌱

    پاسخ
  332. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    بچه ها من ۲۳ شهریور برای اولین بار واسه امام زمان نامه نوشتم بابا خطابش کردم و ازش خواستم کمک کنه آدم بشم و دقیقا ۳ ماه بعدش کات کردم و با سایت آشنا شدم یعنی ۲۳ آذر
    واقعا اتفاقی نیست

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، اره منم تصادفا چند روز پیش ی چنتا یادداشت از خودم دیدم بعد تاریخشونو چک کردم دیدم دقیقا چند روز (کمتر از ده روز) قبل از اون زمانی بوده ک من با سایت و داداش رضا آشنا شدم ، خیلی برام جالب بود که از خدا هدایت خواسته بودم، اصلا تو ذهنم نبود این دعام، اتفاقا هر وقت داداش رضا میگفت اونایی ک به اینجا راه پیدا کردن بخاطر این بوده ک هدایت خواستن من به خودم میگفتم من نه، من شانسی و تصادفی اومدم اینجا، ولی شانسی نبوده

      https://s8.uupload.ir/files/screenshot_20230807-133417_notebook_free_cx0o.jpg

      https://s8.uupload.ir/files/screenshot_20230807-133156_notebook_free_r8ch.jpg

      پاسخ
      • فاطمه گفته:

        خیلی راحت بودین و رابطتون خوب بوده با خدا
        من قبلا مثل الان یادش نمیکردم (واقعا حق داره بهم سختی بده…)
        خوش به حالتون

        پاسخ
        • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

          ولی خب منم خیلی همش خسته بودم و ارزوی مرگ میکردم و ناامید بودم میگفتم من ی مهره سوخته م، ناامیدی هم بزرگترین گناهه دیگه، خیلی اینکارام زشت بود هر وقت یادم میاد شرمنده میشم، شرمنده اینکه امیدوار و سپاسگزار زندگیم نبودم به جاش آرزوی مرگ میکردم
          وقتی اینا رو خوندم یادم اومد که جقدر حس نشاط داشتن برام ی آرزوی دست نیافتنی بود
          عاجز ترین حالت ممکن بودم انگار و هیچکسی رو هم نداشتم و خیلی هم نسبت به نعمت هایی ک داشتم کم کاری کردم خیلی زیاد و باید خیلی بهتر میبودم، سزاوار خوش به حالتون نیستم خیلیم
          راستش ی سری شرایطی که باعث افسردگیم بودن تغییری نکردن هنوزم ولی با کتابای داداش رضا باورام تغییر کرد و آرامش و نشاطم خیلی بیشتر شد
          سختی رو همه دارن مهم دیدگاهته و انتظار خدا هم بر اساس چیزاییه ک بهت داده شاید از شما انتظار یاد کردن قبل تحولتون رو نداشته،
          و تازگیا خیلی اینو یاد گرفتم که به هر چی هرچقدر حتی ی ذره هم بچسبی همونقدر خودت از خدا دور میشی بنابراین سعی میکنم هیچی برام اونقدرا مهم نباشه و واقعا بگم الخیر فی ما وقع و بیخیالش،بی خیال همه سختیا، این تو بخشیدن بغضها هم خیلی کمک میکنه بنظرم، التماس دعا 💙

    • reyhan. گفته:

      قطعا هیچ اتفاقی اتفاقی نیست منم زمانی با سایت اشنا شدم که در به در دنبال راه میگشتم تا راحت شم از وضعیت بدی که داشتم

      پاسخ
  333. مدیون حسین گفته:

    یه فکری از دیروز خیلی تونسته حال من رو خوب کنه

    گفتم به شما هم بگم

    اون هم اینه که اصل و حقیقت ما روح ما هستش و از این جسم جدا هستیم

    خواسته ها ، علایق و آرزوهامون با خواسته ها و علایق و آرزوهای این جسم دنیایی فرق داره

    و باید دنبال خوشکل کردن خود واقعیمون باشیم

    میدونم خیلی ابتداییه ولی من رو به آرامش رسونده

    پاسخ
  334. مدیون حسین گفته:

    سلام
    خواهر برادر های گرامی لطفاً افرادی که میخوان اگر انشاءاله خدا توفیق داد توی نماز شب نماشون رو ببرم اعلام کنن

    همچنین التماس دعا از همگی دارم

    پاسخ
  335. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام، منم ،و ی علتش بنظرم این بود ک من خانواده م رو قبول نداشتم، مذهبی بودنشون رو هم قبول نداشتم، چون میدیدم ی سری چیزای مهم رو رعایت نمیکنن با اینکه میدونستن، مذهبی نمیدیدمشون ترجیه شون خیلی وقتا راحتی و منافع خودشون بود، ی آدمایی میدیدمشون که میخواستن مذهبی باشن فقط، از ی سری جهات موفق بودن مثلا حجاب از ی سری جهات نه ، ولی بنظرم واقعا کار خدا بوده و لطف خودش بوده که اینجوری بودم و دین زده نشدم وگرنه نابود بودم،چون حرف گوش نمیدم و راه خودمو میرم و خیلی مصر و لجبازم بعضی وقتا تو هدفم و حرفام بخاطر همین اگه دین زده میشدم خیلی بدجور میشدم، از همه میزدم جلو تو راه مبارزه با دین ، الحمدلله که دین زده نشدیم

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      اصلا قبلا بش فکر نکرده بودم ولی الان با بغض پنهان اومد به فکرم که مادر من یه رفتارایی داشت آزاردهنده ، خودش کنترل خشم اصلا نداشت و انقدر منفی گو هست که اون دوران از دست حرفاش دچار وسواس فکری و ناامیدی شده بودم الانک درگیرشم ها ولی بهترم درکنار این رفتارای اشتباهش از دین حرف میزنه و…
      یه چی بگم من فرقی که دارم باهاتون اینه دین زده نشدم ولی شدم یکی لنگه ی مادرم الان اونطور فکرنمیکنم اما یه دوسال درگیر بودم ظاهر دین رو چسبیده بودم و فکرمیکردم اینطورنکنم خدا میذاره بخاطر یه سری ها که احکام رو رعایت نمی کنن ایران الان نابود بشه…

      پاسخ
  336. m313h313n گفته:

    سلام داداشی
    خوبی
    تو طب سنتی ، کسایی که شل هستن رطوبت دارن و کسایی که خشکی دارن سفت و سختن.
    کلا رطوبت رابطه مستقیم داره با شل و ولی 😂😂

    پاسخ
  337. ۰۰۰ گفته:

    سلام داداش من بدی مامان و بابام رو بیشتر از خوبیشون دوست دارم چون وقتی درحقم ظلم و بدی میکنن بیشتر خدا را حس میکنم

    تو بچگیم خیلی اذیت شدم هم داداشام هم مامان و بابام

    برای همین تو خونه خیلی منزدی ام زیاد با مامان و بابام حرف نمیزنم حتی سلامم نمیتونم بهشون بکنم چون بهم یاد ندادن تا جایی که من یادمه تا حالا ندیدم مامان و بابام بهم سلام کنن یا به ما یه مدت دوره برداشته بودم که بابا و مامانم هر وقت از سر کار میان بهشون سلام کنن ولی برام از کوه کندن سختر بود

    الان بابام نسبت به قبلش حیلی تغییر کرده و خیلی سعی میکنه محبت کنه ولی محبتاش اذیتم میکنه معذب میشم چون نمی تونم مثل خودش منم محبت کنم خیلی سعی میکنه منو به حرف بگیره ولی نمی تونم برای همین خیلی نارحت میشه
    به خاطر همین زجر میکشم
    میگم کاش بهم بدی میکردن کاش یه جایی بودم که سختی میکشیدم ولی اینجوری نبودم

    الان وقتی که بابا و مامامم اعصبانی میشن اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم منم صدامو میارم بالا بعدشم هذاب وحدان ولم نمیکنه چون بهشون حق میدم

    خود مامان و بابامم خیلی سختی کشیدن خیی زیاد مامانم الان مشکل اعصاب داره دیابت گرفته بس که اوایل زندگیش سختی کشیده
    برای همین ازشون دلخور نمیشم و درکشون میکنم ولی اینکه من نمیتونم مثل بقیه دخترا درکنارشون باشم و بهشون محبت کنم

    دقیقا همین بغض پنهان رو مامان بابامم داشتن که اینجوری با ما تا میکردن دلیل کاراشون رو میدونم

    ولی اینکه نمیتونم مواقعی که اعصبانین خودمو کنترل کنم ناراحت میشم

    تو بچگیم بابام مامانم رو به هر بهونه ای زیر مشت ولگد میکرد داداشامم که شیطون و منم یه دختر ارووم و به شدت به خاطر رفتاراشون منزوی و درونگرا
    تو همون بچگی به خاطر یه اتفاقی میخواستم خود کشی کنم چاقو رو برداشته بودم میخواستن خودمو خلاص کنم ولی بچه بودم ترسیدم

    یه بار از طرف مدرسه رفته بودم مشاوره برا انتخاب رشته
    طرف به مامان گفته بود من افسردگی گرفتم کمتر جلو بچه دعوا کنید از اون موقع مامانم کمتر بهم گیر میداد

    وقعا دیگه نیازی ندارم خانوادم بهم خوبی کنن چون نه تنها حالم خوب نمیشه بلکه بدتر میشه خیلی بدتر

    بیشتر دوست دارم اصلا کاری به کارم نداشته باشن براشون اهمیت نداشته باشم اینجوری واقعا راحت و خوشحالم

    من تو همون بچگی عزت و اعتماد به نفسم له شد لگد مال میرم بیرون وقتی مجبودم حرف بزنم با مردم تته پته میکنم صدامم از چاه میاد بیرون

    الان ۱۶ سالمه ولی داداش خدا زود برام جبران کرد ولی دیگه نیازی بهش ندارم میگم کاش یه جور دیگه جبران میکرد اینجدری بیشتر دارم عذاب میکشم کاش مثل قبلشون بودن

    پاسخ
    • ابجی فرزانه گفته:

      سلام گلم خوبی
      خدا تو رو خیلی دوست داشت که هدایتت کرد به این سایت
      رسالت و شرایط ادما متفاوته
      تو قراره تو این خانواده رشد کنی
      به وقتش خدا برات جبران میکنه چون خیر خواه توعه تو بندش هستی و همیشه بهترینتو میخواد عزیزم سعی کن خدا رو با دوره جوشن کبیر و … خوب بشناسی حرکت کن که نشونه ها و خدا رو حس کنی عاشقش شو بعدش خانوادتو بخاطر خدا تحمل کن و احترامشون رو نگه دار
      خودت مرهم دلت باش دوره افسردگی ببین چی روحت نیاز داره این از درون بهت گفته میشه عزیزم
      منم افسردگی گرفته بودم همه چی برام پوچ شده بود خودمو مرده متحرک خطاب میکردم کلی میگذره خدا کمکم کرد الان کاملا درست شدم و امید به زندگیم و انگیزم بالاست به لطف الهی خیلیییی پیشرفت کردمم تو هم اینطور میشی توکل و استقامت کن
      از خدا بهترین ها رو برات میخوام

      پاسخ
      • ۰۰۰ گفته:

        سلام ابجی ممنون برای کمکت
        انشاءالله مشکلات همه درست بشه منم همین رو می خوام برای همه اعضای سایت دعا میکنم که بهترینا نصیبشون بشه و همه با هم پا به رکاب امام زمان باشیم❤🌹🌹🌹

        پاسخ
  338. Hossienrezayi گفته:

    سلام داداش خدا قوت به خاطر این کتاب کاربردی‌..

    داداش تمرین دو و سه بخواهم بگم…
    من میذونم اگه فلان مسمل نداشتم ، اگه تحقیر و سرزنش نمیشدم این جایگاه نداشتم…
    و فکر کنم درسش گرفتم اما نمیدونم چرا حل نمیشه؟

    پاسخ
  339. یا صاحب الزمان❤️ گفته:

    سلام داداش رضا

    ازخدا ممنونم که منو کشوند سایت شما…الهی همون جور که گفتین بدون حساب برید بهشت ….واقعا منم همینو میخوام ….اصلن دوست ندارم برم اون دنیا یه مدت بمونم تو جهنم بعد برم بهشت…نه به خاطر بهشت…طاقت دوری ازخدا رو ندارم …دوست دارم بهشتمو ازهمین دنیا ببرم ….واقعا پاک بشم ازهرنظر …من راضی خداراضی….
    واقعا دوست ندارم لحظه ای اون دنیا معطل بشم…اعتقادم اینه من میتونم باید بتونم خدا میتونه وکمکم میکنه تا پاک بشم ….چرا بمونه برای اون دنیا …تموم تلاشمو میکنم تاپاک برم پیشش

    درمورد داستان توسلتون به امام زمان هم اشکمو درآورد….
    ممنون که گفتین …ما شنیدیم ازخیلی جاها…ولی ازشما شنیدن یه اثر دیگه داره…ازین جورخاطره ها بازم بگید…تاثیر گذاره…

    درکل ازخدا ممنونم که درجمع تون هستم
    ازاینکه باهم قرآن میخونیم…چند جلسه تند تند پیش میرید بخاطر اینکه عقب نمونم…امروز کلن وقتمو گذاشتم گوش کردم هایلات کشیدم…فقط اگه میشه یکم تایمش کوتاه بشه …
    الهی که خیردنیا وآخرت نصیبت بشه….
    هرچیزی که فکرمیکنی ممکنه مارونجات بده بگو….به ملاغلط گیرا نگاه نکن….کسی که بخواد ایراد بگیره ازخدا هم ایراد میگیره…
    ما عقل وشعورداریم یا میفهمیم اون لحظه یا بعدن بهش میرسیم …اینجوری هم نیست که بدون فکر هرچیزی رو بپذیریم…
    درمورد بغض پنهان گیجم ….واقعا سرگردانم…برگشتم سر نقطه ی اول…ازامام زمان میخوام نجاتم بده…

    پاسخ
  340. پناهنده گفته:

    سلام داداش
    راست میگی دوروزه دارم راجع به این قضیه فکر می کنم. بغض پنهان من همش از توقع بود .واقعا از خدا معذرت میخوام از دیگران توقع داشتم. یه چیز دیگه هم اینه که من یه تفکر اشتباه داشتم:”محبت کن تا محبت ببینی” خب لین اخلاص کار و از بین میبره . مگه خدا محبت میکنه همیشه از بنده هاس محبت میبینه؟؟؟ خیلی ….. بودم که اینطوری فکر کردم. خودم از وقتی اینو فهمیدم از دست خودم خیلی عصبانی شدم‌ . آخرین چیزی هم که بزرگترین ضربه رو بهم زد این بود من یه سری از آدمها رو فقط سیاه یا سفید میدیدم. بزرگترین ضربه رو هم از همونا خوردم. چون فکر نمیکردم اون آدم هم ممکنه یه سیاهی هایی درونش باشه . واقعا تو راست میگی آدم ها رو باید خاکستری دید. از دیروز مغزم هنگه. واقعا سخت بود فهمیدن سه تا موضوع ساده.
    حرفام زیاد شد . ممنون از حرفای حقققققق و کاربردیت و ممنون از خدا که تو رو خلق کرد . عاقبت بخیر بشی

    پاسخ
  341. عشق خدا گفته:

    سلام منم دارم الان از یک مذهبی نما میکشم جالبه که دقیقا بعد از این قضیه بغض پنهان انگار دارم آزمایش میشم
    برای یکی کار کردم پولمو نمیده اذیت میکنه بااینکه همه چیش مثلا مذهبیه واقعا آدم تاسف میخوره .

    پاسخ
  342. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    در مورد فصل سوم بگم داداش
    من خودمو مقصر میدونم اگه یک سال که درگیر خ.ا بودم از خودم امید نشون میدادم تنبلی نمیکردم کارامو انجام میدادم کلا ناامید بودم از همه چی چند ماهه اخر کنکورمم بود
    نمیدونم اون موقع چه اتفاقی افتاد تو کانال vip نیومدم برا همین چند ماهی فاصله گرفتم از سایت و داداش رضا دور شدم درگیر خ.ا شدم
    اگه اون موقع میومدم تو کانال یکم به خودم انگیزه میدادم
    یک سال تمام درگیر نبودم با خودم

    پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      سلام به آبجی هم نامم😂❤️
      غصه نخور آبجی خدا دوست نداره خودتو اذیت کنی خودش تو قرآن سوره بقره گفته ما مشقت شما رو نمیخوایم مگه میشه از گناهمون پشیمون بشیم ولی خدا قبول نکنه ما رو، ماکه جز اون کسی رو نداریم. خدا هیچ وقت بنده هاش رو تو دنیا تنها نمیزاره و بدون خیلی مهربون تر از این حرف هاست. ز سال ها گنهت بگذرم به یک العفو ببخشمو به تو ثابت کنم که رحمانم ، اگر چه از هم آلوده تر بود هرکس به ذات اقدس او را ز در نمی رانم

      پاسخ
    • در راه خدا 🙃 گفته:

      سلام آبجی
      برو توی سایت یو آپلود قسمت آپلود رو بزن و فایل مورد نظرت رو انتخاب کن و وقتی آپلود شد لینک مستقیمش رو کپی کن و بیا توی سایت قرارش بده

      پاسخ
    • پناهنده گفته:

      سلام
      سرچ کن آپلود عکس اولین سایتی که میاد توش برو عکس و آپلود کن . چند تا لینک میده یکی از لینک ها رو که میتونی ازش استفاده کنی کپی کن بیا تو سایت لینک و تو نظرت کپی کن و تمااام.

      پاسخ
  343. رضوان گفته:

    سلام داداش رضا من تازه اومدم توی دوره… و سعی میکنم زودتر به بچه های دیگه برسم
    بعد تمرین فصل مقدمه منی که خیلی وقته گریه ام در نمیومد کلی گریم گرفت…

    پاسخ
  344. محب اهل بیت گفته:

    سلام دوستان
    دوره بغض پنهان همینطور که داداش رضا گفتند بیشتر در مورد این هست خدا براتون جبران میکنه حتما کتاب یا جبار بخونید برای این که خدا برامون جبران کنه باید تلاش کنیم، گام برداریم از چیزی نترسیم خوندن این کتاب خیلی بهتون کمک میکنه.

    پاسخ
  345. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    داداش خیلی ازتون ممنونم بابت کتاب یا جبار چقدر کتاب خوب و کاملی بود واقعا برای خودسازی نوشته شده بود حین خوندن کتاب اصلا خسته نشدم از خوندن کتاب لذت بردم و نکته برداری کردم حدود ۱۱ صفحه شد خط به خطش پر از نکته بود اولین کتابی بود که تو این سایت خوندم ان شاء الله میخوام کتاب های دیگه هم بخونم
    واقعا مرحله اول دوست داشتن خودمون هست این که تلاش کنیم تا خدا برامون جبران کنه، تمارینی که گفتید عاالی بود، این کتاب شاید بقیه هزینه میگرفتن اما شما رایگان برامون قرار دادید، واقعا یاد گرفتم ترس نداشته باشم گام بردارم، در مسیر پاکی همه چیز قشنگه آروم و پیوسته کارهامو انجام بدم، چقدر خوبه که شما هستید قطعا حضور شما و این سایت اتفاقی نبوده خدا منو در این مسیر قرار داد چون حرف هاتون کاملا بو و رنگ خدا میده واقعا اول و آخر خودم هستم پس برای خودم باید ارزش قائل باشم ✌️
    خیلی از شما ممنونم بابت این کتاب که آگاهی مون صددرصد کرد بهمون یاد داد چکار کنیم تا در مسیر درست و خودسازی باشیم.
    امیدوارم این تشکر از من پذیرا باشید استاد خوبم
    یاعلی

    پاسخ
  346. محب اهل بیت گفته:

    سلام داداش رضا کتاب یا جبار خوندم آخراشه چقدر عالی نوشتید خط به خطش پر از نکته اس، دفتر برداشتم و یادداشت برداری می کنم دقیقا باید عزت نفس بالایی داشته باشیم، گناه نکنیم، خیلی خوب روی خودمون کار کنیم تا در آینده خدا برامون جبران کنه باید تلاش کنیم
    خیلی ازتون ممنونم کتاب تون عااالی بود 🙏🙏

    پاسخ
  347. الا یا ایها الساقی... گفته:

    تقدیم به خودم و همه اهالی سایت داداش رضا:

    الان شروع کن. از جایی که هستی شروع کن. با ترس شروع کن. با درد شروع کن. با تردید شروع کن. با دستای لرزان شروع کن. با صدای لرزان شروع کن. با چیزی که داری شروع کن. اما شروع کن. شروع کن و متوقف نشو. فقط شروع کن. اولین قدمو با ایمان بردار. نیازی نیست تموم راه پله رو ببینی، همین که اولین قدمو برداری کافیه، نصف راه رو رفتی. همه چی خود به خود برای کسی که شروع کرده و داره ادامه می‌ده و کنار نمی کشه فراهم می شه و به نتیجه می رسه. به حرفم اعتماد کن.🙂🙂

    پاسخ
  348. M.HA گفته:

    تمرین فصل سوم:
    الان که فکر میکنم میبینم که بیشتر مواقع مقصر خودم بودم
    اگه من یه دختر فعال بودم و گوشه گیر نمی شدم و همش توی خونه نبودم ، مطمئنا خانواده ام اجازه می دادن من به جاهایی که دوست داشتم برم اما با کاری که خودم کردم اونا فکر کردن من از پسش برنمیام و اجازه ندادن.
    اگه نظر دیگران برام مهم نبود حتما وقتی چیزی رو میخواستم و به دلم نشسته بود رو می خریدم و دیگه منتظر نمی شدم تا بقیه نظر بدن و با بی توجهیشون تو ذوقم نمی خورد.
    همیشه می گفتم من توقعی از کسی ندارم اما اشتباه می کردم همون روزی که نشستم بغض هامو نوشتم متوجه شدم من توقعم از آدمای دور و برم خیلی زیاده.
    اگه یکسری چیزایی که توی بچیگم میخواستم رو دیر برام فراهم نمیکردن الان من قدر داشته هام رو نمیدونستم.

    پاسخ
  349. M.HA گفته:

    تمرین:
    ۱_ یکی از دایی هام وقتی ازدواج کرد هیچی نداشت و وضعیت مالیشم خیلی بد بود و بقیه بهش کمک می کردن تا اینکه مشغول کاری شد و روز به روز زندگیش تغییر کرد تا الان که وضعیت مالیش از همه اعضای خانواده بیشتر هستش و خدا براش جبران کرد و یجورایی جواب صبوری های زنداییم رو داد.
    ۲_ یه آقایی توی شهرمون هستش که توی بچگیش بنابر دلایلی پدر و مادرش رو از دست داد و یه خانواده دیگه ای اون رو بزرگ کردن ولی خب خیلی سختی کشید پیش اونا. وقتی بزرگ شد هیچی نداشت و کسی هم بهش زن نمی داد تا اینکه یه آدمی دخترش رو بهش داد. بعد ازدواج زندگی این آقا از این رو به اون رو شد ، یه مغازه آش فروشی باز کرد و مشغول به کار شد، جوری خدا براش جبران کرد که الان تونسته الحمدالله یه خونه بزرگ و قشنگ برای خانواده اش بسازه.
    ۳_…….

    میدونم خدا جونم یه روزم نوبت به منم میرسه و برام جبران میکنی چون تو جباری😉

    پاسخ
  350. علی گفته:

    داداش من مقصر خیلی از بقضام هستم من بچگی فکر میکردم همه باید دوستم داشته باشن و فکر میکردم این دوست داشتن با داشتن مثلا موبایل مدل بالا و اینا بدست میاد و هی میخواستم خونواده بهترین چیزا را برام بخرن اشتباه من بود که محبتا از بقیه میخواستم گدایی کنم باید میرفتم پیش عشقم خدا
    داداش کسایی که باعث لغزش من شدن هم تقصیر من بود چون وابسته اونا بودم و به حرفشون گوش کردم
    داداش من از تبعیض بین من و آبجیم بغض داشتم ولی الان خدا برام جبرانش کرده خونواده با من خیلی خوبتر برخورد میکنن
    داداش من اون سالی که تو لجن بودم درسته بخاطر دعواهای خونوادگی بود ولی تقصیر من بود که فکر میکردم پدرم این قدرت را داره که بهم آرامش بده هیچوقت با خدا طرح رفاقت نریخته بودم درسته قرآن و سوره لقمان میخوندم ولی از سر ترس نه از روی عشق به خدا من مقصر بودم که فکر میکردم از کسی غیر از خدا میشه آرامش گرفت
    خدا هم برام سال بعدش جبران کرد سالی که کنکور داشتم اینقد بهم آرامش داد که بدون یه ذره استرس روزی ۱۰ ۱۲ ساعت درس میخوندم و تهش هم یه رتبه خیلی عالی بهم داد چیزی که برای خیلیا یه آرزو هست
    من مقصر بودم که سطح حرفای معلم قرآنمون را نمی فهمیدم وقتی خیلی عاشقانه درموردشون میگفت من باید میرفتم سمت خودسازی

    من مقصر بودم که فکر میکردم یادگیری فقط با معلم خوبه درحالیکه اینطوری نیست فقط تلاش میخواد برای همین از مدیر مدرسه مون که همه ی معلم خوبا را میزاشت برای رشته تجربی بغض داشتم
    من مقصرم از اینکه زود باور بودم و وقتی همکلاسیم به دروغ یه سری چیزا را گفت و خودش را خیلی خوب و زرنگ جلوه داد قبول کردم
    من مقصرم از اینکه از هم اتاقی هام بابت تنبلی شون بغض داشتم چون همه که مثل هم نیستن هرکی یه گرگی داره
    من مقصرم چون وقتی یکی از رفیقام رفت سمت دوستی با نامحرم بغض داشتم غافل از اینکه با دیدن نتیجه اش از هرچی دوستی با نامحرم بود متنفر شدم
    من مقصر بودم که هم اتاقی هام نمیزاشتن درست بخوابم چون از اول ترم یه ساعت خاموشی معلوم نکردیم
    من مقصرم از اینکه خوابگاه نمی تونستم تنها باشم و انس بگیرم چون
    هی نظر بقیه برام مهم بود در حالیکه اندازه یه پر مگس نباید ارزش داشته باشه برام
    من مقصرم که محکم نایستادم و در مقابل بابام مخالفت نکردم وقتی نمیزاشت روزه بگیرم چون امسال محکم وایسادم ولی نتونست کاری کنه حتی چند شب بیدارم کرد از ترس اینکه بدون سحری روزه بگیرم ولی پارسال اشتباه من بود
    من مقصرم که فقط تونستم یه شب با دروغ گفتن برم هیئت سیدرضا نریمانی باید محکم جلوی بابام می ایستادم و میرفتم
    من مقصرم از اینکه پدرم نسبت به دین گارد داره چون فکر میکردم بده ولی با کارهایی که کرد اگه خیلی ادای مذهبی ها را در می آورد از هرچی دین بود متنفر میشدم
    خلاصه داداش من اعتراف میکنم مقصر اصلی من بودم هر چی که بوده و هرچی که شده
    الانم دیگه قدرتا دست هیچکس نمیدم به جز خدا به پدرمم رو نمیندازم برای پول کربلا اینقد درخواست کار دادم ایشالا یکیش میگیره و تو اولین سالی که امام حسین را پیدا کردم یه کربلا میرم حرمش

    پاسخ
  351. لیلی🤞🏻 گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/img_20230806_204850_gnhd.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230806_204917_v95t.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230806_204857_e3hi.jpg
    سلام به داداش رضا و همه بچه ها.. خب این نت فصل ۳.
    بله با صدای بلند اعتراف میکنم کنار تک تک بغضها من مقصر بودم خیلی هم زیااد…
    نکته دیگه اینکه درمورد حکمت واقعااا ، یه ذره خیلی ساده نیست ولی به صبر و زمان و حوصله نیاز داره واسه من که رخ داده..
    اینکه واقعااا برای من اتفاق افتاد که بد دلم شکست از اون روز تا الان رو به پیشرفتم.
    و دیگه اینکه حال سبکی و پروازی داره بخشش، اینکه رها بشی از این واقعاا تعفنات زباله های ذهنی به نظرم و اصلاا دیگه برام اهمیتی نداره هیچ کس بی حوصله شدم نسبت به این موضوع..
    و تمرین فصل ۳ رو انجام دادم چون خصوصی بود نفرستادم.. ولی وقتی نوشتم فهمیدم اینکه من دورهامو تو دفتر خودسازی یادمه مینوشتم یبار گفتم من به چندتا از این دوره ها نیاز ندارم اما امروز با تمرین فصل ۳ بله هیچ چیزی بدون دلیل و اتفاقی نیست و حکمتی داره و خدا هم همیشه عاشق اینه که منو روز به روز سربلند تر و خوشحال تر بینه جانم فدایش همه تلاشم میکنم.
    رگ خواب خدا حسن ظن هرچیزی تا اللن برام رخ داده از حسن ظنی بود که پوستم دراورده تا به درصد معقولی رسیدم. ولی حسن ظن شاهکار میکنه.. ان شاء الله تا اخر این دوره و دوره ایات انگیزشی که اقلاا قشنگ موحد داره میکنه ادمو بترکونیم همگی…
    همسر فرعون تصمیم گرفت عوض بشه شد جز زنان برتر قران اما پسر نوح هیچ تصمیمی برای تغییر نداشت…
    عاقل را یک اشاره بس است. 😍😍😍🙏🙏🙏🤞🏻💪🏻
    داداش خدا بهتون از قدرت بی نهایتش روز به روز بیشتر بده و از الهام جون یه دنیاااا ممنونم. 😍💐

    پاسخ
  352. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام به همراهان ، یک حدیث از امیرالمؤمنین باعث شد که من خودسازیم رو شروع کنم : گناهان دردند ، دارو استغفار و شفاء به بازگشت نکردن به گناهان است . گناه به یک معنی دیگه یعنی کاری که خدا دوست نداره
    در قرآن اومده اگر ، کارهایی که خدا دوست نداره را انجام ندهید ، بدی های شما را پاک می کنیم و شما را در جایگاه کریم داخل می نماییم
    . معنی لغت کریم رو اونی می‌فهمه که بهش رسیده باشه ، کریم در فارسی به نیکو و ارزشمند ترجمه شده ، کریم یکی از نام های خوب خداست ، خدا میگه بهترین منم ، شیرین ترین منم ، خوش ترین منم ، من رو انتخاب کن ، شیاطین رو انتخاب و فالو نکن ، شیطان از نار یعنی آتشه و درد و رنج هدیه میده و خدا نور و روشنایی و خوبی و خوشی ، خدا میگه به سمت دردها نرو و به سمت نور و روشنایی و سلامتی و خوشی بیا ، بیا بهت خوبی ها رو هدیه کنم ، این خدا خیلی نازه ، خدایا چجوری میشه ببوسمت خیلی دوستت دارم

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام ، سرتون بذارید روی سجاده اتون و چشماتون رو ببندید و سجاده اتون رو ببوسید و بخدا بگید بغلم کن، یه اتفاقایی براتون میفته که لذتش گفتنی نیست و حالی میشید که نگم… این تجربه خود من هستش. امیدوارم شماهم موفق بشید. ان شاء الله 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  353. fateme گفته:

    یادمه دوسال پیش وقتی به جا خوندم هرررکاری به حکمتی داره خیلی عصبانی شدم گفتم مگه میشه کودک ازاری جنسی حکمت داشته باشه؟کدوم آدم سنگ دلی میتونه بگه تجاوز به تو دختر بچه نه ساله پشتش خیره؟؟همیشه هم میگفتم خدا مگه مهربون تر از مادر نیست؟کدوم مادر میتونی این اتفاق برای بچه ای ببینه ولی هیچ کاری نکنه؟مگه قدرت نداشت؟؟چطور دلش نسوخت؟؟
    همون موقع یهو یه چیزی بهم الهام شد یه چیزی از درون بهم گفت که تو مثل یه کودکی که مامانش میبرتش پیش پرستار تا بهش واکسن بزنه کودک مدام میکه مامان مهربونم داره منو نگاه میکنه چرا جلو پرستار نمیگیره چرا اذیتم میکنه مامان من مقصره ولی مامان میدونه که این درد واکسن اگر تحمل کنم بعدش خیلی ایمن میشم من کودک اونموقع نمیفهمم اونموقع از درد واکسن به خودم میپیچم از پرستار متنفر میشم از مامانم خشم میگیرم
    ولی بعدش میفهمم لازم بوده…
    درباره این اتفاق کودک ازاری هم چون یک سال بیشتر حتی تراپی رفتم و به خودم کمک کردم حتی تونستم برای خودم حکمت پیدا کنم یه رسالت تونستم معنا پیدا کنم جالب اینه دیدم چقدر لازم بوده
    ممکنه یکی بگه یعنی چی لازم بوده؟من هنوزم هم میگم اون اتفاق دردناکه میگم ک ممکنه هنوز بهش فکر کنم ناراحت بشم بعد از این همه درمان ولی حداقل میفهمم چجوری ظرفیت روحی روانیمو بالا برده (بشرط درمان)

    پاسخ
  354. YA ZAHRA گفته:

    سلام داداش حرفت درسته دلیلیش به خودمون هم برمیگرده من اگه عزت نفس _ اعتماد به نفس _ ایمان قوی_افکار منفی و خیلی عیبای دیگه رو در خودم درست کنم همه چی حله من از وقتی با شما اشنا شدم پذیرفتم که هر مشکلی برام پیش اومده همش حکمتی بوده برا رشدم خیلیییییی این حرف بزرگم کرد و قبول دارم من پارسال متحول شدم درسته خیلی داغون شدم ولی به خود خدا قسم بهترین اتفاق بود زندگی و احوالم خیلیییی تغییر کرد داداش ما همه اینا رو میدونیم قبول داریم خودمون کم مقصر نبودیم و برا رشدمون لازم بود ولی این دل لامذهب ول نمیکنه درد من اینجاس من با اونایی که مشکل دارم هر روز چش تو چشمم مجبورم کنارشون کار کنم کار خدا رو ببین اونی که بیشترین ضربه رو بهم زده خدا از یه جای دیگه صاف اورد گذاشتش جلو چشمم خب میدونم خدا میخواد ادمم کنه و پاکم کنه ولی داداش هرچی میگم بخشیدمشون ولی باز میبینمشون یا یادم میاد حالم بد میشه چیکار کنیم این حل بشه والا قبول دارم منم مقصر بودم شاید بیشتر ولی راهش چیه بتونیم ببخشیم و تموم بشه

    پاسخ
  355. ریحانه💫 گفته:

    داداش من قبلا خیلییی آرامش داشتم و حتی بدترین اتفاق هم میوفتاد، ذهنمو کنترل میکردم و حالم سریع خوب میشد…
    ولی یه مدته که اون آرامش رو دیگه ندارم😔
    چیکار کنم آرامشم برگرده و مثل قبل پر از آرامش بشم؟!
    ممنون میشم درباره این موضوع تو دوره صحبت کنید🙏🌻

    پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام خوبی
      من خودم زیاد اینطوری میشم، بعد میشینم خوب فکر میکنم معمولا تو دوتا دلیل خلاصه میشه
      اول اینکه ممکنه اوکاری که دارم انجام میدم تبدیل به عادت شده مثلا اولا که نماز غفیله میخوندم خیلی آرومم میکرد حواسم به معنی کلمات بود تفسیر این نماز ولی بعد دیدم دیگه اینطوری شد،،،چون عادت شده بود برام دیگه عمیق نمیخوندم ولی الان خیلی خوب شده دوباره مثل قبله
      دوم اینکه من دارم ی اشتباهی میکنم…. ی سهل انگاری … که ایطو مشه…. حواسم به ی گناهی نیست،،،یا ی کاری که ترک کرده بود دارم ناخداگاه یا با سهل انگاری و مثلا اینکه حالاحوصله ام نیست..انجام میدم یا کاری که باید انجام می‌دادم رو انجام نمیدم حتی مستحبات اسلام هم تو زندگیه من همینن،،، ی مثال ساده اروم حرف زدن و کم حرفی خیلی ارومم میکنه همیشه،،، ولی تو خونمون متاسفانه همه داد میزنن،، ی مدت اگه حواسم نباشه مثل اونا بشم اصلن همش بیقرارم….. اینو بارهها حسش کردم…

      پاسخ
  356. یا زهرا(س) گفته:

    سلام قبلیه نصفه اومد..

    من تنبلم.. انقدر تنبلم که ۴ ساله به چیز خاصی نرسیدم..
    کلی ایده و برنانه ی نصفه دارم..
    یمدت نمیدونستم تنبلم.. بعد که شروع کردم به کار کردن دیدم نمیتونم..
    دلایل زیادی داشت..

    هم روحی مشکل داشتم هم مزاجی مشکل دارم..
    این تنبلی عزت نفسمو میزنه، حسودم میکنه و..

    ولی یسوال.. اگه کمبود نداشته باشیم بازم خدا جبران میکنه؟؟
    یا از جبار نه، ولی از صفت رحیم و بخشنده بودنش بهمون میده؟؟
    چون من خیلی چیزهارو اصلا کمبود نداشتم و ندارم ولی بشدددت دلم میخواد داشته باشمشون.. اگه خدا بگه نه قبول میکنم ولی اینکه چون اذیت نشدم بهم نده ناراحتم میکنه برام جای سواله..

    نکنه حرص دارم)): وقتی فکرمیکنم نمیدونم چیزایی که میخوام چجوری به رابطه ی منو خدا کمک میکنه ولی دلیلی هم نمیبینم کمک نکنه..
    از وقتی شما رفتین مسافرت اون صدای درونم که همیشه وقتی زیاد میخواستم میگفت اخه چه کمکی بهت میکنه ساکت تر شده😅

    الحمدالله💚

    پاسخ
  357. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    سلام
    بچه ها من توی یه جایی مشغول کاری هستم که تو اونجا با بچه های ۹ تا ۱۳ سال مشغول فعالیت هستیم
    این بچه ها هنوز قلباشون صاف هست و روحیه ‌ی تغییر کردن رو دارن
    به نظرتون بچه ها رو با سایت داداش رضا آشنا کنم؟
    اگه آره چجوری و با چه روشی؟
    و یه چیز دیگه میشه چنتا ایده کار فرهنگی بگید تا انجام بدم برای بچه ها 🙏🏼

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، بنظرم سایت رو معرفی نکنید ولی از مطالب بخش‌هایی رو که بنظرتون به دردشون میخوره رو انتخاب کنید و بگید بهشون، یا با فرمت بچه گونه تر مثلا کتابچه درست کنید با ی سری مطالب از کتابای داداش رضا که به دردشون بخوره یا تو کاغذ با تزئینات خوشگل بنویسید بزنید در و دیوار اونجایی ک هستن ، مثلا خیلی خوبه ی بچه از همون سن بدونه گناه یعنی آسیب زدن به خود، یا فقط قدرت رو دست خدا بده، یا دنبال کشف استعداد هاش باشه یا عزت نفس و اعتماد به نفسشو بیشتر کنه و …
      اینجا بنظرم برای بچه اون سنی جالب نیس، یا بعضی وقتا راجب ی سری مسائل باز صحبت میشه اصلا مناسب بچه نیست، یا مثلا راجب ازدواج داداش صحبت میکنن خب بچه اون سنی ب چه دردش میخوره هوایی میشه و چون شرایط ازدواجش نیس شاید بره سمت چیزای دیگه ،شاید ی بچه اون سنی درگیر مثلا خودارضایی و اینا باشه ولی بنظرم عمدتا ازین مشکلا ندارن اون سنیا و اصلا نمیدونن چی هست این چیزا، مراقب معصومیتشون باشید و از بین نبریدش،البته این نظر شخصیمه ،بنظرم این سایت حداقل حداقل برای ۱۵ سال ب بالا مناسبه قرار باشه آشنا شن با این سایت خدا سر راهشون قرار میده بزرگتر که شدن، موفق باشید التماس دعا 👏👌💛

      پاسخ
      • کوثر گفته:

        سلام
        منم همینه بنظرم
        من زبان انگلیسی درس میدم به بچه های همین سنی،، یکاری که میکنم سعی میکنم حجابم کامله کامله باشه با اینکه میتونم مقنعه بپوشم ولی روسری بلند میپوشم و گیره میزنم میخام ببینن با حجاب هم میشه انگلیسی یاد داد اخه بقبه دبیرای خانم اونجا همش کت و شلوار و…. اصلن نگم بهتره ،،، به بچها گفتم سوره ی حمد رو به انگلیسی حفظ کنن خیلی استقبال کردن حتی والدینشون بعضیا اصلن ظاهرن پوشیده نیستن ولی من خیلی خوب باهاشون برخوردمیکنم برا این سوره حمد خودشون کلیپ بچهاشونو فرستادن تو گروه..
        من از هممه دبیراشون کم سن تر جوونتر ولی همش با حجاب میرم حتی همین که میخوام از کلاس بیام بیرون دوباره چادرم رو سذم میکنم خیلب عالیه،،، بچها خیلی باهام خوبن واقعا هم درسشون خیلی خوبه وهم کلاسام خیلی شاده
        تو هم همینکار کن، من مثلا برنامه دارم از این به بعد قبل شروع کلاس ۵ دیقه ی حدیث بگم و نظذشونو بپرسم درباره اش…..
        تو هم بگرد ببین چیکارکنی بهتر برا من این سوره حمد خیلی اوکی بود..

        پاسخ
  358. ریحانه💫 گفته:

    سلام داداش وقتت بخیر
    من بالاخره توفیق انجام تمرین مقدمه رو بدست آوردم😅
    ولی خیلی جالب بود… وقتی داشتم مینوشتم، قشنگ حضور خدا رو حس میکردم که کنارمه و داره گوش میده به حرفام…
    منم همه چیز رو واسش توضیح دادم 🙂
    آخر سر ازش خواستم که بغضمو بگیره و به جاش آرامش بده…♡

    پاسخ
  359. شاید خواهر کوچیکش!(: گفته:

    سلام
    بزرگترین عیبی که دارم شاید اینکه خیلی حسرت میخورم و اینکه اعتماد به نفس ندارم..
    بزرگترین بغض من اینکه هیچکس آدم حتی حسابم نکرد ، یه حرفمو باید چندین بار تکرار کنم تا کسی بهش اهمیت بده و حتی بهم گفتن تو حرفات هیچ اهمیتی نداره تو چرا داری دخالت میکنی؟
    اینو خانوادم گفتن بم..
    مگه از یه سنی به بعد نباید از فرزند خودشون مشاوره بگیرن و از اونم نظرشو بپرسن؟
    پس چرا به من میگن حرفای تو هیچ اهمیتی نداره
    چرا فکر میکنن من هنوز بچم
    چرا وقتی رشد میکنم فکر میکنن همش الکیه و من درآوردیه..
    چرا فکر میکنن خودشون فقط دل دارن و میتونن برای اهل بیت گریه کنن؟وقتی برای اهل بیت گریه میکردم تو هیئت خانوادم بم میگفتن چیشده چرا همش ناراحتی؟تو هیئت برای افسردگی هات گریه میکنی؟
    شاید اعتماد به نفس نداشتنم برای همیناست
    من خیلی تند حرف میزنم که زود حرفم تموم شه چون کسی بهش بها نمیده و میپرن وسط حرفم
    کلا وضعیت گندیه..
    معذرت اینجا گفتم، بغض حسابی گرفته بود گلومو نمیدونستم کجا بگم:)

    پاسخ
  360. علی گفته:

    سلام داداش من اومدم اعتراف کنم راجب یه بغضی که نمیدونم چطوری ببخشمش مقصر اول و آخرش هم خودم بودم هیچکی به جز من مقصر نبود فقط خودم بودم
    من دوسالی بود یه سری گناها را گذاشته بودم کنار ولی عین احمقا دوباره شروعش کردم و تا چند وقت پیش درگیرش بود الانم خداروشکر خوبتر شدم ولی هنوز خطرش هست من نمیدونم چطوری این بغض را بزارم کنار

    پاسخ
  361. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    داداش بزرگترین عیبی که دارم اینکه مهربونم از محبت زیادی به اطرافم مخصوصا رفیقام ضربه خوردم
    درسی که‌ گرفتم محبت بیش از حد نداشته باشم به دیگران

    پاسخ
  362. Negin گفته:

    داداش من همشونو بخشیدم…
    سخت بود..
    اما بخشیدم…
    ولی چطور این بغض ها رو درست کنم؟ خیلی اذیت میکنن ولی دیگه از باعث و بانی هاشون کینه ندارم و همشونو بخشیدم.

    پاسخ
  363. Mujtaba گفته:

    داداش روزی که رفاقتمو تموم کردم با دوستی که سه سال دوست صمیمی ام بود درست همان زمان بود که شهید محسن حججی زخمی شدند
    داشتند گام به آسمانی شدنشون برمی داشتند تا برای ما جامونده ها ستاره باشند

    پاسخ
  364. Negin گفته:

    حقیقتاً داداش این حرفاتون خییییلی منو به فکر فرو برد اگه اون ظلمی که ۱۲ سال پیش بهم شد اتفاق نیوفتاده بود من هیچ وقت اقدام به نمیگرفتم من تا اون زمان نمیدونستم گناهه بعد از اونم نمیدونستم. از زمانی که متوجه شدم انجام این کار گناهه تصمیم به ترکش گرفتم و سایت های ترک گناه و زیر و رو کردم تا یه جایی میرفتما برا ترک اما باز برمیگشتم تا اینکه با سایت شما آشناشدم و خداروشکر ترکش کردم. اینا رو گفتم چون به حرفاتون خییییلی فکر کردم. انگار یه سناریوی چیده شده بود که آخرش منو هدایت کرد سمت سایت شما.. با اینکه زمان زیادی گذشت اما تهش خیر بود تهش ترک گناه های زیادی بود. اما داداش هر چقدر دارم به این حرفتون(از اون شر و ظلمی که در اون تاریخ بهت شد…چه خیر هایی به سمت زندگیت اومد ؟) فکر میکنم و اینکه گفتید ده موردشو بنویسید حقیقتا جز همین موردی که بالا نوشتم چیزی یادم نمیاد. چون شاید جز این خیر دیگه ای نداشت واسم

    پاسخ
  365. مطهره گفته:

    بزرگترین عیبی ک در من هست اینه ک ب بقیه زیادی گیر میدم و انتظار بالایی دارم ازشون و مقصر این قضیه خودمم اول ب ادما ی ادم عادی نگاه میکنم و ب شدت محبت میکنم طوری ک طرف دیووانه بار عاشقم میشه بعد ک عاشقم شد و اونم جبران کرد انتظارم میره بالا ک ریشه این مشکل تو کودکی من هست ولی قول میدم ک درستش کنم

    پاسخ
  366. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام، من امروز ی متن کوتاهی رو دیدم خیلی جالب بود ، راجب امتحانات الهی ، حدیث امام علی رو بخونید حتما تو این عکس خیلی جالب بود

    https://s8.uupload.ir/files/screenshot_20230806-155009_gallery_gmiw.jpg

    واقعا هر چیزی حکمت و علتی داره ، شاید مثلا ما نفهمیم علت و حکمت و لزوم بودن بغض هامونو ولی خب کلا مدل امتحانات خدا انگار اینجوریه که اون اول نفهمیم حکمتشو ، علت اینکار خدا تو عکس هست
    بنظرم دونستن این موضوع خیلی برای اروم شدن و بخشش کمک میکنه حتما بخونید عکس رو👌

    پاسخ
  367. Mujtaba گفته:

    سلام
    تو فصل مقدمه گفتید که از هر جنسی بغض داریم اون سمتمون نمیاد
    راست گفتید همش می گفتم مگه این قدر بدم که کسی به من دوست نمیشه ولی چون به آدما اعتماد نداشتم برای همین شش ساله رفیق ندارم
    دوازده سالم بوداون روزا

    پاسخ
  368. مهسا🤞🏻 گفته:

    سلام داداش
    بزرگترین مشکلی که باعث میشه از آدما ضربه بخورم،توقعه.توقع بیجا از آدما که بارها خواستم ترکش کنم ولی خیلی سخته…

    پاسخ
  369. نجمه گفته:

    سلام داداش رضا چقدر حرفات خوبه ادمو از بی هدف بودن میکشه بیرون… واقعا درسته هرچی توقع داشته باشی بیشتر بغض میکنی… من بغضامو نوشتم ۵۰ تاشو خیلی گریه کردم خیلی… ازهمون بچگیم همشونو مرور کردم دلم میخواد رها بشه روحم از هرچی بغضه.. ممنونم که کمکمون میکنی ان شاء الله شهادت نصیبت بشه داداش هرچی از خدا میخوای خدا بهت بده…

    پاسخ
  370. رهگذر گفته:

    راستی یه سوال کسی که به کسی وابسته ست برا اینکه درست کنه
    این مشکلش رو باید از اون فرد دور بشه یا باشه کنارش و این مشکلو حل کنه

    میدونیدچی میگم منظورم اینه اگه فرد رو تو زندگیت حذف کنی نمیشه همون صورت مسئله رو پاک کردن
    که بعد با یه فرد دیگه این اتفاق رخ بده و وابستگی درمون نشه هیچ بدترم بشه
    یا اینکه کنار همون فرد این مشکل حل بشه با رو خودمون کار کردن؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ
  371. حدیث (دختر باباعلی) گفته:

    سلام داداش تمرین فصل سوم اینه ک من ۱.یه عیب خیلی بزرگی ک داشتم از سادگیم خیلی ضربه خوردم من مطمئنم و حکمت خدارو اینطور فهمیدم تک تک آسیبایی ک دیدم بخاطر این بود ک این سادگیم درمان بشه و واقعنم تا حد خیلی زیادی درمان شدم. ۲.واقعا عیب خیلی بزرگ دیگه ای ک دارم اینه ک پرتوقعم و همین منو آزار میده الانم مطمئنم خیلی از بغضایی ک دارم از همین نشأت میگیره بنابراین درس گرفتم ک دیگران رو مقصر نبینم درعوضش برم این عیبی ک دارم رو درست کنم.
    داداش مرسی از این کتاب پرمحتوات واقعا ک فوق العادس❤

    پاسخ
  372. سارا گفته:

    سلام داداش
    خوب درسته من بی تقصیر نبودم
    بخام اعتراف کنم همین وابسته بودنم بود که از آدما ضربه خوردم
    وباید درستش کنم .

    پاسخ
  373. پناه گفته:

    سلام
    بچه ها دخترا ،برادرا یه سوال،ربطی ب بغض پنهان نداره..
    من خیلی مشکل دارم سر رانندگی یا گرفتن،،🥲
    خیلی کلاس رفتماا…برادرمم میخوادیادم بده ولی همش دادمیکشه…خیلی زیاد…
    و منم اصلا تمرکزندارم…چندساله هااا
    بایدچه کنم…خیلی اعتمادبنفسموترکونده…
    کسی بوده مثل من باشه..چه کارکرین،😭
    نمیتونم بدون کسی جفتم نباشه برونم…
    ماشین میادهول میکنم…..میخوام که یادش بکیرم،ولی داداشم وحشتناک دادمیزنه،تحقیرمیکنه،
    نمیدونم چه کنم

    پاسخ
    • حامد گفته:

      سلام منم تا خودم ماشین نگرفتم نتونستم گواهی بگیرم، چون مربی درست اموزش ندادن بعدهم چند بارکه ازیکی ماشین می گرفتم تمرین کنم همش بغل دستم مینشستن چرتو پرت میگفتن. با تمرین وتکرار حتما یاد میگیری به برادرت هم بگو داد نزنه اینطوری اتفاقا باعث میشه هول بشی.
      من از هرکه میگفتم بار چندم قبول شدی میگفت بار اول ولی وقتی میرفتم برا امتحان میدیدم بین ۵۰ نفر دوتا سه نفر قبول میشدن، فهمیدم اینا بیشترشون بار دهم اینا قبول شدن

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      نمیتونی به کس دیگه ای بگی یادت بده؟
      اگه میتونی بگو
      اگه نمیتونی بهش بگو من نمیتونم تمرکز کنم و داد نزن آروم آروم یاد میگیرم
      رانندگی کاملا با تمرین آدم یاد میگیره خود من تا ۱۸ سالگیش یاد نگرفتم در حالیکه خیلی از دوستای دور و برم بلد بودن اما واسه گواهینامه رفتم کلاس آموزش ببینم توی ۱۲ جلسه اش یاد گرفتم

      راستی اگه گواهینامه نداری حتما برو ثبت نام کن و اونجا کامل یاد میده بعد اینکه گواهینامه گرفتی کم کم برو توی جاهای شلوغتر و یاد بگیر

      راستی اگه بترسی هیچوقت یاد نمیگیری اسم ترس رو نبر

      پاسخ
      • پناه گفته:

        ممنونم..ولی میدونید گواهینامه رو گرفتم…ولی انگاری ندارمش،🥲…
        چون نمیتونم تنهایی رانندگی کنم…
        همش حس میکنم همه دارن منو نگاه میکنن…خیلی حس بدیه…
        حتی درختاا…حتی بچه های کنارجاده….وای…
        داداشم بخدا خیلی خوبه ،خیلی دوسش دارم،ولی باورش اینه تااا دادنزنی کسی چیزی یادنمیگیره،،،
        و آبروتو جلو بقیه میبره….درصورتی که خودش خیلی به این که جلوبقیه احترامشونگه داری حساسه….
        منم نمیدونم چطوری این و حل کنم…
        هربار میریم تمرین..با دعوا برمیگردیم,,…اگه یادش بگیرم میدونم کلی اعتمادبنفس میگیرم….کاش راهشوپیداکنم.

        پاسخ
        • عاشق رسول الله گفته:

          باید با ترستون مقابله کنید
          این داد زدن داداشتون یه راه حل هستش ولی برای کسی که روش جواب بده
          بازم میگم اگه بترسید و کلمه ترس رو بیارید رانندگی یاد نمی‌گیرید پیشنهاد میکنم چند روز دوره بردارین رانندگی کنین و با ترستون مقابله کنید

    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام ببین طبق تجربه خودم. استادت که گواهینامه اتو باهاش گرفتی ۳ جلسه کافیه باهاش کلاس بگیر بگو ببرتت ت جاهای گر ترافیک تقسیم بندی کن هر جلسه ات رو متلاا گارک دوبل، سراشیبی، ترافیک خیلی چیزاا باهات تمرین کنه و بعدش خودت با اعتماد به نفس یواش یواش توی لاین یک رانندگی کن کم کم راه میفتی فقط تلاش مستمر کن ونترس.. موفق باشید که حتمااا میشید. ان شاء الله ،🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • S گفته:

      سلام. منم اوایل وقتی میخواستم رانندگی یاد بگیرم همین مشکل برام پیش اومد. تازه گواهینامه هم داشتم ولی اونجور که باید یاد نگرفتم همش بایستی یکی کنارم می‌بود تا رانندگی کنم اونم با چه استرس و اضطرابی😣😣 تا اینکه یه روز دوستم بهم گفت تا وقتی تنها نباشی نمیتونی یاد بگیری،، منم دیگه پامو رو دلم و ترسام گذاشتم و صبحا زود ماشینو می‌بردم بیرون با هزار استرس،، جاهایی که خیلی خلوت بود و ماشین نبود،، به لطف خدا کم کم تو دل ترسام رفتم و اینکه باورم شد بدون کمک برادرم و یا اینکه کسی کنارم باشه بتونم رانندگی کنم… هر روز مسیرهامو طولانی میکردم ( البته بازم میگم وقتایی که ماشین نبود تو جاده و خیلی خلوت بود)… الانم خداروشکر خیلی وقته از اون موقع ها میگذره ولی یاد گرفتم بالاخره.. کم کم شروع کن و به خدا توکل کن.

      پاسخ
  374. XXXXXX گفته:

    سلام
    ببخشید اینجا کامنت میزارم ولی ببخشید ی سوال ازتون داشتم ممنون میشم پاسخ دهید تا من خیالم آسوده بشه
    صفحه دوم کتاب راز کنترل شهوت گفته بودید کپی و نشر بدون اجازه حرام هست و گفته بودید محصولاتی که رایگان هست نشرشون مشکلی نداره.
    ببخشید الان من میتونم کتاب راز کنترل شهوت رو نشر بدم؟ میخوام به صورت پست بزارم کانال
    خیلی ممنون میشم پاسخ دهید.
    منتظر پاسختون میمونم.
    و مجدد عذرخواهی میکنم بابت پرسیدن این سوال در اینجا

    پاسخ
  375. reyhan گفته:

    داداش یه سوال دارم
    شما بعد سال ۹۳ که عهد بستی و توبه کردی ، دیگه اصصصلا گناه نکردی و لغزش نداشتی
    منظورم اینه که این اتفاق یه شبه نیست دیگه درسته ؟ زمان میبره
    الان منی که عهد بستم توبه کردم ولی بعضی جاها کم اوردم چی ؟

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، ی موضوعی که داداش میگن اینکه هر چیم شد دستتون رو از دست اهل بیت ول نکنید و میگن که خودشونم همینجور بودن ، تلاشتونو بکنید ولی هرجا هم که از دستتون در رفت برگردید هر جاش که شد و بچه پررو باشید، ناامید نشید از پاک شدن
      بله زمان میبره و ی شبه نیست و استقامت میخواد ترک گناه ، بعد ی مدت صبوری و تلاش حل میشه ان شاءالله، در کل نتیجه مهم نیس بلکه تلاش کردن مهمه، التماس دعا 💙

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      داداش خودش گفته هنوزم عیب و ایراد هایی دارم اما روز به روز پیشرفت کردم
      فرایند پاک شدن یک شبه نیست همونطور که یک شبه هم آلوده نشدیم

      پاسخ
    • یا زهرا(س) گفته:

      سلام
      خدا :
      تا قیامت اگر توبه شکستی باز آ💚

      ولی انصافا تلاش کن رو منم حساب کن(:
      کوچولو کوچولو تلاش کن
      تو الان اول یه راه پله ای که میاد سمت من
      پله پله تلاشتم بیشتر میشه

      پاسخ
    • یا زهرا(س) گفته:

      پیشنهاد من:

      با اهل بیت رفیق شید..
      یجوری که انگار خونتونن همش باهاشون حرف بزنین..

      من با حضرت زهرا و امام زمان حرف نزنم دلیلی برای خودسازی بیشتر ندارم..

      پاسخ
  376. Nasim Bahary گفته:

    سلام. نماز و عبادات تون قبول.من اون چیزی که نشون میدم با اون چیزی که واقعا هستم تفاوت دارم. مثلا توانایی زیاد دارم ولی وقتی توی یه جمعی قرار می گیرم نمی تونم نشون بدم منم بلدم و این باعث میشه منو مسخره کنن و بگن بی عرضه ای.یا مثلا من کلا شخصیت آرامی دارم و زیاد آدم خوشحالی نیستم ولی وقتی تو جمع هستم ناخودآگاه میگم میخندم و این باعث میشه فکر کنن من خل و چلم ولی در حالی که نیستم .من همیشه شاگرد ممتاز بودم و تو کنکور علارغم اینکه خیلی نخونده بودم رتبه خیلی خوبی آورده بودم و توی محل مون از همه رتبه ام بهتر شده بود.دانشگاه دولتی درس و رشته خیلی خوبی درس میخونم .زیاد درس نمی خونم ولی باز نمرات خوبی می گیرم و معدل الف شدم و جزو نفرات برتر کلاس ۵۲نفره مون .در حالی که هیچ کی به این چیزا نگاه نمیکنه و باز هم به من میگن خنگ و این واقعا باعث شده خیلی خیلی ناراحت باشم. میدونم تقصیر خودمه ولی نمی دونم چیکار کنم که کسی فکر نکنه من خنگم. مشکلم اینه نمی تونم اون چه که هستم رو نشون بدم ،توانایی هامو.التماس دعا

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      احساس لیاقتت پایینه
      و اینکه سعی میکنی همه رو راضی نگه داری
      اعتماد به نفست هم احتمالا پایینه
      ولی یادت باشه اینا مشکلی نیست!
      مشکل اینه که بعد اینکه فهمیدی ضعف داری ترمیم شون نکنی✌️🙂😁

      پاسخ
  377. یگانه گفته:

    سلام داداش
    مشکل اصلی من کم رویی و خجالتی بودن هست
    کم حرفی و کمبود اعتماد بنفس باعث شده بیشترین ضربه رو از اطرافیان بخورم

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      آروم آروم باید دین رو متوجه بشه
      تا کسی به معرفت و شناخت نرسه نمیتونه اعمال و احکام دین هم انجام بده
      به زبان کودکانه و آروم آروم بهش بگین و الگو باشین

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام روی عزت نفس اتون کار کنید اول از کتاب بهترین نسخه خودت باش داداش رضا شروع کنید این علامی میگین مشکل ا ل از عزت نفس. موفق باشید که حتماا مشید ان شاء الله 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  378. زهره گفته:

    سلام‌ داداش رضا من نظری درباره این کتابتون ندارم چون اصلانخوندمش ی مشورت درباره خواهرزادم میخواستم ازتون بگیرم‌ خواهرزادم ۱۰سالشه امامتاسفانه نمازنمیخونه ماه رمضون روزهاشو گرف ونمازشم خوند دیگه بعدش خبری نشد نخوند که نخوند راهکاری برا نمازخون شدنش دارید بفرمایید ان شاءالله که مفید باشه

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      آروم آروم باید دین رو متوجه بشه
      تا کسی به معرفت و شناخت نرسه نمیتونه اعمال و احکام دین هم انجام بده
      به زبان کودکانه و آروم آروم بهش بگین و الگو باشین…

      پاسخ
  379. zhr گفته:

    سلام و وقتبخیر
    بنده مسئله ای ک باعث میش گاهی دچار مشکل بشم چ از سمت خودم چ از سمت دیگران نداشتن عزت نفس و اعتماد بنفس کافی و وافی هست و بنظر من حتی توقع ک خیلی نقش بزرگی توی بغض بازی میکنه بازم از کمبود اعتماد بنفس و عزت نفس نشأت میگیره..
    درحال ساختشم انشاالله ک همه بتونیم ب مرتبه عالی از اعتماد و عزت ب خودم مون برسیم

    پاسخ
  380. یاصاحب الزمان گفته:

    سلام من ۶۴ بغض نوشتم چقدر براهمش شرمنده شدم وپشیمون گریه کردم داداش این فقط همون لحظه بود بعدش فراموش کردم والان باز گناه کردم دلیلی چیه بچه ها شما میدونید چیه

    پاسخ
  381. رهگذر گفته:

    راستی بچه ها
    شما چادر میپوشید یه آرایش ملایم میکنید؟
    من فقط یه رژ قهوه ای و یه ضدآفتاب بی رنگ میزنم اصلا کرم یا یه رنگ دیگه رژ رو نمیزنم
    گاهی هم مداد داخل چشم میکشم
    بعد این الان چادری لاکچریه؟؟؟؟

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، نه من آرایش نمیکنم
      جلد سه کتابی ک داداش رضا راجب حجاب نوشتن رو بخون ، تو کتابای هدیه ست
      ولی ی جمله تاثیر گذار ازین کتاب بهت بگم اینکه هر حضرت فاطمه س چجوری حجاب میگرفتن؟ به ساده ترین شکل بودن مطمئنا، همونجوری تو هم حجاب داشته باش چون الگوت حضرت زهراعه و میراث ایشونه چادر

      پاسخ
    • یا زهرا(س) گفته:

      سلام
      تو نطرات گفتید صورتتون خیلی سفید و بی روح بنطر میاد..
      راستش من برعکس صورتم یه تیرگی خاصی داشت و دور چشمم بشدت گود افتاده بود
      و فهمیدم بخاطر همین چیزای مزاجی پزاجیه

      و الان بهتر شدم
      شاید شماهم از چیزای طبیعی یمدت استفاده کنین مشکلتون حل شه
      شاید طبعتون خیلی سرده
      نماز شبم میگن صورت رو روشن میکنه

      همه ی راه ها به طب سنتی ختم میشود😅

      پاسخ
  382. شاید خواهر کوچیکش!(: گفته:

    سلام داداش
    فصل دوم هم عاالی بود
    یه سوالی داشتم ولی در رابطه با بغض پنهان نیست نمیدونستم کجا بپرسم
    کتابی در مورد اینکه بتونیم غرورمونو زیر پا بزاریم نوشتین؟
    غرور خوبه ولی به اندازه ، مثلا اینکه کسیو ناراحت کنی و غرورت اجازه نده ازش عذر خواهی کنی خیلی واقعا بده ..و من دچارشم نمیدونم باید چیکار کنم و چه جوری باهاش مقابله کنم:(

    پاسخ
  383. آسمان گفته:

    داداش من هر کتابی میخوام دانلود بکنم از سایت صفحه ۴۰۴میاد
    نمیدونم کجای تنظیمات رو دستم خورد که اینجوری شد
    میشه راهنماییم کنین بچه ها

    پاسخ
  384. دخترک جنگجو گفته:

    سلام داداش خوبین الحمدلله تورو خدا جواب سوالم رو بده داداش من ۱۷سالگی عقد کردم با کانال شما بعدش آشنا شدم و خداروشکر میکنم همسر بنده مذهبی زیاد نیستن متوسط هستن داداش همسرم تک فرزنده باباش کاملا از کار افتاده هست تمام مخارج خانوادش رو میده تمامش باباشم معتاده از اونورم پول تریاک اینم هست خونمون داخل یه حیاط هست بعضی موقع ها خیلی عصبی میشم کم میارم بازم خودمو با یاد خدا آروم میکنم الکی مامانش خودشو میزنه به مریضی و از این حرفا هی بریم دکتر زندگی من چی آینده من چی همش به فکر خودشون هستن حسودن برای زندگیم خیلی دروغ میگن زیاد تو چشات دروغ میگن خیلی اذیت میشم خیلی تنهام ولی خودمو آروم میکنم خیلی کتک خوردم آخه مگه چندسال دارم ولی از خدا می خوام کمکم کنه زبونشون نیش داره آخه شوهرمو با تمام بدی هاش دوستش دارم واقعا هم کل دعوا هامون بخاطر خانوادش هست شوهرم به تنهایی خیلی خوبه خیلی ولی اینا نمیزارن داداش کمکم کن خیلی سختی کشیدم که فقط خدا دیده و بس پیرم نیست جوون هستن آخه حرف یه عمر زندگیه تورو به امام رضا بگو چی کارکنم چه برخوردی کنم چطوری از پسش بربیام التماست میکنم جوابم رو بده داداش😭😭

    پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      سلام عزیزم میدونم خیلی سخته شرایطط ای کاش تو سن کم همه چیزو مد نظر میگرفتی بعد ازدواج میکردی ولی نمیدونم قضاوتت نمیکنم شاید مجبور بودی
      ولی اگه واقعا شوهرتو دوست داری خودتو قوی کن تحمل کن این روزای سخت‌ رو سعی کن کمتر با خانوادش رفت و آمد کنی خودتم زیاد حساس و ضعیف نشون نده انشالله که مشکلت حل بشه به حق علی

      پاسخ
  385. عاشق رسول الله گفته:

    واقعا هر کسی یه سختی ای توی زندگیش داشته و کشیده
    من خودم همیشه این باورم بود که هر کس یه زمین مسابقه داره و گرگ هاش متفاوتن و قدرت شون هم متفاوته
    این یکی از دلایل قضاوت نکردنه
    درباره توقع هم یه حدیث هست از امیرالمؤمنین که حضرت می‌فرماید ثروتمند ترین افراد قانع ترین افراد هستند
    به قول معروف چشم آدم رو یا قناعت پر می‌کنه یا خاک قبر

    پاسخ
  386. پناهنده خیمه مامان فاطمه 🤞 گفته:

    سلام. داداش واقعا ریشه بغض های پنهان من توقع داشتنه.. مثلاً موقعی که ناراحتم توقع دارم مامانم درکم کنه و بذاره تنها باشم اما خب این اتفاق نمیفته و من دچار بغض پنهان میشم.. درباره یا جبار بودن خدا.. من زن عموم زیاد وضع مالی خوبی نداشت تا اینکه یه روز تصادف میکنن و از طریق دیه ای که گرفتن وضع مالی شون الحمدلله عالی شده .. دایی من مثل دوران قبل تحول شما بود بعد از تحول هم همسر مذهبی داره و خدا یه دختر خیلی خوشگل و خانوم بهش داده … یا خودم کلاس ششم نمونه دولتی قبول نشدم ولی خدا من رو فرستاد توی یه مدرسه عادی با اینکه اونجا کلا زدم جاده خاکی ولی بعدش نهم نمونه دولتی قبول شدم و رفتم مدرسه ای که مذهبی بود و این سرآغاز تحول من شد شاید اگه من ششم نمونه قبول میشدم هیچ وقت خدا رو به این مهربونی نمی‌شناختم… یا اینکه من کلا از درس ریاضی متنفر بودم کلاس یازدهم با وجود اینکه شاگرد نمونه بودم درس ریاضی رو با بیست و پنج صدم کمتر از نمره اصلی مدرسه افتادم شهریور امتحان دادم و قبول شدم از اون تایم به بعد من عاشق ریاضی شدم فکر کنید من قبلاً ریاضی همیشه زیر پونزده بود ولی بعد این اتفاق بالای هجده شدم همش…یا اینکه من قبلاً خودم رو شهید میکردم اینجا از بس که دوست داشتم بچه ها اسم من رو بنویسن واسه نماز شب ولی چند وقتی میشه که خدا خودش به بچه ها الهام می‌کنه اسم من رو هم بنویسن با وجود اینکه من زیاد کامنت نمیذارم.. خیلی جالبه اینها واقعا😍❤️

    پاسخ
  387. 💚 khahare khareji 💚 گفته:

    سلام دوستان کلم
    اینشالله که هاله دله تک تکتون خوب باشه ❤️🌷
    داداش هنوز توفیق نشده که تو این دوره شرکت کنم والی گاهی کامی از این کتابه خوبو میخونم…
    میدونم اینم خوب نیست برکه محشره کتابش 😇😇
    خواستم بکم ما ادم ها همیشه دیگرانو مقصر میدونیم ایراد های خودمونو نمیبینیم و این خیلی بده .. درست میگفتی آدم خودشم مقصره
    امروز خیلی به موضوع داشتم فکر میکردم…
    اینشالله توفیق بشه حتمن این کتابو میخونم 😍
    یا علی 💚💚

    پاسخ
  388. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه های سایت..
    بچه هاا جلسه ۲۷ و ۲۸ دوره ایات انگیزشی قران رو با دل و جون من گوش دادم… معرکه ترین اصلاا نمیدونم چه کلمه ایی برای توصیف حرفهای داداش رضا بگم خداییی یکی تو اینهمه دینی خوندن مدرسه ایمان داشتن رو یاد نداد به مااا به قول داداش مدرسه واقعا غاز چروندیم و بسسس…
    در مورد حرفاتون توی کانال واقعا حررف حق باید پذیرفت نگیم تلخه و اتفاقااا میگ میگی بشیم.. داداش خدا قوت خسته نباشید…. خیلی از اتفاقات قشنگ که میخواستیم و نشد تو این دوجلسه خودمونو به اون راه نزنیم میفهمیم علتش رو..
    دست مریزاااد. 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻😍😍😍🤲🏻🙏🤞🏻💪🏻💐…

    پاسخ
  389. Negin گفته:

    ۱)دایی من با اینکه خیلی تو زندگیش مشکل داشت خیلی با اینکه زنش بهش خیانت (بدی)کرده بود اونم با وجود سه تا دختر اما با همه این مشکلات داییم درسشو ادامه داد و ازدواج مجدد کرد و تا اونجایی درس خوند که پلیس شد والان سرهنگ بازنشسته ناجا بخش جنایی هستش و همچنان درسش رو ادامه داد که الان وکیل پایه یک دادگستری شده و دفتر وکالت داره بعد ها هم زندگیش دچار پستی بلندی های زیادی شد اما من رمز موفقیت داییم رو فهمیدم، توکل به خدا و اعتقاد شدید به اینکه کار فقط دست خدا درست میشه(بطوری که من یک بار مناجاتش با خدا رو شنیدم و همزمان یاد سختی های شدیدی که تو زندگیش کشیده از بچگی تا الان فکر کردم و از طرز حرف زدنش با خدا گریه ام گرفت گفتم کاش من انقدر به خدا اعتقاد داشته باشم، البته اینم بگم خدا هم بد جور براش جبران کرد و واقعاً دم خدا گرم)
    2)داداش رضایی که با وجود اون همه سختی که از بچگی کشیده و اون ماجراهای ترسناک تونست ثابت کنه که یک گلادیاتور هستش و الحق و الانصاف خدا هم براش خوب جبران کرد و با دادن فرشته ای مثل آبجی فاطمه و یه زندگی خوب به داداش رضا گذشته شو و تلاششو برای رسیدن به پاکی جبران کنه.
    3)دختر عموم با وجود طلاق پدر و مادرش و طبیعتاً سختی هایی که من ازشون خبر ندارم اما الان پزشک قلب شده و توی دانمارک داره درس میخونه و الحمدالله موفقه…
    4)منی که تا دیروز نمیدونستم برای چی اومدم به این دنیا و فکر میکردم زندگی یعنی روز رو شب کردن یه دفعه سر از سایت داداش رضا دربیارمو به فکر خودسازی بیوفتم☺️و کلی اتفاق های خوب برام بیوفته و زندگیم هدفمند بشه…
    5)خواهر زاده ام علارغم سختی هایی که تو زندگیش داشت و بیماری که داشت با سایت شما آشنا شد و خییییلی خودشو کوبید و از نو ساخت حالا هم شفا پیدا کرده و هم با یه آقای طلبه خیلی خوب ازدواج کرده..
    6)…

    پاسخ
  390. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت تمرینای فصل اول انجام شدتمرین فصل دوهم همینطورسرتمرین فصل دویادنیک وچیچ ومحمدرضاعلیمردانی وکریستین رونالدوودکترسیدعلی ملک حسینی پدرپیوندکبدایران افتادم ایشون یک روستایی بودن که کوچکترین امکاناتم نداشتن اعتمادبه نفس وسطح درسیشون خیلی پایین بوده تااینکه یه معلم بهش انگیزه وحس باهوش وبرتربودن میده کم کم درس میخونه ومیادبالاتا۱۴خرداد۱۳۷۲اولین عمل موفق پیویدکبدودرایران انجام میده🌱
    کاملا درست گفتین ماتوخیلی ازبغض هامون به خاطرتوقع بیجاانتظاربیخودی که دوس داریم همه روبه نفع خودمون تغییربدیم مقصریم ماتواینکه فکرکردیم مرغ هماسیه غازه مقصریم ماچون فقط حرفشوزدیم وحسرت خوردیم مشورت نکردیم کارخودمونوکردیم و تلاش نکردیم مقصریم جاهاییم بله دیگران مقصربودن ولی دنبال مقصرگشتن فایده نداره امیدوارم هممون بتونیم خودمونوببخشیم ونجات بدیم
    راستی من دیشب یه نظرگذاشتم عکس تمرینام داخلش بودیه اشتباه داشت دوباره فرستادم ولی جدیدروتاییدنشده گفتم بگم من همه تمریناروانجام میدم بازم ممنونم

    پاسخ
  391. معصومه گفته:

    سلام یاجبار بودن خدا،یکی از دوستای مامانم قبلنا که مجرد بوده سخت تو رستوران کار میکرده وبعدش هم ازدواج می‌کنه ویه زندگی خوب نصیبش شده،یا اینکه زنداییم بچه که بوده چون پدرش رو از دست دادو یکم با سختی بزرگ شد وخدا با وارد کردن داییم به زندگیش خوشبختش کرد،یااینکه دخترخاله های مامانم که تو سختی بزرگ شده بودن الان خدا براشون جبران کرده و به بهترین نحو دارن زندگی میکنن
    پس اینو بدونین که خدا برا همه جبران میکنه حتی تویی که تو بدترین شرایط ممکن زندگی میکنی و فکر میکنی خدا برات جبران نمیکنه حتی براتوهم جبران میکنه🙃✌🏻

    پاسخ
  392. reyhan گفته:

    سلام امروز که پیاماتون رو خوندم در مورد مقصر بودن خود ادم یه جورایی حرف دلم رو زدید
    من از تمام مواردی که نوشتم حدود ۸۰ درصد مقصر خودمم و نمیدونم چطور خودمو ببخشم
    به نظرم این سخت تره خیلی سعی کردم خودمو ببخشم و کنار بیام ولی وقتی فکر میکنم چه کاری با خودم کردم اعصابم خورد میشه
    میشه کمک کنید چطوری خودمو ببخشم که پر اشتباهم ؟؟

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام راهی ک آدم خودشو ببخشه اینه ک خودشو خیلی پیشرفت بده، و راه خیلی پیشرفت کردن هم خیلی تلاش کردنه
      خدا بهت فرصت داده پس از خدا جلو نزن و خودت هم به خودت فرصت بده و تلاش کن تا پیشرفتهات جبران زخمایی باشه ک ب خودت زدی ، موفق باشی التماس دعا 💛

      پاسخ
  393. یا زهرا(س) گفته:

    یه پیشنهاد بدم؟
    من فهمیدم تقریبا ۴ سال ناخواسته رو بغضام کار کردم😅
    اول کار شاید بهتره از اون ادما یکم دور شین..
    من اینجوری خیلی احساس ارامش میکردم..
    یا زیاد صمیمی نباشین..

    و عزت نفس و حسادت اگه درست بشه خییییییلی از بغضا حدقل بشدت کمرنگ میشن..

    و خیلی از بغضا از سر اینه که شاید یه مسئله ای رو غلط فهمیدیم..
    یچیز علمی..
    مثلا اگه بهتون گفتن لاغرین یا چاقین و دیگه حل نمیشه و این بغضتون شده، حتما طبع و مزاجتون مشکل داره که لاغر یا چاقین اگه هم نه با ورزش و این جیزا درست میشه..

    اون بغض اگه یه مشکله درموردش تحقیق ‌کنین و درکنار خوندن این کتاب کم کم برای حلش برنامه بریزین🌺

    پاسخ
  394. محب اهل بیت گفته:

    سلام
    داداش چقدر دوره های آیات شما عالیه باورهام توحیدی شده امروز جلسه بیست و هشتم بودم گفتید جملات به جای چشم زخم بنویسیم بزنیم به در و دیوار من این کار انجام دادم و به اتاقم نصب کردم، نمیدونم چجوری باید عکس فرستاد میخواستم عکسشم بفرستم
    خیلی از شما ممنونم بابت دوره عالی تون
    اجرتون با سید الشهدا

    پاسخ
  395. بسم رب الحسین گفته:

    سلام نمیدونم چرا اومدم اینجا حرفام بغض هام بزنم
    من تو یه خانواده ۶ نفر بزرگ شدم کلاس پنجم ابتدایی بودم ترک تحصیل کردم همش کار کشاورزی کردم برای من دختر سخت بود کشاورزی یزرگتر که شدم تو سن جوانی پدرم از دست دادم اذیت کردنای دوسن فامیل شروع شد طعنه خنده هاشون زندگی با عموهای بددهنم خیلی سخت بود😭تویه اتاق کوچیک که سقفش زمستان اب چیکه میکنه تابستان مار توش لونه میکنه من به ایناشم راضیم اما حرف طعنه خنده که تو قدت کوتاهه چشمت انحراف داره خیلی من اذیت میکردم 😭😭😔 نمیدونم خدا هوام داره یانه😔 چه روزا عموهام میگفتن ازاین خونه برید بیرون چون ما پول نداشتیم کسی باهامون رفت امد نمیکرد اینا نصف حرفامن هنوز اوضاع ما داره این طوری پیش میره وخدا ما رو میبینه😔؟

    پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      خدا تو رو دیده عزیزم که اینجایی سعی کن عاشق خدا بشی. ارامش خدایی همه وجودتو تسخیر کنه اون وقت ن از تنه ها خسته میشی ن احساس ناکافی بودت میکنی چون عشق به خدا بزرگ ترین ثروته

      پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام عزیزم خدا یه دردی رو میده درمونشم میده ما بنده ها واقعا خیلی کم صبریم همین خود من انقدر به گرمی حساسیت دارم نمیتونم توش باشم حالم بد میشه امروز فقط غرغر کردم اگه مثل آدم تحمل میکردم میگفتم میگذره و صبر میکردم انقدر اذیت نمیشدم
      واقعا صبر خیلی خوبه مخصوصا خودتو با اون شرایط وقف بدی که منم نمیدونم چجوری وقف بدم
      ان شاالله بچه ها جواب بدن بگن چجوری خودمون رو وقف بدیم با شرایطی که داریم

      پاسخ
  396. یا زهرا(س) گفته:

    سلام
    (نظر نامرتبط)
    دارم دوباره بهترین نسخه ی خودت باشو میخونم..
    دیدم تمرین فصل مقدمه رو هرگز انجام ندادم..

    بعد یادم اومد شاید دلیل اینکه خودمو لایق این نمیبینم که هم ادم خیییلی خوبی بشم هم همسر خییلی خوبی نصیبم بشه همینه..

    راستش حس میکنم این کار درستیه که اونکارو انجام ندم ولی بجاش قیمت ادمای خیلی خوب و خواسته های بزرگترو از خدا بپرسم❤

    بنظر شما درسته که از انجام ندادن اون کار درس بگیرم؟؟ چون حس میکنم زیادم ضروری نیست

    چون من الان خودمو لایق این میدونم که یروز انقدری پول به دستم برسه که همچون کاری کنم به قصد خرید. البته من هرچقدر پول به دستم برسه واسه همچون چیزایی خرج نمیکنم😂

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام عزیززم زیارت قبول. مننونم که به یادمون بودین ان شاء الله حاجتروا بشین و همه بچه ها هم حاجتروا الهی امین. سلام ویژه به امام رضا برسونید. سفرتون گراز خیر و برکت و دلخوشی. 🤲🏻🤲🏻😍💐❤️🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  397. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام ، واقعا اگه نقش خودت رو نبینی هیچ وقت تغییری هم نمیکنی ، چون فکر میکنی مقصر بقیه ن و اونا باید تغییر کنن ولی تو ی سری موارد مقصر توعی، تو ی سری موارد هم باید صبر کنی و به جبار بودن خدا ایمان داشته باشی، در کل خودتم خیلی جاها مقصر بودی واقعا،
    من اگه مادرم بدی کرد بهم منم دختر بدی بودم براش و دلشو شکوندم
    اگه بابام تایمی ک خونه بود خیلی کم بود منم از قصد اون تایمی ک بابام خونه بود از اتاقم نمی‌رفتم بیرون خیلی وقتا چون بغض داشتم و میگفتم برای بابا مهم نیس ولی خب این کار من باعث شد کمتر و کمتر همو ببینیم
    داداش کوچیکم ی مدته روم ی لقبی گذاشته، فردا پس فردای روزی ک بغضا رو نوشتم خیلی منم به این رسیدم ک تقصیر خودمم هست و رفتم به داداشم گفتم امیدوارم منو ببخشی که باعث شدم اینجوری صدام کنی ، آخه داداشم هم بغضش پنهانه انگار، هر چی بهش میگفتم چیکار کردم که اینو میگی میگه نمیدونم یا چیزای بی ربط میگه بعد ک دلیل میارم ک حرفات غلطه میگه نه کلا اینجوری هستی،منم بهش بدی کردم واقعا قبلنا

    پاسخ
  398. پناه گفته:

    سلام
    من فصل دومو خوندم
    من قبلا هربار یه حال خوبی بهم دست داده،تصمیم به بخشش ادم های زندگیم و حتی خودم گرفتم،
    ولی ی شبهایی که خیلی ناراحت بودم،دوباره بغض همشون میادبه دلم
    الان این بخشش حساب میشه؟
    دلم یه بخشش واقعی میخواد

    پاسخ
  399. hovalhagh گفته:

    سلام داداش من قبول دارم که میگین خیلی از این بغض پنهان های ما رو خودمون مقصر بودیم

    ولی شما منو راهنمایی کنید از این جهنم سردرگمی دربیام.یه بچه ۶ ساله چه تقصیری داره که پدر مادرش یه سری رفتار های مزخرف باهاش داشتن و خورد شده و هنوزم نمیتونه ببخشه و بهش فکر نکنه

    پاسخ
  400. Yasi گفته:

    این چیزی بوده ک همیشه به خودم میگم
    اگه دلت شکست
    اگه ناراحت شدی
    اگه بغضت ترکید
    اگه مزخرت کردن
    اگه حالتو بد کردن
    فقط و فقط مقصرش خودت بودی
    که بها دادی وقت دادی دل دادی..
    و اینا فقط از حماقت و سادگی ضعیف بودن خودته!
    پس بشین درستش کن یا رنجشو بپذیر:)))))

    پاسخ
  401. آسمان گفته:

    سلام داداش
    تمرین فصل یک که گفتین بغض هامونو بنویسیم، راستش انقدر مسائل رو بدون حل شدن قورت داده بودم و میگفتم بیخیال گذشته، که بغض هام پنهان شده بودن اما دیشب تصمیم گرفتم به زور هم که شده برم تو گذشتم و حدوداً ۱۳۰_۱۴۰تا بغض نوشتم. حتی الان یه سری چیزای دیگه هم یادم اومد که فکر میکنم اگه بنویسم بالای هزار تا میشه😂🤣. چون گفتین که تمام سعیمونو بکنیم که همه چیزو بنویسیم حتی چیزایی که الان برام خیلی مسخره هستن رو نوشتم…
    اما حرفایی که امروز زدین و من فکر کردم دیدم مقصر خیلی از این بغض هام خودمم. مثلاً از دوست پسرم بغض داشتم که چرا به دروغ بهم میگفت دوستم داره و به بازیم گرفته بود و چرا بهم تهمت زد و بعد من رفت با یکی از صمیمی ترین دوستام دوست شد اون زمان وقتی خبر رو شنیدم قلبم شکسته بود و چند ماه خیلی تاریک و جهنمی داشتم اما الان میفهمم خودم خیلی نقش داشتم خودم بودم که خودمو جلوش بی شخصیت کرده بودم خودم بودم که جلوش از خودم ایراد میگرفتم و زیر سوال میبردم خودمو خودم بودم که دین و ایمانمو فروختم بخاطر دوستی با اون پسر خودم بودم که از خدا فاصله گرفته بودم و باهاش لج کرده بودم😔 یا تو بچگی نزدیک بود بهم تجاوز بشه ولی خودم بودم که اون قضیه رو تو بچگی برای مادرم نگفته بودم و چند سال بعد به شدت آدم ترسویی شده بودم جوری که خوابهای بد میدیدم و دستام خیلی عرق میکردن. حدود۵_۶سال بعد این قضیه رو به مادرم گفتم که فلانی بهم دست زد ولی مادرمم منو آروم نکرد و تربیت کردنمو بلد نبود و به جای اینکه منو آروم کنه منو محدود میکرد و تو نوجوونی وقتی میخواستم جایی برم بهم بدبین بود یا خیلی حساس بود و گیر های بیخود میداد و همه اینا باعث شده بود من عقده ای بشم 😭😭😭 یا بغض داشتم از طعنه هایی که شنیدم و پدرم که بهم میگفت هیچ پخی نمیشم و خانوادم و دیگران که دیگه هیچکس باورم نداشت و تمسخرم میکردن ولی دلیلش این بود که خودم کوتاهی کرده بودم خودم اون موقع که باید درس نمیخوندم خودم با خودارضایی به خودم ظلم کردم حافظمو خودم داغون کردم
    حال منی مانده ام که فهمیده ام هیچکس دلسوزم نیست و خودمم به خودم ظلم کردم
    از دیشب این شده ورد زبانم:
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
    من به خودم ظلم کردم منو ببخش :)❤️

    پاسخ
  402. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    🔷️ هرکه ما را ترک کرد ممنونیم ما

    چه طور میتونم نبخشم؟! من باید ممنون کسی باشم که ترکم کرد
    دیشب لیست کتاب هایی که تو این یه سال خونده بودم رو نوشتم شد ۳۱ کتاب اما تا وقتی کنارش بودم فقط ۲ تا کتاب خونده بودم بقیه اش از وقتی شد که منو ترک کرد
    من پارسال محرم کل مراسمی که رفتم یه شیرخوارگان بود یه دونه هم نذری مامان بزرگم ولی امسال تا امروز که روز ۱۹ ام هست ۱۰ روز رفتم مراسم و یه بارم نذری واسم اورد کسی
    من تا وقتی که ترکم نکرده بود قرآن نمیخوندم مگر اینکه کسی میگفت فلان جز رو بخون اما از وقتی ترکم کرد با وجود اینکه کنکوری بودم تا جز ۱۸ با معنی خوندم و یک جز و نیم هم حفظ کردم و چندین جز هم بهم گفتن که بخون
    تا وقتی نرفته بود من نماز هام اصلا اول وقت نبود اما از وقتی رفته ۹۵٪ نماز هام اول وقت شده
    تا نرفته بود من اصلا نمیتونستم روزه بگیرم اما امسال به لطف خدا به غیر چند روز کل روزه هام رو گرفتم
    دیگه نگران نیستم که نتونم برم بیرون دیگه نگران نیستم که با دختری حرف بزنه یا نه دیگه نمی‌ترسم کسب بفهمه نفهمه و…
    من تا حالا امامزاده شهرمون نرفته بودم اما از وقتی رفته دو بار رفتم امامزاده یه بار رفتم مسجد سیدا یه بارم رفتم حرم حضرت معصومه
    من دیگه راحت تو روضه ها از اول تاآخرش گریه میکنم چون خودمم یه دلشکسته ام
    من چرا نباید ببخشمش من تازه باید دعاش هم کنم که رفت

    ممنون که رفتی که من خدای خودم رو بشناسم

    پاسخ
  403. ابوالفضل گفته:

    کاملا حرفات رو داداش قبول دارم
    چونکه حتما از من یه خطایی سر زده که طرف به خودش اجازه تو هین یا …به خودش میده
    میگن وقتی اتفاقی برای ادم میوفته,قطعا انسان هم تقصیراتی داشته
    من که امام نیستم که منزه از هر گونه خطا باشم
    اشتباه کردم مقصرم ولی با این وجود خودم رو دوست دارم و مسئولیتشون رو میپذیرم

    پاسخ
  404. یا زهرا گفته:

    سلام داداش مبحث بغض پنهان گفتم خودم مقصر بودم چون میتونستم نه بگم و… خودم رو بخشیدم چون از کسی توقع نداشتم واقعا خودم مقصر بودم
    چون گفتید کسی نگفت خودش مقصره

    پاسخ
  405. محب اهل بیت گفته:

    سلام داداش لطفا لایو هایی که میزارید مخصوصا آیات انگیزشی نزدیک نماز نزارید چون نماز میخونم از لایو عقب میمونم و حرف های شما خیلی قشنگه، خیلی ممنونم

    پاسخ
  406. Bentehosein گفته:

    سلااام داداش رضا بالاخره بعد از مدتی تونستم‌ بیام‌ داخل سایت و از این بابت خیلی خوشحالم… چون قراره بیشتر سر بزنم اینجا
    و تازه فصل اول بغض پنهان رو خوندم انشاءالله تمرین هایی که گفتین رو انجام میدم و سعی میکنم به این بغض های دردآور خاتمه بدم.. یاعلی

    پاسخ
  407. Kian irani🇮🇷 گفته:

    سلام داداش و بچه های سایت
    رضا فصل دوم خیلی خوب بود
    بخشش بعضیا خیلی سخت بود ، چون قبلا بعضی اوقات حرفا و رفتارای اون افراد و بغض هایی که ازشون بجا مونده بود رو مرور میکردم و عصبی میشدم . ولی الحمدالله ایندفعه واقعی بخشیدم . و واقعا حرفت درسته ، ریشه ۵۰ درصد بغضام توقع از بقیه بود . این توقعات رو خالی کردم و با کمک خدا توقعاتم از همه از بین بره
    رضا این راه حل تکنیک آینه اینجا هم بدرد خورد ، جلو اینه با خودتون حرف بزنید درباره بخشش کسایی که باعث بغض پنهانتون شدن .
    دمت گرم داداش
    ان شاءالله هممون موفق بشیم
    یا علی

    پاسخ
  408. Kian irani🇮🇷 گفته:

    به نام خدا
    سلام
    ۱_شهید محمد بلباسی که قبلا که جوونتر بود، نماز نمیخوند، بعضا یبار میخوند یبار نمیخوند ، یبار دیر میخوند.. ولی بعد از مدتی خودش شروع کرد به نماز اول وقت ، رفت تو بسیج شهر ، توی آبادانی مازندران و چند شهر دیگه غیر از مازندران خیلی تلاش کرد ، و در نهایت شهید شد
    ۲_علیرضا بیرانوند که تو جوونیش میره تهران و تو رستوران کار میکنه و کلی تلاش میکنه ، و یکی میاد و میبرتش تو یه تیم و خدا براش جبران کرد و الانم که خیلی تیم ها خواهانش هستن
    ۳-امام خامنه ای ، زمانی که به حوزه علمیه قم رفت ، بعد از مدتی فهمید یکی از چشمان پدرش بخاطر آب مروارید نابینا شده ، بین برگشت به مشهد و مراقبت از پدر یا تحصیل در قم ، مراقبت از پدر رو انتخاب کردن ، و خدا اینجوری براش جبران کرد که همه داریم می‌بینیم.
    ۴_داداش رضا ، که خیلیا مسخرش میکردن، ولی خیلی تلاش کرد و خدا براش جبران کرد و بهش عزت داد .
    ۵-دوستای خوبی نداشتم ، ولی الان دوستایی خدا بهم داده که نماز اول وقت میخونن ، روزه میگیرن ، تو زندگیشون هدف دارن ، خیلی شوخن و دنبال علمن ، اصلا فحش نمیدن و خیلی پرتلاش
    ۶_یکی از رفیقام ، که از یه موقعیت زنا فرار کرد و بعد از اون نماز خون شد و الان خیلی آدم پرتلاش و باحالیه.
    ۷_سلمان فارسی ، تموم تلاششو کرد تا دین و عشق اصلیو بفهمه و خدا راهو نشونش داد و همچیو براش جبران کرد
    ۸_پسر عمم ، واسه کنکور از خیلی از چیزاش و سرگرمیاش زد و تلاش کرد و خدا هم این تلاششو جبران کرد و الان به اون جیزی که میخواسته رسید.
    ۹-ایلان ماسک ، توی خانواده ی فقیر بود ، خیلی تلاش کرد واسه هدفش و با کمک خدا رسید و الان همونطور که میدونید پولدارترین فرد در دنیا هست و درحال ساخت فضاپیماهایی برای سفر به سیاره های دیگس .
    ۱۰_بچه های سایت

    پاسخ
  409. 🤞Maryam گفته:

    سلام داداش همیشه فکر میکردم مرغ همسایه غازه فکر میکردم فقط منم که یه سری مشکلات دارم اما الان …
    من تمرینا رو انجام دادم و اینکه واقعا فصل مقدمه که اشمکو درآورد فکر میکردم فراموششون کردم و تموم شده …اما یه چیزی که بود تا اسم اون افراد میومد یا اتفاقات بدی که افتاده بودن برام یهو مرور میشد کفری میشدم سعی میکردم ازش فرار کنم اما دیدم فرار کردن چیزی رو حل نمیکنه.. فقط فصل دوم رو باید بیشتر بهش فکر کنم ببینین منم دلم میخواد ببخشم واقعا راست میگن کینه داشتن فقط خودتو اذیت میکنه دودش تو چشم خودت میره نه کسی دیگه

    پاسخ
  410. ... گفته:

    برای انجام یه کاری که از نظر خودت سخت و بزرگه و زمان برای رسیدن بهش کمه و پر از عیب هستی که مانع هستن

    اول باید عیبارو درست کنیم یا همین جور بریم تو دل هدف؟

    اخه زمانم کمه اگه برم سراغ عیبام از دستش میدم

    خودم میدونم درست کردن عیبا در الویته ولی زمان ندارم

    پاسخ
    • سانازروحی مقدم گفته:

      تمرین ترکیبی مقدمه وفصل دوم🙂

      من بغض اینودارم بقیه غیبت میکنن
      بغض خشم اطرافیان رودارم
      بغض حرفایی که ازحسادت پشت سرم زدن
      بغض اشتباهاتم
      بغض نداشتن عزت نفس توگذشته
      بغض اینکه چرا بیشتر تلاش نکردم و ..‌‌

      اما من اقرارمیکنم وباجرات تموم میگم که من مقصر اتفاق افتادن بغض هامم چون خیلی جاها کم کاری کردم و عزت نفس وغرور بیشتر و تفکربیشتری نکردم ونزاشتم وسط! به قول داداش رضا
      این بغض هااگه اتفاق نمیفتادن من الان اینجا نبودم(؛
      واینقد رشدم نمیدادن ،من به رنج هام وبغض هام افتخار میکنم ومی پذیرمشون ولی دیگه خودمو و همه کسایی که باعثش شدن رو بخشیدم😍✌️❤️
      من باخودم درصلحم و سعی میکنم وقوللل میدم که ازاین ب بعد مراقبت بیشتری انجام بدم که بغض های گذشتم تکرارنشه و مسئول صفرتاصد زندگی خودمم .و توقعم از دیگران صفره دیگه هبچچچ توقعی ازهیشکی ندارم🙂چراازخودم توقع زیادی برا ساختن آیندم و ثابت موندن توروزای پاکیم دارم🤍💖🫂من عاشق خودمم پس خودمو بابت هبچ بغضی از گذشته ن سرزنش میکنم ن تحقیر و ن آه وافسوس می پذیرمشون وسعی میکنم آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنه🌱😍✌️

      پاسخ
  411. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام بچه ها و داداش رضا
    من که تازه عضو کانال داداش رضا شدم دوره ی آیات انگیزشی رو تازه شروع کردم خیلی عالیه. واقعا در من تحول ایجاد کرده یه حس عالی دارم
    تینم یادداشت برداری هام از جلسه ی اوله
    https://uupload.ir/view/camscanner_%DB%B0%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3_%DB%B1%DB%B0.%DB%B1%DB%B8_u2co.jpg

    پاسخ
  412. دخترگلادیاتور گفته:

    تمرین مقدمه البته دوفصل عقبم 😅ولی میرسم
    بغض اینوندارم ک چراهمش وهرروزبایدتوخونمون دعواباشه بغض اینکه معلم ریاضی پیش ۳۰نفربهم گف حیف اون نمره مستمری ک بهت دادم و. کلی تحقیرای دیگ من حتی بغض اینکه چراهمسایه هامون ایناباشن روهم دارم چون همش جلو درمیشینن و بیشترطرف دیوارماک گوش بدن صداهامون ک اگه چیزی شنیدن توروستاپخش کنن من بیشترازهمه ازخونواده داییم اینابغض دارم اینکه باپسرداییم دوست بودم ولی نمیدونم چی شدک رفت بایکی دیگ عروسی کرداونم بایه خانم پزشک ک‌وقتی مامانش براعقددعوتمون میکرداولین چیزی ک گف دختره تونمونه خونده😑ودکتره ووقتی عقدنرفتیم داییم گف قهرکردین و وقتی ازدختره حرف میزنن ب من نگاه میکنم امازیشترازهمه بغض هااینکه توعروسی دیدم ک دستای دختره رو گرفته ناراحت نشدم خوشحالم نشدم چون دیگ یادگرفته بودم سنگ باشم و دیگ هیچ کسی برام مهم نبوداماازدرون شکستم من حتی ازسپاهیاهم بغض دارم چون پسرداییم سپاهی بودمن ازمامان بزرگم بغض دارم بااینکه بهش بدی نمیکنم وقتی بامامانم دعوامیگیره ب منوابجیم نفرین می‌کنه من ازمدرسه دبیرستان مون بهم میخوره حالم چون بدترن اتفاقابرام افتادن حتی ازپاهام بغض دارم ک انقدناتوانن و زودخسته میشن و دردمیگیرن وبدون دمپایی توخونه راه رفتن برام درداوره من ازبابام بغض دارم ک هیچ وقت پشت مامانم و مانبودو همش برادرو خواهرومادرشوب ماترجیح میده من ازادمایی بغض دارم ک خیلی دوستشون داشتم و ولی بدترین ضربه هارواونابهم زدن..

    پاسخ
  413. _فاطمه گفته:

    داداش خیلییی خوب بود حقیقتا خیلییی
    اینک توقعمونو پایین بیاریم چون بقیه رو نمی‌تونیم تغییر بدیم و اون طرف داره کار طبیعیشو می‌کنه
    و برای اینک راحت تر بتونیم ببخشیم امید داشته باشیم ک خدا برامون جبران می‌کنه
    و حسن ظن داشته باشیم
    من کتاب یا جبار رو خونده بودم و اون زمان اصلا ب بغض هام فکر نکرده بودم و ی حالت تئوری میگفتم خدا جبران می‌کنه ولی الان واقعا اینو درکش کردم چون اول بغض هام رو ب یاد آوردم و غمگین شدم،ولی الان خیلی شادم چون میدونم این شرایط ب صلاحم بوده و خدا بد من رو نمیخواد و همشو برام جبران می‌کنه حتی چند برابر….
    ممنونم واقعن چون ی مدت بود من خیلی ناراحت بودم میگفتم چرا باید این همه گیر فلان چیز باشم چیزی ک خیلیا ب راحتی دارن ولی الان فهمیدم اشکال نداره شاید الان حسرتی بخوری ولی بعدن برات جبران میشه و حتی ممکنه خدا چیزی ک خیلیا ب سختی ب دست میارن برا تو خیلی راحت فراهم باشه….
    و حد اقل وقتی شرایط برام سخت میشه میتونم اینطوری خودمو خوشحال و راضی کنم ک خدا جبران می‌کنه❤️

    پاسخ
  414. Nokar Hosien گفته:

    سلام داداش‌رضا ، میدونم شاید این سوالی که دارم خیلی مربوط نباشه
    ولی لطفا جواب بده ، چون چند شبه ذهنم بابتش درگیره ..
    چطور تونستی خودت رو ببخشی ؟!
    این چند روز شب‌ها که میخوام بخوابم ، گناه‌ها و کارهای اشتباه گذشتم برام مرور میشه و حقیقتا از درون خیلی ناراحت میشم
    شرمنده‌ی خدا میشم
    میگم خدا شرمنده‌ام ، بد کردم ولی باز برام مرور میشه ..
    لطفا جواب بده ..

    پاسخ
    • مدیون حسین گفته:

      مواظبت کن که این حالت بمونه
      یادمه یک زمانی من رفته بودم پیش یک روحانی و میگفتم اگر خدا من رو نبخشه چیکار کنم
      اون میگفت خدا خیلی کریمه و میبخشه و اهل بیت هستن و شفاعتمون میکنن
      ولی من باز هم میگفتم من طاقت آتیش یه چوب کبریت رو که چند ثانیه زیر انگشتم بگیرن ندارم
      اگر خدا نبخشه چکار کنم که روحانی میگفت خوش به حالت کاش من هم حالم مثل تو بود
      ولی خدا ببخشتم که بعد اون این حال رو از دست دادم و چقدر گناه کردم

      شرط عاقبت بخیری فقط استقامت توی مسیر خداست

      پاسخ
  415. Negin گفته:

    داداش برای فصل دوم گفته بودید نظر بذارید
    من خیلی فکر کردم اینکه دلیل تموم بغض ها از چیه تهش به این رسیدم که دوست داشتم احترامی که به طرف مقابل میذارم به منم همونو بده دوست داشتم دیده شم اما متأسفانه خیلی از مردم ظاهر بینن و در اولین نگاه بخاطر ظاهرم قضاوتم میکردنو چیزی میگفتن که دلمو میشکوند. مثلا اون رفتارایی که باهام داشتن رو الان فراموش کردن و اگه کوچک ترین بدرفتاری با بچه هاشون بکنم سریعاً یقمو میگیرن و میگن این بچه است اینجاست که تو دلم میگم مگه من بچه نبودم توکه بدتر از این رفتار باهام داشتی و همش با تهدید بود. خلاصه اینکه همه حرفاتون درسته شاید اگه اون رفتارا باهام نمیشد من الان اینجا نبودم در نتیجه تصمیم گرفتم ببخشمشون هر چند سخته اما وقتی به این سوالتون فکر میکنم آروم میشم و میبخشمشون. به اینکه واقعا اگه اون رفتارا و تهمتا نبودن الان من اینجا بودم
    ،؟؟

    داداش کتاب داره عالی پیش میره خدا قوت.

    پاسخ
  416. مدیون حسین گفته:

    سلام و خدا قوت به داداش رضا و همه خواهر و برادرهای گلادیاتورم

    نماز شب دعاگوتون بودم

    داداشتون رو توی دعاهاتون فراموش نکنید

    ممنون

    پاسخ
  417. Negin گفته:

    سلام
    داداش خیلی سخته بخشیدن آدمایی که باعث ایجاد بعض پنهانمون شدن (یکی از اون آدما از دنیا رفته و من خیلی سعی کردم ببخشمش اما وقتی یاد حرفاش و تهمت هاش میوفتم… به خودم میگم مگه من چند سالم بود؟ چرا خواست ابرومو ببره آخه من که نمیدونستم، بچه بودم. اما اون که میدونست چرا آبرومو برد چرا رفت پیش خانواده ام جار زد چرا….چرا… چرا.. چرا😭و این افکار باعث میشه نتونم ببخشمش و ازش بدم بیاد که حتی براش گریه هم نکنم..

    پاسخ
    • بسم رب الحسین گفته:

      سلام نمیدونم چرا اومدم اینجا حرفام بغض هام بزنم
      من تو یه خانواده ۶ نفر بزرگ شدم کلاس پنجم ابتدایی بودم ترک تحصیل کردم همش کار کشاورزی کردم برای من دختر سخت بود کشاورزی یزرگتر که شدم تو سن جوانی پدرم از دست دادم اذیت کردنای دوسن فامیل شروع شد طعنه خنده هاشون زندگی با عموهای بددهنم خیلی سخت بود😭تویه اتاق کوچیک که سقفش زمستان اب چیکه میکنه تابستان مار توش لونه میکنه من به ایناشم راضیم اما حرف طعنه خنده که تو قدت کوتاهه چشمت انحراف داره خیلی من اذیت میکردم 😭😭😔 نمیدونم خدا هوام داره یانه😔 چه روزا عموهام میگفتن ازاین خونه برید بیرون سخته بخشیدن

      پاسخ
  418. رهگذر گفته:

    فصل دوم رو هم خوندم.. خب اره ۵۰ درصد شایدم بیشتر برمیگرده ب توقع داشتن….
    اینکه توقع داشته باشم بابام باعام دوست رفیق باشه خیلیی زیاده برا بابام
    اینکه توقع داشته باشم نامادریم عین مادرم باشه برام خب اینم زیاده
    من از این دونفر خیلی بغض دارم خیلی زیادددد
    داداش بخشیدن این دونفر خیلی کار سختیه خیلی……

    پاسخ
  419. hadis گفته:

    سلام بچه ها،من دارم ازدواج میکنم جز بچه های سایه هستم،پدرمادرم طلاق عاطفی هستن،ولی هیچی از این موضوع به همسرم نگفتم خانواده م هم جلوی همسرم حفظ ظاهر میکنن،البته مشکل خانواده ما بین خودمونه مشکلی با فامیل همسایه و دیگران نداریم ،من از اینکه اینو پنهان کردم عذاب وجدان دارم،ولی واقعا این چیزا گفتنی نیست نمیتونم بگم ،چی بگم،به نظرتون اشتباه کردم نگفتم؟

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام عزیزززم ان شاء الله خوشبخت و سفید بخت بشی و تک تک اون روزا رو با همسر و همسفرت خدااا برات جبران کنه که حتمااا جبران میشه… فقط یه موردی لطفااا تو این موارد به یه مشاور متعهد و متخصص خوب مراجعه کنید شاید شاید همسرتون خودشون باید بدونن. من متخصصش نیستم میگم شاید، چون بعدااا ممکنه بفهمن و تبعاتی داشته باشه حتمااا از یک نفر که کارشون و تخصص اشون هست مشاوره بگیرید عزیززم.. ان شاء الله بخت اتون سبز. 🤲🏻🤲🏻😍❤️🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام،بنظرم اصلا لازم نیس بگی به همسرت، چون تو ذهنش خانواده ت خراب میشن و بعدا شاید همین موضوعو بهونه کنه یا بزنه تو سرت یا ناخودآگاه فکر کنه که تو هم اینجوری هستی و روابطتون در اینده اون شکلی میشه، سعی کن خودت از اشتباهات پدر مادرت درس بگیری و زندگیتو بهتر بسازی،
      اشتباهات پدر مادر رو کلا بنظرم نباید به همسر گفت چون همسرت تو رو از اونا میبینه و با خودش میگه شاید تو هم همون ویژگی های بد رو داشته باشی و اعتمادش کم میشه و …، ی کتابی خوندم که دختره ب شوهرش گفته بود که مادرش خیلی بهش بدی کرده و مادر خوبی نبوده و بعدا ک اینا بچه دار شدن شوهره به زنش اعتماد نداشت و میگفت مادر خوبی نیستی، با اینکه به زنش امیدواری میداد که نه تو مثل مادرت نمیشی ولی ته دلش ناخواسته فک می‌کرد که این مثل مادرشه ، درحالی ک واقعا بچه شون مشکل داشت ولی شوهره بخاطر این تصور ذهنی ناخوداگاه مشکل رو از زنش میدید،
      خوشبخت و عاقبت بخیر بشی ان شاءالله عروس خانم💝

      پاسخ
  420. فاطمه گفته:

    سلام داداش شما میگین خدا براتون جبران کرده حسرت های بچگی رو ولی ما دوچرخه رو تو ۸ سالگی میخواستیم نه تو ۱۷ سالگی!
    هرچقدر رو ای موضوع فکر میکنم نمیتونم بپذیرمش…

    پاسخ
  421. رهگذر گفته:

    ۱) پسر عمه بزرگم که پدرشون معتاد بودو وقتی بچه بودن پدرشون از دنیا رفت و این مونده یه عالمه مسئولیت که با اینکه سنی نداشت ولی شد مرد خونه…خیلی دنبال کار میگشت اما نمیشد که بالاخره رفت تو آتش نشانی و یه خانوم خوبم نصیبش شد که خیلییی درکش میکنه.
    2)زن عموم که با اینکه عموم اخلاقش خوب نبودو حتی بارها تا دم طلاقم رفتن ولی صبوری کرد و الان عموم خیییلی خوب شده و دارن با بهترین حال و مال زندگی میکنن.
    3)پسر عمو بزرگم اونم خیلی دنبال کار میگشت اما هیچی به هیچی چون همش پارتی بازی میشد و اینکه کسی هم برا این پارتی نمیشد
    اما بالاخره رفت تو سپاه و الان ماشین خرید خونه خرید یه موتورم داره عقیده داره که جهیزیه رو مرد باید بده کلی از همین الان اسباب خریده فقط زن نداره😂
    4)همسایمون که اول یه منطقه فقیر زندگی میکردن و ب قول خودش خیلی سختی کشیده خیلی بی پولی کشیدن اما الان بغل دست ما یه خونه واقعا شیک ساختن ب شدت پولدارن و امکان نداره هر ماه نره کربلا دیوونه امام حسین موقع تولد آقم حسین کل کوچه رو چراغونی میکنه🤍
    5)پسر همین همسایمون خیلی لات بود وحشتناک شیشه میشکست فحش مادرش میداد خیلی ترسناک و خطرناک بود اما ب مرور زمان آروم شد و تو بیمارستان کار پیدا کرد و مهاجرت کرد و رفت و یه خانوم خوب و بشدددت آروم نصیبش شد و دوتا پسر دوقلو🥹🤍
    6)داداش رضا با اینکه خیلی تو بچگیش از جهت پدر و ماددر اذیت شد ولی خدا تو ازدواجش جبران کرد و یع خانوم درجه سک نصیبش کرد😊💎
    7)خاله نامادریم که خیلی شوهرش اذیتش میکرد و یشدت خسیس بود اما حالا همه چیز زیر دست این خانوم هست و هر جا دلش بخواد میره و داره از زندگیش لذت میبره🤍
    8)یکی از دوستای قدیمم که اونم باباش اذیتش میکرد وبهش پول نمیداد و خسیس بود اما خدا تو ازدواجش جبران کرد و دقیقا یه شوهر دست و دلباز و خوش قلب نصیبش کرد که سیدم هست.
    9)فک کنم خدا برا آبجی فاطمه هم جبران کرده که داداش رضا رو بهش داده که میتونه کنترل خشم داشته باشه آخه گفتی پدرشون تو نیرو انتظامی بوده و بدنظرم یکم کنترل خشم نداشتن که انقدر شما دارب براش جبران میکنی… فقط یه حدس😊🤍
    10) ان شاءالله خودم باشم و بیام بگم براتون😁😁😅 بله ما نیز خودمان را تحویل گرفته و منتظر جبران هستیم😌

    پاسخ
  422. یاحبیب گفته:

    ای خدا جزتو هیچکسی رو ندارم
    فقط تو حالمو درک میکنی
    تنها پناه وپشتیبان وتکیه گاهم تویی
    بنده هاتو بخودت میسپارم چه خوب چه بد
    هرکاری دوست داری باهاشون بکن
    تسلیممممممممم چون دوست ندارم ازدستت بدم
    من تورو دوست دارم محبتی که تو کردی هیچکس بهم نکرد
    مدیون محبتتم …حس خوب وآرامشم رو به هیچی این دنیا نمیدم…
    بخاطر تو بخاطر خودم میبخشم ومیگذرم….
    خودت میدونی چه بغض هایی دارم ….چه دردهایی دارم…من نمیدونم ریشه ی همه ی این بغض ها کجاست ؟؟؟اما میدونم اگه بخوای برام کن فیکون میکنی جبران میکنی؟؟؟
    من ازت میخوام برام جبران کنی
    ای خدا خیلی سخته رد شدن ازبعضی بغض ها …بخصوص کاری هم نکرده باشی وبی گناه هم باشی….
    خدایا کمکم کن رد بشم …رها بشم…
    ای خدا تنها پناهم تکیه گاهم پشتیبانم تویی…من به تو امید بسته ام….
    یه جوربرام جبران کن ….که هرکی دید بگه چه جوری هم رها شدی هم برات همه چی جبران شد….منم بگم چون من توزندگیم خدارو دارم همش کارخودشه ….من فقط خواستم ….اونم جبران کرد…
    خدایا روزم رو اینجوری شروع کردم
    میخوام ببخشمو وبگذرم ورها بشم…
    توهم کمکم کن وهم برام جبران کن…
    همین روزای الانم ،جبران همون بخشش های گذشته ست…
    پس بازهم میگذرم چون میدونم خیلی خوشگل وترتمیز برام جبران میکنی…
    دوستت دارم خدا
    بامعرفتر ازتو ندیدم که ندیدم….
    بخاطر تو وبخاطر عاقبت بخیریم هرکارمیکنم…
    چون حقیقتا دوری ازتو برام سخته …وبا این بغض ها فقط ازت دور میشم…
    خدایا قویم کن…هم روحی هم جسمی
    خدیا اراده مو قوی کن
    خدایا تو نازی منم مثل خودت نازکن…الهی آمین

    پاسخ
  423. خانم ناشناس گفته:

    سلام داداش خوبین..داداش فصل دو خیلی خوب بود.اتفاقا من خودمم به توقع رسیده بودم،یعنی میدونستم باید رو توقع خودم کار کنم.‌ولی داداش تنرین فصل اول به من فهموند من تو بچگی،زمانی که تشنه محبت بودم و توجه،بهم توجه نشد…و این به شدت آسیب به من زد،خیلی زیاد من از نظر اضطراب و عزت نفس و اعتماد به نفس آسیب دیدم..هنوزم بعصی آسیب ها هست به خصوص کمبود توجه…داداش لطفا در این مورد هم صحبت کن که چطوری آسیب های کودکی،که خب خیلی تو زندگی آدم اثر داره از بین ببریم..چون من الان میفهمم آدمارو،اما دیگه آسیب دیدم و این زخمای عمیق نمیدونم چجوری درمان میشه.داداش کمکمون کنید،البته که خودتونم تجربه شو دارید🙂

    پاسخ
  424. ساناز روحی مقدم گفته:

    سلام وقتتون بخیر🌱این اولین پیامیه که برا سایتتون میزارم وچنتایی از کتاباتون خوندم ک خیلیییی بهم کمک کرد وقصدم اینه این دوره رو هم باشما شروع کنم وادامه بدم ..
    ممنونم ازتون،عاقبت بخیر بشین الهی🙃بعدخداواهل بیت شدین کشتی نجاتم🌱

    پاسخ
  425. ابجی فرزانه گفته:

    سلام در مورد جبار بودن خداوند
    خاله ای پدرم که کودکی پدر و مادرش فوت می کنند و کنار برادرش بزرگ میشه و اموالش انگار داده نمیشه دقیق نمیدونم ولی ظلم و بی اعتدالتی بهش میشه بعد همسرش میگن می زد خاله رو از پسر جانباز دفاع مقدس نگه داری میکرد که پسرش فوت شد الان خونه ۴ طبقه داره مکه رفت امسال خانم مومن هست بطوری که زیارتش رفته بودیم از مدت اندک دنیا و مهم بودن اخرت صحبت میکرد و امر به معروف میکرد که بگین نماز بخونند و ….. اینکه خدا جباره

    پاسخ
  426. یا زهرا🌹🍀 گفته:

    سلام داداش رضا شبتون بخیر.
    من تمرینی که گفته بودید رو انجام دادم امشب کسایی که درحق من بدی کردن رو بخشیدن .
    ودرمورد اون موضوعی که خدا تو این دنیا جبران میکنه ۱-پسری که تو خانواده خیلی فقیر بزرگ شد حتی تحت پوشش کمیته امداد بود
    ولی الان خیلی وضع مالیش خوبه حتی به دوسه تا از خانواده فامیلاش کمک مالی میکنه.۲-پسری که توسط پدرش تحقیر میشد .پدرش میگفت توهیچی نمی شی ولی الان پزشکی میخونه .۳-دختری که خیلی سختی کشیده تو دوران بچگی و نوجوانی ولی الان تو خونه شوهرش تو رفاه وآسایشه.۴-هم کلاسی ودوست بابام که تو روستا بزرگ شده باباش کشاورز بودوضع مالی خوبی نداشتن ولی الان نماینده مجلس شده. همین چندتا یادم بود.آره داداش خدا تو این دنیا خیلی بیشتر از لیاقت ما جبران میکنه ولی بعضی ها نمی بینن.ممنونم بابت زحماتتون داداش. 🙏

    پاسخ
  427. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش فصل دوم و خوندم
    من دقیق یک سال درگیر خ.ا و شهوت و فیلم پورن بودم
    واقعا اگه این قضیه نبود برام الان اینجا نبودم همه این اتفاقات باعث شد که الان اینجا باشم
    خداروشکر تموم شد برام الان ۳ ماهه کامل پاک‌پاکم
    اون یک سال خیلی درس بزرگی بود برام خیلی چیزارو بعدها فهمیدم
    فردام تمرین رو انجام میدم میفرستم🙂

    پاسخ
  428. سربازحضرت‌زهرا گفته:

    سلام داداش حقیقتا اولش ک گفتی اگر نمیتونی ببخشی وارد فصل سه نشو حسابی شوکه شدم چند دقیقه ای فکر کردم متوجه شدم ک با نبخشیدن من چیزی تغییر نمیکنه اگر من ببخشم خدا هم کاری می‌کنه که اونی ک از من خیلی ناراحت من ببخشه به همین صورت
    بازم روش فکر میکنم خودم قانع میکنم ک بتونم اون شخص ببخشم دمت گرم داداش دوره عالیه یاعلی

    پاسخ
  429. بچه محل امام رضا گفته:

    سلام داداش من فقل دو رو تازه خوندم به بغض هامم نگاه کردم و در موردشون فکر کردم دلیل بعضی هاشون توقع بیجا بود و بقیش عدم درک و کم صبری و تنبلی، اعتماد به نفس کم و… هست
    به نظرم این دوره خیلی برام مفیده
    انشالله هممون بتونیم بغضمون رو تبدیل به بخشش کنیم

    پاسخ
  430. جنگجوی اکلیلی💜✨ گفته:

    داداش میگم بغض پنهان کی تموم میشه؟ 🙂 من میخام پی دی افشو بخونم و عجله هم دارم یه کینه هست تو دلم ک داره منو میکشه :)🥲💔

    پاسخ
    • آسمان گفته:

      سلام فکر میکنم منظورتون از اینکه پی دی افش رو بخونید یعنی تلگرام ندارین
      منم اخیراً حذف کردم ولی از ایتا کانال داداش رضا رو دنبال میکنم
      شما هم اگه ایتا ندارین نصب کن

      پاسخ
  431. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام تمرین جبار بودن خدا
    1️⃣یادمه ی فیلمی دیدم توش رونالدو تعریف میکرد که وقتی بچه بوده می‌رفتن رستورانا و بهشون میگفتن که اضافه غذای بقیه رو میشه بدید ما بخوریم
    2️⃣یکی از بزرگترین بازیگرای آمریکایی که حدود صد سال پیش مرده و الانم هنوز خیلیا میشناسنش و خیلی پولدار بود، بچه که بود پدرشو هیچوقت ندید و مادرش توی خونه های مختلف میزاشتش و ی پولی هم به صاحبخونهه میداد که از بچه ش مراقبت کنن و این بچهه هم مجبور میشد عین کزت کار کنه یا تو آبی که کلی آدم دیگه خودشونو شسته بودن خودشو بشوره یا لباس درست نداشته باشه، مادرش در نهایت تو تیمارستان بستری شد و اونم چون تو شهری که بود هیچکسی رو نداشت میرفت مینشست تو ایستگاه و مردم رو نگاه میکرد اوقات فراغتش و بهش تجاوز هم شد تو بچگیش
    3️⃣پدربزرگ های من چندسال پیش فوت شدن و چندین میلیارد زمین از خودشون به ارث گذاشتن ، چند جای مختلف شهر ملک هایی خریده بودن ، ولی اولش که از یزد پاشدن اومدن کرج با برادراشون، صرفا چنتا جوون یتیم و بی کس و کار بودن ولی همشون کلی پیشرفت کردن
    4️⃣پسر عموی من دانشگاه ازاد رشته ای که می‌خواست بره رو قبول شده بود و بخاطر اینکه خانواده ش اون موقع وضع مالی شون خوب نبود نرفت، و رفت سر کار بجاش و همونجوری دیپلم موند ولی چند سال بعد با ی دختری که فوق لیسانس داشت ازدواج کرد و وضع مالی شونم خیلی بهتر شد جوری که خونه ش تو یکی از بهترین خیابونای شهره
    5️⃣خودم سال کنکورم نه مشاوری گرفته بودم، نه کلاس کنکوری، حتی سال کنکورم آزمون اینام شرکت نکردم، و از این کتابا که پی دی اف شون رو غیر قانونی میزارن میتونستم استفاده کنم که خرج کتابام کمتر شه و پولشو جاهای دیگ استفاده کنم ولی نکردم و خریدم هر کتابی رو ک استفاده کردم،ی سری کتابامم کهنه و مال سال بالاتر ها بود که یا مفت گرفته بودم یا ارزون تر،و هر چی مفت بود پکیج اینا میگرفتم وگرنه پولی پکیج هیچی نگرفتم، فقط کتاب تست داشتم که اونم برای ی درسایی جامع میگرفتم و مدرسه دولتی هم میرفتم،خیلی وقتا نکات و منابع خوب درسیم رو با دوستام که رقبام بودن به اشتراک میزاشتم، فقط هم اجازه داشتم انتخاب رشته رو تو شهر خودمون بکنم چون بابام گفته بود، ولی در نهایت مناسب ترین و بهترین رشته برام رو همون سال اول قبول شدم با اینکه بیشتر همکلاسیام تو دانشگاه بعد دو یا سه سال کنکور دادن قبول شدن این رشته رو و توی نمونه دولتی یا تیزهوشان اینا درس میخوندن ، عمدتا دارن ۲۲ سالگی شونو جشن میگیرن درحالی ک من ۲۰ سالمه، و تو همکلاسی های دبیرستانم خیلیاشون امکاناتشون از من بیشتر بود ولی فقط من اون سال از رشته های علوم پزشکی قبول شدم،خیلی برام این موضوعا مایه تعجب و شکر خداست
    6️⃣داداش رضا ک میگفت دوران مجردیش اصلا مسافرت اینا نمی‌رفتن الان همش انگار مسافرته، هی مشهد نیست
    7️⃣دوست و رفیق نداشتم ولی الان عاشق ترین و بهترین موجود عالم رفیق شیشمه و هر شب هم با بابا علی صحبت میکنم جدیدا هم خیلی انسم با بابا علی بیشتر شده و صحبتام طولانی تر
    8️⃣علیرضا بیرانوند که یادمه میگفت نون خشکی بوده ی مدت و پدرش چوپان بوده و در فقر شدید بودن
    9️⃣توماس ادیسون که از مدرسه انداختنش بیرون و معلمان گفتن که احمق تر از اونه ک چیزی یاد بگیره و شنواییش هم مشکل داشته
    🔟چارلی چاپلین وقتی ده سالش اینا بوده مجبور میشه با برادرش تو خیابون زندگی کنه
    برای اونایی ک خانواده بدی دارن اینو اضافه میکنم که با خانواده تون امتحان بشید و اونا بد باشن بهتر از اینه ک همسر تون بد باشه چون با اونا ۲۰،۳۰ سال زندگی میکنین نهایتا ولی با همسرتون ۴۰،۵۰ سال ، این جمله بهم الهام شد و اینکه واقعا باید خوشحال باشم از این بابت

    پاسخ
  432. آشفته گفته:

    سلام
    داداش عالیه عااالیه خدا هر چی میخواید نصیبتون کنه ایشالله
    این فصل نیاز به فسفر سوزی داره
    خواهشا وقت بدید بعد فصل سه رو شروع کنید
    ممنون

    پاسخ
  433. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    نزدیک ۲ یا ۳ ماه بود که یاجبار رک دانلود کرده بودم اما نمیدونم چرا نمیخوندمش امشب تصمیم گرفتم بخونمش همین امشب حتی نه فردا چون حرفای امشب سردرگمم کرد احساس میکنم یاجبار میتونه کمکم کنه لطفا اگه میشه فصل ۳ رو هم یه چند رور مهلت بده بعد به اشتراک بزار

    پاسخ
  434. الا یا ایها الساقی... گفته:

    سلام داداش.. خدا قوت

    فصل دو رو الان تمام کردم خیلی بهم آرامش داد..

    من سعی کردم توی هر بغضی، خودم و اون شخص رو از بالا نگاه کنم. انگار من اون نیستم الان دو تا آدم دارم میبینم که به هر کدوم نقشی داده شده. انگار نقش اون آدم این بوده که به من آسیب بزنه. وقتی فکر کردم که خوب طراح این بازی خداست و خدا هم حفیظ من هست دیگه آروم شدم. الان اون شخصی که بهم آسیب زده برام مهم نیس الان نتیجه آسیب مهمه که رشد من هست و اینکه متوجه عشق خدا به خودم شدم.

    اصلا اون آدم مثل شخصیت بازی پلی استیشن هست به من یه لگدی زد ولی لگدش منو پرتاب کرد جلوتر یا منو قوی تر کرد، یا آگاهم کرد، یا آپشن های بیشتری از خودم رو دیدم… خلاصه من نمیرم یقه اون شخصیت رو بگیرم تو بازی که.. من میرم جلو و به بازیم ادامه میدم و حالشو میبرم… توی زندگی واقعی من شخصا فکر میکنم به اون شخص نباید فکر کنم چون اون کاره ای نبوده اون فقط یه مسئولیت داشته انجام داده یا شاید هنوزم داره انجام میده.. چون برای بعضی بغض ها هنوزم اون آدم هست و تغییری نکرده.. مثلا پدرم هنوزم نمیتونه محبت کنه هنوزم با حرفهاش آزارم میده ولی دیگه مهم نیست برام.. من بخشیدمش باهاش هم حرف میزنم و بازم اذیت میشم و من بازم میبخشمش چون هر حرف آزار دهنده اش منو رشد میده … منو وادار به تفکر میکنه … منو بیشتر به آغوش خدا میبره…

    همه چیز طراحی بی نقص خداست پس منم جز زیبایی نمیبینم… گرچه این حرفهام بیشتر تلقین هست ولی همین تلقین هم خوبه تا واقعی بشه انشاالله در وجودم و وجود همه ما.

    پاسخ
  435. رهگذر گفته:

    داداش جانم😭😭😭😭
    یکی از نشونه های جبار بودن خدا اینکه شما تو خونه پدرتون سختی زیاد کشیدین دقیقا همون دردایی که من کشیدم
    اما خدا قشنگگگگگگگگ سر ازدواجت جبران کرد برات🤩🤩🤩
    داداش هنوزم برام سواله چرا خدا باید منو با یکی که مشکلات منو داشته آشنا کنه خیلی برام عجیبه و یع روزی ازش میپرسم😊
    تازه من مادرمم نیست واییی ببین پس قراره خدا چقدررر قشنگ جبران کنه
    پس وضع من از شما بهتر تر تر میشه😁😁
    وای پس یه همسر بهتر تر تر از آبجی فاطمه نصیب من میشه
    آخ جون همسر جان کوجایی دقیقا کوجایی😂😂😂😂😂
    اگه قراره آینده این مدلی باشه من نسبت ب تموم این سختی هایی که کشیدم رضایت خود را اعلام مینومایم😁

    شبتون پر ستاره رفقای با معرفت🤍🫰

    پاسخ
    • الا یا ایها الساقی گفته:

      چه نوشته شیرین و دلچسبی …. انشاالله بهترین همسر و زندگی نصیبت بشه و بیای تعریف کنی برامون و ما هم کیف کنیم…

      خیلی انرژی گرفتم از نگاه قشنگت و حس ظنت به خدا جون

      پاسخ
      • رهگذر گفته:

        چقدر شما قشنگ گفتی الان مادر بزرگم بود میگفت خجالت بکش دختر چیه اسم شوهر بیاره😂😂
        ان شاءالله یه زندگی خوب نصیب هممون بشه و بیام تعریف کنیم🤍🫰

        پاسخ
  436. لیلی🤞🏻 گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/img_20230805_235225_s0b3.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230805_235234_m9ob.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230805_235245_wvm3.jpg
    سلاام داداش رضا تمرین جبار بودن خداا. ببخشید ۹تا شد به ذهنم نرسید دهمی.
    داداش واقعااا حرفاتون رو هیچ کس اینجوری دلسوزانه به ما نمیگه و یادمون نمیده بهمون اگاهی سالم نمیده، چه جور خدارو بابت وجودتون شکر کنیم. شک ر الله کثیراا. عاقبت بخیر و حاحتروا بشید ان شاء الله ازتون خدا مثل ابراهیم حرف بزنه مثل تمام پیامبرهااا… من بت نمیکنم شمارو ولی چقدر این اطلاعات رو در حق امون واقعاا بی انصافی کردن ولی بازم خدایااا شکرت هادی جااان ازت به اندازه ذره های هستی ممنونم و شکرررت منو هدایت کردی و الان بازم بهم اگاهی دادی بهم قدرت زیادی یا قادر یا قوی تو عمل بده. الهی امین. داداش النماس دعا 🙏🙏🙏🤞🏻💪🏻

    پاسخ
  437. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    ۱_ دختر خاله ام وقتی خونه ی پدر بود چون وضع مالی باباش ضعیف بود لباس های دیگران رو می‌پوشید اما با یه تک پسر ازدواج کرد که هم شغلش خیلی عالیه هم درآمد خیلی خوبه داره هم مذهبی هست و الان هر دفعه با یه لباس هست
    ۲_دختر عمه ام که تو خونه پدر وضع مالی خوب نداشت اما ازدواج کرد و شوهرش پولداره و جبران میکنه همه کمبود های مالی که وقای دختر بود داشت
    ۳_ شهید روح الله قربانی تو سن کم مادرش رو از دست داد خدا با دادن همسر خوب براش جبران کرد
    ۴_ مدیر کانالی که توش ادمینم زایمان خیلی سختی داشت خدا با عشق خودش براش جبران کرد و بعد از اون چادری شد و کانال درباره امام زمان زد که خیلی هم عضو داره
    ۵_ یکی از ادمین های همون کانال ۱۰سال تو عذاب بود و بچه دار نمیشد خدا بهش دوقلو داد
    ۶_ یکی از دوستان مامانم که همسر اولش بخاطر نخریدن کتک و شلوار بهش تهمت زد و طلاقش داد بعد با یه آقای خیلی خوب ازدواج کرد
    ۷_پسر خاله ام که وضع مالی خوبی نداشتن بعد آگهی استخدام واسه شرکت اسنوا دادن کلی آدم شرکت کرده بودن ولی فقط این قبول شد
    ۸_داداش رضا که کمبود محبت خانواده اش باهمسرش جبران شد
    ۹_ خاله ام که خیلی سختی کشید ولی بچه هاش خوشبخت شدن دخترش همسر خیلی توپ گیرش اومد و پسرش هم به طور معجزه آسا شغل خوب
    ۱۰_ اون یکی خاله ام اوایل زندگی شون خیلی سختی کشید شوهرش معتاد بود با مادر شوهرش یه جا بود اما بعدش ترک کرد خونشون رو بردن تهران و الان زندگی خیلی عالی و شادی داره حتی شوهرش هم نمازخون شده

    پاسخ
  438. دختر امام رضا🤞 گفته:

    سلام داداش
    راستش من سعی کردم بغض پنهانمو بنویسم اما موفق نشدم
    داداش هر کاری کردم حتی نتونستم بهشون فکر کن واقعا نمیتونم چون خاطرات تلخی تو ذهنم میاره و اصلا دوست ندارم حتی یک ثانیه هم فکر کنم سعی کردم خلوت کنم و بتونم بنویسم نشد و نتونستم
    من قبلا با این بغض ها سعی کرده بودم دیدم عوض کنم و بگم پشت همه اینا یه حکمتی هست
    بعد به این رسیدم که واقعا چرا این اتفاق افتاد واسم و با اون حکمت هاش سعی کردم خاطره بدو از ذهنم دور کنم
    اما الان نمیخوام بهش فکر کنم دوباره یادم بی افته و دوباره حالم بد بشه و بعدش با ناراحتی هام یه کاری کنم و یه حرفی بزنم خدا بدش بیاد
    میگم من قبلا بی توجهی دیدم؟ خب الان سوسول باز نی اومدم و به توجه دیگران وابسته نیستم
    من فلان چیزو نداشتم؟ عوضش خدا اینو بهم داد
    خیلی اتفاق های دیگه
    داداش اصلا نتونستم مقابله کنم
    همین الانشم یه اتفاق واسه خانواده افتاده که مطمئنم تبدیل به بغض پناهان آینده واسه خانواده ام میشه
    واسه منم همین طور
    وقتی یه کلمه تو خانواده ام درباره اون قضیه کفته میشه دلم میخواد خودمو گم و گور کنم که نشنوم
    وقتی میشنوم حالم بدجور خراب میشه و بدجور کینه به دلم میندازه این باعث میشه از عبادت کردن ها هم دور بشم
    چون این حس های مزخرف حال عبادت کردن رو لزم میگیره

    پاسخ
  439. میم صاد گفته:

    سلام وقتی داشتم میخوندم انگار یکی داشت حرفای دل خودم رو میزد خیلی از بغض های که گفتین رو تجربه کردم و از درون خالی شدم انگاری تازه متولد شدم و یه آدم سبک و آرومم اینکه میگین این بغضا بخاطر توقع هست رو خیلی تایید می کنم چون من یه کودک معصوم بودم و فک می کردم همه چی باید طبق میل من پیش بره و همه باید با من مهربون باشن و بهم لبخند بزنن و به یه اخمی دلم میشکست اما خداروشکر بهتر شدم الان

    پاسخ
    • رهگذر گفته:

      دقیقا منم اینطوری بودم با یه اخم دلم میشکست
      همش احساس میکردم من یه کاری کردم
      در صورتی که شاید طرف اون روز مشکلی براش پیش اومده باشه
      همش انتظار داشتم موقعی که منو میبینن بهم لبخند بزنن
      واینکه این برام قابل هضم نبود که کسی از من بدش بیاد همه کاری میکردم که همه از من خوششون بیاد متاسفانه

      پاسخ
  440. عاشق رسول الله گفته:

    واقعا زندگیتون خیلی سخته اما هر چند حرفم شاید کلیشه ای و شعاری باشه ولی شما خیلی خیلی از افرادی مثل من که این سختی ها رو ندیده قویتر هستید و خدا هم یه روزی ورق زندگیت رو جوری میچرخونه که خودتم باورت نمیشه
    اینم یادت باشه هیچوقت هیچوقت نا امید نشو
    به خدا بگو چشم تا خدا هم بهت بگه چشم

    پاسخ
  441. zinab_kamai گفته:

    سلام خدا پشت و پناهم شد
    کسی شد که وقتی بقیه بهم پشت کنن ککمم نمی‌گزه اصلا تنهام نمیزاره همینو بیشتر نمیتونم بگم
    خدا بهم ارزش داد بقیه تحقیرم میکردن ولی خدا نه
    حتی خودم خودمم تحقیر میکردم و خدا نه
    منی که در حسرت یه سفر بودم خدا الان کم کم جور میکنه خودم تنهایی مجردی میرم
    منی که همیشه تحقیر میشدم چرا نماز نمیخونی قرآن نمیخونی الان بقیه تحسینم میکنن

    آره خدا خیلی بامرامه
    چقدر دیگ بگم؟
    همه چی خداست
    منم که قدر نشناسم
    باید درست بشم
    منم که عزت نفس ندارم
    ولی خدا داره بهم میده🥲

    پاسخ
  442. Negin گفته:

    داداش من از سال ۹۹ که عضو رسمی سایت شما شدم و ثبت نام کردم درگیر گناه های زیادی بودم که به لطف خدا تونستم خیلیاشونو ترک کنم که البته بسیار لغزش داشتم اما به قول داداش رضا خدا عاشق بچه پروهاست.. ان شاءالله که استقامت داشته باشم.
    تو این مسیر من تغریبا ۴۹، ۴۸ روز دیگه تولد ۲۲سالگیمه دوست دارم که یه دوره بردارم و یکی از گناهامو ترک کنم و بجاش یه ویژگی و رفتار جدید جایگزین کنم میخوام شما بهم بگید چکار کنم و راهنماییم کنید اینکه چه دوره ای بردارم خوبه تا ان شاء الله بتونم یه قدم دیگه رو به جلو بردارم داداش لطفاً کمکم کنید.

    پاسخ
  443. پناهنده گفته:

    سلام‌داداش
    حرفاتون خیلی حقه . اما کار سختیه . خیلی سخت .شاید سخت ترسن کار دنیا توقع نداشته. تمام تلاشم و میکنم که بتونم ببخشم . ذهنیتم و عوض کنم . مقایسه نکنم. هرچی جلوتر میریم حس میکنم سینه م سنگینی می کنه . این بغضی هست که سالها با خودم حمل کردم و تو وجودم ریشه کرده . داداش دعا کن بتونم از بین ببرمش . مرسی

    پاسخ
  444. دختری در آرزوی شهادت🤞🏻🌹 گفته:

    داداش فصل دوم رو خوندم
    به بغضام فکر کردم
    دیدم دلیل بعضیاشون این بود که توقع داشتم
    و مقایسه میکردم
    توقع داشتم فلان جا رفتار خانوادم باهام مثل فلان شخص باشه
    توقع داشتم زندگیم مثل فلانی باشه
    و مداااام مقایسه میکردم 🤦🏼‍♀️
    و همین مقایسه کردن باعث می‌شد همینی هم که هستم و دارمو تو زندگیم نبینم و بابتش شکرگزار نباشم:/
    اگه توقع نداشتم شاید این بغض ها رو هم نداشتم
    خیلی حرف درست بود داداش
    ولی یه سری جاها هنوز ذهنم مقاومت میکنه و قبول نمیکنه 🤦🏼‍♀️🚶‍♀️

    پاسخ
  445. علیرضا خورشیدی انبوی گفته:

    اصلا تا شرایط آدمایی که برسی کردم که بهم بدی کردن یه آبی رو آتیش بود
    مثلا فهمیدم و فکر کردم بابام که سرم داد می کشید تازه خیلی خیلی جلو خودشو گرفته چون تو شرایط خیلی وحشتناکی بزرگ شده بود اگر میخواست می تونست شمر زندگی من باشه ولی خیلی جلو خشم شو گرفت مطمین هستم سر این قضیه خدا ازش راضی
    تازه غرور وعجب و مقایسه خودمون با دیگران از بین می‌ره
    اصلا یه معجزه بود این آگاهی
    این همون هست که علامه طباطبایی می فرماید اسلام آگاهی می دهد که بدی اصلا به وجود نمی آید واقعا ایلام چه چیز توپی هست
    دمت گرم داش رضا خدا بهت مقام حضرت عباس علیه السلام بده

    پاسخ
  446. Fatemeh54 گفته:

    سلام دادش رضا من سر موضوعی طرف مقابل را بخشیدم خداوند هم بابت بخشش تو زندگی خیلی کمکم کرد من تمام زندگیم مدیون خداوند متعال هستم

    پاسخ
  447. YA ZAHRA گفته:

    سلام بچه ها همگی خوبین
    دوستان یه خواهش از همگیتون داشتم اگه میشه کسایی که پیاده روی اربعین شرکت کردن مخصوصا دخترخانمها هر تجربه ای تو این زمینه دارن بیاین بهمون بگین اینکه چیا ببریم چیکارکنیم ؟ هرکی میخواد توضیح بده قشنگ از مرز که پیاده میشیم ک کجابریم تا وسایل و….همه رو جز به جز بگین الهی خیرببینید دعاکنید ان شااله اقا بطلبه با مادرم میخوام برم
    یااااااااحسین😍

    پاسخ
    • دختر امام رضا🤞 گفته:

      سلام آبجی زهرا
      خوش به حالت
      میشه لطفا یک قدم به نیت ما بچه های سایت برداری؟😁
      راستی آبجی رفتی پیش بابا حسین سلام منم به آقا برسون مخصوصا به عمو ابل الفضل

      پاسخ
        • دختر امام رضا🤞 گفته:

          دمت گرم آبجی
          خب راستش من تو یه کانالی بودم میگفت که واسه اربعین چه وسیله ای برداریم یا اگه مریض شدیم چیکار کنیم
          میخوای پیام هاشو کپی کنم برات بفرستم آبجی؟

  448. 🌻تمنا🌻 گفته:

    سلام داداش رضا 🌱
    آخ داداش نمیدونی چیکار کردی با این دلم!! چقد کینه چقد بغض چه خاطرات عجیب و غریبی که یهو بالا اومدن
    من خیلی به خودم بد کردم تو این ۲۳ سال از خودم خیییییلی دور بودم خیلی کارا کردم که نیاید میکردم
    تمرین اول خیییلی سخت بود ولی هر جوری بود خودمو راضی کردم صبح بعد از نماز رفتم تو اتاقم عود روشن کردم اول با خودم صحبت کردم بعد نشستم یکی یکی با کودک درونم حرف زدم
    همه رو نوشتم خیلی سخت بود ولی نوشتم داداش رضا مممنون بابت این دوره فوق العاده امیدوارم آخر این دوره هممون پاک بشیم الهی آمین

    پاسخ
  449. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام، اون راهی که گفتید که توقع نداشته باشیم از بقیه بنظر تنها راه برای بغض نداشتن میاد
    بیشتر بغض های من علتش توقع درک داشتن بود فک کنم البته باید بیشتر سر این موضوع وقت بزارم
    و اتفاقا ی مسئله ای که باعث شد سرش منو کسی درک نکنه و کاری از دست خودم و کسی بر نیاد تو اون موضوع باعث شد من با این سایت آشنا بشم ،بعدا که فکرشو میکردم خیلی از خدا شاکر بودم بابت اون ماجرا
    واقعا خیره همه چی، همینو که آدم قبول کنه چقدر تاثیر میزاره و راحت تر میتونه ببخشه ، همین که حتی اگه کسی روت بالا آورد برای رشدته
    بنظرم اگه کسی روت بالا اورد لازم نیس تو هم روی اون آدم و روی بقیه بالا بیاری ،در شان تو نیست این کار اصلا، فقط پاشو برو خودتو بشور و سعی کن بهترین خودت باشی، هر کیم بالا آورد روت شاید دلش درد میکنه و دست خودش نیست، ولی نزار خودتم دل درد بگیری، خودت نرمال باش و خوبی کن فقط و سعی کن سالم باشی ، و از ی ادمی که دل درد داره توقع نداشته باش که روت بالا نیاره، چندش شد اینی ک نوشتم ولی معناش خوب شد
    تشکر داداش، التماس دعا🤍

    پاسخ
  450. یاسین گفته:

    سلام داداش رضا
    فصل دوم رو که خوندم یه احساس آرامش خاصی داشتم ولی داداش رضا من یه بغضی هست که چند سال دارم اینه که بدلیل خیانت پدرم به مادرم زندگیمون چند ساله خوب نیست حقیقتش امسال این اتفاق افتاد و میخوان از هم جدا بشن و من از طرف پدر احساس کمبود محبت زیادی دارم و وقتی دوستای همسن و سال خودم رو میبینم و رفتار پدر و پسری شون رو گریه ام میگیره و حتی به خودم میگم چرا پدرم باید هر دو ما مارو ببینه و حتی ازمون خبر نمیگیره
    و حقیقتش برام سخته بخشیدنش
    بنظرت داداش رضا چیکار کنم ؟ به خودم میگم ببخشم برای آرامش خودم ولی باز میگم نه این همه رنج و عذاب کشیدم تو زندگی

    پاسخ
  451. فاطمه گفته:

    سلام داداش من فقط بغض ازآدماباهامه یعنی چون اون مشکله حل نشده یاشخصیت اطرافیانم تغییرنکرده ومیشناسمشون بغضشون باهامه وگرنه من همه آدماروبه خاطرسبکی خودم وخشنودی خدابخشیدم ازهرکسی که توحال بدم نقش داشته گذشتم قبولم دارم بذراکثربغضاتوقع هست که اگه ازبین بره توجهمون به درون بیشترمیشه واینکه اگه چالش وسختیا وبدی آدمابه من وجودنداشت هرگزتومسیرم نمیموندم والآن اینجانبودم مشکلات وسختی وبدی آدمارومخم رفتکه به خاطرشون اومدم سمت خداوبهش پناه بردم🌱☺ خداقوت واقعاخیلی ممنون

    پاسخ
  452. Mohammadjavad گفته:

    این فصل خیلی فصل مهمیه یعنی پلی بین رهایی ما از بضغ هامون با احساس خوب راحتی هستش خیلی برام دعا کنید دوستان یا علی جان

    پاسخ
  453. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    سلام به دوستان همراه ، دوستان گل دشمن اصلی خودمون ، باورتون میشه خودمونیم و شیاطین از خود ما به ضرر خودمون بهره میبرند ، ما باید قبول کنیم که هر بدی ای و گرفتاری و رنجی به ما میرسه دقیقا از خودمونه ، اینا در وجود ما ذخیره شده و بپذیریم و از خدا بخواهیم در هامون و رنج هامون رو پاک کنه ، از حضرت صاحب الزمان بخواهیم ، دعای ایشون حتما قبول میشه ، ما هم برای ایشون دعا کنیم ، من مطمئنم اگه بپذیریم که خودمون به خودمون بد کردیم و دعا کنیم خدا و امام زمان هم نگاهش و توجهش رو به ما بیشتر میکنه به به ، من اعتراف میکنم هر سختی ای و رنجی به من رسیده نتیجه ش به نفع خودمه ، داخل سختی ها ، گنج ها و خوبی ها قرار داره ، کاااااش بفهمیم ، کاااااش این قرآن رو بفهمیم به اون عمل کنیم ، چه لطف بینهایتی خدا به وسیله قرآن به بندگانش داشته ، کاش قدردان باشیم

    پاسخ
  454. محمد‌حسین‌ گفته:

    سلام
    داداش واقعا بغض پنهان عالیه ، من فصل ۲ رو خوندم و تمرینات انجام دادم و فهمیدم که اون اتفاقاتی که تو گذشته برام افتاده رو خدا همشو برام خیر کرده .
    چون به قول خودتون اگه اون اتفاقات برام نمی‌افتاد من الان اینجا نبودم و رشدی صورت نمی‌گرفت.
    در واقع اون اتفاقی که با روپوش بدی اومد تو زندگیم میخواست کلی بهم درس بده تا به اینجا برسم .
    من وقتی نشستم فکر کردم روی بغض هام دیدم که خیلی هاشون به خاطر توقع بی‌جای من از اونا به وجود اومده بود و فهمیدم که نباید قضاوتشون کنم و شاید گرگشون باشه که منو اذیت کرده و همون طور که برای من سخته که گرگمو کنترل کنم برای اون شخص هم سخته که از پس گرگش بر بیاد .
    واقعا خدا خیرمو خواست که اون اتفاقا برام رخ داد و من هم همشونو بخشیدم و آرزوی بهترین ها رو براشون دارم .
    نباید قضاوت بیجا کنم و توقع بیجا داشته باشم .
    خدانگهدار.

    پاسخ
  455. YA ZAHRA گفته:

    داداش یه چی دیگم به نظرم باشه اونم مقایسه کردن خودمون با دیگران هست که باعث میشه مدام بگیم چرا اون رسید من ن چرا اون داره من ندارم و….

    پاسخ
  456. رامیار گفته:

    سلام داداش رضا
    به نظرم این کتاب بی نظیره .
    چون کسی که این کتاب رو نوشته ما رو درک میکنه …
    با خوندن این کتاب آرام میشی

    پاسخ
  457. YA ZAHRA گفته:

    سلام داداش واقعا حرفت طلاس عامل همه بغض و خشم و نفرت و…پنهانی همه اش توقعات ما از دیگران یا خودمونه داداش میدونی بعضی جاها ازاینکه نتونستم جواب طرف رو بدم یا تلافی نکردم یا مقابله به مثل نکردم اینام باعث شده عقده ای بشم و از خودم و اون طرف به شدت عصبی و متنفر بشم اخه من بلد نیستم انی جواب دندان شکن بدم یا محکم تر از خودم دفاع کنم این خیلییی رنجم میده هرچی به خودم میگم شاید خودتم بودی همین برخورد رو میکردی شاید برا رشدت این اتفاق لازم بوده و هزاران دلیل برا خودم میارم یه کم خوب میشم باززززز داستان برمیگرده سر خط اول انگار ن انگار که کلی حرف زدم

    پاسخ
  458. لیلی🤞🏻 گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/img_20230805_201837_8u7w.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230805_201907_on46.jpg
    سلام داداش رضا فصل ۲ بغض پنهان عااالی بود خیلی هیچ کس حتی دکترای روانشناسی معروف نتونسته بود این مسیله رو بیان کنه اینقدر قشنگ جواب سوالاتم گرفتم و ان شاء الله الان که خیلی سبکم و راحت، فقط یه سوال وقتی ادما رو ببینی هم میتونیم اینقدر راحت بهشون بی توجه باشیم!؟؟؟ من فکر کرذم بعضی هارو اره و عده ایی رو اصلاا کم محل و نبینمشون یعنی انگاار نیستن. دیگه ذهنم اینجوری بهم نمیریزه..
    واقعااا خیلی خوب بود 🙏🙏🙏🙏خداقوت دست مریزاد 🤞🏻💪🏻

    پاسخ
  459. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام داداش رضا قسمت دوم دوره بغض پنهان رو خوندم و برام یه سوال ایجاد شد شما گفتی که اکثر دلیل بغض هامون توقع داشتن از افراده و ما باید توقعمون رو کم بکنیم و یا از بین ببریمشون . یکی از بغض های من اینه که من یه بیماری دارم از کلاس سوم تا الان که دارم دانشجو میشم باهام بوده و خانوادم همیشه سعی کردن از فامیل پنهونش کنن و یه بیماری هستش که من هیچ نقشی در ایجادش نداشتم و طوری هستش که درمانش سخته یا خیلی درمان نمیشه من یکی از بغض هام از بچگی همین بوده و همیشه به خدا و امام حسین و امام رضا و بقیه گفتم حالا نمی دونم امتحان خداست یا از اعمالمه ولی سوالم اینجاست که شما گفتی بیشتر بغض مون از توقع هست خب منی که کسی رو جز خدا و اهل بیت ندارم باید چی کار کنم ؟ اگه به خدا نگم به کی بگم؟ اگه از خدا نخوام از کی بخوام؟ سوالم اینه که اینی که میگید باید توقعمون رو کم کنیم در مورد خدا هم صدق میکنه ؟ ممنون میشم جواب بدید چون خیلی ذهنم رو در گیر کرده

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام اگه تو دوره ایات انگیزشی قران هستین. کلمه یشا یعنی خدا داره مستقیم واقعااا خیلی جاها التماس میکنه میگه بخواید هرچی میخواید بخواید اونم درجواب میگه یشا منم برات میخوام حالا که تو خواستی اگه جایی دیدی نشد قطعااا برنانه بهتری براتون داره و داره طبق یرید خودش عمل میکنه. عزیززم موفق باشید حتما میشید ان شاء الله. 🙏🙏🤞🏻

      پاسخ
  460. محمد‌حسین‌ گفته:

    سلام
    داداش من فصل ۲ رو خوندم ، خیلی برام جالب بود ، وقتی فکر کردم دیدم از اکثر کسایی که ازشون کینه دارم یا بغضی نسبت بهشون دارم توقع بیجا دارم . اما الان اینو پذیرفتم که شاید اون رفتارهایی که از اون اشخاص سر میزد گرگشون بوده و گرگشو داشتن که به من ضربه زدن و همون طور که برای من سخته گرگمو مهار کنم برای طرف هم سخته از پس گرگش بر بیاد ، این طور بود که درکشون کردم و این یه طرف قضیه هست ، طرف دیگش اینه که خدا با اون اشخاص منو رشد داد و همون طور که توی فصل ۲ گفتین اگه اونا با من این کارا رو نمیکردن من الان اینجا نبودم و رشدی در کار نبود .
    همه اون اتفاقا که روپوش بد به تن داشتن و در غالب بدی برام رخ دادن همشون به نفع من تموم شد و به خیرم بود .🙂🙂
    خدا نمیزاره هیچ اتفاق بدی برام بیوفته و مراقبمه. 😊
    من قبل این کتاب بغض پنهان اصلا فکر میکردم هیچ غمی ندارم ولی با انجام تمرینات کتاب فهمیدم که کلی بغض پنهان ار برخی افراد دارم و من همه رو بخشیدم ، نه برای اونا بلکه برای آرامش خودم بخشیدمشون‌ .
    در ضمن اینم متوجه شدم که نباید کسی رو قضاوت بیجا کنم و باید درکشون کنم .

    پاسخ
  461. یا زهرا گفته:

    سلام داداش دقیقا باید ببخشیم من متوجه شدم گذشته و بغض هام بیشتر تقصیر خودم بود، خودم رو بخشیدم چون من ارزشمندم و خودمو دوست دارم پس با بخشش میتونم به آرامش برسم من آیندم رو میسازم پس گذشته رو دیگه نمیخوام برا خودم زیاد مرور کنم

    پاسخ
  462. یا امام هشتم گفته:

    داداش مثلن میخواستم بغض هام شسته بشه بره…یه اتفاقی افتاده دلم شکسته شد یه بغض دیگه اضافه شد…تو خیلی ازین بغض ها نقش قربانی دارم…بی گناهم …بدجور دلمو میشکونن …جزخدا هیچ کی رو ندارم که منو بفهمه…چقدر صبر چقدر سکوت …طرف همش داره با حرفاش روحمو داغون میکنه …روحی که هیچ خطایی ازش سرنزده …داداش من بی گناهم …داداش کمکم کن رها بشم …

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام حسبنا الله نعم الوکیل. ذکر یا وکیل یا کفیل رو با توجه به معنی و عنقی بگید خدا رو وکیل و کفیل خودتون بذارید دیگه در حد حضرت مریم اینقدر حرف و تهمت و یا حضرت یوسف.. موفس باشید ان شاء اله حتماا موفق میشید. یاعلی. 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  463. OOO گفته:

    ✨️✨️✨️✨️✨️
    سلام بچه‌ها کسی درمورد برنامه wordگوشی چیزی میدونه ؟خیلی ازش سردرنمیارم امن هست برای اینکه نوشته هامو اونجا بنویسم؟

    پاسخ
  464. یاعلی گفته:

    سلام فصل دوم رو خوندم اون قسمتی که گفتین اون شخص با اشتباهش روال طبیعی خودش رو طی کرده و اون قسمت که هرکسی اون چه که هست رو نشون میده و توقع ما بیجاست که بخوابم جور دیگه ایی باشه خیلی بهم آرامش داد..عاقبت بخیر باشید انشاءالله

    پاسخ
  465. A گفته:

    سلام دادا.لایو ترک نگاه کردن فیلم پورن میزاری لطفا مثل ایات انگیزشی داخل کانال هم بزار اگه میشه چون همه نمیتونن تولایو شرکت کنن دمت گرم

    پاسخ
  466. فاطمه گفته:

    این چن روز تو سفر بودم ولی پیگیر نوشته های بغض پنهان بودم
    واقعا اینکه بهتون الهام شد این کتابو بنویسی خیلی خیلی عجیبه
    یه مدته پیگیر برنامه های افزایش عزت نفسم و تکلیف اینبارم این بود که به سایه های وجودم یا نیمه تاریک وجودم رجوع کنم، اما تا همین الان هم نتونستم برم سمتشون، انگار میترسم واقعا از رو ب رو شدن با تمام خاطرات تلخی که به زور فراموشش کردم
    واقعا تعجب میکنم همزمان با تکلیفی ک من داشدم شما شروع به پیگیریه بغضای پنهان ما شدی، خداییش هیچی اتفاقی نیست
    ولی هنوزم برام سخته، نمیدونم چجوری به یادشون بیارم، بضیا بالای صدتا چیز نوشتن ولی من حتی سختمه یکیو بنویسم، مغزم واقعا دازه مقاومت میکنه
    اما مطمئنم کم کم بعد از کلی اشک و زور زدن سبک میشم و دوباره میتونم خودمو مث یه نوزاد بغل کنم که تازه پیداش کردم… 💔

    پاسخ
  467. hovalhagh گفته:

    داداش سلام

    برای من یک سوالی به وجود اومد با خوندن فصل دوم

    شما میگین توقع بذر بغض پنهانه …ولی من قبول ندارم
    من بچه ۶ ساله چه می‌فهمیدم از زندگی که با هام اون برخوردهای مسخره شد؟؟ توقع زیادیه که یک پدر و مادر مثل آدم با بچشون برخورد کنن؟

    شاید بگین برو شکر کن پدر مادرت فلان طور نبودن…ولی داداش من خیلی ضربه شدیدی خوردم با اون برخوردها …خب ظرفیت من اینقدره

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام فصل ۲ رو دوباره بخونید اتفاقااا داداش به همین نکته اشاره کردن و گفتن که کار طبیعی اشون رو اون لحظه انجام دادن، واینکه نه اگه ستمی شده مابا بخشش امون ت جه کنیم کار زشتشون رو نه ابدااا بلکه این رونمایی از خودشونه و ماباید بپذریم که این این مدلی اگه ازش توقع داشته باشیم واقعاا بی جاست….
      بله اگه ضربه همممون نمیخوردیم اللن اینجا قطعااا نبودیم اون ضربات رو مانوشتیم خودمون تخلیه کردیم واسه کودک درونمون حتی عزا گرفتیم ولی بعدش خدا بهمون وعده داد و اللنم من واقعااا معوی توقع رو الان فهمیدم خیلی به اشتباه میگفتن برام توقع بی جااا رو من به شخصه بالاترین بغض هارو نوشتم واقعاا ریشه همش توقع بود افت.. ولی من خداروخیلییییی الان شاااکرم که از بدو تولد تا الاان اینجوری شد برااام وگرنه سرنوشتم بد بود یا هادی همه وجودم خدایی که از عشقت هرروز میبوسمت دوست دارم خیلییییی بی نهایت خودت از قلبم خبر داری اندازه نداره. ان شاء الله شما موفق باشید حتمااا موفق میشید. 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • باران گفته:

      سلام مثل اینکه دستتو رو چاقو بکشی و انتظار داشته باشی دستتو نبره و وقتی دستتو برید ازش شاکی بشی مدل اونا اونجوری بوده بنظرم پذیرش این مسئله ارومت میکنه

      پاسخ
  468. پسر جنگجو گفته:

    سلام داداش
    کتابت عالیع
    دمت گرم

    داداش من ذاتا بخشنده ام
    یعنی واقعا میبخشم تا جایی بتونم😂🙄

    حالا اگه یه بار مثلا نبخشم یکیو یا یه موضوعی رو
    خدا منو چمیدونم مورد بلا مثلا قرار میده؟

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام به هیچ وجه خدا خودش میگه برام فرقی نداره به خودتون خوبی یا بدی میکنید من راهو و نماینده هامو براتون گذاشتم.. اینکه تو دوره جوشن کبیر فراز اول اتفاقااا از رحمان بودن خدا حرف زده میشه تو فراز یک هرچی فحش و بد وبیراه به خدا بگی بازم دوست داره و کتارته خدا ظالم نیست رحمانه. اگه تودوره نبودین حتمااا دوره جوشن کبیر شرکت کنید واقعااا دید ادم رو به خدا ۳۶۰ درجه تغییر میده و ارامشی داری که با هیچی عوضش نمیکنید. یاعلی موفق باشید ان شاء الله حتمااا موفق میشید. 🙏🤞🏻💪🏻

      پاسخ
  469. یه دوست گفته:

    آره منم از کمبود توجه و محبت به سمت شهوت رفتم. خدا میخواد کمکمون کنه برای همین به این سایت هدایت شدیم. دلم میخواد یه روز پیامتو توی سایت بخونم که میگی من خوشبخت ترینم آدم جهانم. برات دعا می‌کنم و به قول داداش رضا همه دعاها مستجاب میشن♥️♥️♥️

    پاسخ
  470. مینا گفته:

    سلام داداش می خوام یک چی بگم میشه کمکم کنید از محرم تا الان همش خواب میبینم خواب هییت بعد میره به جاهای بد بعد دوباره میره هییت هر روز کار من همینه مغزم دیگه کشش نداره چی کار گنم؟؟؟

    پاسخ
  471. دختری‌که‌با‌خداخیلی‌حرف ‌داره گفته:

    https://s8.uupload.ir/files/img_۲۰۲۳۰۸۰۵_۱۵۱۱۳۴_svtt.jpg

    https://s8.uupload.ir/files/img_۲۰۲۳۰۸۰۵_۱۵۱۱۵۰_1tv2.jpg

    سلام بچه ها نشد من ریپلای بزنم جواب بدم ببخشید… اسامی بچه هایی که کامنت گذاشتن و در آخر همه بچه های سایت لیست کردم که
    اگر خدا بخواد تا چند روز دیگ نجف کربلا سامرا کاظمین و… رفتم ان شالله نائب الزیاره و به یادتون هستم و برای عاقبت بخیریتون دعا می کنم
    خیلی دوستون دارم از ته قلب چون همدردیم.. اگر لایق بودم برا منم دعا کنید دمتون گرم🌹

    پاسخ
  472. عشق خدا گفته:

    سلام داداش و دوستان هم مسیری
    این عادی بود که بعد از نوشتن بغض ها ترازوی بدی های که من به خودم کردم بیشتر از دیگران بود و اصلا گریم نگرفت؟؟؟؟
    ناراحت شدم ولی گریه نه شاید بخاطر اینکه تازه بلند شدم و خودم رو جمع و جورکردم

    پاسخ
  473. رهگذر گفته:

    سلام.
    داداش عجیب خدا از شهریور ۴۰۱ استارت زد با حذف ناگهانی ۴ تن از دوستای بدم از زندگیم طی ۴ حرکت سامورایی😅😏
    بعد مهر ۴۰۱ گوشی برام خریدن😊🍫
    دی۴۰۱ با شما آشنا شدم
    اردیبهشت ۴۰۲ یک تن از دوستان نیمه بدم را از زندگیم حذف کرد🔪
    بعد خرداد۴۰۲ یک تن دیگر از دوستانم که این دیگه تهش بود واقعا رو حذف کرد🔪🔪🔪🔪
    بعد…….🥷🥷
    جمع حذف شدگان شده زندگیم…..⚔️⚔️
    داداش باورت میشه تنهااااااا تک و تنها شدم…..
    این برام خیلی سواله عین یه پازل داره جور میشه انگار میدونی انگار داره یکی همه چی رو میبره جلو انگار من نیستم
    منم کارم شده حذف کردن🔪😅🫰

    پاسخ
    • بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

      سلام …یه قانونی داریم به اسم قانون خلا این قانون میگه هرجا واسه خدا خالی کنی خدا برات پرش میکنه منتظر باش که خدا برنامه ها برات داره😃

      پاسخ
  474. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت
    یه سوال چرا از هرچی که بغض دآشته باشیم از همون اتفاق بد زیاد برامون رخ میده؟ وقتی مقصر ما نبودیم

    پاسخ
  475. zinab_kamai گفته:

    سلام بچه ها ان شاالله ۳۰ مرداد میخوام حرکت کنم برا اربعین برم کربلا
    هرکسی میخواد اسمش تو لیستم باشه یه پیام بزاره فقط چند نفری رو یادم هست
    ان شاالله که این کربلا به رشدم کمک کنه و تا بتونم برای رشد شما دعا کنم🙂✨️💚

    پاسخ
    • رهگذر گفته:

      سلام خوشا ب سعادتت🤍
      سلام ویژه منو به آقام حسین برسون و اگه شد اسم منم بنویس,,,هستی,,,,,
      ممنونم ان شاءالله ب سلامت بری ب سلامت برگردی خواهری🤍🫰

      پاسخ
    • Kian irani🇮🇷 گفته:

      سلام
      ان شاءالله که رفتین کربلا بگین “همه بچه سایت داداش رضا” ، اینجوری نائب الزیاره هممون شدین ، دستتون درد نکنه ، موفق باشین ، امیدوارم عشق امام حسین یجور دیگه بره تو دل هممون
      یا علی

      پاسخ
    • بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

      سلام چقد این روزا از این مدل پیاما زیاد میبینم🥺
      خیلی برامون دعا کن و از آقا بخواه توفیق زیارتشون رو بخصوص تو اربعین داشته باشیم سفرت پر از نور🙃✨️

      پاسخ
    • یا امام هشتم گفته:

      سلام
      اسم منم بنویس
      سلامم رو برسون
      بگو کمکم کنه رها بشم …هیچکسی رو ندارم جزخودش…
      ان شاءالله به سلامتی بری وبرگردی
      وسفر پرخیروبرکتی باشه برات

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام عزیزززم ان شاء الله تو این سفر بابا مهدی هم قدم ات باشه و خوشا به سعادتت و توفیقی که نصیبت شده خیلی زیاد برای من دعااا کن لطفااا با نفس حق و پاک ات عزیززم ان شاء الله حسین فاطمه همیشه یارت باشه و ازشون برای من همه جمیع خیر دنیا و اخرت رو بخواه امام حسین تو و همه ماهارو که سوار کشتی اش هستیم گشنه و تشنه و چشم انتطار نمیداره ارباابم تاج سرم. لبیک یا حسین. التماس دعااا vip.
      🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻❤️❤️❤️😍😍😍😘😘😘💐💐💐🤞🏻💪🏻

      پاسخ
    • محیا سادات گفته:

      التماس دعا 💫الهی حاجت روا شی .الهی روحت سبک شه و کلی رشد کنی و همچنین کلی تجربه و لحظات زیبا و ارزشمند داشته باشی .

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      دعام کن
      منم کربلام جور شد دعات میکنم
      برای جور شدن کربلام و عاقبت بخیری همه بچه های سایت و کانال دعا کن🌹

      پاسخ
    • سرعت نور💫 گفته:

      عهههه من اصن فکرشا نمیکردم تو بری کربلا.. تنها میخوای بری؟

      آبجی واسه منم دعا کن واسه پاکیم از شهوت و ازدواجم😆😆😆

      پاسخ
    • Negin گفته:

      سلام دوست عزیز ☺️ان شاء الله که زیارتت از الان قبول باشه.
      عاقبت بخیر بشی
      لطفاً اسم منم بنویس چون فعلا سعادت ندارم🥺خودم بیام کربلا
      آبجی جون حتماً برام دعا کن🥺😭
      خوش به سعادتت خواهر، ان شاء الله بسلامتی

      پاسخ
  476. مهدیه گفته:

    سلام داداش رضا میشه یه قابلیت خوب و جدید اضافه کنید به اپلیکیشن الهام که بتونیم الهام هایی که از دست مون در میره یهو میره بیرون از برنامه رو سرچ کنیم و پیدا کنیم با چند کلمه اول یا موضوعش مرسی تون میشم اگ سریع تر بشه عالیه الان ی الهام بود راجب دختر های اپن بوک فک کنم یهو دستم خورد رفت بیرون و میخواستم بخونمش اما دیگ پیداش نکردم

    پاسخ
  477. hovalhagh گفته:

    فقط میتونم بگم بمیرم برای تنهایی خودم😥😥😥

    داداش خواهش میکنم فصل دو رو شروع کن یعنی من فقط منتطر یه جرقه ام که آتیش این بغضم بزنه همه چیو بسوزونه

    حالم از همه اونایی که باعث این بغض ها هستن بهم میخوره

    پاسخ
  478. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام
    کی گفته تو آخر الزمان کسی نمیتونه توبه کنه، این همه آدم اینجا توبه کردن، آیا همه ما جوک هستیم برای تو 😆
    خدا بخواد از پس هر کاری بر میای و کی بیشتر از خدا خوشحال میشه وقتی تو گناهاتو ترک کنی؟ پس تلاش کن و بدون حسابی کمکت میکنه
    در جواب سوالتون تو اول پیام بله خب کمبود محبت میتونه ی کاری کنه سمت شهوت بری خود داداش چند بار تو کتاباشون گفتن که علت اینکه رفتن سمت ی سری کارای اینجوری، کمبود محبت بود
    و حتما کتابای داداش رضا رو بخونید خیلی کمک میکنن، مرحبا به صبر و تلاشتون، ان شاءالله موفق باشید التماس دعا🤍

    پاسخ
  479. ooo گفته:

    💥💥💥💥💥💥
    داداش سلام
    در مورد لایو ۱۲ دیشب (تواینه نگاه کردن)باید بگم که
    من دارم باروح فیکم زندگی میکنم ازروح واقعیم میترسم بخاطر اینکه احساس میکنم اون خواسته هایی از من داره که هیچ وقت شاید نتونم باتوجه به شرایطم بهش برسم
    من ازبچگی باتوجه به محیط شهر وخانواده طوری زندگی کردم که دوست نداشتم
    خود واقعیم یه ادم پرسروصدا وشاد هست ،ادمی که مث یه بچه هفت ساله باید بهم تذکر بدن بسه دیگه بشین
    اما نمیتونم خودواقعیم باشم و دائم دارم باخیال پردازی این نیازمو برطرف میکنم ،درروز ساعت ها دارم خیال پرداری میکنم واین مشکل من داره بزرگتر میشه هرروز وروزی ممکنه دیگه نتونم ازدواج کنم چون دیگه باادمها کنار نمیام میخوام توخلوت خودم باشم
    ازبچگی بخاطر محیطی که درش زندگی کردم این روح فیک نصیب من هم شد ودیگه نتونستم خودواقعیمو زندگی کنم چون هی تو ذوقم میزدن
    الان داداشم داره روزهای زندگیش مثل بچگی من میگذره ومن غصم بادیدن لحظات اون دوبرابر شده
    اون یه بچه ۱۲ سالس که تازگی ها دارم میبینم که هندفری میذاره ساعت ها به سقف. خیره میشه نگاه میکنه ویهو میزنه زیر خنده
    اونم داره تو خیالش خوشی میکنه
    بخاطر اینکه نیازهاش براورده نمیشه اون شاد شوخ شنگول پرانرژیه اما محیط خانواده همه بی حوصله ..بی اعصاب ..افسرده..ان
    حتی فامیل هامونم همین شکلن وتا بچه ازجاش پامیشه زهرمارش میکنن
    نشستم فکرکردم دیدم مشکل من با ازدواج کردن حل نمیشه ازکجا معلوم یکی بی ذوق وبی حال تراز خانوادم نصیبم نشه
    گفتم باید خودم دست بکار بشم وهرطور شده خودم رو ازراه درست به ارزوهام برسونم
    امیدوارم روزی برسه که من بتونم خود واقعیم رو زندگی کنم😍

    پاسخ
  480. دلدادهٔ نور گفته:

    سلام داداش
    بنظرت اینکه یه روزی اسیر خ.ا بودیم رو لازمه که با همسر آیندمون در میون بزاریم؟!
    یا چون ما چنین اشتباهی رو قبلا مرتکب شدیم باید با یه نفر مثل خودمون ازدواج کنیم؟!
    میدونم منطقی نیست ولی احساسم میگه عذاب وجدان راحتم نمیذاره

    پاسخ
    • گمنام گفته:

      سلام خ.ا یه چیز شخصی به همسر اینده هیچ ربطی نداره عذاب وجدانم وسواسه آخه هیچ حقی از اون بر گردن شما نیست که بگین یا نه بازم میتونید در سایت پاسخگویی به مسائل دینی بپرسین

      پاسخ
    • بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

      سلام خیلی چیزارو از گذشته لازم نیست به همسرت بگی اگه میدونی بعدا متوجه این قضیه نمیشه بهش نگو بهتره صلاح خودتم در نظر بگیری

      پاسخ
  481. ملیکا گفته:

    داداش شما قبول دارین که اگه این بغض پنهان ها نبود شاید ما الان اینجا نبودیم و خیلی اتفاقات قشنگ برامون نمیوفتاد؟؟؟
    من اگه بغض پنهان نداشتم شاید هیچوقت دنبال یه سری چیزای خوب و معنوی نمیرفتم…..

    پاسخ
  482. فاطمه گفته:

    میخوام از رویایی بگم که همه ی بغض هام توش بود
    توی یکی از وقت های جهنمیِ(جهنم واقعی بی خدایی و تنهایی و نبود عزت نفسِ دیگه) نمیدونم بچگیم یا نوجوونیم رویا بافتم و برای یک بار توی عمرم به خودم جرئت دادم قدعلم کنم جلوی هرچی حس بد و خاطره و غم و محرومیت ( فقط همون یه بار اونم باترس و لرز و صدالبته تنها در رویا) :چشمامو نبستم اخه خاص بود رویابافتنم تابع قوانین نبودم با چشم باز رویامو دیدم حسرت ظاهر طبیعی داشتن حسرت همدم داشتن( مامان بابایی که تنهام نذارن تا اونهمه تنها بمونم که وسواس فکری بگیرم و ناامید بشم طوری که تا جوونی دامنگیرم کنه آجی و داداشی که تنهام نذارن عموها و عمه ها و خاله ها و دایی هایی که بهم محبت کنن ) حسرت زیبا بودن و جذابیت زیبایی که خاص باشه و مال خود خودم طبیعی طبیعی( یه جورایی با وجود نادان بودنم می فهمیدم ارزوی ظاهر زیبا بدون باطن زیبا کشکِ خودمم ازش لذت نمیتونم ببرم واسه همین توی رویام زیبایی رو مامور کردم تمام و کمال باهمه ابعادش مال من باشه)
    گفتم خوب اینم از رویام دیگه چی اضافه کنم دستمو به حالت فکرکردن بردم نزدیک چونم و یاد داداش بزرگتر مریض بداخلاق پرخاشگرم افتادم بااینکه خیلی ترس انداخته بود به جونم با اینکه با دادزدنش و بخاطر بیماریش غم همه دنیامو گرفته بود هم خودم مریضم هم خودش مریض بود به خودم گفتم علی روهم بیارم توی رویام (انگار تو رویام هم میترسیدم خواهر نامردی باشم بازم خونواده مو قاطی رویام کردم با اینکه یه جای رویام به کلی ولشون کردم و رفتم دور شدم ازشون رفتم پیش یکی که بتونه نیازهای مادی و روحیمو تامین کنه) علی رو شفاش دادم و وقتی برگشتم همه نگاه ها سمت من و خوشبختیم بود همه کسایی که عادی بودم براشون همه ی این دنیایی که توش زندگی کردم ولی به سمت کمال هیچ قدمی برنداشتم(دنبال کمال بودم دنبال بهتر شدن چیزی که با خدا وخودسازی میشه به سمتش رفت ولی نمیدونستم)

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      سعی می‌کنم به دیگران برچسب نزنم داداش علی امتحان سختی داشت کم کم طی چندسال اونقدری پاهاش ضعیف شدن که دیگه نمیتونست راه بره خیلی سخت بود خیلی مریض که توی خونه ای باشه امتحان صبر برای بقیه اعضای خونه علی هم بغض داشت ولی من درکم نمیرسید. منم حق داشتم اخه اسیر بودم اسیر افسردگی غم بی خدایی
      علی قرص اعصاب میخورد روزانه ده تا قرص شاید و اصلا زندگی سختی داشت میخوام بگم رفتارهایی داشت که عصبی بودن و بداخلاقیشو نشون میداد ولی شرایطش واسه یه جوون توی دهه دوم زندگیش واقعا سخت بود
      میشه یه صلوات بفرستید واسه ارامش روحش

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      شما قوی هستید واقعا امتحان بزرگی دارین و قدرت به همون اندازه بزرگ و چقدر خوبه که اینجایین اصلا حقتونه که اینجا باشین پاداش اون همه سختی بودن در سایت داداش رضاس چون قطعا بعدها بخاطر کارکردن روی روحتون به جاهای خوبی میرسین چندتا صلوات فرستادم براتون و بقیه بچه ها

      پاسخ
  483. رهگذر گفته:

    بچه های یه خواهش جواب کنکور نزدیکه خواهشا ما کنکوری هارو شدید دعا کنید تو این ماه
    بیشتر مشکلاتمون با همین قبول شدن و مهاجرت کردن حل میشه من یکی ۹۹ درصد مشکلاتم با مهاجرت حل میشه دعا کنید😢🥺🫰🏻

    پاسخ
    • فرزانه گفته:

      سلام عزیز
      راهکار داداش رضا: چند کا رو با هم انجام بدهید مثل سخنرانی و پیاده روی
      یا مثلا سخنرانی و تمیز کاری
      سخنرانی و آشپزی
      موفق باشی

      پاسخ
  484. الا یا ایها الساقی... گفته:

    قراره درمان بشیم… منم مثل شمام ضربه های اساسی از پدرم خوردم ولی دلم روشنه به لطف خدای مهربون، با این دوره کاملا رها میشیم از این حس های منفی 😇

    پاسخ
  485. یا حسین زهرا گفته:

    سلام داداش من اومدم بگم اون که گفتی یه دردت خوب میشه واقعا اونم اتفاق افتاده و بطور عجیبی هم اتفاق افتاد و بازم منتظر حرفای عجیبت هستم 🫠و داداش یه سوال مگه چی میشه که خدا و شهدا واهل بیت این دفعه هم کمکم کنن اخه مگه اون داستان حقیقت نداره که یه پیامبری به خدا گفت اگه هزار بارم توبه کنم بازم توبمو می شکنم و اخرش تویی بدادم میرسی باور کن این حرفم از سر پرویی و تنبلی واینا نیست چون خدا به دورن هر کسی کاملا اگاهه و می خوام اینو بدونم ومنم ان شاءالله حتما حتما میخوام تمرین بغض پنهانو انجام بدم چون از کینه متنفرم و مطمئنم تا وقتی ذره ای کینه تو قلبم باشه به چیزای خوبی که وعده خداس نمی رس
    خدا خیرت بده داداش عاقبت بخیر باشی و همه ی بچه های سایت ان شاءالله

    پاسخ
  486. رهگذر گفته:

    حس میکنم تا الان ادا در آوردم که تو این مسیرم خیلی بغض های شدیدی دارم خیلی دلم گرفته از خدا و اهل بیت خیلی ناراحتم

    بعد از اینکه بغضام رو نوشتم این حس اومده سراغم که فقط دارم ادا در میارم که خدا رو دوست دارم و فلان
    هوففف

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، منم اولش خیلی حرصم گرفته بود بابت بغض هام ولی ی چیزی که آرومم کرد و بهترم کرد این بود که خب منم خیلی گند زدم بخاطر بغضهایی که داشتم ،خیلی بدی ها کردم از جنس همون بدی هایی که بهم شده بود یا خیلی نشدن ها یا دیر شدن ها بصلاحم بوده و بعدا میفهممشون و در کل اونقدرا هم شاید اهمیت نداشتن اونا
      مامانم پریشب با ی حالت ناراحتی بهم گفت ما با هم نمیسازیم ، منم هی میگفتم کی؟من با کی یا تو با کی؟ کی؟کیا رو میگی؟
      یهو با همون غم گفت من و تو
      خب منم واقعا درستش این بود که دختر خوبی میبودم و همون اذیت ها رو نسبت به بقیه نمیکردم، ولی مثلا چون کسی منو درک نکرد منم خودخواه شدم و کسی رو درک نمیکردم و بخاطر این کارای من رابطه م با مادرم هی بدتر و بدتر شد، مشکل از من هم بود خیلیم زیاد، واقعا بی فکری داشتم خیلی جاها و قدر دان نبودم
      خب این تقصیر کیه به جز خودم؟ ی امتحانی بوده تو زندگیم منم توش رد شدم ولی خب سعی میکنم بقیه شو بهتر بسازم، ایرادامو در بیارم از تو همین بغضا و سعی کنم رفعشون کنم و جبران کنم، و ایمان داشته باشم که بالاخره ی روز ورق برمیگرده و من لایق ی زندگی خوبم و تلاش کنم که بسازمش، اگرم ناحقی ای شده باشه و صبری رو باید انجام بدم خدا خیلی برای صبرم ارزش قائله و ی روز میفهمم که همه دعاهای این روزام شنیده میشدن و خدا خدا کردن هام الکی نبود همونطور که خیلی از دعاهای قبلنام شنیده و مستجاب شدن با اینکه من دختر بدی بودم، ی نفر به نام خدا خیلی هم صدامو دوست داشت و خیلی ارزش قائل بود برای هر خدایا گفتم و عاشقم بود و منم عاشقشم همیشه و بخاطر خودش زنده م و بخاطر اعتماد به خودش تلاش میکنم و امید دارم ، میدونم زندگیم تو دستاشه و به کسی بیش از توانش تکلیف نمیکنه فقط باید به زمان بندیش ایمان داشته باشم و تلاشمو بکنم ✨️

      پاسخ
  487. رهگذر گفته:

    سلام.
    از جلسه یک تا ۲۱ آیات انگیزشی رو از کجا گیر بیارم..
    من نتونستم با دوره پیش برم متاسفانه
    اگه کسی میتونه میشه بذاره تو سایت😢💔

    پاسخ
  488. Mahsa گفته:

    سلام داداش وقتی تمرین مقدمه رو انجام دادام خیلی بهم ریختم فهمیدم چقدر ناراحتی و بغض تو خودم جمع کرده بودم انگار ریخت بیرون همش….. ولی خیلی گریه کردم خیلی وقت بود در این حد گریه نگرده بودم
    و تمرینات فصل اول رو هم انجام دادم با خدا حرف زدم حال داد خیلی خوب بود با هم خلوت کردیم
    داداش ممنون برای این دوره واقعا حس میکنم ب این دوره نیاز دارم چون از درون اوکی ام ولی عامل بیرونی باعث رفتارای بدم میشه انگار ک این بغض ها مثل ی نقاب جلومن نمیذارن خوب بشم

    پاسخ
  489. الا یا ایها الساقی... گفته:

    سلام داداش..

    خداروشکر سرعتم بیشتر شده و این تاثیر کانال و سایته… نه از قرآن عقب میمونم نه از دوره بغض پنهان.. نه از اهداف خودم…

    خدایی این خصلت رو از سایت تو گرفتم که چندین هدف رو سریع و بدون کمالگرایی برم جلو…. من ته کمال گرایی بودم که باعث تنبلی ام میشد … الان خیلی خیلی بهترم و میخوام بهتر هم بشم…

    پاسخ
  490. پارسا گفته:

    داداش الان توی لایو بودم مال ت ر پ ن ولی گوشیم زنگ خورد توروخداااا ظبط کن این لایو رو چون لایو واسم قطع شد یعنی این لایو از نون شب هم واسم واجب تره

    پاسخ
  491. یا زهرا گفته:

    سلام داداش رضا الان ک لایو گذاشتی برای ترک پورن تو لایو بودم بعد یه لحظه قطع شد نتم. دوباره اومدم ظرفیت پر بود. میشه لطفاً ظرفیت هارو افزایش بدی. و لطفااا لایو هارو ذخیره کن. چون واقعا بهش نیاز دارم. مطمئنم الان خیلیای دیگ هم میخواستن بیان و ظرفیت پر بوده نتونستن میدونم جاش اینجا نبود ک بگم اما من حتی ایمیل شمارو ندارم. نمی‌دونم کجا حرفمو بهتون بگم. امیدوارم واقعا به این موضوع توجه کنی🙂🙃

    پاسخ
  492. فاطمه ... گفته:

    داداش مقدمه اش رو خوندم ، داغونم کردی بااین مقدمه، حالم بده، خییلی بد، یه عمر خاطرات بدم رو یا بهتره بگم بغض هامو سر پوش گذاشتم، خاکشون کردم چون یاداوریشون عذابم میده شما این حرفا رو زدی انگار دوباره زخمام سر وا کردن …
    همیشه تو بچگیم میگفتم من اگه بزرگ بشم مثلشون رفتار نمیکنم ، توی زندگیم بیشتر از همه این ناراحتم میکنه که الان دارم شبیه کسایی رفتار میکنم که بچگیم و ازخودشون و رفتارشون بدم می یومد
    نمی دونستم به خاطر بغض پنهانه.. همیشه بابت رفتارم عذاب وجدان دارم ویه حس بد نسبت به خودم یه تنفر از خودم که دارم مثل اونا زندگی میکنم، هیچ وقت نتونستم اون رفتار ها رو درست کنم

    داداش طوری توی کتاب حرف میزدی که انگار خودت جای من زندگی کردی و چشیدی، درسته حالم خیییلی بده ولی به شما اعتماد دارم و الهامت .که کمک میکنی ، شب و روز دعات میکنم.

    پاسخ
  493. فاطمه گفته:

    سلام داداش منم بغضام رو نوشتم چهار پنجتاست مهماش که واقعا هنوزم بهشون فکر میکنم و زجر میکشم
    و یکیش که باعث شده از هر چی پسر مذهبی متنفر بشم
    و در بر خورد باهاشون و با کل پسرها جوری رفتار کنم که خودم نیستم یه آدم متکبر و سنگ
    برای همینم فک کنم کسی جرئت نمیکنه به من نزدیک بشه و خواستگارم ندارم چون فکر میکنن هیولا دیدن😐😂در صورتی که واقعا اینطور نیست و من دختر ساده به شدت دلسوز و مهربونی هستم
    حتی نسبت به خانواده هاشون هم حس بدی دارم ….
    و این تنفرم فکر میکنم چند شاخه شده به همه آدمهایی که به این موضوع تنفرم مستقیم و غیر مستقیم ربط دارن
    نمیدونم چطور میتونم این حس تنفر رو تا از خودم دور کنم
    بخشیدمشون کسانی که بهم بدی کردن و براشون آرزوی موفقیت کردم اما باز هم این حس تنفر با من هست و بیشتر شده

    خیلی ممنون از این موضوع بغض پنهان که شروع کردین واقعا زجر آور بود برای من و نمیدونستم اسم این حس و حالم و چی بزارم و نمیدونستم چطور رها بشم از این همه بغض
    ولی داداش من اصلا گریه نکردم فقط به شدت اعصابم به هم ریخت دوست دارم الان فریاد بزنم جیغ بکشم و هر چی دم دستم پاره کنم و بشکونم😡😡😧

    تمرینات رو کامل میکنم و مشتاقانه منتظر بخشهای بعدی کتابتون هستم
    ممنون داداش

    پاسخ
  494. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام داداش جلسه ۲۵ و ۲۶ قران فوق العاده بووود بی نظیر بود اینکه نکاتی کنار ایه ها برامون می گید عاالی الهی عاقبت بخیر بشید و همگی با نور قران انس بیشتر بگیریم ودر اخر با قران محشور بشیم امین. 🙏🙏🙏🤞🏻💐

    پاسخ
  495. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه های سایت و کانال.
    جلسه ۲۵ و ۲۶ دوره ایات انگیزشی قراان عااالی بود فوق العاده.
    حسن ظن رو از حضرت یعقوب باید الگو گرفت.. روزبهروز جلوتر میریم اول غبطه به حضرت موسی بعد ابراهیم بعد هود و بعد هم به یعقوب میخورم. خدایا شکرت که الگوی الان من و دلم میخواد مثل کی باشم نماینده های تو هستن نه بازیگر و هرچیز الکی قبل تحولمم.. داداش عاااالی بود عاقبتون ختم به خیر ان شاء الله همگی با نور قران انس بگیریم و محشور بشیم الهی امین. 🙏🤞🏻

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      به نظرم دو تا چیزی که خیلی مهمن و باعث پیشرفتن اینان:
      نماز اول وقت و اینکه به اونچه که میدونی عمل کنی (چون وقتی عمل کنی دانسته هات بیشتر میشه و در نتیجه بهتر میشی)
      هر کسی تو هرررر شرایطی هر چقدرم بد و دور از خدا باشه همین دو تا رو انجام بده میفته رو غلتک و خدا شرایط پیشرفت رو براش باز میکنه مخصوصا پیشرفت‌های معنویش شروع میشه ،دیشب داشتم بهش فکر میکردم و دیدم این واقعا درسته، و همچنین اگه کسی در هرررر شرایطی هر چقدر خیلی خوب و بالا و با خدا اینا رو انجام نده مثلا بدونه ی چی رو ولی عمل نکنه، سقوط میکنه ، پس باید همیشه مواظب این دو تا باشیم

      یا ی نکته دیگه که خیلی بنظرم درست و جالبه اینکه : میوه ایمان و شکر میشه تقوا و دوری از گناه

      تولدتم حسابی مبارک باشه ان شاءالله عاقبت به خیر بشی عشق خدا، التماس دعا💜💫

      پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      اول اینکه آبجی تولدت مبارک باشه . دوم اینکه دست خدارو هیچ وقت ول نکن حتی اگه شیطون یه وقت نامیده کرد بهش بخند بگو خدایی که من دارم خیلی مهربون تر از این حرفاست. سوم هم اینکه کادو ی تولدم بهت اینه که ایشالله شما رو تو سپاه امام زمان ببینم که داریم به سخنرانی آقامون گوش میکنیم ( البته یه جورایی برای خودمم دعا کردم😂. و اینو برای تمام بچه های سایت و علی الخصوص داداش رضا میخوام. آمین)

      پاسخ
    • فرزانه گفته:

      سلام تولدت مبارک عزیز خداوند
      استقامت نشون بده حتی روزای که یکم سستی
      تلاش کن دست از حرکت برندار
      هر روز یاد خدا باش
      نماز اول وقت سعی کن بخونی
      دوره های داداش رضا رو کار کن
      هر روز مطالبی از سایت بخون
      مس به طلا هم سایت خوبیه در زمینه کنترل شهوت و اطلاعات جنسی
      رسالتت رو پیدا کن و حرکت کن
      موفق باشییییییییییی

      پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      همیشه خوبی کن حتی اگه کسی ندید حتی اگه کسی قدر ندونست
      محبت کن
      پول نداری لبخند بزن
      به بچه کوچولو ها شکلات بده
      کارای خوب انجام بده و شاد باش

      پاسخ
  496. فاطمه گفته:

    سلام داداش دوره آیات انگیزشی قرآن خیلی خوب واقعاعالیه منکه کلی چیزیادگرفتم وازدوجلسه ای که درموردپیامبراحضرت هودویوسف وشعیب ولوط ونوح بود.خیلی دلنشین بوددلم میخواددوباره گوش کنم اینقدرکه حالموخوب کرده،داداش بهترین معلم دنیایین

    پاسخ
  497. سرباز گمنام امام زمان(عج)🤞 گفته:

    سلام بر داداشِ پرکار خودم و رفقای هم مسیری:))…داداش میگم که نوتیفیکیشن های اپ الهام در طول روز زیاد نمیاد؟اگه نوتیفیکیشن ها کمتر بشه بهتر میتونیم روی پیام های الهامات تمرکز کنیم…این نظر شخصیم بود

    پاسخ
  498. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت تمریناتوانجام دادم۸۸بغض نوشتم تمرین فصل یک هم هنوزکامل نکردم من وقتی بغصامونوشتم یکم گرفته شدم ولی خیلی ناراحت وگریه نه اصلاچون اول بارم نیست من همیشه ناخودآگاه بغض وحسرتامومرورکردم وهمیشه درموردش باخودم فکرکردموحرف زدم یه سوال بعضی بغضاتموم شده مال کودکیه اون هیچی ولی بعضی بغضاهنوزم هستن وبه عنوان مشکل حل نشدن ایناروبایدچیکارکرد؟صبرتوکل حسن ظن به خدا امیددقیقا چی؟

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلااام جااان دلممم. عزیززز مهربونم. ممنونم ازت که لایق ام میدونی و باور قلبی دارم از دعاهااات تو خلوت ترین زمانی که خودت و خدایی که صامع الصوات یعنی فقط در خدمت تو و میشنوه حسابی بخاطر توفیقی که داری همه جوره دعا م کن عزیززز جااانم. فدای محبتتت. خدارو شکر میکنم که بهم توفیق داده و اسمم توی لیست اتونه. ان شاء الله که بابا مهدی امین گوی تک تک حاجات قلبی ات باشه. و این نماز شب چراغ روشن زندگی و وجود و روح ات. حاجتروا بشی و سعادتمند هردودنیا الهی امین. اللهم صل علی محمد وال محمد. 🙏🙏🙏❤️❤️❤️💐💐💐😘🤞🏻

      پاسخ
    • فرشته🌸 گفته:

      سلام خواااااهری
      خدا عزتت بده، نمیدونی چه بغضی کردم🙂
      ان‌شاءالله هرچیزی که زیبندته اتفاق بیوفته برات🤍🌸 تو لایق بهترینایی عزیزدلِ خدا.

      پاسخ
    • دختری‌که‌با‌خداخیلی‌حرف ‌داره گفته:

      سلام خیلی ممنونم از محبتت فاطمه خانوم.. ان شالله برات جبران می کنم منم نماز میخونم به نیتت… ان شالله عاقبت به خیر شی

      پاسخ
  499. بانو*دلداده خدا* گفته:

    تا حالا نصف بغض های پنهانمو نوشتم از همه متنفر شدم 😡بغض های پنهانم خیلی زیادن
    من هر روز بغض دارم چون آدمایی دورم هستن که همش تحقیرم میکنن همش فحشم میدن تهمت میزنن اگه یه روز خوشحال باشم با حرفاشون ناراحتم میکنن هییییچ کاری از دستم برنمیاد جز صبر صبر صبر فک کنم این بغض یه روزی جونمو بگیره

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام سبک زندگیتون رو عوض کنید یعنی مثل لاک پشت زندگی کنید اولش سخته ولی به مرور زمان و تمرین میتونید اینقدر واسه خودسازی اتون برنانه بریزید و اینده اتون رو قشنگ و خوشگل توذهنتون مجسم کنید و براش هدف بریزید و سرگرم بشید تا اثرات حرف و تحقیر و محیط دیگران خیلی کمرنگ بشه براتون اول لز همه عزت نفس رو نشونه بگیرید و روش کار کنید بعد به کف گام فلانی گفت چی مال شخصیت خودشه میخواد به من نسبت بده، به کتف چپم فلان رفتار رو کرد همش شخصیت خودشونه میخوان منم مثل خودشون کنن ولی من میخوام خاص باشم هروقت خاص بودن براتون رنگ دار شد بدونید که افتادین تو سربالایی زندگی. ان شاء الله موفق باشید که حتماا موفق میشید. یا علی. التماس دعا 🙏🤞🏻

      پاسخ
  500. ياغيور گفته:

    دارم از همه کس به خاطر مذهبی بودنم به خاطر اینکه یکم مسیر از بقیه جدا شده فقط یکم هااا بدجور اذیت میشم بدجور هر کسی هر چی دلش میخواد میگه و خرف میزنه ولی اشکال نداره من امیدم به خداست رفتم در خونه کسایی که تمام جهان و عالم تمام قدرتها توانایی هدایت و آرامش دل دست اوناس 🙃

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      حرف باد هوا است بذار بگن،، بین الکتفین و کتف چپ و کف گات رو قوی کن هرچی گفتن به کتف چپ ات. من منکر نمیشم تاثیر نداره ولی وقتی خودتو قوی کنی بذار بگن اینقدررر منو زیر سوال بردن که حد ندارره… کی ضرر کرد اونا کی تا اللن حتی ۱ درصد پیشرفت کرد من.. موفق باشد که حتما موفق میشید ان شاء الله. 🙏🤞🏻

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      به به چه راه قشنگی…. خدا حفیظ و یاور توست 😍😍😍

      به قول شهید آوینی حزب الهی بودن را با همه تراژدی هایش دوست دارم 😊❤️

      پاسخ
  501. ياغيور گفته:

    حالم از خودم‌بهم‌میخوره خیلی‌به خودم‌بدی کردم خیلی بدم😭😭دیگه‌کم‌اورده بودم دیگه نکشیدم دیگه‌نتونستم جلو خودمو بگیرم‌هر چی دز ذهنم اومد گفتم با داداشم سر یه‌مسیله‌کوچیک بحث‌کردیم چقدر کتک خوردم برای مدت ها دوباره‌خودزنی کردم😭😭😭اونم جلو‌ مامانم دیوونه‌شدم دیگه نمیتونم‌کم اوردم مامانم اومد هر چی نفرین و فحن عالم بود بهم داد این همه جلو‌خودمو‌گرفتم این همه‌صبر کردم و کر‌کردم و از آخر بازم‌دوباره خراب کردم
    برام دعا‌کنید من اصلا نمیخوام همچین آدمی باشم سالهاس با خودم‌جنگم که‌چرا اینجوری ام 😭😭 داداش رضا رفتید تورو به امام رضا فراموشم نکنید

    پاسخ
    • ریحانه ی خدا گفته:

      این حس بیزاری از خود رو منم بعضی مواقع که حس میکنم از خدا دور میشم دارم . ولی یادتون باشه خدا خیلی مهربون تر از این حرفاست فقط کافیه اراده کنی و واقعا بخوای خدا همین دغدغه ی خوب بودنت ر خیلی دوست داره مگه میشه خدا بندش رو تنها بزاره . همیشه یاد یه شعر کریمی می‌افتم که میگه ز سال ها گنهت بگذرم به یک العفو ببخشمش به تو ثابت کنم که رحمانم ، اگر که از همه آلوده تر بود هر کس ، به ذات اقدسم او را ز در نمی رانم .
      فقط مطمعن باشید خدا تنهامون نمیزاره

      پاسخ
    • فقط خدا گفته:

      سلام
      همین که تواین سایت هستین توفیق و هدایت خداست . صد بار هزار بار هم توبه شکستی بازآ . الان حست بده اما میگذره از مادرتون و اونایی که دلشون رو شکوندین معذرت خواهی کنین و کادو بخرین از خدا طلب بخشش کنید و خدا میبخشه و این رنج مقدس میشه که کم کم از این اخلاقتون بدتون بیاد و برین سمتش تا درستش کنید این اتفاق میتونه سکوی پرتاپ باشه اگه بخوایین خدا اینقدر مهربونه رفتار های اشتباه ما رو میگه حل میکنیم من هستم . در ضمن کتاب عزت نفس داداش رضا رو بخونید نمیدونم خوندین یا نه ولی با خودتون بد حرف نزنید این رفتارتون اشتباه بوده وگرنه خودتون آدم بدی نیستین
      خدا قوت

      پاسخ
      • ItsAmir گفته:

        یا غیور ینی اینکه هر چیزی رو اگه بیشتر از خدا دوست داشته باشین، خدا اون رو ازتون میگیره چون روی شما غیرتی میشه و نمیخواد چیزی رو بیشتر از خودش دوست داشته باشین (وابسته شدن و چسبیدن به چیزی مخصوصا خواه حجتی باشه، فرد خاصی باشه یا مثال های دیگه)
        یا جبار هم ین اینکه خدا جبران میکنه برای آدم در طول مسیر و سختی هایی که کشیدین و تلاش هاتون بی جواب نمی مونن. حواسش هست و کاری میکنه تهش راضی بشید ازش

        پاسخ
    • فقط خدا گفته:

      سلام ببین علت چیه ریششو پیدا کن از خدا کمک بخواه بدونی واسه چی تو دفترت بنویس که مشکلت چیه از چی ناراحتی چی باعث شده روحت داغون بشه برو جلو کم کم ایده میاد ذهنت راهکار پیدا کن و …….
      دعا میکنم موفق باشی
      مشکل جسمی هم من فشار خونم پایینه واسه همون بعضی وقتا سستم یه آزمایش برو

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام… به نظر همون بغض بچگی رو باید درمانش کنید چون بعدا توی بزرگسالی ممکنه بروز پیدا کنه و اذیت کنه.

      پاسخ
  502. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام داداش حرفاتون راجب حضرت یعقوب و یوسف و هود و ابراهیم و … خیلی باحال بود تو دوره ایات انگیزشی،اونجا دیدم بسته س نظرات، اینجا میگم نظرمو ،دیدتون خیلی خاص و خوب و ارزشمنده ، ی جورایی واقعا اونا رو الگوی عملی تون قرار میدید با خوندن حرفا و داستاناشون ،وقتی ادم فقط بخاطر ثواب و اینجور چیزا قران رو بخونه این همه نتیجه های جالب و قشنگ نمیگیره مثلا اینکه از کری خوندن حضرت هود برای دشمناش که خیلی تهدیدش میکردن درس قدرت رو دست خدا دادن بگیره، یا از اینکه حضرت یعقوب میدونست خدا خیرشو میخواد و ی روزی بالاخره ورق برمیگرده و با اینکه کور بود و یوسف و بنیامین ازش گرفته شد ولی بازم حسن ظن داشت درس همیشه حسن ظن داشتن ، دمتون حسابی گرم لذت میبرم از این دوره و حرفاتون ان شاءالله که …
    واقعا نمیدونم چه دعای خیری بکنم براتون، اها یادم اومد ان شاءالله که (همونطوری که یادمه گفته بودید) بهترین آدم روی زمین پیش خدا بعد امام زمان، شما باشید 💫
    و همچنین ما رو هم کلی ببرید بالاتر ، التماس دعا💚

    پاسخ
  503. دختری‌که‌با‌خداخیلی‌حرف ‌داره گفته:

    بچه ها من چند روز دیگ اگر خدا بخواد میرم کربلا برا اولین بار از امام رضا هدیه گرفتم.. قول میدم برا بغضای همتون دعا کنم.. ی روزی خدا بغضامونو میخره بعضیا خیلی گرون تموم شده برامون… داداش رضا برا شما هم عاقبت به خیری دعا می کنم که دلیل حال بدمو فهمیدم

    پاسخ
    • آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

      سلام
      وااااای خوش به سعادتتون 😍 منم خیلیییی دلم میخواد برم کربلا🥲 دعا کنید قسمت منم بشه🙏🏼
      برای پاکی همه مون و استقامتمون توی این مسیر و موفق شدن تو رسالتمون خیلییی دعا کنید♥️

      پاسخ
    • حدیث (دختر باباعلی) گفته:

      سلام خوش به سعادتت عابجی خیلی غبطه خوردم سلام ماهم به عشقمون امام حسین بابا علی و داداش ابولفضل برسون و کلی برامون دعا کن دمت گرم🥺🥺❤😘

      پاسخ
    • دختری در آرزوی شهادت🤞🏻🌹 گفته:

      سلاممممم آبجی
      خوبی عزیزم؟
      خوش به سعادتت واقعا😍😍😍
      دعا کن امسال منم بتونم بیام کربلا 🥲
      واسه پاکی و عاقبت بخیری همه بچه های سایت و کانال هم دعا کن ❤️
      دمت گرم❤️

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلاام خیلی براتون خوشحال شدم خوشا به سعادتتون. ابجی التماس دعااا خیلییی به یاد من لیلی خیلی باش و از اربابممم تاج سرم حسین فاطمه یل کربلا قمر بنی هاشم. دعوتنامه کربلایی شدن منو هم بگیرید ازشون و حاجات دیگه ام رو فداای محبتتت. ان شاء الله سفر گراز خیر و برکت داشته باشی و حاجتروا و خوشبخت و سعادت دو دنیا رو توی کربلا براتون رقم بزنن خدااای ودودم. امین. اللهم صل علی محمد وال محمد. 🤲🏻🤲🏻🤲🏻💐💐💐❤️😘🤞🏻

      پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام عزیزم… خوش به سعادت،،، 😍عزیزم برا ماهم خیلی دعا کن😢،،، سلام مارو هم برسون…
      ماهم مشکلمون حل شه بریم کربلا(:
      یاحسین

      پاسخ
    • یازهرا گفته:

      سلام 😍😍 چه خوب به به انشاءالله خیلی به دلت بشینه و کلی لذت ببری
      التماس دعا نیاز دارم دعامون کن انشاءالله عاقبت بخیر بشی

      پاسخ
    • بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

      سلام واقعا خیلی قشنگه که اولین کربلاتو از امام رضا بگیری منم تجربش کردم ان شاءالله دوباره توفیق زیارت کربلا رو داشته باشم😇

      پاسخ
  504. عاشق رسول الله گفته:

    سلام به همگی
    بچه ها برای هجرت فقط باید رفت به مشهد و قم؟
    من چند وقتیه شدیدا ذهنم درگیر شهر یزده
    حس میکنم میتونم توش خیلی پیشرفت مادی و معنوی پیدا کنم و خودسازیم اونجا بیشتر سرعت بگیره …
    نمیدونم کسی اینجا اهل یزد هست یا نه اگه هست دوست دارم بدونم چجور شهریه و خوبیا و بدی هاش چین‌؟
    بدجوری رفتم تو کَفش دیشبم خواب دیدم ازش 😅

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام من یزدیم، البته کرج زندکی کردم کلا چند روز فقط مسافرت یزد بودم
      خیلی شهرش خاصه ، میدونی ، اصالت داره ، و توریستی هم هست من ی بار چنتا خارجی اروپایی اینا بودن انگار دیدم چون یزد با قدمت ترین شهر جهان محسوب میشه البته جاهای شیک زیاد داره ها، بازارهای ترمه و بازار های طلا ی خیلی شیک و خوشگل یا ساختمون ی سری بانک ها رو میبینی تو نماش در نهایت شیکی از آجرای زرد رنگ و نازک که محلیا استفاده میکنن ساخته شده، خیلی شهر قشنگیه مثلا با سنگ مرمر صندلی و نیمکت های قشنگ و بزرگ میسازن میزارن بین بلوارا برای نشستن ، ولی خب گرمه خیلی
      دوست دارم برم منم یزد زندگی کنم، مشهدم خیلی دوست دارم ولی مشهد تا جایی که من دیدم ی جوری تو در تو و شلوغه محله هاش اپارتمان های کوچیک کوچیک و تو هم تو هم، یزد اینجوری نیس محله با خونه های ویلایی خوب و بزرگ و شیک داره و ارزون هم هست نسبت به شهرای بزرگ،ی پسر خاله من ی خونه ویلایی بزرگ خریده تو یزد که نسبت به کرج خیلی ارزون تر خریده ولی خب خوبی قم و مشهد به زیارتگاهاشه واقعا خیلی دوست داشتم منم مشهد زندگی میکردم هی میرفتم حرم ، موفق باشی التماس دعا

      پاسخ
      • عاشق رسول الله گفته:

        ممنونم از نظرتون.
        واقعیتش گرماش مانع من نیست آخه خودم توی خوزستانم و توی این مورد بالامون نیست😅
        ولی اینکه شنیدم جو خوب و مذهبی ای داره خیلی دوست دارم اونجا باشم
        خداییش مشهد هم دوست دارم اما قم رو زیاد نیستم به شخصه.

        در کل ممنون از شما و بقیه بچه هایی که پایین جواب دادن شرمنده تک به تک تشکر نکردم ازتون🌹🌹🌹🌹🌹

        پاسخ
    • zinab_kamai گفته:

      سلام داداش شما میتونید هر شهری که الهام میگه برید
      من واقعا رسالتم در مشهد هست در واقعا روحم به مشهد میخوره این شاید برای شما فرق کنه

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام… هجرت باید جایی باشه که به رسالتت کمک کنه.. حتی ممکنه خارج از کشور باشه… خدا و ائمه همه جا هستند…

      پاسخ
    • بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

      سلام درسته قم و مشهد فضای معنوی قشنگی داره و قطعا میتونه به رشدتون کمک کنه اما من معتقدم خیلیا تو تهرانم میتونن به اندازه قم و مشهد رشد کنن چون تو اطرافیان دیدم اینو🤗
      البته تهرانو مثال زدم چون وضعیت جالبی نداره این شهر میتونه برای شما یزد باشه برا یکی دیگه شیراز😁

      پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      منم همین طور دقیقا.
      فارسی یا انگلیسی، حتی آهنگ های غربی هر مدلش.
      سه سال خیلی رپ گوش میدادم و خب نابودم کرد.
      آهنگ های این تیمی پخش میشه انگار وارد یک خلسه و محیطی از غم میشم.‌
      انگار توی محیط تاریک بی انتهایی به پایین پرتاب میشم و همینطور میرم پایین. حس افتضاحی داره برام.

      پاسخ
    • Mahdiyehh گفته:

      منم وقتی ناراحت بودم از هر چیزی میرفتم آهنگ رپ و غمگین و.. گوش میدادم بعد ی بار یهو الهام بهم گفت اینجوری ک میری آهنگ گوش میدی صدای خدارو نمیشنوی.

      پاسخ
    • حدیث (دختر باباعلی) گفته:

      آبجی چرا گوش میدی به این مضخرفااات؟ بهت توصیه میکنم حتمااااااا و حتمااااااا سخنرانی زن مرواریدی در صدف از دکتر عزیزی رو گوش بدی این چیزا به شدت روی ذهنت اثر میزاره حالا تو این سخنرانی ای ک گفتم رو گوش بده خیلی قشنگ صحبت میکنه اونوقت میفهمی چی میگم

      پاسخ
      • Negin گفته:

        ممنونم از همه بزرگواران
        حدیث جان خواهر قشنگم من اصلاً زیاد آهنگ گوش نمیدم بخصوص حالا که محرمه. به قول داداش باید اون آهنگی که گوش میدیم ما رو یاد خدا بندازه…
        خیلی ممنون🌹چشم ان شاءالله که این سخنرانی که معرفی کردی و گوش میدم🌹🌹مرسی راستی تو نماز شبت برام دعا کن

        پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      تلاش کن دیگه گوش ندی… به خودت حرام کن اصلا… نور و شادی میاد سمتت … خدا هم که جبران میکنه… شان تو فقط شاد بودنه فقط خوشحال بودن و امیدوار بودنه‌..‌

      پاسخ
  505. Negin گفته:

    داداش من از آهنگ های رپ خیلی بدم میاد و میتونم بگم متنفرم ازش. خیلی داشتم فکر میکردم که چرا اینطوری ام تا اینکه یادم اومد اون موقع که هف هشت سالم بود داداشم خیلی آهنگ های رپ گوش میداد و میذاشت تو فضای خونه پخش بشه وقتی میرفتم پیشش از اون آهنگ ها بار منفی زیادی میگرفتم و به نوعی برام مثل شکنجه روحی بود همش فکر میکردم خواننده دعوا داره و خیلی بهم خشم میداد طوری که دوست داشتم گریه کنم و داد بزنم. اون زمان نمیدونستم این خواننده اس و برای معروفیت میخونه کلی طرفدار داره فکر میکردم این بدبخت چقدر مشکلات داره تو زندگیش😆ولی تا الان از آهنگ های رپ خیلی بدم میاد خیلی حتی اگه شاد باشه فرقی نداره..

    پاسخ
    • مهدی از شهر امام رئوف گفته:

      سلام به شما ، امر به معروف و نهی از منکر خودش یک کتاب و دوره ست ، اول باید فهمید که امر به معروف و نهی از منکر یعنی چی و مواردش و روش ها و شیوه هاش رو تحقیق کرد و در زندگی خودمون هم معروف ها رو اجرا و منکرها رو ترک کنیم ، بهتره با آمادگی و شناختن معروف و منکر ، دیگران رو امر به معروف و نهی از منکر کرد ، این هم به نفع خودمونه و هم به نفع دیگران ، مؤفق باشید

      پاسخ
  506. ملیکا گفته:

    سلام..دوستم یه سوالی ازم پرسید که من ندونستم چه جوابی بدم چراکه درد کشیده طبیب است…
    به یه آقایی که از قضا متدینه دل بسته و به گفته ی خودش میگه براش گزینه مناسبیه و ظاهرش دقیقا همونیه که میخواد…خواستگارم داره ولی به دلش نمیشینن..میگفت حالا باید چیکار کنه؟؟همینکه نذر کنه و دعا کنه کافیه؟؟؟
    حرفش این بود که به پسره بجورایی بفهمونه دوسش داره یا نه؟؟؟

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      سلام
      معمولا میگن اون دختر یه واسطه مطمئن رو بفرسته سمت اون پسره و از زیر زبون پسره بکشه و بهش بگه این دختر رو دوست داری یا نه و اینطوریا

      راستی به دوست تون بگین کور و کر نشه و حتی اگه اومد خواستگاری ش الکی جواب مثبت نده و تحقیق کنه بازم

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ،منم درد کشیده نیستم ولی ی جا خوندم تو این جور موقعا یکی غیر مستقیم به ی آشنای پسره بگه،مثلا به خواهر پسره ، بعد اون اشناهه بره به پسره بگه که ی دختری هست فلان و بهمان میخوای بریم خواستگاریش و اینا، ولی به پسره نگه کسی که این دختره عاشقته و اینا چون پسره اگه بفهمه اینو شاید اون اول خیلی تحویل بگیره و بچسبه ولی بعدا خیلی منت میزاره سر دختره و شان دختره میاد پایین و به مشکل بر بخورن شاید(به خواهره یا کلا واسطهه هم شاید بهتر باشه نگن که دختره عاشقه فقط بگن فلان مورد هست برای فلان پسر بگید بهشون) تهشم اگه که رفتن خواستگاری، شد شد، نشد که هیچی دیگه
      ولی بنظرم درست نیست این کار که بری عاشق ی پسر مذهبی بشی باید دور خودتو نگه داری ازین موقعیتا، از جمع نامحرم و خلوت و صحبت غیر ضروری‌ با نامحرم و خیلی مواظب نگاه و رفتارت باشی، اون دختره اگه نگاه ب پسره نمی‌کرد الان عاشقش نبود که بگه از نظره ظاهری پسندیدم و اینا، شاید بخاطر مقایسه با اون پسر داره رد میکنه خواستگاراشو، و اگه اون پسره حتی بیاد خواستگاریش و در ادامه خود پسره این دختر رو نپسنده شاید خیلی دختره نابود شه الکی الکی
      ی حدیثی یادم اومد ارزش این حدیث رو آدم اینجا میفهمه، یادمه میگفت که : برای زن بهتره که هیچ مرد نامحرمی اونو نبینه و اونم هیچ مرد نامحرمی رو نبینه،
      ی سری از دخترای اینجوری واقعا دیوونه طرف میشن و زندگیشون خیلی به کامشون تلخ میشه و زجه میزنن و نذر و نیاز بر پایه عشقی که ساخته ذهنشونه و در واقع هیچی هم نیستا، یعنی هیچی رو هیچیه، اصن ی وضعی،خدایی خجالت اوره این کار،و وقتی از بیرون نگاه میکنی به طرف رقت انگیزه،بعضیهاشون سریع میخوابه داغشون بعد ی مدت ، ولی ی سریاشون رسما میمیرن برای طرف ی سریا حتی بعد ازدواجم به مشکل بر میخورن و نمیتونن درست زندگی کنن چون عاشق یکی دیگه بودن که نرسیدن بهش، خیلی مسخره س
      چه فرقی داره این کار با کار غیر مذهبیا که کنترل نگاه و رفتار ندارن و عاشق هم میشن؟ ی سخنران بود یادمه‌ میگفت وقتی ایمان از دل بره کنار بجاش اینجور عشقا میاد ،کنترل فکر و ذهن هم خیلی چیز خوبیه واقعا،
      با این دلیل هم توجیه میکنن خودشونو که پسر خوبیهههه خییلییی چششمممم پپپااااکککهه وووااای قلبم و ‌…، قحط نیس که یکی رو دیدی خوبه بخوای رو هوا بزنیش، اصلا شاید اون پسره مناسب اون دختره نباشه از خیلی لحاظ ،برای ی دختر این خوبه و عرفه و لذت هم داره که بیان خواستگاریش نه که خودشو درگیر اینجور مسائل کنه ، باید دوری کنه از شرایطی که منجر به این قضایا میشه
      البته اگه خود اون دختره این پیام رو گذاشته بود اینجا اینجوری سرزنشش نمیکردم ولی بنظرم اصلا کار درستی نیس،چون آدم اینجوری دیدم و تباه کننده و ضایعس اینجوری گفتم، التماس دعا💙

      پاسخ
  507. ریحانه ی خدا گفته:

    سلام داداش رضا من تازه عضو سایتت شدم همین الان از لایو آیات انگیزشی برگشتم و عضو سایتت شدم شاید باور نکنید من اومده بودم تو گوشیم پیام ها رو زبر و ر کنم از روی بیکاری یهو یه حسی گفت خیلی وقته نرفتی ت کانال داداش رضا بعد اومدم دیدم لینک لایو گذاشتید و همین که رفتم تو سایت تازه شروع شده بود
    تا زه جالبیش اینجاست که اون آیه های سوره ی یوسفی که خوندید رو من امروز بار ها نشیده بودم با اینکه از این ماجرای آیات انگیزشی خبر نداشتم . واقعا دلم میخواد برای خدا بمیرم از بس که عشقه . انگار خودش دعوتم کرد . میدونم که وصل شدن به قرآن کار آسونی نیست

    پاسخ
    • مهدی از شهر امام رئوف گفته:

      سلام به شما ، می خوام بگم چون خدا دوستتون داره از شما دعوت کرده که کلام خودش رو به شما برسونه و وظیفه شما هم اینه که به نشانه های خدا اهمیت بدین و دستانتون رو از دست خدا جدا نکنید ، مؤفق باشید

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام…. خیلی خوش اومدی… خدا برات برنامه های هیجان انگیزی داره… دوره جوشن کبیر هم سعی کن شرکت کنی…

      پاسخ
  508. ياغيور گفته:

    نمیدونم هر چی هست که هیج احساسی نسبت به بقیه ندارم اصلا برام مهم نیست حس تنفر دارم از آدما اطرافم اصلا با اینکه دورم شلوغه. ولی اصلا حسشون نمیکنم همیشخ۶باخودمم سرم تو لاک خودم دوست ندارم باهاشون ارتباط بگیرم چون‌هر چی انرژی منفی ازشون میگیرم‌جه خودآگاه جه ناخوداگاه

    پاسخ
  509. ياغيور گفته:

    نمیخواستم این کتاب و مبحث بغض پنهان بخونم چون فعلا در خودم لازم نمیدیدم ولی الان جدیدا این بغض برگشت برام با دوباره خوندن چیزایی که نوشته بودید ولی هر کار میکنم چیز خاصی یادم نمیاد از خاطراتم اصلا راستی من زیاد دقتی تو زندگیم نداشتم که الان برام کینه ایی جیزی بشه ولی بغض هایی هستن که تازگیا دارن برام تبدیل به یه بغضی میشن که ممکنه منفجر بشم روبه رد همه شون نیست کنم بغض میدا کردم از حرفا خانواده ام از حرفای داداشم که در مورد عقاید و مسخره کردنش میگه حرفایی که خودشو خیلی عقل کل میدونه که اره اسلامی چیزی در کار نیست دارم منفجر میشم وقتی میشنوم و در مورد اینجور مسائل خرف بزنه
    بغض دارم از خانواده ایی که خودشون به ظاهر مذهبی میخونن ولی اینطور و اینجور دارن خرف میزنن و ادعا میکنن بغض. دارم از مردمی که اینطور ی دارند دخالت و میکنن حرف میزنن تو زندگی شخصی که باعث بیشتر تحریک کردن خانواده ام بیشتر جروبحث خانوادگی با بنده شدن بغض دارم از پدرم و حرفایی که میزنه از طرز تفکرش و صحبت کردنش با هر حرف زدنش تو قلبم یه زلزله ده ریشتری میشه بغض دارم از محیط خونه که مدام دعوا و بحثه مدام گیر دادن بهم دیگه اس مدام اینکه باید انگار بپری به هم دیگه بغض هایی آن که جدیدا برام تبدیل به بغض شدن شاید تا قبل برام اونقدر مهم نبودن😔

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، ببین اره منم داداش بزرگم و بعضی وقتا بابام قبول ندارن ی سری چیزا رو ، مثلا فحش میدن به آخوندا و رهبری و اینا ،داداشم قران رو کامل حفظ کرده بود تو نوجوونیش، آدم خیلی حرصش میگیره ولی بهتره تو اون لحظه اگه خیلی اعصابت خورد شد فقط اون جمع رو ترک کنی، و تهش تو باید احساس خوشبختی کنی که خدا رو شکر من تو خانواده م راه درست رو پیدا کردم،
      من قبلنا خیلی بحث میکردم مخصوصا با داداش بزرگم سر این چیزا مخصوصا و خیلی متنفر شدم ازش کلا سر هیچی کوتاه نمیومدم هم سر اینجور مسائل سیاسی و مذهبی هم چیزای دیگه ،به مرور زمان ی جوری شده بودم که کلا دوست داشتم بکشمش، ی بار دعوامون شد ی گلدون بزرگ و سنگین رو از گوشه خونه بلند کردم تهدید کردم که پرت میکنم سمتش،بنده خدا شوکه شده بود وقتی منو دید اینجوریم،کلا میگفتم اینو هر کی بکشه حلاله ، ولی از وقتی بحث اینا رو ترک کردم و سعی کردم قضاوت نکنم و با خودم بگم شاید خدا ازش انتظاری نداره و این ادم از من بهتره و اینا (یادمه همه این تغییراتم از وقتی بود که از داداش رضا یاد گرفتم اینا رو،بحث سیاسی نکردن رو از افراد دیگه هم شنیده بودم ولی حرفای داداش خیلی روم تاثیر گذاشت و اون حدیث پیامبر ص که میفرمودن بحث نکنید حتی اگه کاملا حق باشماست ، دست داداش درد نکنه) خیلی بهتر شدیم مثلا الان کارت من دست داداشمه و توش پول میریزه که تو کارت خودش کمتر پول جا به جا شه بخاطر مالیات و اینا بعد مثلا شماره حساب می‌فرسته برای من میگه انقد بریز برای فلانی منم میریزم، حسابدارش شدم انگار مفتی ، یا پول قرض میده بهم ۵۰۰ تومن الان بدهکارم بهش یا …، این همه تغییر در عرض چند ماه،
      البته الانا داداشم تغییری نکرده نسبت به قبل ولی وقتی بحث نمی‌کنم و هر چرتی که گفت جوابشو نمیدم ،نمیخوام تغییر بدمش یا قانعش کنم ، قضاوتش نمیکنم و کوتاه میام، خب با هم بهتریم و بغضی نیس انگار و کنترلم رو خودمم بیشتره و با خودم میگم ان شاءالله این امتحان خدا رو پاس میشم و بعدا میرم تو جمعی که مذهبی واقعین
      یادمه ی بار بحث میکردیم سر این چیزا آخرش کم آورد ظرف کله پاچه ای که داشت می‌خورد ازش رو پرت کرد سمت من، منم تو موهام کله پاچه رفت، بعد رفتم حموم غسل جمعه هم گرفتم ولی خیلی خندیدم و خیلی برام جالب و باحال بود که اون کار داداشم باعث شد غسل جمعه کنم، چون نمیخواستم اون روز برم حموم ولی با این قضیه مجبور شدم برم ، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد،امیدوارم حرفام و تجربه هام کمکت کرده باشه،التماس دعا💚

      پاسخ
  510. فدایی آقا گفته:

    سلام. منم بغض های پناهنم رو نوشتم. صد و سیزده تا شد تا اینجا.

    همیشه برام سوال بود که چرا این خاطرات بچگی، خاطرات گذشته ولم نمیکنن
    چرا توی لحظه های خوبم هم یکی از اون خاطرات تلخ یادم میاد

    هیچوقت نمیدونستم اینا بغض پنهانه
    همیشه فکر میکردم سیستم مغز و روح من مشکل داره که مدام خاطرات تلخ گذشته رو یادآوری میکنه.

    دوس دارم ببینم آخرش چی میشه
    بالاخره میشه از این بغض های عذاب آور راحت بشم یا نه.

    چون حتی خواب هام رو هم تحت تاثیر قرار داده
    خیلی شبا کابوس یکی از همین بغض هارو میبینم.

    حسم بهم میگه بعد از این کتاب قراره آرامشی که سالها دنبالش بودم پیدا کنم

    پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام… چیزهایی که خدا به داداش رضا الهام میکنه برای هممون لازمه… اصلا قربون خدا بشم خیلی کارهاش باحاله 😍

      پاسخ
  511. boghz.chand. saleh گفته:

    با فکذ کردن بهشون سردرد گرفتم از دیشب.. لعنتیا دلیل همه حال بدمن.. چقدر دلم میخواد داد بزنم و بنویسمون
    انقد بنویسم تا همشون از ت مغزم برن
    چقدر بغضمو خوردم گلوم درد میکنه

    با بغضایی که هنوزم ادامه دارن چسکار کنم بچه ها؟

    پاسخ
    • مهدی از شهر امام رئوف گفته:

      سلام به شما ، ۱- کارهایی که خدا دوست نداره رو انجام نده ۲- از خدا صادقانه بخواه که دردهای وجودم رو از بین ببر ۳- از پدر واقعی مون که حضرت صاحب الزمان هستن هم بخواه که برات دعا کنه که دردهات پاک بشه ۴-شما هم برای حضرت صاحب الزمان دعا کن ، مؤفق باشید

      پاسخ
  512. reyhan گفته:

    سلام داداش واقعا خداخیرت بده
    یه چیزایی یادم اومد که فکرشو نمیکردم تو دلم مونده باشه
    تموم که شد انگار ذهنم ازشون راحت شده
    شاید باورتون نشه ولی حتی از خروسی که تو ۶ سالگی پامو زخم کرد هم ناراحت بودم 😅
    مشتاقانه منتظر فصل ۲ کتابم

    پاسخ
    • دختری‌که‌با‌خداخیلی‌حرف ‌داره گفته:

      باهات موافقم
      ولی میدونی باباتم بغض داره که به سمت اعتیاد رفته
      من بابام بعضی شبااز رفتارای مادرش میگه و حالش بد میشه
      منم از مادربزرگم بغض دارم نمیتثنم دوسش داشته باشم

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام… خدا برات جبران میکنه فقط در مسیر باش و امیدوار باش… همین که اینجایی و داداش رضا مبحث بغض پنهان رو مطرح کرده همش برای تو هست… خدا برات برنامه های قشنگی داره فقط تلاش کن و شاد باش…

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      الهی شکر… الهی شکر… داداش رضا برای همه ما نشانه از طرف خداست که خدا چقدر ما رو دوست داره.. کسی از جنس خودمون که ما رو بفهمه برامون فرستاده… ❤️😇

      پاسخ
  513. خانم ناشناس گفته:

    سلام.داداش..وایییییی باور کن شما روانشناس هستییییییی.دیشب تمرین مقدمه رو انجام دادم و حسابی گریه کردم..اصلا شمار بغض هام از دستم در رفت..و جالب چیه…من این اواخر همش دنبال جواب این سوال بودم که چرا من انقدرررررر کمبود توجه و محبت دارم…یعنی رفیق صمیمی من سال هاست خداست،محبتش رو به هزار نفر نمیدم،اما هنوز به محبت آدما،به تعریفشون حس نیاز میکنم..خیلی از خودم عصبی بودم که چه مرگته،خدا این همه مهربونه محبت بقیه رو میخوای چیکار…دیشب تازه فهمیدم تو بچگی من له شدم…هیچ کس اونجور که من سیر بشم بهم محبت و توجه نکرد..هنیشه بچه های بقیه فامیل از همه خوشگل تر و موفق تر بودن نه من…خیلی سبک شدم با اون تمرین…ته دلم روشنه ته این دوره هم بغض هام خوب بشه،هم یاد بگیرم کمبود های کودکی رو جبران کنم..داداش لطفا کمک کن این مشکل خیلی بزرگ رو حل کنم..فعلا که خدا دو دستی راه حل رو جلوم گذاشته🙂

    پاسخ
  514. Amir135 گفته:

    سلام داداش . دوره خیلی خیلی خوبیه . آدم با بخشیدن دیگران بیشتر از اینکه در حق اونا لطف کرده باشه در حق خودش و آرامش خودش لطف کرده من خودم مدت هاست بغض هام زمینه خشم و گناهم شده امیدوارم بتونم این رسوبای سیاه رو از ته دلم بکنم و یه نفس راحت بکشم
    https://s8.uupload.ir/files/img_۲۰۲۳۰۸۰۴_۱۱۱۰۴۸_xr9x.jpg

    پاسخ
  515. رهگذر گفته:

    سلام.
    خب.. من یبار دیگه م زندگیمو گفتم…
    بغض های پنهان من🥲
    وقتی بدنیا میام مامانم طلاق میگیره و میره دقیقا ۴۰ روزه بودم که میره
    من میمونم و یه بابای جانباز اعصاب خراب
    مهم نبود چقدر سن دارم فقط میزد انقدر میزد که خودش خسته میشد
    ازدواج کرد..
    نامادری اومد…. تو سن ۷ سالگی..
    کتک های اونم اضافه شد…
    بی توجهی ها….. محتاج یه نگاه مهربون نامادریم بودم… از ته دل بهش میگفتم مامان ولی اون بهانه میداد دست بابام که منو بدتر بزنه
    محتاج دست نوازش بابام…
    وقتی نامادری قهر میکرد… بابام منو میزد …. همیشه این سوال تو ذهنم بود که تقصر من چیه مگه من چیکار کرده بودم.. اون از دست تو پدر رفت چ ربطی ب من داره آخه….
    برادر و خواهر ها ناتنی اومدن ب این دنیا… یه سری برادرم شیشه ی آبمیوه رو میخواد از تو یخچال بیاره بیفته میشکنه از رو زمین میخوره من اونموقع خودم خیلی بچه بودم ۸ سالم بود نامادریم به بابام گفت از قصد هستی این کار رو کرده که شیشه بره تو معده ش
    بابام اومد…..وایییی..
    اونشب هایی که منتظر بودم بابام از سرکار بیاد و گفته بود کتکت میزنم و منم همش دعا میکردم نیاد…
    من خیلی بچه بودم با درد بدن تا صبح نمیخوابیدم….
    با حرفاش جلو خانومش تحقیرم کرد….
    مامانم که هیچوقت ندیدمش الان که ۲۲ سالمه حتی نمیشناسمش….
    خیلی درد داره حتی ندونی مامانت چ شکلیه…..
    اینکه بچه ها همه عروسک داشتن و من بابام برام نمیخرید…
    اون کفش سفید که پاپیون سفید روش داشت و به قول بچگیم تق تقی رو نخرید
    همیشه کفش اسپرت میخرید… چون دوست داشت من پسر باشم..
    همیشه لباس پسرونه….
    منو تا ۷. ۸. سالگی عین پسر میبرد بیرون… چون دختر دوست نداره…..

    اینکه مجبورم میکرد غذایی که دوست ندارم رو بخورم…

    همیشه سر سفره حرف میزد که من غذامو ول کنم و برم یه گوشه ….

    دوستم تو دوران راهنمایی که شوهر کرد و رفت من خیلی از نبودنش آسیب دیدم…حتی بخاطرش خودزنی هم کردم.. که جاش مونده و یه پشیمونی… بخاطر همین خودزنی ازدواج نمیکنم حالا بیا ثابت کن این برا دوستم بوده نه پسر….هوففف حوصله ثابت کردن خودمو ندارم

    تو دوران دبیرستان دوستای جدید که همه رابطه داشتن و چون من گوشی نداشتم رابطه نداشتم همش این تو ذهنم جا گرفته که دوست داشتنی نیستم… هیچ پسری منو نمیخواد…

    اینکه اونا گوشی داشتن و من ۲۰ ساله اونموقع گوشی نداشتم چون وقتی ۱۱. ۱۲ ساله بودم برام گوشی خرید و من خدا میدونه فقط در حد سه تا پیام با یه پسر چت کردم همسایمون بودکه اونم بابام فهمید وای خیلی اذیتم کرد. هر شب کتکم میزد حتی یبار بخاطر این قضیه با شمشیر منو زد با شمشیر…..
    خیلی اذیتم کرد
    حالم از خودم بهم میخورد…تازه تو سن ۲۱ سالگی برام گوشی خرید…
    هرشب کتک خوردن از بابام خیلی اذیتم میکنه…
    با چوب با مشت و لگد….

    اینکه از همون دوستای دبیرستان با خ.ا و فیلم پورن آشنا شدم و تو گوشی یکیشون نگاه میکردیم….

    اینکه انقدر وابسته دوستام بودم که فکر میکردم بدون اونا نمیتونم زنده بمونم….
    وقتی قطع ارتباط کردم خیلی اذیت شدم…..
    هنوزم دلم براشون تنگ میشه و بعضی وقتا چهرشون میاد خاطرم..
    نمیدونم فعلا اینا یادم بود…

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      دختر قوی ای هستید واقعا.
      خیلی سخت و وحشتناکه.
      ما ها بعضی اوقات بهمون میگن وضعمون اوکیه باور میکنیم در حالی که اینطور نیست و هر کسی ماجرایی داره.
      ان شاء الله که روزی میرسه هم شما و هم همه بچه ها به جایی میرسید که از خوشحالی اشک میریزید و اون باره که اون گریه دوست داشتنی و شیرین خواهد بود.
      در پناه حق باشید

      پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      چقدر درد کشیدی تو زندگیت عزیزمم میفهمم چقدر سخته ی دختر کتک بخوره از دست ی مرد اونم کی پدرش که باید پناهش باشه دلم میسوزع واسه ما دخترا چقدر سختی هارو باید تحمل کنیم انشالله درست بشه ار دست بابات نجات پیدا کنیی خدا ب داد دلت برسههه به حق پهلوی شکسته مادرمون

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      خیلی سخته
      هرکدوم از ما با یه دردی اومدیم و اومدیم تا رسیدیم اینجا به این جمع شما دردت بزرگ بوده و حتما سهمتم بزرگه ، اینجا رو ول نکن هروق دلت واسه دوستات تنگ شد بیا اینجا حواستو پرت کن من که خوشحالم باهات اشناشدم
      منم دوستای دوران مدرسه مو از زندگیم حذف کردم

      پاسخ
      • رهگذر گفته:

        😅 منم خوشحالم که با این جمع درجه یک آشنا شدم خیلی خوشحالم
        😁😁😁
        اینجایی که گفتی دردت بزرگ بوده سهمتم بزرگه ذوقیدممممم شدیددد🥹🥹🥹🥹🫠 مرسی خواهری✨🍫

        پاسخ
  516. Mahdiyehh گفته:

    من خانوادم مذهبین الان چرا باید تو خونمون بخاطر روضه امام حسین دعوا باشهه ک ما هرساله روضه داریم از قدیم ولی امسال بابام گفت پولش زیاد میشه و.. کلا دعواهه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🥲 واجب ک نیس
    الان این مذهبی بودن درسته اخه؟
    مامانم اینهمه کربلا رفتن فقط میگن کربلا خب ک چیی بجاش یکم رو آگاهی ، باورامون باید کار کنیم
    من خودم مذهبی تقلیدی بودم و حتی حدودا ی سال با سایت شما آشنا شدم هم مذهبی تقلیدی بودم بعدش خیلی بد خوردم زمین مثلا منکه نمازم همیشه اول وقت بود بعدش تا چند روز اصلا نماز نمیخوندم.. ولی انشاءالله الان سعی دارم درست کنم باورام و گرچه وقت زیاد ببره ولی می‌خوام درست خدارو بشناسم

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      کار خوبی میکنید.
      پایه و اساس رو درست نکنید شدیدا به مشکل میخورید و احتمال این که دینتون رو از دست بدید، بسیار بالا میره و خب دردناک خواهد بود.

      پاسخ
  517. دختر بابا مهدی:) گفته:

    سلام بر و بچ و سلام داش رضا
    دیروز یسری نوشتم الانم یسری میخوام بنویسم
    اره من بغض دارم
    ازین که مقایسه میشم با بچه ی داداشم
    من بغض دادم ازین که میگن نگا چقد قدش بلنده برا تو شوهر پیدا نمیشه
    بغض دارم نسبت ب اون معلم و مدیر و ناظم مسخره ی کلاس اولم که فحش میدادن به بچه ها
    نسبت ب اون معلمی که وقتی تو سن ۸ سالکی توپ هندبال محکم خورد تو صورتم و زدم زیر گریه به جای اینکه نوازشم کنه دعوام کرد
    من نسبت به اون دختری که چون به عروسکم وابسته بودم مسخره م کرد بغض پنهان دارم
    من نسبت به اون معلمی که به زور من و تو جشنی که توش اهنگ و رقص بود نگه داشت بغض دارم
    من نسبت ب اون اکیپی ک تو سال ۷ ام توش احساس اضافی بودن بهم دست می‌داد بغض دادم
    نسبت به اونایی ک حرفایی زدن و باعث شد چش و گوشم واشه بغض دارم
    نسبت به خودم بغض دارم اره ،،یه مدت گند زدم تو زندگیم
    من نسبت به اون دختری ک اعتماد ب نفسمو خورد گرد بغض دارم
    من نسبت به اون مدیری که تو جلسه امتحان ریاضی باهام بد رفتار کرد بغض دارم ( در حالی که همه رو یاد داشتم قفل کرده بودم ونمیتونستم جواب بدم و زدم زیر گریه و مدیر از جلسه بیرونم کرد )
    من نسبت به اون دختری که میرفت رو مخم و چند بار برای اینکه بهش توجه نکردم منو زد بغض دارم
    حالا که نوشتم فهمیدم بغضهای پنهانم خیلیه،:)

    پاسخ
  518. نوکر امام حسین(ع)♥️آبجی هانیه گفته:

    سلام داداش
    تو کانال گفتی که دنبال علت بغض هامون باشیم
    خب داداش مثلا الان خودت که گفتی قهرکردم رفتم و هوا سرد بود مامانمم دنبالم نیومد خب این کارش چه دلیلی میتونه داشته باشی جز اینکه، البته داداش ناراحت نشی ولی خب این بی عاطفه بودن مادر رو نشون میده دیگه و حتی ب نظر دیگه نمیشه اسمشو مادر گذاشت.!

    پاسخ
  519. Mahdiyehh گفته:

    سلام. ی چیزی اذیتم می‌کنه این ک خانوادم ی حفره ای دارن و منم ب ارث بردم اونو ولی دارم روش کار میکنم و راه حلش هم می‌دونم چجوری پوشش بدم ولی خانوادم چیی پدر و مادرم هم بخاطر این باور های غلطی ک دارن یا دنبال خودسازی نرفتن الان دارن اذیت میشن چجوری باید بگیم ک تغییر کنن اصلا گوش نمیدن

    پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام.. به نظرم فعلا فقط براشون دعا کن… خودت که درست بشی اطرافیانت هم اگه بخوان در اثر تغییر تو ، تغییر میکنند… نگران نباش

      پاسخ
  520. Zahra77 گفته:

    سلام داداش من ۱۵ تا از بغض هامو نوشتم ولی میدونم بیشترن هر چی میخوام بنویسم چیزی یادم نمیاد و اصلا نمیتونم به درون خودم نفوذ کنم

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      سلام.
      کم کم بنویسید و جلو برید.
      ممکنه چنتایی یادتون بیفته ولی یدونه اش یادتون بمونه برای نوشتن. همون هارو یدونه یدونه بنویسید، خودشون پشت سر هم میان. یادداشت کنید تا جایی که میتونید.

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام ممنکنه بقیه بغض ها حل شده باشه در مسیر خودسازی… من قبلا میدونم که بالای ۳۰۰ تا بغض داشتم چون روانکاوی میرفتم ولی بعدا که روانکاوی رو رها کردم و خودسازی کردم الان حدود ۲۵ تا بغض داشتممیدونم بقیه اش حل شده رفته…

      پاسخ
  521. ItsAmir گفته:

    سلام.
    دارم سعی میکنم بغض هام رو بنویسم. هر روز یه مقدار پیش برم و ببینم چندتا در میاد. حال آدمو خیلی بد میکنه البته.

    پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      شبیه در آوردن چرک و عفونت از بدنه… ظاهرا خوشایند نیست ولی در واقع خیلی خوبه و رها میشی از درد و چرک و آلودگی…

      پاسخ
  522. خیلی پشیمونم گفته:

    سلام داداش رضا .من به خاطرمشکل خوانودگی خیلی عصبی شدم نمیدونم اصلا دلیلش خوانوادمه یانمیتوونم خشممو کنترل کنم آخه ازبچگی توخونمون پدرمادرم دعوا میکردن ماهم استرس میگرفتیم اونا همدیگرو فحش میدادن مارو هم فحش میدادن حتی پدرمم به من که دخترشم فحشای ناموسی میداد منم دیوونه میشدم بی احترامی میکردم میکردم حتی یبارایقد فحش بد داد زدم توسربابام ..مادرمم مادرمم هنینطور یه چیزای میگه من نمیتونم تحمل کنم خیلی اصطراب دارم آرامش ندارم شباخواب ندارم اونروز مادر ایقد بد داد میزد فحش میداد نتونستم خودمو کنترل کنم منم بی احترامی کردم تف کردم روش😭😭😭😭گفتم به توهم میگن مادر انقد منوله کرد که دیگه کنترل ازدستم خارج شده گرفت موهامو محکم کشید ولم نمیکردم بازچندتازدم توسرش ولم کنه همش ازعذاب الهی مترسم عذاب وجدان دارم میگم خدابلانازل نکنه سرم بعد میگم اینا پس چی هستن مادرم بلاس دیگه …داداش کمکم کن داداش خدا بلای سرم نیاره خیلی عذاب وجدان دارم داداش درمقابل حرفاش کنترلمو ازدست میدم دیوونه میشم کمکم کنید بااسترس میخوابم اونم اصلا خواب نیست انگاربیدلرم بااسترس بیدارمیشم حال روحیم اصلا خوب نیست کمکم کنید

    پاسخ
    • مهدیه گفته:

      سلام عزیز دلم
      نمیدونم چی بگم ولی مطمئن باش حکمتی بوده که اینطور داری امتحان میشی ولی سعی کن جلوی خشم خودتو بگیری وقتی فحشت میدن نگاشون کن تو چشماشون اما چیزی نگو بزار از نگاهت خجالت بکشن به خود خدا بگو بزار درستشون کنه با اعصبانیت تو بدتر میشه خودتم خالی نمیشی
      فقط دختر گل چیزی نگو اونا پدر مادرن اگر چیزی نگی خدا برات جبران میکنه
      بزار ناراحتیاتو خدا جبران کنه تو چیزی نگو
      دورت بگردم میدونم سخته میدونم خواب نداری ولی حتی اگر تو این راه از غم و غصه هم ببخشید میگم بمیری هم شهید میمیری
      نگاهشون کن بخند گریه کن اما کار ینکن

      پاسخ
      • خیلی پشیمونم گفته:

        سلام گلم ایقد تنفر پیدا کردم حتی نمیتونم نگاشون کنم وقتی میبینم انگار دارم شمر میبینم میدونم حرفام درست نیس خودم میدونم اما قلبم هزار تیکه شده اصلا هیچ حسی بهشون ندارم این چجور زنی داد بیداد میکنه همسایه ها رو جمع میکنه پیش اونا بهم فحش میده تحقیرم میکنه حیف کلمه مادر ….ابجی ممنونم ازحرفای خوبت

        پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      سلام عزیزم خیلی سخته ولیی سعی کن آروم کنی خودتو حرفای دلتو ی جا بنویس بزار خالی بشی با مامان ک باباتم خیلی کار نداشته باش ک گیرت بدن تا فوش دادن بهت از اونجا بروو خدا بهت صبر بده و خشم درونتو خاموش کنه اخهه چرا انقدر خانواده ها بد شدن نصف مشکلات بچه ها ب خاطر فضای سمی خونس

      پاسخ
  523. پناه گفته:

    سلام.منم الان تمرین و انجام دادم…به به…خیلی الهی شکر.
    اماده ی دریافت نورو ورحمت خدا.
    اینم برکت اون هئت گردیه ها
    اینکه یه پاکسازی اساسی بشه.
    یه چیزی میخوام بگم…
    من همیشه ازاینکه توی ایام خاص ..مثلا محرم…رمضان واینا…
    به جای اینکه صرفا مستقیم تبریک و تسلیت بگن،بیان یه مساله ی مهم زندگیو اینطور بازکنن،بعد ادم پاک بشه،
    اینطوری ترکیب مذهب بازندگی و بیشتر درک میکنم.
    ممنون.

    پاسخ
  524. یا زهرا گفته:

    سلام
    فکر کنم این بغض ها نشون داد باید روی عزت نفسمون کار کنیم، من قبل این که روی عزت نفسم کار کنم خیلی حس بد داشتم اما الان خیلی خیلی بهتر شده، این بغض های پنهان نشون داد مواظب خودمون باشیم چون خودمون از همه مهم تریم

    پاسخ
    • فاطمه گفته:

      زن پسرعموم ازم میخواد باهاش وقت بگذرونم و من چون مذهبی نیست نمیخوام باهاش وقت بگذرونم ،میمونم تو رودربایستی
      دخترعموم هم میاد پیشم چون حوصلش سر میره و میمونم تو رودربایستی و باهاش مدارا میکنم چون حوصلش سررفته

      جملتون خودمون از همه مهمتریم
      ناراحتم از اینکه نمیدونم راه درستش چیه
      اخه گناه دارن میگم توی محیط من که نمیتونیم آزادانه بریم بیرون قدم بزنیم هوا بخوریم وقتی دخترا میان پیشم حتی اگه مشغول کاریم تو رودربایستی میمونم

      پاسخ
  525. فرشته🌸 گفته:

    سلام داداش.
    من بعد از خود..کشی تنها برادر دوقلوم چنان افسردگی ای گرفتم که همه‌ی دوستام تنهام گذاشتن…
    من حتی موزیکای رپ و به اهل بیت ترجیح میدادم و وقتی مامانم دعای صوتی میزاشت تو خونه، همش داد میزدم میگفتم بسه دیگه همش افسردگی و حال بدیه. همشون غمگینن.
    داداش نمی‌دونم یادته یا نه
    من تنها ممبر دختری که تو کانال تلگرامت پروفایلای باز میزاشت بودم، و یه روز از طرف خدا و امام رضا علیه السلام بهم پیام ناشناس دادی و راجبه حجاب حرف زدی.
    الان میفهمم…..
    بغض پنهان من یکاری کرده بود که هر غلطی کنم واسه جبران ضربه ای که بهم وارد شده بود.
    بغض پنهان من خودشو تو به اشتراک گذاشتن عکسای بازم نشون داد.
    امشب خیلی گریه کردم….
    یاد تک تک سختیایی که از سال خود…کشی داداشم تا الان متحمل شدم افتادم
    یاد تک تک گندایی که بعد از اون سال بالا آوردم افتادم.
    من نمی‌دونستم اینا نتیجه‌ی بغض پنهانمه
    نمی‌دونم وضعیت چجوریه… ولی هرچی بیشتر سمت خدا و اهل بیت میرم و سعی میکنم بشناسمشون و ارتباط بگیرم، اینجوری بیشتر خودمو میشناسم.
    حالم خوبه.
    از وقتی به خدا نزدیک شدم و نماز میخونم مدام میگم فرشته….. حالت خوب شده!
    من حس میکنم حالم خیلی خوبه
    خوشحال ترینم….
    ولی نمی‌دونم چرا دارم گریه میکنم.
    بابت تک تک بغض پنهان هایی که صرفا خاک ریختم روشون و خواستم فراموشش کنم از خودم شرمندم.
    شرمندگیم شرمندگی کشکی نیست داداش…
    از یک روز قبل محرم تصمیم گرفتم حجاب کنم
    چادر می‌پوشم….
    همیشه دنبال این بودم که یه دلیل منطقی پیدا کنم واسه چادر پوشیدن، که هیچوقت کنارش نزارم.
    اما الهام جون بهم گفت چادر دلیل نمیخواد، عشق میخواد!
    منم الان با عشق چادر حضرت فاطمه رو امانت گرفتم… امیدوارم که لایق باشم.🧡
    یادمه اون روزایی که گردباد سهمگینِ افسردگی‌ تماماً منو در بر گرفته بود و همه ولم کرده بودن، اونی که صدامو شنید خدا بود
    بهم گفت یعنی من برای تو کافی نیستم، ای بنده‌ی من؟
    گریه میکنم، امشب تا خود صبح گریه میکنم…
    بابت همه‌ی اون بغضای پنهانم که در نهایت باعث شد گناه کنم و اینجوری جبرانشون کنم و از خدا دور بشم.
    ولی درستش میکنم؛ حب خدا و اهل بیت و شهدا رخنه کرده تو عمق وجودم.
    من دیگه برنمی‌گردم به اون فرشته‌ی قبل.
    من دیگه دست خدا و اهل بیت رو ول نمیکنم.
    من دیگه از سایت فاصله نمیگیرم داداش
    من حاااااالم از اون روزا بهم میخوره… من دلم خیلیییی گیر کرده پیش خدا…😭😭
    الحمدالله که منجی معنوی همه‌ی ما شدی داداش رضا. بعدِ خدا و اهل بیت و شهدا، شمایی که راه درست و نشونمون میدی و هوامونو داری.
    شکر خدا تو اون دوران با یه شهید مدافع حرم دوست شدم به اسم حمید سیاهکالی مرادی.
    داداش حمید و داداش رضا خیلی هوامو داشتن تو روزای تنهاییم، وقتی که تو باتلاق گیر کرده بودم.
    الحمدالله که خدارو برای ابد و یک روز داریم✨❤️

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، آفرین دمتون گرم من خیلی دخترایی مثل شما رو تحسین میکنم ، نمیدونم اگه من از اول باحجاب نبودم آیا قدرت و جرئت برگشتن و چادری شدن رو داشتم یا نه، افرین به شما که این قدرت و شجاعت رو داشتی 👏👏👏👏👏
      یاد ی زمانی افتادم که خیلی روم فشار بود که چادرمو بزارم کنار ولی واقعا چادر دلیل نمیخواد عشق میخواد و بعد از اینکه این مدت امتحان رو رد کردم و چادرمو حفظ کردم به لطف خدا، توفیق شد کتابی که داداش رضا راجب حجاب برای چادریا نوشتن رو بخونم و حجابم رو بهتر کنم الحمدلله
      ان شاءالله که حجاب و حیامون رو واقعا فاطمی حفظ کنیم، بغضهای پنهان همه مون درمان شه و مامان فاطمه ازمون راضی باشن، التماس دعا💜✨️

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      داشتم به این فکر میکردم که دلیل چادر پوشیدنم چیه رفتم تو خاطرات سال ۹۸ دیدم اولین روز خیلی خوشحال بودم یه ذوقی داشتم ته دلم که نگو تو آینه به خودم نگاه کردم و چادرمو قشنگ پوشیدم و ذهنی گفتم بخاطر حضرت زهرا سلام الله علیها…
      هدایت خانم بود که چادر پوشیدم
      سعی کردم کتاب بخونم دنبال دلیل عقلی باشم و خوب زیادن خیلی چیزا پیدا کردم اما فکرکنم حرفی که شما گفتین درسته: عشق.

      پاسخ
    • فاطمه گفته:

      یه روز صبح رفتم اتاق داداشم کار داشتم دیدم روی رختخوابش نخوابیده اونطرف افتاده و چندتا قرص پیششه و دور دهنش آبیه فهمیدم قرص خورده و اوردوز کرده نمیدونستم باید چیکارکنم با خنگی و لاابالی گری تمام و سهل انگاری اومدم بیرون از اتاقش و نمیدونم بعدا به زن داداشم گفتم یا خودش رفت تو اتاق و دیدش نمیدونم یادم نیست( ۱۹سالم بود ولی عقلم نرسید باید دس بجنبونم باید جیغ بزنم باید…
      قبل این هم چندبار قرص خورده بود و اور دوز کرده بود و مامانم و بقیه به دادش رسیده بودند ولی من اهمیت نمی دادم بفهمم که برادرم مورد خاص باید مواظبش باشم نع
      )

      وقتی بقیه فهمیدن بردنش بیمارستان
      بقیه هم آروم بودن یعنی نه اینطور که زود دست بجنبونن نع دخترعموم چندبار رفت پیشش باهاش حرف زد فقط ناله کرد😢😭 اب داد بهش ولی نخورد( هیچکی فکرشم نمیکرد علی رو دیگه نمی بینیم💔)
      یه روز موند تو بیمارستان و شب اون روز خبر بعد نماز عشا بمون رسید

      پاسخ
  526. دلشکسته گفته:

    سلام
    دادش رضا من از اینکه چون دخترم نمیشه هر وقت دلم خواست برم گلزار شهدا.. برم جاهایی که حالم خوب میشه تا خودمو خالی کنم بغض دارم…
    از اینکه یکی از اهداف من برای ورود به دانشگاه این بود که بلکه از طرف دانشگاه برم اردو جهادی و اینجور جاها ولی بابام هرگز نذاشته برم و درکم نمیکنه و خودشم مسافرت نمی‌بره و من هرروز با فورانِ علاقه‌ای که درونم وجود داره و به خاطر بابام که نمیزاره من به خواسته‌هام برسم علایقم رو در درون خودم میکُشم بغض دارم…
    از کشتن علایقم در درون خودم که بابام باعثشه بغض دارم…

    خدا وکیلی بگو چجوری ببخشمش؟!
    اصلا میشه بخشید؟ 🙂

    پاسخ
    • مهدیه گفته:

      سلام عزیز دل
      ببین منم میفهممت اما اینو بدون بخوای باور کن میشه یکم‌صبر کن تا بشه
      اگر گلزار شهدا و اینها نیست دفترت که هست
      قرآن که هست
      نماز هست
      اینا هر کدوم یه محفل بزرگه عزیزم
      عکس کعبه رو دانلود کن بشین نگاه کن حرف بزن با خدا هم عبادتهای هم آرامش میده
      دورت بگردم پدرت رو در صورتی میتونی نبخشی که خدارو از تو بگیره ولی بدون اکر تو بخوای نمیتونه بلکه خودشم میاد تو راه
      پس اگر بستن راهی رو برات تو راه بساز

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ، منم بابام همینجوری ، در حدود ۵ سال گذشته فقط ی مسافرت رفتم
      ولی جدیدا مامانم رفته خادم امامزاده شهرمون شده، منم هر وقت بتونم همراهش میرم و میشینم تو امامزاده خیلی حس خوبیه
      خدا خودش جبران میکنه راه گشایش میده
      خیلیم دوست دارم برم کربلا ولی تنها که نمیزارن، با همم اگه بریم یا مثلا بدون بابام و با داداشام، مامانم میگه هزینه ش خیلی زیاد میشه و نمیشه اینجوریم و اینا
      ولی امیدم رو حفظ میکنم میگم خدایا هرچقدرم نشدنی باشه تو بخوای میشه امام حسین بطلبه حضرت رقیه جوازمو بده میشه، ی کار کن بشه خداجونم به تلاشم برکت بده که بشه و اونقدری بپسندن منو که کربلا راهم بدن
      خدا جباره ، شاید به خاطر ی جبران قشنگ تو ادامه زندگیمون، دچار همچین خانواده ای شدیم،در هر صورت مسلما به صلاحمون بوده،شاید اگه کنترل و محدودیت رومون نبود واقعا خودمونو به فنا می‌دادیم، امیدوارم همه بتونیم بغضامونو از بین ببریم کامل و ببخشیم و پاک شیم، التماس دعا💙

      پاسخ
  527. به دنبال پاکی گفته:

    سلام داداش رضا
    درمورد بغض پنهان،
    من چطور میتونم بابام رو ببخشم درحالیکه هنووووز اون رفتار زشتش رو هر روز تکرار میکنه و احساس میکنم از قصد داره اینکارو میکنه تا من عذاب بکشم؟
    ها؟
    چطوری میتونم ببخشمش وقتی با اون حرکتش من از شدت فشار عصبی، معده درد میگیرم؟!
    چطوری ببخشمش وقتی این عذاب هر روز ادامه داره… 🙂

    پاسخ
    • مهدیه گفته:

      سلام‌عزیزم
      به این خاطر ببخش که قلبت اینقدر خوشگله اینقدر زیباست حیفه با یه لکه سیاه بین اون زیبایی کثیف بشه نه بخاطر پدرت بلکه بخاطر اینکه قلب تو جای خداست جای مادر س
      جای اهل بیت نه کثیفی کینه و ناراحتی

      اینم بدون تو با این باید رشد کنی
      اینه وسیله رشدت این دمبلی که باید بزنی تا بازوی روحت قوی شه

      پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      عزیز سلام.
      به نظرم صبر کن ببین داداش رضا تو فصلای بعدی کتاب بغض پنهان چه راه حلی داره براش.
      یکم صبر کن.
      چون خودش گفته که نمیخواد حرفی بزنه که رو مخ بره و اعصاب مارو خرد کنه.

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      بخاطر این ببخش که تو با بچه ت همین کارا رو نکنی چند سال بعد
      من وقتی داشتم رنجامو مینوشتم یادم اومد وقتی بچه بودم کتک میخوردم مثلا لگد میخوردم از داداش بزرگم،حتی فیلمشم داریم هنوز ،یعنی انقد طبیعی و نرمال بوده کتک خوردنم انگار، که حتی موقع فیلم گرفتنم کتک میخوردم، بعد با خودم گفتم آخه کی ی دختر لاغر مردنی ریزه میزه رو میگیره میزنه، دلم نمیخواد بعدا خودم همچین کارایی رو بکنم، بخاطر همین کتکهایی که خوردم رو میبخشم و میرم روش درست تربیت رو یاد میگیرم که با بچه هام در اینده اینجوری نکنم، یادمه داداش رضا میگفت تا وقتی بغضش تو وجودت باشه ناخواسته میکنی همین کارا رو دیگه،
      پس ببخش تا این زنجیره رو متوقف کنی ، ان شاءالله که همه بتونیم ببخشیم و پاک شیم کامل ، التماس دعا🤍

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      داداش رضا حرفی از بخشش نزده هنوز… گفت بغض ها رو بنویسیم و با خدا حرف بزنیم و قلبمون رو آماده سرشار شدن از نور و رحمت خدا کنیم. فعلا همین..
      با داداش رضا بریم جلو بهتره که اذیت نشیم… حساسه این مبحث… داداش هم گفتند که ممکنه سخت باشه برامون… طبیعیه
      ولی ما چون با هم هستیم راحت میشه برامون. دست خدا با جماعته 😇

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام با اجازه داداش رضا.
      داداش فقط به خدا اعتقاد داره و ائمه و..
      دعا کن اگه طبیب بود سر خودشو دوا میکرد…. اینا فقط دفتر پول باز کردن و سرکیسه کردن یه عده که حتی از روی نا اگاهی میرن و نمیشه قضاوت کرد کسی رو ولی بدنید همش خرافه اس و قدرت دست خداست ایات انگیزشی قران تا الان ۲۵ جلسه اش رفته بخونید اصلاا همه چی دست خداست و البته تلاش خود اددم. سخت کوشی. موفق باشید. 🙏🤞🏻

      پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      خدا ، داعی هست، شافی هست، کافی هست، رفیق هست، طبیب هست، وکیل هست، رازق هست، حفیظ هست، فاتح هست، غافر هست و …..

      دعانویس چی هست؟ یه آدم ناقص هست….

      دعا یعنی جوشن کبیر که خدا رو با اسمهایی که لازم داریم صدا کنیم.. هیچ کمبودی دیگه حس نمیکنیم…

      پاسخ
  528. بِنتُ الرِّضا عَلیهِ السَّلام...🤞🕊 گفته:

    سلام
    این کتاب و کامنتای بچه ها یچیز خیلی بزرگی رو به من یاد دادن
    ما هممون بغض پنهان داریم اما وقتی پیام بعضی از بچه هارو میخونم خدارو شکر میکنم که هیچوقت چنین بغضی نداشتم این در پذیرش مشکلاتم واقعا بهم کمک میکنه

    پاسخ
  529. آسمان گفته:

    من بغض پنهان دارم از اینکه از گرما داشتیم میپختیم به بابام میگفتم کولر بزن میگفت همین پنکه خوبه 😐🤣🤣

    خنده رو لبتون اومد برام دعا کنید🙂❤️

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      من این بغضو از مامانم دارم ، مامانم اینجوری بود👌😂

      ولی من از داداش رضا هم بغض دارم
      داداش دعا کن بتونم ببخشمتون🤣
      یکی از بغض های من اون نظراتین که من تو سایت نوشتم و داداش رضا تاییدشون نکرد😂 و حتی یادمه حدودا ۳ تا از فیلمای ادیت شده از لایوا که درست کرده بودم هم همراه نظراتم رد شدن
      جدای از شوخی، جدی بخوام بگم الانا برام اونقدرا مهم نیس، تقریبا اصلا مهم نیست، ولی چند ماه پیشا اون اوایل که اومده بودم سایت نظرم تایید نمیشد واقعا تیکه تیکه میشد قلبم، بعدا با مفهومی آشنا شدم به نام کتف چپ و دیگه با خودم میگم اگه نظرمو همه دنیا دوست داشته باشن ولی خدا دوست نداشته باشه نظرم هیچ ارزشی نداره اصلا اصلا اصلا، ولی اگه نظرمو خدا دوست داشته باشه و بقیه دوست نداشته باشن اون نظر زیباترین و بهترین و خوشحال کننده ترین نظره،از این رد شدنا یاد گرفتم نتیجه و نظر بقیه مهم نیست، مهم خداست که از طریق الهامات یا توفیقاتم میفهمم رضایتشو و کلا بقیه چیزا رو باید به کتف چپ ارجاع داد، التماس دعا 🧡

      پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام ابجی از رو تجربه خودم میگم به نظرم حالتو بد کنه هم بشین تک تک رو از بد تولد تا اللن بنویس من واقعااا چنین کاری کردم الان هیچ احدی واسم مهم نیست دیگه بود یا نبودش… تا ریز نشی و ننویسی اینکه بگی ریشه اش اینه بی فایده اس باز یه جایی زخم حتی ۵ سالگی ات سرباز میکنه.. این نظر شخصی من بود که ج. اب گرفتم موفق باشی عزیزم حتماا میشی ان شاء الله. التماس دعا 🤲🏻🤲🏻🤞🏻💐

      پاسخ
  530. ..... گفته:

    من نمیدونم بغضم چیه…..
    هیچی راجع به خودم و دلیل رفتارام نمیدونم اینکه چرا اینجوری رفتار میکنم و دلیلی براش نمی بینم اذیتم می‌کنه

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      بغض ها اتفاقات یا مسائلی هستن که باعث شد دلخور بشی یا ناراحت بشی، مثلا احساس بی پناهی کنی و امیدت قطع بشه از چیزی. مثل اینکه رفتار های بد پدر و مادر (تک تک رفتار هایی که ناراحت شدی ازش و تو دلت موند)، بد رفتاری دوست ها، اینکه چیزی رو میخواستی ولی خب بهت داده نشد (حالا با دعا، به خاطر مسائل مالی و ….).
      امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم.

      پاسخ
      • ..... گفته:

        ممنون اما باز دقیقا متوجه ش نمیشم من خانواده خیلی خوبی دارم و زندگی سختی نداشتم اما با این حال آدم بدی شدم پر از اشتباه و پر از کارای مسخره که دلیلیم براش پیدا نمیکنم💔

        پاسخ
        • الا یا ایها الساقی... گفته:

          شاید از نوع جنس کارهای اشتباهی که انجام میدی بتونی مهندسی معکوس کنی و ببینی حفره هات کجاست و از حفره ها بفهمی بغضت چیه

  531. Mmmmm گفته:

    سلام داداش رضا حالتون خوبه؟!
    ببخشید میشه یه توضیح درمورد اینایی که مینویسین بگید (من کامل اماده ام تا…………) باید چیکار کنیم
    باید تا اخر همینی بنویسیم چطوری بنویسم ؟!

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام جمله رو ۱۱۰ بار بنویسید من کامللا اماده ام که قلبم از نور و رحمت خدا سرشار بشه. معمولی بنویسید.. توی بغض درون داداش کامل توصیح دادن اگه تمرینات قبل رو انجام دادیدن! موفق باشید. حتمااا موفق میشسد ان شاء الله🙏🤞🏻

      پاسخ
  532. پناهنده خیمه مامان فاطمه🤞 گفته:

    سلام داداش. راستش من خیلی دوست دارم کمکتون کنم .. من در زمینه نویسندگی قلم خوبی دارم.. میتونم توی زمینه ای به کارتون بیام؟ اگر که نظرتون منفی هست که ثبت نکنین پیام رو 🌼 ممنونم..

    پاسخ
  533. سرعت نور💫 گفته:

    داداش وقتی میگی ۱۱۰ مرتبه بنویس من کاملا آماده ام که قلبم از نور و رحمت الهی سرشار بشه حس میکنم تنبیه شدم مثل دوره دبستانم😅😅

    پاسخ
  534. عباسِ امام زمان(عج) گفته:

    سلام
    داداش رضا شما چطوری بین طب و زبان برنامه ریزی میکنی؟
    تو یه روز به هر دوتاش میرسی؟
    چون منم شرایط شما رو دارم ولی به جفتش نمی‌رسم و این اعصابم رو خورد می‌کنه
    با برنامه ریزی هم نمیرسم
    الآن مثلا چند روزه که دارم زبان کار میکنم ولی از اون طرف از طب جا موندم

    پاسخ
  535. مهلام گفته:

    داداش رضا این کاغذ هایی که تو کانال میزارین چیه ؟!
    من اماده ام و……..
    جریانشو‌نفهمیدم منم خواستم بنویسم اما ندونستم از کجا باید شروع کنم ؟

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام توی کانال تلگرام yaali. دارن کتاب بغض درون رو مینویسن مقدمه و فصل یک رو نوشتن بخونیدشون متوجه میشید. موفق باشید. 🤞🏻

      پاسخ
  536. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    بغض پنهانی که برام سنگین بود
    اخرای سال ۹۹ اوایل سال ۱۴۰۱ بود از اونجایی شروع شد دبیرستان سال دهم بودم
    رو همکلاسیم کراش زدم از وسطای سال دهم بود که کرونا اومد انلاین شد مدرسه کل سال یازدهمم انلاین بودیم جوری بود که خیلی وابستش شده بودم
    کلا ذهنم درگیرش بود خودمو فراموش کردم وقتی بهش فکر میکردم چشام پر اشک میشد
    قلبم درد میگرفت واقعا قلب دردمو حس میکردم مچاله شدنشو
    چون درسامون انلاین بود باید ساعت ۷صبح بلند میشدیم برا درس من صبح زنگ میزدم بیدارش میکردم
    تو درسا کمکش میکردم تحقیق بود توضیح درس بود
    اکثر اوقات من پیام میدادم بهش باهم حرف بزنیم اون که پیام میداد بیشترش درباره درس بود این اذیتم میکرد
    کل عکساشو تو گوشیم داشتم خیلی حس و حال بدی بود
    روزای تکراری همش گریه فکرم کلا درگیر بود
    کلا هرچی بود از بین رفت ولی بغضش باهام مونده

    پاسخ
  537. Kian irani🇮🇷 گفته:

    سلام داداش و بچه های سایت
    یه چنتا بغض دارم ..
    شاید یکم براتون خنده دار باشه ، ولی نسبت به حموم رفتن بغض دارم..یه بغض خیلی شدید.دلیلشم بخاطر خ.ا هستش ، درصد بالایی از حموم رفتنام بخاطر خ.ا هستش .. شما خیلی هاتون شاید حموم که میرید ، بعدش سرحال میاین بیرون . ولی من با فحش و نفرین به حموم میام بیرون، خیلی کم پیش میاد بخاطر دلیلی غیر از خ.ا برم حموم ، چندین بار وقتی به دلیلی غیر از خ.ا حموم رفتم ، چند ساعت بعدش لغزیدم و مجبور شدم برم حموم ، کلی فحش میدادم به حموم که خدا لعنت کنه حمومو ، از حموم متنفرم و.. بعضی اوقات بخاطر اینکه خانوادم شک نکنن نمی‌رفتم حموم ، بعضی اوقات میگفتن چرا هر روز میری حموم؟..

    یکی دیگشم بغض نسبت به پدر و مادرمه.. تو پرانتز اینو بگم که به قول داداش رضا ، درد و دل کردن وقت تلف کردنه و آدمو ضعیفتر میکنه ، پس طوری دیگه میگم . آبروم جداگانه پیش پدر و مادرم رفت بخاطر همون گناه . موقع گناه خوابم می‌برد قبلا ، نمیدونم چرا، بعضی اوقات وسط گناه خوابم می‌برد و وقتی بیدار میشدم دیگه سمتش نمی‌رفتم، ولی یبار وسط گناه خوابم برد ، چندساعت بعد بیدار شدم دیدم گوشیم نیست ، پر از استرس شدم ، فهمیدم پدرم گوشیمو برداشته و دیده داشتم توش چیکار میکردم .. اومد باهام حرف زد ، ظاهرا مودبانه و محبت آمیز بود ولی نمی‌دونست با بعضی جملاتش داشت تحقیرم می‌کرد…. این اتفاق چند روز قبل از اینکه پدرم بفهمه ، برام رخ داده بود و مادرم فهمیده بود.. و حالا بعد از اینم دیگه هردوشون می‌دونستن.. با همون حس درد و تحقیر و ابرو ریزی رفتم مدرسه و کل راه رفت و برگشت رو گریه کردم …صورتمو سمت پنجره میگرفتم و خفه گریه میکردم تا دوستام تو اتوبوس نفهمن .. تا نزدیک ۲ یا ۳ هفته ، هروقت پدر و مادرم با من حرف میزدن ، من جوابشونو میدادم ، ولی وقتی تو اتاقم میرفتم کلی به صورت بی‌صدا سرشون داد میزدم تا یکم خودمو خالی کنم..اون اول که آبروم رفت ، رفتم تو اتاقم ، یه لحظه میخواستم به خدا یه گله کنم و یه خرفی بهش بزنم ، اما نتونستم .. گفتم خدایا تو این همه نجاتم دادی ، این همه سال که شبانه گناه میکردم و موقع گناه خوابم می‌برد، تو نذاشتی کسی بیاد تو اتاقم تا آبروم بره ، تقصیر خودم بود که آبروم رفت ، ببخش منو .
    از اون موقع خدا کمکم کرد یجور دیگه عاشقش بشم ، خداروشکر میکنم که نذاشت اون لحظه بهش گله کنم و فحش بدم ..بعد از مدتی هم درسشو بهم داد ، و درسش این بود که از خونوادم کامل دل بکنم و وابستگیم بهشون از بین بره . خدایا شکرت .
    ممنون داداش که درباره این بغض پنهان برامون میگی ، ان شاءالله با کمک خدا هممون بغضمون درمون بشه تا حال کنیم
    یا علی

    پاسخ
  538. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    داداش خیلی حرفای بچه ها غم انگیز و دردآوره
    داداش یه کاری کن ته این دوره فراموش بشه این چیزا برامون
    اخر دوره حالمون از این اتفاقا خوب بشه قدی تر بشیم در برابر گذشته

    پاسخ
  539. علیرضا گفته:

    سلام داداش
    من مذهبیم
    چطوری از مذهبی خشک بودن در بیام؟
    همش مذهبی، اه اه، انگار چیزی نباید جز مذهبی قبول کنم، حالم داره بهم میخوره، دوست دارم یه نفر میلیارد ها غحشم بده و بگه خاک تو سرت
    ممنون میشم پاسخ بدید

    پاسخ
    • Slave Prophet Muhammad گفته:

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام داداش من خودم یه زمانی خشک مذهبی بودم متاسفانه و خیلی ها بهم گفتن اینو و یه جورایی میشه گفت درکت می کنم .
      اول از همه خوب کار ها و رفتارت رو بسنج ببین واقعا سخت گیری بی جا داری یا نه ؟
      به عنوان مثال اگر از چهار تا رفتار من ایراد میگرفتن دوتاش درست بود و دوتاش نه و من میگفتم برای اون کارام دلیل قرآنی دارم و … و سر حرفم وایسادم چون واقعا خشک بازی نبود .
      حالا تو هم رفتارت رو بسنج ببین کجاها واقعا خشک مذهبی هستی .
      دوما اگر رفتار های خشک مذهب گونه ات در حوزه هایی مثل اخلاق و … است به طوری که میتونی دوره برداری و درستش کنی دوره بردار .
      مثلا رفتارت با بد اخلاقی هست با دیگران و فکر میکنی باید سنگین رنگین و اخمو باشی و زود عصبانی میشی از بقیه خب تو میتونی دوره برای اخلاقت و عصبانیتت برداری .
      سوم اینکه شخص خشک مذهب از اسمش هم که پیداست برای دین و مذهب خشکیت به خرج میده .
      خب حالا ببین سرور و بزرگ دین ما و حتی بهترین خلق خدا کیه ؟
      حضرت محمد (ص)
      برو زندگی نامه شون رو بخون کتاب در موردشون بخون دوره ی به رنگ محمد (ص) رو شرکت کن و دوره های مربوط بهشون و در مورد نحوه ی رفتارشون با دیگران و فرمایشاتشون تحقیق کن و بعد خودت رو سعی کن شبیهشون کنی و شبیهشون رفتار کنی . ایشون سرآمد مهربانی و محبت و حسن خلق اند .
      خیلی این موثره شاید باورت نشه .
      این کار دو تا اثر داره .
      اولین اثرش اینه که عشقت به آقا رسول الله (ص) بیشتر میشه و میتونه سیمت به انسان کامل وصل بشه !!! ( این خیلی مهمه در موردش میتونی تحقیق کنی )
      دومین اثرش هم اینه که مشکل خشک بودنت درست میشه ان شاءالله .
      حالا به عنوان نمونه چند تا مثال برات میزنم از خشک مذهبی ها .

      مثلا به بچه ها گیر میدن تو مسجد یا جاهای دیگه .
      مثال حضرت رسول (ص) => بچه ها سوار کول ایشون شده بودن و موقع نماز بود و پیامبر باید نماز میخوندن جلوی صحابه و با لطافت با بچه ها رفتار کردن و خوراکی دادن به بچه ها تا سرشون گرم بشه و پیامبر (ص) بتونن نماز بخونن . حتی تو سجده هم رو کول پیامبر میرفتن .

      مثلا بد اخلاقی و اخمو بودن . مثال حضرت رسول (ص) => ایشون احادیث زیادی در مورد خنده بر لب داشتن و تبسم داشتن دارن و اصلا به حسن خلق معروف اند پس وقتی اول خلق عالم این طور بوده ما هم باید این طور باشیم .

      مثلا گیر دادن به بقیه . مثال حضرت رسول (ص) => دوره ی به رنگ محمد (ص) رو سرچ بزن و شرکت کن توش میگه که مثلا پیامبر عیب جویی نمیکردن .
      حتی ایشون مطلب که میخواستن بگن با ملاطفت به بقیه میگفتن و به عنوان نصیحت نه برای گیر الکی دادن .

      ببخشید که طولانی شد . ان شاءالله مشکلت حل میشه به حق رسول الله (ص) .
      مرسی که تحمل کردی …

      پاسخ
    • ✒.Y.🤞 گفته:

      سلام یه مدت توی لایو های داداش رضا باش شوخی هایی که میکنه خیلی روت تاثیر میذاره و رنگ میگیری و از حالت خشک بودن میتونه درت بیاره
      برای من که اینجوری بود

      پاسخ
    • پسر جنگجو گفته:

      سلام داداش
      چی بگم

      اما پیشنهادم اینه زیاد چرت و پرت بگی و بخندی بهشون🙄😶😂😂
      ولا
      بهترین روشه
      من همینطوریم😂
      ولی خب کنترل مینمایم خودمو

      پاسخ
  540. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام داداش رضا.
    تمرین مقدمه بغض ها تا جایی یادم اومد ۳۰۰ تاشو نوشتم بیشتر میشد ولی دیگه روحم نکشید..
    تمرین جلسه اول ۱۱۰بار ذکر یا روف و یا رحیم گفته شد و ۱۵ دقیقه هم حرف زدم هم نوشتم از خدا خواستم پاکسازی بشم.
    اینم ۱۱۰مرتبه که باید مینوشتیم.
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230803_181808_g27x.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230803_181643_sw4.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230803_181742_xguz.jpg
    https://s8.uupload.ir/files/img_20230803_181808_g27x.jpg.

    پاسخ
  541. دختری در آرزوی شهادت🤞🏻 گفته:

    سلام …
    من از اهل بیت بغض دارم….
    این همه بهشون توسل کردم…دعاکردم….التماس کردم…
    ولی اونی که میخواستم نشد
    حسرتش تو دلم موند
    وقتی دیدم همون چیزی که من میخواستمو دادن به یکی دیگه خیلیییی ناراحت شدم
    خیلی خیلییییی
    با خودم میگم مگه من چم بود که لایقش نبودم؟
    مگه من چیم از فلانی کمتره که لیاقتشو ندارم؟
    چه فرقی با اون دارم؟
    میگم نکنه ازم ناراحتن و جوابمو نمیدن🚶‍♀️🚶‍♀️
    یادش که میوفتم گریم میگیره
    این همه ساااال بغضامو فقط ماست مالی میکردم🤦🏼‍♀️

    پاسخ
    • الا یا ایها الساقی... گفته:

      سلام.. ببین اهل بیت پدر و مادر واقعی ما هستند… شاید چیزی که خواستی سم مهلک باشه برات… اونها مراقب تو هستند شک نکن… اصلا دلشون نمیاد ناراحتی تو رو ببینن.. ولی اگر قراره نابود بشی با یه حاجتی اونو بهت نمیدن حالا هر چقدرم گریه کنی چون عاشقت هستند… از اهل بیت به تو دلسوز تر کسی نیست حتی خودت ‌..

      پاسخ
  542. مهاجر الی الله🌿 گفته:

    سلام داداش من تمرین فصل مقدمه رو انجام دادم…
    خیلی گریه کردم ولی امیدوارم
    داداش میشه همه اینا درست بشه و یادم بره؟
    میشه که من هویت خودم او از این آسیب ها جدا کنم و خودم رو بسازم😭

    پاسخ
  543. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت ببخشیدمن چطورمیتونم عکس تمریناتموبفرستم بچه هایی که توسایت گذاشتین اگه میشه لطفابگین تاحالاانجام ندادم نمیدونم چطورمیشه عکس بفرستم ازتلگرام بایدبفرستم یاسایت؟ممنون میشم جواب بدین

    پاسخ
      • فاطمه گفته:

        سلام ممنونم ببخشیدیه سوال داشتم من هروقت نظرمیذارم نمیدونم یاتاییدنمیشه یاپاک میشه بلافاصله ناپدیدمیشه تاالآن فقط چندتاشون تاییدشدن وباقی موندن نمیدونم بایدچیکارکردواینکه نمیشه دوتاپیام پشت هم بفرستم چون قبلیش پاک میشه شمامیتونین راهنمایی کنین؟

        پاسخ
  544. فاطمه گفته:

    سلام همه هم مسیرهاچطوریه چطوریه دوره روادامه بدم تاماندگارباشه الان تویه دوره ۲۰روزه چطوری یه عادتی که ۲۰سال بهامون بوده روکناربزاریم تااخرسال که نمیشه یه دوره رورفت؟

    پاسخ
  545. Raheleh گفته:

    یه چندسالی این بغض هارا درون خود گذاشته بودم حرفی نمیزدم چیزی نمیگفتم چون میترسیدم ازاینکه ناشکری بشه نکنه خدا بدش بیاد و بدترش را سرم بیاره تا اومدم حرفی بزنم چیزی بگم گفتن نگو خدا قهرش میگیره ناشکری میشه
    ولی امروز همه چیز رو نوشتم و با هر کلمه که مینوشتم گریه میکردم من از خدا خیلی بغض دارم چرا باید از بچگی مریض بشم من خسته شدم از جسمم خسته شدم از دکتر رفتن خسته شدم از هزینه های سنگین خسته شدم از خجالت پدر مادرم خسته شدم
    کاری از دستم بر نمیاد حل مشکل من دست خودشه من خیلی بهش التماس کردم در خونه تموم اهل بیت رفتم ولی نشد کاش راهی داشت درمانی داشت از دست هیچ کس کاری بر نمیاد فقط خودش
    من دختر ناامیدی نیستم هیچ وقت ناامید نشدم هیچ وقت هیچی نگفتم همه میدونن حتی دکتر هام هم میدونن من چه روحیه قوی دارم
    هیچ وقت در مورد این ها با کسی حرف نزدم برای اولین باره دارم میگم

    پاسخ
  546. فاطمه گفته:

    سلام به همه هم مسیرهاچطوریه دوره روادامه بدم تاماندگارباشه الان تویه دوره ۲۰روزه چطوری یه عادتی که ۲۰سال بهامون بوده روکناربزاریم تااخرسال که نمیشه یه دوره رورفت؟
    جواب بدین لطفا

    پاسخ
  547. پناهنده خیمه مامان فاطمه🤞 گفته:

    سلام به همه .. منم نوشتم بغض های پنهان خودم رو . حدودا هشتاد تا شد .. راستش من وقتی خودسازی کردم گفتم خدایا من همه اونها رو می‌بخشم تو هم کمکم کن .. ولی الان که گذشته میبینم که این زخم انقدر عمیقه که با گفتن یه می‌بخشم خالی حل نمیشه.. گریه ام گرفت واقعا.. راستش من فکر نمی‌کردم بتونم مقاوم باشم که این زخم ها رو بغض ها رو داشته باشم..البته این از یه زاویه است.. جالب اینه این چند وقت میخواستم خودسازی کنم به ادامه دادن نمی‌رسید با خودم گفتم حتما خیری هست در این.. تا اینکه داداش اومد این بحث رو مطرح کرد.. حالا فهمیدم که من اول باید از ریشه شروع کنم بعد برسم به بقیه کارها.. حال روحتون عالی باشه 😍🌱 یازهرا ❤️

    پاسخ
  548. سرعت نور💫 گفته:

    بعض های پنهانم رو نوشتم ۹۰ تا شد ولی بغض من کجا و بغض بعضی از بچه ها گفتن که بهشون… شده کجا

    بدترین بغضی که دارم دعوا ها و کتک هایی بود که بابام جلو جمع به مامانم زد خورددد شدم قشنگ جلو بچه ها چون مسخره میکردن
    وقتی بی دلیل مامانم منو میزد وحشیانه میزد اونم جلو جمع شاید علت اصلی که اعتماد به نفس ندارم همین باشه
    اینکه رفته بودیم مهمونی خواستم غذا بکشم یه ریزه واسه خودم یه مرتیکه عوضی گفت اینا واسه تو نیست واسه یه نفر دیگس بعد قهقه زد خندید گفت عه گشنشه گشنشه😡😡
    وقتی که خونمون خراب بود و هست و هر کی میومد خجالت میکشیدم خواستگار هیچی راه نمی‌دادیم هر کی میومد خونمون مسخرمون می‌کرد

    وقتی ماشین نداشتیم و کل راه رو پیاده اومدم با بار سنگین ولی خالم حاضر نشد مارو با ماشینش ببره

    تمرین فصل اول رو هم انجام دادم

    پاسخ
  549. فاطمه گفته:

    سلام داداش خداقوت میخواستم تمریناتوانجام بدم ولی نمیدونم کجامیشه عکساروبفرستم ایمیلمم مشکل داره بایدازتلگرام بفرستم بچه هایی که میدونین میشه بگین کجابایدبفرستم؟

    پاسخ
  550. شهیده صدیقه رودباری(نازنین) گفته:

    سلام داداش رضا
    اینم تمرینهای من
    راستی داداش متوجه نشدم ذکر یا رئوف و یا رحیم هم نوشتم ححح
    https://s8.uupload.ir/files/https://s8.uupload.ir/files/inshot_۲۰۲۳۰۸۰۳_۱۵۴۰۰۰۹۱۸_iex.jpg

    https://s8.uupload.ir/files/inshot_۲۰۲۳۰۸۰۳_۱۵۴۷۱۱۰۲۸_53ur.jpg.jpg

    https://s8.uupload.ir/files/inshot_۲۰۲۳۰۸۰۳_۱۵۴۷۱۱۰۲۸_53ur.jpg

    پاسخ
  551. Zahra1373 گفته:

    سلام داداش رضا
    من چند تا گناه کردم و حق الناس گردنمه . مرجع تقلیدمم رهبری هستش. شماره ای از دفتر ایشون که پاسخ بدن برام پیدا میکنید🙏🙏
    میخوام بدونم چطور باید حقمو ادا کنم

    پاسخ
  552. ooo گفته:

    بچه ها لطفا سوالمو جواب بدین 😢
    من همش میترسم نوشته هامو کسی بخونه بخاطر همین بعد یه مدت پارشون میکنم وگند میزنم به خودسازیم
    مگرنه عاشق نوشتنم واگه بنویسم توخودسازی بیشتر پیشرفت میکنم
    ما این حس بد نمیزاره
    کسی راه حلی داره؟😢

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      من حس میکنم خدا مراقبت میکنه و مخفی نگه میداره تا جایی که صلاح ببینه که مخفی بمونه کماکان یا نه (آشکار بشه).
      بعضی ها مثلا خوبی میکنن در خفا و دوست دارن کسی متوجه نشه ولی خدا آشکار میکنه در یه زمانی که متوجه خوبیش بشن و بهش عزت بده.
      البته میتونین عکس هم بگیرین از صفحاتش، ولی خب این راه رو صرفا پیشنهاد میکنم.
      فعلا به نظرم غصه اینکه کسی نوشته هاتون رو ببینه نخورید ولی تلاش کنید جای خوبی پنهانشون کنین. کلا پنهان باشه بهتره. پاره کردن فک کنم دیگه نگرانی بیش از حده.
      باز اینهایی که گفتم به عنوان راه حل، پیشنهاده و تصمیم نهایی با خودتونه.

      پاسخ
    • ابوالفضل گفته:

      دقیقا عینا خودمی و من دریای تجربه ام تو این کار

      میای یه برنامه تو گوشیت نصب میکنی که گالری داره و برای ورودش باید رمز بزاری
      بعدش از هودسازی هات عکس میگیری و منقلشون میکنی به اون برنامه و. قتی که بخوای دوباره مرورشون کنی میری تو این برنامه و نگاهشون میکنی
      و دیگه اون نوشته هات رو یه جایی قایم میکنی که دیگه کسی روشون حساس نشه
      از این طرف شاید یه نوشته هایی داشته باشی که خیلی بهشون نیاز داری و باید مدام باهات باشن در این شرایط خودم میام اون کاغذ رو تا میکنم و میزارمش دقیقا زیر کش شلوارم و پیراهنم رو میزارم روش

      حالا شاید بخوای مثلا یه خودسازی بکنی و میخوای عادی رفتار کنی
      برای این کار اگه پسری که برو فیلم اموزشی یا درسی دانلود کن و بشین این فیلم رو پلی کن همزمان یه قلم کاغذبگیر دستت و شروع کن به خالی کردن خودت ،کاری هم نداشته باش اون چی میگه ،
      در این صورت همه فکر میکنن تو داری از روی نکات اون فیلم نوت بردارز میکنی ،درحالی تو خودسازیت رو کردی
      یکی دیگه از شرایط اینه که بعضی وقتی اگه بخوای خودت رو کاغذ خالی و میبینی شرایطش تو خونتون نیست،یه قلم کاغذ بردار و برو تو دستشویی این کار رو انجام بده ،اینطوری امه فکر میکنن تو دستشویی هستی در اخر هم برای طبیعی سازی بیا یه کم اب بریز پشت سرت و دستات رو هم بشور

      پاسخ
      • پناه گفته:

        خندم شد ناخود اگاه به اون کش شلوار ک گفتیدخخخخ،،بچه ها باید عادی سازی کنید دست نوشته هاتونو
        یعنی ی چندتا دفتر سردست باشه که مثلا نکته عادی مینویسی
        ج ملات سایت اینا…
        بعد اون دفترهای خودسازی لاب لای ایناا…
        انگار که براشون عادی بشه خب اینم دفترای زهرا..مرضیه..علی ..احد…ی چیزعادی
        من که این جواب داده.
        کم کم حساسیت خودتم میریزه.
        میدونی…ی بارخودم دفترچه خاطرات خواهرمو دیدم…بعضی جملاتش…حتی اسم بعضی ادماا…داخلش..توجهمو جلب میکرد…ولی واقعا چیزعجیبی نبودبرام…فهمیدم خواهرمم اون حساروداشته در نوجوانیش….
        حتی نگاهم بهش مثلت ترهم شد…چیزی که مطمئنم اگه همون روز میدیدم شاید دعوام میکرد.
        پس عادی سازی…و بعدشم خب ببینه که چی بشه؟
        بعضی چیزاروهم خب رمزی بنویس…خیلی بازنکن.
        که این مورداکمه.

        پاسخ
    • دختری در آرزوی شهادت🤞🏻🌹 گفته:

      به صورت رمزی بنویسشون
      یا یه طوری باشه که فقط خودت بفهمیشون
      اگرم میتونی تو گوشی بنویس….قسمت یادداشت ها میتونی

      پاسخ
    • fatemeh_ghsm2883 گفته:

      سلام ببین من دفتری که توش خلاصه ی کتاب ها رو می‌نویسن جداست از دفتری که با خدا حرف میزنم و… اون دفتری که با خدا صحبت میکنم کلا از خودم مینویسم رو جوری انتخاب کردم که تو کیفم جا میشه یعنی هر جا میرم میبرمش بعد وقتی که میخوام برم حموم یواشکی میزارم تو کمد لباس هام اومدم باز در میارم میزارم تو کیفم

      پاسخ
    • آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

      سلام
      من خودمم این مشکل رو دارم و یبارم اجی و مامانم رفته بودن سرش و مطالب رو خونده بودن🤦 برای همین الان توی ایتا کانال میزنم واسع خودم و توی اونجا مینویسم .
      ولی بعضی وقتا که خیلی دلم میخواد بنویسم و خودمو خالی کنم رمزی مینویسم و زیاد چیز های شخصیمو نمینویسم

      پاسخ
  553. ooo گفته:

    خبرخوش🤩🤩یکسال گذشت
    سلام داداش اومدم بگم خیلی دمت گرم بابت همه کمک هایی که بهمون کردی امروز یکسال از ترک خود..ییم میگذره
    باورم نمیشه یکسال گذشت
    شیطان خیلی این چندروز باهام کلنجار رفت که خوشحالیمو ازم بگیره ،راستش خیلی سخته بالاخره نیازه یک انسانه اما خداروشکر که دیگه انجامش ندادم امیدورم هرروز قوی تر بشم ودیگه این نیاز مانع موفقیتم نشه
    خیلی خیلی ممنونم داداش انشالله شهادت روزیت بشه 😍😍

    پاسخ
    • عشق خدا گفته:

      خیلی خیلی براتون خوشحالم
      من تو دو ماه مونده که یکسال تموم بشه شیطون خیلی بیشتر اذیتم کرد و متاسفانه شکست خوردم ازتون میخوام خیلی مراقبتتتون رو بیشتر کنید و اهسته و پیوسته گام بردارید .

      پاسخ
      • ooo گفته:

        اره واقعا ازهرراهی میاد که شکستمون بده ،من فکرمیکردم بعد این زمان دیگه برای این مورد وسوسه نخواهم شد الان میبینم نه تازه باید بیشتر مراقبت کنم
        این اخرا واقعا سخت بود خودمم نمیفهمیدم چرا دوباره این فکرا داره میاد سراغم تا انکه فهمیدم یکسالم داره تموم میشه
        خداروشکر که خراب نشد همچیز
        مطمئنم شما قوی تر از قبل پاشدی وداری ادامه میده
        اصلا مثل برق وباد میگذره
        مطمئنم که بازم میتونید
        👌👌👌😍

        پاسخ
  554. ياغيور گفته:

    سلام به همگی‌بعد مدت ها داخل‌سایت‌پیام میدم زیاد نمیتونم‌بیام‌داخل‌خود‌سایت
    خیلی میترسم خیلی از خدام میترسم دارم داغون میشم از خرف بقیه حتی خانواده ام دارم آتیش میگیرم از حرفاشون😔 چرا تو مذهبی چرامحجبه و خیلی چیز ها دیگه از حرفای پدرم در مورد وای خدایا نیمتونم صحبت کنم خیلی ترس دارم از قیامت خیلی از ائمه اهل بیت ترس دارن که نتونم جواب بدم از ازدواج
    چرا باید به خرف مردم زندگی کنم پن‌هیج وقت دوست ندارم مثل خانواده ام زندگی کنم هیچ‌وقت البته الان تو مسیر هم هستم شاید به خاطر
    فرهنگ اشتباه حرف و حدیث مردم کارها و دخالت هایی میکنن منم مگه باید به پای اینجور آدما بسوزم؟؟خداروشکر طوری شدم حرف مردم زیاد برام‌مهم نیست ولی خب خانواده ام انگار براشون خیلی م
    اینکه بقیه یه جور میگن پدر و مادرم دوست دارم اصلا من درک نمیکنم هیچ احساسی دیگه نسبت بهشون ندارم

    پاسخ
  555. horreh¹²⁸ گفته:

    سلاااامممم داداش 🖐🏻
    من هم تمرین مقدمه و هم فصل اوا رو انجام دادم
    حالم یجوری ترکیبیه..هم سبک شدم هم دلم گرفته..
    سبک شدم ک علت و ریشه گناهمو وقتی بغضامو نوشتم فهمیدم و دلم گرفته که چرا زودتر نفهمیدم و من چقد بدبخت بودم و هستم
    ولی بخودم قول دادم دسته خودمو بگیرم و فقط به فکر خودم باشم و خودمو ببینم فقط نه اینکه کله حواسم به دیگران باشه ؛ نگرانشون باشم تا سر حد مرگ ؛ ممنون که دیدگاهمو عوض کردی 💪🏻
    تا اینجا فقط بغضای پنهانمو ک‌باعث شده گناه کبیره کنم نوشتم و فک‌کنم کاره خدا بوده..
    باید بازم بشینم فک‌کنم به گذشتم 🙂👌🏼
    درکل ممنون داداش
    به امید عاقبت بخیری همه مون ان شاءالله ؛ صلوات محمدی بفرست مومن😁
    پر قدرت همراهت هستم داداش 👌🏼

    پاسخ
  556. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    یاد آوری این بغض ها و درد ها حالم رو بهم میریزه اما یه چیزی که بهش رسیدم اینکه شاه بغض همه ی بغض هام رفتار پدر و مادرم بوده، کاش یه ذره دقت کنن تو تربیت بچه هاشون
    نمیدونم شاید وقتی ۵ سالم بود و عموم آزار جنسی داد منو توقع داشتم وقتی به بابام میگم دیگه نگاش نکنه اما اینجوری نشد بعد از فوت عموم اینقدری به بچه هاش رسید که به من نمی‌رسید
    وقتی همیشه تنها بودم وقتی می‌ترسیدم همیشه که مامان بابام جدا بشن از هم ، وقتی که بابام به مامانم میگفت خیانت و من حتی همین الان هم نمیدونم واقعا مامانم خیانت میکرده یا نه
    وقتی چند ماه گریه کردم برای اسکیت و نخریدن برام
    وقتی همیشه مثل سگ از بابام می‌ترسیدم وقتی کتکم میزد
    وقتی که هیچ جرئت نمیکردم بگم چیو میخوام چیو نمیخوام چون می‌ترسیدم داد بکشه سرم وقتی میرفتیم خرید و اگه چیزی خوشم نیومد جرعت نمیکردم بگم نمیخوامش
    وقتی همیشه تنها بودم تنها بودم تنها بودم …
    اون روزی که گفت به مامانم با یا مرد دیگه ل…ب گرفتی و داشتم از درون آتیش میگرفتم وقتی که حالا بد بود و تنها بودم دوستم حسین رو معرفی کرد بسکه تنها بودم و تشنه ی محبت ۳ سال هر کاری میشد واسش کردم حتی ثبت نام دانشگاهش رو من انجام دادم که بفهمم وقتی همون روز که گفته بیا جدا بشیم رفته با یکی دیگه وقتی قشنگ یه بار همه بغض های پنهان زندگیم رو ریز و درشتش رو براش گفتم و گفتم تو دیگه بهم ضربه نزن ولی دقیقا همون چیزی شد که نباید میشد
    وقتی پارسال بخاطر قبول نشدن تو کنکور بابام گفت باید بری دستشویی های مطب ها رو تمیز کنی و تنها پناه من حسین بود
    وقتی بخاطر قبول نشدن تو کنکور با چوب و شلنگ کتک خوردم تنها کسی که داشتم فقط حسین بود
    وقتی مامانم فحشم میداد فقط حسین رو داشتم کنارش گریه کنم وقتی همه ی کار های خونه رو میکردم و باز تو جمع جلو خالم جوری کوچیکم کرد که تمام شب رو گریه میکردم
    جوری مامانم با حرفاش آزارم میداد که خودزنی میکردم حرفایی میزد که لایق دختر های گوشه ی خیابون بود چقدر مامانم اذیتم کرد چقدر تحقیرم کرد چقدر چقدر چقدر …
    وقتی حسین رفت و بعد از ۳ سال احساس کردم باز تنها شدم و ۱۰۰ درجه غمم بدتر از گذشته اش حالا دیگه حتی پاک هم نبودم حالا دیگه هزار جور کثافت کاری هم کرده بودم
    وقتی که رفت تا چند ماه شبا خوابم نمی‌برد از خواب می‌پریدم یادم میوفتاد چی شده میزدم زیر گریه مامانم میدید و هیچ واکنشی نشون نمی‌داد وقتی که صبحا نمیتونستم از خواب بیدار بشم که درس بخونم داد میزد سرم وقتی کلا ۶ ماه مونده بود به دومین کنکورم و اونجوری تنها شدم می‌ترسیدم میلرزیدم از ترس غم همه ی جونم رو گرفته بود میدیدم کنار یکی دیگه اس به زور میتونستم بلند بشم باید از میز میگرفتم تا بلند میشدم می‌ترسیدم بدنم رو ببینم حموم نمیتونستم برم اینقدری روحم درد میکرد که جسمم درد میکرد استخون های بدنم خسته و کوفته بودن تو شکمم درد می‌پیچید
    وقتی به هرکسی دردم رو میگفتم میگفت تقصیر خودت بود که رل زدی ولی نمیدونستن من چقدر تنها بودم چقدر چیزا نداشتم منی که حتی یه دوست دختر صمیمی ندارم منی که ۱۹ سالمه ولی دوستی ندارم که باهاش درد و دل کنم منی که همش با خودم میگفتم اگه مامانم خیانت کرده باشه چی منی که هیچ وقت تشویق نشدم همیشه تحقیر و تنبیه بوده حالا یکی اومده بود که ۳ سال همه ی اینا بهم میداد خب شاید هرکسی دیگه ای جای من بود هنینقدر دلبسته میشد
    من بغض دارم از روزی که اینقدر حالم بد بود که هر چی کادو برام خریده بود آتیش زدم دستام سوخت
    من بغض دارم از خود لعنتیم که اینقدر به یه آدم اعتماد کردم از خود لعنتیم که هیچکسی دوسش نداره از خودم که هنوز وقتی یاد خیلی چیزا میوفتم با اینکه ۸ ماه گذشته ولی گریه میکنم از ته دلم از خودم که اینقدر تنهام از خودم همیشه پی ویم خالیه از خودم که اینقدر همه ضربه بهم زدن و نگا کردم فقط

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      اون پسر رو فراموش کن اسمشو نیار اصلا اینکه هی اسمشو میاری و خاطراتش رو زنده میکنی میدونی تهش باعث چی میشه؟ اینکه بری دوباره باهاش ارتباط برقرار کنی ، همین
      پی ویت خالیه که خالیه، واقعا اگه بحثت محبت و کلام عاطفیه که سرچشمه و منبعش خدا و اهل بیتن خدایی،فانی قریب رو بخون ، بعدم خدا ی جوری محبت کلامی میکنه بهت ک کف میکنی بهتر و بیشتر از هر آدمی، و ی کارایی برات میکنه که قشنگ عشقشو میفهمی، تازه اون خداست و همه کار میتونه بکنه و کامل هم درکت میکنه،ی ادم ضعیف نیس ، بزار از خاطراتم راجب این موضوع بگم ی سری دم دستی هاشو بهت ک بری فانی قریب رو بخونی بجای اینکه التماس عشق ی پسری ک با یکی دیگه س رو بکنی
      من یادمه فردای عاشورا، بین الطلوعین بیدار بودم حالم بد بود فکرم سمت ی چیز ناراحت کننده بود، بعد گفتم آهنگ گوش بدم حالم خوب شه و خب ده روز بخاطر محرم آهنگ گوش نداده بودم حس بدی داشتم ولی خدا اجازه داد بهم که گوش بدم آهنگ، بعد ک ی کم گوش دادم و حالم خوب شد و حواسم پرت شد باورت نمیشه خدا با قشنگ ترین و دلسوزانه ترین صدای ممکن ازم پرسید حالت بهتر شد؟؟؟و کلا انقد عشق من و جیگر من و قشنگ من و خوشگل من و… به من میگه خدا و توجه میکنه بهم که حد نداره واقعا خیلی با احساسه خدا،بهترینه
      یا دیروز روضه داشتیم خونه مون،کمک و پذیرایی کردم ولی اون موقعی ک سینه میزدن و سخنرانی و اینا من اومدم تو اتاقم نشستم و بیرونم نرفتم سر این قضایای رنج پنهان اصلا حوصله نداشتم و خدا هم بهم اجازه این کار رو داد و در عین حال هی حس میکردم ظاهرم لباسم اینا خوب نیس نسبت به بقیه، بعد شبش مامانم گفت که یکی از خانمایی که بوده تو روضه منو پسندیده گفته دخترت قصد ازدواج نداره، وای انقد خنده م گرفت من فکر میکردم خیلی گند زدم دیروز بعد ک دیدم ی خانمه اونجوری گفته خوشحال شدم گفتم پس اونقدرا هم ظاهرم‌ بد نبوده، خب اینم کار خدا بود ک منو خوشحال کنه دیگه و بهم اعتماد به نفس هم بده
      اینا ی سری چیزای دم دستی و کوچیک بودن برات گفتم، خودتم حتما از اون گنده گنده هاش چشیدی به یادت بیار

      پاسخ
  557. فاطمه گفته:

    سلام داداش رضا خداقوت کارای که توسایت انجام میدی پستای که میزاری عالیه شکی نیست…اما من خیلی ازسایت دور شدم منی که عاشق خوندن پستای تو بودم عاشق حرفات نوشته هات بودم الان زورم میاد حتی دوسه کلمه شو بخونم منی که یه پستو۴پنج بار میخوندم الان اصلاکانال سایت سر نمیزنم منی که گوشیمو بازمیکردم فقط به عشق سایت وکانال داذاش رضا میومدم والان هیچ انگار روحم مرده هدفی ندارم مشکل اصلیممم مادرمه خیلی اذیتم میکنه خیلی خیلی اذیتم میکنه..من که ۴سال باکانالت اشنا شدم سعی میکردم خودسازی کنم میخوردم زمین اول خدا بعد حرفای تو بلند میشدم الان ۵ماهه شدم بی روح مرده متحرک هیچ حرکتی نمیکنم حتی نمازمم ترک شده فقط صب تافیلم ترکیه ای میبینم مادرم باحرفاش منوکشت منونابود کرد من دیگه نای بلند شدن نداااارم

    پاسخ
    • عشق خدا گفته:

      اگه همین الان بلند شی و خودتو بتکونی از خاکی رو زمین بوده
      وضع از این بدتر نمیشه و حال خرابت هم بخاطر ترک نماز من میدونم داری چی میگی نماز انسان رو هدفمند میکنه
      حرفای مادرتو نادیده بگیر

      پاسخ
  558. زُهَیر(:🤞🏼 گفته:

    سلام
    هیچوقت فکر نمیکردم ک دردایی ک کشیدم رو کسی درک کنه…
    داداش باور کن ۲ ساله کامله ک توی عذابم…روزی نیس ک توش گریه نکرده باشم.هر روز با حال بد،صبح ک پا میشم میگم برم اینکارو کنم،ولی حوصلم دیگه نمیگیره،چون دیگه چیزی نیس ک بخام براش خودمو آماده کنم،چیزی نیس براش ارزشی داشته باشه کارم،کسی نیس ک بفهمه ک تو خونه فقط داداشم نیس ک توجه میخاد،ولی همه‌ی توجها ب اونه..
    ی مدت خواستم درد دل کنم باهاشون،ولی بعدا علیه خودم استفاده کردن حرفامو…از درون شکستم،ازون ب بعد دیگه با احدی غیر خدا و امام حسین درد دل نکردم نزدیک ۵ ساله بغضمو نشکوندم پیش خانوادم!چون دیدم ک براشون مهم نیس…
    گریه کردم مث چی زار زدم،اونقدری گریه کردم ک چشام بدجوری قرمز و کوچیک شد،یکم بعد رفتم پیششون فکر کردن بخاطر گوشی اینجوری شدن،نفهمیدم ۱ ساعته بالشو کردم تو دهنم دارم زار میزنم
    خلاصه ک هیشکی مارو نفهمید
    فکر کردن حال ما خوبه
    یجوری ک خودمم باورم شد ک خوبم،شاید دارم ادا میدم…
    ممنونم ک داداش مارو فهمیدی
    شرمنده طولانی شد

    پاسخ
  559. ابوالفضل گفته:

    راستش نمیخواستم این چیزا رو بگم

    ولی ۵ سالم که بود یه پسر پونزده ساله بهم تجاوز کرد و ازم عکس گرفت و اینا (دوست ندارم بیشتر از این درباره ش حرف بزنم)…نمیدونستم که دقیقا چه اتفاقی افتاده ولی میدونستم که چیز بدی رخ داده و نباید کسی خبر دار بشه
    هر چی که سنم رفت بالاتر بیشتر عمق موضوع رو درک کردم
    بچاطره همین درگیر فیلم پورن و خودارضایی شدم و روز به روز اوضاعم بدتر میشد
    روزانه حداقل ۵ بار شکست میخوردم و چونکه نجس بودم و نیاز به غسل داشتم ،بخاطره همین نمیتونستم برم حموم
    همین دلیل همش توی دستشویی غسل میکردم
    این اواخر اوضاعم به حدی خراب شد که بخاطره اون حس انتقام پنهان و بغضی که عجیب غریب بود ،میرفتم توی کانال هایی عضو میشدم ،که یه عده ادم که جنون جنسی داشتن ،به یه زن تجاوز میکردن و بعد از تجاوز به بدترین شکل ممکن میکشتنش
    به کشتن خالی هم راضی نمیشدم،میرفتم فیلم هایی رو نگاه میکردم که داخلش طرف رو تیکه تیکه کنن یا تو اسید حل کنن
    اینم از اندر احوالات من ،۱۲ ساله که یه لبخندم نزدم فقط بخاطره ادم کثافت با جنون جنسی

    دوست دارم برم توی خیابون داد بزنم بگم
    اهای طرفدارای زن زندگی آزادی ،اون یه تار مویی که میندازی بیرون یه نفر رو شهوتی میکنه و شهوتش رو روی من خالی میکنه و من باید تاوانش رو پس بدم

    ولی هر وقت که شکست میخوردم بلند میشدم
    مورد بوده که ۱۰ دقیقه قبل از اذان شکست خوردم،رفتم دستشویی غسل کردم و نمازم رو اول وقت خوندم
    اگه درگیر شهوتی
    اگه بد حجاب یا بی حجابی
    اگه چت با نامحرم میکنی و دل میبری از پسرا و دخترا
    بدون که داری در حق یه بچه ۵ ساله مثل من خیانت میکنی
    بدون که داری یه قربانی تجاوز رو توی جامعه ات بیشتر میکنی
    ترک کن بخاطره اون بچه ی پنج ساله ای که الان در همین لحظه داره توییه یه شهری که تو حتی اسمش رو هم نمیدونی بهش تجاوز میشه
    یکی از بچه های انجا گفته بود که توی ۹ سالگی یکی میخواست بهم تجاوز کنه
    دلم میخواد بهش بگم:داداش تو میخواستن بهت تجاوز کنن ولی به اون تجاوز رو کردن
    تو در ۹ سالگی این اتفاق افتاد من در ۵ سالگیم حداقل در این مورد اوضاعت از من بدتر نیست

    پاسخ
  560. دختر بابا مهدی:) گفته:

    چیزی که یادم میاد از بغض پنهان
    دوستیم با یه نفر بود
    ۳ سال حدودا با هم دوست بودیم تو اوج نوجوانی بودم ۱۲ تا ۱۵🙂
    خوب بود سالای اول ولی یه سری چیزا هم میگفت ک مثلا این مورد:
    بهم میگفت تو از دین زده میشی انقد سخت گیری نکن خودشم چادری بود ولی شل
    ولی من دین مو دوس داشتم چادر مو دوس داشتم این نوعِ کامل حجاب مو دوست داشتم یه مدت گذشت بازم پیام می‌دادیم باهم
    انقد ک من بهش اهمیت میداد شاید اون نمی‌داد اره:) تقصیر خودمم بود وابسته شده بودم
    گذشت تا سال نهم 🙂
    همیشه معدلش از من بالا تر بود از خودم خجالت میکشیدم شایدم هی تو ذهنم میگفتم چقد خنگی زینب 🙂
    نهم هر دو مون آزمون نمونه داشتیم
    همش بهم زنگ میرد من اینهمه درس خوندم انقد تست زدم چند دور این کتاب و کردم
    و من میشکستم اعتماد به نفسم هی میومد پایین چون خودم فقد تست میزدم اونم یه هفته
    خیلی خورد شدم به هر سختی که بود پاشدم دوباره تلاش کردم ولی اون تقریبا هر روز زنگ میزد خدا میدونه چقد اشک مو در اورد
    این بماند که من قبول شدم نمونه و رفتم اون گف قبول شده ولی نرفت دیگه معلوم نیست قبول شده یا نه رو کم کنی بوده:)
    یکم که گذشت ازش متنفر شدم
    متنفر نمیخواستم صداشو بشنوم .با حرفای شما فهمیدم آدم سمیِ زندگیمه
    باهاش برخورد کردم سرد حرف زدم خیلی سرد و با عصبانیت
    گذاشت رفت و من زندگی آرومم شروع شد
    باز چند روز پیش بهم زنگ زد من انقد از نبودش راحت بودم که بعد از کلی فکر کردن فهمیدم کیه سریع ذخیره‌ش کردم که اگه دوباره زنگ زد برندارم
    اره خلاصه هنوزم نبخشیدمش میگم بخشیدم ولی از درون ازش متنفرم
    باعث شد خورد شم
    له شم🙂

    ببخشید طولانی شد 🙂

    پاسخ
  561. Hhhh.bbb گفته:

    سلام داداش بغض من از اهل بیته,خییلی رفتم ازشون حاجتمو خاستم ولی….مگه من چیکارکردم که جوابمو نمیدن
    یه سال رفته بودیم قم توحرم داشتم نماز میخوندم یه خانمه تازه عقدکرده بودبا لباس عقدش اومد دقیق پیش من وایستاد نماز شکر خوند😢😢😢همچین بغض کردم گفتم خانم من میگم حاجت من بده بعد شما اینطوری میکنید یک سال ونیمه از این ماجرامیگذره هنوز حاجت نگرفتم,امروز قسمت شده میخام برم حرم هنوز اون بغضه باهامه,چطوری برم؟؟؟

    پاسخ
  562. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلام به داداش رضا و همه بچه های سایت و کانال دیدگاههای ایات انگیزشی غیر فعال بود جلسه ۲۲، درمورد همین بغض گنهانه بگوشید. جلسه ۲۲ و ۲۳ از محشر و فوق العده هم فوق العاده تر بود من بعد از ۲۳ جلسه توفیق شد اولین بارم بود تو لایو باشم این دوجلسه رو بخورید. خیلی دلم میخواد خدا در مورد منم مثل حضرت ابراهیم حرف بزنه اول به حضرت موسی غبطه میخوردم الان به دوتاشون.. داداش خداقووت الهی همگی عاقبت بخیر بشیم من برم سراغ تمرین بغض گنهان هام که امروز کلاا درگیرشم. التناس دعاا از همتون. 🙏🙏🙏🤞🏻😍

    پاسخ
  563. یا زهرا گفته:

    سلام
    داداش من ۵۰ مورد از بغض هامو نوشتم فقط اشک ریختم حال عجیبی داشتم با خدا صحبت کردم آروم تر شدم چند وقت پیش میگفتم خدایا چکار کنم از گذشته راحت بشم و ولم کنه این حس های بد خدا صدامو شنید و شما بهمون راهکار دادید حالم خیلی بهتر شده واقعا عجیب بود برام نوشتم و گریه کردم 😢
    فکر کنم خدا منو دوست داشت با این دوره شما آشنا شدم خیلی ازتون ممنونم

    پاسخ
  564. والهه گفته:

    سلام داداش رضا
    من توی سن کودکی چند بار ازار جنسی دیدم هرچقدر سعی کردم گریه کنم وبا کودک درونم حرف بزنم می بینم خاطرات بدی ک به یاد داشته بودم انکار می کنه میگه کاملا خوبم و من این غم حس می کنم، درد دارم اما حتی بعضی از خاطرات تو ذهنم انکار میشن ک نه کو کجا تو اسیب دیدی ؟نه ندیدی خوبی خداروشکر
    الان خیلی گیجم میدونم من اون اسیب درمان نکردم اما اینکه درونم هیچی نشون نمیده نگرانم اون خاطرات باعث شده حتی دید گاهم نسبت به مرد ها بد بشه عوض نشده میدونم هنوز درمان نشدم مشه راهنماییم کنید ؟

    پاسخ
    • در حال استقامت... گفته:

      اول عکس مورد نظرتو باید به لینک تبدیل کنی و اون کپی کنی قسمت نظرات و بفرستی

      برای تبدیل کردن به لینک وارد این سایت زیر شو و عکستو از قسمت فایل اضافه کن و تبدیل کن 👇🏼

      https://uupload.ir/

      پاسخ
  565. Pari گفته:

    داداش رضا واقعا چه خوب شد این بغض هارو نوشتیم آدم میفهمه چقدر خودشو تنها رها کرده من که خیلی دلم برا خودم سوخت دیگه میخوام خودمو از جاییکه رها کردم نجات بدم. وقتی هیچکس بفکر هیچکس نیست خودمون باید یکاری کنیم برا خودِ درونمون که خیلی ساله خفه اش کردم که صداش درنیاد الان وقتشه برا خودمون گریه کنیم که میتونستیم خیلی بهتر باشیم. من که۱۳۸تا شد. خییلی ممنون ازتون که هستین واقعا خداروشکر میکنم که شما هستین و به ما کمک میکنید خدا خییلی شمارو دوست داره دعا کنید برامون🌹

    پاسخ
  566. یا زهرا س گفته:

    سلام داداش رضا می تونم یه سوال بپرسم ..
    ارتباطی با این موضوعتون نداره. گفتم شما تجربه دارید و آگاه هستید از شما بپرسم شاید نتیجه بگیرم… داداش میشه لطفا کمک ام کنید خسته شدم … همسرم شب ها خ. ا. می کنه و صبح یا همون موقع بهش میگم زیربار نمیره.. یا میگه باشه دیگه انجام نمیدم بهت قول میدم… ولی دوباره و دوباره تکرار می کنه.. از هر راهی وارد شدم… از راه حرف زدن باهاش با آرامش و دلیل کارش یا از راه عصبانیت و داد زدن یا از راه نادیده گرفتن .. هیچکدوم جواب نداده… ما رابطه معمول و داریم و اما همسرم شب ها گاهی اوقات خ. ا می کنه.. برای من که خانم هستم این موضع خیلی دردناک هست خیلی … انگار یک غم بزرگ تو دلم هست.. انگار نادیده گرفته میشم بی توجه هست.. از مجردی این قضیه باهاش بوده.. داداش میشه لطفا کمکم کنید..پژمرده شدم. به مشاور هم گفتم و رفتیم بی فایده بوده.

    پاسخ
  567. عاشق رسول الله گفته:

    واقعا دوست ندارم به هیچ کسی مخصوصا خودم بدی کنم
    چقدر بده خودم یا اون شخص بزرگتر بشیم و سر یه بدی کردن هر چند کوچیک بغض پنهان بگیریم و عقده ای بشیم
    بچه ها به هیچکس لقب ندین .
    منو با لقب زشتی توی بچگی صدا میکردن و الان دیگه هیچکس اونو نمیگه اما همه افراد محله میدونن لقب چی بود
    منم از عقده رو بقیه لقب میزاشتم تو بچگیم
    چقدر بده دل یکی رو بشکنیم برای اینکه چند ثانیه بخندیم
    شاید بگین بچه بودیم و اینا اما تاثیرش روی همه افرادی که توی اون محله لقب داشتیم مونده

    بچه ها اگه پدر و مادر هستین و حتی نیستین برای آینده تون یادتون باشه صرفا نقش عابر بانک و آشپز رو برای بچه تون بازی نکنید
    واقعا پدر و مادر باشین
    دلسوز و حامی و همراه …. نگین صرفا شکمش رو سیر کنم و لباسی تنش کنم ….
    اگه آمادگی این مسئولیت رو ندارین لطفا بچه دار نشین وگرنه یه عقده ای رو دارین وارد جامعه میکنین‌
    بعضی جاها پدر و مادرت کتکت بزنن بهتر از اینه که بیخیال و بی تفاوت باشن نسبت بهت.
    هیچوقت روی کسی فشار نیارید هیچوقت
    نگید چرا ازدواج نمیکنی،رتبه کنکورت چند شد؟،چرا دانشگاه قبول نشدی؟،چرا بچه دار نمیشی و ….
    حتی اگه قصدی نداشته باشی دلشو میشکونی
    بچه ها تو رو خدا نه گفتن رو یاد بگیرین.
    به خودتون آسیب نزنید . گور بابای دوستای بد . بره به جاش صدتا بهتر میاد. لطفا بیاین از دوستای بدمون فاصله بگیریم . بخدا نمیمیریم.
    دلم خیلی پر بود ببخشید امیدوارم دیگه عمل کنیم 💯🌹

    پاسخ
  568. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    ازدیروز دارم هی بغض هام رو مینویسم مرور میکنم خیلی شده با مرورشون میبینم من اصلا مهربون نیستم من در نم پر از حس خشم نفرت پر از حس انتقام انگار که تو وجودم آتیش هست یه جوریم اصلا

    پاسخ
  569. لیلی🤞🏻 گفته:

    سلااام داداش رضا من دیروز بخاطر دکتر و بیرون و بغصی که با مرورشون ترکید وقتی رسیدم خونه حالم بهم خورد وحشتناااک و برق قطع و دسترسی به نت نداشتم الان دیدم فصل یک رو هم نوشتین اگه امکانش هست امروز فصل ۲ نرید من باید باید تعهد و قول دادم هرکاری واسه عاقبت بخیری ام کنم ، من بغض هارو بنویسم و بهتون میگم که چندتا شد و بعد تمرین فصل یک رو انجام بدم که عقب نمونم ان شاء الله ممنون میشم این لطف رو کنید 🙏🙏🙏🙏 راستش و خیلیییییی دختر غمگینی شدم، الان فهمیدم چرا من دوره هامو تو ددفتر چک میکردم بعضی جاها نمیدونستم چرااا خوب نرفتم جلو خیلی جاها چرا یدفعه بهم میریختمم… علت همین بوده… جواب هزار ویک سوالم گرفتم. الهی عاقبت بخیر بشید. 🙏🙏🙏🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤞🏻

    پاسخ
  570. rez گفته:

    فک کنم باید کاری کنی ک دلمون ب حال خودمون بسوزه.
    انگتر داریم تموم بدرفتار های دیگران ب خودمون رو بازم ب خودمون وارد میکنیم چرا.

    پاسخ
  571. 🤞Maryam گفته:

    به نظرم داداش باید این چیزایی که شما گفتین الان اون شخص باید کتاب عزت نفس رو بخره مطمئنم خیلی بهش کمک میکنه چون بدتر از من که نبود الان من خیلی تغییر کردم منی که هر اتفاق بدی برا یکی میفتاد ربطش میدادم به خودم میگفتم آره من تقصیر منه بخاطر وجود منه که اتفاق بد میوفته خیلی مسخره بود الان دارم به این حرفام میخندم ولی الهییی شکر خیلی خوب شدم حتی میتونم بگم عزت نفسمو که درست کردم و الان دارم روش کار میکنم گناهو در شان خودم نمیبینم مثلا از کارای بی ارزش دوری میکنم میگم اینکار در شان من نیست اصلا یه چیزیم که هست من وقتی با یکی کار داشتم هی میگفتم ببخشید..ببخشید مزاحم شدم الان دیگه اینو نمیگم واقعا کتاب بهترین نسخه خودت باش عالیه هرچقدرم بخونیش کمه

    پاسخ
    • لیلی🤞🏻 گفته:

      سلام عزیزم من روی عزت نفسم خیلی کار کردم… اما به یهویی بهم ریختن هااات توجه کن یهو بهم میریزی یدفعه دوره ات خوب پیش نمیره یا خیلی اتفاقاتی که میگی چرا رخ نمیده ولی صبر میکنم و فلان دلیلش بغض گنهانه عریزززززم.

      پاسخ
  572. ✒.Y.🤞 گفته:

    سلام.
    فصل مقدمه رو خوندم
    منم دو دل بودم چون میگفتم بغضی احتمالا ندارم ولی با توضیحاتت بغض های ریز و درشتی رو پیدا کردم و حالم بد شد با یاد آوریشون این نشون میده توی ناخود آگاه آدم هست هنوز در حالی که شاید مسخره کنی بگی اینا که دیگه چیزی نیست اصلا من نه ذهنم مشغوله سر این بغض ها و نه حالمو بد میکنه دیگه و تموم شده ولی خب اون لحظه انگار توی ناخود آگاه آدم هنوز بغضش هست برای همینه که با مرورشون دوباره حالم بد شد…هر چند خیلی هاشون یادم نمیاد و از زبون کسی که اذیتم کرد شنیدم…
    خلاصه منتظر راهکار های کاربردیت هستیم داداش

    پاسخ
    • پسر جنگجو گفته:

      سلام داداش یونس
      خوبی
      اتفاقا منم همینجور شدم
      میگم قبلا بوده
      چیزی نبوده که
      ولی وقتی پیام بچه ها رو خوندم و فکر قبلنا رو کردم
      اشکم در اومد
      واقعا یچیزی تو وجودمونه که…..😓😪

      نمیدونم اخر این کتاب چی میخواد بشه

      ولی دوستدارم تهش هممون خالی بشیم از درون

      پاسخ
  573. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    ,یه چیزی رو هی میخوام بپرسم ولی خجالت می‌کشیدم 😑
    با یادآوری دردها من یه سوالی همش داره ذهنم رو میخوره که اصلا چرا باید ببخشم ؟! اصلا چه جوری میتونم ببخشم؟! خب چرا کسی که بهم بدی کرده نباید جواب کارش رو بده ؟!
    نمیدونم چرا اما احساس میکنم اگه جواب بده برام لذت بخش تره تا وقتی ببخشم

    پاسخ
    • عاشق رسول الله گفته:

      اگه ببخشی اون تاوان پس نمیده؟
      مطمئنا پس میده
      هیچ ظلمی بی تقاص نمیمونه
      فرقش اینه ببخشی خودت راحت میشی و اون تقاص میبینه و نبخشی خودتم در کنار اون اذیت میشی ….

      پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      منم همین فکر رو میکنم.
      انگار بخشش رو انفعال و ضعف می بینم.
      انگار اینکه یه کسی هی میزنه تو سرت و تو میبخشیش. احساس حقارت بهم میده و اینکه چون زورم نمیرسه میبخشمش.
      زیاد تحقیر شدم، بخشیش از خانواده و مخصوصا فامیل ها یا چیزهای دیگه.

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام ،
      من انگیزه م برای بخشش اینه که بعدا خودم همونا رو سر کسی در نیارم و خودم تبدیل نشم به آدم بده ی داستان زندگی ی نفر دیگه ، این انگیزه خیلی کمکم کرد ،
      الان بهونه میارم میگم مادرم اذیتم کرد منم حقمه اذیتش کنم، یا میگم داداشم حقمو خورد پس درسته منم حقشو بخورم یا داداشم کتکم زد پس منم حقمه تلخ باشم باهاش، ولی انگار وقتی اینجوری بگم کلا عادت میکنم به بدی کردن به بقیه و از همه دنیا طلبکار میشم، مثلا بعدا که ازدواج کردم هم همسر بد و مادر بدی خواهم بود ، پس برای درست کردن بقیه زندگیم تصمیم به بخشش و تغییر میگیرم، خدا هم همینو میخواد ازم دیگه که ی جوری باشم که زندگیم بهتر از دیروز باشه یعنی با این کارم پیش خدا هم عزیز تر میشم، دین کلا ی روش برای درست زندگی کردنه،
      من خودم دیروز بود فک کنم که همچین پیامی گذاشتم تو سایت که ی ذره بدی کردن به اون طرف ک بدی بهم کرده حقمه ، ولی وقتی رنجهامو مینوشتم نتیجه گرفتم که من نمیخوام همون بلا ها رو دوباره سر کسی بیارم و تنها کاری ک میتونم بکنم برای این موضوع و متوقف کردن این زنجیره ،همینه ک این دوره رو ادامه بدم و در نهایت ببخشم و بجای انتقام و تلافی، از اون رفتارای بد، خوب بودن رو یاد بگیرم
      و اون تمرین نوشتنی ک داداش گفت رو حتما انجام بده بعد اون قلبت نرم میشه انگاری، موفق باشی التماس دعا🌼🧡

      پاسخ
  574. مهدی از شهر امام رئوف گفته:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام به اونایی که میخوان بغض ها و ناراحتی هاشون رو نابود و پاک کنن – بغض ها و کینه ها و ناراحتی ها قطعاً نوعی آلودگی و رنج و درد و دروغند – در مجموع ، بارهای سنگینی از آلودگی ها و کثافت ها در وجود خیلی از انسان ها ذخیره شده ، شیاطین در این آلودگی ها می‌دمند و از این بستر قصد دارند شخص رو ناامیدتر و ناراحت تر کنند و انگیزه رو بگیرند ولی ما تیمی هستیم که باید با امید به خدای مهربون و کمک به همدیگه و با انگیزه ، فریب شیاطین رو نخوریم ، ما با کمک خدا باید شیاطین رو ناامید کنیم و نابودشون کنیم ، پس با انگیزه و امید به مهربانی خدا میشکافیم میریم جلو – تلاش فراوان و استقامت و ارتباط با نور الله ، در این مسیر نقش بسیار کلیدی و ارزشمندی داره – اگر به خدای مهربان و ناز امید داشته باشیم ، قطعاً و حتماً خدا ، این کثافات و آلودگی های ذخیره شده در وجودمون رو نابود و پاک میکنه و اگه این آلودگی ها پاک بشه به آرامش و امنیت و خوشی میرسیم به به – بهتره برای اونی که برای ما از خدا پاکی میخواد هم دعا کنیم – دعای حضرت نورالله صاحب الزمان برای یارانش حتماً در پیشگاه خدا پذیرفته ست پس برای حضرت نورالله صاحب الزمان دعا کنیم که اگه ظهور کنن زندگی مون گلستان و فوق العاده میشه به به

    پاسخ
  575. پناهنده گفته:

    سلام داداش بعد از اینکه تمرینات رو تو بین الطلوعین انجام دادم حالم یکم بهتر شده. فکر نمیکردم بغض پنهان داشته باشم . همش میگفتم فراموش کردم ولی ته وجودم مونده بود . ممنون بابت کتاب متفاوت و کاربردی
    اینم تمرین فصل ۱ همش تو یه عکس جا نشد . دو صفحه اولشه
    https://s8.uupload.ir/files/۲۰۲۳۰۸۰۳_۰۹۳۴۰۶_dofw.jpg

    پاسخ
  576. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش تمرین فصل مقدمه
    بغض پنهان اینکه ای کاش یه برادر بزرگتر از خودم داشتم
    بغض پنهان وقتی یکم محبت میخواستم از طرف پدرم
    بغض پنهان اینکه پدرم بغلم کنه
    بغض پنهان اینکه رابطه پدر دختری داشتم
    بغض پنهان وقتی همیشه تو خونه مامان بابام دعوا میکردن باهم
    بغص پنهان با حسرت ببینم دوستام مسافرت میرن و من خونه ای
    بغض پنهان وقتی بابات ماشین نداره و بابای دوستام ماشین دارن
    بغض پنهان وقتی تو مدرسه تو میز بغل دستی نداشتم
    بغض پنهان اینکه فن بیان ندارم و نداشتم
    بغض پنهان اینکه نمیتونم تو یه جمعی حرف بزنم
    بغض پنهان وقتی اعتماد به نفس ندارم
    بغض پنهان وقتی مادرم مریض باشه و به خاطر مریضیش کتکم بزنه
    بغض پنهان اینکه تو مدرسه زنگ تفریح همیشه تنها بودم
    بغض پنهان اینکه تو بچگی خیلی شلوغ بودم همه عاصی بودن از دستم
    بغض پنهان اینکه رفیقام گرم رفیق صمیمیای خودشونن
    بغض پنهان وقتی تو مدرسه یه سری چیزارو فهمیدم درباره س.ک.س
    بغض پنهان با یه پسری چت میکردم بهم درباره خ.ا گفت یک سال درگیر بودم
    بغض پنهان وقتی هر بار لغزیدم و شکست خوردم
    بغض پنهان وقتی ریاضی بلد نبودم پای تخته رفتم جلوی همکلاسیام معلم ازم فیلم گرفت که بلدم نبودم خجالت کشیدم
    بغض پنهان وقتی نمیتونم از خودم دفاع کنم
    بغض پنهان از همسایمون وقتی اذیتمون میکنن
    بغض پنهان از خواهرم وقتی جواب سربالا میده
    بغض پنهان وقتی قدرت تصمیم گیری برا خودت نداری
    بغض پنهان روزایی که تو لجن خودارضایی بودم
    بغض پنهان وقتی فیلم پورن میدیدم
    بغض پنهان اینکه تو دبیرستان چون با بقیه فرق داشتم از نظر اعتقادی همیشه تنها بودم
    بغض پنهان اینکه اصلا درکم نمیکردن حرفامو باور نمیکردن
    بغض پنهان اینکه بچه بودم یه بار تنبیه شدم مامانم نزاشت برم بیرون با بچه ها بازی کنم
    بغض پنهان وقتی بچه بودم سر درد میگرفتم مامان بابام بردنم بیمارستان بستری شدم دکترا از نخاعم اب گرفتن هنوزم که هنوزه دردش باهامون موقع عطسه کردن یا بعضی مواقع میگیره
    بغض پنهان وقتی پدرای دوستام موقع برگشت از مدرسه میومدن دنبالشون
    بغض پنهان اینکه مادرم همیشه بچه های موفق و میزد تو سرم
    بغض پنهان وقتی ببینی بابای دوستت با ماشین اومده دنبالش و من پیاده میرم

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      من که خیلی درد کشیدم با این چیزایی که نوشتین.
      باریکلا که تا اینجا اومدین.
      خیلی سخته واقعا.
      تحمل این همه چیزی که نوشتین طی این سال ها درد ناکه.
      هر آدمی یه ماجرایی داره که آدم نمیدونه.
      واقعا عجیبه.
      ایول بازم. ایول واقعا.
      در پناه خدا باشید و حضرت حجت (عج)

      پاسخ
  577. نرجس گفته:

    سلام داداش رضا منظورتون از جمله”من کاملا آماده ام قلبم رواز نور ورحمت خدا سرشار کنم ” یعنی هر بغض یا ناراحتی داشتیم این جمله رو بنویسیم درسته

    پاسخ
  578. Omidreza_007 گفته:

    داداش رضا…
    میدونی وقتی ک گفتین تکالیف و اینا انجام بدین یهو دلم لرزید!
    راستش اصلا نمیخام اون مصیبتارو ب خودمم یاد اوری کنم!
    من چن وقت پیش از خونه با ی چمدون زدم بیرون بزور راضیم کردم از ی شهر دیگه برگردم!
    زندگی من همینقدر خاطره بد داره!

    پاسخ
  579. نرگس گفته:

    سلام داداش
    من به قضاوتهای دیگران ذره ای ارزش قائل نییتم
    ولی احساس میکنم خیلی حواس پرت وخنگم وازاین بابت احساس گناه میکنم چون همیشه باعث ناراحتی خودم وخونوادم میشم وهمیشه بهم سرکوب میزنن
    چکار کنم به نظرتون واقعا به جایی رسیدم که دیگه دارم ازخودم خسته میشم

    پاسخ
  580. دلداده گفته:

    دیروز بغض های پنهانمو نوشتم تو دفترم ولی میخوام کاملا پاکسازی بشه اینبار اینجا مینویسم که بغض دارم
    ازکتک هایی که مامان یا بابام زدنم از تمسخری که دیگران کردنم از تحقیر شدن توی جمع از دعوا شدن توی جمع از اینکه همیشه تو خونمون سرو صدا بود همیشه دعوا از اینکه از جدا شدن پدر و مادرم میترسیدم از اینکه داداشم همیشه اذیتم میکرد از اینکه فرق میزاشتن از اینکه دندونام ناجور بود ومسخرم میکردن تو مدرسه همیشه معلممون طرف بچه زرنگا بود وتحویلشون میگرفت اینکه بابام پول نداشت اینکه قول میداد و عمل نمی کرد اینکه بزور نامانم میگفت نماز بخون [قبلاً] اینکه میگفتن اگر فلا قدر قران و حفظ کردی برات جایزه میخریم از فوحشایی که خوردم از اینکه خیلی جاها ائیمه جوابمو ندادن از اینکه چرا باید تو این سن جوونی بیماری… داشته باشم ایینکه خواهر ندارم اینکه داداشم انقدر اذیتم میکنه اینکه هیچکس نگفت دوستم داره و…. از اینکه الاااان نامانم همش تیکه میندازه بهم میگه فقط بلدی دولا راست شی(نماز) یا اینکه مث املا لباس میمووشی یا اینکه چون چاقم و من فقط سکووت میکنم در جوابش..

    پاسخ
    • نرجس گفته:

      سلام من ی آدمی هستم که کم گریه میکنم ی جوری بزرگ شدم که خیلی تو خودم می‌ریختم دردمو برا اولین بار امروز که داداش رضا گفت با خدا حرف بزن قبلش میگفتم که چی بشه حرف بزنم ولی وقتی حرف زدم گریم گرفت از ناتوانی خودم در زمان کودکی نوجوانی چقد زجر کشیدم چقد شبا تنهایی گریه کردم اینهاهمه شدن بغض درونم که فکر کردن بهشونم الان منو گریه میندازه از مسخره کردن بقیه از ازدواج زورکی تو سن ۱۶ سالگی از کتک زدن داداشم که قبول کنم از همه دعوا تو دوران نامزدی از حرفا های خواستگارم که پسر عموم میشه نمیتونم ببخشمش حتی الان که شوهرمو بدبین کرد به من که الانم بدبینه بعد ۷ سال ه. از کم روییم از ماه عسل که رفتم امام رضا ولی هیچ حسی نداشتم که همش دعوا بود همش زجر گریه بغض الانم کسی بخواد از عقد م بگه حالم بد میشه چون حتی فکر کردن بهشم سخته برام چه برسه به خاطره
      به اینکه شوهرم دروغ بهم گفت اعتیاد داشت
      قبل بیاد خواستگاریم وچقدر روی اعتیادش من کتک زد با اینکه باردار بودم تو شهر غریب هیچکس رو نداشتم که حمایتم کنه بنظر خودم برا همین بودکه به خدا به اهل بیت ع وصل شدم چون تنها بودم از اینکه نزاشتن ادامه درسم رو بخونم از اینکه شوهرم نگذاشت پیش کسی برم حتی خونه بابام که میرفتم همش دعوا بود از اینکه تو سن ۱۸ سالگی مادر شدم وهمه چقد سرکوفت بهم زدن از خانواده تا اطرافیان چقد با گریه به بچم شیر دادم چقد دخترمو خودم زجر دادم بخاطر بقیه که ناراحتم میکردن همش میگفتم من شانس ندارم ولی بازم الان خداروشکر میکنم چون اینا همه برا این بود که منو به خدا برسونه که بگه دیدی هیچکس دوست نداره فقط منم که دوست دارم الحمدالله

      پاسخ
  581. رهگذر گفته:

    داداش یه چیزی میگم
    داداش چرا نمیتونم تصمیم بگیرم….
    داداش من مدت زیادی مشاور داشتم بیش از ۵ ۶ سال
    بعد الان اگه بخوام برم سمت یکی دیگه
    نه میتونم نع دلم راضی میشه
    همش احساس میکنم نمک نشناسم حس خیانت بهم دست میده
    آخه این مشاور برا من هم پدر بود هم مادر و حتی بیشتر از اون
    اما تو درسی خیلی نتونستم نتیجه بگیرم
    الان احساس میکنم وابسته شدم…
    حس زندان بهم دست داده…
    حالا اگه سمت اون مشاوری که میخوام برم
    یکی باشه که قبلا باهاشون مشکل داشته
    من نمک نشناسم 😞😞
    داداش قبول خیلی بهم خوبی کرده جاهای کسایی مهم زندگیم که نبودم رو گرفته و برام مادری کرد پدری کرد
    ولی من احساس میکنم انقدر وابسته شدم که حتی نمیتونم درس بخونم
    میشه کمکم کنید

    پاسخ
    • Omidreza_007 گفته:

      یچیز بهت بگم؟
      ببین رهگذر اگر کنکوری ای!
      دلیل خراب مردن من مشاور بود
      از نظر من ک کلا مشاور سمه!ولی برای دی ماه ب بعد میتونه مفید باشه فقط.
      پس ت ام نرو مشاور جدید بگیر
      با همون قبلی تا کن.
      اون قبلی مشخصه خیلی میشناستت!
      میتونه حتما بیشتر کمکت کنه!

      پاسخ
      • رهگذر گفته:

        از این جهت موافقم
        تا بیام به یه مشاور دیگه با اخلاق جدید عادت کنم هیچی
        کنکور میره رو هوا
        ولی از این جهت که وابسته شدم چیکار کنم؟؟

        پاسخ
    • پناهنده گفته:

      سلام رهگذر
      هیچوقت وابسته نشو . وابستگی تو بخاطر خیالاتی هست ‌که ساختی . رهاش کن . مشاور آخرین کسیه که تو باید بهش علاقه داشته باشی . ربطی هم نداره جنس مخالف باشه یا نه. لطفا منطقی باش . چند سال بعد دیگه حتی یادت نمیاد مشاورت کی بوده . پدر مادری کردن و بسپر دست خدا نه دست آدمها . لطفا بیا بیرون از فکرات . وابسته که بشی با آینده ت بازی می کنی و دوباره نتیجه نمیبینی . رهاش کن

      پاسخ
  582. رهگذر گفته:

    😞😞😞 وقتی پیاماتون رو میبینم فقطط این جمله تو ذهنم میاد. که ماها چقدر آسیب دیدیم….
    نه من نه شما…تنها نیستی بیا ببین چند نفر حتی شرایط از منو تو بدتر رو تجربه کردن ….
    بخاطر این همه سختی ای که کشیدیم هممون از خدا میخوام به هممون آرامش بده که حال دلمون خوب بشه🥺🥺😔
    الهی آمین💔

    پاسخ
    • ami گفته:

      سلام داداش رضا میخواستم بپرسم واسه کسی که تازه میخواد بیاد سمت دین و خیلی شک و شبهات داره از چه سخنرانی یا کتابی استفاده کنه اگر میشه خودت جواب سوالمو بده یا اگه کس دیگه ای میتونه نظر بده بهم کمک کنه تو این زمینه

      پاسخ
    • وَالْعَصــرღ گفته:

      دقیقاااااا
      واقعا فکر میکردم خیلی درد دارم
      ولی نظرات رو که خوندن دیدم اولا همه درد دارن
      و بعدشم از بد بدترم هست
      همه باید خداروشکر کنیم
      میتونستیم از اینی که هست زخمی تر بشیم
      خدایا صد هزاران مرتبه تورا شکر

      پاسخ
  583. شبنم گفته:

    داداش؟خیلی خوشحال بودم که اینجوری فراموش کردم یعنی حتی دیگ اذیت نمیشدم چون خیلی برام مرور میشد فقط شاید چند سال یه بار یادم میومد اونم تو سنهای کم، ولی بعدش دیگ اصلا برام اهمیتی نداشت تا الان .

    پاسخ
  584. شبنم گفته:

    داداش یه چیز جالب بگم؟؟؟؟؟؟؟
    من بغض داشتم ولی یه دفه اومدم با یه چیز اشتباه اونو فراموشش کردم خیلی خوب بود بود که فراموش شد ولی جایگزینش اشتباه بود پس تا الانم فراموش نشده بود فقط یه جورایی ماست مالی شده بود ،واقعا چه کتاب خوبی رو نوشتید !من تا الان به اون بغض که حتی غمش هم هنوز حس نمیکنم ولی اون موقع خیلی حس میکردم فکر میکردم خب دیگ اهمیتی نداره چون یه جورایی برام حل شده بود و زیاد مهم نبود دیگ ،ولی آره احتمالا چون یه جورایی اون غم رو ریشه ای حل نکرده و ازش فرار کرده بودم کلا از اون قضیه ،رفته بود ناخودآگاهم

    پاسخ
  585. زهرا گفته:

    سلام
    دوره بعض پنهان خلیی عالی هستش
    فقط مونده تمرین ها رو انجام بدیم و بفرستیم
    لطفاً اگر میشه آیدیتون رو توی کانال ایتا بزارید که ما بتوانیم عکس و فیلم ها بفرستیم

    پاسخ
  586. زهرا گفته:

    سلام ممنونم از دوره‌ی بغض پنهان
    فصل اول خلیی عالی بود و فقط مونده تمرین رو انجام بدم
    اگر میشه لطفاً آیدی ایتا رو توی کانال بزاید که با بتوانیم عکس تمرین ها رو براتون بفرستم

    پاسخ
  587. Ss گفته:

    سلام داداش خوبی؟
    داداش روزای پاکی من دو ماه دیگه به یک سال می‌رسید! اما امشب توبه شکستم! بعد از این همه وقت…
    فکر میکردم دیگه قوی شدم در برابر شهوت… ولی شکستم دوباره!
    داداش چیکار کنم؟! دارم دیوونه میشم! حتی رو ندارم با خدا مستقیم حرف بزنم… پیشنهادت چیه؟💔💔💔

    پاسخ
    • داداش رضا گفته:

      سلام.
      شاید بغض پنهان داری…
      شاید بگی ربطی نداره…
      ولی روانشناسی خیلی پیچ تو پیچه…
      شاید دلیل کارای زشت امروزت…بغضی هستش که الان ۱۵ ساله داری با خودت حمل میکنی.

      پاسخ
  588. گفته:

    سلام داداش رضا
    من تمرین فصل اولو انجام دادم ناقابل ۱۲۸تا شد البته هنوزم جا داشت بنویسم😂
    ناموسا یه مدت بود کلا تو فاز شاد بودم همش از غم فراری بودم تقریبا فراموش کردم امشب انگار لودر از روم رد شد بس که بغضام رخت بیرون داداش فقط کم گریم اومد انگار دیگه از درد بی حسم دلم میخواد زار بزنم اما مجبورم مثل رسم همیشگی این خونه خفه خون بگیرم
    بغض ۱۲۹ ام اینه که خفه خون گرفتمو گریهامو همیشه با گاززدن بالشت فروخوردم….

    پاسخ
    • داداش رضا گفته:

      سلام.
      هیچ اشکالی نداره.
      یکی از بچه ها همین الان پیام داد و گفت ۵۰۰ تا نوشته.
      هیچ عیبی نداره.
      خیلی خوبه اتفاقا.
      یکی از بچه ها بغضش این بود که چرا مردم سوییس اینجوری ان ولی مردم ما یه جور دیگن…یا می‌گفت چرا باید دو قلو به دنیا بیام … یا چرا نباید داداش داشته باشم…یا ..
      رنجش هر کسی فرق داره.
      اینارو بنویسید همه رو.
      چون تا درست نشه درونتون شناسایی نمیشه.
      اگه بتونیم خوب پاکسازی کنیم بعدش پروانه ها و گل ها و چیزای خوشگل جرعت میکنن بیان سمتمون…
      یه خاطره بگم…من بچه که بودم بابام سر یه قضیه ای قاطی کرد و با کمر بند دنبالم کرد.من از خونه فرار کردم بیرون ولی بابام پشت سرم اومد و جلو دوستام که رو پله نشسته بودن منو مورد رحمت قرار داد خخخ..بابام خیلی منو با کمربند میزد بچه بودم.اینم بغض پنهان من! راستی اینجا کی باباش کمر بند میزدش ؟

      پاسخ
      • ریحانه گفته:

        سلام داداش ما وقتی بچه بودیم بابام خیلی عصبی بود مامانم رو جلو هممون میزد ولی داداشام گریه میکردن وداد میزدن ولی من خیلی درونگرا بودم همیشه مخفیانه گریه میگردم جیغ میکشیدم زار میزدم یه بار که داشت مامانم رو میزد خیی وحشتناک دعوا کرده بودن( اون موقع ها من کلاس دوم سوم بودم ۲تا داداش کوچیک دارم یه داداش بزگتر از خودم ۲ سال ازم بزرگتره الان ۱۶ سالمه)همه داداشام داشتن گریه میکردن میگفتن نزن ولی من از درون داشتم نابود میشدم ولی بروز نمیدادم خیلی از بابام میترسیدم الانم اثراتش هست …
        بابام الان خیلی مهربون شده زمین تا اسمون با قبلش فرق کرده انقدر ماها رو تحویل میگیره … ولی من اصلا نمیتونم مثل اون مهربون بشم باهاش و من الان انقدر ازش خجالت میکشم که حتی سلامم نمیتونم بهش بکنم چه برسه به اینکه بهش محبت کنم من اصلا حرف نمیزنم دوستش دارما خیلی ام زجر میشکم که چرا نمیتونم باهاش گرم بگیرم بابامم خیلی ناراحته از اینکه من انقدر ساکتم وقتی باهاش حرف میزنم صدام از ته چاه میاد بیرون من بچه بودم به شدت زود رنج بودم تو خونه اگه کسی به من میگفت تو یه جوری بهم میرختم که صدای جیغ تو کل محل میپیچید ولی بیرون انقدر مظلوم میشم اصلا نمیتونم از حقم دفاع کنم یکی یه چی بهم میگه لال میشم ولی تو خونه پرخاشگرم الان تو بیرون وقتی خونوادم نیست راحت تر میتونم حرف بزنم ولی تو خونه به قدری ساکتم ادم فکر میکنه من لالم وقتیم باهام حرف میزنن یا اصلا انقدر اروم جواب میدم که کسی نمیشنوه یا داد میزنمو با پرخاشگری جواب میدم
        الان اصلا مهارت ارتباطی ندارم بلد نیستم چطوری برخورد کنم برا همین وقتی یکی ناراحتم میکنه به جاش سریع دعوا میگیرم و گریم درمیاد
        الان دیگه دوست ندارم مامان بابام بهم محبت کنن چون زجر میکشم وقتی که نمیتونم جواب محبتاشون رو بدم دوست دارم مثل قبلنا باشن
        مامانم بلد نیست بهمون محبت کنن ولی بابام برعکس گذشتش شده به شدت مهربون
        بچه که بودم داداش بزگمم خیلی اذیتم میکرد زود (رنج رنج بودم و حساس)
        داداشم سر چیزای الکی باهام دعوا میگرفت مسخرم میکرد کتکم میزد اصلا یه وضعی بعد منکه گریه میکردم مامانم منرو به باد کتک میگرفت مامنمم خیلی عصبی بود کلا اعصاب مصاب نداشتن هیچ کدوم
        داداشم که منو اذیت میکرد بابام با کمربنو و هرچی که گیرش میود داداشم رو میزد
        هروز صدای گریه های من از میومد بیرون
        الان که فکر میکنم میگم من چقدر لوس بودم
        همه رو فراموش کرده بودم و گفتم بخشیدم ولی شما بحث بغض پنهان رو باز کردین و دیدم خیلی از کمرویی ها و پرخاشگری های الانم به خاطر بچه گیامه

        پاسخ
      • ریحانه گفته:

        الانم مامانم با بابام خیلی بد شده ولی بابام خوب شده
        مامانم هر چی که میشه کارای گذشته بابام رو یاد اوری میکنه به خاطر همین باز خیلی دعوا پیش میاد و بیشتر مواقع هم بابام سکوت میکنه

        پاسخ
  589. fateme_______2002 گفته:

    سلام داداش واقعا مرسی که گفتین بغضامونوبگردیم لیست کنیم بعد این همه سال تازه میفهمم دارم با خودم چیکار میکنم چه بلایی دارم سر خودم میاره اجرتون با حضرت زهرا ❤️❤️❤️

    پاسخ
  590. یا زهرا🌹🍀 گفته:

    سلام داداش رضا شبتون بخیر.
    ممنونم داداش بابت این دوره
    تمام تمرینات رو انجام دادم
    من تو مسافرتم دفترم پیشم نیست دفترچه کوچکم هست
    تعداد صفحات زیاده وقتی عکس رو میفرستم میگه دیدگاه شما طولانی هست .داداش من از عکس فرستادن تو سایت وایمیل فرستادن بلد نیستم الان یه کم از پسرم پرسیده بودم اونم نشد بفرستم ولی خیالتون راحت انجام دادم.اجرتون با خدا باشه…

    پاسخ
  591. ❤️🥇پسرجنگجو | هدایت شده‌ی امام حسین💪💙 گفته:

    سلام داداش
    خوبی
    داداش مرسی بخاطر کتابت

    داداش شبکه ۲ ساعت ۹ و نیم این حدودا برنامه از سرگذشت قلیچ نشون میده
    خیلیییییی قشنگه
    مخصوصا قسمت حاج اقا بی ازار
    نامردی بود نگم

    البته شایدم خودت بدونی
    ولی اگه ندیدی حتما ببین
    💙💙💙❤️❤️❤️🌷🌷🌷🖤🖤🖤🙂🎖🏅👑

    پاسخ
  592. محمد گفته:

    سلام بچها ، من تازه از کنکور فارغ شدم و میخواهم دینامو از بیس و پایهش درست بریزم و بیام بالا ، مسیر اینکار چیه و چستر باید بکنم؟

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      به نظرم به سایت ایکس شبهه یه سری بزن.
      حس میکنم خوب باشه.
      خودت نگاه کن ببین حال میکنی با بیان طرف یا نه.
      صرفا پیشنهاد من بود اینا. تصمیم با خودته داداش.
      اگه کمکت کرد مارو دعا کن 🤝

      پاسخ
  593. یا‌زینب‌مدد♥️ گفته:

    راستی داداش باتوجه به روایات معتبر چشم زخم وجود داره و برای از بین بردنش سوره فلق و ناس رو زیاد بخونید تا از نظر مردم حسود در امان باشید
    التماس دعا

    پاسخ
  594. یا‌زینب‌مدد♥️ گفته:

    سلام رفقا
    خیلی ازتون التماس دعا دارم واقعا. تو نمازشبتون خیلییی دعام کنید که نشونه ای ببینم…
    دوست دارم نتیجه دعاهای شما رو تو زندگیم ببینم🥲😍
    منم که رفتم گلزارشهدا و روضه و زیارت همتونو یاد میکنم
    فراموشم نکنید تو دعاها و نمازشبتون

    پاسخ
  595. فاطمه گفته:

    الان رو چیکار کنم که مادرم مجبور کرده ۳۰ سال برم معلم شم… شغلی که ازش متنفرم چون مدرسه خیلی بهم استرس وارد کرد و نور درونمو ، معصومیت امو ازم گرفت
    یا اینکه نمی گذاره ازدواج کنم
    یا اینکه نمی گذاره با کسی که میخوام ازدواج کنم
    یا اینکه همش ربا میارن تو خونه و سر وام داد و بیداد میکنن و جهزیه مضخرف منو با پول مخلوط به ربا و مدل هایی که خوشم نمیاد میرن می خرن…
    یا اینکه میخوام شهید شم اما نمی گذارن
    با اون اجنه ای که تو مخم تله پاتی میکنن و یه لحظه آرامش ندارم

    پاسخ
  596. Tnha گفته:

    من خیلی گریه کردم
    بخاطر اینکه هیچوقت هیچکس دوستم نداشت
    همه دلشون می‌سوخت برام
    از دست بابام خیلی دلم شکسته من با چوب میزد تو گوشم میزد عصبی بود و هست
    از فامیل پدری که مسخرم میکردن
    از بچه های مدرسه که بهم می‌خندیدند
    از معلم و مشاوری که آزارم دادند
    از جنس مخالفی که احساسم گرفت
    از اتفاقاتی که من یه آدم دروغگو بی عزت نفس بازنده کردن
    من خیلییییییییییییییییییییییییییییی ضربه خوردم داداش
    ولی حتی یه قطره اشکم نمیتونم بریزم
    همش حس میکنم هیچ پسری من دوست نداره هیچکس دلش نمیخواد خانوم خونش باشم همش تو ذهنم میگم خفه شو اون پسری که تو مدنظرت به آدمی مثل تو نگاهم نمیکنه چون خوشگل نیستی پولدار نیستی تحصیلکرده نیستی و…
    از همه بدم میاد از بودن تو جمع میترسم همش حس میکنم کمم پر از مشکلم
    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      سلام عزیزم چقدر ناراحت میشم وقتی میبینم چقدر دخترای این سایت مثل خود من کتک خوردن واقعا الان میبینم چقدر از ماها درد پنهانی داشتیم ته قلبمون عزیزم نامید نباش تو خیلی کافی هستی آدل عاشق خودت شو ی روزی هم اونی ک بایر جذبت میشه آنقدرم خودتو کوچیک نبین تو چ نیازی داری ی پسر دوست داشته باشه تو همین الانشم خیلی دوست داشتنی هستی گلم

      پاسخ
  597. وَالْعَصــرღ گفته:

    سلام داداش
    نمیتونم بخونم حرفاتونو
    خیلی حق میگی ،همش درست و حساب شده است
    ولی به نظرم خوندن این کتاب خیلیییییییییی انرژی میخواد
    شاید دپرس بشم بخونم
    من تازه بعد از چند وقت دارم خودمو بلند میکنم
    قبلا سنگامو واکندم با خودم
    البته نه اونجور و تخصصی نه
    مثلا یه بغضی که هنوز همراهمه اینه که دلم میخواد موفقیت هایی کسب کنم که همون نفرا ببیننش
    من اصلااااااا آدمی نیستم که بخوام فخر بفروشم توی واقعیت هم که اتفاق بیوفته و بخوام از موفقیتام بگم
    پنهونشون میکنم که فخر فروشی نباشه
    یعنی تا این حد
    ولی توی خیالاتم
    همیشه دوست دارم موفقیت هایی که بدست میارم رو اونا ببینن تا متوجه بشن که منم تونستم ،با اینکه اونا اون چیزی که حقم بود رو بهم ندادن
    ولی خدا برام جبران کرد
    دوست دارم اینجوری بشه
    ولی من واقعا چنین آدمی نیستم
    خیلی مبحث سنگینیه
    خدا توان بهتون بده داداش ان شاء الله
    ممنونتونم

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      دقیقا.
      برا منم خیلی سخته.
      انگار کامیون بهم زده و اون بغض های درونم مثل از ظرفشون ریختن ییرون و مثل اسید آدمو میسوزونن. چند روزیه بهم ریخته ام.
      برا منم پیش اومده.
      خیلی دوست دارم بنویسم ولی نمیدونم چه فایده ای برام داره. انگار این جا دیگه سد من شده. سدی که خودم حاضر نیستم ازش بگذرم.

      پاسخ
  598. محسن 2341 گفته:

    سلام

    بچه ها من جمعه یه ازمون مهم دارم

    ازتون میخوام هر کسی این پیاممو دید واسه موفقیتم یه دونه صلوات بفرسته…دم همتون گرم

    پاسخ
  599. fateme گفته:

    من یکساله دارم روان درمانی میرم خیلی تاثیر داشت میتونم بگم هشتاد درصد بهتر شدم(کودک ازاری جنسی)
    ولی هنوز اون بغض به طور کامل از بین نرفته و من هنوز خشم دارم اینکه میگید بنویسم من حتی دربارشون تو اتاق درمان حرف هم زدم
    ولی همچی درست نشد البته خود اون خاطرات دیگ اذیتم نمیکنه ولی هنوز به خانوادمم خشم دارم چون اونا رو مقصر میدونم درحالی که نمیتونم بهشون هیچی بگم
    برا تین چکار کنم؟

    پاسخ
  600. خواهر نرگس گفته:

    داداش یه جوری حرف میزنید و مثال که آدم بخواد یا نه میره به دنیای گذشته اش و لحظه هایی که این اتفاقات براش افتاده و بغض داشته…خیلی از ما اینو فراموش کرده بودیم که این بغض ها یادمون نرفته…درسته یه روزی دست روی قرآن گذاشتیم و گفتیم همه رو بخشیدیم و این حس بهمون منتقل شد که انگار سبک شدیم ولی وقتی حرف های شمارو خوندیم به شخصه خودم هم گریه کردیم و هم یاد اون لحظه ها افتادیم…واقعا این حقیقت داره که خودمون اصلا متوجه نشدیم یه سری رفتار های امروز مون بخاطر همون بغض ها هست که ما فکر میکردیم تموم شده و پاک شدن…حتی این روز ها هم برامون اتفاق میوفته و ما حالا شاید ازشون رد بشیم.. امروز یکی از همین بغض ها برام اتفاق افتاد و وقتی فکر کردم دیدم شاید برام اهمیت نداره ولی توی ذهنم میمونه…چون ما این هارو راحت تونستیم به یاد بیاریم و این یعنی این گذشته رو فراموش نکردیم…
    داداش واقعا ازتون ممنونم درباره مواردی صحبت میکنید که هم نیار دارین و هم یه جورایی اهمیت ندادیم بهش

    پاسخ
  601. درآغوش خدا🤞🏻 گفته:

    سلام داداش نمیدونم این بغض پنهان به حساب میاد یا نه
    ولی جزو رنج مقدس منه
    من توی دوران راهنمایی از سمت دوستام خیلی مسخره میشدم؛ از قَدَّم ایراد میگرفتن و بهم میخندیدن
    با اینکه بخشیدمشون ولی اثراتش هنوز که هنوزه باهامه و وقتی یاد دوستام میفتم حالم بد میشه..یه بار مهمونی بودیم یکی گفت این به باباش رفته کوتاهه(انگار من شلوارم که کوتاه یا بلند باشم🥲💔) بقیه خندیدن و من به روی خودم نیاوردم…دلم میخواست اون شخص رو نبخشمش ولی متاسفانه دلم نیومد 🙂
    میترسم کنار کسی وایسم یوقت نکنه از قدم ایراد بگیره ؛میترسم از صمیمی شدن با کسی..انگار وقتی صمیمی میشن سر شوخی های مسخره باز میشه! جدا از دوستام حتی دخترعموی کوچیکترم هم بهم گفت و خیلییی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم😅فقط اون لحظه تو دفترم یادداشت کردم : سعی کن دیگه با کسی صمیمی نشی تا راجع بهت نظر ندن :))
    چند ماه پیش که برام خاستگار اومد قبل اینکه برم پایین از زنعموم پرسیدم قد مامان و خواهر پسره بلنده یا نه!😅داداش من همش از این قضیه ترس دارم😔
    مسخرست ولی به آدمایی که قدشون بلنده حسودیم میشه:)
    من کلا آدم حسودی نیستم خداروشکر ولی این تنها موردیه که باعث حسادتم میشه و دست خودم نیست🥲💔

    پاسخ
    • .... گفته:

      این از کوتاه بینی بقیه هست که عقلشون به چشمشونه، همه ی چیای ظاهری مال این دنیاست، مافیه چشم دلت جای چشمای تو صورتت بکار بیفته، اون دنیا ظاهر ها خیلیها تغییر میکنند. من خیلی درگیر ظاهر بودم، ی آشنایی داریم خیلی رنگ پوستش تیره هست و اصلن واقعا زیبایی نداره یبار خواب دیدم به شکل ی پسر خیلیییییی جووون و بووور بود، بعد اون کلا دیدگاهم عوض شد….
      خدایا شکرت انشاالله همه عاقبت بخیر شیم🙃

      پاسخ
    • Kian irani🇮🇷 گفته:

      سلام
      مطمئن باشین این قد به درد شما میخوره ، شک نکنین.
      منم یه بغض پنهان دارم یکیش اینه که نسب به آدمایی که روزای پاکیشون زیاده بغض پنهان دارم . با کمک خدا بغض پنهان هممون درست میشه و پیشرفت میکنیم
      موفق باشیم همگی
      یا علی

      پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، بنظرم این از اعتماد به نفس هم هست
      شاید تا حالا آدم کوتاه قد موفق ندیدی که حداقل پیش خودت حرفای بقیه برات کم اهمیت باشه
      مثلا ما ی استاد خیلی کار درست و خوبی داشتیم ولی قدش فک کنم ۱۲۰ اینا بود ،میخواست بشینه رو صندلی به سختی میتونست ، ولی انقدر آدم با اعتماد به نفس و تاثیر گذار و باحالی بود
      اتفاقا خیلی از دخترایی که قدشون کوتاهه خیلی بامزه ن، ی جوری بامزه ن که هیچ وقت ی دختر قد بلند اونجوری بامزه نیست ، به عنوان ی دختری که قدم صد و هفتاده اینو میگم که گاهی ی سری دخترای قد کوتاه رو خیلی جذاب تر میبینم، یا مثلا به اینکه سایز پاشون کوچیک تره حسودیم میشه
      میبینی ؟ به اعتماد به نفس ادمه وگرنه هر چی که باشی بازم از خودت ایراد میگیری

      پاسخ
    • درآغوش خدا🤞🏻 گفته:

      ممنونم بچه ها عاقبت بخیر شید🤍
      به ابجیYekketaz
      اره به عزت نفس برمیگرده
      من قدم۱۵۲ بنظرم اگه دوستام انقدر مسخرم نمیکردن من راحتتر باهاش کنار میومدم و دیدگاهم یه طور دیگه بود :))
      از وقتی دارم رو عزت نفسم کار میکنم خداروشکر بهتر شدم
      خوشبخت ترین باشی عزیزم😘

      پاسخ
  602. فاطمه گفته:

    سلام به همه دوستان من وسواس دارم فکری وعملی الان یه مدته افسرده ام ودارم روافسردگی کارمیکنم ولی یه مدته که حس میکنم الانکه مثلایه اتفاق بدبیوفته الانکه مثلایه فردغریبه زنگ بزنه احساس میکنم پشت باش یاپرده جک جونوریه یاهمش حس میکنم جونوری روفرش راه میره بعدخوب که نگاه میکنم میبینم چیزی نی توروبه خدامن چکارکنم یجایی خوندم وسواس باعث میشه توهم بزنی وچشمت چیزایی که نی روببینه

    پاسخ
    • حسین گفته:

      سلام آبجی
      تموم تلاشتا بکن که بیکار نمونی..
      منظورم از اینکه بیکار نمونی یعنی فعالیت بدنی داشته باشی.. نشین یه جایی.. داش رضا هم میگه نشستن برای افسردگی خوب نیست…
      نشین یه گوشه فکر کنی…
      این نشونه هایی هم که گفتی مثلا میترسی یه اتفاقی بیفته یا فکر میکنی یه چیزی پشت پرده اس اینا همش وسواس فکری هستش..
      من خودم یه مدت اینطوری شده بودم همش فکر میکردم میخوام بمیرم.. فکر میکردم مرگم نزدیکه.. از همه چی ناامید شده بودم.. دیگه نمیتونستم درست غذا بخورم.. خیلی وضعیتم بد شده بود…
      الان خدا رو شکر حالم خوبه..
      آبجی این حالت هایی که داری موندگاری نداره..
      فقط یه کاری کن.. خودتا ننداز یه گوشه..
      برو پیاده روی.. مثلا با دوستات قرار بزارین برین تفریح… یا هم دیگه رو دعوت کنین به خونه ی هم دیگه..
      من خودم وقتی حالم اینطوری بود رفیقم خیلی کمکم کرد.. میومد دنبالم با موتور میرفتیم بیروم میگشتیم.. یا زنگ میزدیم با هم تعریف میکردیم ..خدا خیرش بده.. ان شاءالله هرجا که هست عاقبت بخیر بشه‌..
      فقط خودتا ننداز.. میخوام بگم آدما وقتی مریض میشن خودشون خودشا میندازن.. مریضی آدما رو نمیندازه..

      پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام
      کم کم سعی کن خودتو نسبت به این موضوع بی توجه نشون بدی، منظورم وسواس بودن هستش،،، مثلا دو رکعت نماز با یاد خدا بخون بعد بگو دوساعت میخوام کتاب بخونم و نسبت به همه ی اطراف بی توجه بشم بعد این دوساعت دوباره برمیگردم سر این فکرا،، طی این دوساعت نمیخوام فکری چیزی کنم یا حساس بشم.. اینم بگو که همه ی اطراف رو میسپارم به خدا که جونوری یا اتفاق بدی رخ نده، همه ی توکلت تو اون ساعت بزار واسه خدا. ،،، هربار هم که دلهره اومد سراغت که الان جونوری مثلا اومده تو خونه یا قراره اتفاقی بیفته به خودت یادآوری کن که تو همه چی رو به خدا سپردی و دوباره غرق اون کارت بشو.. همون کتاب خوندن مثلاً اخر سرهم که کارت تموم شد ی دفتر وردار بنویس حداقل ۲۰ تاشکرگزاری رو مثلامورد ۱ خدایا شکرت که حواست به همه چی ی بود
      2. خدابا شکرت که اتفاق بدی نیفتاد
      3. خدایا شکرت اگه قرار بود اتغاقی هم بیفته تو منو محافظت کردی
      4. خدایا شکرت این کتاب قشنگ رو توفیق دادی بخونم
      و..
      .. به مرور دفعات و زمان رو زیاد کن روز اول ۲ساعت، روز دوم دوتا ۲ ساعت و…
      ولی یادت باشه حتما دورکعت نماز رو بخون و خدارو شاهد بگیر و اخر سرهم خدااقل ۲۰ تا شکرگزاری رو بنویس
      این بهترین راهااست
      انشاالله موفق بشی…
      همه مون عاقبت بخیر بشیم و باامام حسین (ع) محشور بشیم😊

      پاسخ
  603. فاطمه گفته:

    داداش یسری از حرفاتو خودم با کلییییییی فکر بهشون رسیده بودم،نمیدونی وقتی تو کانال خوندمشون گریم گرفت،عالی بود داداش عااااااالی
    خیر دو دنیا نصیبت
    همینجور پر قدرت ادامه بده داداش💪

    پاسخ
  604. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    سلام امروز بازم توفیق روضه شد اولش اصلا گریه ام نمیومد یه حسی از درون همش بهم میگفت حالا که نلغزیدی گریه ات نمیاد وای به حال اینکه بلغزی یهو اشکام اومد از ته دل گریه میکردم یهو خانمی کنارم بود برگشت گفت دخترم تو دلت پاکه واسه کل جمع دعا کن ، حال عجیبی داشتم اصلا خیلی منقلب شدم گریه هام بدجوری شد همش با خودم میگفتم خدایا این چی گفت اگه واقعا میدونست من چکارا کردم اصلا نگام می‌کرد اصلا تو خونه رام میدادن 😭😭 کدومشون اندازه ی من گناه کردن ؟! 😭😭😭 هعی چی بگم از خدا 🥲💔

    بچه ها من چند روزه دارم اذیت میشم همش انگار میخوام بلغزم🥲 منم حفره ام و چیزی که دارم ازش دوری میکنم اینکه ارتباط نگیرم با کسی که قبلا باهاش بودم ، یه بارم این دوره رو برداشتم روز ۳۲ ام لغزیدم الانم یه ماه شده که بلاک کردم اما یه حس دلتنگی میخواد خفه ام کنه میگه آنبلاک کن مثل همیشه خودش پیام میده

    https://s8.uupload.ir/files/20230802_215053_qgs2.jpg
    اینم تمرین

    پاسخ
    • وَالْعَصــرღ گفته:

      ولش کن آبحی
      سر آخر همش رو باید بالا بیاری
      روحت استفراغشون میکنه
      .
      .
      .
      مغرور باش ،خانوم باش شما ملکه ای
      جز خدا هیچ کس ارزشت رو نمی دونه
      منکه میگم چه فایده دیگران واسه هورموناشون مارو بخوان
      ببخشید اینو گفتما .
      .

      ولی خدا عزتت داده نه؟
      استغفار کن آبجی
      تا شرایط بد نشده
      خدای نکرده دستت رو نشده
      خدا فرستادتت اینجا ،حیف نیس؟

      میگم تا حالا عشق حسین ع رو چشیدی
      ؟؟خیعلیییی شیرینه
      با عشق همه آئمه فرق داره
      از خدا بخواه مجنون حسینت کنه
      یا حسین ع⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩

      پاسخ
  605. عشق خدا گفته:

    گناهان،همراه با ضرر و آسیب هستن،اما بزرگترین آسیب نا امیدی از رحمت خداست
    نزار گناهانت باعث بشن که از خدا نا امید بشی….

    پاسخ
  606. Sepid گفته:

    سلام داداش رضا شب بخیر
    من دخترم،سال دیگه کنکور دارم
    بدترین دردم اینه که نماز نمیخونم
    راستش من خیلی تنبلم
    و از همون راهنمایی درگیر خودارضایی شد
    من از هفتم تا دهم تیزهوشان درس میخوندم
    و بعد که مجازی شدیم سال دهم
    انقدر درس نخوندم که تهش اخراج شدم
    با اختلاف معدل کم و دلیل بزرگشم
    نا امیدی تو اوج امتحانا بود
    چون اولین امتحانو ک خراب کردم بیخیال بقیه شدم
    هنوز که هنوزه چه خودم و چه بقیه به این نتیجه رسیدن که من هوش خولی دارم با وجود اینکه اخراج شدم و دیگه اونجا نیستم
    من تا یه سنی بشدت محدود بودم و کتک میخوردم تو اوج بچگی
    چون خونواده ی متعصبی دارم
    همون اتفاقا
    تاثیر گذاشته روی خودارضاییم و هنوز ترکش نکردم
    خیلی نه اما گاهی وقتا انجامش میدم
    برنامه ریختم مورچه ای شروع کنم درس خوندن
    اما بازم حس سردرگمی و گناه دارم
    چون این کار روی تمرکز و ذهن من تاثیر میزاره

    پاسخ
  607. zinab_kamai گفته:

    سلام
    تمرین فصل مقدمه
    آره من بغض دارم با هر متن گریه کردم بغضم باز شد
    من از اون معلمی که فقط گف شاگرد اولا باید تو سرود باشند بغض دارم
    من از گذشتم که میترسم برگردم بهش بغض دارم
    داداش من میترسم به بغضام فکر کنم
    حالم بد میشه
    حس بدی بهم دست میده
    به خاطر همین
    همیشه میگم ولش کن بهش فکر نکن
    من از پسرا بغض دارم
    من تنم میلرزه
    من میترسم
    من از خالم بغض دارم که منو با دخترش مقایسه می‌کرد
    من از رفیقام بغض دارم که بقیه رو به من ترجیح میدادن
    من از همشون بغض دارم
    من از پدربزرگم بغض دارم
    چون به دخترخالم پول توجیبی میداد ب من ن
    آره بغض دارم

    پاسخ
  608. فاطمه گفته:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام داداش و بچه ها تا الان داشتم مینالیدم و کلی درگیری داشتم با خودم که بیام تو این دوره یا نه ی عالمه بهونه دارم که نیام ی عالمه دلیل ولی ته دلم با اومدنه همش خجالت میکشیدم با این همه گناهی که دارم اول بیام تو این دوره چون گناه هایی که خودم در حق خودم کردم بیشتر از بقیه هست اما ی دلیل دارم
    میخوام ی آدم بی گناهی رو که سال هاست ازش متنفرم در حالی که بیشتر دلیلش بقیه بودن ببخشم چون خودمم حس گناه میکنم که تمام این سال ها فقط اونو مقصر میدونستم اتفاقا بعدش که تونستم بهش لبخند بزنم کتاب رو پرینت میگیرم میدم به اون شخص اگه تونستم بهش لبخند بزنم نه لبخند ظاهری میخوام از پسش بر بیام لطفا برام دعا کنید این تنها دلیله که میخوام این کتاب رو شروع کنم :
    درست کردن رفتارم با اون شخص

    راستی داداش رضا واقعا ممنونیم برای همه ی کار هایی ‌کردی هم از شما هم از تمام تیم فرهنگیتون

    پاسخ
  609. آبجی فرزانه جنگجو 🤞 گفته:

    سلام
    داداش واقعا این دوره خیلی خوبه
    من الان میفهمم چرا اجی کوچیکمو اذیت و تحقیر میکنم چون من وقتی خودم بچه بودم از طرف اجی بزرگم خیلیی خیلی مسخره و تحقیر شدم و بغضش باهامه و اصلا دست خودم نیست و دوس ندارم اینجوری باشم ولی همیشه اجی کوچیکمو تحقیر میکنم
    امید وارم تو این دوره بتونم این بغض پنهان رو پاک کنم

    پاسخ
  610. شبنم گفته:

    سلام داداش
    داداش امکانش از کسی بغض داشته باشیم و فراموش نکرده باشیم اما حب واقعا بخاطر این باشه که خودمون اختلال شخصیت و مریضی داشته باشیم و یا همون آثار زخمایی که خوردیم باشه و فکر کنیم ما محقیم اما اشتباه فکر کنیم داداش این بغض چی میگ و چجوری باید حلش کرد؟؟این به بچگی برمیگرده یا اینم باید ریشه یابی کرد که چه خواسته های از این ماجرا داشتیم اونم وقتی میدونیم مقصر واقعی خودمونیم؟ مثلا طرف مقابل آدم خوبیه اما ما بهش بدبینیم و بغض داریم

    پاسخ
  611. مرتضی یعقوبی گفته:

    اینو بخون داداش 👇👇

    رضا من از زمانی که به دنیا اومدم پدرم ما رو ول کرده و به مامانم گفته این بچه مال من نیست.
    و با زن دیگه اش رفت یه شهر دیگه زندگی من از اول بچگی مدام برام سوال بود که چرا بقیه پدر دارن ولی من ندارم..‌‌.

    وقتی با بچه ها بودم همش میگفتن بابام اینو برام خریده میگفتم خوش به حالتون من بابا ندارم بابام رو ندیدم تا حالا
    وضع مالی مونم بشدت ضعیف و داغون بود و از بچگی هر چی خواستم رو فقط با حسرت نگاه کردم. و خوابشو دیدم.
    من عاشق کامپیوتر بودم …
    خالم کامپیوتر داشت میرفتم خونشون نمیزاشتن من کامپیوتر شون دست بزنم پسر خاله ام می‌گفت تو چون نداشتی میزنی خراب می‌کنی و با بقیه بازی میکرد و من با بعض بازی کردن اینا رو میدیدم .

    از بچگی چون چیزی نداشتم و فقر داشتیم و لباس های تنم هم از پسر خاله هام بود همیشه تنها بودم کسی باهام بازی نمی‌کرد کسی بهم توجه نمی‌کرد بیشتر اوقات میرفتم کوچه های خلوت گریه میکردم که چرا هیچ دوستی ندارم…

    تو مدرسه همه اذیتم میکرد مسخره میکردن .
    یه برادر دارم که چهار سال ازم بزرگتره و از بچگی ناراحتی اعصاب داشت بخاطر مشکلات پدر و مادرم
    و این از وقتی من دنیا اومدم همش منو میزد تو نوزادی سرمو شکسته بود.
    بزرگتر هم بود بارها سرمو شکست با زدن
    یه دوران سردرد های شدید داشتم بخاطر کتک خوردن و ضربه هایی که به سرم وارد شده بود.
    یه برادر بزرگترم داشتم که معتاد شده بود و تو اتاق که من درس می‌خواندم و می‌خوابیدم داداشم شیشه می‌کشید و اکثر اوقات هم منو می زد. من وقتی خواب بودم اون بالا سرم هرویین مصرف می‌کرد…

    بزرگتر شدم هیچکی بهم توجهی نمی‌کرد فقط یه دختر خاله داشتم یبار بهم توجه کرد عاشقش شدم.
    ولی اونم همش با بقیه گرم می‌گرفت و زیاد بهم اهمیت نمی‌داد و من داشتم آتش می‌گرفتم.
    بعدشم شکست عشقی خوردم که گفت من یکی دیگه رو دوست دارم تو رو نمیخوام.

    من بارها تو جمع های زیاد تحقیر شدم همش بهم گفتن بی عرضه.
    رفتم تو نه سالگی سرکار از فقر اونجا قسد داشتن بهم تجاوز کنن و وقتی تنها بودم یه نفر به زور میخواست بهم تجاوز کنه…
    و دیگه سر کار نرفتم بعدش در ۱۱ سالگی با فیلم های پورن آشنا شدم .
    و تا ۱۳ سالگی هر وقت تنها میشدم و ناراحت می‌نشستم و می‌دیدم .
    و تو سن ۱۳ سالگی درگیر خود ارضایی شدم و این منو افسرده تر کرد تا اینکه باز بی توجهی و تحقیر دیدم و برای مسکن هی رفتم سمت خود ارضایی و بجایی رسیدم که خود ارضایی هام به روزی ۷ بار رسید .

    بشدت داغون شدم و همش استرس داشتم.
    هر چه گذشت شدت خود ارضایی و فیلم دیدنم بیشتر شد و همش میگفتم من باید آنقدر خودارضایی کنم تا از حال برم و اینجوری حال میکردم…
    از آسیب زدن به خودم لذت می‌بردم…

    تا اینکه تو سن ۱۸ سالگی یه روز بعد ۹ باز خود ارضایی بشدت حالم بد شد و گریه میکردم که یهو سایت تو رو دیدم.

    داداش رضا من خیلی خیلی سختی و بی توجهی و کمبود از بچگی ام دیدم خیلی شدید
    خیلی ها منو بخاطر اینکه کفش هام پاره است بخاطر اینکه پول ندارم منو مسخره کردن.
    باور می‌کنی من با این سن یه بار شهر بازی و بازی تو پارک رو تجربه نکردم .
    یه بار همه ی بچه ها و هم بازی هام می‌خواستن برن شهر بازی منم داشتم میرفتم بخاطر پول نتونستم وارد بشم و با بغض بازی اینارو می‌دیدم از دور …

    الان بچه کوچک ها رو میبینم دارن بازی می‌کنن و حال می‌کنن بغض میکنم شدید
    میگم من چرا اینقدر الکی بزرگ شدم و هیچی رو تجربه نکردم حتی یه مسافرت نرفتم…
    خیلی به من میگن تو هیچی نمی‌فهمی وقتی از مسافرت و جاهای دیدنی تعریف میکنن.
    میگن تو هیچی درک نمیکنی چون تا حالا نرفتی…

    پاسخ
    • ItsAmir گفته:

      پسر به نظرم دمت گرم که تا اینجا خودتو رسوندی و تو این مسیر.
      جدا میگم.
      شاید هر کی جای تو بود نابود میشد.
      بهش فکر کردی واقعا؟ آدم قوی هستی و دستت هم تو دست خداست.
      واقعا پسر قوی ای هستی. سخته آدم این همه بار رو روی قلبش حمل کنه. سخته.
      در پناه حضرت حق باشی داداش ❤

      پاسخ
      • مرتضی یعقوبی گفته:

        راستش پیام های بچه ها رو خوندم.
        ولی وقتی زندگی خودمو نگاه میکنم.
        احساس میکنم خیلی بیشتر سختی و بی توجهی دیدم انگار زندگی من کلاً متفاوته‌‌… امیدوارم خدا برام جبران کنه.
        اگر استقامت و کمک خدا نبود واقعاً نابود میشدم چون وقتی بررسی میکنم.
        می‌بینم سختی هایی که من کشیدم خیلی بیشتره.
        اینکه پدر نداشته باشی
        برادرت معتاد باشه
        اون یکی دیگه ناراحت اعصاب داشته باشه
        من تا به حال برادرم تو عصبانیت دوباره بهم چاقو زده یبار تو بازوم یبار تو صورتم.
        بارها وسایل خونه که دم دست بود رو به سمتم پرت کرد و یا تو سرم زده.
        از طرفی فقر زیادی بود. و برادرمم که معتاد بود هر شب تو اتاق که من توش بزرگ شدم و درس میخوندم مشغول مصرف موادمخدر بود.
        و یبار تو عصبانیت سیم داغی که باهاش مصرف می‌کرد رو چسبوند به دست من و هنوز رد اون هست روی دستم و یه بغض شده برام.
        شکست عشقی که خوردم و دختره گفت تو رو دوست ندارم. و…
        همه این مشکلات منو کشوند سمت فیلم های پورن و مشکلاتمو چند برابر کرد…
        نمی‌دونم ولی هر چی زندگیمو و اتفاقاتشو بررسی میکنم میبینم واقعاً میزان سختی هام بیشتر بود

        پاسخ
    • Slave Prophet Muhammad گفته:

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام داداش جان .
      پیامت خیلی تاثیر گذار بود برام .
      شرمنده ام …
      یه حس خجالت زدگی ازت بهم دست داد داداش
      من نعمت های زیادی داشتم و دارم ولی قدر ندونستم
      و به حکم قرآن در مورد اون نعمت ها تکلیف داشتم
      ولی حیف …
      اخوی این پیامت سراسر نور بود برام … درس بود برام …
      کپی کردم پیامت رو تا ببینم هر از چند گاهی .
      آشنایی کمی داشتم باهات ولی نمیدونستم همچین گذشته ای داشتی و حالا که فهمیدم شدی یه نمونه برام .
      از کجا به کجا رسیدی .
      در آخر ازت التماس دعا دارم . التماس دعا نه از روی عادت که هی میگیم التماس دعا . بلکه از ته دل التماس دعا دارم ازت
      برادر عزیزم
      یقین دارم که دعای تو با دعای من خیلی فرق داره …

      پاسخ
    • فاطمه حججی♡ گفته:

      چقدر پای پیامتون گریه کردم 😞😞😞😞
      چقدر غم بچهای سایت عین غمای خودم برام سنگینه
      خدا واس هممون یا جباره…

      پاسخ
      • رهگذر گفته:

        خیلی گریه کردم خیلییییییی
        ببین گذشته هممون یه سختی هایی بوده فقط آینده رو بساز
        گذشته دست خودمون نبوده
        آینده که دست خودته رو پای خودت وایسا تا دیگه کسی جرات نکنه بهت بگه بی عرضه
        به جایی برس تا تموم اون کسایی که طردد کردن بیفتن دنبالت
        نگو نمیشه برا شدن میشه فقط سخت کوشی میخواد
        که اونم حله
        با تموم این مشکلاتی که داشتی یاد گرفتی سخت کوش بشی
        دمتگرم سخت جون سایت👌🤝

        پاسخ
    • یا حضرت مادر(س) گفته:

      سلام داداش، انشاالله که حالتون خوب باشه
      خیلی واقعا دلم شکست حرفاتو خوندم،. بخدا تو خیلی اجرت از بعضی ماها بالاتره،،، چقد واسه غمت بغض کردم گریم گرفت،،،
      همه چی درست میشه،،، اخر رو زمونه واقعا تو داخل ی شرایط داغوون بودی ولی الان اینجایی ولی خیلیااا همه چی دارن ولی خاک توسرشون خدارو ندارن…. دمت گرم خدا بلندت میکنه، مطمئن باشن هم از این دنیا در بهترین مسیر سیرت میکنه و اون دنیا ییرابت میکنه،،،، فقط هرچی میتونی به خدا و اهل بیت نزدیک شو،، تو کارات شریکشون مخصوصا امام زمان اون از همه ی احوالت بهتر از همه ی ما خبر داره،،،، پا به پای تو گریه کرده، برات دعا کرده، باهاش درد و دل کن اون منتظرمونه با حضرت زهرا با امام علی ایقد بهشون نزدیک شو که بیان تو خوابت، یبار که یکیشون مثلا حضرت زهرا بیاد تو خوابت بگه ما ازت راضی هستیم به همه ی غمهات می ارزه، تو پسر خوبی هستی،، هرکی جای تو بود میزد جاده خاکی میرفت تو لجن،،،، ولی تو خیلیییییییی پاکی که الان اینجاییی،،،، منم ازته دلم براتون دعا میکنم…
      انشاالله که با امام حسین محشو بشیم به حق این محرم،،،،
      بازم دمت گرم ، بدون دعامون پشت سرته :)))

      پاسخ
    • محب مهدی گفته:

      حرفاتونو ک خوندن چقدر خجالت کشیدم ک انقدر قور زدم ب جون خدااا تو از پس این همه سختی تونستی سربلند بیرون بیای و وافعا همینه خدا ی درو ببینده هزارتا در دیگرو برات باز میکنه خداروشکر که الان سالم زندگی می‌کنی امیدوارم ب بهترین جاها برسی که همه حسرتاتو زندگی کنیی خدایا ب دل بچه های سایت نگاه کن قربونت

      پاسخ
    • محدثه🤞🏻♡ گفته:

      سلام …نمیدونم چی بگم 💔😔

      واقعاااا اونا چجوری دلشون اومد اخههه😢
      اصلا جیگرم سوخت بابا💔😣
      این همه سختی کشیدین اما مطمئنم جبران میشه
      شکی نیس …

      پاسخ
  612. شبنم گفته:

    سلام داداش
    میگم ریشه ی تموم این اتفاقا و رفتارای بد بالاخره به چی برمیگرده کدومش ریشه ای تره کدومش اصلیه آخه شما فکر کنید از این اتفاقا برا یکی زیاد افتاده کدومش همونیه که همه چی بهش برمیگرده ؟؟ من یکم گیج شدم ،مثلا برا من ۷ سالگی بود اما خب ۱۲ سالگی یه بغض داشتم کدومش اصلیه داداش؟یا اصلا فرقی نداره؟شایدم وسواسه

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام، من وقتی می‌نوشتم متوجه شدم گاهی ی چیزیه ک خیلی تکرار میشه مثلا اینا رو نگاه کن:
      وقتی شیش سالم اینا بود یکی از بچه ها دستم رو کشید منم پام گیر کرد ب ی جایی و با صورت رفتم رو آسفالت کف مدرسه و لبم پاره شد ، دوست داشتم کسی میومد اون دختره رو ک با حواسپرتی ش باعث این حادثه شد رو دعوا کنه ولی هیچکسی چیزی بهش نگفت و حتی عذر خواهی هم از من نشد ، یا هدیه ای مثلا، هیچی همه ی جوری رفتار میکردن انگار هیچی نشده
      یا سیزده بدر ها چند سال ما بجای اینکه بریم باغی جایی، مینشستیم خونه پدربزرگم در و دیوار رو نگاه میکردیم ، با اینکه باغ داشتن پدربزرگم اینا ولی چون خودشون پیر بودن و نمیخواستن برن ماهم مجبور بودیم بشینیم خونه شون، سالم هم بودنا ولی میل نداشتن برن
      یا من خیلی می‌گذشتم از چیزایی که میخواستم،ساده ترین و ارزون ترین چیزا و کوچیک تریناشونو رو میخریدم ولی میدیدم خیلیا بهتر از من دارن، وسایل کهنه بقیه رو هم استفاده میکردم ولی داداش کوچیکم این کارا رو نکرد و دقیقا بر عکس من بود
      تو هر سه تاش ی نتیجه گرفتم: کسی مراعات منو نکرد و میخواستن من مراعات بقیه رو کنم و ببخشم و بگذرم، مراعات بچه ای ک منو انداخت زمین ، مراعات پیرزن پیرمردایی ک نمیخواستن از خونه برن بیرونو فکر میکردن من بچه سال هم نمیخوام، مراعات جیب بابام با اینکه پول داشت ولی همش میخواست جمع کنه ترجیح میداد کمترین خرجو کنه خیلی وقتا و همش میگفت ندارم با اینکه داشت و برای داداش کوچیکم کلی خرج کرد چون اون پررو بود ولی من مراعات میکردم
      و متوجه شدم الان من کمتر دوست دارم مراعات کسی رو کنم یا ببخشم، و از اون طرف دوست دارم بقیه مراعات خودم یا بقیه رو بکنن و گذشت کنن مثل قبلا خودم، مثلا بعضی وقتا به داداشم میگم که ی چیز ارزون بخره ولی خودم ترجیح میدم گرون بخرم یا که اصلا نخرم، عاشق چیزی گرون خریدنم یا زیاد چیزی خریدن
      همینجوری هی باید سر نخ بگیری و بری جلو موفق باشی التماس دعا

      پاسخ
  613. دختری در آرزوی شهادت🤞🏻🌹 گفته:

    سلام داداش
    تا اینجا عااالی بوده
    من اصلا نمیدونستم بغض پنهان چیه
    ولی الان فهمیدم که چقد تو زندگیم بغض پنهان داشتم و خودم بی خبر بودم🥲
    بعضی جاها واقعا گریم گرفته بود….
    امیدوارم بتونم درستشون کنم🙂

    پاسخ
  614. tanharah گفته:

    سلام داداش واقعا زدی به هدف واقعا همینه ریشه بعضی گناهام وقتی پیامات رو میخوندم گریه میکردم گریم از این بود که چرا تا حالا نفهمیده بودم دلم از گذشته ها پره که دارم این گناهارو میکنم

    پاسخ
  615. سارا گفته:

    پسری که رفت از زندگیم چون من پایین بودم براش و یکی بهتر از منو پیدا کردو رفت 😔
    وکلا دیگه حسی به جنس مخالف ندارم تازه بدمم میاد

    پاسخ
  616. زهرانوروزی گفته:

    سلام داداش تا اینجای کتاب خیلیی خوب بود خیلی فقط تمرینات و انجام ندادم انجام بدم مطمئنم خیلی همه چی قراره عاالی پیش بره اونجایی که نوشتی احتمالا پیش خدا خوب دلبری کردی که همچین دوره ای برات برداشته اشک شوق ریختم 🥺❤پیش به سوی بهتررر شدن

    پاسخ
  617. Gelayol گفته:

    سلام داداش عالیه راستش وقتی داشتی میگفتی حالم بد شد به طوری که مقدمه رو فقط تند تند می‌خوندم تموم شده
    من حس میکنم همه آدما بغض پنهان دارن
    خدا به همه کمک کنه

    پاسخ
  618. 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

    سلام منم هستم با کلی بغض ،خیلی ممنونم بابت این دوره،ان شاءالله که عالی حل کنیم رنجهای پنهانمونو
    شاید ی راه اینکه بتونیم ببخشیم اینه که خودمون برای خودمون جبران کنیم مثلا ب حرف کودک درونمون گوش بدیم و چیزی ک آرومش میکنه رو بدیم تا ببخشه ولی اگه شرایط این کار نباشه و تو نتونی اون چیزی که میخواد رو بدی چیکار باید کرد، خب من ی زخمی خوردم در قبالش ی تاوانی میدم بقیه رو خواسته یا نا خواسته، تاوانش هم بدرفتاریامه، ی دیه ای انگار باید بگیرم ،خب اگه چیزی نداشته باشم حداقل فعلا که برای دیه به خودم بدم که بتونم ببخشم و خیلی شرایط و چیزا هنوز بدن برام باید چیکار کنم ، همینطور بگم باشه بعدا درست میشه،خیلی درست نمیبینم و نمیخوام که ببخشم یا رفتارم رو تغییر بدم چون برام جبران نشده، درست نشده هنو همونه ،ی ذره بد رفتاری شاید حق منه،
    ی سری وقتا دوست دارم فقط ساز مخالف بزنم بدون هیچ علتی انگار چون ی سری جاها محدود شدم اینکار رو میکنم،امروز با یادآوری اون موضوعا خیلی این کار رو کردم یا مثلا دوست ندارم بخاطر کسی خودمو اذیت کنم همون موضوعی ک میگفتید باید ب خودت برسی تا بگذری و ایثار کنی، من به خودم نرسیدم و هنوز طلبکارم و فعلا هم تا وقتی ک خودم رو بتونم برسونم ب آرزوهام و ی سری رنجها و عقده هام رو دیه شو حداقل خودم به خودم بدم زمان چند ساله مونده
    راستش راضی نمیشم صرفا بخاطر اون دنیا و مرگ و خدا ببخشم،دوست دارم هر وقت رسیدم کامل ببخشم
    از خدا هم توی ی موردی بغض دارم،سر ی حاجتی حدود ۷،۸ سال معطل شدم و وقتی بهش رسیدم دیگه کمتر برام‌ مزه داشت و نفهمیدم چرا اونجوری شد، چجوری باهاش کنار بیام
    ترجیح میدم بزارمشون ی گوشه و فراموششون کنم و نادیده شون بگیرم چون نمیدونم روش حل شون چیه امیدوارم بفهمم تو این دوره ،التماس دعا

    پاسخ
  619. Mohammed Reza گفته:

    سلام داداش رضا
    حالت خوبه دادا ؟!
    من چندین ساله که از دورا دور دارم مطالب و کتاب ها و کار های دیگه‌ات رو تحسین میکنم…
    ولی چیزی که الان باعث شد پیام بزارم ،به خاطر مشکل و اتفاقی که در زندگیم داره می‌افته! والانم اول به عشق امام رضا افتادم حرکت و تا فردا صبح ان‌شاءالله مشهدم و بعد اگه شما ی جا داخل حرم علی بن موسی الرضا صلاح بدونی و مقدور باشه هماهنگ کنیم که فردا من رودررو باهات صحبت کنم و ازت مشورت بگیرم داداش رضا .
    خواهش میکنم و ممنونت میشم داداش 🌹
    لطفا جواب بده یا شمارم رو میزارم؟!

    پاسخ
  620. Negin گفته:

    داداش منو خیلی خیلی بخاطر ظاهرم تحقیر میکردن و همچنان ادامه داره. مثلا همین چند وقت پیش بله برون خواهر زاده ام بود(من متولد ۸۰ هستم و خواهرزاده ام متولد ۸۲ اختلاف سنی مون حتی دوسال نیست یک سال و شش ماهه)بخاطر ظاهرم خواهرم گفت نیا😭همه رفتن و من تک و تنها موندم خونه… گفتم حتماً میزارن عقدشون برم اونم نذاشتن😭😭مامانم کلی غصه خورد گفت مگه دخترم چشه که نمیذارید بیاد مراسمتون. ولی من بهش گفتم مامان تو مادربزرگ عروسی باید بری باز هم همه رفتن و من تنهااااا موندم. اینا مال خرداد ماه امساله. امه این تحقیر ها بخاطر ظاهرم مال قبله. خیلی از مراسما نذاشتن شرکت کنم یا میگفتن این آینده اش معلوم نیست کسی هم باهاش ازدواج نمیکنه.. تا اینکه شما کتاب رنج مقدس رو نوشتید و تا حدی تونستم باهاش کنار بیام اما وقتی به تحقیراشون فکر میکنم به تهمت هایی که بهم زدن به اینکه میگفتن چرا بداخلاقی افسرده ای فلانی بهمانی… خب با این رفتاراشون من چه واکنشی بهشون نشون بدم… باور کنید داداش حتی‌ دیگه سر این موضوعات گریه ام هم نمیاد… داداش کمکم کن..

    پاسخ
  621. fatemeh_ghsm2883 گفته:

    اشکم در اومد با بحث بغض پنهان من حتی خیلی چیزا رو الان که دارم فکر میکنم میبینم نبخشیدم قبل این بحث هر وقت فکر اینکه کارما جوابش رو بده میومد سمتم میگفتم از شیطانه از من نیست اما حالا که فکر میکنم میبینم ته دلم اینقدر خوشحال میشه اگه جواب کاراش رو بده 😭💔
    بغض پنهان آزار جنسی تو ۵ سالگی هنوز باهامه
    بغض پنهان مثل یه تیکه آشغال رفتار کردن مامان بابام باهامه
    بغض پنهان خونه ها و اتاق های قشنگ دوستام باهامه
    بغض پنهان اینکه وقتی همه دوستام میرفتن بیرون و من تو خونه بودم باهامه
    بغض پنهان اینکه دوستام تولد میگرفتن باهامه اینکه پدر و مادر هاشون بهشون محبت می‌کردن
    بغض پنهان پسرای همکار بابام که دکتر بودت و اونا رو میکوبیدن تو سرم باهامه
    از همه ی بغض ها مهمتر و سختر و دردناکتر بغض رفتن حسین باهامه 💔 کسی که از همه بغض ها خبر داشت
    حالا انگار از همه چیز متنفرم خوشحال میشم اگه برم تولد ولی تو وجودم انگار یه حس خفگی هست ، خفه میخوام بشم انگاری وقتی توجه پدر و مادرم رو نسبت به امیر میبینم ، هزار بار فرو میریزم وقتی دوتا پسر و دختر باهم میبینم ، به تنم لرز میوفته وقتی یه مرد که بابای یه دختر کوچولو نیست دستش رو میگیره ، حتی میلرزم وقتی آهنگ غمگین می‌شنوم یا آهنگ عاشقانه ، من حتی از خیابون هایی که با حسین بودمم بغض دارم
    نمیدونم تایید کنی یا نه اصلا فرقی نداره ولی میدونم داداش رضا که میخونی همه چیز رو

    پاسخ
  622. فاطمه گفته:

    منم از دیشب تا حالا درحال یادآوری بودم همراه با اشک بود و یه چندجا به خودم میگفتم عجب اینو تا حالا نمیدونستم اصن دفن شده بودن

    پاسخ
  623. hovalhagh گفته:

    سلام داداش
    اصلا اعصابم میریزه بهم به کودکیم حتی فکر میکنم
    جالبه برای بعضیا دوران شیرینیه ولی برای من پر از تضاد و اتفاقهای عجیب و غریب.داداش لطفا ادامه بده.

    پاسخ
  624. فاطمه گفته:

    مادرم بغض درک شدن به دلم گذاشت ، سخت گیری کنترل کردن زیادی ،دخالت افراطی، سرزنش ها، سرکوفت بعضی اوقات منت گذاشتن، داد زدن و عصبانیت، وابسته باراوردنمو…

    دوستام بغض احترام به دلم گذاشتن،
    مسخره کردن و خندیدن به ظاهرم ،دست انداختن، محکومم کردن بارها و مقصر دونستنم درحالی که اینطور نبود و چون تعدادشون بیشتر بود و از طرفی عزت نفسم بخاطر تربیتم کم بود دفاع نکردم نتونستم

    پاسخ
  625. علی گفته:

    سلام داداش خوبی؟
    من یه مدتی هست از همه فامیل و خونواده ام متنفرم هیچکس هیچکس تو خونواده و فامیل را نمی تونستم تحمل کنم تو مهمونی دنبال کار های خودمم تو موبایل یا کلا نمیرم حتی غذا هم با خونواده نمی خورم و نود درصد اوقات با خونواده بیرون نمیرم
    کلا نمی تونستم تحمل کنم هرچی هم سعی میکردم از دست خونواده عصبانی نباشم نمی تونستم از دیروز که بحث بغض درون را گفتی یکی یکی خاطرات غم انگیز قدیم میاد تو ذهنم و هی بیشتر میفهمم چرا نمی تونم با فامیل و خونواده خوب باشم خیلی عذاب کشیدم از دست همه شون یک سال تموم وقتی میخوابیدم اینقد دندوناما به هم می فردشم که از مس می کردم میخواد بشکنه بعد هم که بیدار میشدم همه تن و بدن و دلم می لرزید درسته چون با خدا نبودم اینطوری بود ولی اگه اون همه دعوا نبود واقعا خیلی میشد با خدا باشم اگه….. بیخیالش تازه اون سال خیلی حساس بود چون سال یازدهم بود و نزدیک کنکور حتی درس خوندنم هم برای انتقام بود درس می خوندم تا چشم حسودای فامیل در بیاد که اینقد بد خواهی، من اون سال بخاطر اون محیط تو لجن بودم و نمی تونستم خودما در بیارم اینقد حس بدی داشتم که الان اگه یه لحظه اون حس بیاد سمتم دیوونه میشم حتی تصورش هم برام عذابه در حالیکه کل یه سال و نیم اینطوری بود حسم و داغونم کرد اون سال
    هرچی هم بدست می آوردم پوچ میدونستم چون حس خیلی بدی داشتم، به جنون داشتم می رسیدم اون سال.
    فکر می کردم همه چیا فراموش کردم تا اینکه چند وقت پیش دیدم نمی تونم با خونواده درست حرف بزنم وقتی حرف میزنن و نصیحت میکنن آتیش میگیرم ظهر بعد از اینکه بقیه ناهار خودن یه ساعت میرفتم پایین اون موقع هم هرچی میگفتن اعصابم خوزد میشد
    چند باری به ذهنم خرد که علی به خاطر اون ساله که هی اعصابت خورد میشه ولی گفتم برو عامو دو سال از اون سال وحشت گذشته مال اون نیست تقصیر خودمه نمی تونم خشمم را کنترل کنم تا اینکه بحث بغض درون را تو گروه مطرح کردی و فهمیدم مشکلم از کجاست و هرچی بیشتر فکر میکنم بیشتر میفهمم که آره انگار مشکل همون یه سال و سال های قبلش هست واقعا دم خدا گرم حس میکنم هر موقعی هرچی نیاز دارم را برام جور میکنه یه موقع جوشن کبیر لازم بودم واقعا در حالی که اصلا نمیدونستم جوشن کبیر چیه و حتی با دوره های داداش رضا آشنا نبودم یهو به طرز عجیبی منا برد تو دوره جوشن کبیر و الانم که دردم همین بغض درون بود که یهو این دوره را به داداش الهام کرد،
    حس میکنم اینا نشونه است خدا واقعا دوستم داره گریه ام گرفته خدا عاشقتم که تو اون سال رهام نکردی ممنونتم
    قرار بود راجب دوره نظر بدم ولی بعد از خاطرات غم انگیز قدیم یهو یاد عشق خدا افتادم نتونستم چیزی نگم خدایا می خوامت که همیشه مطابق چیزی که لازم دارم کمکم میکنی حتی دوره آیات انگیزشی را موقعی داداش گزاشتی که انگیزم خیلی کم بود برای همه چی حس میکنم خدا از طریق تو داره منا مخاطبش قرار میده میگه هرچی لازم داری خودت بهت میدم خودم رشدت میدم خودم کمکت میکنم خودم میبخشمت خودم درداتا دوا میکنم یا طبیب ممنونتم دوست دارم بغلت کنم خدا که اینقد خوبی
    داداش این دوره را ادامه بده حس میکنم خدا برامون لازم دیده این دوره را

    پاسخ
  626. سارا مامان سانیار گفته:

    چقد باخوندن بعضی جاهاش ک شبیه ب حال من بود قلبم بشدت تند میزد و اعصابم خراب تر دستام مشت میشدومیخواستم داد بزنم چرامن چرا من اینارو باید میکشیدم چرا من باید اینارو تجربه میکردم

    پاسخ
  627. 🍃abji zahra🍃 گفته:

    سلام داداش دلسوزمون خداقوت 🍃
    خداروشکر که این دوره رو گذاشتی
    خیلی به این دوره احتیاج داشتم..آره منم عین گذشته خودتونم ..سختی کشیده هستم..و دیر به آگاهی رسیدم ..
    و حس میکنم این دوره سبکمون میکنه و جسم و روح رو شفا میده

    هدایت خدا رو دیدم چون خودم دنبال این بودم که این بغضها که خیلی اذیتم میکنه رو پاکسازی کنم
    همون روز دوره رو شروع کردی 🙏
    ممنون برادرواقعی و دلسوز

    خدایا شکرت 🌸

    پاسخ
  628. حامد گفته:

    سلام به داداش رضا وبچه های سایت وکانال.موضوعش خیلی خوبه در مورد ضمیر ناهوشیار. امیدوارم و حتما به امید خدا کتاب عالی میشه
    فقط این بغض که باید به یادش بیاریم تقریبا در چند سالگی باید باشه؟ واینکه الان ما کامل فراموش کردیم یا اینکه فراموش نکردیم، فقط ظاهرا بهش فکر نمیکنیم

    پاسخ
  629. فدایی آقا گفته:

    سلام داداش. خداقوت.
    اول اینکه فکر نمیکردم کتاب جدید رایگان باشه
    چون اینطور که معلومه مطالبش خیلی گسترده و عمیقه.
    دوم اینکه، من یه کارایی کردم در زمینه ی خودسازی، یه سری پیشرفت ها داشتم
    ولی این بغض پنهانه همیشه باهام بود.
    نمیدونستم چطور باید درستش کنم.
    فکر میکردم فقط من اینجوری ام و حتما یه مشکلی دارم
    وگرنه مگه میشه اینجوری….
    ولی حالا خیلی خوشحال شدم که قراره کتاب جدید در این مورد باشه
    امیدوارم همیشه توی مسیر پیشرفت باشی.
    خدا هزاران پیشرفت عوض این کتاب بذاره سر راهت

    پاسخ
  630. پناه گفته:

    ای بغض پنهان گوش کن
    خوردی روانم سال ها
    هق هق زنان در جان من
    کَندی فراوان چاله ها
    هرجای من پامی نهم
    یک چهره ازخود واکنی
    عاطفه ی قلب مرا
    چون سنگ خارا میکنی

    پاسخ
  631. اسماعیل گفته:

    سلام،این دوره برای خودسازی ضروریه وخلایی بودکه داداش رضابه درستی شناسایی کردواگرببخش افرادی که به هردلیل درگذشته ازاونهاآسیب دیدیم قلباصورت نگیره،امکان لغزش وجودداره،حتماتوی این دوره شرکت کنیدوتمرینهاشوانجام بدین

    پاسخ
  632. آرمین_الله گفته:

    سلام داداش این دوره دقیقا چیزی بود که میخواستم…
    راستش با خواندن اون حرفا خشم و اشک و همه این حس ها در من جلوه کرد و ظاهر شد…بی صبرانه منتظر فصل های بعدی ام..
    دمت گرم❤️خیلی خوب منو بردی به اون روزا… تازه دارم میفهمم دلیل رفتارهایی که هرفرمولی میزدم درست نمیشد…
    خیلی جالبه وقتی پاکسازی میکنی خیلیی به خدا احساس نزدیکی میکنی…

    پاسخ
  633. زهرا گفته:

    کاربر حر دهه هشتادی سلام.
    یه کامنت توی بخش آیات انگیرشی قرآن نوشته بودید ،نظرات اونجا بسته شد اینجا جوابتونو میدم
    https://dadashreza.com/ayat-angizeshi/#comment-388028

    پیامبر(ص) یاری داشت به اسم بلال…
    که اولین اذان گوی پیامیر بود…
    پبامبرمون خیلی بلال رو دوست داشت و بلال هم عاشق حضرت محمد و خاندانش بود…

    اما بلال یه مشکلی داشت ،
    اونم لکنت زبانش بود. به جای “شین” ، “سین” میگفت.
    مثلا تو اذان میگفت اسهد ان لا اله الا الله…
    اصحاب پیامبر بهش میگن این بلال رو عزل کن! یکی دیگه رو بزار برای این کار…!

    حضرت قبول نمیکنن،اون وقت حضرت جبرئیل نازل میشه و میگه:
    یا محمد! خداوند میفرماید اسهد بلال هم برای من اشهد است…((:
    (حق نداری اونو کنار بزاری!)

    منتهی الآمال، محدث قمی (م۱۳۵۹ هـ)،
    دلیل، قم، چاپ اول ۱۳۷۹ ش، ص۲۹۲

    بزار مردم مثل بلال مسخرت کنن
    آدم اینجوری محبوب خدا باشه قشنگه…♥️

    پاسخ
  634. SajadFHK گفته:

    سلام داداش ممنونم ازت که یکی از مهم ترین کتاب هاتو شروع کردی به نوشتن این یکی از قشنگ ترین به یاد موندنی ترین کتابهات برای من میشه امیدوارم بتونم بهترین استفاده رو از این دوره ببرم و بغض های پنهان خودمو کشف کنم و با کمک خودت رها بشم ازشون و به پاکی برسم و همه مون به عاقبت بخیری نزدیک بشیم با دقت زیاد منتظر ادامه دوره هستم یاعلی مدد خدایا توکل بر خودت یا امام زمان ادرکنی

    پاسخ
  635. پوران گفته:

    سلام داداش خیلی ممنونم ازتون بابت دوره بغض پنهان حتمااین دوره وکتاب هم مثل کارهای قبلتون عالیه. خداحج نصیبتون کنه

    پاسخ
  636. سلام گفته:

    سلام ، از شروع این دوره و اینکه اصلا این دوره قراره شروع بشه خوشحالم چون به نظرم بله درسته ممکنه اگر زخم های دیروز درمان نشن روی رفتار امروز و فردا ما تاثیر بذارن، من همیشه سعی کردم ببخشم و الان میتونم به راحتی بگم کینه هیچ کس را به دل ندارم این رو واقعا میگم اما گاهی انگار اون بغص باهام هست انگار کودک دورنم از اتفاقی آسیب دیده است طوری که شاید به ندرت این رو در رفتارم با دیگران هم خودم متوجه بشم …….امیدوارم این دوره هم مفید باشه و به نتیجه مطلوب برسیم تا اینجا هم خوب بوده اما مرحله درمان راه حل این موضوع حائز اهمیت هست و ما مثل همیشه همراه و منتظر هستیم ….

    پاسخ
  637. Kian irani🇮🇷 گفته:

    سلام داداش و بچه های سایت
    رضا به نظرت این بغض پنهان رو هرکسی مثل رنج مقدس داره؟ یا فقط بعضی ها دارن؟
    خیلی خوبه ، فکر نمیکردم منم بغض پنهان داشته باشم ، ولی با توضیحاتت متوجه شدم که چندتایی دارم و بخاطرش بعضی اوقات تو ذهنم با خودم کلنجار می رفتم و در خصوص چندتاشون ، رفتارای خوبی نشون نمیدادم
    دمت گرم داداش
    موفق باشیم هممون
    یا علی

    پاسخ
  638. ملیحه گفته:

    سلام خیلی هم خوب ،باز تک تکلحظات یادم امد درذهنم مرور شد ،باز شکستم ،اما اینبار اشک نریختم ،همینطور قورت میدادم تمام لحظات رو ،ای وای ،آخ قلبم ،یکبار دوبار سه بار ……نه هزاران بار شکست و حل نشد و هنوزهم ……من دوسالی میشه حالم خوب شده ازاون افسردگی شدید نجات پیداکردم ،امیدوارم با این برنامه حالم خوب خوب بشه ،نه اینکه برگرده ،الهی آمین ،عاقبتتون بخیر

    پاسخ
  639. بنده خدا گفته:

    داداش رضا من مطالب کانالت برای خودم سریع ذخیره میکنم تا بعدها بتونم بخونم
    اگه رضایت نداشتی بگو لطفا تا پاک کنم باشه؟
    کانالت دوست دارم مطالب مفید برام زیاده
    به یاری خدا بغض پنهانم ادامه بده لطفا
    خدا قوت

    پاسخ
  640. ... گفته:

    بقیه چه جوری ایمیلتون رو دارن که میگین خیلیا ایمیل زدن و گفتن کتاب عالیع؟؟
    میشه ایمیل تون رو بدین.
    در ضمن با حرفاتون تو این کتاب صد در صد موافقم، چون دارم با تمام وجودم درکشون میکنم

    پاسخ
  641. Zahra گفته:

    سلام داداش رضا
    تا اینجا که خوندم واقعا اشکم داشت در میومد اینکه نوشته بودی پدرت بهت گفته تو بچه من نیستی دقیقا برای من واقعیت بود
    نمیدونم شاید واقعا کار های الآنم دور شدنم از خدا و اهل بیت به خاطر بغض پنهان بچگیمه

    پاسخ
  642. ریحانه‌خدا✌ گفته:

    سلام داداش معلومه منم هستم😉
    داداش حس میکنم بعد این دوره جس سبکی پیدا میکنیم و قوی تر میشیم
    روحمون بزرگ میشه خیلی چیزارو میفهمیم
    ممنون داداش که هستی

    پاسخ
  643. محدثه ۷۵ گفته:

    سلام داداش رضا من تو این دوره شرکت کردم تمرین ها رو انجام دادم و تمام گذشته با زجر هایی که کشیدم برام زنده شد
    نمیدونم هدف از این دوره چیه ولی چونکه روح درگیر میشه به نظرم کمی سریع تر پیش بریم بهتر باشه
    خودم و شما و دوستانی که تو این دوره هستن به الله یکتا می‌سپارم

    پاسخ
  644. در پناه علمدار کربلا🖤 گفته:

    سلام داداش رضا
    خیلی ممنون بابت حرفاتون
    دقیقا الان موقعیتی که من داخلش قرار گرفتمو حالم بده بخاطر همینه
    ان شاءالله که با پایان این کتاب حال خیلیامون خوب بشه

    پاسخ
  645. دخترک گفته:

    از مزدا زیاد خوشم نمیاد درونی بهشون شک و تردید دارم انگار
    از بچگی تو مهد با پسری دوست نمی‌شدم و همیشه اکثر اوقات یه پسری بهم میگفت بیا با هم دوست بشیم و من مخالفت میکردم
    با مرور زمان چیزی از اون روزا نگذشته بود که با خودم گفتم چرا باش دوست نشدم؟
    تو مهد بودیم باهم و انگار همون موقع شاید عذاب وجدان گرفتم
    پارسال یه خواستگار راه دادم که دوماه گذاشتم رو هوا 🫠مامان‌بزرگ ش فوت کرد و حتی توی اون دوماه نیومدن آزمایش بدیم ببینن خونمون اصلا بهم میخوره ؟
    کنکور داشتم اواخر آذر بود نهایی داشتم !
    پرخوری عصبی گرفتم تاجایی که دیگه یه روز بابام بم گفت سپیده غذا رو بجو!
    گفتم دارم میجوم گفت نه داری قورت میدی!
    حرکات خانواده م رو اعصابم بود درکم نمیکردن امتحان دارم حالم خوش نی ساعت دوازده میخواستم بخوابم تلویزیون روشن بود و صداش رو اعصابم گریه میکردم و فحش میدادم😔
    نه جلوی بقیه توی اتاقم وقتی تنها بودم!
    قشنگ یکیه دو روز قبل امتحان نهایی ی خواستگار واسم اومد اونی بود که میخواستم،
    ولی چون امتحانات نهایی داشتم چون نمیدونستم چی به چیه چون استرس داشتم و کمی هم ناز🤦‍♀️میکردم جوابمو سریع نگفتم ولی از پسره خوشم میومد!
    پس ه هم بخاطر شک و تردید من بخاطر مهریه ۱۱۴ یا ۲۰۰ سکه و دلایل دیگه کنسل کرد…
    متاسفانه یا خوشبختانه اینکارو کردم بش پیام دادم گفتم فقط بخاطر مهریه همه چیو کنسل کردین؟
    گفت ما نامحرمیم و…
    گفتم به عنوان آدمی که معدلش از ۱۷،۱۸ شده ۱۰ ،۱۳،۱۴حق ندارم سوالاتمو بپرسم
    جوابمو داد طوری که انگار بهش چسبیدم
    بعد یکی دو هفته پیام داد گفت میخواد بگه چرا کنسل کرد دوبار زنگ زد و توضیح داد آخرین بار وقتی خواست خداحافظی کنه انگار شاد بود یا لبخند میزد منم عین لاستیک پنچر شده خداحافظ یا خدانگهدار گفتم،
    من چون بهم فشار میومد خصوصا برای دومین خواستگار خ.ا کردمبهم فشار میومد انگار چون واقعا خسته بودم!
    میدونین عذاب وجدانم دارم میگم همچی تقصیر من بود بنظر شما تقصیر منم بود نه؟
    ولی اگه دوسم داشت میموند.
    ولم نمی‌کرد.
    حس میکنم تو بچگی یعنی میدونم دایی داشتم که بهم تو مجلس خواستگاریش اخم کرد شاید بخاطر همون باشه من نسبت به مردا یکم حساسم
    حس میکنم نسبت به راه دادن خواستگار ترس دارم و نگرانی دیگه .

    پاسخ
  646. زهرا گفته:

    داداش رضا فقط میتونم بگم ممنونم
    ممنون که این دوره رو گذاشتین
    خیلی بغض بده خیلییییی
    بدون اینکه خودت بخوای بد بشی ، بد میشی به خاطرش
    خداروشکر به خاطر این دوره و ممنون از شما

    پاسخ
  647. *_* گفته:

    سلام.مبحث بغض پنهان خیلی خوبه…
    چون خیلی از خلاف ها و گناه هایی گه میکنیم برمیگرده به ریشه اش که همون بغض پنهان هست….

    بغض پنهان من،داشتن رفیق صمیمیه…

    چیزی که هیچ وقت نداشتم .
    از همون بچگی با هر کس دوست میشدم بعد چند سال نامردی میکرد و منو تنها میزاشت.
    یا همیشه من حرص و جوش میزدم واسه دوستم و اونا هرگز به من محبتی نمیکردن….توی استکان شون دریا میریختم
    مثال هاش که زیاده…همه دلمو شکستن.از سادگی من سو استفاده میکردن…

    حالا ضربه هاش اینا شده که به دو تا دوست که خیلی خیلی با هم خوشن و صمیمی هستن ،حسادت میکنم‌.
    گاهی حتی گریم میگیره…که چرا اون رفیق خوب داره من ندارم.
    نتیجه اش این شده که دو تا دوست از هم جدا میشن،به ظاهر ابراز ناراحتی میکنم و حتی براشون دعا میکنم برگردن و یا خودم کمک میکنم آشتی شون بدم…
    اما ته دلم خیلی خوشحال میشم از دوری این دو دوست با هم.

    اگه خودمم رفیقی داشته باشم ،نابود میشم وقتی به کسی غیر من توجه کنه… تموم روزم خراب میشه.

    نتیجه اش این شده نه نقابی به صورتم زدم که من اصلا خوشم نمیاد کسی بهم وابسته باشه،دوست دارم رفیقام استقلال روحی و عاطفی داشته باشن و…
    اما این طور نیست.من دوست دارم رفیقام بیان درد و دل هاشونو به من بگن تا پا به پای هم گریه کنیم و کمکش کنم.
    دوست دارم توی خوشی هاش منو شریک کنه تا با هم ذوق کنیم.
    دوست دارم یه دوستی داشته باشم باهاش برم بیرون.
    قرار بزاریم بریم جاهای خوب با هم….
    اما پدر مادرم همیشه منو منع میکردن تنها برم بیرون.به مادرم هم همیشه میگم….میگم عقده بیرون رفتن و تفریح با دوستام تو دلم مونده.

    الان الحمدلله خدا رو شکر دوستای خوب برای خودسازی دارما.
    ولی همشون مجازی هستن،هر کدوم از یه شهر…

    جالبه این به گرگم هم برمیگرده،گرگم وابستگی عاطفی و کمبود عزت نفسه.
    سعی میکنم انقدر سر خودمو شلوغ کنم که به این احساس نیاز به دوست فکر نکنم.و همیشه پیش خودم انکارش میکنم.
    چون میدونم خدا بدش میاد به کسی وابسته باشی.هر وقت با کسی صمیمی شدم ما رو از هم جدا کرد.
    از خدا دلگیر نیستم.اتفاقا خوشم از غیرتی بودن خدا میاد… ولی دوست دارم خدا منو با محبت و لذت خودش سیراب کنه…
    راستشو بخوای،انتظار دارم از خدا. توقع دارم حالا که منو از بهترین دوستام جدا کرده،خودش بهترین دوستم بشه و منو از لذت عشق خودش سیراب کنه…
    ولی این لذت عمیق به سادگی به دست نمیاد….ترک گناه میخواد
    هنوزم منتظر خدام (:

    پاسخ
    • 𝐘𝐞𝐤𝐤𝐞𝐭𝐀𝐳 گفته:

      سلام
      منم دقیقا همه چیزایی ک میگی ، دقیقا همونا ، نظر و تجربه خودم رو تو رفیق شدن با خدا میخوام بهت بگم،
      من الانا وقتی که ی سریا واقعا سرشون خیلی گرمه با بقیه، دیگه بدم میاد و دلم نمیخواد اونقدرا، بدم میاد از اینکه منم انقد با ی ادمی بشینم چرت بگم و صمیمی بشم، خیلی حس خوبی بهم دست میده ک خواهری ندارم رفیق صمیمی ای ندارم فقط خدا رو دارم توجه خدا رو دارم از ذوق گاهی میخوام بمیرم اصلا از دست محبتهای خدا،یا وقتی کسی باهام بد حرف میزنه میام با خدا حرف میزنم که حالم خوب شه
      برای ترک گناه همونقدر ک در توانته زور بزن هر روز، لازم نیس معصوم باشی ک خدا باهات رفیق بشه،
      فانی قریب رو بخون اگه نخوندی و فقط با خدا حرف بزن و ذوق کن بابت اینکه تو افتخار رفیق شدن و همکلام شدن با برترین و عظیم ترین موجود عالم رو داری، همین ته لذته، هی ارتباط برقرار کن با خدا، تو چیزای ساده نظر خدا رو بپرس بگو خدایا این خوبه ؟ مثلا بگو خدایا این کیفم رو میخوام ببرم خوبه؟و جواب قشنگ و مهربانانه خدا رو بشنو و کیف کن ، بهش هر چی میخوای بگو و کمک بگیر ازش

      پاسخ
  648. یه نفر گفته:

    سلام داداش رضا
    ممنون ازتون بابت این دوره. دقیقا من دغدغه داشتم که وقتی میگیم خدایا بخشیدمش تو هم منو ببخش چرا هنوز ته دلمون ناراحتیم؟ چرا هر موقع ازمون میپرسن کی تو زندگی اذیتت کرده باز یاد اون آدم و اون اتفاقا میفتیم؟ چجوری میشه پاکش کنیم کلا اون اتفاقات رو؟
    من به شخصه بغض دارم نسبت به همه آدمایی که کار خودشون رو خوب میدونن اما اگه همون کار رو در حق خودشون انجام بدیم خیلی بهشون برمیخوره و بغض دارم نسبت به همه آدمای خودبرتربین، همه اونایی که فخر فروشی میکنن و فکر میکنن اگه ما کاری که اونا انجام میدن رو انجام نمیدیم یعنی نمیتونیم و عرضه نداریم در حالی که ما بخاطر اعتقاد و وجدانمون راضی نمیشیم اون کار رو انجام بدیم.
    اینکه ما نسبت به هرکی دلسوزی کردیم و بهش خوبی کردیم پا گذاشت روی شونه مون و رفت بالا و دیگه فکر کرد خیلی از ما سرتره.
    من آدم فخرفروش و مغروری نیستم. سادگی رو میپسندم چون برتری آدما به هم به میزان تقوا و ارتباطشون با خداست نه مادیات و دارایی هاشون و اداهاشون و نسبت به همه کسانی که فخرفروشی میکنن بغض دارم و دلم میخواد بتونم از زندگیم حذفشون کنم.

    پاسخ
  649. فاطمه گفته:

    سلام داداش خیلی ممنون که این دوره روگذاشتی حرفات کاملادرستن من کنترل خشمم دربرابریه آدم خیلی سخت بودوهنوزم یکم سخته فکرمیکردم بایدکتاب کنترل خشموبخونم ولی خوشحالم قبل خوندنش این کتابونوشتی خیلی موافقشم انشاءالله موفق باشی🌱

    پاسخ
  650. کبوتر حرم🕊️ گفته:

    سلام داداش مثل همیشه عالی
    من هر از گاهی که به بعضی مسائل گذشته فکر میکردم و حالم بد میشد ، با خودم میگفتم ولش کن داری الکی بزرگش میکنی و چیز خاصی نیست و چون سنت کم بود خیلی حساس بودی و…. این حرفا.
    اما الان فهمیدم چقدر این بغض پنهان مهمه و من داشتم خودمو گول میزدم
    امیدوارم پایان این دوره هممون نتیجه عالی بگیریم🦋

    پاسخ
  651. Nasim Bahary گفته:

    بغض پنهان یعنی همون رفتارهایی که با دل آدم کردن و نباید میکردن..‌بغض پنهان دلی هست که بی صدا شکسته و هنوزم که هنوزه ترمیم نشده…چون آدمای دورت باز همونن…شرایطتت باز همونه…با اینکه بزرگ شدی ولی اون تنگ نظری ها و محدودیت هایی که بهت القا کردن ذهنت رو محدود کرده…بغض پنهان یعنی میدونی از کجا خوردی…از کی خوردی..ولی یه جاهایی اگه خدا هم اون افراد ببخشه و خودت هم اونا رو ببخشی ولی در عوض اون تاثیر بدی که تو زندگیت گذاشتن هرگز ازت جدا نمیشه…واگر هم بشه خیلی سخت میشه جبرانش کرد و اون هم اگه بشه…میتونست مسیر زندگی من جور دیگری باشه ولی همه چیز خیلی ریز و بی صدا تغییرکرد

    پاسخ
  652. فائزه گفته:

    سلام واقعا دوره ی خوبیه.و‌یکی از مسائلی که خودم به شخصه باهاش مشکل داشتم و‌دارم.و دعاگوتون خواهم بود.اجرتون با امام حسین ع.

    پاسخ
  653. فاطمه گفته:

    سلام داداش مطمئنم این دوره شما خیلی خوبه مثل بقیه دوره ها
    تموم گذشته دوباره برام یادآوری شد ولی می‌دونم همه چی درست میشه
    خدا خیرت بده

    پاسخ
  654. سجاد جان سخت وپررو گفته:

    سلام داداش دقیقا این حرفات زندگی منه قشنگ میدونم چی میگی هر چقدر می کشم از آسیب هایی بچگیم زدی تو خال دمت گرم

    پاسخ
  655. عاشق پرواز گفته:

    سلام داداش رضا..
    نمیدونم باید چی بگم فقط اینکه حرفات خیلی تاثیر میذاره روم ..
    امیدوارم از هرکی بغض داریم..از هرکی که یا دوستش داشتیم بهمون بدجور ضربه وارد کرد یا از خانواده ..بتونیم حداقل ب خاطر خودمون آروم باشیمو این بغض لعنتی رو از بین ببریم…
    سخته خیلی سخته …و میدونم این دوره برای من قراره خیلی مفید باشه
    ممنونم ازت داداش رضا🌱

    پاسخ
  656. بنده خدا گفته:

    سلام داداش خوبی ،خداقوت.
    اون مطالبی که گذاشتی تو کانال خیلی عجیب بود یه چیزایی رو یادم اورد که من فراموش کرده بودم و با یادآوریشون اشکم دراومد.مثلا من گرگم زودرنجیه تو سن نوجونیم یه بار با مامانم دعوام شد و قهر کردم رفتم تو اتاق خواب انتظار داشتم وقتی بابام بیاد خونه بیاد دنبالم ولی وقتی بابام اومد خونه میخواست بیاد دنبالم ولی مامانم نذاشت و الکی گفت با خواهرش دعوا کرده و قهر کرده نرو دنبالش و چون بابام خواهرم رو خیلی بیشتر از من دوست داشت و همیشه تبعیض قائل میشد نیومد دنبالم و من سه روز تو همون اتاق بودم بدون غذا و بعدش هم ناراحتی معده گرفتم و هنوز هم باهامه
    یا مامانم وقتی باهام دعوا میکرد جلو داداشم و بقیه فحش های خیلی زشت و ناموسی بهم میداد که من فراموش کرده بودم و الان با خوندن حرفای شما یادم اومد

    پاسخ
  657. دختر بابا مهدی💖 گفته:

    سلام.داداش من تو دوره شرکت میکنم.راستش من از بچگی از وقتی که یادم میاد داداش بزرگترم خیلی اذیتم کرده چنان کتک هایی بهم میزد که یادم میفته آتیش میگیرم.مامان و بابام همیشه هوامو داشتن ولی همین که منو تنها گیر میآورد به یه بهونه آیی کتکم میزد.یبار چنان زده بود از سرم که دور چشام کبود کبود شده بود الان که بزرگ شدم فک میکنم میبینم که سینوسای صورتم خونریزی کرده بود که اونجوری دور چشام کبود شده بود همه وقتی می‌دین منو وحشت میکردم و منم میزدم زیر گریه.حتی تو مدرسه معلممون پرسید چی شده هق هق گریه کردم و گفتم خوردم زمین😞بابام تنبیهش میکرد ولی اصلا روش اثر نداشت.تا الان که دوتامونم بزرگ شدیم و بچه داریم صمیمی نیستیم مثل غریبه ایم.خیلی اذیتم کرد.اصلا حق تیپ زدن نداشتم.الانم که ترانه ازش میترسم.انگار رفته تو جونم.وقتی میبینمش دهنم خشک میشه.ولی از پارسال که تو سایت هستم دیگه نمی‌ترسم ازش و میگم هیچ غلطی نمیتونی بکنی.حتی تو عروسیم اومد تو گوشم گفت حلالم کن.منم پیچوندمش.حتی شوهرمو کتک زد.و باعث شد خیلی تلخی بیفته تو زندگیم.مغروره ولی سر من خیلی غرورش زیاده.حتی ته دلش راضی نبود من ازدواج کنم.اگه بگین یه خاطره خوب با داداش تو بگو من فقط کتک و دعوا و فحش و لگد و سیلی ازش یادم میاد بخشیدمش ولی به قول داداش رضا یه بغض عمیق تو وجودم هست انگار.وقتی خواهر برادری باهم خوش و بش میکنن من بیشتر بغض و حسرت دارم تا خوشحالی.شایدم همینه از پارساله دارم رو کنترل خشمم کار میکنم ولی موفق نشدم هنوز.و سریع سر شلوغ کاری پسرم عصبی میشم😞ای خدا…

    پاسخ
  658. Mahnaz گفته:

    سلام داداش رضا
    نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی دقیقا تو تایمی که غرق گذشتم هستم شما این کتابو نوشتین داداش میدونی مشکل من چیه مشکل من اینه که تا الان هیچ کدوم از مشکلات گذشته بغض های گذشته دردای گذشته حل نشده فقط از سالی به سال دیگه حملشون میکنم بعضی وقتا احساس میکنم محال از چیزی به اسم گذشته در عبور کنم اخه همین گذشته الان منو ساخته یه انسان داغون یه انسان افسرده و تنها که هر بار که شروع میکنه به خوب شدن گذشته و حال اونو زمین میزنه طرد شدن تنها شدن از دست دادن بی محبتی خوب زندگی نکردن انتخاب راه نادرست تو گذشته که تاثیر خیلی بدی روی الان من گذاشته این بغض گذشته حتی آیندمو هم داره آتیش میزنه

    پاسخ
  659. هدیه جان گفته:

    سلام.من فکر میکنم همه ی ما یا به کمک نفس و گرگ درون یا به کمک شرایط و شیاطین بهم بد کردیم قلب هم رو مچاله کردیم همو خورد کردیم من خودم شخصا قانون کارما رو فهمیدم ولی خب حالا که ناراحتم از این موضوع میخام درستش کنم .شاید پذیرفتم اونا که منو ناراحت کردن هم بالاخره آدم بودن فطرت داشتن امام حسین داشتن حداقل خود خواه که بودن امیدوارم راه درست تو همه مسیر پیدا کنم نمیدونم الان بقیه چه حالی دارین اما براتون دعا کردم به آرزوهاتون برسید
    شما هم واسه مشکلات من دعا کنید …مسیرتون نورانی باشه همیشه

    پاسخ
  660. فاطمه گفته:

    سلام داداش با حرفای ت. کانال همه گذشته مثل فیلم برام کم کم بالا اومد تو ذهنم
    میخوام بنویسم ای کاش روزی برسه که هیچ بغض پنهانی نداشته باشیم

    پاسخ
  661. قویدل گفته:

    دقیقا دارید چیزای را میگید که قلب و مغز انسان رو به درد میاره
    واقعا اسم خوبی واسه کتاب انتخاب کردید وقتی به گذشته فک میکنم واقعا بغض میکنم خیلی حس بدیه

    پاسخ
  662. Ufc)Saber) گفته:

    باسلام وعرض ادب واحترام خدمت داداش رضا آبجی فاطمه وبچه های هم سنگر وهم مسیر
    داداش واقعا دوره هامون بموقع هست خداشمارو حفظ کنه
    عاقبتتون ختم بخیر❤❤❤

    پاسخ
  663. Mk گفته:

    سلام دوره ک خوبه مطمئنا مفیده
    اما از دیروزه چنان گریه کردم سردردم اعصابم خورده به گوشه ای زل زدم و کوفتگی و سردرد حاصل گریه امونم بریده🤧🤧🤕🤕🤕🤕

    پاسخ
  664. مژگان گفته:

    سلام داداش
    مثل همیشه عالی و دقیقا به موقع این بحث رو شروع کردین
    الهی که عاقبت بخیر باشین
    مطمئنم بعد این دوره هممون خیلی رشد میکنیم

    پاسخ
  665. Gholam ahle beyt گفته:

    سلام داداش خوبی
    یه چن روزی بود اومدم حرم دنبال راه حل برای این نا آرومی درونم بودم امام رضا همون روز جلوی چشم یه کتاب گذاشت خیلی ب همین نام ارومی درونی ب قول شما بغض پنهان کمک میکرد داداش قشنگ میگه این همه رفتاری ک داریم از کجاس وقتی درمان میشه خیلی حس خوبی آدم پیدا می‌کنه اسم کتابه عصبیت و رشد آدمی
    از کارن هورنای کتاب سنگینه اما اگر دنبال حرفاش باشی میفهمی چرا مثلا یه رفتارهای عجیبی داری بعضی موقع ها و…
    در کل برام جالب بود شمام دست گذاشتین رو این مورد
    هیچ اتفاقی اتفاقی نی
    خدا هر چی میخوای بهت بده داش
    یا علیی

    پاسخ
  666. hasti گفته:

    سلام داداش رضا خداقوت
    مرسی بابت این حرفا واقعا با جون دل درک میکنم میفهممشون خیلی نیاز داشتم🌱🥹
    مرسی که انقدر خوبید و همیشه بهترین دوره هارو میذارید برامون دوره های که واقعا بی نهایت بهشون احتیاج داریم🌼🙏

    پاسخ
  667. مستعد نور گفته:

    اول نسبت به دوره بی تفاوت بودم چون دوست نداشتم گذشته رو شخم بزنم ولی وقتی حرفاتو با دقت خوندم بغض کردم و دیدم دقیقاً همینه من دارم با رد شدن از اتفاقا فقط خودمو گول میزنم وگرنه چه دلیلی داشت بقیرو اذیت کنم ؟؟ سخت بود ولی بخشیدمشون اما بغضش یادم نرفته 😕
    پس منم پر قدرت هستم 🦾

    پاسخ
  668. آشفته گفته:

    سلام داداش
    ابن دوره فرق داره با دوره های دیگتون بنظرم پایه همه دوره هاتون هست
    غیر از بغض پنهان میشه سفری به درون یا شیرجه در اعماق درونم گذاشت
    عالیه خداخیرتون بده ادامه بدید 👊

    پاسخ
  669. فاطمه گفته:

    چطوریه دوره روادامه بدم تاماندگارباشه الان تویه دوره ۲۰روزه چطوری یه عادتی که ۲۰سال بهامون بوده روکناربزاریم تااخرسال که نمیشه یه دوره رفت یکی راهنمایی کنه

    پاسخ
    • کوثر گفته:

      سلام وقتت بخیر
      کم کم، ی ذره ی ذره شروع کن،. من ی زمانی برای اینکه خودم رو نجات بدم از فکر، از مرداب،،،،، از نیم ساعت ها شروع میکردم، نیم ساعت نیم ساعت میگفتم میخوام فقط تمرمزم بزارم رو فلان چی مثلا من عاشق کتاب زیستم بودم،، میگفتم نیم فقط زیست میخونم بعد دوباره همین فکرا واینا،،،، خیلی داغوووون و تنها بودم،،،،، ولی با توفیق الهی نجات دادم خودم رو،،،، توهم ی ذره ی ذره شروع کن خدا برکت میده،،،، هبچ مس بغیر خدا و اهل و بیت و خودمم به دادم نرسید….
      ولی الان همه چی عالیه 😊
      الهی شکر (:

      پاسخ
  670. شاید خواهر کوچیکش!(: گفته:

    سلام داداش..
    من ازاون دسته ای بودم که میگفتم نه بابا من بغضی ندارم
    بعد کم کم پیاماتونو خوندم گریم گرفت
    بعد رفتم سراغ تمرین فصل مقدمه ..۳ صفحه و نیم شد و اونقدر حالم بد بود همرو بد خط نوشتم
    بعد با همون نوشته هامم تصمیم گرفتم عکس نوشته درست کنم ، گفتم یه جورایی،شاید باحال شه ، چون تموم بغضاتو ریختی رو برگه ..

    https://s8.uupload.ir/files/inshot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۶۰۵۴۷۸۳۶_hban.jpg

    پاسخ
  671. الی القریب گفته:

    سلام داداش رضا
    قشنگ داری خار مادر خودسازی رو یکی میکنی با این موضوعی که انتخاب کردی 😂 واقعا خدا خیرت بده ، همین دو روزی که بحث شو شروع کردی منم شروع کردم با کودک درونم حرف زدن و نوشتن حرفاش تا الان فقط یکی از خاطرات مو از دید کودک درونم بررسی کردم سرم داره منفجر میشه انقد اعصاب م خورد شد 😂😂😂 چه مشکلاتی رو از تو همون یه اتفاق فهمیدم …خلاصه که الهی خیر ببینی

    پاسخ
  672. 🤞Maryam گفته:

    سلام
    من شرکت میکنم
    داداش مطالبی که گذاشتین عالی بودن 👏
    یه چیزی که منو خیلی اذیت میکرد این بود که من میگفتم کسایی که بهم بدی کردن رو فراموش کردم بخشیدم تموم شده رفت ولی گاهی وقتا که یادش میفتادم اذیت میشدم ولی زودی حال خودمو خوب میکردم میگفتم ارزشش نداره ولی الان این مطالبی که تو کانال گذاشتین خیلی بهم کمک کردن ممنونم ❤

    پاسخ
  673. مجنون الحسین گفته:

    منم هستم میخوام این مشکل و از بین ببرم دوست ندارم گذشته تلخم باعث ازرده خاطر شدن یکی دیگه بشه با رفتارم انشاءالله باامید به خدا هممون بااین مشکل خداحافظی کنیم خیلی رفتارمون بهتر بشه

    پاسخ
  674. zari گفته:

    سلام عالیه واقعا…ی حس کاملا متفاوتی دارم.الان ک با دقت دارم نگا میکنم و فک میکنم میبینم با اینکه ارومم ولی پر ازین بغضام!
    اولاش میگفتم ن اینطور نیست و بعد دیدم هست
    خیلی مشتاقم برید جلو تر چون الان عصبی ام و بغض دارم😑
    دمتون خیلی گرم

    پاسخ
  675. فاطمه ق گفته:

    سلام به داداش رضا و آبجی فاطمه
    خداروشکر که این دوره رو شروع کردید منم دقیقا همین مشکل رو داشتم به زبون میگفتم بخشیدم و دلم راضی میشد ولی وقتی دوباره اون ادما و رفتارای مشابهی که باعث ازارم بود رو میدیدم ، خیلی بهم میریختم از لحاظ روحی و از دست خودم ناراحت میشدم که چرا ثبات ندارم .
    ممنون داداش به خاطر کتاب مطمئنم که خیلی بهم کمک میکنه
    انشالله عاقبت به خیر بشید

    پاسخ
  676. سمیه 💎 گفته:

    سلام .من نباشم اصلا دوره بدرد نمیخوره 😛😛
    مرسی که بغض پنهان رو استارت زدید خیلیییییییی بهتذ از خودمون مارو می‌شناسی انگار یه دوره های قرار میدی که خیلی بهش. نیار داریم دمت مثل اجاق گازززززززی گرم

    پاسخ
  677. اعظم گفته:

    سلام خیلی خوبه اصلا مشکل منه خیلی سعی کردم عده ای رو ببخشم ولی نمیتونم خیلی زبونی گفتم ولی ته ته ته دلم کینه دارم و خیلی ناراحتم از این موضوع

    پاسخ
  678. Naayaa گفته:

    سلام داداش
    خداقوت
    تا اینجای کتاب عالی بوده.
    من خودم درگیر این بغض پنهان هستم،ان شاءالله توکل برخدا و با کمک شما میخوام ازش نجات پیدا کنم. 😊

    پاسخ
  679. اللهم الرزقنا حرم گفته:

    سلام داداش این کتاب دقیقا نیاز این روزهامه
    چند وقتی میشد که به این نتیجه رسیده بودم که انگار یه سری از کارام ماله کارت حافظمه که از بچگی انگاری این کارت حافظه با رفتار اطرافیان شکل گرفته
    خدا خیرت بده که این بحث رو شروع کردی
    همین اولاشو که خوندم کلی گریه کردم
    اگه میشه بازم اشاره کن چون تا میگفتی من اون روزا رو یادم میومد ولی قبلش انگار چیزی یادم نبود و فرلموش کرده بودم

    پاسخ
  680. قهرمان واقعی منم بقیه ادا در میارن 🤞💪 گفته:

    سلام داداش
    میگم دوره ترجمه قرآن پس چی شد

    چرا دیگه ویس نمیذارید ؟
    من تا جلسه ۲۱ گوش کردم پس بقیه‌اش

    پاسخ
  681. عاطفه گفته:

    نمیدونم چیشد،فقط اشک میریختم با خوندن پیاما و یادآوری خاطرهای مزخرف تو ذهنم،و احساس کردم دلیل تموم دردایی ک الان میکشم و شکستهام بعد هر خودسازی رو پیداکردم

    پاسخ
  682. M.Mah گفته:

    سلام
    من هستم واقعا تا اینجای کار خیلی حرفاتون خوب بوده خیلی از آسیب‌هایی که خود من خوردم ریشه هاشو الان دارم میبینم چه تاثیری تو روابطم و رفتارم با بقیه داشته این بحث جدا هم خیلی مهمه هم خیلی حیاتیه تا زمانی که این زخما و بغضا درست نشن ما نمی تونیم به آرامش روحی وصلح درونی برسیم .

    پاسخ
  683. سیده گفته:

    سلام من تو این دوره شرکت میکنم.. بریم که دردامونو ریشه ای حل کنیم ان شاءالله .. آشتی کنیم با خودمون با اطرافیانمون..بفهمیم هرچی شده و هر بلایی سرمون اومده تهش مارو اینجا کشونده.خدا هوامونو داره..درسته ب خیلیا یچیزایی داد که به ما نداد، اما قرار نیست اینجوری بمونه ک یجوری واسمون جبران کنه ک نگو..خدا عیبای آدمی رو نداره..خدا حسود نیست .. خدا دنبال انتقام نیست..خدا لجباز نیست..اینا عیبای ماست ک کامل نیستیم..خدا از اون چیزی که ما فکر میکنیم مهربون تره اونم خیلی زیاد..
    من ک ایمان دارم برام جبران میکنه:)

    پاسخ
  684. Taban گفته:

    سلام داداش رضا
    همیشه با خودم کلنجار میرفتم که چکار کنم هیچی از گذشته ها رو نمیتونم فراموش کنم تازه خیلی چیزا هنوز ادامه داره و من پر از بغضم از خانوادم. وقتی حرفاتو خوندم واقعا گریه م گرف من خیلی تحقیر شدم هنوزم ادامه داره. اما خیلی راه ها رو انتخاب کردم که فراموش کنم اما نمیتونم. خیلی بده ولی من وقتی میبینم کسایی که اذیتم کردن تو سختی میوفتن عین خیالم نیست اما بقیه خیلی دلشون میسوزه و… دلم نمیخاد کینه ای باشم ولی دست خودم نیس. امیدوارم این دوره بهم کمک کنه واقعی خوب بشم

    پاسخ
  685. یا زهرا ۹۷ گفته:

    سلام
    یعنی من حتی خودم هم نمیتونستم به این خوبی که شما داری میگی حرفای دلم رو روی کاغذ بیارم
    این منم…
    با این تفاوت که هنوزم زندگیم فرق نکرده
    چون خیلی چیزاش دست من نیست
    نذاشتن…
    راست میگی داداش
    چند روز قبل از صبح تا شب امام رضا رو به پهلوی شکسته مادرش قسم دادم
    اما هیچی نشد…
    دلم خیلی شکست خیلی ناراحت شدم…

    پاسخ
    • زهرا گفته:

      میدونی…گاهی اهل بیت واقعا دیر جوابمونو میدن.مثلا دو سال بعد…
      اما وقتی به عقب برمیگردی نگاه میکنی میبینی چقدر خوب شد که اون زمان یهم جواب ندادن…

      منم یادمه شبای محرم بود.تازه متحول شده بودم و هیچ کس پشتم نبود.مادروپدرم چقدر منو کتک میزدن به خاطر چادر پوشیدنم چقدر منو از علاقه هام دور میکردن.حتی از قرآن.
      اون شب رفتم لب پنجره از ته دلم امام حسین رو صدا زدم و ازش خواستم این قضیه رو حل کنه…مادر پدرم مشکلی با حجاب من نراشته باشن…
      حتی به مدت ۱۰ روز ۱۴۰۰ بار یا جواد الائمه ادکنی گفتم.چقدر شهدا رو صدا میزدم و گریه میکردم…
      اون یکسال هیچی نشد.همون آش و همون کاسه….
      اما سال بعد کم کم یه چیزایی تغییر کرد…
      سال بعد ترش همه چیز حل شد..
      .الان همه چی سر جای خودشه…مادر پدری که منو کبود کردن از بس کتکم زدن،و دلمو بار با طعنه هاشون شکستن
      خودشون برام تا حالا ۳ بار چادر خریدن.روز تولدم که با لبخند و آرامش و خوشی رفتیم چادر خریدیم رو یادم نمیره…
      پدر مادری که آبروی منو تو بازار بردن وقتی خواستم کتاب علی از زبان علی رو بخرم،
      امسال رفتیم مشهد و جمکران نزدیک ۱ میلیون کتاب مذهبی خریدم که بخونم…!
      پدر مادر که میگفتن انقدر سخنرانی گوش دادی آخوندا روانیت کردن، خودشون پارسال کلی استقبال کردن که من دوره بینهایت شو رو شرکت کردم و برنده شدم ((:

      مادری که آه میکشید از دست من که متحول شدم،حالا خیلی خیلی ازم راضیه…
      و خیلی دوسم دارن.

      آره …اهل بیت جواب میدن.واقعا میشنون.
      اما باید صبر کنی…
      اگه همون سال اول تحول همه چیز درست پیش میرفت من دیگه امتحان نمیشدم و قوی بار نمی اومدم واقعا.
      الخیر فی ما وقع😍❤

      پاسخ
  686. reyhan گفته:

    سلام من قشنگ
    حسش میکنم
    همه کارام به خاطر گذشته است نمیتونم ازش بگذرم الان کارایی میکنم که باورم نمیشه بعدشم حالم بد میشه واقعا وضعیت بدیه خودم خسته شدم . قشنگ حرفاتو درک کردم داداش

    پاسخ
  687. حدیث (دختر باباعلی) گفته:

    سلام داداش من مثل همیشه هستم، تا الان ک خیلی عالی بود خیلی به من کمک کرد احساس میکنم سبک و رها شدم
    فقط یه سوال همراه این دوره دوره آیات انگیزشی قرآن هم ادامه میدی؟

    پاسخ
  688. ملیکا گفته:

    سلام🙃
    معلومه که من هستم😁
    ولی اینم بگم که من الان مشکلم فقط با خودمه و رفتاری که گاها دارم و ریشه اش بغض پنهان هستش ولی خب به امید امید به کمک الله بالاخره درستش میکنم با کلی فراز و نشیب🙂🙃🙃🙂

    پاسخ
  689. بنت_الحسین(ع) گفته:

    من بچگیم پر از خاطرات بد بود که رو بزرگسالیم و حتی رفتارم و گاردگیریم نسبت به اون موضوع خیلی تاثیر میذاشت واقعا راضیم…
    من خودم خیلی از این بغض ها دارم شما میگفتین گریم میگرفت…

    پاسخ
    • محمد گفته:

      سلام اینجور مطالبو به شکلی دیگه از کس دیگه شنیدم ان استاد میگفت خاطرات بدتون به یاد بیارید و براش استغفار کنید تا پاکسازی بشن خلاصش گفتم

      پاسخ
1 2 3 دیدگاه های جدیدتر »